آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۱

چکیده

موضوع مقاله حاضر خوانش پسااستعماری حکایت حاجی مراد اثر صداق هدایت است. مسأله این است که آیا بازنمایی روشنفکر بومی مانند صادق هدایت از جامعه ایرانی در خدمت روایت مسلط غرب قرار دارد یا می تواند سکوت فرودستان جامعه ایرانی را بشکند و صدای آن ها باشد؟ برای پاسخ به این پرسش از مطالعات پسااستعماری، بویژه نظریه گایاتری اسپیواک، و روش واسازی استفاده می شود که توسط دیوید بوژه به هشت مرحله جستجوی تقابل های دوگانه، بازتفسیر سلسله مراتب، یافتن صداهای معترض، سویه دیگر روایت، نفی پی رنگ، یافتن استثناء، ردیابی بین خطوط و سامان دهی مجدد تنظیم شده است. نتیجه پژوهش نشان از وجود هشت تقابل دوگانه دارد که پس از کشف سلسله مراتب حاکم بر آن ها می توان به وجود صداهای خاموش مردم عامی، کودکان، غریبه ها و فقرا از یک طرف و صدای معترض زنان از طرف دیگر پی برد. پی رنگ حاکم بر حکایت هجو است که با تبدیل به رمانتیک می توان شاهد تصویرپردازی متفاوتی از روایت بود. استثناء و سویه دیگر روایت زن سالاری است و با حرکت در بین خط سیرهای حکایت به نقد نظام مردسالار جامعه ایرانی می رسیم. بدین ترتیب، وقتی حکایت هدف سامان دهی مجدد قرار می گیرد شاهد ساختار اجتماعی قانون مدار و مبتنی بر حقوق متقابل زنان و مردان خواهیم بود.

A post-colonial reading of Hadji Murad's story by Sadeq Hedayat through deconstruction method

The subject of this article is the post-colonial reading of Hadji Murad's story by Sadaq Hedayat. The issue is whether the representation of a native intellectual like Sadeq Hedayat of the Iranian society is in the service of the dominant narrative of the West or can he break the silence of the subalterns of the Iranian society and be their voice? To answer this question, post-colonial studies, especially Gayatri Spivak's theory, and the deconstruction method are used, which are divided by David Boje into eight stages of searching for double oppositions, reinterpreting hierarchies, finding protesting voices, the other side of the narrative, negation of the Plot, find exceptions, lines tracking, and reordering have been adjusted. The result of the research shows the existence of eight dual oppositions, after discovering the hierarchies governing them, one can realize the existence of the silent voices of the common people, children, strangers and the poor on one side and the protesting voices of women on the other side. The dominant Plot of the story is satire that by turning it into a romantic one, you can witness a different depiction of the narrative. Another exception and strain of the narrative is matriarchy, and by moving between the lines of the story, we come to criticize the patriarchal system of Iranian society. Therefore, when the story is the target of reorganization, we will witness a law-oriented social structure based on the mutual rights of men and women.

تبلیغات