مهتاب مبینی

مهتاب مبینی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه پژوهش هنر دانشکده پیام نور تهران شرق- ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۵ مورد.
۱.

مطالعه بینامتنی نقشمایه های اسطوره ای،سنتی و مذهبی در آثار نقاشیخط مکتب سقاخانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقاشیخط مکتب سقاخانه عناصر دینی اسطوره سنت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۹۸
  «سقاخانه» اصطلاحی است که نخستین بار کریم امامی برای توصیف آثار گروهی از هنرمندان ایرانی که می کوشیدند «سنت» را در قالبی نو بیان کنند، به کار برد. هنرمندان سقاخانه هویت «ایرانی» را نه در حال (جامعه در حال گذار)، بلکه در گذشته (سنت های غنی فرهنگی) می جستند. سقاخانه کوششی جدی جهت توافق سنت و مدرنیته بود. «نقاشیخط» اصطلاحی است برای توصیف نوعی نگارش توأم با رنگ آمیزی که غالباً در آن از شگردهای خوش نویسی سنتی استفاده می شود و معمولا فرم کلمات بیش از معنای آن ها اهمیت دارد. این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از رویکرد بینامتنی انجام شده است. گردآوری اطلاعات برآمده از مطالعات کتابخانه ای و وبگاه های اینترنتی است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش ها است که: 1) نقش مایه های اسطوره ای، سنتی و مذهبی درآثار نقاشیخط هنرمندان مکتب سقاخانه چیستند؟ و 2) محتویات مشترک و بینامتنی در این آثار شامل چه حوزه هایی می شوند؟ جامعه آماری در این پژوهش، سی تابلو از آثار نقاشیخط استادان مکتب سقاخانه (فرامرز پیلارام، صادق تبریزی، رضا مافی، حسین زنده رودی، ناصر اویسی و ژازه تباتبایی) است؛ که در این مقاله، به چهار اثر از چهار هنرمند پرداخته شده است. در روند مطالعه این پژوهش، ویژگی ها و علل شکل گیری این جریان و نشانه های استفاده شده در این آثار مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش، شناسایی مشترکات و تاثیرگیری ها و انتقال های مفهومی و بینامتنی در آثار هنرمندان مکتب سقاخانه ایران به عنوان هدف اصلی و شناسایی جایگاه این هنر و رابطه آن با دو حوزه مستقل نقاشی و خوش نویسی و هم چنین، تطور نگاه هنرمندان سقاخانه ای به مسالهِ آیین، اسطوره و مولفه های مذهبی به عنوان اهداف فرعی دنبال شدند. با بررسی فضای این آثار این یافته ها به دست آمده است: در مرحله نخست، محتویات و مشتر کات بینامتنی در آثار بررسی شده، عبارتند از: عناصر مذهبی نظیر قفل، علم، پنجه و...، نمادهای سنتی و ایرانی، نظیرِ درخت سرو، بته جقه، طلسمات، اسب ها، مینیاتورها، خط نستعلق و شکسته و نمادهای اسطوره ای نظیرِ شیر و خورشید که بیش ترین استفاده از نمادهای مذهبی بوده و عناصر و نماد های موجود در سقاخانه ها تقریبا به صورت مشترک در آثار همه این هنرمندان دیده می شود. البته، شایان توجه است که این عناصر و نماد های مذهبی نیز ریشه در آثار سنتی و ایرانی دارند.  
۲.

بررسی تحلیلی – تطبیقی نگاره دوبرگی کتاب ولادت اسکندر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نگارگری مکتب شیراز نقوش نجومی زایچه لوح دوبرگی کتاب ولادت اسکندر سلطان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۱۴۴
دوره تیموریان یکی از ادوار باشکوه در هنر نگارگری این سرزمین است. تیمور خود علاقه چندانی به کتاب آرایی نداشت اما فرزندان و نوادگان او در کتابت و تصویرگری آثار علمی، تاریخی، نجومی و ادبی از یکدیگر پیشی می گرفتند. عمر سلطنت اسکندر سلطان تیموری (نوه تیمور لنگ) اگرچه بسیار کوتاه ولی یکی از درخشان ترین دوره های شکوفایی هنر نگارگری سبک شیراز تیموری است. در این عصر بسیاری از کتب و آثار ادبی با این مکتب تصویرگری و تزیین گردید. یکی از نقوشی که در این زمان، نگارگری شده و شامل مفاهیم و محاسبات دقیق احکام نجومی است نگاره ای دوبرگی از کتاب ولادت اسکندر است. این کتاب یا درواقع زایچه[1] که باهمت استاد محمد بن یحیی بن محمد الکاشی (عمادالمنجم) در قرن نهم ه. ق نوشته و توسط استاد پیر احمد باغ شمالی نگارگری شده است، طالع و سرنوشت اسکندر سلطان در سال های سلطنت پیش رو را نشان می دهد. ازآنجاکه این نگاره یکی از نادرترین زایچه های تصویری است که از دید علم نجوم احکامی به آن پرداخته نشده، لذا هدف پژوهش واکاوی مفاهیم علمی و رمزی نمادهای آن، با توجه به مطالب علمی و نقوش کتب نجومی پیش از آن بوده و در این راستا تحقیق پیش رو به این سؤالات می پردازد که: 1. چگونه این نگاره مکتب شیراز پیوند میان علم نجوم و نقاشی را با توجه به تعابیر علمی کتب الموالید و البلهان و نیز تفاسیر نمادی نگاره های کتب عجایب المخلوقات قزوینی، مونس الاحرار و البلهان برقرار کرده است؟ 2. اصولاً این زایچه بیانگر چه مفاهیم علمی، فرهنگی و هنری در طالع شاهزاده تیموری است؟ تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی، تطبیقی و تاریخی و شیوه گردآوری مطالعات، با استفاده از منابع کتابخانه ای است. نتایج تحقیق نشان می دهد این نقاشی علاوه بر اینکه، چکیده ای از مفاهیم علمی کتاب ولادت اسکندر و کتب پیش از خود بوده، در به کارگیری نمادها، طراحی و رنگ آمیزی با در نظر گرفتن اصول و مقتضیات دوران خود، خلاقیت و نوآوری داشته و به خوبی میان نشان دادن نگاره منبعث از متن و اصول نقاشی سنتی ارتباط و تناسب ایجاد کرده است. این نقاشی علاوه بر شرح تصویری طالع اسکندر سلطان، حاوی اصول و مفاهیمی است که باید درخور شایستگی او باشد.[1] . هر زایچه فهرستی از موقعیت پنج سیاره و ماه و خورشید و نقطه ای روی دایره البروج (استیل، 1396: 86) یا صورت فلکی در حال طلوع در لحظه تولد را نشان می دهد.     
۳.

پژوهشی بصری در پیشینه، ویژگی ها و بازنمایی نقوش تمدنهای دیگر در نقش برجسته بیستون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ویژگی بصری نقوش نقش برجسته بیستون هنر هخامنشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۵ تعداد دانلود : ۳۰۳
نقش برجسته بیستون، یادمان مصوری از پیروزی های داریوش اول هخامنشی است که بهمراه کتیبه پیرامونی اش به لحاظ تاریخی و هنری از اهمیت فراوانی برخوردار است. برخی از نقوش و ویژگی های هنر هخامنشی، برای بار نخست در این یادمان به نمایش درآمدند و در آثار بعدی آنان تکرار و بازنمایی شدند. بسیاری از نقشمایه ها و ویژگی های بصریِ این نقش برجسته، برگرفته از نقوش و هنر تمدنها و اقوام پیشین بوده که در قابی جدید و متفاوت بازنمایی شده اند. هدف این پژوهش، شناخت و ریشه یابیِ نقوش و ویژگی های بصری و نمادین نقش برجسته بیستون و چگونگی بازنمایی آنها است. سؤالات این پژوهش نیز چنین است: 1. نقشمایه ها و ویژگی های بصری و نمادینِ نقش برجسته بیستون، بیشتر بازنمایی از نقوش و هنر کدامیک از تمدنها و اقوام پیشین بوده و کدام ویژگی بصریِ نقش برجسته بیستون، موجب متمایز و متفاوت شدن آن از نمونه های قبلی شده است؟  2. تصویر پیکره قرص بالدار در نقش برجسته بیستون، نشانگر کدام یک از فرضیات مطرح شده است؟ روش تحقیق این مقاله توصیفی_ تحلیلی با رویکرد تطبیقی است و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است. تمرکز پژوهش حاضر بر جنبه بصری_ هنریِ نقش برجسته بیستون است (نه جنبه تاریخی). نتایج بررسی های انجام شده نشانگر آن است که نقشمایه ها و ویژگی های بصری و نمادین نقش برجسته بیستون، بازنمایی از نقش برجسته آنوبانینی، نقوش و هنر آشورِ نو و نقوش و هنر مصر بوده اند. مهمترین ویژگی بصری متمایزکننده این یادمان از نمونه های پیشین، تأکید بر نمایش پیروزی یک پادشاه ایرانی (پارسی) و عدم نمایش خشونت و تحقیر در تصویر دشمنان مغلوب است. همچنین، ویژگی های بصری و نمادین لحاظ شده در تصویر پیکره قرص بالدار، نشاندهنده خدا (اهورامزدا) بودن آن است.
۴.

پیکرنگاری نقاشی دیواری دوره هخامنشی در مقبره تاتارلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر هخامنشی پیکر نگاری نقاشی دیواری مقبره تاتارلی هنر آناتولی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۳ تعداد دانلود : ۱۵۲
جاده شاهی هخامنشی از شوش آغاز و به سارد در آسیای صغیر ختم می شد. کلاینای یکی از شهرهای فریگیه در آسیای صغیر بود .از مهمترین یافته ها در کلاینای؛ مقبره ای واقع در تاتارلی است. این آرامگاه دارای نقاشیهایی روی تیرهای چوبی است که بزرگترین نقاشی روی چوب باستان می باشد و تاریخ آن اواسط قرن 5 ق. م. است. هدف مقاله شناخت ویژگی پیکرنگاری نقاشیهای تاتارلی و ارتباط سنتهای پیکرنگاری آناتولی و ایرانی است که از طریق روابط فرهنگی و هنری بین آناتولی و ایران هخامنشی صورت گرفت. پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی  و با گردآوری اسنادی به بررسی نقاشیهای مقبره و تاثیر سبک هنر هخامنشی در آن می پردازد. نتایج مشخص می کند پیکره های دیوارنگاره های مقبره از پس زمینه های فرهنگی و هنری حاکمان پارسی تزئین شده که نشان دهنده تعامل فرهنگی و هنری متقابل بین فریگیه و حکام ایرانی است. آنها در ترسیم نقوش دیواری آرامگاه، تصاویری از هنر هخامنشی و یونانی را بر اساس نیازشان در کنار هم تلفیق کرده اند. نقطه عطف صحنه نبرد نقاشی دیواری مقبره، جدال بین دو فرد پیاده است؛ همانطور که در نقوش برجسته و مهرهای هخامنشی دیده می شود. بدین ترتیب آنها خود را با شکوه قدرت حاکم پارسی همراه می کردند.
۵.

تداوم نقش مایه های گیاهی و هندسی ساسانی در تزئینات گچبری مسجد سیمره(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقوش گیاهی نقوش هندسی مسجد سیمره تزئینات گچبری هنر ساسانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۰ تعداد دانلود : ۲۵۳
از یافته های با اهمیت در جریان فعالیت های باستان شناسی سیمره واقع در شهرستان دره شهر از توابع استان ایلام، تزئینات گچبری مسجد آن است. براساس تاریخگذاری، این مسجد متعلق به اواخر دوران اموی و اوایل عباسی است. سطوح داخلی دیوارهای مسجد سیمره، مزین به تزئینات گچبری با نقوش گیاهی و هندسی و از جمله بناهای مذهبی است که تزئینات الحاقی این بنا، متأثر از هنر گچبری ساسانی می باشد. غنای تزئینی این سطوح و عدم انتشار پژوهش هایی مستقل در رابطه با تأثیر هنر گچبری ساسانی بر هنر بکاررفته در تزئینات گچبری این بنا، از جمله دلایل پرداختن به این موضوع است. اهداف اصلی این پژوهش شناسایی گونه های نقوش تزئینی متأثر از گچبری ساسانی در تزئینات گچبری مسجد سیمره و سپس عناصر مشترک نقوش گچبری ساسانی با نقوش تزئینی مسجد سیمره است. بر این اساس سؤالات اصلی پژوهش عبارتند از : نقوش تزئینی متأثر از هنر گچبری ساسانی در تزئینات گچبری مسجد سیمره کدامند؟ چه شباهت هایی بین نقوش گچبری ساسانی با نقوش تزئینی مسجد سیمره وجود دارد؟ این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای انجام شده است. نتایج نشان می دهند که نقوش گیاهی و هندسی متنوعی در تزئینات مسجد سیمره تحت تاثیر گچبری ساسانی بودند. سطوح تزئینی گچبری های مسجد سیمره علاوه بر تقلید نقوش مختلف گیاهی و هندسی ساسانی و با وجود تشابهات نقوش ساسانی با نقوش مسجد سیمره از نظر ساختار ، بافت و طرح زمینه و حواشی تزئینی، نقش مایه گل تاتوره در نقوش گیاهی و در نقوش هندسی ذوزنقه، شکل بیضی و کادرهای تزئینی قاب های هندسی مسجد سیمره، همچنین تراکم و درهم پیچیدگی نقوش تزئینی گچبریهای مسجد سیمره نسبت به سطوح تزئینی گچبریهای ساسانی و طراحی مشخص و بزرگنمایی نقوش تزئینی، از نوآوری های بکاررفته در خلق آرایه های تزئینی مسجد سیمره است.
۶.

بررسی و مقایسه ویژگی های بصری نقش برجسته های صخره ای آنوبانینی و بیستون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقوش برجسته صخره ای نقش برجستۀ آنوبانینی نقش برجستۀ بیستون هنر هخامنشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۶ تعداد دانلود : ۲۳۵
در میان آثار به جا مانده از هنر ایران باستان، نقش برجسته های صخره ای، دارای اهمیت و جایگاه مخصوصی هستند. نقش برجسته آنوبانینی به عنوان قدیمی ترین و نقش برجسته بیستون به عنوان یکی از مهم ترین نمونه های این آثار، علاوه بر داشتن موضوعی مشابه، دارای تشابهات بصری و نمادینِ دیگری هستند که موجب شده تا بسیاری از پژوهشگران، نقش برجسته بیستون را تقلیدی از نقش برجسته آنوبانینی بدانند. علی رغم اهمیت و شباهت این آثار با یکدیگر، تا پیش از این، مطالعه تطبیقیِ دقیق و ویژه ای در زمینه ویژگی های بصری این نقوش صورت نگرفته است. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی تطبیقی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، در صدد پاسخ به این سؤال بوده است که مهم ترین شباهت و تفاوتِ بصری نقش برجسته های آنوبانینی و بیستون کدام بوده و نقش برجسته بیستون تا چه میزان از نقش برجسته آنوبانینی تأثیر پذیرفته است؟ در این پژوهش، به بررسی و تحلیلِ ویژگی های بصری- هنری و پیشینه تصاویر و نمادهای به کار رفته در این نقوش و مقایسه شباهت ها و تفاوت های میان آنها در جهت روشن شدن هر چه بیشتر ارتباط میان این دو اثر پرداخته شده است. ویژگی های بصری و نمادین یادمان آنوبانینی، برگرفته از هنر بین النهرین قدیم (به ویژه هنر اکدی) بوده که در طرحی جدید کنار هم قرار گرفته اند. ویژگی های بصری و نمادین یادمان بیستون نیز متأثر از هنر اقوام پیشین (به ویژه هنر آشوری) بوده که در قالب هنر هخامنشی ارائه شده اند. نتایج به دست آمده، نشانگر آن هستند که نقش برجسته بیستون، تقلیدی صرف از نقش برجسته آنوبانینی نیست، بلکه بازنماییِ به روز شده و تغییریافته ای بوده که در راستای هنر هخامنشی انجام گرفته است. مهم ترین شباهت این آثار، در طرح کلی آنها (داستانِ روایت شده) و مهم ترین تفاوت، در روح بصریِ حاکم بر نقش برجسته بیستون بوده که منجر به عدم تحقیر دشمنان و اعمال خشونت بر آنها شده است.
۷.

جایگاه نمادهای نجومی در هنر ایران باستان (دوره پیش از تاریخ تا پایان دوره هخامنشی)

کلید واژه ها: نمادهای کیهانی اخترشناسی باستان نمادهای باستانی خورشید نمادهای باستانی ماه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳۸ تعداد دانلود : ۷۰۶
غنای هنری نخستین دست ساخته های کشف شده در فلات ایران، ذهنیت تحول یافت ه ای را نشان می دهد که به احتمال قوی، حاوی باورهای و عقاید محکمی است. در میان این باورها و اعتقادات، نظام نجومی بسیار قوی و پررنگ جلوه می کند. برای انسان اولیه که مجبور بود با دست خالی با عناصر طبیعی مقابله کند و زنده بماند، وضع اقلیمی و جوّی بزرگ ترین دغدغه به شمار می آمد. زمانی که کشت زار و گلّه تنها مایه امرارمعاش بود، توالی منظم تابستان و زمستان به معنای خود زندگی بود که اختلال در آن موجب وقفه حیات می گردید. ازاین رو، آسمان کانون توجه اصلی و در مراسم آیینی و متعلقات آن صاحب منزلت خاص بود. ازآن جا که عقاید ساکنان سرزمین ایران و گستره های فرهنگی اش، دست کم از هزاره چهارم پیش از میلاد بر سفالینه های منقوش، مهرها، و سپس انواع اشیای مسی و مفرغی و نقش برجسته ها ثبت شده است، بدون تردید می توان با وجود این همه اعتبار و منزلت آسمان در آن دوران، به وفور نشانه های علائم کیهانی و آسمانی را در هنر مردم باستان پیدا کرد. با این وصف، در این پژوهش سعی بر این است که نگاره ها و نقش مایه های بدوی تا پایان زمان هخامنشیان، از حیث علائم نجومی نقش شده بر آن ها، مورد بررسی قرار گیرد تا دریابیم نمادهای نجومی بر چه اساس شکل گرفته اند و این وفور نمادهای کیهانی در هنرهای ایران باستان ، نشان دهنده چیست. این مقاله به روش تاریخی و شیوه گردآوری اطلاعات، با استفاده از منابع کتابخانه ای است. نتیجه ای که از این مقاله گرفته می شود نشان می دهد که انگاره پردازی های نمادین ایرانیان باستان، نخستین گام های برداشته شده در راه مهار محیط پیرامونشان است.
۸.

مقایسه تطبیقی نقوش سفالینه های محوطه کَهنِک شهرستان سربیشه با نقوش سنتی گلیم و قالیچه های ذهنی باف معاصر این شهرستان در استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قالیچه ذهنی باف گلیم سنتی سفال منقوش محوطه تاریخی کهنک سربیشه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۳ تعداد دانلود : ۱۷۷
شهرستان سربیشه در استان خراسان جنوبی، به دلیل موقعیت ویژه جغرافیایی، همواره تحت تأثیرات فرهنگی و اجتماعی اقوام کوچ رو و مهاجر قرارگرفته است. نتیجه این تعاملات در مقاله پیش رو، با هدف بررسی رابطه نقوش سفالینه های به دست آمده از چهار فصل کاوش باستان شناسی محوطه کهنک سربیشه و نقوش به کار رفته در دست بافته های سنتی این منطقه بالاخص قالیچه های ذهنی باف و گلیم آورده شده است. در این دستبافته ها که حاصل سرپنجه عشایر بُهلولی، بلوچ و هنر بومیان این شهرستان می باشند، سعی گردیده تا نقوش از نظر وجوه اشتراکی و افتراقی احتمالی و همچنین اصالت و هویت بومی بررسی گردند. پرسش اساسی این است که ارتباط معناداری میان نقوش یاد شده، وجود دارد؟ و این ارتباط چه حوزه هایی را شامل می شود؟ در این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، نقوش استخراج شده مطالعه و مقایسه تطبیقی گردیده و در گردآوری اطلاعات از روش میدانی، تصویربرداری از نمونه ها، مصاحبه با هنرمندان و مطالعه مستندات کتابخانه ای استفاده گردیده است. مطالعه صورت گرفته نشان داد که رابطه معناداری میان نقوش سفالینه ها و دستبافته های سنتی منطقه وجود داشته و زمینه های اشتراکی فراوانی دارند. نقوش ساده و ترکیبیِ تجریدی ملهم از گیاهان، طبیعت واشیا، بیشترین گروه نقوش را تشکیل داده و نقوش انسانی، جز در دستبافته ها، در سفالینه های کهنک قابل شناسایی نیست. استفاده از نقوش و فرم های مشابه در سفال و دستبافته های منطقه، نشان از تداوم و پیوستگی فرهنگی و همچنین شرایط زیست محیطی، اعتقادات و باورداشت های آنان دارد. با توجه به اینکه در تطبیق برخی از نقوش سفالینه ها، مشابه بومی به دست نیامد، لذا بنا بر فرض وارداتی بودن نقوش، می توان منشاء برخی از آن ها را گونه های سفال نیشابور دانست.
۹.

«مطالعه تطبیقی پوشاک بانوان دربار و اشراف دوره ی صفوی و دوره ی عثمانی،براساس سفرنامه ها و تصاویر نگارگری»

تعداد بازدید : ۵۶۰ تعداد دانلود : ۴۶۵
در این پژوهش پوشاک بانوان دو دورة صفویه در ایران و دوران هم‌عصرش در عثمانی بررسی تطبیقی می‌شود. به‌دلیل طولانی‌بودن دورۀ این حکومت‌ها و بررسی دقیق‌تر این موضوع، دورۀ حکومت شاه اسماعیل اول تا شاه عباس دوم که مقارن با سلطنت بایزید دوم تا سلطان محمد چهارم در حکومت عثمانی است بررسی می‌شود. این موضوع از آن‌جا اهمیت یافت که در چند عکس و نگارگری عصر صفویه و عثمانی تشابهاتی در مدل و اجزای پوشاک بانوان به‌چشم می‌خورد و این سؤال مطرح شد که منشأ تشابهات پوشاک بانوان صفوی و عثمانی کدام سرزمین بوده است؟ در این پژوهش به‌روش توصیفی ‌ـ تطبیقی و شیوة گردآوری کتاب‌خانه‌ای وجوه اشتراک و افتراق پوشاک بانوان صفوی و عثمانی بررسی می‌شود. نتایج نشان می‌دهد که اجزای پوشاک بانوان عثمانی (نه تما‌می ‌آن، بلکه قسمت اعظم آن) ازجمله پیراهن زیر، پیراهن رو، و پاپوش و شلوار بسیار شبیه پوشاک بانوان ایرانی در عصر صفوی ‌است.
۱۰.

بررسی تطبیقی تزیینات گچبری مسجد سیمره با مسجد نه گنبد بلخ و سامرا از دوره عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مسجد سیمره مسجد نه گنبدبلخ سامرا تزیینات گچبری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷ تعداد دانلود : ۱۵۴
از جمله یافته های بسیار مهم در فعالیت های میدانی شهر تاریخی سیمره، مسجد آن و تزیینات گچبری این بنا است. براساس تاریخگذاری ارائه شده این مسجد متعلق به اواخر دوران اموی و اوایل دوران عباسی و به لحاظ آرایه های تزیین بسیار مشابه نمونه های مسجد نه گنبد بلخ و سامرا است. اهداف اصلی پژوهش، شناسایی و معرفی بهتر تزیینات گچبری مسجد سیمره، معرفی پیشینه برخی تزیینات گچبری مسجدنه گنبدبلخ در آن و نیز تأثیر هنر ایران بر تزیینات گچبری سامرا است. ضمن معرفی تزیینات گچبری مسجد سیمره، سؤالات اصلی پژوهش عبارتند از؛1: چه میزان همانندی میان نقوش تزیینی مسجد سیمره و مسجدنه گنبدبلخ وجود دارد؟2: حضور نقش مایه های تزیینی گچبری های سیمره در تزیینات گچبری سامرا(سبکA,B) چگونه قابل تببین است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد، مساجد سیمره و نه گنبد بلخ به لحاظ برخی آرایه های تزیینی و ترکیب بندی بسیار مشابه و می توان پیشنه نقوش تزیینی مسجد نه گنبد بلخ را در مسجد سیمره جستجو کرد. از سویی دیگر در تأیید محتوای متون تاریخی مبنی بر بکارگیری هنرمندان ایرانی در ساخت بنای سامرا، مسجد سیمره نمونه ای آشکار از تأثیر هنر گچبری ایران بر هنر گچبری سامرا از دوره عباسی است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی و براساس مطالعات میدانی و کتابخانه ای به سرانجام رسیده است.
۱۱.

بررسی جشن باستانی نوروز و انع کاس آن در هنر دوران هخامنشی و ساسانی

تعداد بازدید : ۱۴۱۴ تعداد دانلود : ۱۲۹۱
فرهنگ ایران با سابقه چند هزار ساله و هنر این سرزمین که سابقه ای همپا با فرهنگ آن دارد توانسته اند در کنار هم به خلق آثاری شگفت انگیز و متحیرانه دست بزنند که چشمان هر بیننده ای را به خود خیره سازند. جشن های ملّی که از عناصر اصلی فرهنگ هر کشوری به شمار می آیند، در ایران دارای اهمیتی بایسته و خاص هستند؛ و ایرانیان نیز همواره به برگزاری این جشن ها همت ویژه ای مبذول داشته اند. در این میان، هنرمندان ایرانی با حکاکی کردن این مراسم خاص و جالب توجه برروی سنگ توانسته اند هم در به یاد ماندن این آداب و رسوم سهم به سزایی داشته باشند و با بازنمایی آن برای نسل های آینده در برپایی این جشن ها در سال های آتی قدمی مفید بردارند و هم هنر بی مانند خود را به جهانیان بنمایانند و دریابند که چگونه هنر ایران زمین توانسته است این آداب ورسوم قدیمی خود، به ویژه جشن های ملّی باشکوه و باعظمت را به دیگر ملت ها نشان دهد. پژوهش حاضر برآن است تا درحد توان به جشن باستانی نوروز و انعکاس آن بر هنر همان دوره بپردازد و سعی کرده تا اهمیت حفظ و نگهداری آداب و رسوم اصیل و غنی خود را به نسل جوان خاطر نشان کند و بگوید که با پایبندی در به اجرا درآوردن این جشن باشکوه، کهن و ریشه دار خود، در پربارکردن هرچه بیشتر این فرهنگ اصیل همت بگمارد و در پاسداری از آن بکوشد. همچنین بتواند قدمی اندک در راه اعتلای هرچه بیشتر این جشن های ملّی میهنی و هنر این مرز و بوم بردارد.
۱۲.

بررسی نقوش سازها در ایران باستان وشناخت جایگاه و اهمیت موسیقی در آن دوران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساز نقوش ایران باستان هنر موسیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶۱ تعداد دانلود : ۳۷۹۹
در ایران باستان به روایت های نوشتاری و نقوش بازمانده، موسیقی از جایگاه بالایی برخوردار بوده است، و اغلب شاهان و دولت مردان به موسیقی اهمیت می دادند. از این دوران، نام سازهای بسیاری باقی مانده است که نقوش برخی از آن ها، در نقش برجسته ها، طرح و نقش روی ظروف دوران مختلف، قابل شناسایی است. در این مقاله، به سازهای ایران باستان که روی ظروف و نقش برجسته ها باقی مانده، پرداخته شده است؛ با بررسی آن ها، اهمیت و جایگاه موسیقی در آن دوران، مورد پژوهش قرار می گیرد. روش پژوهش، توصیفی– تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای بوده است. با بررسی نقوش و متون دوران باستان، مشخص شد، موسیقی، هنری جداگانه نبود و همراه سایر رسوم اجتماعی، مانند مراسم مذهبی، جشن ها و جنگ ها  اجرا می شد. با توجه به پیکرک های گلین نوازندگان عیلامی، می شود حدس زد که، از موسیقی در آیین های مذهبی بهره می بردند. در اولین هم نوازی جهان- که در مهر چغامیش دیده شد- همه نوازندگان، بانوان هنرمند عیلامی بودند. موسیقی در دوران هخامنشی به سه شکل بزمی، مذهبی و رزمی وجود داشته است؛ این مساله، اهمیت روز افزون موسیقی را در این دوران نشان می دهد و طبق اسناد مکتوب باقی مانده از دوران هخامنشی، اکثر نوازندگان در این دوره زن بودند. پیکرک های گلینی از نوازندگان دوران اشکانی به دست آمده که، اکثر آن ها زن هستند و اغلب آن ها، چنگ نوازانی هستند که، در حالت ایستاده، ساز می نوازند. با توجه به اهمیت موسیقی در این دوران و حضور گسترده زنان در عرصه موسیقی، می توان نتیجه گرفت که، زنان در ایران باستان از منزلت والایی برخوردار بودند. تنوع موسیقی و ساز در عصر ساسانی، رونق موسیقی و حرمت موسیقیدانان را نشان می دهد. با توجه به جایگاه اجتماعی موسیقیدانان، و این که نوازندگان در سفر و شکار، ملازم شاهان بودند و همچنین از اجرای موسیقی در جشن و شکار و مراسم های مذهبی، می توان به اهمیت موسیقی در این دوران پی برد.
۱۳.

بررسی نگاره های نسخه های خطی پزشکی تشریح الابدان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نسخه خطی پزشکی تشریح الابدان تشریح منصوری دوره اسلامی آناتومی هنر در طب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۱ تعداد دانلود : ۴۰۳
موضوع این پژوهش بررسی تصاویر نسخه خطی پزشکی به نام «تشریح الابدان» از ابن الیاس شیرازی است که از ترسیم فیگور انسانی برای نشان دادن دستگاه های مختلف بدن استفاده کرده است و بندرت بدان در پژوهش ها پرداخته شده است. این تصاویر در عین سادگی جسورانه و دارای نوآوری هایی است که در قرن هشت هجری نمونه مشابهی ندارد. هدف از این پژوهش ضمن بررسی ریشه های این تصاویر، تحلیل پیکره هایی است که از حیث تناسبات، ساده نگاری، واقع گرایی و... تأمل برانگیزند. پرسش هایی در این زمینه مطرح می شود :ریشه های این تصاویر کجاست؟ تصاویر این نسخه آیا جنبه های زیبایی شناسی دارد و اصول هنری زمانه در این آثار تأثیرگذار بوده اند؟ در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری کتابخانه ای استفاده شده است. پژوهش حاضر به بررسی ریشه این تصاویر با سه گمانه زنی می پردازد: 1. ایران باستان (تحت تأثیر نسخه های مانوی 2. یونان (یونان در این مبحث از دانش طب پیشرو بوده است) 3. آسیای میانه (چین و مغولستان سلطه مغول درایران و شباهت های این تصاویر به نقاشی های چینی). اما در موضوع عناصر زیباشناسی، نتایج نشان می دهد استفاده از پرسپکتیو مقامی با استفاده از رنگ و پس و پیش کردن عناصر به طبقه بندی اعضای بدن کمک کرده است. همینطور با استفاده از عنصر تخیل و گاه با بهره گیری از نوشته و خط، تحرک را القا می کند. هنرمند با آزموندن شیوه ای نو توانسته از مرزهای اجتماعی و هنری غالب زمانه عبور و با حفظ عنصر خلاقیت به بیان علمی کمک کند.
۱۴.

عناصر زیباشناسانه مشترک در معماری و موسیقی (مطالعه موردی دوره رنسانس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: موسیقی رنسانس معماری رنسانس عناصر مشترک موسیقی و معماری زیبایی شناسی در معماری و موسیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۷ تعداد دانلود : ۱۶۳
دو هنر معماری و موسیقی از ابتدای تاریخ تا کنون حضوری توأمان در زندگی انسان داشته اند تا جایی که مشخص کردن تقدم و تأخر هرکدام از آن ها نسبت به دیگری کار دشواری است. بررسی تطبیقی این دو حوزه هنری با یکدیگر، عوامل مشترک در معماری و موسیقی و ارتباط آنها با یکدیگر را عیان می سازد. با توجه به آنکه زمینه مطالعه تطبیقی معماری و موسیقی کمتر موردتوجه قرار گرفته است، لذا نیاز به تحقیقی تطبیقی در مورد معماری و موسیقی احساس می شود. در تاریخ، دوره رنسانس از دوره های مهم و سرمنشأ تحولاتی اساسی در هنر و علم گشت و هر دو هنر معماری و موسیقی در این دوران موردتوجه واقع شدند. ازاین رو در این تحقیق سعی شده است موسیقی و معماری در این دوره موردبررسی تطبیقی قرار گرفته و شباهت ها و اختلافات آنها معرفی شود. بازه مکانی موردبررسی در این پژوهش کشور ایتالیا و اروپای مرکزی و غربی است. هدف از تحقیق نیز پاسخ به این سؤالات است که؛ بر اساس مقایسه بین دو زمینه هنری موردبحث تا چه حد می توان به تبیین نزدیکی ارتباط بین اصول و زیبایی شناسی موسیقی و معماری در دوره ذکرشده پرداخت؟ در چه زمینه هایی می توان بین موسیقی و معماری عوامل مشترکی یافت؟ فرض بر آن است که معماری و موسیقی بر هم تأثیرگذار بوده و عوامل مشترک زیادی بین آنها وجود دارد. بررسی این موضوع از طریق مطالعات کتابخانه ای مبتنی بر شیوه توصیفی با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای و مطالعه تصویری نمونه های معماری و مطالعه صوتی نمونه های موسیقی انجام شده است. نتیجه به دست آمده از بررسی تطبیقی معماری و موسیقی فرضیه های مطرح شده در پژوهش حاضر را تائید می کند و نشان می دهد این دو حوزه در شش ویژگی مشترکات دارند و در این ویژگی های مشترک حرکتی همسو را در دوره رنسانس به نمایش می گذارند که نشانگر تأثیر متقابل آنها است.
۱۵.

پدیدارشناسی تجربه زیباشناختی مکان: مطالعه موردی میدان نقش جهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پدیدارشناسی تجربه زیسته تجربه زیباشناختی زیبایی معماری میدان نقش جهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶۰ تعداد دانلود : ۶۵۵
مفهوم زیبایی یکی از مناقشه برانگیزترین مفاهیم فلسفی در تاریخ اندیشه است. فیلسوفان بسیاری کوشیده اند این مفهوم را تعریف و صورت بندی کنند. در این پژوهش به دنبال مفهوم زیبایی و تجربه زیباشناختی بودیم اما نمی خواستیم صرفا آن را از لا به لای متون فیلسوفان استخراج کنیم بلکه کوشیدیم به مفهوم زیبایی از خلال تجربه زیسته انسان ها دست یابیم. برای چنین پژوهشی، مکان و معماری را انتخاب کردیم تا افراد ادراک و تجربه زیباشناختی شان را از زیبایی یک بنای خاص- در این جا نقش جهان- توصیف کنند. بنابراین ما در این پژوهش در پی یافتن پاسخ این پرسش هستیم که معنای تجربه زیباشناختی مشارکت کنندگان از میدان نقش جهان چیست؟ برای یافتن پاسخ این پرسش از روش «پدیدارشناسی» بر اساس الگوی «ماکس ون منن» استفاده کردیم. این پژوهش از دو بخش نظری و میدانی تشکیل شده است. ابتدا مطالعات نظری مفصلی درباره پیشینه پدیدارشناسی فلسفی، کاربرد آن در حوزه های مختلف از جمله مکان و معماری و پدیدارشناسی به عنوان روش پژوهش کیفی انجام دادیم. سپس در بخش میدانی به مشاهده و مصاحبه نیمه ساختار یافته و باز با 58 نفر مشارکت کننده پرداختیم. سپس گفت وگوها را خارج نویسی کردیم و بر اساس مبانی نظری تحقیق به طبقه بندی و تحلیل داده ها پرداختیم. در این مرحله به 30 مؤلفه دست یافتیم که سبب شکل گیری ادراک زیباشناختی مشارکت کنندگان از میدان نقش جهان می شود. در آخرین مرحله به جمع بندی و نتیجه گیری یافته های پژوهش پرداختیم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که تجربه زیباشناختی مشارکت کنندگان این پژوهش بر اساس تجربه زیسته شان در مکان مشخصی به نام نقش جهان دستِ کم به 16 مقوله اصلی وابسته است. 
۱۶.

بررسی نقش منگوله در بشقاب های دوره ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقش منگوله بشقاب ساسانی تزیینات اسب فر شاهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۳ تعداد دانلود : ۲۰۸
در هنر ساسانی، نقش پادشاهان اغلب، سوار بر اسب و همراه با نمادهای سلطنتی و فر و شکوهِ شاه رایج است. در تصاویر برجای مانده از اسب پادشاهان ساسانی، یک جفت شکل مخروطی، در بعضی موارد دایره شکل (منگوله) در پشت اسب آویزان است. این منگوله ها توسط زنجیری به جل یا پاردم اسب متصل شده است. بسیاری معتقدند این منگوله ها برای تزیین اسب های ساسانی به کار برده می شدند. باتوجه به استفاده مکرر این نقش برای اسب پادشاهان، این فرضیه شکل می گیرد که استفاده از این نقوش در هنر ساسانی، فراتر از تزیین بوده، مفهومی نمادین و سلطنتی در هنر ساسانی داشته است. هدف این پژوهش، شناسایی مفهوم و کاربرد منگوله ها در هنر ساسانی به ویژه نقوش بشقاب هاست. براین اساس، سؤال اصلی پژوهش مطرح می شود که نقش منگوله چه مفهوم و کاربردی در هنر ساسانی و به خصوص در بشقاب های آن دوره داشته است؟ نقوش منگوله ها در چندین اثر بررسی می شود که شامل بشقاب های نقره و طلای ساسانی و سنگ نگاره هاست. در بررسی این تصاویر از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده و این نتیجه به دست آمده است که احتمالاً نقوش منگوله ها از نقش گل های گوناگون، به ویژه گل نیلوفرِ دوره ساسانی اقتباس شده و چون گل نیلوفر نمادی از فَر بوده است، منگوله ها نیز نمادی از فر شاهی به شمار می آمده است و در جنگ ها احتمال پیروزی پادشاه بر دشمن خود را افزایش می داده و عنصری برای مشروعیت بخشیدن به قدرت شاهنشاه بوده است.
۱۷.

بررسی مضامین شیعی در تصاویر کتاب چاپ سنگی طوفان البکاء

کلید واژه ها: مضامین شیعی طوفان البکاء تصویرسازی دوره قاجار چاپ سنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۵ تعداد دانلود : ۲۹۴
ظهور مضامی ن شیع ی درآثار هن ری که پیش از رسم ی شدن مذهب تشی ع در ایران آغاز شده ب ود، در دوران صفویان به رشد فزاینده ای رسید وتا دوران قاجار تداوم یافت. اما ورود صنعت چاپ به ایران عرصه های جدیدی را بر روی هنرمندان گشود. تعداد زیادی از کتب چاپی دوره قاجار که موضوعات دینی داشتند دراین دوره منتشر شد؛ یکی از این ها کتاب مصور طوفان البکاء است که به شرح مصائب اهل بیت پرداخته است که به سبب استقبال فراوان، اغلب مصور نی ز شده است. این پژوهش قصد دارد تصاویر نسخه ای منتخ ب را از کت اب مذکور، از منظر مضامین شیعی بررسی کند. پژوهش پیش رو به صورت توصیفی و تحلیلی و اطلاعات آن به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. اکنون سوال آن است که مضامین شیعی تا چه میزان در تصویرسازی کتب مذهبی دوره قاجار کاربرد داشته است؟ و این مضامین در کتاب طوفان البکاء چگون ه به تصوی ر کشی ده شده است. نتایج گویای آن است که کتب حاوی مضامین شیعی حجم قابل ملاحظه ای از کتب چاپی دوره ق اج ار را به خود اختصاص داده اند و تصویرسازی آن ها تداوم سنت منع تصویرگری چهره معصومین(ع) و بهره گیری ازنمادهای مذهب ی را نشان می دهد. پیام نهفته دراین آثار برای مخاطبان شیعه به آسانی قابل دریافت است. اما برای آن دسته از هنرشناسان غربی که با مبانی تفکر شیعی آشنایی ندارند، دشوار است.
۱۸.

تاثیر نقوش ساسانی در تزئینات حجاری شده کلیسای صلیب مقدس آغتامار(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: کلیسای صلیب مقدس آغتامار نقوش ساسانی هنر ارمنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۷ تعداد دانلود : ۴۴۶
قرن 10 میلادی در جزیره آغتامار در ترکیه امروزی کلیسایی توسط شاه گاگیک به نام صلیب مقدس بنا شد که نمونه ای منحصر به فرد در هنر مسیحی این دوره و یکی از شاهکارهای بی نظیر کلیسا سازی به سبک ارمنی است. بسیاری از موضوعات و سبک حجاری های این کلیسا به شیوه ساسانی است، از جمله نقوش گیاهی، جانوری، اساطیری، ماسک های انسانی و نقوش پادشاهی. این پژوهش به روش توصیفی و تطبیقی به بررسی نقوش حجاری شده در کلیسای آغتامار و تأثیر هنر ساسانی در آنها می پردازد. سؤال تحقیق آن است که کدام نقوشی ساسانی بر تزئینات کلیسای آغتامار تأثیر گذاشتند و علت استفاده از این نقوش چه بود. هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی نقوش کلیسای صلیب مقدس آغتامار و نقوش دوره ساسانی و شناسایی وجوه مشترک و مفاهیم این نقوش در تزئینات کلیساست. موج جدید تأثیر محصولات ساسانی در قرن 10 میلادی نه تنها در سرزمین های اسلامی بلکه در پادشاهی مسیحیت قفقاز و قسطنطنیه نمایان شد. نقوش ساسانی از طریق هنر اسلامی و بیزانس به هنر ارامنه و از جمله کلیسای آغتامار منتقل شد؛ استفاده از این نقوش در جهت تأیید قدرت شاه بر اساس سنت های ساسانی بود که از طریق هنر اسلامی به هنر مسیحیت منتقل شد. تعدادی از نقشمایه ها نشانه های خورنه در ایران باستان بودند. برخی از این نقوش به عنوان نشان آزادگی نیز بوده اند، اما بیشترین تأکید بر روی مفهوم سلطنت بوده است. این نقوش به عنوان نمادهای سلطنت در ارتباط با مکان های نقوش در نمای کلیسا نیز بوده اند. نقوش عقاب ها و گریفین در قاب نمای جنوبی کلیسا، که نمایانگر تصویر شاه گاگیک در درگاه است و در سمت راست این در پرنده با نقش سر قوچ نمایش داده شده است، نقش آنان را به عنوان نمادهای قدرت و شکوه پادشاهی را با بیشترین وضوح به نمایش می گذارد. بسیاری از نقشمایه های کلیسای آغتامار در نهایت از هنر ساسانی سرچشمه می گیرند، هرچند، به گواه جزئیات سبکی، الگوهای واقعی کارشده در آثار هنری در طی دوران اسلامی بوده است، سنت هایی که میراث هنر ساسانی بود و تا قرن ها در هنر سرزمین های دیگر ادامه یافت.
۱۹.

بازخوانی منظومة ثئوگونی هسیودس در پرتو قاعدة«الواحد»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فلسفه اسطوره قاعدة الواحد هسیودس ثئوگونی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای اسطوره شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات اسطوره ای
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات جهان نقد و بررسی آثار
تعداد بازدید : ۱۰۳۱ تعداد دانلود : ۱۲۳۴
در این پژوهش به بررسی بنیاد یکی از قواعد مشهور فلسفة اسلامی در منظومةثئوگونی هسیودس پرداخته شده است؛ برای پیگیری این امر، نخست چارچوب های ممکنی که به بررسی چنین امری اختصاص دارند، مورد پژوهش قرار گرفته اند و از میان آنها دیدگاهی که نه بر انفکاک قطعی و تاریخی اندیشة اسطوره ای از اندیشة فلسفی، بلکه بر تداوم و تطور آنها رأی داده است، به عنوان منظری متناسب تر انتخاب شده است. در بخش دوم این پژوهش بر اساس چنین رویکردی به توضیح اجمالی قاعدة «الواحد» پرداخته شده و با استفاده از این قاعده به بررسی منظومةثئوگونی اقدام شده است. درک ابتدایی قاعدة علیت، سنخیت میان علت و معلول، فروکاهش کثرت به وحدت در این منظومه را می توان در تبارشناسی خدایان، رابطه والد و فرزند و شباهت های آنها و بکرزایی بازشناخت. از این منظر مفاهیم فلسفی مذکور و مشابه های آنها در اسطوره ثئوگونی را می توان در پرتو قاعدة الواحد چونان غایتی متحد کننده، مورد بازخوانی قرار داد و بساطت و نامتعین بودن علت نخستین را به خوبی مشاهده کرد.
۲۰.

نقش گیاهان اساطیری و مقدس در هنر ساسانی (با تأکید بر نقوش برجسته و فلزکاری)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقش اسطوره گیاه مقدس هنر ساسانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۶۹ تعداد دانلود : ۲۸۱۶۳
گیاهان در آیین و ادیان مختلفِ باستان اهمیت ویژه ای داشتهو برخی از آن ها به دلایل مختلف جایگاه مقدس و اسطوره اییافته اندکه برگرفته از اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی انسان ها بوده و علاوه بر آن در زندگی عملی آن ها نیز تأثیر بسزایی داشته و بر اساس همین ویژگی ها، در هنر هر دورانی بازتاب یافته اند. در ایرانِ باستان نیز شماری از گیاهان، از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و مقدس شمرده می شدند. نخست در دوره ی هخامنشیان که هنر ایران به سبکی منسجم دست یافت و بر اساس تعالیم زرتشت و باورهای اعتقادی، نمادهای گیاهی در هنر آن ها نمود فراوانی پیدا کرد. ساسانیان نیز که خود را وارث هنر هخامنشی می دانستند، این نمادها و اسطوره های گیاهی را همچنان در آثار هنریِ مختلف خود نشان داده و حفظ کردند. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه ی کتابخانه ای تنظیم شده است، به شناخت گیاهان اساطیری و مقدس، تعیین خاستگاه این نمادهای اسطوره ای و اهمیت و نقش آن ها در هنر دوران ساسانی پرداخته شدهاست. یافته ها بیانگر این است که استفاده از نقوش گیاهان اساطیری و مقدس در هنر ساسانی ورای جنبه تزیینی، کاربرد نمادین و اعتقادی داشته و به عبارتی ریشه در باورهای مذهبی آن دوره دارد؛ نمادهایی که بیانگر شگون و برکت، خیرخواهی، باروری، جاودانگی و مانایی و همچنین دوام سلطنت و قدرت بوده اند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان