پژوهش و برنامه ریزی شهری
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم زمستان 1400 شماره 47 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: گسترش شهرنشینی و مسائل و مشکلات خاص زندگی شهری، بیش از پیش ضرورت توجه همه جانبه به راهبردهای سودمند برای بهینه سازی زندگی ساکنان شهرها را لازم ساخته است. در این راستا مفهوم توسعه پایدار شهری به عنوان یک چارچوب مفهومی وسیع در راستای دستیابی به رشد اقتصادی و تأمین عدالت اجتماعی حرکت می کند. بررسی و شناخت نواحی شهری و تحلیل قابلیت ها و تنگناهای آن ها در فرآیند برنامه ریزی شهری اهمیتی بسزا دارد. روش: هدف اصلی این پژوهش ارزیابی توسعه یافتگی مناطق یازده گانه شهر شیراز از نظر معیارهای توسعه پایدار شهری "خدمات شهری و فرهنگی" در غالب 24 شاخص است. این پژوهش از نظر هدف، نظری کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی _کمی و تحلیلی می باشد. داده های مورد نیاز در این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و آمارنامه سال 1397 گردآوری شده است. برای تحلیل، ابتدا داده ها استانداردسازی شده و در نهایت، با بهره گیری از روش های موریس و اسکالوگرام مناطق یازده گانه شهر شیراز رتبه بندی شده است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بر اساس روش موریس نشان داد که از نظر شاخص خدمات شهری و فرهنگی منطقه 1 و 8 با امتیازهای 87/47 و 13/42 در رتبه نخست و دوم و مناطق 5 ،4 و 11 با امتیازهای 55/22 و 93/15 و 52/12 در جایگاه آخر می باشند.هم چنین، بر اساس روش اسکالوگرام نیز مناطق یک و 8 با امتیازهای 55 و 49 در مرتبه نخست قرار گرفته اند. یافته ها: نتایج بدست آمده از این پژوهش حاکی از وجود شکاف بین مناطق یازده گانه شیراز از نظر بهره مندی از شاخص های مورد بررسی است و در این بین منطقه 1 با توجه به مرکزیت سیاسی و اقتصادی به دلیل وجود امکانات شهری در رتبه نخست از نظر توسعه یافتگی قرار گرفته است.
ارزیابی تاثیرات عناصر مبلمان شهری بر سیما و منظر شهر (مطالعه موردی: منطقه چهار شهرداری – کلان شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروز مبلمان شهری از عناصر سازنده فضاهای شهری است که کمیت، کیفیت، زیبایی، راحتی، دوام و محل استقرار آن نقش بسیار اساسی در دستیابی به شهری زیبا و سالم دارد. مبلمان شهری از عناصری هستند که توانایی و ظرفیت فراوانی برای اهداف ساماندهی سیما و منظر شهری دارند. هدف: هدف از این پژوهش ارزیابی تأثیرات عناصر مبلمان شهری بر سیما و منظر کلان شهر اهواز (منطقه چهار شهرداری) است که با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. روش: گردآوری داده ها با استفاده از دو روش کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه) صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش را شهروندان منطقه چهار شهرداری اهواز تشکیل می دهد که تعداد 383 نفر از آن ها با استفاده از فرمول کوکران انتخاب گردید. پرسش نامه پژوهش محقق ساخته است که روایی آن با استفاده از اعتبار محتوا و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به میزان 80/0 تایید شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 21 و آزمون رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتیجه گیری: نتایج بیانگر آن بود که مبلمان شهری بر سیما و منظر شهر در سطح معناداری 000/0 تاثیر دارد هم چنین، این امر در بین سایر متغیرهای مبلمان شهری (مکان یابی، طراحی، تجهیز، ساخت و...) در سطح معناداری 000/0 توانسته است بر سیما و منظر شهر تاثیرگذار باشد. بر این اساس می توان بیان داشت که آموزش، نظارت، مراقبت، تعمیرات و توجه به عوامل فرهنگی، طبیعی، زیست محیطی، اجرایی و عملکردی می تواند زمینه ساز ساختار نظام مند مبلمان شهری منطقه چهار اهواز شود.
شناسایی و بررسی مؤلفه های مؤثر بر توسعه شهرهای میانه اندام با رویکرد تحلیل تأثیرات متقاطع (نمونه موردی: شهر خوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با بروز تحولات جدید در ایران، شهرهای بزرگ به سرعت عوامل مهم رشد و توسعه را به خود اختصاص داده و باعث ایجاد شکلی از نظام نامتعادل و نامتوازن در شبکه شهری کشور شدند. در این بین، تقویت شهرهای میانه اندام در سطوح گوناگون کالبدی- فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی به عنوان یکی از مؤثرترین راهکارها در راستای به تعادل رساندن توزیع جمعیت و فعالیت های اقتصادی در سطح مناطق مطرح شد. روش: در این راستا هدف این پژوهش، شناسایی نیروهای تأثیرگذار و در نهایت عوامل کلیدی مؤثر بر رشد و توسعه شهر میانه اندام خوی می باشد. بدین منظور، برای شناسایی عوامل مؤثر بر وضعیت آینده سیستم از روش دلفی استفاده شد که در نتیجه آن 30 عامل اولیه مؤثر بر روند آینده سیستم شناسایی شدند. در ادامه برای استخراج عوامل کلیدی تأثیرگذار بر وضعیت آینده سیستم، روش تحلیل تأثیرات متقاطع با بهره گیری از نرم افزار MICMAC به کار گرفته شد. یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن است که سیستم مورد مطالعه، سیستمی ناپایدار بوده و در صفحه پراکنش متغیرها، پنج دسته از عوامل (عوامل تأثیرگذار، دووجهی، مستقل، تأثیرپذیر و تنظیمی) قابل شناسایی هستند، در نهایت نرم افزار MICMAC از مجموع 30 عامل اولیه، 11 عامل را به عنوان عوامل کلیدی مورد شناسایی قرار داد. نتیجه گیری: این عوامل در واقع به عنوان بازیگران اصلی در توسعه شهر خوی ایفای نقش می کنند. با در نظر گرفتن این عوامل در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های شهری، می توان شاهد روندی مثبت و محسوس در توسعه شهر خوی در سطح استان بود.
سطح بندی خیابان ها در فضای شهری با رویکرد ارتقاء پیاده مداری، مورد پژوهی: شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تامین حرکت پیاده در شهر و ایجاد فضاهای شهری مناسب برای حضور مردم در محیط شهری، موجب طرح گرایش ها و دیدگاههای جدیدی در عرصه شهرسازی و معماری جهان شده است. در واقع، با رویکردی مواجه هستیم که به بسط و نشر فضاهای شهری برای احیای حضور و مشارکت شهروندان در عرصه عمومی شهر می اندیشد. شهرهایی چون سنندج که پیشینه شهرنشینی طولانی دارند به دلیل تحولات مدرنیته و ماشینی شدن، دارای معضل فرسودگی و ترافیک هستند و بیش ترین نیاز به این نوع تغییرات و پژوهش ها را دارند. هدف: هدف اصلی، انتخاب محور مناسب با استفاده از معیارهای موثر پیاده مداری در شهر سنندج، برای تبدیل شدن به یک خیابان پیاده مدار است. روش: این پژوهش از نوع کاربردی بوده و از روش توصیفی- تحلیلی بهره می برد. بدین منظور خیابان های مستعد شهر سنندج جهت تبدیل شدن به یک خیابان پیاده مدار انتخاب شد، سپس بر اساس دیدگاه صاحب نظران و مطالعات انجام شده قبلی سه مولفه عملکردی، اجتماعی- اقتصادی و اجتماعی- محیطی انتخاب و برای آن ها 19 شاخصه معرفی شد. از روش مدل آنتروپی شانون وزن دهی شده و در این راستا، تاپسیس به عنوان روش تصمیم گیری چند شاخصه ای استفاده شد. نتیجه گیری: از یافته های پژوهش، رتبه بندی خیابان های منتخب حاصل شده است که براساس آن خیابان امام خمینی(ره) با ضریب اولویت 0.6589 به عنوان برترین و خیابان های فردوسی با ضریب 0.5466 و انقلاب با ضریب 0.3466 و طالقانی با ضریب 0.2828 به عنوان رتبه های بعدی انتخاب شدند. درنهایت، برای بالا رفتن میزان موفقیت و تحقق آن جهت تقویت پیاده مداری در خیابان امام خمینی(ره) پیشنهادهایی ارائه شد.
بررسی توزیع مکانی مطب های تخصصی شهر ایلام و تعیین پهنه های مناسب به منظور ارائه الگوی مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: استفاده از روش های سنتی برنامه ریزی مطب های تخصصی برای ارائه خدمات بهداشتی - درمانی، به معنای هدر رفتن کاغذ و زمان می باشد؛ اما امروزه، استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی به عنوان ابزاری در جهت ایجاد بانک اطلاعاتی مناسب و کارآمد عمل می کند. یکی از زمینه های کاربرد این سامانه مکان یابی کاربری مطب های تخصصی است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی توزیع مکانی مطب های تخصصی شهر ایلام و تعیین پهنه های مناسب با الگویی مطلوب به صورت توصیفی - تحلیلی انجام گرفته است. گردآوری داده ها در این پژوهش به صورت کتابخانه ای و میدانی انجام گرفته است. روش: جامعه آماری پژوهش را کارشناسان مدیریت شهری تشکیل می دهد که تعداد 20 نفر از آن ها به شیوه در دسترس انتخاب و بین آن ها پرسشنامه توزیع شد. تجزیه و تحلیل داده ها به شیوه تحلیل سلسله مراتب فازی و تلفیق با لایه های رقومی در نرم افزارهای Expert Choice و ArcGIS انجام شد که شامل تهیه لایه های اطلاعاتی با فرمت رستری برای هر معیار، طبقه بندی هر لایه داده هایی بر اساس میزان ارزش با استفاده از تحلیل سلسله مراتب فازی، ترکیب همه لایه های اطلاعاتی، اعمال ضرایب نهایی مدل Fuzzy-AHP و تهیه نقشه نهایی بوده است. یافته ها: نتایج بررسی ها نشان داد که، معیارهای «تراکم جمعیت و جمعیت آسیب پذیر» به صورت مشترک با ارزش (303/0) و معیار «فاصله از کاربری تجاری» با ارزش (016/0) به ترتیب مهم ترین و کم اهمیت ترین معیارهای پژوهش هستند. نتیجه گیری: با توجه به معیارهای مورد بررسی پژوهش 43 هکتار از اراضی شهر ایلام به عنوان پهنه بسیار مناسب برای استقرار مطب های تخصصی مشخص شد که این پهنه ها در نواحی 2 و 3 منطقه یک، نواحی 1 و 2 منطقه دو، نواحی 1، 2 و 3 منطقه سه، و نواحی 1، 2 و 4 منطقه چهار شهرداری ایلام هستند.
بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با هویت محیطی در بین شهروندان شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هویت محیطی یکی از ابعاد هویت است که به یک موقعیت جغرافیایی خاص گره خورده و مربوط به نگرانی افراد یک جامعه برای مشکلات محیطی است که در یک مکان تأثیر می گذارند و می تواند مجموعه ای از گرایش ها و نگرش های مثبت را نسبت به عناصر و الگوهای هویت بخش در سطح یک جامعه به وجود آورد. هدف اصلی این پژوهش بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با هویت محیطی در بین شهروندان شهر ایلام است. روش: این پژوهش با رویکرد کمی و روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام گرفت. داده های مورد نیاز از راه پرسش نامه محقق ساخته گرد آوری شده است. جامعه آماری شامل شهروندان 18 سال به بالای شهر ایلام با 580158 نفر که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 384 نفر مشخص و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای آن ها مورد مطالعه قرار گرفتند. برای روایی ابزار پژوهش از روایی صوری و برای برآورد پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده شد که بیش تر متغیرها سطح آلفای بالای 75/0 را داشتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری SPSS و AMOS استفاده شده است. یافته ها: رگرسیون چندمتغیره نشان می دهد که ضریب بتا برای متغیر میزان تعاملات اجتماعی برابر (812/0Beta=)، برای روابط و مناسبات خویشاوندی یا اقوام برابر (351/0Beta=) و برای خاطرات و یادبودهای مربوط به شهر ایلام برابر (110/0Beta=) است. این سه متغیر روی هم رفته 73 درصد از تغییرات آن را پیش بینی کرده اند. هم چنین، نتایج بدست آمده از مدل اندازه گیری براساس شاخص های ریشه میانگین مربعات باقی مانده (RMR) برابر 053/0، شاخص ریشه میانگین مربعات خطای برآورد (RMSEA) برابر با 069/0، شاخص کای اسکوئر بهنجار (نسبی) (CMIN/DF) برابر 82/2 و شاخص برازش تطبیقی (CFI) برابر 916/0 مدل را مورد تأیید قرار می دهند. نتیجه گیری: نشان می دهد که هویت محیطی نه تنها به عنوان یک ویژگی فردی بلکه به عنوان یک مؤلفه اصلی فرهنگی در بین شهروندان ایلام متأثر از ارتقای زمینه های اجتماعی مانند افزایش تعاملات اجتماعی، تقویت خاطرات جمعی و تاریخی و هم چنین، افزایش مناسبات خویشاوندی بین ساکنان آن است.
شناسایی چالش های اسکان غیررسمی و ارائه راهکارهای عملیاتی اجرایی برای بهبود آن در استان کردستان (مطالعه موردی: ناحیه منفصل شهری نایسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه سکونت گاههای غیررسمی جزء جدایی ناپذیر بیش تر شهرهای دنیا هستند. این شیوه از سکونت دارای مشخصه هایی مانند فقر، بیکاری، شیوع ناهنجای های اجتماعی، دسترسی ناکافی به آب سالم و سرویس بهداشتی، مسکن ناپایدار، کمبود زیرساخت های ضروری و غیره است. با توجه به اینکه سکونت گاههای غیررسمی جمعیت قابل توجهی از شهروندان را در خود جای داده اند، در راستای رعایت حقوق شهروندی و توسعه پایدار شهری، برنامه ریزی و سیاست گذاری برای حل مشکلات این سکونت گاهها امری ضروری به نظر می رسد. سکونت گاههای غیررسمی واقع در مجاورت شهر سنندج، از جمله نایسر نیز از این قاعده مستثنی نیستند. روش: این پژوهش با هدف شناسایی چالش ها و ارائه راهکارهای عملیاتی اجرایی برای بهبود وضعیت نایسر به عنوان یکی از سکونت گاههای غیررسمی مجاور شهر سنندج انجام گرفته است. این مطالعه در چارچوب پارادایم تفسیری - برساختی انجام شده است و روش پژوهش در آن تحلیل مضمونی می باشد. برای گرد آوری داده ها از مصاحبه های عمیق نیمه ساخت یافته فردی و مصاحبه های گروهی استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد مشکلات کالبدی - زیرساختی، مسائل و ناهنجاری های اجتماعی امنیتی، مشکلات مدیریتی اداری، ناپایداری اقتصادی و نارسایی های قانونی - حقوقی، مهم ترین چالش ها و مشکلات شناسایی شده در محدوده مطالعاتی هستند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد در میان مضامین شناسایی شده، نارسایی های قانونی حقوقی مضمون مرکزی بوده و به نوعی حلقه اصلی چالش ها و مشکلات نایسر است که محرک سایر مشکلات موجود در این فضای شهری است. در مجموع چالش های یاد شده به صورت ترکیبی و پیوسته دست به دست هم داده و نابسامانی، آشفتگی، هرج و مرج فضایی و در نهایت، زوال فضای شهری نایسر را رقم زده اند. در ادامه برای رفع چالش های شناسایی شده پروژه های عملیاتی اجرایی در قالب برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت و هم چنین، راهکارهای ضربتی اجرایی ارائه شده است.
تحلیل رضایت از محیط مسکونی و تأثیر آن بر پژمردگی شهری، نمونه موردی: منطقه ثامن شهر مشهد مقدّس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کیفیت مسکن و محیط مسکونی ازجمله عوامل اثرگذار در میزان رضایت از محل زندگی است. عدم رضایت از محل سکونت منجر به ترک محل توسط ساکنان و در صورت استمرار، کاهش جمعیت را در پی دارد. اصطلاح پژمردگی شهری درواقع کاهش مستمر جمعیت در یک محله در درازمدت را شامل می شود که در ادامه منجر به زوال یک شهر می گردد. این مطالعه به شکل خاص به بررسی این موضوع در منطقه ثامن شهر مشهد می پردازد . منطقه ای در مجاورت حرم مطهر امام هشتم علیه السلام، که طی سال های اخیر با کاهش جمعیت همراه بوده است. روش: شیوه مطالعه توصیفی-تحلیلی و سؤال اصلی پژوهش؛ سنجش کیفیت و رضایت از محیط مسکونی و تأثیر آن بر سرزندگی و پژمردگی بافت این محدوده است. برای این منظور با بهر ه گیری ابزار پرسش نامه و تکمیل آن از ساکنان محدوده اقدام به جمع آوری اطلاعات موردنیاز گردید. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار PASS و با سطح اطمینان 95 درصد، 112 نفر تعیین شد. اطلاعات جمع آوری شده با تکیه بر مدل مفهومی پژوهش و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: بررسی عوامل گوناگون در این زمینه نشان داد که شاخص شرایط ویژگی های محله (شامل9متغیر) به میزان 88 درصد، بیش ترین اثرگذاری را در این خصوص داشته است. شاخص ویژگی مسکن (شامل4 متغیر) با 28 درصد و شاخص ویژگی فعالیت و اقتصاد (شامل3 متغیر) با 17درصد در رتبه های بعدی قرار دارند. نتیجه گیری: نتایج این بررسی نشان داد که طی بازه زمانی 1365-1395 به میزان 5/86 درصد از جمعیت منطقه، خارج شده اند، که حاکی از پژمردگی منطقه است.
تحلیل وضعیت و رابطه رضایت و حس تعلق مکانی در محله های شهری، مطالعه موردی: محله فردوان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: حس تعلق مکانی، از مفاهیمی است که در ارتباط انسان و محیط شهر شکل می گیرد. پایین بودن سطح کیفیت محیط شهر، ضعیف شدن پیوند های اجتماعی و کاهش میزان رضایت از مطلوبیت محیط در وضعیت و میزان حس تعلق به مکان تاثیر گذار است. هدف از این پژوهش تحلیل وضعیت و بررسی رابطه رضایت و حس تعلق مکانی در محله فردوان شهر اصفهان است. محله فردوان در نتیجه رشد شتابان شهر اصفهان در 6 دهه اخیر در بخش شمالی شهر اصفهان به صورت خودرو و غیررسمی شکل گرفته است. روش: از نظر روش شناسی براساس ماهیت هدف از نوع کاربردی و بر اساس ماهیت روش از نوع توصیفی_ موردی و تحلیلی است در گردآوری داده ها از روش میدانی به شکل پرسش نامه، و در تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون های آمار استنباطی چون آزمون های، رگرسیون، آزمون تی تک نمونه ای، آزمون یک دنباله راست میانگین و یک دنباله چپ میانگین در نرم افزار spss استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد میزان رضایت از شاخص های دسترسی به خدمات و تسهیلات با میانگین 2.11 و شاخص کیفیت محله با میانگین 2.02 در وضعیت نامناسبی و نامطلوبی در محله فردوان قرار دارند، هم چنین، وضعیت شاخص حس تعلق با میانگن 2.52 نیز در وضعیت نامناسب و نامطلوبی قرار دارد. با توجه به مقدار سطح معناداری تحلیل آزمون تی تک نمونه ای که کم تر از 0.05 شده است تفاوت میانگین ها با وضعیت مطلوب در شاخص های بررسی شده معنادار می باشد. تحلیل رابطه بین رضایت محله و تعلق مکانی در محله فردوان با مقدار 0.142 در مقدار کمینه و به شدت ضعیف بوده است. نتیجه گیری: تطبیق نتایج پژوهش با نظریه تعلق مکانی نیز نشان داد که پایین بودن میزان رضایت در محله نتواسته است در میزان حس تعلق مکانی در محله تاثیری داشته باشد.
ارزیابی توسعه بازاریابی گردشگری شهری (مطالعه موردی: شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شهر به عنوان عالی ترین زیستگاه انسان دارای پتانسیل ها و امکانات زیادی است که قادر به پاسخ گویی به نیازها و خواسته های شهروندان و بازدیدکنندگانش است، از این رو، همواره شهر به عنوان مبدا و هم مقصد توسعه بازاریابی گردشگری مطرح بوده است.شهر تاریخی سنندج با دارا بودن میراث فرهنگی و هنری و تاریخی، فرصت های بسیار مناسب برای جذب گردشگران از تمام نقاط دنیا و ایران داراست، اما با وجود جاذبه های گردشگری فراوان وموقعیت مناسب و مساعد جغرافیایی و وجود بسیاری از مواهب طبیعی و فرهنگی و انواع جاذبه های قابل عرضه به بازارهای جهانگردی بین المللی، مسأله توریسم در شهر سنندج و تاثیر آن بر بازاریابی شهر تا کنون جایگاه واقعی خود را نیافته است که این به دلیل شناسایی نکردن مکان های مناسب برند گذاری و بازاریابی گردشگری است.هدف کلی این پژوهش، ارزیابی بازاریابی گردشگری شهری است که در دو مقوله، ارزیابی انواع رسانه های تبلیغاتی کارامد و ارائه راهکارهایی برای توسعه گردشگری در شهر سنندج را مورد ارزیابی قرار داده است.روش پژوهش در این پژوهش، ترکیبی از روش های توصیفی- تحلیلی و ژرفانگر است. روش: شیوه گردآوری داده های پیمایشی- کتابخانه ای می باشد. جامعه آماری مورد استفاده شده در این پژوهش گردشگران ورودی از هفت منطقه گردشگری به شهر سنندج و کارشناسان بخش های گوناگون گردشگری تشکیل می دهند. حجم نمون ه با استفاده از فرمول کوکران، از بین کل جاذبه های گردشگری چند منطقه به عنوان نمونه پژوهش انتخاب ش د و پرسش نامه ه ا به صورت تصادف ی بین آن ها توزی ع و جمع آوری گردی د. برای بدست آوردن اعتبار و روایی داده ها از روش بازبینی و بررسی نظر مشارکت کنندگان استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارspss و excel استفاده شده است. یافته ها: نتایج بدست آمده از فرضیه فریدمن و مدل شباهت به گزینه ایده آل فازی نشان می دهد که تمامی شاخص های مربوط به ترغیب گردشگران برای سفر، معنی دار بوده است؛ تهیه فیلم و برنامه تلویزیونی (با میانگین 3.95)، تهیه لوح فشرده بروشور و عکس (با میانگین 2)، اطلاع رسانی اینترنتی (با میانگین 2.95)، انتشار روزنامه و مجلات (با میانگین 2.93)، کتاب راهنما (با میانگین 1.5)، برپایی سمینار های و کنفرانس ها (با میانگین 1)، بر ترغیب پاسخگویان به سفر به شهر سنندج تأثی ر گذار بوده است.
سنجش و ارزیابی میزان تاب آوری نواحی شهری در برابر زلزله (موردی: ناحیه غربی شهر ایذه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راهکارهای موفق در زمینه کاهش آسیب پذیری ناشی از مخاطرات، ارتقای تاب آوری (اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و نهادی) می باشد. موقعیت جغرافیایی منطقه موردمطالعه و دفعات وقوع مخاطرات طبیعی(زلزله). در آن مهمترین عامل انجام پژوهش حاضر بوده که هدف اصلی آن سنجش میزان تاب آوری مناطق شهری می باشد. به همین منظور در این پژوهش به منظور بررسی مولفه ای اجتماعی و اقتصادی و نهادی تأثیر گذار در تاب آوری شهری از ابزار پرسشنامه استفاده شد. نتایج آزمون های رگرسیون و پیرسون نشان داد که در ناحیه غربی شهر ایذه متغیر عوامل اجتماعی با ضریب741/0 درصد، بیشترین تأثیر را در تاب آوری این منطقه داشته و عوامل نهادی باضریب 547/0 درصد کمترین عامل اثرگذار در تاب آوری شهری این منطقه می باشد. همچنین آزمون رگرسیون نیز مشخص کرد که متغیر مستقل اجتماعی با 54 درصد، اقتصادی 42 درصد و نهادی با 29 درصد توانسته بر تاب آوری تأثیر بگذارد.در روش دوم و برای مشخص نمودن تأثیر مؤلفه کالبدی بر تاب آوری شهری از 5 شاخص اصلی (کیفیت، قدمت، نوع مصالح، مساحت و دسترسی به ابنیه ها) تأثیر گذار بر کاهش آسیب پذیری کالبدی شهر در برابر زلزله استفاده گردید نتایج بررسی ها با استفاده از نرم افزار Arc GIS و مدل سلسله مراتبی فازی (FAHP) نشان داد که محدوده مرکزی ناحیه غربی شهر ایذه به دلایل: قدمت بالا ابنیه ها و کیفیت پایین ساخت وساز را به عنوان مناطقی با پایین ترین سطح تاب آوری در کل ناحیه مشخص نمود..... کلید واژه: تاب آوری، زلزله، مدل سلسله مراتبی، ناحیه غربی شهر ایذه کلید واژه: تاب آوری، زلزله، مدل سلسله مراتبی، ناحیه غربی شهر ایذه
تحلیل ساختاری-کارکردی مورفولوژی شهری تحت تاثیر رانت حاصل از اقتصاد نفتی (مطالعه موردی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: برنامه ریزی اقتصادی مبتنی بر نفت یکی از عوامل اساسی است که مکانیزم ها و مناسبات اقتصادی و کالبدی شهری را متأثر می سازد. این شیوه مدیریت فضا ممکن است به افزایش فعالیت های سوداگرانه، عدم تخصیص بهینه منابع و بی توجهی به ابعاد اجتماعی-فرهنگی و نگاه صرفا کالبدی و کارکردگرایانه به فضای شهری و مورفولوژی حاصل از آن منجر شود. روش: جا این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، در پی بررسی میزان تاثیر اقتصاد رانتی در تحولات مورفولوژیکی شهر زنجان است. گردآوری داده ها با مطالعات میدانی و کتابخانه ای انجام شد. جامعه آماری با روش کوکران 384 نمونه است. برای تحلیل داده از آزمون تک نمونه ایT، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و رویکرد تحلیل اثرات متقابل تعاملی با نرم افزار SPSS، Expert Choice و Scenario Wizard استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که اقتصاد نفتی در مدیریت متمرکز کشور و تاثیر آن در شهر زنجان در قالب تغییرات کاربری اراضی، نابرابری اقتصادی-اجتماعی و عدم تعادل فضایی، منجر به شکل گیری مورفولوژی شهری ناپایدار شده است. موید این مطلب، ضریب وزنی شاخص های موثر بر تحولات مورفولوژی شهر زنجان برابر 06/24= tبا آزمون T است و شاخص کالبدی با امتیاز (53/25 = t) بیش ترین تاثیرپذیری را داشته است. نتیجه گیری: با استفاده از رویکرد اثرات متقابل تعاملی، سناریوی سوم با ضریب تاثیر17 و ارزش ثبات1، با تاکید بر شاخص خیابان بندی شهری؛ نابرابری فضایی؛ تسهیلات دولت طبق نیاز شهروندان؛ سرمایه گذاری دولت در توسعه کالبدی شهر و وجود کاربری های ناسازگار، بمنظور تحولات سازنده مورفولوژی شهری انتخاب شد.
تدوین الگوی برنامه ریزی و مدیریت یکپارچه بافت های تاریخی در راستای بازآفرینی (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بافت تاریخی شهرها به واسطه قدمت تاریخی و وجود عناصر و ارزش های نادر زیبایی شناختی، تداوم خاطرات جمعی و مؤلفه های هویت بخشی واقعیت انکارناپذیر شهرهایی بشمار می روند که واجد پیشینه ی تاریخی هستند. این بافت ها در طول زمان با تحولات متعددی مواجه شده و به تدریج دچار نارسایی و اختلال در ابعاد گوناگون کارکردی، اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، ارتباطی و زیست محیطی شده اند. با توجه به اهمیت بافت های تاریخی، این پژوهش در پی توسعه دانش کاربردی در زمینه شناسایی و تدوین الگوی برنامه ریزی و مدیریت یکپارچه در بازآفرینی بافت های تاریخی کلان شهر تبریز است. روش: روش پژوهش در این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی می باشد. هم چنین، جامعه آماری پژوهش شامل مدیران شهری، نخبگان دانشگاهی و کارشناسان آشنا به مسائل بافت های تاریخی است و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعداد 383 نفر به دست آمده که با استفاده از فرمول اصلاح شده کوکران به تعداد 344 کاهش یافته است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نیز از روش حداقل مربعات جزئی در نرم افزار Smart-pls استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که 8 متغیر اصلی و 38 متغیر فرعی مورد بررسی، تأثیر برنامه ریزی و مدیریت یکپارچه در بازآفرینی بافت های تاریخی را 911/0 درصد و تنها با از دست دادن 089/0 درصد تبیین می کنند. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که بیش ترین اثرگذاری در بین مؤلفه های مورد بررسی برنامه ریزی و مدیریت یکپارچه در راستای بازآفرینی بافت های تاریخی مربوط به مدیریت واحد و حمایت کننده، انسجام و هم افزایی نهادی، ساختار تشکیلاتی یکپارچه و دیدگاه سیستمی به ترتیب با امتیاز 864/0، 732/0، 551/0 و 447/0 می باشد. از سوی دیگر، شاخص نیکویی برازش مدل GOF برای اندازه گیری برازش مدل های اندازه گیری و ساختاری مقدار 549/0 به دست آمده است که از مطلوبیت کلی مدل ساختاری پژوهش حکایت دارد.
شناسایی محدوده بافت تاریخی شهر جهرم با رویکرد تحلیل فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : امروزه در جریان بازآفرینی بافت های مساله دار شهری، بافت های تاریخی به عنوان تجلی گاه ابعاد اقتصادی، اجتماعی و تبلور فرهنگ و هویت شهری، مورد تاکید قرار می گیرند و شناسایی محدوده این بافت ها نخستین مرحله از بازآفرینی و حفاظت آن ها بشمار می آید که یکی از چالش های مدیریت شهری و متولیان امور در ایران نیز می باشد. بر این اساس در این پژوهش با هدف شناسایی محدوده بافت تاریخی شهر جهرم، با رویکردی توصیفی – تحلیلی و با استناد به منابع اسنادی و کتابخانه ای شاخص های لازم (19 شاخص) در قالب ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی- فضایی و تاریخی تدوین شده است. روش: ارزیابی شاخص ها با رویکرد تحلیل فضایی و با ترکیب دو مدل فرایند تحلیل شبکه ای(ANP) و فرایند تحلیل شبکه ای فازی (F-ANP) با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و نرم افزار ARC GIS انجام گرفته است. اطلاعات مورد نیاز جهت کمی سازی و ارزیابی شاخص ها، ازمنابعی همچون سرشماری رسمی کشور در سال1395، برداشت های میدانی و طرحهای توسعه شهری استخراج و وزن دهی شاخص ها در مدل استفاده شده با نظر سنجی از متخصصان، مدیران شهری و پژوهشگران انجام گرفته است. یافته ها: در نهایت، این پژوهش محدوده بافت تاریخی جهرم را در دو پهنه معرفی کرده که در این ارتباط شاخص های 1-وجود هسته اولیه بازار با وزن ( 0.146) و 2-وجود آثار تاریخی ثبت شده با وزن (0.133) بالاترین امتیاز در تعیین محدوده بافت تاریخی شهر جهرم را به خود اختصاص داده است. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که اولویت اهمیت ابعاد مطرح شده برای شناسایی بافت تاریخی شهر جهرم به ترتیب ابعاد تاریخی، کالبدی- فضایی، اقتصادی و اجتماعی بوده که توجه توامان به همه این ابعاد مورد تاکید قرار گرفته است.
تحلیل قیاسی نقش مؤلفه های کالبدی مساجد در شکل گیری هویت محلات (مقایسه سه مسجد در محلات تاریخی، میانی و نوساز شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بحران هویت یا احساس بی هویتی به عنوان یکی از بحران های زندگی انسان امروز در بسیارى از قلمروهاى آن و غالب جوامع مشاهده می شود. درواقع، لزوم توجه به هویت در سطح سکونت گاههای انسانی را می توان در نابسامانی های هویتی امروز یافت که تهدیدی برای بقا و پایداری محیط مصنوع است زیرا که این نابسامانی ها می تواند تمام ارزش های جامعه را از بین ببرد و محیط پیرامون را فاقد هویت و تصویر ذهنی آن کند و پیامدهایی ناخواسته را بر پیکره حیاتی شهر وارد آورد. ازاین رو، امروزه هویت بخشی محلات و سکونت گاههای انسانی به عنوان مقدمه موضوع تقسیمات کالبدی شهر و چگونگی ابعاد و سلسله مراتب آن، به ضرورتی عمده در مباحث برنامه ریزی شهری تبدیل شده است. هدف: هدف این پژوهش بررسی و مقایسه نقش مؤلفه های کالبدی مساجد بر هویت مندی کالبدی محلات و درنهایت، دست یابی به راهبردهای مناسب کالبدی-فضایی هویت بخش در محلات، متناسب با بافت تاریخی، میانی و نوساز آن ها و با تأکید بر نقش مسجد محله است. روش: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و از نوع پژوهش های کاربردی است. در این پژوهش از روش کتابخانه ای برای گردآوری داده های نظری و از ابزار پرسش نامه برای گردآوری داده های پیمایشی و از نرم افزار SPSS<em> جهت تحلیل داده ها استفاده شده است. جامعه آماری خانوارهای ساکن در شهر شیراز است که با استفاده از فرمول کوکران و با اشتباه مجاز 5 درصد تعداد نمونه 376 نفر برآورد شده است. برای ارائه راهکارها از متخصصان و کارشناسان پرسشگری صورت گرفته است و با بهره گیری از روش SWOT و هم چنین، کمی سازی آن توسط روش AHP، راهکارهای مناسب کالبدی-فضایی ارائه شد. نتیجه گیری: درنهایت، بر اساس نتایج بدست آمده از پژوهش برای تقویت هویت کالبدی محلات با استفاده از مؤلفه های کالبدی مساجد، در بافت درونی راهبرد رقابتی، در بافت میانی راهبرد محافظه کارانه و در بافت بیرونی راهبرد تهاجمی مورد نیاز است.
تحلیلی بر علل گرایش به اقتصاد غیررسمی در شهرهای مرزی با تأکید بر اشتغال کولبری (مطالعه موردی: شهر سردشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از مهم ترین مشاغل غیررسمی در شهرهای مرزی ایران اشتغال کولبری است. هم اکنون با توجه به شرایط اقتصادی در شهر سردشت کولبری به عنوان شغل بیش تر مردم فقیر این شهر در حال افزایش است. این پژوهش به بررسی و تحلیل علل اقتصادی گرایش مردمان شهر سردشت به اشتغال کولبری می پردازد. روش: نوع پژوهش، کاربردی و روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است. برای گردآوری داده ها از روش های کتابخانه ای، منابع الکترونیکی و مطالعات میدانی مصاحبه و پرسش نامه محقق ساخته استفاده شده است. تعدا 160 نفر از کولبران شهر سردشت بر اساس نمونه گیری گلوله برفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل یافته ها از طریق نرم افزار SPSS<em> 26 و با استفاده از درصد و فراوانی و آزمون خی دو و پایایی پرسش نامه با استفاده از آلفای کرونباخ (مقدار 0.70) صورت گرفت. یافته ها: نتایج بدست آمده از آزمون خی دو حاکی از آن است که بین علت اشتغال به کولبری و متغیرهای؛ جنسیت، محل تولد، علت مهاجرت به شهر، تعداد اعضای خانوار، سطح تحصیلات، نوع کالاهای که عمدتاً حمل شده، مخارج ماهیانه، روش آشنایی و ورود به شغل کولبری و نوسانات درآمدی شغل کولبری در فصول گوناگون رابطه ای معنادار وجود ندارد، اما بین علت گرایش به کولبری و سن، شغل قبلی هم چنین، متغیرهای؛ وضعیت تأهل، حقوق ماهیانه، منبع درآمدی دوم و جدای از کولبری، شغل آتی، امنیت شغلی، رضایت شغلی و مدت اشتغال به کولبری با علل گرایش به کولبری رابطه ای معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده از رگرسیون خطی چند متغیره نشان می دهد که 35 درصد از تغییرات متغیر وابسته ناشی از متغیرهای مستقلی است که وارد مدل نهایی تحلیل شده اند و مقدار آزمون برای تعیین معناداری اثر متغیرهای مستقل بر میزان علل گرایش به اشتغال کولبری 000/0 با سطح معنی داری 95/0 است.
ارزیابی میزان تحقق چشم انداز و اهداف برنامه 5 ساله راهبردی عملیاتی شهر شیراز (سال های 1397-1392)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: توجه روزافزون به امر برنامه ریزی و لزوم توجه به چالش های پیشرو، از ضرورت های اصلی جوامع امروزی است، ارزیابی و پایش برنامه راهبردی به عنوان بخش منطقی و حلقه ای از زنجیره برنامه ریزی برای بازخورد عملکرد بشمار می آید. از آنجا که جوهر و عنصر محور برنامه ریزی «تعهد و مسئولیت» است، ضرورت دست یابی به شناختی دقیق از میزان واقعی عمل بر این تعهدات اجتناب ناپذیر است. بر این اساس این پژوهش در تلاش است میزان تحقق اهداف و چشم اندازهای برنامه راهبری عملیاتی شهر شیراز طی سال های 1397-1392 را مشخص کند. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش از نوع توصیفی-تحلیلی است. روش: گردآوری داده های پژوهش نیز با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای و پرسش نامه که توسط 30 متخصص و کارشناس حوزه شهری تکمیل شده، گردآوری شده است. هم چنین، از روش میانگین وزنی و تحلیل عاملی برای تحلیل ارزیابی میزان تحقق چشم اندازها و اهداف برنامه 5 ساله راهبردی_عملیاتی شهر شیراز استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین وزنی همه چشم اندازهای شهر شیراز در افق طرح، بالاتر از حد متوسط قرار دارد؛ میزان تحقق پذیری چشم انداز محور اجتماعی و فرهنگی در بخش گردشگری با میانگین وزنی 8/6 و محور مدیریت شهری در بخش فناوری با میانگین وزنی 8/6 نسبت به سایر محورهای چشم انداز شهر شیراز در وضعیت مطلوب تری قرار دارد. ازجمله مهم ترین عوامل تأثیرگذار در عدم تحقق اهداف برنامه، نداشتن توجه کافی به ویژگی های اجتماعات محلی و نیازهای آن ها، ناپیوستگی میان مراحل گوناگون برنامه ریزی، توجه نکردن به زمان بندی برنامه ها، انعطاف نا پذیری برخی از محورهای برنامه، ناپایداری درآمدی شهرداری و ... است. نتیجه گیری: درنهایت، با استفاده از مدل تحلیل عاملی، 5 عامل مؤثر در تحقق چشم اندازها و اهداف برنامه راهبردی و عملیاتی شهر شیراز مشخص شد. ازجمله مهم ترین پیشنهاد ارائه شده در این پژوهش برای افزایش تحقق پذیری برنامه های آینده، می توان به برقراری ارتباط منسجم بین قسمت های گوناگون برنامه، به گونه ای که چشم اندازها و اهداف گوناگون برنامه، یکدیگر را پوشش دهد اشاره کرد.
رویکرد مشارکت جویانه در ساماندهی بافت فرسوده شهری (نمونه مورد مطالعه محله نادر کاظمی شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از معضلاتی که امروزه بسیاری از کشورها با آن دست به گریبان هستند مشکل بافت های فرسوده در شهرهاست که هر کشوری سعی در رفع آن بر اساس امکانات و توانایی های بومی خویش و برپایه آراء نظریه پردازان گوناگون دارد. تحقق چنین هدفی مستلزم انجام مطالعات گسترده، شناخت جنبه های محیطی – کالبدی و بررسی ابعاد اقتصادی – اجتماعی، بافت های فرسوده است. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش به سازی و نوسازی بافت فرسوده محله نادرکاظمی به منظور حیات دوباره بافت است. اهداف فرعی در چارچوب هدف کلی پژوهش عبارت است از: شناخت ویژگی های اقتصادی و اجتماعی ساکنان، وضعیت کالبدی مجموعه، بررسی عوامل موثر بر مشارکت مردمی در به سازی بافت فرسوده نادرکاظمی و ارائه راهبردها و راهکارهای علمی و عملی در این زمینه است. روش: روش مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی تحلیلی و از نوع کاربردی است که در محله نادرکاظمی شیراز با جمعیت 2302 نفر و نمونه قابل تعمیم 329 نفر مورد بررسی قرار گرفته است.داده ها با استفاده از نرم افزار spss و از راه ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل آماری گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان می دهد که کمبود امکانات، خدمات شهری و تاسیسات زیربنایی سبب مهاجرت بیش تر ساکنان بومی این منطقه به مناطق دیگر شهر شده است، از سوی دیگر، وضعیت اجتماعی – اقتصادی ساکنان بافت سبب شده تا روند به سازی و نوسازی درون بافت کند و سرعت فرسوده شدن و تخریب بافت افزایش یابد. بر اساس یافته ها پاسخ گویان بیش ترین تمایل را به مشارکت در تصمیم گیری و کم ترین گرایش را به مشارکت مالی داشتند؛ نتیجه گیری: نتایج بدست آمده از آزمون پیرسون نشان داد که بین میزان مشارکت مردمی در روند ساماندهی بافت فرسوده با مولفه های دسترسی به خدمات و امکانات شهری و اعتماد سازی رابطه ای معنادار وجود دارد.
بررسی شاخصه های طراحی مسکن چند واحدی معاصر (پلکس) در ارتباط با الگوهای معماری بومی اقلیم گرم و خشک مورد پژوهی؛ مسکن بومی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش دست یابی به شاخصه های طراحی مسکن در اقلیم گرم و خشک و میزان انطباق پذیری مسکن پلکس به عنوان نوعی مسکن جدید با الگوهای گذشته معماری در ابعاد کالبدی و اقلیمی و هم چنین، دست یابی به معیارهایی که به احیاء معماری بومی گذشته و شناخت اصولی آن منجر می شود. روش: روش پژوهش مطالعه حاضر، ترکیبی از روش های توصیفی-تحلیلی و تطبیقی و با ماهیت کاربردی است. بعد از شناخت شاخصه های معماری بومی اقلیم گرم و خشک و شناخت مسکن پلکس از راه مطالعات میدانی (مشاهده و مصاحبه) ومروربرخی اسناد کتابخانه ای شاخصه های موردنظر در نمونه های مطالعاتی با سیستم امتیازدهی ارزیابی شده و از زاه مقایسه کمی (امتیازات کسب شده در نمونه های مسکن بومی و مسکن پلکس) و مقایسه کیفی (بررسی معیارهای به دست آمده از مطالعات انجام گرفته) به انطباق پذیری و استنتاج شاخصه های معماری هر یک از این دو نوع مسکن پرداخته شده است. یافته ها: نتایج مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و روش تطبیقی از طریق ویژگی های مفهومی و کالبدی مسکن بومی و مسکن پلکس در قالب شاخصه کالبدی ، اجتماعی و اقلیمی و تحلیل و سنجش شاخصه های موردنظر پس از طبقه بندی در قالب مؤلفه و معیارهای مربوطه ، هم پیوندی ، ارتباط و میزان انطباق شاخصه های طراحی در معماری مسکن بومی و مسکن پلکس به عنوان یک الگوی معاصر در طراحی مسکن جدید را نشان می دهد. مسکن بومی متأثر از مؤلفه های اقلیمی، فرهنگی و معیشتی است، اما مسکن پلکس حاصل شیوه ها و نگرش های جدید زیستی و اجتماعی است، ولی باوجود ریشه های متفاوت مسکن بومی وپلکس، می توان ویژگی های مشترکی در آن ها یافت. این معیارها نشان می دهد که مباحث مربوط به اصول پایداری اقلیمی جزء مباحث مهم و اساسی درزمینه طراحی معماری بومی می باشند که در مسکن پلکس تحقق یافته است. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که تعامل نزدیکی بین معیارهای طراحی مسکن پلکس با مسکن بومی اقلیم گرم و خشک ,وجود دارد و این نوع مسکن می تواند به عنوان شکل جدیدی از مسکن معماری در ارتباط با اقلیم و ایجاد هم پیوندی با معماری گذشته در پاسخ گویی به محیط و ایجاد مسکن پایدار مفید، احیاء معماری مسکن بومی در معماری معاصر را در پی داشته باشد.
بازآفرینی شهری در چارچوب پروژه های محرک توسعه شهری (مطالعه موردی: محله های سنگ سیاه، قلعه محمود و هارونیه در شیراز، کرمان و اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پیش از انقلاب صنعتی و رشد شهرها، محلات شهری رشدی بطئی و پیوسته داشتند و ضمن حفظ ارزش های طبیعی، اجتماعی و کالبدی خود، به نیازهای نسبتا ثابت ساکنان خود پاسخ می دادند. با رشد شتابان در کلان شهرهای ایران، بافت های قدیمی و سکونت گاههای کهن و محله ها مورد تهدید واقع شدند و نیاز به مرمت شهری و بازآفرینی بافت های قدیمی بیش تر از گذشته احساس شد. توسعه شهری با توجه به دو رویکرد توسعه درونی و مرمت شهری بافت های فرسوده، سعی در احیا و بازگرداندن حیات شهری به عرصه های ناکارآمد داشته است. در راستای تسهیل این روند و توجه به پیوند بافت های قدیمی با توسعه شهری، برنامه ریزی و اجرای پروژه های محرک توسعه به عنوان یکی از راهبردهای به کار گرفته شده جهت فراهم کردن بسترهای لازم برای حضور ساکنان و مالکان مورد توجه واقع شد. روش: بافت کهن شهرهای کرمان، شیراز و اصفهان به ویژه محدوده های محله های قلعه محمود، سنگ سیاه و هارونیه افزون بر این که بازتاب کننده تاریخ توسعه و تحولات فرهنگی در گذر زمان هستند آثاری شاخص از فرهنگ و تمدن کشور را در مقیاس ملی و جهانی در خود جای داده اند، این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی بوده و رویکرد روش شناسی آن نیز کیفی، کمی، ترکیبی است. منابع پژوهش، منابع اسنادی، کتابخانه ای و مشاهدات میدانی و پرسش نامه مردمی (تحلیل در قالب نرم افزار SPSS) است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش در سه محله سنگ سیاه، قلعه محمود و هارونیه؛ نشان داد که 1) پروژه های محرک توسعه در بافت تاریخی شهری موجب تقویت احساس امنیت می شوند، 2) مهم ترین عامل عدم احساس امنیت در بافت فرسوده، شکل و ساختار کالبدی نامطلوب بافت است و 3) می توان با رویکرد محرک توسعه به عنوان بینشی کامل و یکپارچه به احیا و بازآفرینی محله و نیز حفظ ارزش های تاریخی و کالبدی آن در جهت تبدیل محله به یک مکان زیستی هماهنگ با زندگی امروزی و مطابق با شخصیت و هویت تاریخی دست پیدا کرد.