مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
سعادت
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۹
۱۰۷-۱۲۸
حوزههای تخصصی:
مشروطیت، به عنوان حادثه ی مهم دوران جدید ایران، جنبشی برای تأسیس قانون بود. از عصر ناصری، همواره قانون هم در نوشته های روشنفکران، هم در خواسته های مصلحان و مردم مطرح می شد. در دوران مشروطیت، ایرانیان درخصوص این مفهوم کلیدی دوران مدرن سخنان بسیاری بیان کردند. یکی از منسجم ترین و دقیق ترین سخنان در خصوص این مفهوم از آن میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی است. در این مقاله کوشش شده است با بررسی نوشته های طالبوف، طرحی از مفهوم قانون در اندیشه ی او معرفی شود. طالبوف به جایگاه قانون، تعریف آن، اهداف و فواید قانون و نیز منبع وضع آن پرداخته و برداشت درستی از این مفهوم در ایران ارائه کرده است. او همچنین کوشش کرده است به طرح دیدگاهی در مورد نسبت شریعت و قانون دست یابد.
بررسی تطبیقی آثار و نتایج نظریه صیانت ذات اسپینوزا و نظریه فطرت علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسپینوزا درکتاب «اخلاق»، برای تبیین حیات عقلانی انسان و چگونگی اختیار آدمی، پای قانون صیانت ذات را به میان می آورد. به موجب این قانون «هر شی از این حیث که در خود هست می کوشد تا هستی اش را حفظ کند.» اهمیت این قانون در شکل دادن به نظام اخلاقی و وصول به غایتِ «سعادت انسانی»-که مقصود اصلی اسپینوزا از تلاش فلسفی اوست-روشن می شود. مفاهیمی نظیرآزادی اراده، اختیار، سعادت و فضیلت، مبتنی بر صیانت ذات؛ تبیین نویی پیدا می کنند. در طرف دیگر علامه طباطبایی با طرح نظریه فطرت، اساس نظریه اجتماعی خود را پی ریزی می کند ودر ادامه روش زندگی برآمده از فطرت یا همان دین فطری را مبتنی بر «ساختمان وجودی» ویژه آدمی می داند که انسان باعمل به مقتضای دین فطری در پرتو زندگی عقلانی به حیات طیبه می رسد و نهایتاً در این نظریه مفهوم اختیار و آزادی انسان، مبتنی بر فطرت معنای تازه ای می یابد. در این مقاله سعی شده تا با نگاهی تحلیلی-تطبیقی به بررسی نظرگاه دو فیلسوف و رهیافت های مشترک و متفاوت آنها در عرصه آثار و نتایج دو سنت فلسفی پرداخته شود.
برهانی بودن ماهیت دانش های حکمت عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکمت عملی به دنبال شناخت حقایق برآمده از اراده انسان که در مسیر سعادت وی هستند و نیز عمل به این حقایق است. این حکمت در شمار دانش های برهانی جای دارد؛ چراکه فعل ارادی انسان که موضوع حکمت عملی است، از حقایقی شمرده می شود که سعادت یا شقاوت انسان را در پی دارد و بنابراین بررسی ویژگی ها و آثار آن با روش برهانی و یقینی انجام می گیرد. باور حکما به برهانی بودن ماهیت دانش های حکمت عملی نیز گواه این دلیل است. البته برخی حکما به برهانی بودن حکمت عملی تصریح نکرده اند، ولی با لحاظ اینکه آنان حکمت عملی را یک دانش فلسفی دانسته اند، می توان پذیرفت که در نگاه آنان حکمت عملی یک دانش برهانی است. در برابر این دیدگاه، کسانی مانند محقق اصفهانی بر این باورند که گزاره های مطرح در حکمت عملی برهانی و یقینی نیستند و این گزاره ها در شمار گزاره های مشهوری قرار دارند. این سخن پذیرفتنی نیست؛ زیرا نه از پشتوانه دلیل متقن برخوردار است و نه با سخنان حکما سازگار است.
بررسی و تبیین نظریهٔ عدالتِ عام در دیدگاه توماس آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدالتِ عام فضیلتی است که افراد را به نظم و خیرات جمعی دعوت می کند تا به وسیله آن به سعادت برسند. مقاله حاضر به بررسی و تبیین نظریه عدالتِ عام و خیر مشترک و نقش آن در جهت دهی و تنظیم قانون از دیدگاه توماس آکوئیناس می پردازد. آکوئیناس - با تأسی از ارسطو و الهیات مسیحی - عدالتِ عام را فضیلتی عام می داند که دارای موضوع خاص، یعنی «خیر مشترک» است. عدالتِ عام همان فضیلت است که از جهت محتوا و جوهر با فضیلتْ یکسان و از جهت مفهوم یا صورت با آن متفاوت است. نظریهٔ عدالتِ عام در آکوئیناس هم به نوعی دِین قانونی(الزام به رعایت قانون جامعه) را فرمان می دهد و هم به نوعی دِین اخلاقی(الزام به رعایت فضیلت اخلاقی) را در دستور کار خود دارد. این نظریه مدِّ نظر آکوئیناس در جامعه ای معنا پیدا می کند که در آن اگر حاکم قانون وضعی را بر اساس قانون الهی و قانون طبیعی درستْ تدوین و ترویج کند، معیار این نظریه را برآورده می کند. بنا براین ، نظریهٔ عدالتِ عام - در نهایت - به قصد حاکم و نوع حکومتی وابسته است که در آن جامعه در جریان است تا افراد را به خیرات مشترکشان هدایت کنند و به سعادت حقیقی شان برساند.
بازخوانی مفاهیم خیر و حق در اندیشه سیاسی فارابی و راولز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
19 - 37
حوزههای تخصصی:
خیر یا فایده از مهم ترین مفاهیمی است که تداوم و گسترش آن، اصل انصاف و استحقاق را در جامعه از بین می برد. مفهوم حق نیز امروزه در حوزه های گوناگونی از جمله نسبت انسان با خود، خدا، طبیعت و جمادات، و نسبت با انسان های دیگر، اعم از روابط افراد با هم، افراد با حکومت و نیز حکومت ها با یکدیگر مطرح می شود. در فلسفه فارابی، فضیلت و سعادت دو هدف بنیادین محسوب می شوند، بنابراین هستی، جوهر جهان خیر و به نوعی ریشه و منبع خیر است. فارابی، تأمین خیر و کمال برتر را در گرو مدینه می داند. درحالی که راولز برای جلوگیری از تضییع انصاف، خیر را با حق جایگزین کرده است. به نظر راولز حق مفهومی است که قابلیت سامان دهی معقول و منصفانه جامعه را دارد. معیار او ترجیح مفاهیم حق بر مفاهیم خیر است؛ یعنی آن موارد و مقادیر از انتظارات شهروندان انتخاب می شود که منطبق بر معیارهای مفهوم حق باشد. در این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی به توصیف و تحلیل ارکان اصلی فلسفه سیاسی راولز و فارابی (مفاهیم خیر و حق) پرداخته شده و در نهایت ارزیابی کلی از نظریه آنها به عمل آمده است. فارابی و راولز دیدگاه های متفاوتی در مورد خیر و حق دارند.
سازگاری نظریه فضیلت گرایی با اخلاق دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
219-236
حوزههای تخصصی:
مسئله مهم مطرح شده دراین پژوهش این است که اخلاق فضیلت می تواند بهترین وسازگارترین تبیین ازاخلاق دینی باشد. برای رسیدن به این مسئله ابتدا نظریه های اخلاق هنجاری -وظیفه گرایی وغایت گرایی وفضیلت گرایی- تبیین ومقایسه ی بین آن ها انجام می گردد. برتری نظریه فضیلت نسبت به دونظریه رقیب آشکاروپس ازتبیین اخلاق فضیلت محور، هریک مولفه های اصلی آن از قبیل: فضیلت، سعادت، نیت، حکمت عملی، الگوی اخلاقی وحدوسط بیان می-گردد. درادامه برخی مولفه های اخلاق دینی-ازقبیل خداباوری ومعادباوری، پرورش ملکات درونی وخودسازی، جایگاه الگوی اخلاقی دراخلاق دینی، نقش نیت دراخلاق دینی، حدوسط صراط مستقیم یا راه نجات و.... بررسی می شود. همچنین با توجه به قرابت ووحدت موضوع وغایت اخلاق فضیلت واخلاق دینی - به ترتیب علم نفس وسعادت _می توان نتیجه گرفت که اخلاق فضیلت واخلاق دینی نگاهشان به فاعل اخلاقی تکاملی وتعالی بخش است. و نیز می توان با رنگ دینی و جهت الهی دادن به غایت یعنی سعادت دراخلاق فضیلت، زمینه سازگاری این دو اخلاق را فراهم نمود.
بازخوانی مسئولیت انسان در دیدگاه تفسیری علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
59-76
حوزههای تخصصی:
آیات قرآن انسان را در اعمال اختیاری و تعیین سرنوشت خودمختار و مسئول می دانند، در مقابل، ظاهر ادله ای از سعادت و شقاوت ذاتی انسان حکایت دارند، دانشمندان اسلامی با مشرب های گوناگون و اخیراً علامه طباطبائی با روش تفسیری خود تلاش در رفع این ناسازگاری ظاهری نموده اند، تازگی نظر علامه نویسندگانی را با روش های تطبیقی و فلسفی به بیان آن کشانده اما این مقاله با روش توصیفی تحلیلی روش ایشان، نظر تفسیری اش در حل این تناقض را بیان می کند. نتیجه مقاله بیانگر آن است که علامه طباطبایی در رفع تناقض دو روش انتخاب نموده: بر اساس قانون علیت، سرشت انسان را عاری از سعادت و شقاوت دانسته و با آیاتی مانند آیه تبلیغ و ... سرنوشت انسان را در اثر اعمال اختیاری وی می داند، از این رو دلالت ادله بر سعادت و شقاوت ذاتی را اقتضائی دانسته نه علیت تامه. ایشان ضمن قبول صحت صدور احادیث دال بر سعادت و شقاوت ذاتی، آنها را در دسته هایی به نحوی که با دلایل اختیاری منافی نباشد، تبیین می نماید.
تحلیل مقایسه یی دیدگاه فارابی و ابن عربی درباره جایگاه اخلاق و عرفان در جامعه آرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با بررسی هویت اخلاقی– عرفانی مدینه» فاضله از دیدگاه فارابی (بعنوان مؤسس فلسفه اسلامی) و ابن عربی (بعنوان پدر عرفان اسلامی)، سیمای سه رکن اصلی این مدینه یعنی ریاست، فصل ممیزه و هدف از تشکیل آن با تأکید بر مفاهیم پایه یی کمال، عدالت و سعادت تام ترسیم شده است و ثابت میشود این مفاهیم در متعالیترین وجه ممکن در مدینه» مهدوی تحقق می یابد. تأکید بر جایگاه عقل و معرفت در اینباره و همچنین بیان مصادیق مدن غیر فاضله از دیدگاه ایندو اندیشمند، از دیگر مسائل مطرح شده در این پژوهش است. تحلیل مقایسه یی آراء فارابی و ابن عربی نشان میدهد که علیرغم اشتراک دیدگاه درباره» ارکان اصلی مدینه» فاضله، زیرساختهای اندیشه و آراء فلسفی و عرفانی آنها در اینباره مختلف و متفاوت است. از جمله» این تفاوتها میتوان به مواردی چون جایگاه طرح مسئله» مدینه» فاضله، مبانی شکلگیری این ایده، زبان و ادبیات ارائه» آن، تعیین مصداق و بیان سطح تعالی آن و نحوه» اعتقاد به لزوم تحقق عینی مدینه» فاضله اشاره کرد.
صلح و سعادت در فلسفه سیاسی صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله دارای دو هدف یا مسئله اصلی است: نخست، رابطه دوسویه صلح و سعادت؛ دوم، تعامل و تصاعد متقابل و متعاکس آندو بدون هیچ نقطه ایستا و پایانی. چنانکه پیداست رویکرد مقاله توصیفی نیست بلکه در بخش اصلی خود، تحلیلی یا توصیفی تحلیلی است. نوآوری مقاله در تبیین و کشف رابطه» دوسویه صلح و سعادت و کشف رابطه متصاعد دوسویه آن از متون ملاصدراست. این رابطه بر مبناهای مختلفی در اندیشه صدرالمتألهین مورد تحلیل قرار میگیرد. بر مبنای انسان شناسی ملاصدرا، از زوایای گوناگون بدست می آید که صلح شرط سعادت دنیوی و اخروی است و سعادت نیز عامل تحکیم صلح است. وجودشناسی و جهانشناسی صدرایی نیز مبنای تحلیلهای نگارنده در باب رابطه دوسویه صلح و سعادت است؛ بر این مبنا تحلیل میکنیم که چگونه جامعه صدرایی در عین برخورداری از تکثرها میتواند عمیقاً وحدتگرا باشد. تحلیل رابطه صلح و سعادت بر مبنای اندیشه های دینی صدرایی نشان میدهد که چگونه صلح در دنیای مدرن به مخاطره افتاده است. ساختار حکومت و کارکردهای آن نیز بتفصیل دیگری پرده از رابطه دوسویه صلح و سعادت برمیدارد، چنانکه اندیشه های اخلاقی ملاصدرا نیز رابطه دقیق صلح و امنیت و سعادت اخلاقی را برملا میسازد.
آموزه «سعادت و رستگاری» از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله سعادت و رستگاری انسان از مهمترین دغدغه های ذهنی بشر است. نظامهای دینی و فکری مختلف با توجه به جهانبینی خاص خود، سعی کرده اند پاسخی شایسته به این مسئله مهم بدهند. ابن سینا از جمله متفکرانی است که دیدگاهی بدیع در اینباره دارد. در نوشتار حاضر کوشش بر تبیین این مسئله است که دیدگاه ابن سینا دربار ه رستگاری چیست و با کدامیک از نظریه های نجات مطرح در الهیات امروزی قابل تطبیق است؟ پور سینا نجات انسان را در دستیابی به فضایل و احتراز از رذایل، کسب معرفت عقلی و رسیدن به کمال قوه عاقله، اتحاد با مجردات و فرمانبرداری از پیامبران و شرع مقدس میداند. او قائل به نجات حداکثری است و اکثریت انسانها را شایسته ورود به بهشت و نجات از عذاب میداند. با توجه به آراء ابن سینا، دین اسلام برگزیده ترین دین است اما پیروان سایر ادیان نیز میتوانند بر اساس معرفت عقلانی و تزکیه نفس به مراتبی از رستگاری نائل شوند؛ بدینسان دیدگاه وی درباره رستگاری به نظریه شمولگرایی نزدیک میشود اما برخلاف شمولگرایان که دایره نجات انسان را به دین محدود میکنند، ابن سینا نگاهی فرا دینی دارد و برای رستگاری سه ضلع ترسیم میکند: عقل، اخلاق و دین.
معناشناسی بهجت از نگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آثار ملاصدرا «بهجت» بعنوان یکی از آثار وجود مطرح میشود و همانند سایر مؤلفه های وجودی نمیتوان تعریف ماهوی از آن ارائه نمود. به همین منظور، در این نوشتار تلاش شده با ارزیابی بهجت در یک شبکه معنایی متشکل از «لذت»، «سعادت» و «عشق» به شناخت دقیقتری از معنای وجودی و مصادیق آنها دست یابیم. در اینباره میتوان گفت که مرتبه وجودی بهجت، برتر از لذت است و از نظر مصداقی، نسبت عموم و خصوص من وجه دارند. از سوی دیگر سعادت، رسیدن به وجود استقلالی مجرد یا همان، وجود استعلایی است و بهجت، آگاهی نفس به تحقق چنین مرتبه متعالی یی میباشد. پس بهجت و سعادت، معلول دستیابی به بالاترین مراتب وجود هستند و از نظر مصداقی، نسبت عموم و خصوص مطلق میان آنها برقرار است. عشق و بهجت نیز هر دو، معلول تحقق کمال نفس هستند و از نظر معنایی و مصداقی، نسبت تساوی میان آنها برقرار است. بنابرین میتوان گفت در نظام وجودشناسانه ملاصدرا مؤلفه های بهجت، لذت، عشق و سعادت بسیار در هم تنیده و مرتبط با یکدیگر هستند، بنحوی که تحقق هر یک از آنها زمینه ساز دستیابی نفس به سایر آثار و خیرات وجود خواهد شد. در این میان بهجت بعنوان شاخص اصلی این منافع وجودی، نقشی عمیق و غیرقابل انکار دارد. پس از روشن شدن اشتراکات و تمایزات آنها، به شناسایی مؤلفه های اثباتی و ثبوتی بهجت پرداخته و براساس آن به این نتیجه رسیده ایم که میتوان بهجت را مشاهده بالاترین کمالات وجودی نفس دانست که از طریق رسیدن به درجه» وجود استقلالی مجرد و هیئت استعلایی محقق میشود. دستیابی به چنین مرتبه یی برای نفس بواسطه» معرفت خداوند بعنوان علت هستی بخش انسان و شناخت خود، امکانپذیر است که موجبات دریافت بهجت عظیمی را برای نفس فراهم میکنند. توجه به درجه» وجودی نفس در این مرتبه و دستاوردهای بی بدیل آنها یعنی معرفت به خدا و شناخت خود، جایگاه و تأثیر بهجت نزد نفس را بخوبی روشن میسازد.
متغیرهای تأثیرگذار بر تحصیل سعادت در فرهنگ اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰ (پیاپی ۶۲)
199 - 224
حوزههای تخصصی:
این مقاله با روش تحلیل محتوا به بررسی متغیرهای تأثیرگذار بر تحصیل سعادت در فرهنگ اسلامی می پردازد. جامعه آماری، منابع مرتبط با موضوع تحقیق است که به روش نمونه گیری هدفمند انجام شده است. در بخش توصیفی، اطلاعات به شیوه کتابخانه ای جمع آوری شده و تجزیه و تحلیل به صورت کیفی و از طریق یادداشت برداری صورت گرفته است. برای دستیابی به پاسخ پرسش های پژوهش، ضمن مطالعه پیشینه، منابع مرتبط با موضوع سعادت و فرهنگ اسلامی مطالعه گردید. یافته های پژوهش حاکی از این است که سعادت به منزله برترین غایتی که انسان در جست وجوی آن است، به دو گونه پنداری و واقعی تقسیم می شود و متغیرهای زیادی بر آن تأثیر دارند؛ از جمله: وراثت، شرایط هنگام انعقاد نطفه، تغذیه، عوامل محیطی، تربیت، تهذیب نفس، اراده، ایمان، خودشناسی، ملازمت با فضایل اخلاقی، الگوگیری از چهره های سعادت در قرآن، عبرت آموزی از چهره های شقاوت در قرآن. لذا توجّه به همه متغیرها در فرهنگ اسلامی به منزله عامل تأثیرگذار بر تحصیل سعادت، ضروری به نظر می رسد.
دگردیسی مفهوم سعادت در فلسفه اسلامی از کندی تا خواجه نصیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره بیستم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۷
1 - 28
حوزههای تخصصی:
در واکاوی پرسش از مصداق سعادت اخلاقی و با وفاداری به ظاهر الفاظ، پاسخی تقریبا یک دست در کلمات فلاسفه اسلامی بیان شده که از تجمیع سعادت دنیوی و اخروی، یا اصلاح توأمان نظام معاش و معاد حکایت می کند. اما در خوانش تفصیلی تر، پرسش از ترجیح جانب دنیوی یا اخروی سعادت همچنان گشوده است. مطابق نتایج حاضر، از عصر کندی تا زکریای رازی سعادت اخروی را در امتداد سعادت دنیوی می یابیم. با ظهور فارابی و تا پیش از خواجه نصیر جریانی حاکم می شود که در پی توازن سعادت دنیوی و اخروی است. در اخلاق ناصری نگرشی به بار می نشیند که سکونت دنیوی را به عنوان مقدمه جبری یا داروی شفای اخروی تلقی می کند و از پی آن مضمون سعادت دنیوی عملا متروک می گردد. با این حال از پی تغییر موازنه به سود سعادت اخروی، مسیر تضعیف عمران اجتماعی به نفع سعادت فردی رواج می یابد. تحلیل انتقادی این وضع هدف مقاله پیش روست.
نسبت تاثیر نظر و عمل در سعادت انسان از نگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های هستی شناختی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۸
523 - 548
حوزههای تخصصی:
مساله سعادت برای ابن سینا و سایر فیلسوفان مسلمان از مسائل اصلی فلسفه محسوب می شود که هم به صورت مستقیم آن را بررسی نموده و هم اساسا غایت فلسفه را رسیدن به کمال و رستگاری می دانند.یکی از پرسش های مهم در بحث سعادت این است که مولفه ها و عوامل دخیل در نیل به سعادت کدامند و نسبت این عوامل از حیث میزان تاثیرگزاری چگونه است؟ از آنجایی که معمولا عوامل دخیل در سعادت را ذیل دو عامل کلی تر به نام نظر و عمل تقسیم بندی می کنند. پرسش محوری این مقاله این است که دیدگاه شیخ در مورد میزان تاثیر و اهمیت این دو عامل چیست. مباحث شیخ در مساله سعادت حکایت از این دارد که وی نقش نظر را مهمتر از عمل می داند. این نوشتار قصد دارد اولا با ذکر شواهد کافی نشان دهد که این نکته صرفا برداشت نویسنده مقاله نیست بلکه متون برجای مانده از شیخ آن را تایید می کنند و ثانیا علت و چرایی برتر بودن نظر بر عمل را تحلیل و بررسی کند. اما از آنجایی که پاسخ به این مساله مستلزم فهم ماهیت سعادت از نگاه ابن سینا است، ابتدا چیستی سعادت از نگاه ابن سینا را بررسی نموده ایم.اما در پاسخ به هدف اول -یعنی اثبات این مدعا که ابن سینا نظر را مهمتر از عمل می داند- در متن مقاله نه شاهد که دلالت بر برتری نظر بر عمل در نیل به سعادت دارند، احصا گردیده است. و پاسخ به این پرسش که چرا ابن سینا نظر را در نیل به سعادت مهمتر از عمل می داند، به فهم دو نکته مبنایی در فلسفه شیخ بر می گردد:۱- مبانی انسان شناسی ابن سینا ۲- تعریف ابن سینا از چیستی و ماهیت سعادت. توضیح و تفصیل این دو مبنا در بخش پایانی مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.
تحلیل آثار و ثمرات احسان به دیگران در آموزه های قرآن کریم
احسان (نیکوکاری) یکی از آموزه های وحیانی و از مفاهیم پردامنه قرآنی است. احسان در قرآن کریم علاوه بر معنای نیکی کردن معانی دیگری نیز دارد. پژوهش حاضر با اشاره گذرا به معانی و مصادیق احسان، به آثار آن از دیدگاه قرآن می پردازد. سَر ایمان، احسان به مردم است؛ سَر مهم ترین عضو بدن است، بسیاری از اعضای بدن ما مثل چشم و گوش و زبان در سَر قرار دارد. اگر سَر از بدن جدا شود، بدن هیچ ارزشی ندارد. اگر ایمان را که ریشه همه خوبی هاست، به یک جسم و جسد تشبیه کنیم. سَر، ایمان است که مدیریت کل ایمان، احسان به بندگان خداست. احسان تنها مربوط به مسائل مادی نیست، بلکه بخشی از آن مادی یا مالی است و بخش دیگرش غیر مادی است. در واقع هر قدم و فعل خیری، احسان به شمار می آید. از دیگر چیزهایی که خداوند اثر وضعی در آن قرار داده است، احسان و نیکی به بندگان خدا است، هرچند احسان کننده کافر باشد، لکن قطعاً نتیجه وضعی آن را می بیند. چنان که در قرآن می خوانیم: آیا جزای نیکی جز نیکی است! و برای کسانی که در این دنیا نیکی کرده اند، خداوند حسنه و پاداش نیکوی بزرگ دنیوی و اخروی که فراگیرنده فرد و اجتماع است را در نظر گرفته است و عدم احسان نیز موجب به وجود آمدن جامعه ای خشک و بی روح می شود. رواج احسان در جامعه، از مهم ترین عواملی است که مردم را به بهره وری از نعمت ها و استفاده از فرصت ها هدایت می کند و آنان را به سوی مساوات و نزدیک سازی سطح زندگی ها به یکدیگر سوق می دهد. بدین رو، روح احسان و نیکوکارى بایستى در جامعه رواج داشته باشد. از سویی دیگر، بررسی آثار احسان با توجه به آیات قرآن جهت تشویق افراد و اجتماع که شامل آثار دنیوی و اخروی می باشد، ضروری است. پژوهش حاضر برای رسیدن به این هدف با گردآوری، طبقه بندی و تحلیل آیات با کمک منابع کتابخانه ای حدیثی، تفسیری به دنبال یافتن آثار احسان از دیدگاه قرآن کریم می باشد. از این رو، با تبیین لغوی- قرآنی مفاهیم احسان، و برخی معانی دیگر در راستای احسان به ذکر آثار احسان از دیدگاه قرآن پرداخته است.
نقش عقل در تحصیل سعادت از منظر علامه طباطبایی
منبع:
فرهنگ پژوهش بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷ ویژه فلسفه و کلام
5 - 30
حوزههای تخصصی:
میل به سعادت، از اساسی ترین ویژگی های فطری انسان است و هر فردی متناسب با تصوری که از سعادت دارد، به دنبال تحقق مصداق آن برای خویش است. در دیدگاه اسلام، سعادت پیوند عمیقی با عقلانیت دارد. سعادت در نظر علامه طباطبایی و شاگردان ایشان «عبودیت و لقاءالله» و عقلانیت در نزد ایشان، «هماهنگی با فطرت» است. عقلانیت دارای دو بعد عملی و نظری و مؤلفه هایی چون: فطرت سالم، خدا محوری، واقع نمایی و واقع گرایی است. در نگاه علامه و شاگردان تکامل انسان با نفس شناسی وی در تعامل است و مسیر سعادت انسان همان استکمال نفس اوست. هدف نهایی بعد عملی انسان؛ رسیدن به مقام عبودیت و هدف نهایی بعد نظری؛ اتصال با عقل فعال و رسیدن به لقاءالله است. در نزد ایشان سعادت با عقل مستفاد که کامل ترین مرحله عقل است، حاصل می شود. ایشان کارکرد درست مؤلفه های عقل را درصورت فطرت سالم، همراهی با وحی می دانند؛ که مسیر اتصال به عقل فعال را هموار می سازد و انسان را به مرحله عبودیت می رساند؛ نتایج حاصل از آن: جهان بینی صحیح، برنامه زندگی مناسب، ایمان مبتنی بر تعقل، کشف حقایق هستی، تشخیص حق از باطل، استقامت بر حق، مهار امیال و آینده سازی را در بردارد.
نقش شریعت در تکامل قوای نفس
منبع:
فرهنگ پژوهش بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷ ویژه فلسفه و کلام
85 - 110
حوزههای تخصصی:
از آنجا که رسیدن به کمال، هدف اعظم خلقت انسان است؛ این سوال ایجاد می گردد که بهترین راه برای رسیدن به این مقصود، چیست و شریعت در این میان چه نقشی را ایفا خواهد کرد؟ مقاله حاضر تحت عنوان «نقش شریعت در تکامل قوای نفس» که به روش توصیفی-تحلیلی، صورت گرفته است کوششی است در پاسخ به این پرسش؛ و برای یافتن پاسخ، ابتدا کمال انسان تبیین گشته و با شرح عقل عملی و نظری و نقش شریعت در این دو حوزه، به کمال قوای نفس پرداخته شده است. نتایج به دست آمده از این تحقیق آن است که با توجه به نقص نسبی عقل بشری، انسان بدون کمک گرفتن از وحی و شریعت قادر به یافتن و پیمودن مسیر صحیح رسیدن به کمال، نخواهد بود و کمال نفس ناطقه، زمانی تحقق می یابد که بین عقل نظری و عقل عملی وحدت ایجاد شود و این وحدت حاصل تقوا و محاسبه نفس است. اگر انسان به آنچه که در قرآن کریم و احادیث امامان معصوم آمده است، عمل نماید قطعا به هدف آفرینش خود، نائل می آید و چنین انسانی موفق به طی مراحل و مقاماتی که عرفا برای نفس قائل شده اند، خواهد گشت و به سعادت خواهد رسید.
نقش عشق و ایمان در تحول شخصیت های برنانوس در زیرآفتاب اهریمن و خاطرات یک کشیش دهکده اثر ژرژ برنانوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴
107 - 123
حوزههای تخصصی:
ژرژ برنانوس ازجمله نویسندگان کاتولیک بود که اندیشه های مذهبی رادرون مایه رمان های خود کرد؛عنوان رمان نویس دینی به معنای واقعی کلمه زیبند? اوست.پرداختن به مسئله خیر و شر وتوجه به جایگاه انسان،همواره یکی از دل مشغولی های عمد? نویسندگان مذهبی به شمار می رود.تلاش این گروه ازنویسندگان معطوف به سنجش توانایی انسان در رویارویی با وسوسه است.از خلال آثار برنانوس که درزمر? ادبیات متعهدقرار می گیرد،می توان به مضامینی چون:تمایل به تنزیه و قداست،حقانیت،ستیزبا ناباوران،فیوضات الهی و تأثیر ایمان مذهبی در هدایت بشر به سمت جایگاه متعالی پی برد.دراین میان،مضامین معنوی که درونمایه نوشته های اوست،دستمایه پرداختن به هویت انسانی،برخورد میان نیروهای خدایی و اهریمنی، و مسایل پدید آمده از این دو واقعیت ماورایی می شود. محرک اصلی داستان در کتاب های اولیه وی کشمکش میان قدیس و گناهکار است. هر چه بیشتر در آثار او پیش می رویم، شاهد تحول شخصیت های مختلف ایم، به نحوی که در بسیاری از رمان های برنانوس، در انتهای داستان، شاهد مرگ توأم با آرامش گنهکارانی هستیم که تابش نور ایمان و حرارت عشق مقدسین موجب دگرگونی دل های سرد و ظلمت زده شان گشته و بازگشت به سوی سرچشمه پاکی ها را نزد اینان به ارمغان می آورد. در آثار این نویسنده قرن بیستم، زهد و تقوا بر ظلمت پیروز می گردد و تمنای خداجویی و نجات و رستگاری روحانی انسان نموداراست. در این مقاله سعی بر آن است تا به سیر این زندگی روحانی (گذر از وسوسه های شیطانی در مسیر سعادت) وتأثیر عشق و ایمان بر هر یک از شخصیت های داستانی آثار ژرژ برنانوس، به ویژه در رمان های زیر آفتاب اهریمن و خاطرات یک کشیش دهکده، بپردازد.
سعادت و نسبت آن با دین در اندیشه ابن سینا و فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، با بهره گرفتن از روش تحلیلی- مقایسهای، به بررسی مفهوم سعادت و نسبت آن با دین در اندیشه ابنسینا و فیض کاشانی پرداخته است. فیض و ابنسینا با سیاق و بستر مشترک اسلامی نظرات قابل توجه و تاثیرگذاری را در باب سعادت بیان نمودهاند. اما بررسی نظرات آن دو نشان میدهد که فیض در بحث سعادت کاملاً خدامحور بوده و حصول سعادت اخروی و نیل به قرب الهی را از طریق شریعت و تعالیم انبیا الهی امکانپذیر میداند؛ در حالیکه ابنسینا بر معرفت انسانی تاکید میورزد. لذا میتوان گفت که رویکرد ابنسینا به سعادت، فلسفی و رویکرد فیض کلامی و اخلاقی است. همچنین هر دو میان فضایل و سعادت ارتباط وثیقی برقرار میکنند. ابنسینا در تعریف فضایل و رعایت اعتدال، بر محوریت عقل و شایستگیهای انسانی تاکید دارد. اما فیض بر نقش اموری مانند شناخت خداوند، شرع و امداد و عنایت الهی در این ارتباط اهمیت میدهد. هرچند ابنسینا نیز نقش دین، افاضه و وحی الهی را در دستیابی به سعادت مهم تلقی میکند، اما به جای نقشمحوری، جایگاه حمایت کننده برای دین قایل است. برهمین سیاق تکامل انسان در بعد عقل نظری و عملی، مهمترین عامل دستیابی به سعادت انسانی معرفی میشود.
دگردیسی مفهوم سعادت در فلسفه ی اسلامی؛ توسعه و ترمیم میراث خواجه نصیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۸
25 - 52
حوزههای تخصصی:
اخلاق نگاری فلسفی جهان اسلام با اثر سرنوشت ساز خواجه نصیر به جانب ترجیح سعادت اخروی متمایل می شود. در این مسیر، آموزه ی عمران اجتماعی ابن خلدون که یک جریان موازی با قابلیت توسعه است، متوقف می شود و فلسفه ی اسلامی، در سیر کلی خود، بر قسم اخروی سعادت متمرکز می شود. میراث خواجه در مکتب اصفهان نهادینه شده و اخلاق فلسفیِ پس از ملاصدرا، به تمهید سعادت باطنی، آن جهانی و موعود اشتغال می یابد و حتی سلوک عرفانی متمایل به سعادت دنیوی را نیز انحراف از مقصود اعلی تلقی می کند. با این همه، در تفسیرِ فرایند و غایت اخلاق که در نگرش علامه ی طباطبایی ظهور دارد، می توان تجمیع سعادت دنیوی و اخروی و توازن میان این دو را تصدیق کرد. ضمن گشودن احتمال تکرار دگردیسی تاریخی در تفسیر نظریه ی ادراکات اعتباری، این نظریه در چشم انداز توصیفی- تحلیلی مقاله، طلیعه ی بازسازی فلسفه ی اخلاق اسلامی، با ملاحظه ی خیر عمومی و عمران اجتماعی قرائت می شود.