مطالب
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۳۰۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
آسبادهای سیستان به عنوان قدیمی ترین نوع آسیای بادی در ایران و جهان شناخته می شود. آسبادهای سیستان پیرامون شهر زابل و در مسیر بادهای 120 روزه، بیشتر به صورت منفرد و گاه به صورت دوقلو ساخته شده است. بررسی پیشینه پژوهش در مورد آسبادها، نشان دهنده کمبود و نقص در مطالعات آزمایشگاهی و شبیه سازی آسبادها و مبین ضرورت انجام چنین تحقیقی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ساختار کالبدی جبهه رو به باد آسبادها، بر میزان بهره وری از انرژی پایدار باد است. روش تحقیق، شامل آزمایش تجربی در تونل باد و شبیه سازی رایانه ای بوده است و همچنین روش جمع آوری اطلاعات، مطالعه منابع کتابخانه ای است. بدین منظور ابتدا ماکتِ سالم ترین آسباد منطقه سیستان، یعنی آسباد شماره 2 مَچی در مقیاس کوچک ساخته شد و بر اساس آن، چهار آزمایش در تونل باد انجام شد. در آزمایش اول و دوم، دلایل جابجایی فضای پرخانه و آسخانه آسبادهای سیستان مورد بررسی قرار گرفت و در آزمایش دوم، سوم و چهارم با تغییر در ساختار کالبدی جبهه رو به باد آسباد تعداد دور پره ها در سرعت های مختلف باد مورد ارزیابی قرار گرفت. در ادامه جهت تأیید نتایج آزمایشگاهی شبیه سازی آسباد در نرم افزار COMSOL Multiphysics انجام شد و قدرت باد مؤثر بر پره ها، در مد ل های دوم، سوم و چهارم بررسی گردید. مقایسه نتایج آزمایش اول و دوم نشان می دهد عامل مهم و زمینه ساز در جابجایی فضای پرخانه (محل قرارگیری پره ها) و آسخانه (محل قرارگیری سنگ های آسیا) در آسبادهای قدیمی سیستان، بهره گیری بهتر از انرژی باد بوده است. مقایسه آزمایش های دوم و سوم موید آن است که افزودن باله های هدایت کننده باد در نمای رو به بادِ آسبادها، منجر به افزایش و همگرایی باد و عملکرد مطلوب آسبادهای سیستان شده است. نتایج آزمایش چهارم نشان می دهد کانال کوچک به گونه ای طراحی شده که باعث تمرکز باد و افزایش قدرت باد بر روی پره ها شود و این مسئله علاوه بر امکان کنترل باد و عملکرد بهینه آسباد، منجر به افزایش هر چه بیشتر راندمان آسباد شده است.
تحلیلی بر آنومالی های مورفوتکتونیک و ارتباط آن با تغییر ساختارهای تکتونیکی پهنه زاگرس مرتفع و کمربند سنندج-سیرجان در منطقه نمونه قلعه شاهرخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
43 - 68
حوزه های تخصصی:
حوضه قلعه شاهرخ به عنوانیک زیرحوضه در بالادست حوضه رودخانه زاینده رود تحت تأثیر تکتونیک، زمین شناسی و فرایندهای ژئومورفولوژیکی کواترنر است و به وسیله گسل اصلی زاگرس به دو پهنه ساختاری زاگرس مرتفع و پهنه سنندج- سیرجان تقسیم می شود. در این پژوهش، تحلیل های مورفوتکتونیکی بر اساس مدل رقومی ارتفاعی 5/12 متر انجام گرفت و برای تحلیل شاخص های مورفوتکتونیکی از نرم افزار متلب استفاده شد. تحلیل نقاط رودشکن، بازه ها و نیمرخ آبراهه ها، شاخص هایفعالیت تکتونیکی، مانند تقعر، شیب، گرادیان طولی، نامتقارن و تقارن توپوگرافیک عرضی و هیپسومتری نشان می دهد که حوضه موردمطالعه ازنظر تکتونیکی و فرسایشی فعال است. زیر حوضه های واقع در زون زاگرس مرتفع بیشتر متأثر از تکتونیک و زیرحوضه های زون سنندج سیرجان در بالادست متأثر از تکتونیک و در پایین دست متأثر از فرایندهای فرسایشی هستند، بااین وجود فرایندهای فرسایشی نیز به وسیله عوامل تکتونیکی در بالادست کنترل می شوند. همچنین نتایج این مطالعه نشان می دهد که برخاستگی در امتداد گسل ها باعث توسعه بی نظمی از طریق شبکه های زهکشی شده که مستقیماً در نیمرخ آبراهه ها و ایجاد نقاط رودشکن در تعدادی از زیرحوضه ها نمود پیدا کرده است. همچنین، شاخص تقعر نسبت به تغییرات تکتونیکی از حساسیت کمتری در مقایسه با شاخص شیب برخوردار است و شاخص شیبنسبت به شاخص تقعر، با نرخ برخاستگی صخره ها بیشتر ارتباط دارد؛ از این رو قطعاتی از آب راهه که شاخص شیب متفاوتی دارند، ممکن است مبیّن آشفتگی های تکتونیکیدر سیستم رودخانه ای باشند. نتایج انتگرال هیپسومتری در تمام زیرحوضه ها کمتر از 35/0 است و ازنظر شکل، s شکل یا مقعر هستند که نشان می دهد حوضه ها در وضعیت تکاملی یا انتهای دوران بلوغ قرار دارند. همچنین بررسی نقشه هم پایه نشان می دهد که گسترش نقاط رودشکن در ترازهای مشابه ممکن است مربوط به دوره های برخاستگی هم زمان در حوضه باشد.
بازآفرینی شهری در چارچوب پروژه های محرک توسعه شهری (مطالعه موردی: محله های سنگ سیاه، قلعه محمود و هارونیه در شیراز، کرمان و اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
339 - 362
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پیش از انقلاب صنعتی و رشد شهرها، محلات شهری رشدی بطئی و پیوسته داشتند و ضمن حفظ ارزش های طبیعی، اجتماعی و کالبدی خود، به نیازهای نسبتا ثابت ساکنان خود پاسخ می دادند. با رشد شتابان در کلان شهرهای ایران، بافت های قدیمی و سکونت گاههای کهن و محله ها مورد تهدید واقع شدند و نیاز به مرمت شهری و بازآفرینی بافت های قدیمی بیش تر از گذشته احساس شد. توسعه شهری با توجه به دو رویکرد توسعه درونی و مرمت شهری بافت های فرسوده، سعی در احیا و بازگرداندن حیات شهری به عرصه های ناکارآمد داشته است. در راستای تسهیل این روند و توجه به پیوند بافت های قدیمی با توسعه شهری، برنامه ریزی و اجرای پروژه های محرک توسعه به عنوان یکی از راهبردهای به کار گرفته شده جهت فراهم کردن بسترهای لازم برای حضور ساکنان و مالکان مورد توجه واقع شد. روش: بافت کهن شهرهای کرمان، شیراز و اصفهان به ویژه محدوده های محله های قلعه محمود، سنگ سیاه و هارونیه افزون بر این که بازتاب کننده تاریخ توسعه و تحولات فرهنگی در گذر زمان هستند آثاری شاخص از فرهنگ و تمدن کشور را در مقیاس ملی و جهانی در خود جای داده اند، این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی بوده و رویکرد روش شناسی آن نیز کیفی، کمی، ترکیبی است. منابع پژوهش، منابع اسنادی، کتابخانه ای و مشاهدات میدانی و پرسش نامه مردمی (تحلیل در قالب نرم افزار SPSS) است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش در سه محله سنگ سیاه، قلعه محمود و هارونیه؛ نشان داد که 1) پروژه های محرک توسعه در بافت تاریخی شهری موجب تقویت احساس امنیت می شوند، 2) مهم ترین عامل عدم احساس امنیت در بافت فرسوده، شکل و ساختار کالبدی نامطلوب بافت است و 3) می توان با رویکرد محرک توسعه به عنوان بینشی کامل و یکپارچه به احیا و بازآفرینی محله و نیز حفظ ارزش های تاریخی و کالبدی آن در جهت تبدیل محله به یک مکان زیستی هماهنگ با زندگی امروزی و مطابق با شخصیت و هویت تاریخی دست پیدا کرد.
پهنه بندی و تعیین قابلیت اراضی جهت دفن پسماندهای شهری با استفاده از روش AHP-Fuzzy در محیط GIS - مطالعه موردی: شهر قلعه گنج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سپهر دوره ۲۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۰۹
107 - 121
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه روز افزون مناطق شهری، افزایش جمعیت و افزایش مصرف مواد تجزیه ناپذیر سبب شده است که یکی از دغدغه های اصلی مدیریت شهری، چگونگی دفع پسماندها باشد. برای دفع زباله های شهری، روش های مختلفی وجود دارد اما دفن بهداشتی، هنوز رایج ترین روش دفع زباله محسوب می شود. بنابراین، با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر در پی پهنه بندی و تعیین قابلیت اراضی جهت دفن پسماندهای شهر قلعه گنج می باشد که در این راستا از تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره AHP به منظور وزن دهی و از روش GIS-Fuzzy جهت آماده سازی و تلفیق لایه های مؤثر در مکان یابی محل دفن زباله در شهر قلعه گنج استفاده شده است. در این راستا از 15 معیار استفاده شد که عبارت اند از: فاصله از اراضی کشاورزی و باغ ها، پوشش زمین، فاصله از پهنه های سیل گیر، فاصله از مسیل، فاصله از چاه های آب شرب، جهت باد، فاصله از شهر قلعه گنج، فاصله از مراکز روستایی و نقاط سکونتگاهی، فاصله از خطوط ارتباطی، فاصله از شهرک صنعتی، فاصله از تأسیسات، فاصله از گسل، نوع خاک، شیب و در نهایت جنس سنگ بستر. براساس نتایج پژوهش، نقشه مکان یابی و پهنه بندی اراضی شهرستان، جهت دفن پسماندهای شهر قلعه گنج ارائه و همچنین اراضی شهرستان از نظر قابلیت دفن پسماند در سه طیف خیلی مناسب، نسبتاً مناسب و نامناسب طبقه بندی شد. محل فعلی دفن پسماندهای شهر قلعه گنج در اراضی با قابلیت نامناسب قرار گرفته که ضروری است شهرداری هرچه زودتر مکان فعلی را رها کرده و از بین اراضی با قابلیت خیلی مناسب، مکانی را برای دفن زباله های شهر انتخاب کند و در صورت عدم امکان استفاده از اراضی خیلی مناسب، می تواند از اراضی با قابلیت نسبتاً مناسب، برای دفن پسماندهای شهری استفاده کند.
بررسی تأثیر تکتونیک در ویژگی های کمّی شبکه های زهکشی (مطالعه موردی:حوضه های بار، بقیع و قلعه میدان در دامنه جنوبی رشته کوه بینالود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رودخانه ها و شبکه زهکشی ازجمله مهم ترین عوارضی هستند که نسبت به تغییرات زمین ساختی بسیار حساس می باشند. در این پژوهش ، جهت بررسی تأثیر تکتونیک فعال بر مورفومتری شبکه های زهکشی ،ابتدا 4حوضه بار ( دو زیر حوضه با عنوان فاز 1 و فاز 2) ، بقیع و قلعه میدان در رشته کوه بینالود در استان خراسان رضوی انتخاب شد. سپس شاخص های ناهنجاری سلسله مراتبی(aΔ) ، تراکم ناهنجاری سلسله مراتبی (ga ) ،پارامترهای شاخص انشعابات(R)، نسبت شکل حوضه (BS) ، نسبت طول آبراهه اصلی به متوسط عرض حوضه(LSBW)در آن موردمحاسبه قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که رابطه مستقیمی بین aΔو BS، aΔو LSBW و رابطه غیرمستقیمی بین، agوaΔ، agوBS ، gaوLSBW ، agوRوجود دارد. ضریب همبستگی بین زوج هایSΒ- aΔ، R-aΔ، BWLS-aΔ، ga-R، ga، BWLS–ga به ترتیب 843/0 ، 606/0 906/0، 482/0-542/0-، ΒS550/0 به دست آمده است. همچنین نتایج محاسبات نشان می دهد که بین شاخص انشعابات (R ) و دیگر پارامترها همبستگی مطلوبی وجود دارد.
بررسی نقش گردشگری غارهای رشته کوه های زاگرس بر توسعه ژئوتوریسم پایدار منطقه (مطالعه موردی: مقایسه غار علیصدر همدان با غار قوری قلعه کرمانشاه)
حوزه های تخصصی:
غارهای علیصدر وقوری قلعه واقع در رشته کوههای زاگرس به عنوان پدیده های زمین شناسی (ژئومورفولوژیکی) به واسطه دارا بودن امتیاز رقابتی زیبایی شناختی فرصت خوبی برای جذب گردشگر و به موازات آن ارتقا سطح زندگی اهالی جامعه میزبان هستند. نکته ای که حائز اهمیت است پایدار بودن توسعه در این مناطق است چرا که به دلیل اهمیت این موضوع سال ۲۰۱۷ به نام سال جهانی گردشگری پایدار نامیده شد. بر اساس مطالعات انجام شده مولفه های لازم برای حصول به ژئوتوریسم پایدار شناسایی شد و جهت پاسخگویی به سوال اصلی تحقیق سوالهایی بر این اساس تنظیم شد. جهت حصول به ژئوتوریسم پایدار به عنوان زیر مجموعه اکوتوریسم عوامل زیرساخت ها، در آمدزایی مردم محلی، حفاظت از میراث طبیعی و محیط زیست و در انتها رضایت مندی گردشگران در قالب پرسشنامه مورد سوال قرار گرفت. این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از نرم افزار SPSS به تحلیل معیارها پرداختیم و با استفاده از رتبه بندی فریدمن عوامل داخلی و خارجی هر دو سایت را ارزیابی کردیم و به مقایسه آنها پرداختیم تا بدین وسیله به ارزیابی وضعیت موجود آنها بپردازیم. از یافته های پژوهش پس از بررسی زیر معیارهای عوامل داخلی و خارجی دو سایت چنین بر می آید که توسعه ایجاد شده در دو سایت اگرچه موجب جذب تعداد قابل توجهی گردشگر شده است ولی اقدامات انجام شده در راستای دستیابی به توسعه پایدار نبوده است واین امر در بخش توسعه غار علیصدر بیشتر صدق می کند چرا که غار قوری قلعه به میزان بسیار کمی توسعه یافته و مقایسه وضعیت کنونی دو غار می تواند رهنمون ما در پیش گرفتن روش صحیح و اصولی توسعه با رعایت اصل پایداری آن هنگام توسعه غار قوری قلعه باشد و به ما کمک کند تا مانع تخریب های احتمالی بعدی هنگام توسعه سایت ها و در مرحله بعد از توسعه هنگام بهره برداری از سایت ها از جانب گردشگران و مردم محلی شویم علاوه بر آن در برنامه ریزی های خود توجه خاصی به فراهم نمودن بستر اشتغال زایی افراد بومی داشته باشیم و همچنین تا حد ممکن خسارات وارد بر سایت ها را جبران کنیم. نکته آخر این که توسعه اصولی و پایدار شانس این دو سایت و سایت های مشابه را برای ثبت جهانی به عنوان میراث طبیعی افزایش می دهد.
بازارهای فراشهری و تغییرات کالبدی محله های پیرامون (مطالعه موردی: بازارهای فراشهری مبل یافت آباد، کیف و کفش امین الملک و آلومینیوم قلعه مرغی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحول در الگوی مراکز تجاری، سبب استقرار کاربری های منطقه ای و فرامنطقه ای در سطح محله های مسکونی شده و با پیامدهایی مثبت و منفی همراه بوده است. در پژوهش حاضر، بازارهای فراشهری مبل یافت آباد، کیف و کفش امین الملک و آلومینیوم قلعه مرغی واقع در منطقه 17 شهرداری تهران، به عنوان فضاهای تجاری با عملکرد فراشهری بررسی شده است تا تأثیرات آن ها بر تغییرات کالبدی محله های مسکونی مجاور خود، از جمله یافت آباد، امامزاده حسن، باغ خزانه و بلورسازی مشخص شود. پژوهش حاضر شناختی و ارزیابی-مقایسه ای است و از پژوهش های مقطعی-طولی محسوب می شود. داده های آن نیز از نوع کمی-کیفی (آمیخته) و شیوه گردآوری، اسنادی و پیمایشی (پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه و مشاهده) است. جامعه آماری مطالعه حاضر، بلوک های آماری سال های 1359، 1375 و 1390، قطعات کاربری اراضی و مسئولان شهری محله ها و منطقه مورد مطالعه است. داده ها به کمک آزمون t تک نمونه ای و آزمون فریدمن در نرم افزار SPSS تحلیل شد و نمایش فضایی داده ها با استفاده از نرم افزار GIS صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد بازارهای فراشهری سبب تشدید فرسودگی بافت محله و بناهای آن و تبدیل واحدهای مسکونی محله ها به کاربری تجاری و انبار کالا شده است. به طورکلی استقرار بازارهای فراشهری در محله های مورد مطالعه، فضای این محله های مسکونی را آشفته کرده است.
از دروازه ماجکان در حلوان تا قلعه سرماج در هرسین:(ریشه شناسی واژه «ماج » و پیشنهادی برای وجه تسمیه دو جاینام باستانی در غرب ایران)
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۴ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۱
35 - 46
حوزه های تخصصی:
این نوشتار با روش تاریخی- توصیفی و بهره گیری از پژوهش های میدانی به بررسی مفهوم و ریشه واژه «ماج » در دو جاینام باستانی غرب ایران، واقع در استان کرمانشاه پرداخته است. «سرماج » نام روستایی در شهرستان هرسین، در نزدیکی بیستون است که باوجود اهمیت فراوانی که از نقطه نظر تاریخی و باستان شناسی دارد، اما ریشه نام و وجه تسمیه آن نامشخص است. به نظر می رسد،واژة تعریب شده «ماج » در متون اوایل دوره اسلامی، که هنوز هم در زبان کُردی بصورت «ماژ » باقی مانده است، ریشه در اصطلاح «مغو » و «مگو » در زبان های اوستایی و پارسی باستان دارد. واژه مذکور بعدها به شکل «مغ » و «مجوس » در زبان های فارسی و عربی ظاهر گردید. نگارنده با توجه به برخی شواهد واژه شناسی و تاریخی، معتقد است که نام این مکان و همچنین نام دروازه یا محله قدیمی «ماجکان » واقع در شهر تاریخی حلوان (سرپل ذهاب کنونی)، هر دو نام هایی بوده اند که در اوایل دوره اسلامی از جانب جمعیت نومسلمانان به پیروان آیین پیشین (زرتشتی یا مهرپرستی) و زیست گاه های مرتبط با آنان اطلاق می شده است.
از «قلعه چهر» کرمانشاه تا «تخت خان» ایلام (توارد محتوایی در مثنوی «بنای کهن» ترکه میر آزادبخت و مثنوی «تخت خان» علی اصغر عباسی آرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸ و ۷۹
121 - 143
حوزه های تخصصی:
«تخت خان» منظومه ای در قالب مثنوی از علی اصغر عباسی آرام، شاعر کردی سرای ایلامی است که از حیث بلاغت، ایجاز، سادگی و شیوایی، یکی از برجسته ترین اشعار اوست. در مقاله حاضر این مثنوی از نظر محتوا و مضمون با مثنوی «بنای کهن» ترکه میر آزادبخت، شاعر معروف لک زبان، از منظر صنعت توارد مقایسه شده است. این دو منظومه، اگرچه از نظر تعداد ابیات، تکرار و به کارگیری نحو فارسی با هم اختلاف دارند؛ اما از نظر به کارگیری توصیف ها، نوع مناظره، غمیاد، تلمیحات و ... به هم شباهت دارد؛ به گونه ای که با خواندن هریک از آنها، دیگری فرا یاد می آید. می توان گفت که عباسی آرام و ترکه میر دارای تجارب زیسته و محیطی مشترکی هستند که موجب آفرینش اشعاری با درون مایه های مشابه شده است. محور اصلی هر دو منظومه، ناپایداری و بی وفایی جهان است. این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوه تحلیل محتوا انجام شده است.
تحلیل عوامل محیطی در توزیع مکانی استقرارهای مس و سنگ بخش جنوبی حوزه فرهنگی هلیل رود؛ مطالعه موردی: دشت های کهنوج، قلعه گنج و رودبار جنوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل محیطی نقش مهمی در شکل دهی و توزیع مکانی سکونت گاه های انسانی داشته اند و مطالعه روابط متقابل انسان و محیط، یکی از رویکردهای اصلی باستان شناسی نو است. شناخت روابط انسان و محیط در مطالعه حوزه های جغرافیایی با اقلیم های چندگانه اهمیت بیشتری می یابد. حوزه فرهنگی هلیل رود نیز از جمله حوزه های جغرافیایی با سه اقلیم «سرد کوهستانی و معتدل»، «گرم» و «گرم وخشک» است و این چندگانگیِ اقلیمی، الگوهای خاصی را در مکان گزینی و توسعه سکونتگاه های دائمی و موقت در پی داشته است. این در حالی است که مطالعات باستان شناسی پیش از تاریخ در این حوزه، بیشتر بر استقرارهای عصر مفرغ تمرکز یافته و سهم استقرارهای مس و سنگ در چنین مطالعاتی بسیار اندک است. بر این اساس، مطالعه نقش عوامل محیطی در توزیع مکانی، زیست پذیری و شکل یابی استقرارهای دوره مس و سنگ نقش مهمی در شناخت فرهنگ های پیش از تاریخی، پیش از ورود به عصر مفرغ دارد. زیرا برخی از زمینه های شکل گیری فرهنگ های عصر مفرغ را می توان در دوران مس و سنگ جستجو کرد. پرسش اصلی اینست که تأثیر و نقش عوامل محیطی بر نحوه توزیع مکانی استقرارهای مس و سنگ در بخش جنوبی حوزه هلیل رود چگونه است؟ روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و بر پایه داده های حاصل از بررسی های باستان شناختی است. عواملی محیطی مانند ارتفاع از سطح دریا، جهت و میزان شیب زمین، منابع آب، ساختار زمین و کاربری اراضی در ارتباط با 69 استقرار مس و سنگ با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS) ) تحلیل شد. بر پایه نتایج، ارتفاع از سطح دریا و نحوه دسترسی به منابع آب بیشترین نقش را در مکان گزینی و شکل سکونتگاه ها داشته اند. بر این اساس، نقش عوامل محیطی در سنت کوچروی و تغییر مکان درون منطقه ای نیز حائز اهمیت است و بررسی پراکنش استقرارها بر اساس گاهنگاری مس و سنگ، بیانگر افزایش جمعیت در این حوزه است.
بررسی تأثیرآموزش کتاب « تفکر و سبک زندگی » بر یادگیری تفکر و سبک زندگی و مهارت های دانش آموزان شهرستان قلعه گنج در سال تحصیلی 94 - 93(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۹ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲۹
81 - 105
حوزه های تخصصی:
درس تفکر و سبک زندگی با هدف تقویت مهارت های تفکر و سبک زندگی دانش آموزان در بعضی مدارس ابتدایی کشور اجرا شده است. هدف: مطالعه ی حاضر، بررسی تأثیرآموزش کتاب » تفکر و سبک زندگی » بر مهارت های تفکر و سبک زندگی دان شآموزان شهرستان قلعه گنج به انجام رسیده و در پی بررسی میزان تأثیرگذاری این درس آزمایشی بوده است. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود، جامعه پژوهش شامل کلیه دان شآموزان پایه ششم ابتدایی شهرستان قلعه گنج در سال تحصیلی ۹۳- ۹۴ بود. نمونه مورد مطالعه شامل 48 نفر بود که در قالب ۳ گروه ۱۶ در سه گروه مداخله، شبه مداخله وگواه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و جایگزاری شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه ی 20 سوالی مهارت تفکر و پرسش نامه ی 30 سوالی سبک زندگی استفاده شده است. داد هها با کمک نرم افزار SPSS 21 وبا استفاده ازآماره های توصیفی، تحلیل کواریانس و تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این مطالعه، نشان دادندکه آموزش تفکر بر یادگیری تفکر و سبک زندگی دان شآموزان مؤثر بوده است. بعلاوه میزان اثربخشی مداخله بر زیرمقیاس های 10 گانه سبک زندگی تفاو تهایی را نشان داد. یافته ها در قالب جایگاه نظری موجود و ادبیات پژوهش تبیین شده اند. بنا بر نتایج، تعمیق و آموزش این گونه دوره های آموزشی و تربیتی توصیه می شود.
بررسی حس تعلق در پهنه های تاریخی با تأکید بر متغییرهایی کالبدی و محیطی (مطالعه موردی: پهنه های ارگ-گنجعلیخان، مظفری و قلعه محمود شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه مفهوم مکان و حس مکان یکی از مهم ترین مسائل پیشِ روی شهرسازی معاصر است. درگذشته شهرها از توانایی بالایی برای برقراری تعامل بین انسان و فضا برخوردار بودند؛ اما امروزه در بیشتر بافت های تاریخی باوجود پتانسیل های بسیار، کیفیت نامطلوبمحیطی و کالبدی، سبب ضعیف شدنپیوندهایاجتماعیبینساکنینمی شودکهاین امرزمینه ساز کاهش ارتباطاتپایدار، عدم مشارکت، کاهشحس تعلقوزوال تدریجیاین بافت ها می گردد.این مسئله،نگارندگانرابر آنداشت تا بهتبیینارتباطبین معیارهایکیفیتمحیط(محیطی و کالبدی)برحس تعلقدر پهنه های تاریخی شهر کرمان بپردازند. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی- توسعه ای و ازنظر ماهیت، توصیفی و علی تطبیقی می باشد. ابزار مورداستفاده جهت جمع آوری اطلاعات پرسش نامه بوده و اطلاعات در نمونه ای به حجم 374 نفر مورد تحلیل قرارگرفت. یافته های پژوهش نشان داد که رابطه مستقیم و معناداری بین متغیرهای کالبدی با حس تعلق و رابطه معکوس و معناداری بین متغیرهای محیطی و حس تعلق وجود دارد. در رابطه بین مؤلفه های متغیرهای کالبدی و حس تعلق در پهنه ارگ-گنجعلیخان و مظفری بیشترین تأثیر را بر حس تعلق مؤلفه بناها و فضاها و در پهنه قلعه محمود بیشترین تأثیر را مؤلفه دسترسی، داشته است. در رابطه بین مؤلفه های متغیرهای محیطی و حس تعلق در تمام پهنه ها آلودگی های صوتی بیشترین تأثیر را بر حس تعلق داشته است. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نیز نشان می دهد که با بهبود وضعیت متغیرهای محیطی و متغیرهای کالبدی، وضعیت حس تعلق در پهنه های موردبررسی نیز بهبود می یابد. بااین حال تأثیر متغیرهای محیطی بر حس تعلق بیشتر از متغیرهای کالبدی است.
ارزیابی روش های تحلیل شبکه ( ANP ) و رگرسیون لجستیک در بررسی پتانسیل وقوع زمین لغزش در محدوده محور و مخزن سد، مطالعه موردی: سد قلعه چای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی پتانسیل وقوع زمین لغزش در منطقه ای که به دلیل وضعیت جغرافیایی و ساخت وسازهای انسانی مستعد لغزش می باشد ضروری می نماید. سد مخزنی قلعه چای عجب شیر، یکی از این نوع نواحی می باشد. در این مطالعه، جهت بررسی پتانسیل وقوع زمین لغزش، روش های تحلیل شبکه ( ANP ) و رگرسیون لجستیک مورد ارزیابی قرار گرفت . جهت این مطالعه از تصویر TM، 2011 ماهواره لندست استفاده شد. فاکتورهای مؤثر وقوع زمین لغزش ( شیب، جهت دامنه، لیتولوژی، کاربری زمین، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، طبقات ارتفاعی ) در محیط GIS آماده و سپس با لایه پراکنش زمین لغزش ها قطع داده شده و نقشه های پهنه بندی خطر زمین لغزش در روش های فوق تولید شد. نتایج نشان داد که فرآیند تحلیل شبکه نسبت به روش رگرسیون لجستیک عملکرد بهتری را در بررسی پتانسیل وقوع زمین لغزش در منطقه موردمطالعه دارد همچنین تفسیر ضرایب نشان داد که ، کاربری اراضی، طبقات ارتفاعی، جهت دامنه، نقش مهمی در وقوع زمین لغزش دارند. و با استفاده از نقشه پیش بینی احتمال وقوع زمین لغزش، منطقه به پنج گروه حساسیت تقسیم: بسیار پایین، پایین، متوسط، بالا، بسیار بالا.
نهشته های دامنه ای موروثی پریگلاسیری در کوه گچی قلعه سی و دامنه های مجاور آن، شمال غرب ایران: با تاکید بر مشاهدات و محیط دیرینه منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
اثر رضایت ساکنین از مقصد گردشگری بر تبلیغات دهان به دهان با میانجی گری دلبستگی به مکان و تعامل (مورد مطالعه: منطقه گردشگری ماسوله و قلعه رودخان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۱
165 - 178
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی رضایت ساکنان از مقصد بر تبلیغات دهان به دهان به واسطه متغیرهای هویت مقصد، وابستگی نسبت به مقصد، دلبستگی عاطفی به مقصد، پیوند اجتماعی، خاطره از مقصد و انتظار از مقصد ساکنان در دو منطقه گردشگری ماسوله و قلعه رودخان پرداخته شده است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش تحقیق در زمره ی تحقیقات توصیفی پیمایشی قرار می گیرد. در تحلیل استنباطی داده ها از ضریب آلفای کرونباخ و جهت تعیین ثبات درونی ابزار از آزمون KMO و کرویت بارتلت برای مناسب بودن حجم نمونه و درست بودن تفکیک عامل ها و برای تعیین ارتباط علی بین متغیرها از روش مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، رضایت گردشگران از مقصد بر هویت مقصد، وابستگی نسبت به مقصد، دلبستگی عاطفی به مقصد، پیوند اجتماعی، خاطره از مقصد و انتظار از مقصد اثر مثبت و معناداری دارد؛ و همچنین هویت مقصد، وابستگی نسبت به مقصد، دلبستگی عاطفی به مقصد، پیوند اجتماعی، خاطره از مقصد و انتظار از مقصد بر تبلیغات دهان به دهان اثرگذار است. با توجه به ضرایب مسیر مدل این پژوهش دلبستگی به مکان به میزان 518 درصد قدرت پیش بینی تغیرات مربوط به تبلیغات دهان به دهان را برخوردار است. همچنین رضایت گردشگران از مقصد توانایی پیش بینی 33 درصد از تغییرات دلبستگی به مکان را دارد، رضایت گردشگران از مقصد نیز می تواند 168 درصد از تغییرات تعامل با مکان را پیش بینی کند. تعامل با مکان نیز به میزان توانایی پیش بینی 422 درصد تغییرات متغیر را تبلیغات دهان به دهان دارد.
آینده نگاری ارتقای تاب آوری سکونتگاه های روستایی در برابر خشک سالی مبتنی بر آموزش های عملی روستائیان، مطالعه موردی: روستاهای حوضه آبخیز قلعه چایی عجب شیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
147 - 162
حوزه های تخصصی:
خشک شدن دریاچه ارومیه از جمله مخاطرات محیطی که از حدود دو دهه در ایران اتفاق افتاده و بخشی از روستاهای را دچار مشکل کرده است. کاهش آسیب پذیری روستاها در برابر خشک سالی نیازمند توجه به ابعاد تاب آوری است تا بتوان از ظرفیت های درونی روستا برای کاهش آسیب پذیری استفاده نمود که این امر نیز نیازمند آموزش و مهارت است. لذا این پژوهش با هدف بررسی وضعیت تاب آوری روستاها حوضه آبخیز قلعه چایی عجب شیر، نقش آموزش های عملی در بهبود تاب آوری و در نهایت استخراج پیشران های کلیدی ارتقای تاب آوری روستایی در برابر خشک شدن دریاچه ارومیه صورت گرفته است. تحقیق از نوع کاربردی بوده و تحلیل داده ها به صورت توصیفی- تحلیلی و همچنین با رویکرد آینده پژوهشی نیز است. نتایج یافته های پژوهش نشان داد که وضعیت تاب آوری در روستاهای مورد مطالعه در قبل و بعد از آموزش ها اختلاف معناداری در سطح 714/0 دارند. همچنین نتایج مدل تاب آوری حاکی از این است که میزان AIR در روستاها برابر با 51/0 و در بعد از آموزش برابر با 63/0 است. در نهایت نتایج تحلیل داده با نرم افزار میک مک نشان داد که متغیرهای توجه به کارآفرینی و اشتغال به عنوان مؤثرترین پیشران کلیدی مطرح است. در مرحله بعدی پیشران های انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی، تعلق مکانی به روستا، مسئولیت اجتماعی، درک خطر خشک سالی، اصلاح الگوی کشت، شیوه های نوین آبیاری، شکل گیری و فعالیت NGO ها، مقاوم سازی مساکن و رعایت ضوابط فنی ساخت وساز قرار به عنوان پیشران های کلیدی ارتقای تاب آوری روستایی هستند. در نهایت باتوجه به یافته های پژوهش، پیشنهادات کاربردی ارائه شده است.
ارزیابی روش های تحلیل شبکه (ANP) و تحلیل چندمعیارة مکانی در بررسی پتانسیل وقوع زمین لغزش در محدودة محور و مخزن سدها (مطالعة موردی: سد قلعه چای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی پتانسیل وقوع زمین لغزش در منطقه ای که به دلیل وضعیت جغرافیایی و ساخت وسازهای انسانی مستعد لغزش است ضروری است. سد مخزنی قلعه چای عجبشیر یکی از این نوع نواحی است. در این مطالعه، به منظور بررسی پتانسیل وقوع زمین لغزش روش های تحلیل شبکه (ANP) و چندمعیارة مکانی ارزیابی شد. در این مطالعه از تصویر TM، 2011 ماهوارة لندست استفاده شد. فاکتورهای مؤثر بر وقوع زمین لغزش (شیب، جهت دامنه، لیتولوژی، کاربری زمین، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، طبقات ارتفاعی) در محیط GIS آماده و سپس با لایة پراکنش زمین لغزش ها قطع داده شد و نقشه های پهنه بندی خطر زمین لغزش در روش های فوق تولید شد. نتایج نشان داد که در بررسی پتانسیل وقوع زمین لغزش در منطقة مورد مطالعه، فرایند تحلیل چندمعیارة مکانی نسبت به روش فرایند تحلیل شبکه عملکرد بهتری دارد. همچنین، تفسیر ضرایب نشان داد که کاربری اراضی، طبقات ارتفاعی و جهت دامنه نقش مهمی در وقوع زمین لغزش دارد و با استفاده از نقشة پیش بینی احتمال وقوع زمین لغزش، منطقه به پنج گروه حساسیت بسیار پایین، پایین، متوسط، بالا و بسیار بالا تقسیم شد.
کاربرد تحلیل های بلورشناسی در مطالعات فنی آثار تاریخی گچی (مطالعه ی موردی گچ بری کوه خواجه ی سیستان، ملات گچ شادیاخ نیشابور و ملات گچ قلعه الموت قزوین)
حوزه های تخصصی:
پژوهش و شناخت آثار تاریخی گچی در ایران دو مشکل فنی و واژه شناسی دارد. مشکل فنی موضوع این مقاله، عموماً ناشی از شناخت خصوصیات بلور گچ، هم چون تغییرات حلالیت یا شکل بلوری در اثر حضور مواد افزودنی یا تغییرات محیطی است. در این مقاله 3 نمونه ی تاریخی جمع آوری شده از کوه خواجه ی سیستان، قلعه الموت قزوین و شادیاخ نیشابور، و 3 نمونه ی مدلسازی شده ی جدید با توجه به ریزساختار بلوری آن ها بررسی می شود. آزمایش XRD حضور فاز غالب انیدریت (CaSO4) را برای هر دو لایه ی گچ بری کوه خواجه نشان می دهد؛ در حالی که ملات مربوط به شادیاخ دارای فاز غالب ژیپس (CaSO4.2H2O) است. پس از تشخیص عدم حضور ماده ی افزودنی آلی در نمونه های تاریخی با روش سوختن تر، از هر نمونه تصاویر SEM تهیه شد. این تصاویر در تشخیص کیفی شکل بلورهای گچ، کنارهم نشینی آ ن ها در ریزساختار نمونه های مختلف و سنجش فشردگی ریزساختار بلوری آن ها به کمک نرم افزار پردازش تصویر به صورت کمّی کمک می کنند. در تصاویر SEM تهیه شده از دو لایه ی گچ بری کوه خواجه، بلورهای منوکلنیک ژیپس دیده نمی شوند و ملات های گچ شادیاخ و قلعه الموت نیز فقط ساختاری فشرده را نشان می دهند؛ در حالی که در نمونه های مدلسازی شده، بلورهای گچ به وضوح قابل شناسایی هستند. نتیجه ی این مشاهدات بیان می کند که هرچند استفاده از تصاویر SEM و تحلیل بصری یا پردازش تصویری آن ها، نتایج ارزشمندی در بررسی و شناسایی ریزساختار مواد تاریخی گچی دارند، اما نتایج آن ها باید در کنار آزمایش XRD و پس از تشخیص حضور یا عدم حضور ماده ی افزودنی آلی، تفسیر و بررسی شوند.
معرفی و طبقه بندی مضامین رایج در آرایه های معماری دوره قاجار، با تاکید بر شناسایی آن ها در نقاشی های دیواری و حجاری های نقشپردازانه قلعه چالشتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰
95 - 118
حوزه های تخصصی:
مضامین مشابه به کار رفته درآرایه های معماری دوره قاجار به تبعبت آنها از ایده های مشترکی برمی گردد که معلول مسائل اجتماعی و سیاسی دوره خود بوده اند.مقاله حاضر با محور قردادن این مضامین مشترک و تجلیات آنها را در آرایه های قلعه چالشتر ، در صدد معرفی حجاری های نقش پردازانه و نقاشی های دیواری موجود در "قلعه چالشتر" نیز می باشد. این بنای مسکونی- نظامی که متعلق به خوانین چهارمحالی در دوره قاجار بوده از دو خانه به هم چسبیده، به نام محمودخان (خدارحم خان یا دیوان خانه)واحمد خان(ستوده) تشکیل شده است. پژوهش حاضر از حیث تمرکز بر آرایه های این قلعه در نوع خود اولین نمونه کار تحقیقاتی ارائه شده است .پژوهش پیش روی به روش تحلیلی و توصیفی انجام شده و ترکیبی از مطالعات میدانی و تحقیقات کتابخانه ای را با تکیه بر مشاهدات مستقیم نگارنده ارائه می دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که این اشتراکات بر اساس پیوند های هنر و سیاست ،مضامین مشترک متاثر از روایات داستانی ،بر اساس تاثیر پذیری ازآثار غربی و الگوهای منطبق بر جریان به هم پیوسته هنر از دوره صفویه تا قاجار شکل گرفته اند.
romans arthuriens du Moyen Âge : Le château de GRAAL et la ville de GANG DEJ (این جهان وجهان فرازمینی در شاهنامه و رُمانس های آرتوری : قلعه گرآل و شهرگنگ دژ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی و رُمانس های آرتوری (مجموعه داستانهای قرون وسطی) هر دو از نوع کتاب حماسی و شوالیه گری هستند که کارهای بزرگ قهرمانانِ آرکتیپی در جامعه ای اشرافی را به تصویر می کشند. در هر دوِ این سنت های روایی عناصر شگفت انگیز و حتی واقعیتی خارق العاده را می یابیم که با نبردهای پهلوانان آمیخته شده است. این واقعیت خارق العاده به صورت شهر یا قلعه ای با ویژگیهای سحرآمیز ظاهر می شود که دستیابی به آن مشکل است. این مقاله به مقایسه دو مضمون اصلی (یعنی شهر گنگ دژ در شاهنامه و قلعه گرآل در رمانسهای آرتوری) می پردازد و نشان می دهد که این دو متن در بازنمایی ادبیِ برخی واقعیات فرازمینی، دارای نقاط مشترکی هستند. بدین ترتیب می توانیم جهان فرازمینی را در ادبیات رده بندی کنیم : از نظر جغرافیایی، حد و مرز این مکانهای خارق العاده گنگ و تخیلی است؛ برای رسیدن به آنها باید از یکی از عناصر طبیعت، به ویژه آب عبور کرد (رودخانه، دریا یا دریاچه)؛ جهان فرازمینی خارج از فضا، زمان و شرایط عادی واقعیت زمینی است؛ در آخر این جهان برای قهرمانان یک مرحله آزمونی یا مکان وحی به حساب می آید.