مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
سعادت
حوزههای تخصصی:
سعادت از منظر توماس آکویناس خیر کاملی است مبتنی بر غایت نهایی و پس از رؤیت خداوند در جهان باقی به دست می آید. سعادت مورد نظر آکویناس سعادت کامل یا اخروی است، که در مقابل سعادت ناکامل یا دنیوی قرار دارد. سعادت ناکامل یا دنیوی از متلبس شدن به فضایل عقلانی و اخلاقی حاصل می شود و مقدمه رسیدن به سعادت کامل است، سعادتی که در پناه لطف حق در فضایل الهیاتی احسان و امید و ایمان متبلور می شود. آکویناس برای توضیح موضوع حقیقی سعادت موضوعات احتمالی دیگر سعادت همچون ثروت، افتخار، شهرت، قدرت، خیر جهانی، و لذت را رد می کند و متذکر می شود که موضوع سعادت خیر کاملی است که راه رسیدن به آن در نفس انسانی قرار داده شده است. او بر این باور است که بهجت و صحت اراده از لوازم ضروری سعادت کامل است، ولی جسم انسانی به صورت پیشینی و پسینی برای رسیدن به سعادت حقیقی لازم است. همچنین خیرهای خارجی و همراهی دوستان انسان را در وصول به سعادت ناکامل که مقدمه سعادت کامل است یاری می دهند.
معرفت شناسیِ اخلاقیِ سقراط: پیوندِ نظر و عمل در نوشته های آغازینِ افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشته های آغازین افلاطون حول محور نوعی معرفت می گردند که متعلَقِآنفضیلت های اخلاقی ا ست. دیدگاهِ معرفت شناختیِ این نوشته ها نظر را با عمل گره می زند؛ چراکه بر اساس آن، معرفت به فضیلتِ اخلاقی، ما را در عمل نیز اخلاقی، و جهل به آن، ما را مبتلا به رذیلت می سازد. اراده نیز از معرفت پیروی می کند؛ به گونه ای که اگر کسی نیکی را بشناسد، خواهان آن خواهد بود؛ ازاین رو، هیچ کس به خواست خود بدی نمی کند. همچنین، سعادت آدمی در گرو معرفت است؛ زیرا برخورداری های مادی تنها در صورتی که به درستی به کار روند، خیر به بار می آورند و معرفت کاربرد درست آن ها را به ما می نماید. حتی فضیلت های اخلاقی، اگر با معرفت همراه نباشند، فضیلت راستین نیستند. پس، معرفت شرط اصلی کسب فضیلت و سعادت است. در نوشته های یادشده، روش دیالکتیک سقراطی برای دستیابی به معرفت اخلاقی آزموده، و ثابت می شود که با این روش به دشواری می توان به چنان معرفتی دست یافت. بااین حال، گام نهادن در این راه، زندگی و وجودِ فیلسوف را از فلسفة او جدایی ناپذیر می سازد.
الگوی سعادت از دیدگاه خواجه طوسی (چیستی، ملاک مراتب و مؤلفه های تحقق خارجی آن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
جستار حاضر به تحلیل سعادت نزد طوسی می پردازد. در تحلیل سعادت، چیستی، ملاک، مراتب و مؤلّفه های تحقّق خارجی آن بررسی می گردد تا نهایتاً به الگوی طوسی و ترسیم هرم ارزشی مراتب سعادات نزد وی دست یابیم. سعادت از دیدگاه طوسی، لذت همه جانبه و نیل همه جانبه به کمالات است. براساس ذومراتب بودن کمال و لذت، سعادت نیز مراتب می یابد و هرم ارزشی طولی مراتب سعادات قابل تصویر است. سعادت نزد طوسی در نظریه ارسطویی کمال قوای عرضی نفس ناطقه (فضیلت) خلاصه نشده بلکه وی از سعادت قصوی نظریه پردازی می کند که خود شامل بر دیگر مراتب سعادات است. خیرهای خارجی و بدنی، رهایی از رذایل نفس، نیل به فضایل، عدالت (فضیلت قوه عملی)، و علم از مؤلّفه های طولی تحقّق خارجی سعادت است که اهمیت آنها در مدخلیت در تحقّق سعادت یکسان نیست.
« بررسی نسبت طینت و اختیار با تکیه بر دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی(ره)»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخبار مربوط به طینت به علت صعوبت و پیچیدگی، دارای تفاسیر مختلف و گاه متعارض با هم هستند. در این تحقیق تلاش شده ضمن واکاوی احادیث با توجه به سیر تاریخی آن و بررسی مختصر نظر پیشینیان و گزارش مفصل نظر علامه طباطبایی و امام خمینی(ره) به این مسأله پرداخته شود. علامه طباطبایی با دسته بندی اخبار طینت در پنج دسته با تحلیل فلسفی دقیق و بدیع اخبار طینت را تفسیر می کند و نظری نو در باب ذاتی بودن سعادت و شقاوت ارائه می کند. در طرف دیگر امام خمینی(ره) راه حل پیچیدگی اخبار طینت را تاویل آنها می داند. وی طینت را به مواد تشکیل دهنده انسان ارجاع می دهد که از پیش و بدو منعقد شدن نطفه که متاثر از نوع تغذیه والدین می داند به عنوان مبادی سعادت و شقاوت در سرنوشت انسان تاثیر دارند. امام(ره) ضمن رفع شبهه جبر، این مواد را در سرنوشت انسان دخیل و موثر دانسته، لکن سعادت و شقاوت را اموری اکتسابی می داند.
بررسی تطبیقی اندیشه اخلاقی ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
این مقاله بر مبنای بررسی تطبیقی نظرات اخلاقی ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی و بررسی شباهت دیدگاه های اخلاقی آنان نگاشته شده است. چنانکه نشان داده خواهد شد، فضایل اخلاقی نقش مهمی را در رسیدن به سعادت ایفا می کنند. سعادت برترین خیری است که هر کس فقط به خاطر خود سعادت، به دنبال آن است. خواجه نصیر همچون ارسطو می اندیشید که اخلاقیات، مبانی و پایه های عینی و واقعی دارند؛ اما برخلاف ارسطو، باور داشت که عقل انسان به تنهایی قادر نیست که به همه این مبانی برسد و علاوه بر عقل باید در به دست آوردن معرفت کامل در مورد ویژگی های اخلاقی، از شریعت یاری جست. همچنین شریعت با معرفی جهان آخرت چشمان ما را به روی یک زندگی پایان ناپذیر باز می کند که جزییات آن جهان توسط عقل شناخته نشده است. به هر روی، شریعت در نظر خواجه نصیر برای زندگی در متن چنین جهانی، لازم و ضروری خواهد بود. «عدالت» به عنوان منشأ فضایل و سعادت بشری، نقطه مشترک اندیشه اخلاقی ارسطو و خواجه نصیر است که هم در اخلاق ناصریو هم در اخلاق نیکوماخوسبر آن تأکید می کنند. عدالت در رویکرد آنان منشأ همه فضیلت ها (و نه جزیی از آن) است و تا عدالت نباشد، سعادت میسر نخواهد شد.
فضیلت، علم و سعادت مبنای اخلاق دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درباره نظام اخلاقی در منظومه فکری دکارت است. در مرحله اول این نوشتار می خواهیم نشان دهیم که حتی اگر بپذیریم دکارت یک نظریه منسجم و نظام مند اخلاقی پرورش نداده و به طور خاص تر کتابی مستقل و صریح درخصوص فلسفه اخلاق ننوشته است، اما دغدغه های اخلاقی دارد و میان انواع سبک های زندگی و رفتارهای مختلف تفاوت جدی می نهد. او در آثار گوناگون خود به اصول و مبانی ای اشاره می کند که ما می توانیم براساس آن ها، نظریه اخلاقی منسجمی به دکارت نسبت بدهیم. در مرحله بعد، می خواهیم به ماهیت و ساختار نظر اخلاقی دکارت اشاره کنیم. در این مسیر، ضمن بررسی مختصر دیگر تفسیرهای موجود، تفسیر مورد نظر خود را از اخلاق دکارتی شرح می دهیم و مؤلفه های مهم و اساسی آن را بیان می کنیم. همچنین، در ضمن بحث، به این مطلب نیز اشاره می کنیم که رأی او به چه گروهی از فیلسوفان اخلاق متأخر شباهت بیشتری دارد. همان طورکه خواهیم دید، اخلاق دکارت چهار مؤلفه اصلی دارد: فضیلت، علم، محدودیت معرفت و سعادت. این ها چهار مؤلفه بنیادینی اند که به نظر می رسد توضیح اخلاق دکارت، بدون آن ها ناقص و حتی نادرست باشد. 1
نسبت نظریة اخلاقی خواجه نصیر و نظریات هنجاری فلسفة اخلاق معاصر با تأکید بر اخلاق فضیلت محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
نظریه اخلاقی خواجه نصیرالدین طوسی، یکی ازنظریات هنجاری بسیار مهم در اخلاق فلسفی اسلامی است. به روزرسانی این نظریه و مشخص کردن نسبت آن با نظریات هنجاری در فلسفه اخلاق معاصر، اهمیت ویژه ای دارد. هدف ما از این پژوهش، این است که با معرفی نظریات هنجاری اصلی در فلسفه اخلاق معاصر، نسبت نظریه اخلاقی خواجه نصیر را با هریک از آن ها مشخص کنیم تا معیار سنجش ارزش های اخلاقی در نظریه اخلاقی خواجه نصیر مشخص شود. چنین کاری ضمن به روزرسانی نظریه اخلاقی وی، استفاده از این نظریه را در اخلاق کاربردی امکان پذیر می کند. یافته های این پژوهش نمایانگر این است که نظریه اخلاقی خواجه نصیر با هرسه نظریه نتیجه گرایی، تکلیف گرایی و اخلاق فضیلت محور نسبت دارد؛ اما عناصر اخلاق فضیلت محور در نظریه وی غلبه دارد؛ پس می توان گفت نظریه هنجاری خواجه نصیر قرائتی از اخلاق فضیلت محور است. تلاش کردیم با روش تحلیلی، نظریه اخلاقی خواجه نصیر را ازحیث معیار سنجش ارزش های اخلاقی بررسی و نسبت عمیق آن را با اخلاق فضیلت محور مشخص کنیم.
بررسی تکنولوژی و اخلاق فناوری در پرتو تبیین عناصر حوزه انسان شناسی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تکنولوژی و فناوری اطلاعات تار و پود زندگی انسان را در بر گرفته است. تکنولوژی ابزاری است که انسان آن را برای آسایش و رفاه این جهانی به استخدام خویش درآورده است. نکته مهم و مغفول در این به کارگیری، بی توجهی به ارتباط بین حقیقت انسان، سعادت و کمال نهایی او با ذات و ابعاد تکنولوژی است. این غفلت موجب شده است امروزه نه تنها تکنولوژی مستخدم انسان نباشد، بلکه همو با سرعت و قدرت حیرت آور خود متعرضانه انسان را در تملک خویش درآورد. این تعرض به نحوی است که امروزه انسان به هیچ وجه توان گسستن تکنولوژی از حوزه زیست خود را ندارد. هدف این پژوهش آن است که با تبیین حقیقت دوبعدی انسان و توجه به سعادت و کمال نهایی وی به موضوع تکنولوژی و فناوری اطلاعات بپردازد. این نوع روش شناسی نه تنها جدید است، بلکه به خوبی ذات و حقیقت تکنولوژی را نشان می دهد. از جمله نتایج این پژوهش می توان به بینونت کامل غایت انسان و تکنولوژی و مفقودشدن غایت نهایی انسان با ورود تکنولوژی و فناوری اطلاعات به حوزه زیست انسان اشاره کرد. این پژوهش به صورت اسنادی تحلیلی تنظیم شده و می کوشد به تکنولوژی از دریچه ای دینی توجه کند.
بررسی مبانی نظری سعادت از دیدگاه توماس آکوئیناس
حوزههای تخصصی:
بحث سعادت و شقاوت یکی از مباحث مهم دینی و فلسفی و کلامی و اخلاقی است که از روزهای نخستین هستی بشر، ذهن بشر را به خود مشغول کرده است. در این نوشتار مبانی فلسفی و کلامی توماس آکوئیناس درتحلیل سعادت و شقاوت مورد بررسی قرار می گیرد. توماس آکوئیناس هستی را متشکل از گیرنده و دهنده می داند که دهنده علت هستی بخش و گیرندگان مخلوقات هستی هستند که مراتب هستی را تشکیل داده اند، ایشان نفس را جوهری مستقل می داند که قوا و نیروهای بدن در ارتباط و هماهنگی با او هستند، از نظر ایشان انسان، دارای سرشتی خاص است که دارای گرایشات فطری و موجودی مختار است که با اراده و اختیار امور خود را تدبیر می کند و به سوی سعادتی که از راه شناخت و عشق به خدا به دست می آید در حرکت است. چنین نگاهی بازتاب های اخلاقی تربیتی خاصی را در پی دارد که در سایه آن می توان به سعادت دنیوی و سعادت کامل اخروی که همان رویت الهی است، دست یافت. مصداق سعادت در توماس آکوئیناس رؤیت ذات الهی در جهان آخرت و راه رسیدن به آن کسب فضایل اخلاقی وعقلانی و شناخت ومعرفت و عشق به خداوند می باشد.
بررسی مدینه فاضله دراندیشه سیاسی فارابی
حوزههای تخصصی:
حکیم ابونصر محمد بن محمد بن اوزلغ بن طرخان فارابی (257 339ق) معروف به معلم ثانی، مؤسس فلسفه اسلامی از فیلسوفان بزرگ جهان می باشد. فارابی با طرح نوین خود فلسفه اسلامی را تأسیس نمود به معنی راستین کلمه، معلم اول و پدر فلسفه اسلامی گردید. مدینه در چارچوب فکری- فلسفی فارابی دارای دو نوع فاضله و غیر فاضله است. رئیس اول مدینه فاضله، نبی، فیلسوف و رئیس دوم فیلسوف محض است. به نظر فارابی اگر فیلسوفی به نحوی در سیاست مدینه سهمی نداشته باشد، آن مدینه فاضله و تمدن فاضله نیست، به مواردی از مدینه غیر فاضله اشاره کرده ایم، و این که در اندیشه سیاسی فارابی، موضوع اصلی عدالت نیست، بلکه سعادت است، که عدالت در فلسفه وی «وجود خداوند» معنا شده است و اینکه در مورد جانشین های رئیس اول به بحث پرداختیم. در این مقاله سعی می شود جریان اندیشه سیاسی فارابی مورد ارزیابی قرار گیرد.
تحلیل احادیث طینت از منظر فقه الحدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احادیث طینت ازجمله روایات کلامی است که در کتب حدیثی شیعه همچون اصول کافی از شیخ کلینی، التوحید از شیخ صدوق و دیگر منابع معتبر آمده است. باتوجه به بحث های ریشه دار جبر و اختیار بین مذاهب و فرقه های مختلف مسلمانان، فهم صحیح این روایات می تواند به بخشی از اختلافات کلامی مسلمانان و نیز اختلاف کلامی بین مسلمین و پیروان ادیان دیگر پایان دهد یا دست کم تفسیر و دیدگاه جدیدی را در بین صاحب نظران مطرح کند. نگارنده دراین باره، پس از تبیین معنای طینت و اهمیت آن از نظر آموزه های دین اسلام، با استناد به منابع اسلامی به این نتیجه رسیده است که این احادیث را می توان براساس علم الهی تأویل کرد؛ زیرا اولاً چنین تأویلی منافی با اختیار نیست، ثانیاً آیات شریفه قرآن و خانواده حدیثی(احادیث مربوط به سعادت و شقاوت، فطرت، علم الهی و عدل الهی) آن را تأیید می کند.
کانت و جعل معنای زندگی در دوره مدرن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پرسش از معنای زندگی از منظر کانت به عنوان یکی از فیلسوفان تأثیرگذار در عصر مدرنیته اهمیت زیادی دارد، زیرا او در بخش های مهم فلسفه اش، یعنی معرفت شناسی، اخلاق و فلسفه دین به پرسش های مهم معنای زندگی پاسخ های مشخصی می دهد که پس از او بسیار تأثیرگذار بوده است. کانت با اتکا به معرفت شناسی و هستی شناسی انسان محور، در نظام معرفت شناسی اش، معناداری را تنها به قلمرو ماده و علوم تجربی محدود می کند و آن را از مابعد الطبیعه سلب می کند. سپس در نظریه اخلاقی خود با اتکا بر انسانی که اساس و غایت اخلاق است، برای امور مابعد الطبیعی همچون خدا، جاودانگی نفس و اختیار، پاسخ اخلاقی تدارک می بیند و با این زمینه، دین را متکی بر انسان کرده، تلاش دارد تا با اولوهیت زدایی از دین آن را به دینی کاملاً انسانی و مطابق عقلانیت بشری تبدیل کند که در آن خدا کاملاً خدمتگذار تمایلات انسان است. نتیجه تفکر کانت در نگاه اول جعل معنای نوی برای زندگی انسان است، اما افراط در انسان محوری و تفسیرهای بشری از اخلاق و دین، در نهایت اخلاق و دین را متکثر و نسبی ساخته و کارامدی آنها را برای پاسخ دهی به پرسش های بنیادین بشر و تأمین سعادت واقعی از دست می دهد که همان بی معنا شدن زندگی انسان مدرن است.
تحلیل دیدگاه ناصرخسرو درباره چیستی سعادت انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال پانزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۹
83 - 102
حوزههای تخصصی:
ناصرخسرو مفهوم سعادت را ذیل تعابیر و مفاهیم متعدد دینی و فلسفی طرح و پیگیری می کند؛ مفاهیمی همچون ثواب و عقاب، بهشت و جهنم، تشبه به صانع، فرشته شدن و رسیدن به لذات عقلانی. اما مفهومی که وی بیشتر بر آن تأکید و تصریح دارد و مفاهیم دیگر را به آن تأویل می کند و می توان آن را وجه جمع تمام تعابیر ناظر به سعادت دانست، مفهوم علم است. در زبان ناصرخسرو شواهد صریح و فراوانی دال بر یکسانی سعادت و علم، و در مقابل یکسانی شقاوت و رنج با جهل وجود دارد. در این مقاله به تفصیل چگونگی ارجاع و تأویل مفاهیم ثواب و عقاب، بهشت و دوزخ، لذت و رنج، کمال، تشبه به باری و فرشتگی و فرشته شدن، به علم و جهل نشان داده شده است. با این حال به نظر می رسد مناسب ترین مفهومی که می تواند بیانگر دیدگاه ناصرخسرو در باب ماهیت سعادت باشد، مفهوم «بازگشت» است؛ زیرا هم چرایی یکسان انگاری علم و سعادت در نظام فکری ناصرخسرو را روشن می کند و هم مهم تر از آن اینکه، مفهوم «بازگشت» با سایر مفاهیم کلیدی فلسفی دینی در اندیشه ناصرخسرو همچون امام، شریعت، نسبت عالم ماده با عالم شریعت و تعلیم سازگاری و همخوانی بیشتری دارد. ازاین رو در نظام فکری ناصرخسرو و در ادبیات فلسفی کلامی او سعادت را باید در مفهوم و تعبیر بازگشت به موطن اصلی خویش، و شقاوت را در غربت ماندن از وطن خویش پیگیری نمود.
تأثیر عقل نظری بر عقل عملی در صدور رفتارهای اخلاقی از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
7 - 24
حوزههای تخصصی:
از نظر ملاصدرا میان عقل و اخلاق داد وستد مؤثری وجود دارد و هردو کارکردهای گوناگونی دارند. منشاء رفتارهای آدمی، عقل عملی است که نفس را برمی انگیزد تا قوای عملی خود را برای صدور افعال جزئی به کار گیرد و این کار به واسطه آراء و عقایدی است که در حوزه عقل نظری پدید می آید و بادرک خیر و شر جزئی در حوزه عقل عملی، افعال انتخاب شده و به عنوان فضائل صادر می شوند. متناسب با هر مرتبه ای از ادراک ، افعال خاصی از نفس صادر می شود و صدور آن افعال با ارزش ها و فضائل خاصی ارتباط دارد. همانگونه که نفس دارای ادراکات حسی، خیالی و عقلی است، بر اساس آنها افعالی نیز پدید می آید و ارزش ها و فضائل خاصی هم متناسب با آن افعال در نفس حاصل می شود. ملاصدرا اعتقاد دارد با رشد و احاطه عقل دو وصف عدالت و حریت در نفس پدید می آید و موجب تعالی قوای نفس می شود و با مدیریت خواهش ها و تمایلات جسمانی، نفس به مقام آزادی از تمام اسارتها می رسد و این حکمت و حریت، سرچشمه صدور فضائل انسانی است. در پژوهش حاضر رابطه عقل نظری و عملی با فضائل اخلاقی بررسی وتحلیل شده ونشان داده می شود که میان درجات تجرد ادراکات و تعالی ارزشهای اخلاقی رابطه متقابلی وجود دارد.
بررسی مفهوم و منشأ «عقل» در اندیشه ناصرخسرو بر مبنای دیوان قصاید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۸۰
28-48
حوزههای تخصصی:
اندیشه های دینی و کتب مقدس از سرچشمه های زلال، جوشان و از منابع فکری اصیل شاعران و نویسندگان به حساب می آید که زمینه خودشناسی و خداشناسی انسان را هم فراهم می کنند. خداوند انسان را آفرید، بسیاری از صفات و ویژگی های خود را هم به او تفویض کرد؛ از جمله او را به نیروی عقل مجهز نمود تا بتواند خیر و شر، و صلاح و فساد خود را تشخیص دهد تا همچون خالق خود بتواند در نهاد و طبیعت درون و بیرون خود تصرف کند. از این رو عقل در حیات، سعادت و سرنوشت آدمی نقشی انکار ناپذیر دارد. هیچ دانش بشری نیست که از پرتو آن بی نیاز باشد. در ادب فارسی سه شاعر بیش از دیگران دغدغه خرد دارند: فردوسی، ناصر خسرو و خیام؛ البته هرکدام بنا به ساختار فکری و رویکرد خود، در مفهوم و تعبیری متفاوت. ناصر خسرو «عقل» را عطیه الاهی و وجه مشترک میان انسان و خدا، و در مفهوم مقید آن به معنای اطاعت از حق و مایه رستگاری انسان می داند. واژه «خرد = عقل» کلیدواژه ذهن ناصرخسرو و از پرکاربردترین واژگان حوزه اندیشگی شاعر است، پژوهش حاضر به بررسی ریشه و منشأ این واژه، میزان بسامد آن در قصاید و به تبع آن به سرچشمه های فکری شاعر و دلیل اهمیت خرد در نزد ناصرخسرو می پردازد. با توجه به این که ناصر خود حافظ و مفسر قرآن بر مبنای دیدگاه های اسماعیلیان بوده، تأثیر پذیری وی از کتاب وحی، و بکارگیری این واژه در همان مفهوم قرانی را مفروض دانسته، با معیار بسامدی و آوردن شواهدی از دیوان به مقایسه ضمنی کلام شاعر با آیات قرآن پرداخته شده است.
ربط و نسبت مفاهیم زیبایی و عشق نزد بوعلی و سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و یکم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
279 - 295
حوزههای تخصصی:
بوعلی و سهروردی زیبایی را براساس کمال مفهوم سازی کرده اند. زیبایی حقیقی در آثار این دو فیلسوف از یک سو بر واجب الوجود، و از دیگرسو بر افعال و اخلاق و ملکات ارادی انسانی که منجر به سعادت نهایی شود، اطلاق می گردد. ابن سینا اصطلاح عشق ارادی را به میان آورده و مؤلفه ادراک را در آن اخذ کرده است. از آنجا که ادراک شامل انواع حسی، خیالی، وهمی، ظنی و عقلی است، عشق ارادی و زیبایی نیز دارای همین مراتب است. شیخ الرییس شریف ترین مرتبه عشق ارادی را که متوقف بر ادراک عقلی است، عشق عقلی یا اختیاری یا نطقی می خواند و مراتب پایین تر عشق را عشق حیوانی می نامد. شیخ اشراق عمدتاً پیرو مفهوم سازی های بوعلی سینا است. سهروردی به زبان داستان و رمز به مفاهیم زیبایی و عشق توجه کرده است. او نمادهای سلطان عشق و سلیمان عشق را برای تصویرسازی عشق عقلی به کار برده است. از نگاه هر دو فیلسوف، عشق طریق وصول به زیبایی است و تنها راه نیل به زیبایی حقیقی، عشق نطقی است.
نقش شانس در سعادت آدمی با نظر به دیدگاه جولیا آناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وارد کردن شانس به حوزه اخلاق به این معناست کهعواملی خارج از کنترل شخص در سعادت مندی او دخیل و دارای تأثیر اند. از آن جا که ارسطو نیل به سعادت را به داشتن فضایل و بهره مندی از خواسته های بیرونی منوط کرده و «خوش بخت بودن طبیعی انسان ها» را نیز مسیله ای اخلاقی انگاشته است، به نظر می رسد به نوعی شانس محیطی و نهادینه را به سعادت آدمی راه داده است، اما با این همه، شانس را در ارزیابی مسیولیت و شأن اخلاقی فرد مؤثر ندانسته است. از همین رو، جولیا آناس - فیلسوف نوارسطویی معاصر - ارسطو را مرتکب امر متناقض نمای «شانس اخلاقی محیطی و نهادینه» می داند. در این مقاله ضمن بررسی چگونگی ورود شانس به حوزه اخلاق از سوی ارسطو، به مرور دیدگاه جولیا آناس در این زمینه می پردازیم. آناس با گزینش رویکردی متزلزل، در نهایت، به این نتیجه می رسد که نمی توان به قطعیتی میان آراء رواقیون و ارسطو در باب این موضوع دست یافت. بنابراین، آناس با چشم پوشی نکردن از رأی رواقیون مبنی بر این که «سعادت مندی انسان به طورکلی مبرا از شانس است» مسیولیت انسان و شأن اخلاقی او را نادیده نمی انگارد و از این رو مرتکب شانس اخلاقی نمی شود. | naqme.parvan@gmail.com ** استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه قم | moh_javadi@yahoo.com
فارابی و سلامت محوری در طب انگاری اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، تحلیل نظریه سلامت نفس ابونصر محمد فارابی ( 259- 339) و رویکرد طب انگارانه وی به اخلاق است. اخلاق نزد فارابی، مانند بسیاری از اندیشمندان و فلاسفه بزرگ قبل از خود، به مثابه طب نفس است و نگرش طب انگارانه وی به اخلاق نقش بنیادی در نظریه اخلاقی وی دارد. یکی از مهمترین مفاهیم اساسی که در اتخاذ چنین نگرشی به اخلاق مطرح است، بحث از سلامت نفس است. همان گونه که بدن سلامت و بیماری دارد و غایت علم پزشکی درمان بیماری و حفظ سلامت بدن است، نفس نیز بیماری و سلامتی دارد و یکی از مهمترین رسالت های علم اخلاق درمان بیماری و حفظ سلامت نفس است. فارابی به دلیل نظر به انسان به عنوان موجود بذاته مدنی که برآورده شدن نیازهای مادی و معنوی اش، تنها با زندگی در مدینه ممکن خواهد شد، بدن را الگوی فهم مدینه دانسته و با نظریه سلامت در پی ارائه راهکاری جهت حل رذایل اخلاقی موجود در مدینه و تبدیل آن به مدینه فاضله است.
نقش فلسفه تاریخ در نظریه امیدِ کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ه گواهیِ کتابِ نقدِ عقلِ محض، یکى از دغدغه های اصلیِ کانت در سرتاسرِ پروژه نقادانه او یافتنِ پاسخى برای مسئله امید است: اگر انسان تکلیف های اخلاقی اى را که عقل بر گردنِ او نهاده به جای آورد، تا چه اندازه می تواند برای رسیدن به سعادت امیدوار باشد؟ جداییِ نظامِ طبیعت از نظامِ اخلاق در فلسفه کانت توجیهِ این امید را به مسئله ای اساسی بدل می کند. اگر چه این مسئله، به گفته خودِ کانت، مسئله ای توأمان نظری و عملی ست، او در آثارِ نخستینِ خود می کوشد تنها با توسل به کارکردِ عملیِ عقل بدان پاسخ دهد، اما به خاطرِ شکافِ عمیقى که در فلسفه نظری و عملیِ او میانِ طبیعت و اخلاق وجود دارد، پاسخِ او چندان قانع کننده نیست. مدعای اصلیِ این مقاله آن است که کانت در نقدِ قوه حکم با پل زدن میانِ طبیعت و اخلاق _ فلسفه نظری و فلسفه عملی _ در واقع در صددِ رفعِ نواقصِ نظریه امیدِ خود برآمد و در نهایت با به کارگیریِ مفهومِ غایت مندیِ طبیعت در فلسفه تاریخ توانست نظریه اى قانع کننده در بابِ امید بپروراند.
سعادتمندی انسان از منظر افلاطون (بررسی دو رساله آلکیبیادس و فیلبُس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در برخی از آثار افلاطون، همچون دفاعیه، کریتونو فایدون، موضوع مرگ ملموس تر از زندگی است؛ ولی آنجا که زندگی مطرح است، غایت سعادتمند شدن انسان را در بطن خود دارد؛ سعادتی که آدمی از طریق کسب فضائل بدان نائل می آید. منظور افلاطون از «فضیلت» که به «سعادتمندی انسان» در زندگانی و پس از مرگ منجر می شود، چیست؟ مقاله بخشی از پاسخ این پرسش را در رسالة آلکیبیادسو بخش دیگر آن را در فیلبُسجسته است. به طور کلی نزد افلاطون، دانایی و تأمل دربارة حقیقت، جدا از زندگی نیست و سعادت یا نیکبختی افراد و به تبع آن جامعه، به میزان آگاهی به فضیلت و دانایی آنان نسبت به حقیقت بستگی دارد. از این رو ماهیت انسان در رسالة آلکیبیادسبررسی شده است که مطابق آن اختلاف انسان ها در بودن ها و هست ها نیست بلکه اختلاف شان در شدن ها و چیستی هاست. انسان ها در نحوة پرورش و میزان تلاش در تهذیب و خودشناسی متفاوت اند ولی همه سعادت را می جویند و از این منظر به لحاظ روحی با یکدیگر مرتبط اند. رسالة فیلبُسبه «خیر»، «زیبایی» و مناسبات این دو با «لذت» اختصاص دارد. نتیجه ای که از برداشت افلاطون دربارة «سعادتمندی انسان» می توان گرفت، این است که زندگی، تحقق تطابق عالم مرئی محسوس با کمال مُثُل معقول است که در آن همه چیز بر اساس خیر مطلق تنظیم می شود. زندگی بودن نیست، «شدن» و «صیرورت» است.