جامعه شناسی فرهنگ و هنر

جامعه شناسی فرهنگ و هنر

جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم زمستان 1401 شماره 4 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تحلیل اثرات نهادهای آموزشی بر حیات موسیقی کلاسیک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۳ تعداد دانلود : ۷۷
هدف بنیادین این پژوهش، واکاوی، تحلیل و طبقه بندی نهادهای آموزشی موسیقی کلاسیک ایران در صدوپنجاه سال اخیر، به منظور تبیین کیفیت امر آموزش و نهادهای آموزشی است. با ابتناء بر همین هدف، پرسش و مسأله ی اساسی این تحقیق، کنکاش علل رکود کیفی موسیقی کلاسیک ایران در چند دهه ی اخیر، از طریق مطالعه، بررسی و تحلیل امر آموزش و نهادهای آموزشی است. در این راستا، بر بنیان تجربه ی زیسته و با استناد بر داده های کتابخانه ای و استفاده از شیوه ی استقرایی در تجزیه و تحلیل داده ها، نگارندگان با کاربستِ روش تحقیق کیفی، مشخصاً از نوع تاریخی- تحلیلی، و با اتخاذ چارچوبی جامعه شناختی و بهره مندی از برخی نظرات حوزه ی جامعه شناسی هنر، پس از ارائه ی طبقه بندی ای جامعه شناختی از نهادهای آموزش موسیقی در ایران، و مقابله ی شیوه های آموزشیِ آنها با روش های کهن و نیز شیوه های برگرفته از غرب، به آسیب شناسی امر آموزش پرداخته و کوشیده اند با در نظرداشتن ماهیّت موسیقی کلاسیک ایران، پدیده های اجتماعیِ تأثیرگذار بر امر آموزش و چگونگی انعکاس مختصّات آموزشی بر حیات موسیقی کلاسیک ایران را موردِ بررسی و تحلیل قرار دهند. یافته های به دست آمده در این مقاله بیانگر آن است که کاستی های مرتبط با آموزش و نهادهای آموزشی، نظیر عدمِ توجّه به ماهیّت موسیقی کلاسیک ایران، بی توجّهی به معرفت شناسی آموزش، تلاش های ناآگاهانه در پیاده سازی الگوهای غربی، افزایش غیرِکارشناسانه ی مراکز آموزشی، ضعف های مدیریتی و مهم تر از همه، درهم ریختگی ساختار فرهنگی، تأثیری سوء بر سطح ادراکی و جنبه های معرفت شناختی موسیقاییِ بخش قابل توجّهی از هنرآموزان و دانشجویان موسیقی داشته، که در نهایت به رکود کیفی موسیقی کلاسیک ایران در چند دهه ی اخیر منتج شده است.
۲.

بازنمایی پایگاه اجتماعی زن در سینمای عامه پسند ایران در دهه 70(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۲۹
سینما یکی از انواع رسانه هاست که اهمیت فراوانی دارد زیرا بر باورهای افراد تأثیرگذار است. رسانه ها ممکن است در فرآیند بازنمایی به تحریف واقعیت بپردازند. موضوع زن و تلقی هر فرهنگ و نحوه ی ارائه ی الگو از شخصیت زن در تولیدات فرهنگی، از بهترین شاخص ها در ارزیابی عملکرد یک نظام است؛ بنابراین انجام پژوهشی با هدف بازنمایی پایگاه اجتماعی زن در سینمای عامه پسند ایران در دهه ی 70 ضروری است. 3 فیلم برای تحلیل انتخاب شده اند. نمونه گیری از بین کلیه ی فیلم های عامه پسند به روش هدفمند انجام گرفته است. فیلم های انتخاب شده عبارت اند از: قرمز ، سگ کشی و شوکران. نتایج نشان می دهد در دهه ی 70 در این سه فیلم توجه ویژه ای به سمت زنان و مسائل آنان وجود دارد، اما هر یک از زنان در برابر مردانی قرار می گیرند که اندوخته ی ذهنی شان برخاسته از هژمونی مردسالارانه است که به باور گرامشی رضایتی خودانگیخته و جایگزینی برای قدرت اجتماعی مردان است. واکنش زنان در برابر سلطه ی مردان، فریاد عاملیت است؛ اما طغیان مردسالاری در برابر آنان قرار دارد، زیرا روابطی که زنان در جامعه تجربه می کنند تحت تأثیر ایدئولوژی است که آلتوسر آن را بدفهمی می داند. زنان ساختار جنسیتی مبتنی بر زنان/مردان را می شکنند تا سنتی نباشند اما مدرن هم نیستند. برخلاف شهرت سینمای دهه ی 70 به سینمای زن، وقوع سرکوبی از جنس سخت افزاری و سرد توسط ساختار ایدئولوژیک، ویژگی سینمای این دهه است.
۳.

ظهور شبه فمینیسم نئولیبرال در صفحات اینستاگرامی زنان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۷ تعداد دانلود : ۱۴۲
پلتفرم های جدید و رسانه های اجتماعی، محیطی منحصر به فرد را برای خلق، گسترش و استمرار گفتمان های مدرن و نئولیبرال زنانگی و مادری از طریق بسترهای دیجیتال، بصری و اجتماعی ارائه می دهند. در همین راستا، سوال پژوهش پیش رو این است که آیا می توان شواهدی از فمینیسم نئولیبرال، در صفحات اینستاگرامی زنان ایرانی یافت؟ برای پاسخ به این سوال، در ادبیات نظری به چیستی گفتمان فمینیسم نئولیبرال و اصول اساسی آن پرداخته و متن کاوی 100 مقاله انگلیسی منتشر شده با محوریت فمینیسم نئولیبرال، با استفاده از نسخه 1 .6.16 نرم افزارVOSviewer version  و روش تجسم بخشی به خوشه های تراکمی انجام شده است. در ادامه و در مرحله نخست پژوهش، بر اساس فراتحلیل 12 پژوهش که پیشتر در رابطه با موضوع زنانگی و مادرانگی در اینستاگرام زنان ایرانی انجام شده اند، به این سوال پاسخ داده شده است که زنانگی و مادرانگی چگونه در اینستاگرام زنان ایرانی بازنمایی شده است؟. سپس با انطباق میان آنچه در بازنمایی زنانگی و مادرانگی در صفحات اینستاگرامی زنان ایرانی مشاهده شده و آنچه در تعریف و اصول اساسی فمینیسم نئولیبرال ذکر شده، به پرسش تحقیق پاسخ داده شده است. همچنین در مرحله دوم پژوهش با تحلیل گفتمان بصری 200 تصویر از 10 صفحه اینستاگرام زنان اینفلئونسر ایرانی، یافته های بیشتری برای مدعای پژوهش و پاسخ به سوال آن ارائه شده است. شش مضمون فرعی حاصل از تحلیل گفتمان، شامل «مراقبت های جسمی روزانه»، «انتخاب شخصی»، «پیشرفت فردی»، «منطق بازار»، «مصرف گرایی» و «خانواده خوشبخت»، حاکی از ظهور شبه فمینیسم نئولیبرال در صفحات اینستاگرامی زنان ایرانی است.
۴.

ارزیابی سطوح حس مکان در بناهای تاریخی و تأثیر آن در ماندگاری آثار تاریخی- فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۹۲ تعداد دانلود : ۷۸
حس مکان برآیند پیوند معنایی انسان و مکان، در پایداری و ماندگاری آثار تاریخی-  فرهنگی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. استمرار حضور، مشارکت و فعالیت در بناها و آثار تاریخی-فرهنگی، برآمده از این حس است. امروزه جایگاه حس مکان و سطوح مختلف آن در بناهای تاریخی به قدر کافی مورد توجه قرار نگرفته است. تضعیف حس مکان مسئله ای است که بناهای تاریخی با آن مواجه هستند و موجب کمرنگ شدن تعامل میان مخاطب و مکان و عدم رضایتمندی از مکان در مقایسه با گذشته می شود که در پایداری و استمرار  بناهای تاریخی تأثیر معکوس دارد. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال اصلی که کدام یک از سطوح حس مکان در تیمچه های تاریخی از نظرگاه کسبه دارای بالاترین اهمیت است؟ و با هدف تبیین رابطه بین سطوح مختلف حس مکان و رتبه بندی آن در تیمچه های تاریخی بازار تبریز انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و براساس ماهیت کمی است. نتایج حاصل از آزمون همبستگی اسپیرمن بیانگر این است که از نظر کسبه مستقر در تیمچه های مختلف، بیشترین میزان همبستگی متعلق به فداکاری برای مکان با ضریب همبستگی 950/0 است. با توجه به یافته های حاصل از رتبه بندی سطوح حس مکان براساس آزمون فریدمن، میانگین شاخص حضوردرمکان 26/4 برآورد شد و همچنین میانگین دل بستگی به مکان 97/3، تعلق به مکان 07/4 و فداکاری برای مکان نیز 67/4 ارزیابی شد؛ در واقع از بین شاخص های حس مکان، شاخص فداکاری برای مکان دارای بیشترین میزان است و در مرتبه بعد شاخص حضورپذیری مکانی، اهمیت بالاتری دارد که به منظور حفظ و تداوم آن ها در بناهای تاریخی در راستای ماندگاری آثار تاریخی- فرهنگی باید موردتوجه قرارگیرد.
۵.

تأثیرگذاری آثار هنری موزه ای بر ترویج هنر اسلامی در دنیای غرب (مطالعه موردی: بازدیدکنندگان گالری اوفیتزی در سال 2021م)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۱۳۲
موزه ها در دنیا از مهم ترین منابع مطالعاتی پژوهشگران بوده و اطلاعاتی با سویه های مختلف در اختیار آنان قرار می دهند. این موضوع آثار موجود در موزه ها را از وجه هنری صرف خارج کرده و به موضوعاتی واجد ارزش مطالعاتی بدل می نماید. این مقاله با هدف بررسی میزان سنجیِ تأثیر بازدید از آثار هنری برآمده از فرهنگ اسلامی بر آشنایی بازدیدکنندگان با هنر وتمدن اسلامی، با رویکردی میان رشته ای در ابتدا با استفاده از شیوه تحلیلی-توصیفی به تأثیر وجود آثار مربوط به هنر اسلامی بجای مانده از قرون سیزدهم تا پانزدهم میلادی بر هنرِ هم عصر در استان توسکانی با مرکزیت فلورانس پرداخته است و در خلال آن ارتباط بین پادشاهان این استان و کشورهای اسلامی را در آن دوران بررسی کرده است. گردآوری اطلاعات در این بخش به صورت کتابخانه ای و بر پایه اسناد مکتوب انجام شده است. سپس، در بخش دوم، با تکیه بر اطلاعات پرسشنامه ای به دست آمده از جامعه آماری ۱۵۰ نفری از بازدیدکنندگان گالری اوفیتزی در سال ۲۰۲۱ میلادی، تأثیر بازدید این آثار بر آشنایی مخاطبان با تمدن اسلامی مورد بررسی قرار داده است. پرسشنامه ها به صورت پیمایشی طراحی شده و نتایج به دست آمده بر اساس الگوی آزمون کولموگروف-اسمیرنوف  تحلیل و بررسی شده اند. بر این اساس، سطح معنی داریِ بیان شده برای متغیرِ مستقل در سطح اطمینانِ ۹۵/۰، کمتر از ۰۵/۰ بوده و در نتیجه بازدید از آثار هنر اسلامی موجود در گالری اوفیتزی بر آشنایی با هنر و تمدن اسلامی تأثیر داشته است.  این پژوهش با در نظر گرفتن میزان این تأثیرگذاری، به عنوان راهکار، ارائه کاتالوگ آنلاین با تمرکز بر هنر اسلامی را پیشنهاد کرده است.
۶.

درک کودکان از کلیشه های جنسیتی (تحلیل نقاشی کودکان 6 تا 12 ساله شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۱ تعداد دانلود : ۱۳۲
کلیشه ها و تصورات قالب جنسیتی، اعتقادات و باورهای فرهنگی جامعه را درباره آنچه باید نقش های جنسیتی باشند، بازتاب می کنند. نوشتار حاضر با هدف بررسی چگونگی درک کودکان (در گروه سنی شش تا دوازده سال) از کلیشه های جنسیتی انجام شده است و رابطه این کلیشه های جنسیتی با جنس، سن، تحصیلات و شغل والدین مورد تحلیل قرار گرفته است. بدین منظور، 236 کودک از بین دانش آموزان پیش دبستانی و دبستان های شهر مشهد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این کار پژوهشی از ابزار نقاشی با موضوع ترسیم مشاغل آتش نشان، پرستار، پلیس، آشپز و خلبان (که بطور کلیشه ای به جنسیت خاصی نسبت داده می شوند)، استفاده شده است. نتایج نشان دادند که بین کلیشه های جنسیتی در ترسیم مشاغل، در دو گروه دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین مشخص شد هر جنس، شغلی را که به آن جنس نسبت داده می شود را کلیشه ای تر ترسیم نموده است. بر حسب سن، کودکان کمتر از 8 سال در انتخاب جنسیت مشاغل کلیشه ای تر عمل کردند که این تفاوت سنی در سطح اطمینان 95 درصد معنادار می باشد. همچنین نتایج بدست آمده نشان داد کلیشه های جنسیتی در ترسیم مشاغل، برحسب تحصیلات پدر تفاوت معناداری دارد. در نهایت، نتایج پژوهش بر مبنای نظریه طرحواره جنسیتی بم و اکتسابی بودن کلیشه ها، تأیید می کند که می توان با استفاده از مجراهای تأثیرگذار بر فرایند اجتماعی شدن و یادگیری در کودکان این کلیشه ها را کمرنگ تر کرد.
۷.

بازنمایی سیمای زن در گفتمان مبارزه علیه سوژگی زن (مطالعه موردی: شبکه اجتماعی اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۰ تعداد دانلود : ۱۳۹
یکی از غنی ترین حوزه های بحث اشکال بازنمایی رسانه ها به هویت های جنسیتی مربوط می شود. در این بین اینترنت و فضای وب یکی از مؤلفه های اصلی شکل گیری و بازنمایی هویت زنان در جوامع جدید است. هدف پژوهش حاضر بازنمایی سیمای زن در گفتمان مبارزه علیه سوژگی زن در شبکه اجتماعی اینستاگرام است. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی است. جامعه مورد مطالعه صفحات مرتبط با گفتمان مبارزه علیه سوژگی زن در شبکه اجتماعی اینستاگرام کاربران ایرانی است که با ملاحظات نظری و تحلیل محتوای کیفی انتخاب شدند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 6 صفحه که ماهیت پیام آن ها با یکدیگر متفاوت بود، به عنوان نمونه های تحقیق انتخاب شدند. نتایج نشان داد مقوله های نهایی به دست آمده شامل هویت یابی بازاندیشانه، بازسازی متون اجتماعی مخدوش، برابر خواهی، جهان شمولی خواسته های زنان، رهایی سوژه های مورد انقیاد، نقد حاشیه ای شدن زن، رسانه به مثابه امتداد زبان مبارزه، مقاومت نمادین بود که منطبق با گفتمان مبارزه علیه سوژگی زنان می باشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت شبکه اجتماعی اینستاگرام به مثابه حوزه عمومی، شرایطی را برای بازنمایی و بازسازی متفاوت از زنان فراهم نموده و زمینه مبارزه زنان علیه سوژگی و شیءوارگی در گفتمان مردسالار را مهیا ساخته و به ابزار رهایی زنان تبدیل گشته اند.    
۸.

تطور مفهوم طبیعت از یونان باستان تا دوران معاصر، با تاکید بر وجوه فلسفی و سیاسی جنبش رمانتیسیسیم(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۳۰ تعداد دانلود : ۱۶۵
مفهوم و معنای طبیعت، به رغم ظاهر ساده، روشن و قابل فهم آن، مفهومی غامض و پیچیده است و در طول تاریخ راه طولانی و پرپیچ وخمی را پیموده است. «طبیعت (فوسیس و بعدها، نیچر)» در فرهنگ یونانی در نسبت با لوگوس، اروس، کاسموس، خائوس، تراژدی، میمسیس، پوئسیس، تِخنه، پراکسیس، دیالکتیک، امپریا و پایدیا طرح و فهم می شود. حوزه های گوناگون مطالعات اسطوره، تاریخ، فرهنگ ، جامعه ، اقتصاد و سیاست، فلسفه، هنر و ادبیات، و بسیاری از علوم، به حسب تلقی هایی که از طبیعت دارند امور، پدیده ها و مواجهات خود را طرح می ریزند و صورتبندی می کنند. بازنمایی طبیعت در همه ساحَت های دانش بشری، همواره مبتنی بر دوگانه های مفهومی و استعاری در باب طبیعت (استعلایی/ درون ماندگار، داینامیک/ استاتیک، مکانیکی/ ارگانیکی، الهیاتی/ ماتریالیستی، دترمینیستی/ اُکازیونالیستی و جاندار/ بیجان) بوده است. با نظر به آراء فلاسفه و متفکران آلمانی، فرانسوی، انگلیسی و امریکایی دهه های آخر قرن هجدهم و قرن نوزدهم، به جرات می توان گفت که بارزترین و پیچیده ترین تلقی از طبیعت در جریان عظیم رمانتیسیسم شکل گرفته است. مفهوم طبیعت در مکتب رمانتیسیسم مفهومی چندلایه و عمیق است. فروکاستن جنبش، بل انقلاب بزرگ رمانتیسیسم به مکتب ادبی و هنری، از طرفی و برجسته کردن ویژگی هایی چون ارتجاع، ضدیت با خردگرایی، روشنگری و تمدن، ستایش مالیخولیا و رنج و بیماری از طرف دیگر، سبب سرکوب وجوه ارزشمندی از رمانتیسیسم شده است که اینک در فرایند «بازگشت امر سرکوب شده» -به تعبیر لاکلاو- خود را باز می نمایانند. رهیافت ما در این پژوهش فلسفی و سیاسی است. سعی ما بر آن بود تا این دو نوع مواجهه را در مفهوم بنیادی طبیعت به هم برسانیم؛ یعنی علاوه بر وجوه زیبایی شناختی طبیعت، بنیادهای فلسفی و زمینه های سیاسی ِکانونی شدن طبیعت و نسبتش با دیگر مفاهیم رمانتیسم مانند فردیت، سوبژکتیویته و جهت گیری ضدسرمایه داری را نشان دهیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که رمانتیسم با هوشمندی تمام، پاره های مختلفی از آراء فلاسفه و متفکران را که سازگار با جوهر و جهت گیری خود دیده، جذب کرده است و  با ایده ی «رمانتیک کردن جهان» و «فهم جهان به مثابه اثرِ هنری» به دنبال برون شو از معضلاتی بود که تمام عرصه های فلسفی، معرفتی، اخلاقی، زیبایی شناختی و سیاسی را در برگرفته بود.
۹.

مفهوم پردازی جنبش های محیط زیستی پیرامونی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۳ تعداد دانلود : ۱۴۲
برخلاف تصور رایج که خاستگاه حرکت های زیست محیطی را طبقه متوسط شهری می داند تجربه های تاریخی متفاوت نشان می دهد که این تصور از محیط زیست گرایی بسیار محدود است و چنین جنبش هایی ممکن است در وضعیت های جغرافیایی غیرشهری و پیرامونی یا از درون طبقات و گروه های اجتماعی مختلف غیر از طبقه متوسط نیز ظهور کنند. یکی از دلایل  آن هم این است که ساختارهای پیرامون سازِ دولت و سرمایه بیشترین حجم تخریبات زیست محیطی را در مناطق پیرامونی انجام می دهند و جدیترین تهدیدهای محیط زیستی نیز متوجه همین مناطق و گروه های اجتماعی ساکن در آن ها است. بنابراین جنبش های محیط زیستی در این وضعیت ها بیش از هر جای دیگری با زندگی و سیاست درهم تنیده اند و شرایط امکان ظهور نیز دارند. در این مقاله با مرور پژوهش های تجربی مربوط به موضوع جنبش های محیط زیستی در ایران نشان داده شد که اغلب این پژوهش ها بر کلان شهرهای مرکز ایران متمرکز بوده اند، از این رو در قالب رویکردهای جریان اصلی و رایج قرار می گیرند و نتایج آن ها کمک چندانی به توضیح محیط زیست گرایی در پیرامون ایران نمی کند. موارد معدودی از پژوهش ها نیز  وجود دارند که اگرچه برخی از نتایج آن ها  برای پژوهش حاضر قابل پذیرش بود اما به دلیل فقدان چهارچوب مفهومی برای توضیح محیط زیست گرایی در پیرامون که هدف این مقاله است مورد نقد قرار گرفته اند. در ادامه با خوانشی تلفیقی از نظریه های مرکز-پیرامون، محیط زیست گرایی فرودستان و جنبش های اجتماعی جدید چند مفهوم اساسی مانند «استعمار داخلی»، «محیط زیست گرایی فرودستان»، «اکوناسیونالیسم»، «شیوه درونی کنش» و «شیوه بیرونی کنش» معرفی و به طرزی نظرورزانه و با الهام از رویکرد «تعیّن چند بعدی» آلتوسر  صورت بندی شده است. بر این اساس برای تبیین عوامل ساختاری و بسترهای ظهور محیط زیست گرایی در پیرامون ایران با تاکید بر کردستان یک چهارچوب مفهومی متشکل از مفاهیم فوق پیشنهاد شده است.
۱۰.

سنخ شناسی مفهوم هویّت - طبقه در سنّت تذکره نویسی عرفانی (طبقات الصوفیه و تذکره الاولیاء)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۱۶۲
تذکره نویسی عرفانی شکلی از نوشتار عرفانی است که از منظر روایی با دو وجه گزاره ای-توضیحی و داستانی و از منظر گفتمانی با الگو سازی و مشروعیت بخشی به سوژه های عرفانی حکایت هایی را درباره آنها سامان داده است. به رغم اشتراک در گونه ادبی یا پیروی از سنت روایی مشترک، برساخت روایی و گفتمانی تذکره ها بنا به تلقی ویژه مولف-راویان از مفهوم هویت-طبقه متفاوت است. در این نوشتار تلقی مولف-راویان دو تذکره جمعی عرفانی، طبقات الصوفیه انصاری و تذکره الاولیای عطار از مفهوم هویت-طبقه و پشتوانه های معرفتی و ایدئولوژیک سامان دهنده آنها دلالت یابی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که مولف-راوی طبقات الصوفیه به پیروی از سنت گردآوری حدیث و تاکید بر واقعیت صلب در تبیین هویت-طبقه سوژه-ها بیشتر بر عناصر از پیش تثبیت شده هویت آنها تکیه کرده و غالباً از تبیین سبک زندگی مبتنی بر سلیقه و مصرف طفره رفته است. افزون بر این در تداوم روایی متن، بخش قابل ملاحظه ای از فضای متنی را به تبیین مفاهیم عرفانی یا مناجات اختصاص می دهد. در مقابل مولف-راوی تذکره الاولیاء به دلیل گرایش به عرفان عاشقانه و بی پروا و نیز دلبستگی به جنون برساخته با گشودگی تمام، وجوهی از عناصر برسازنده سلیقه و مصرف سوژه ها همچون سخن گفتن، تغذیه، پوشاک، عبادات و مناسک، تعلقات و دارایی ها را بازنمایی می کند. با این وصف تلقی انصاری از مفهوم هویت-طبقه همسو با سنت قدیمیِ امتناع از بازنمایی فرد و بدن وی، فروبسته بوده و بازنمایی سوژه ها در خدمت تبیین مفاهیم عرفانی است، در حالیکه نوشتار عطار با بسط سنَت تذکره نویسی در خدمت تیپ سازی عرفان عاشقانه است، کنشی که قلندرانه اغلب وجوه زندگی روزمره سوژه ها را افشا می کند. 

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۱