آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۹

چکیده

فرقه ها به عنوان یکی از اَشکال زندگی اجتماعی انسان، همواره با پیچیدگی ها و رازآلودگی های خاص خود همراه بوده اند؛ بسته بودن فضای فرقه، عدم شفافیت قلمرو فعالیت، و عقاید موجب می شود تا ناظران بیرونی، هرگز به عمق عقاید و تعالیم یک فرقه پی نبرده، دست کم اطلاعات اولیه از آراء آنان به دست نیاورند. تنها منبع نسبتاً موثق در این باب، گزارش های جداشدگان از فرقه هاست که البته آنها هم گرچه صادقانه اند، اما معمولاً با معجونی حس خشم و نفرتی است که در لایه های مختلف این گزارش ها نهفته است، و معمولاً از بی طرفی و خلوصی که از یک گزارش علمی انتظار می رود، فاصله دارند. از سوی دیگر، دانش روان شناسی نوین، هم به مثابه علم مطالعه رفتار و هم در مقام دانشی که در شکل سنتی خود رویکردهای فلسفی را نیز در بطن خود دارد و می تواند کمک موثری به شناخت لایه های پنهان تر و ناگفته تر فرقه ها بنماید. در کشور ما، بررسی فرقه ها عموماً معطوف به نقد و مطالعه فرقه از حیث کلامی و اعتقادی آنهاست و کمتر اثری از بررسی وجوه روان شناسانه پیدا و پنهان در رفتارها و مکانسیم ها و آموزه های فرقه ها، وجود دارد. این مقاله می کوشد تا به برخی از این ویژگی ها و نقش روان شناسی در فرقه ها بپردازد.

تبلیغات