مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
سعادت
حوزههای تخصصی:
اخلاق حرفه ای به عنوان شاخه ای از دانش اخلاق به بررسی تکالیف اخلاقی در یک حرفه و مسائل اخلاقی آن میپردازد و درصدد ارائه شیوه ها و دستورالعمل هایی است که این تکالیف را برای افراد و گروه های حرفه ای تعیین نماید.
اخلاق حرفه ای در سنّت با محوریت انسان و انگیزه خدمت به دیگران بوده که در طول تاریخ متحول گردیده است؛ اما امروزه گاه انسان در خدمت حرفه و حرفه نیز به ابزاری در جهت اهداف صرفاً مادی او بدل شده است.
در نظام های غربی، مکاتب اخلاقی مانند سودانگاری، عدالت توزیعی، آزادی فردی و تکلیف گرایی درصدد رساندن انسان به سعادت بوده اند. اما در نظام اخلاق اسلامی، ملاک نهایی و سعادت حقیقی بشر تقرب به «الله» است و انسان به عنوان خلیفه و جانشین الاهی بر روی زمین محور توجهات اخلاقی است.
موتیف های مشترک راست نمایی در اشعار سعدی و والت ویتمن (عنوان عربی: الموتیفات المشترکة لمحاکاة الواقع فی أشعار سعدی ووالت ویتمان)
حوزههای تخصصی:
راست نمایی نوعی نظریه ادبی است، که در آن، به اشعاری که شاعران آنها واقعیت های اجتماعی را عنوان می کنند، اطلاق می شود. سعدی و والت ویتمن ازنظر هدف شاعری باتوجه به فاصله زمانی ازنظر قدمت کاملا متفاوت اند، اما هر دو شاعر، در پرداخت مضامین مشترک اجتماعی و بازگو کردن این مسایل بسیار موفق بوده اند؛ مسایلی مانند همدلی، ترویج عدالت، ترسیم کردن سعادت، گذر عمر و غنیمت شمردن آن، توجیه زندگی و مسایل آن که کاملا شبیه هم اند و در این پژوهش به آنها اشاره می شود.چکیده عربی:تعتبر محاکاة الواقع (الإیهام بالحقیقة) مذهبا أدبیا تهتم نصوصه بالوصف الحقیقی للمجتمع. یختلف سعدی الشیرازی عن نظیره والت ویتمان فی الأغراض الشعریة وذلک للفاصل الزمنی الطویل بینهما إلا أنهما کانا ناجحین إلی أبعد الحدود فی تطرقهما إلی المضامین الاجتماعیة المشترکة والإشارة إلی أمور کالإخلاص، وبسط العدالة، ورسم السعادة، ومرّ العمر، واغتنام الأیام الباقیة، وتفسیر الحیاة، وماشابهها؛ ویلقی هذا المقال الضوء علی کلّ ما سبق ذکره.
امنیت و پیشاارزش های آن در اندیشه سیاسی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسلام، هدف نهایی خود را تخلق به اخلاق الهی، تعالی معنوی و سعادت ابدی انسان ها، به واسطه آگاهی و آزادی در زندگی دنیوی تعریف میکند. وجود انسانی از دیدگاه اسلام، از دو وجه متعالی و دنیوی برخوردار است و سعادت، با ترجیح آزادانه وجه متعالی در مقابل وجه دنیوی به دست میآید. بدین ترتیب، اسلام نسبت به انسان و اجتماع، نگرشی ارزش داورانه دارد. دو ارزش محوری یا پیش ارزش اسلامی در این خصوص، عبارتند از سعادت ابدی انسان، به واسطه تربیت و ترجیح وجه متعالی وجود و آگاهی و آزادی در انتخاب میان خیر و شر، به مثابه شرط امکان سعادت.
این دو ارزش یا پیش ارزش، پایه های چارچوب فرانظری عام برای اندیشه سیاسی اسلامی و موضوعات اصلی آن، همچون مقوله امنیت را فراهم میکنند.
راه های کسب سعادت از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله سعادت یکی از مسایل قدیمی و بنیادین علم اخلاق و فلسفه اخلاق است. ابن سینا سعادت را به مطلوب بالذات و غایت لذاته تعریف می کند و روش های متعددی از قبیل آشنایی با فضایل و رذایل، تکمیل قوه نظری و عملی نفس، رعایت نظریه حد وسط، ترک تعلقات دنیوی، نیت خالص داشتن، اعراض از ماسوی الله، ذکر الاهی، سبک نشمردن نماز، موافقت فعل انسان با فعل ملک، غلبه قوای روحانی انسان بر سایر قوایش و مطابقت اعتقادات و افعال با امر الاهی پیشنهاد می دهد. او در زمینه های استناد به آیات قرآنی، تامل در استعمال واژه لذت، پذیرش معاد جسمانی از طریق شرع و عدم امکان دستیابی به سعادت برتر در دنیا، از شریعت اسلام متاثر است. دیدگاه او از جهت عدم توجه شایسته به کتاب و سنت و بحث ایمان در مساله سعادت مورد نقد است
تبیین حد وسط در اخلاق ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه حد وسط ارسطویی یکی از مهم ترین مبانی اخلاق ارسطویی است که بسیاری از اندیشمندان و فیلسوفان اخلاق در دوره های طولانی عصر اندیشه فلسفی بر آن تاکید نموده اند. به این نظریه انتقاداتی شده که بسیاری از آنها ناشی از عدم فهم صحیح در تبیین حد وسط از دیدگاه ارسطو است. در این مقاله ضمن تبیین مفهوم حد وسط از دیدگاه ارسطو، بین دو مورد تفاوت گذاشته شده است:
1. حد وسط حقیقی به عنوان فضیلت کامل و جامع همه فضایل؛
2. حد وسط در افعال و انفعالات به عنوان یک قاعده کلی عملی جهت تعیین حد وسط های جزیی برای رسیدن به حد وسط حقیقی.
چون مفاهیمی مانند سعادت و فضیلت ارتباط مستقیمی با تبیین این نظریه دارد این دو مفهوم از نظر ارسطو مورد بررسی قرار گرفته است.
نسبت اخلاق و سیاست در اندیشه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخلاق و سیاست از شاخه های حکمت عملی و در پی تامین سعادت انسان هستند. سعادت مفهوم محوری اخلاق ارسطوست. او در اخلاق به دنبال مطلوبی است که فی نفسه مطلوب باشد، نه آنکه به دلیل چیز دیگر مطلوب باشد. به تعبیر دیگر، ارسطو در پی «خیر اعلا» است، که همان سعادت است. جامعه هم باید در پی خیر اعلا باشد، حصول سعادت های فردی از راه سعادت های اجتماع امکان پذیر است و نیز بالعکس. فلسفه اخلاق درباره خصال فردی انسان هاست به این اعتبار که در جامعه زندگی می کنند، فلسفه سیاست هم درباره زندگی، رفتار و کردار اجتماعی انسان هاست. در نوشتار حاضر، سعی بر آن است تا تبیینی برای نسبت میان اخلاق و سیاست بیابیم.
لذت و الم اخروی در فلسفه سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله مباحثی که شیخ الرئیس آن را به مطمح نظر گذاشته، معاد و حالات اخروی آن است. او در حکمت خویش پس از آنکه به بحث جنجالی لذت و رنج پرداخته، در پی آن بود تا لذت و الم اخروی را نیز به متالهان و دینداران تفهیم نماید. شیخ الرئیس در آثار خود، پس از اثبات وجود نفس و بقای جنبه نفسانی، قوای متنوعه انسانی را با مرگ مضمحل می دانست، اما بر این باور فلسفی پای می فشرد که تنها قوه عقلانی است که با مرگ انسان، فانی نشده و به سرای باقی خواهد شتافت. او ضمن تقسیم بندی های گوناگون و دامنه دار، نفوس بشری را به دسته های مختلفی تقسیم می کرد تا جایگاه اخروی آنان را روشن سازد. در حکمت سینوی پس از آنکه فراگیری و اکثری بودن سعادت اخروی بر کرسی اثبات نشست، لذت و الم نفوس نیز، عقلانی به شمار آمد. از نگاه شیخ الرئیس، ثواب ها، خوشی ها، لذت ها و دردهای عالم عقبی، کاملا عقلی است و آنچه در متون وحیانی از وعده ها و وعیدهای اخروی تشریح شده، چیزی جز گزاره های استعاری و کنایی نیست. او فقط برای نفوس ناقصه، جایگاهی جسمانی که معلق به اجرام سماوی هستند در نظر می گرفت و لذت یا الم اخروی آنان را مادی می انگاشت.
ساختار مسایل فلسفه ی اخلاق و دشواری تعیین مسأله ی اصلی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
1- اشاره ای مختصر بر دشواری و ابهامی که مسایل فلسفه ی اخلاق دارند؛
2- مروری اجمالی بر اهمّ مسایل فلسفه ی اخلاق؛
3- به نظر می رسد آنچه در فلسفه ی اخلاق مهم است، تنقیح محلّ نزاع و تحریر موضع بحث است؛ زیرا با توجّه به آنچه که از طرف فلاسفه ی غرب و شرق و قدیم و جدید مطرح شده، معلوم نیست که آنها به دنبال چه هستند. از باب مثال، در مسأله ی باید و هست[1] که به عقیده ی برخی تنها مسأله و یا مهم ترین مسأله تلقّی شده، راه حلّی برای مشکلات دیگر، و یا پاسخی برای مسایل دیگر فلسفه ی اخلاق نیست و لذا لازم است قبل از این که تنها به یکی ازآنها به طورمفصّل پاسخ دهیم از دیگر مسایل نیز- ولو به طوراجمال- آگاهی یابیم؛
4- درحقیقت، نتیجه ی نهایی و ثمره ی عملی مباحث فلسفه ی اخلاق، جز این نخواهدبود که ما انسان را به نوعی متعهّد انجام فضایل گردانیم، حال، چه از راه وحی و دین و شرع باشد، یا عقل و منطق و برهان، و یا شهود و اشراق و عرفان.[2]
غایت اخلاقی در نیکوماخوس ارسطو(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۹
حوزههای تخصصی:
اکنون کمتر انسانی یافت میشود که نامی از ارسطو و فضایل سرشار او نشنیده باشد. در میان انواع تعالیم ارسطو نظریّات اخلاقی او که در کتاب مشهور «نیکوماخوس» بیان شده همواره مورد اقتباس تمامی دانشمندان اخلاقی شرق و غرب بوده است.
نگارنده در این مقاله تلاش میکند تا از دریچهای دیگر به نظریّات اخلاقی ارسطو نگاه کند و صحت و سقم گزارههای اخلاقی او را مورد بررسی قرار دهد.
اخلاق فضیلت و اخلاق دینی
حوزههای تخصصی:
«اخلاق فضیلت»، نظریه ای هنجاری است که به دلیل فضیلت محوری از دو نظریه «سودگروی» و «وظیفه گروی» متمایز میگردد. در این باره که آیا میتوان اخلاق دینی را تقریری از اخلاق فضیلت دانست یا خیر، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. اغلب فیلسوفان مسلمان و مسیحی با ارائه تبیینی فلسفی ـ دینی از نظریه فضیلت، این امر را ممکن دانسته اند و برخی دیگر در سازگاری این دو تردید نموده و با دلایلی به توجیه آن پرداخته اند.
در این نوشتار، ضمن تبیین دو رویکرد مخالف و موافق، سعی شده تا با ذکر شواهدی بر قرابت و سازگاری بین اخلاق دینی و فضیلت و نیز اصلاح و تکمیل لازم در اخلاق فضیلت، امکان تقریری دینی از این نظریه توجیه گردد. اسلام و مسیحیت، دو دین الاهی هستند که در این نوشتار مورد نظر میباشند.
فضیلت گرایی در اخلاق(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«فضیلت» نوعی خصلت شخصیتی مطلوبی است که به منش اخلاقی نیز شناخته میشود. سعادت گرایان در تبیین مفهوم «فضیلت» بر اموری از قبیل «صفت درونی»، «عادت و تمرین»، «انگیزه » و «پایه ای بودن برخی خصایص انسانی نظیر مراقبت» تأکید میکنند. مهم ترین تفاسیر اخلاق فضیلت در سه دسته سعادت گرا، فاعل مبنا و اخلاق مراقبت قرار دارند. تأکید بر منش فضیلت مندانه فاعل اخلاقی، تقدم مفاهیم خوب و بد، بر مفاهیم باید و نباید، اهمیت دادن به اموری نظیر انگیزه ها و اندیشه های باطنی، توجه به نقش اسوه های اخلاقی و عینی دانستن فضایل اخلاقی از مهم ترین شاخصه های فضیلت گرایی است. تقریرهای غایت گرا و غیرغایت گرا، فاعل مبنا و فاعل معطوف، تحویل گرا و تحویل ناگرا و تقریرهای دینی و سکولار، نمونه هایی از تقریرهای فضیلت گرایی اخلاقیاند. نسبت به انواع فضایل، هم برخی وحدت گرا و عده ای تکثرگرا هستند؛ تکثرگرایان اغلب جزییگرا و قایل به ضد نظریه گراییاند. اشکالاتی نیر از ناحیه ناقدان بر اخلاق فضیلت وارد شده است.
تحلیلی بر تربیت اخلاقی از دیدگاه فارابی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی دیدگاه های فارابی دربارة نحوة تحصیل سعادت فرد و جامعه است. این نوشتار، با رویکرد تحلیلی- توصیفی و با استفاده از منابع اصلی، به بررسی اندیشههای تربیت اخلاقی فارابی پرداخته است. با توجه به اینکه فارابی هم به فلسفة یونان احاطه داشته و هم از مکتب وحیانی اسلام و احادیث ائمه اطهار(ع) بهره مند بود، اندیشة وی در شرایط کنونی جامعه میتواند راهنمای عمل بسیار خوبی باشد. با اینکه فارابی بیشتر در باب مسائل اجتماعی و سیاسی سخن گفته است، اما فرد و اخلاق را در رأس امور میداند. وی انسان را موجودی مختار و امکان تغییر اخلاق را برای هر فرد ممکن میداند. فارابی انسان را موجودی اجتماعی در نظر میگیرد که دستیابی او به سعادت، بدون تعاون و همکاری با دیگر افراد جامعه ممکن نیست. وی معتقد است که سلامت فرد و جامعه متأثر از هم بوده و با تربیت افراد سالم میتوان به مدینة فاضله دست یافت و در مدینة فاضله است که سلامت اخلاقی و ایمان مردم مصونیت پیدا میکند. از این رو، اصول و روشهایی را برای تغییر افعال قبیح و ایجاد رفتارهای پسندیده پیشنهاد میکند.
سنجش برخی محورهای اخلاقی؛ مقایسه دو کتاب «تهذیب الاخلاق» و «جامع السعادات»(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به منظور مقایسة محتوایی دو اثر مهم اخلاقیِ «تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق» ابوعلی مسکویه و «جامع السعادات» ملامحمدمهدی نراقی، دربارة برخی محورهای اساسی در علم اخلاق، از جمله تفسیر سعادت و خوشبختی تدوین یافته است. تبیین معنای سعادت وابستگی تام به نوع نگرش به جهان و انسان دارد. همچنان که اصل محاسبه نفس و نظارت بر آن، همواره به منزلة یکی از ارکان فرآیند تربیت، از سوی عالمان اخلاق توصیه شده است، آنچه در این باره مهم است، روش مندی محافظت و حسابرسی از نفس و دوریگزینی از غفلت میباشد. در مقام ارزیابی شیوه های مطرح در این باره میتوان گفت: حکیمان یونانی، و به دنبال آنان ابوعلی مسکویه، از ابزارهای بیرونی مانند دوست و دشمن برای حسابکشی از نفس بهره میبرند، اما از منظر عموم عالمان مسلمان اخلاقی، از جمله محقق نراقی مراجعه مستقیم به خود سودمندترین و اثربخش ترین روش محاسبة نفس است.
برای پیشگیری از بیماریهای اخلاقی و درمان آنها، که حجم وسیع این دو کتاب ارزشمند را به خود اختصاص داده است، مؤلفان به راه های عمومی جلوگیری از بیماریهای نفسانی و راه های عملی زدودن امراض اخلاقی و بُعد عملی آن، یعنی عادت دادن نفس به انجام افعال متناسب با فضایل اخلاقی و یا اشتغال به اعمال متضاد با یک رذیلت اخلاقی توجه کرده اند.
فضیلت در نگاه ارسطو و توماس آکوئیناس(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از بنیادیترین مفاهیم فلسفة اخلاق ارسطو، فضیلت است و شناخت این مفهوم، راه را برای شناخت و ارزیابی دستگاه اخلاقی او هموار میسازد. از سوی دیگر، قدیس توماس، بزرگ ترین پیرو ارسطو در قرون وسطا نیز ظاهراً با این مفهوم همچون ارسطو برخورد میکند؛ با این تفاوت که آن را افزون بر معنای پیشین، معنایی متعالی میبخشد. اکنون پرسش اساسی این است که فضیلت در نظام اخلاقی ارسطو چه جایگاهی دارد و آیا معنای فضیلت در دستگاه فکری توماس، دقیقاً همان معنای ارسطویی را دارد یا خیر؟ پس از دانستن اینکه ارسطو تعریفی انسانی، دنیایی و عقلانی از مفاهیم سعادت و خیر و فضیلت ارائه میدهد و توماس، با دشواریهایی میکوشد تا این مفاهیم را با دستگاه فلسفی - مسیحی خود سازگار کند، در این نوشتار خواهیم کوشید تا بدان پرسشها پاسخ دهیم. همچنین در پایان، کلام هر دو فیلسوف را به اختصار نقد و بررسی کرده ایم.
مبانی اندیشه های تربیتی فارابی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
فارابی در تبیین اندیشه های تربیتی خود با الهام از مبانی دین اسلام، انسان را موجودی از خدا و عائد به سوی خدا میداند. با توجه به آنکه وی معتقد است اخلاق تغییر پذیر و در نتیجه، امری اکتسابی است و از سویی، هیچ فضیلتی برای انسان فطری و طبیعی نیست، و در فطرت هیچ انسانی از ابتدای خلقتش کمال وجود ندارد، در نتیجه، همه افراد را برای رسیدن به سعادت و کمال نیازمند به تعلیم و تربیت به واسطه افعال ارادی میداند. وی تحصیل فضایل مختلف را از دو طریق «تعلیم» برای ایجاد فضایل نظری، و «تأدیب» برای ایجاد فضایل اخلاقی و عملی دانسته و طریق دستیابی به سعادت را شناخت سعادت و عوامل آن، خواست و اراده، و عمل معرفی میکند. اندیشه های تربیتی فارابی تحت تأثیر دیدگاه فلسفی وی بوده و تا حدی انتزاعی است، از این رو به نظر میرسد چنین دیدگاهی آرمان گرایانه و تا حدی دست نایافتنی باشد.
ترابط اخلاق و سیاست متعالیه در تفکر ملّاصدرا(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رابطة اخلاق و سیاست در اندیشة ملّاصدرا از مباحث قابل تأمّل در فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست اسلامی است. بر اساس اندیشه ایشان میتوان از اخلاق متعالیه و سیاست متعالیه در کنار حکمت متعالیه سخن گفت. در اخلاق متعالیه امر به گونه ای است که انسان با انتخاب های عاقلانه، به خود هویت اخلاقی بخشیده، از این رو هرچه از سعه عقلانی بیشتری بهره مند شود، اخلاقیتر خواهد شد. سیاست متعالیه هم سیاستی است که کاملاً بر شریعت و توحید مبتنی میباشد و در پی سعادت حقیقی انسان است. بدیهی است که چنین سیاستی با اخلاق متعالیه که همان اخلاق الهی و تخلّق به اخلاق الله است، تعامل دارد. در اندیشه ملّاصدرا اخلاق، روح و گوهر سیاست شمرده و سیاست در خدمت اخلاق و در جهت دستیابی به «سعادت» قرار میگیرد.
الزام سیاسی در فلسفه سیاسی ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با رویکرد تحلیلی، به بررسی فلسفه سیاسی از منظر ابن سینا و بر محور مسئله الزام سیاسی سامان یافته که «عدالت» را به عنوان مبنای فلسفی- اخلاقی اقتدار توصیف میکند. انسان در تفکر فلسفی- سیاسی ابن سینا، مدنی بالطبع و محتاج تعامل است. تعامل، محتاج قانون است و قانون باید«عادلانه»باشد تا تأمین کننده مصالح واقعی انسان باشد.«شریعت عادله الهی»، منبع و معیار حقیقی و کامل «عدالت» است، به این دلیل که منشأ و منبعی عالم، حکیم و عادل دارد. در عین حال، اجتماع و شریعت عادله محتاج سرپرست و مجری عادل است. نبی، یا امام عادل، نمونه کامل انسانی برای اجرای سالم و صادق شریعت عادله خواهد بود. «عدالت»، دلیل اخلاقی مردم برای اطاعت از حکومت/ حاکم عادل اسلام است.
صور خیال در ترازوى نقد از نگاه فارابى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فارابى اگرچه به نحو مدوّن و معنون وارد مسئله نقد خیال نشده است، امّا با عرضه این مسئله بر آثار وى مى توان به نتایجى دست یافت. مسئله نقد خیال متعلّق به گستره فلسفه هنر مى باشد و این گونه طرّاحى مسئله و تلاش براى حلّ آن، گامى در جهت توسعه فلسفه هنر اسلامى یا فلسفه هنر حکماى مسلمان است و از اهمیت راهبردى در تحلیل و نقد آثار هنرى برخوردار مى باشد. فارابى در نقد خیال با ملاکهاى صدق و کذب، زیبایى و زشتى، و خوبى و بدى داراى دیدگاه است و سرانجام همه این ملاکها را در ترازوى سعادت ارزیابى مىکند. البته مفهوم صدق و کذب معطوف به صور خیال با صدق و کذبِ ناظر به قضیه و خبر تفاوت اساسى دارد. داور و حکمکننده در مقام سنجش خیال با ملاکهاى زیبایى و سعادت، تنها قوّه ناطقه است و قواى خیالى صلاحیت این داورى را ندارند.
قدرت در «تسلای فلسفه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بوئتیوس، فیلسوف بزرگ رومیمسیحی قرن ششم میلادی، رسالهیی مهم در فلسفه سیاسی به نام تسلای فلسفه دارد. او در این رساله از مقولات متعدد فلسفی سخن گفته است که یکی از این مقولات، قدرت است. او این مقوله را در آستانه سده های میانه و با رهیافتی فلسفی و در هالهیی از عقاید دینی به بحث گذاشته است. وی ضمن تفکیک میان مؤلفه های درونی و برونی انسان، قدرت را از مؤلفه های سعادت انسانی میداند و از آنجا که سعادت امری درونی است، بنابرین نمیتواند با عوامل بیرونی کم و زیاد شود. قدرت در شکل بیرونی آن، عامل و ضامن مناسبی برای ایجاد و بقای سعادت نیست. بوئتیوس قدرت بیرونی بویژه در شکل سیاسی آن را برسمیت میشناسد اما نگاهش به قدرت بالمجموع است و از اینرو هر شکلی از اشکال قدرت بنحو مستقل و بتنهایی نمیتواند سعادتبخش انسان باشد بلکه چه بسا بسان نشانهیی بر عدم سعادت نیز تلقی میشود. این فیلسوف بخشی از ناکامی فلسفه را متوجه همین قدرتهای متجزی میداند.
نقد و ارزیابی عدالت افلاطونی از منظر اندیشة علوی
حوزههای تخصصی:
تبیین مفهوم کانونی عدالت در فلسفة سیاسی غرب، وامدار اندیشمندان بزرگی چون افلاطون است؛ همچنان که مبنای نظریه پردازی افلاطون و طرح مدینة فاضله وی، موضوع عدالت و طراحی جامعة عدالت محور و آرمانی است تا عالم مثالی در زمین محقّق شود. از آنجا که نظریة عدالت افلاطونی دارای ایرادهای فراوانی است، این نوشتار با تأکید بر سترگی اندیشه های امام علی(ع) و سرآمدی آن بر کلّیّة مکاتب و آراء بشری، برآن است که مفهوم عدالت را در اندیشة علوی، با محتوا و اهدافی متعالی، کامل تر و عملی تر و به نحوی گسترده تر در قیاس با اندیشة افلاطون، مطرح کند؛ چرا که اندیشة عدالت علوی از ضعف ها و نقایص متعدّد نظریة عدالت افلاطونی کاملاً مبرّا است و دارای ریشه و مبنای الهی و ایمانی است و با مفهومی عینی، ملموس، مصداق پذیر و شریعت مدار و ابزاری در جهت نیل به سعادت و رستگاری الهی از طریق کسب ملکات فاضله و انجام ارادی افعال خیر می باشد. عدالت علوی فاقد وجه متصلّب و تک گفتاری بوده و خصلتی آرمان گرایانه و ظلم ستیز دارد و مبنای تعیین عدالت و استحقاق، نزد آن، شریعت الهی است و بر خلاف صبغة فردی و جبرگرای عدالت افلاطونی، دارای وجه غالب عدالت اجتماعی است و بر مبنای آن، امکان ارتقاء در سلسله مراتب اجتماعی براساس شایسته سالاری و میزان انجام تکالیف برای همگان وجود دارد.