مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر سعی دارد زیست جهان زنانه در شهر کرمانشاه را مورد مطالعه قرار دهد. رویکرد نظری آن مبتنی بر آراء هابرماس با تاکید بر مفهوم زیست جهان است. روش پژوهش پدیدارشناسی است و فنون گردآوری داده ها مشاهده و مصاحبه نیمه ساختاریافته است. تعداد مصاحبه شوندگان 40 نفر هستند که به شیوه گلوله برفی انتخاب شده اند و داده ها بر اساس مراحل هفت گانه کلایزی تجزیه و تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که گرچه ظاهرا عناصر سبک زندگی سنتی در کرمانشاه حضور دارد، اما زیست جهان زنانه در آن نیرومند است. در این پژوهش زیست جهان زنان در چهار حوزه ازدواج، خیانت، قدرت و تعریف از زن مطالعه شده و دیدگاه زنان در چهار حوزه مذکور در دو الگوی سنتی و مدرن قرار گرفتند. زنان با الگوی سنتی ازدواج را امری مهم و حیاتی در زندگی خود می دانستند، اما زنان با الگوی مدرن دیدگاه متعادل تری نسبت به امر ازدواج داشتند. در باب خیانت نیز زنان خیانت را رفتاری پسندیده نمی دانستند. در حوزه قدرت، زنانِ با الگوی مدرن در اختیار داشتن سرمایه های مختلف را منبع قدرت می دانستند، اما الگوی سنتی قدرت زیادی را برای زنان قائل نبودند. در قلمرو تعریف از زن، مطالعه شوندگان رویکردهایی نزدیک به هم داشتند؛ هرچند تعابیر متفاوتی از پدیده ها در گروههای مختلف با شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی متفاوت دیده می شد.
خوانش پسااستعماری حکایت حاجی مراد اثر صادق هدایت به روش واسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله حاضر خوانش پسااستعماری حکایت حاجی مراد اثر صداق هدایت است. مسأله این است که آیا بازنمایی روشنفکر بومی مانند صادق هدایت از جامعه ایرانی در خدمت روایت مسلط غرب قرار دارد یا می تواند سکوت فرودستان جامعه ایرانی را بشکند و صدای آن ها باشد؟ برای پاسخ به این پرسش از مطالعات پسااستعماری، بویژه نظریه گایاتری اسپیواک، و روش واسازی استفاده می شود که توسط دیوید بوژه به هشت مرحله جستجوی تقابل های دوگانه، بازتفسیر سلسله مراتب، یافتن صداهای معترض، سویه دیگر روایت، نفی پی رنگ، یافتن استثناء، ردیابی بین خطوط و سامان دهی مجدد تنظیم شده است. نتیجه پژوهش نشان از وجود هشت تقابل دوگانه دارد که پس از کشف سلسله مراتب حاکم بر آن ها می توان به وجود صداهای خاموش مردم عامی، کودکان، غریبه ها و فقرا از یک طرف و صدای معترض زنان از طرف دیگر پی برد. پی رنگ حاکم بر حکایت هجو است که با تبدیل به رمانتیک می توان شاهد تصویرپردازی متفاوتی از روایت بود. استثناء و سویه دیگر روایت زن سالاری است و با حرکت در بین خط سیرهای حکایت به نقد نظام مردسالار جامعه ایرانی می رسیم. بدین ترتیب، وقتی حکایت هدف سامان دهی مجدد قرار می گیرد شاهد ساختار اجتماعی قانون مدار و مبتنی بر حقوق متقابل زنان و مردان خواهیم بود.
تحلیل زمینه های فرهنگی امکان تحقق جامعه مدنی در ایران (مورد مطالعه: فضای مجازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به شناسایی و تحلیل زمینه های فرهنگی امکان تحقق جامعه مدنی در ایران با تأکید بر فضای مجازی می پردازد. روش پژوهش، روش تحلیل ساختاری است. فرایند کار در تحقیق حاضر به گونه ای بوده است که در ابتدا از بررسی تحقیقات تجربی پیشین و مطالعات نظری، پیشران های کلیدی و تأثیرگذار فضای مجازی که بر امکان تحقق جامعه مدنی در جامعه ایران تاثیرگذار هستند، استخراج شده است. در مرحله بعد، از طریق نرم افزار Micmac به ایجاد و تحلیل ماتریس تأثیر متقاطع پیشران ها پرداخته شد. برای این کار از نظرات 12 نفر از کارشناسان و خبرگان دانشگاه که در زمینه فضای مجازی، علوم سیاسی، رسانه و ارتباطات و جامعه شناسی صاحب نظر بوده اند استفاده شده و تمامی پیشرانها در معرض داوری اساتید صاحب نظر قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که از بعد تاثیرگذاری پیشرانها، آگاهی بخشی مدنی در درجه اول، گردش آزاد اطلاعات در درجه دوم، تکثرگرایی و تقویت قدرت اجتماعی نهادها و احزاب - هر دو به صورت مشترک - در درجه سومِ میزان تأثیرگذاری در حوزه تحقق جامعه مدنی قرار دارند. و در نهایت سه پیشران گردش آزاد اطلاعات ، شکل گرفتن گفتمان های مختلف و تقویت قدرت اجتماعی نهادها و احزاب به عنوان متغیرهای تنظیمی و متعادل شناسایی شد به این معنی این پیشرانها می توانند در حوزه تحقق جامعه مدنی موثرتر باشند و با برنامه ریزی و سیاستگذاری بر روی این پیشرانها می توان در تحقق جامعه مدنی گام برداشت.
تحلیل گفتمان بازنمایی خانواده در سریال میکائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت نظم و ترجیح گفتمانی بازنمایی شده از خانوده ایرانی در سریال میکائیل انجام شده است. روش تحقیق در این مطالعه تحلیل گفتمان است. واحد تحلیل سریال و واحد مشاهده مناسبات گفتمانی موجود در فیلم است. اجزاء این روش عبارت اند از: شناسایی دال های محوری، مفصل بندی و تعیین گفتمان، شناسایی دال شناور، رابطه گفتمانی، فرجام تقابلِ گفتمانی و رابطه با متن (زمینه اجتماعی). یافته های پژوهش نشان می دهد که در سریال میکائیل، سه گفتمان حق طلبی، محافظه کار و افراطی مورد بازنمایی قرار گرفته و فرجام گفتمانی با برتری گفتمان حق طلب خاتمه یافته است. اصلی ترین دال های محوری گفتمان حق طلبی عبارت بودند از انعطاف پذیری در سنت ها، استقلال زنان، سبک حل مسئله مثبت اندیش، حمایت حق طلبانه و خانواده گرایی؛ دال های محوری گفتمان محافظه کار تقدیرگرایی، احترام و حرمت نگه داشتن، ترس و احساس ناامنی، بی اعتمادی به پلیس، خانواده دوستی، حمایت محافظه کارانه و دال های محوری گفتمان افراطی خانواده نیز شامل جمود فکری و سنت گرایی افراطی، مرد سالاری، کینه توزی و انتقام، سبک حل مسئله خشونت آمیز، انگ و برچسب زنی و قانون-گریزی بوده اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که یک بازنمایی واحدی از خانواده ایرانی وجود ندارد و با تکثری از گونه های خانواده در ایران مواجه هستیم و به همین منوال در این سریال ها نیز به تقابل های گفتمانی از این نوع خانواده ها می پردازند و در پایان سریال با توجه به گفتمان مدنظر، به دنبال برتری گفتمان و نوع خانواده مدنظر خود هستند.
مردم نگاری چندمیدانه اثرگذاری گسترش کرونا بر مناسک عزا (میدان مطالعه: ساکنین زاگرس جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش ویروس کووید-19، زندگی بشر در کره ی خاکی را به میزان متفاوتی متأثر کرده است. برخی از اثرات این ویروس در حوزه ی فرهنگ روزمره و عمومی قابل رؤیت است. یکی از عرصه های متأثر از این پاندمی، سبک عزاداری است. تغییرات فرهنگی در سبک عزاداری به سبب ماهیت تدریجی خود چندان به چشم نمی آیند مگر اینکه نگاهی فرایندی به آن ها داشته باشیم. در زاگرس میانی و جنوبی که محل اسکان دو ایل بختیاری و بهمئی است؛ تغییرات سبک زندگی به ویژه در برگزاری مراسم سوگواری و سایر کنش های جمعی طی ماه های اخیر به وضوح به چشم می آیند. در میان افراد ایلات مذکور و در شهرستان های ایذه، باغملک و رامهرمز متأثر از گسترش ویروس، یک عقب نشینی احتیاط آمیز و در راستای حفظ بقا در برگزاری مناسک و آیین های جمعی به چشم می آید. هدف این مقاله مطالعه ی مردم نگارانه ی تغییرات رخ داده در این منطقه از منظر ذکر شده است. داده های مطالعه از کار میدانی در ماه های اخیر در مناطق روستایی و شهری ایذه، رامهرمز و باغملک گرد آوری شده است. مشاهدات روزانه، گوش دادن به روایت های مرتبط و حضور یا مشاهده ی مشارکتی در زندگی روزانه و موقعیت های مرتبط با تشییع و سوگ، کمک کرده اند تا یادداشت های میدانی تولید شوند. بر این اساس تم ها و کدهای تحلیلی شکل گرفتند. نتایج نشان داد که گسترش ویروس، با عقب نشینی از برخی آیین های سوگ، این مراسم را از نظر طول دوره ی برگزاری و جمعیت حاضر در مراسم کوتاه تر کرده و بر پیوندهای خویشاوندی به سبب قطع زنجیره ی همدلی أثر منفی گذاشته است.
تبیین و بررسی تصویر بهرام گور در نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه بزرگ ایلخانی، تأثیرات سیاسی و اجتماعی این دوره را به خوبی نشان می دهد و مغولان با به تصویر کشیدن خود در هیئت پادشاهان و قهرمانان اسطوره ای ایران باستان عرصه جدیدی از مقبولیت و مشروعیت ایلخانان را فراهم کردند و دیوان سالاران، وزراء و مستوفیان ایرانی با حمایت و قرار دادن شاهان مغول در قالب شاهان اسطوره ای ایرانی بر آن شدند تا حاکمان غاصب و سفاک را فّره ایزدی ببخشند و آن ها را قدرت الهی داده و اطاعت از آنان را واجب و تسلط و چیرگی آن ها را بر تمدن ایرانی مشروع جلوه دهند. در این شاهنامه پنج نگاره به موضوع بهرام گور در موقعیت های گوناگون پرداخته است و با توجه به همنامی بهرام گور با ایزد بهرام، خدای جنگ در ایران باستان به نظر می رسد که استفاده از این ایزد با قصد و منظور خاص سیاسی مورد استفاده قرار گرفته است. در این راستا هدف پژوهش: پیدا کردن علت حضور مغولان در هئیت بهرام در نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی است. سوال اصلی این پژوهش این است که: مغولان از به تصویر کشیدن بهرام گور در شاهنامه چه هدفی را دنبال می کنند و علت حضور حکمرانان مغول در هیئت بهرام چیست؟ با بررسی های صورت گرفته بر روی موضوعات این نگاره ها به این نتیجه می رسیم که مغولان با قرار دادن خود در هیئت بهرام قصد ایجاد اینهمانی در ذهن ایرانیان را داشتند تا با بهره گیری از چهره پادشاهانی همچون بهرام به مقبولیت، محبوبیت و مشروعیت آنها کمک کنند. این پژوهش توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانه ای صورت گرفته است.
بنیادگرایی دینی؛ خشونت علیه زنان ایزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع بزه دیده شناسی زنان در قلمرو مطالعات جرم شناختی، چه در بعد داخلی و چه در بعد بین المللی، از اهمیت شایانی برخوردار است. در اعلامیه بیستم دسامبر 1993 برای نخستین بار، خشونت علیه زنان و مصادیق آن بیان شده است و پس از آن در سایر اسناد بین المللی، خشونت علیه زنان، نقض حقوق بشر شمرده شده است. در تحقیق پیش رو که به صورت تحلیل –تفسیری و با استفاده از مطالعات اسنادی انجام شده است تلاش می شود، خشونت علیه زنان بزه دیده ایزدی مورد بررسی قرار گیرد. یکی از مهم ترین جلوه های خشونت علیه زنان در سال های اخیر، اقدامات نیروهای داعش علیه زنان ایزدی در شهر سنجار عراق در سال 2014 بوده است. در سال ۲۰۱۶ کمیسیون تحقیق سازمان ملل اعلام کرد داعش علیه اقلیت ایزدی مرتکب نسل زدایی شده است. متعاقبا در سال ۲۰۱۷، شورای امنیت قطعنامه ۲۳۷۹ را صادر کرد که مقدمات تحقیق در مورد جنایات داعش را توسط دولت عراق فراهم نمود. یافته های تحقیق نشان می دهد کشتارهای دسته جمعی( اعم از مرد، زن و کودک)، بردگی زنان، اعمال خشونت های جنسی برعلیه زنان و دختران ایزدی صورت گرفته است که با توجه به قصد و انگیزه خاص مرتکب در انجام چنین اقداماتی، جنایت ضد بشریت و جنایت نسل کشی علیه زنان ایزدی صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد بر اساس قانون حمایت از بازماندگان ایزدی مصوب2021 عراق، کشتارهای دسته جمعی (اعم از مرد، زن و کودک)، بردگی زنان، اعمال خشونت های جنسی برعلیه زنان و دختران ایزدی صورت گرفته است که با توجه به قصد و انگیزه خاص مرتکب در انجام چنین اقداماتی، جنایت ضد بشریت و جنایت نسل کشی محسوب می شود. نتایج نشان داد پدیده خشونت علیه زنان در اکثر کشورهای جهان به چشم خورد اما اعمال ارتکابی گروه داعش یکی از گسترده ترین خشونت های قرن اخیر محسوب می شود. گروه داعش از مجرای خشونت جنسی علیه اقلیت ایزدی مرتکب نسل زدایی شده است و دیوان کیفری بین المللی تواند مبتنی بر صلاحیت شخصی یا ارجاع شورای امنیت این جنایت را مورد تعقیب قرار دهد.
فرهنگ سیاه پوشی و بازنمایی ارزش ها (مطالعه پسران سیاه پوش ایلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به شکل گیری و تقویت سبک ها و خرده فرهنگ های خاص در جامعه شهری ایران، پژوهش حاضر با هدف مطالعه پدیده سیاه پوشی به عنوان ابزاری فرهنگی برای نمایش ارزش ها در بین پسران سیاه پوش ایلامی صورت پذیرفته است. رویکرد پدیدارشناسی چارچوب متدیک جهت دهنده پژوهش است؛ برای گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه عمیق و برای تحلیل داده ها از تحلیل تماتیک بهره گرفته شده است. جامعه هدف پسران سیاه پوش شهر ایلام می باشد و از نمونه یابی زنجیره ای در جهت دستیابی بهتر به اطلاع رسان ها بهره گرفته شده است و پس از مصاحبه با 24 نفر بر اساس اصل بسندگی اشباع نظری اتفاق افتاد. نتایج به دست آمده بیانگر آن هستند که سیاه پوشان بیش از آنکه خود عامل اثرگذار در فرایند زندگیشان بوده باشند معلول شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه هستند . جامعه ای که سازوکار های لازم برای ایجاد همنوایی را از آنها سلب و نوعی طغیان درونی را در وجودشان به ارمغان نهاده تا از طریق رفتار های کجروانه و چالش زا، مسیر اصلی را دچار خدشه و مسیری تازه از حیات اجتماعی و لو پرمخاطره را برای خود ترسیم سازند تا از این طریق آمال و امیال سرکوب شده خود را جویا شوند.
تکنولوژی و تحول جایگاه اجتماعی شیء هنری-آیینی (مورد مطالعه: علامت در شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"علامت" از اشیای هنری-آیینی محرم در ایران است که با اصول هنری و تکنیکی ویژه ای ساخته می شود. این اصول به مرور تغییراتی یافته است. با این حال، پژوهش های علمی چندانی درباره این تغییرات و تأثیرات آن ها بر نقش اجتماعی این شیء در دسترس نیست. به دلیل اینکه شهر اصفهان مرکز مهم ساخت سنتی "علامت" است و این شیء، مهم ترین شیء هنری-آیینی در این شهر است، این پژوهش در نظر دارد تأثیر تغییرات تکنولوژیکی جدید در ساخت و تبلیغ "علامت" را بر جایگاه و کارکرد اجتماعی آن در این شهر بررسی کند. بدین منظور از تعریف مردم شناسی از “جایگاه اجتماعی” در ترکیب با نظریه عاملیت آلفرد جل، مردم شناس هنر، بهره برده است. این مقاله در پی پاسخ دو سؤال است:"علامت" چه کارکرد و جایگاه اجتماعی ای در شهر اصفهان دارد؟ و تحولات جدید تکنولوژی چه تأثیری بر ویژگی های سنتی، جایگاه اجتماعی و کارکرد آن نزد مردم این شهر داشته است؟ داده های این پژوهش از طریق روش های مردم نگاری و نیز روش های غیرواکنشی گردآوری شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد "علامت" در شهر اصفهان یکی از مؤلفه های چرخه تعیین جایگاه اجتماعی افراد است و بهره گیری از تکنولوژی روز در ساخت آن، تأثیرات زیر را به دنبال دارد: افزایش کارکرد نمایشی و تبلیغی "علامت"، تغییر معیارهای جایگاه و ارزش اجتماعی این شیء از معیارهای آیینی و اجتماعی به معیارهای نمایشی و فردی، جابه جاشدن جایگاه عامل تأثیر و پذیرنده تأثیر در تعامل "علامت" و جامعه و گسست یا سستی در چرخه تعیین جایگاه اجتماعیِ مبتنی بر عاملیت "علامت".
بررسی رابطه تعارض های هویتی و زیست سیاسی زنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه تعارض های هویتی و زیست سیاسی زنان طراحی و اجرا شده است. این پژوهش از نوع مطالعات مقطعی، پهنانگر، توصیفی و کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش تمامی زنان ساکن استان های تهران، کردستان، لرستان، ایلام، فارس، سیستان و بلوچستان، خراسان و مرکزی است که براساس سطح توسعه یافتگی و امکانات محقق انتخاب شدند. پایایی پرسشنامه نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. برای انتخاب نمونه ها از شیوه ترکیبی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و تصادفی ساده و برای تحلیل داده ها از ضرایب همبستگی، تحلیل مسیر و رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که 47 درصد از زنان موردمطالعه تعارض هویت فردی را در حد زیادی تجربه کرده اند؛ میزان جامعه پذیری سیاسی کل زنان با میانگین 1.15 پایین تر از حد متوسط بوده است. همچنین یافته ها حاکی از آن است زنانی که دچار تعارض های هویتی هستند از نظر جامعه پذیری سیاسی نسبت به زنانی که تعارض های هویتی را تجربه نکرده اند؛ وضعیت متفاوتی دارند و میزان جامعه پذیری سیاسی در زنانی که تعارض های هویتی را تجربه نکرده اند بیشتر است. بیشترین میانگین تعارض هویتی در استان های ایلام (2.36) و لرستان (2.29) و کمترین تعارض هویتی در استان های تهران (1.6) و خراسان (1.14) مشاهده شد. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر نشان داد؛ تعارض های هویت فردی بیشترین تأثیر را بر عدم جامعه پذیری سیاسی زنان دارند. استنباط مقاله این است؛ زنان در کشمکش میان ساختارهای هویتیِ سنتی و خواست های مدرن و عاملیت گرایی سیاسی قرار گرفته اند. به عبارت دیگر می توان گفت جامعه ایران امروز با پدیدهِ «زیست سیاسی متعارض زنانه» مواجه است و همچنان چالش ها و سردرگمی ها در حوزه زنان به دلیل تداوم چنین تناقض هایی، پابرجا مانده و بحران های سیاسی و اجتماعی را نیز در پی داشته است.