جامعه شناسی فرهنگ و هنر
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم تابستان 1401 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش مردم نگارانه که در بین معتادهای کارتن خواب دروازه غار تهران انجام شده، به دنبال آن است که تمایل برخی از معتادها به بی خانمان شدن را بکاود. برخلاف تصورهای مرسوم که علت بی خانمانی معتادها را به مسائل اقتصادی یا حمایتی ربط می دهند، من بر تولد فرهنگ جدیدی تمرکز می کنم که تولیدکننده ی مقوله های معنایی و هیجانی منفی نسبت به معتادهاست. خشونت فرهنگ از خانواده آغاز می شود، با این تصور که معتاد شدنْ خانواده را بی آبرو و بدنام می کند. معتادها در برابر این فرهنگ جدید مجبور می شوند بی- خانمان شوند، خودشان بدنام شوند تا خانواده از بدنامی رهایی یابد. خشونت فرهنگ به خویشان، مردم عادی و دولت گسترش می یابد، با این پنداشت که معتادها آدم های بی ارزشی هستند و حتی جامعه را تهدید می کنند. برای همین، خشونت فرهنگ جدید صرفاً در حد نمادین باقی نمی ماند و اِعمال یک خشونت فیزیکی تمام عیار بر معتادها را مشروع می سازد، از کتک زدن تا کشتن. تولد این فرهنگ جدید در ایران معاصر عیان گر آن شکلی از اقتصاد اخلاق است که در آن گروه هایی از افراد جامعه، بنا بر متفاوت بودن و فاصله گرفتن از جامعه، تحت انواع خشونت ها قرار می گیرند. تولد این فرهنگ جدید در ایران معاصر عیان گر آن شکلی از اقتصاد اخلاق است که در آن گروه هایی از افراد جامعه، بنا بر متفاوت بودن و فاصله گرفتن از جامعه، تحت انواع خشونت ها قرار می گیرند.
درباره دختران چادریِ مدرن: ظهور نسلِ «تری این وان» در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ایران، معمولاً وقتی به دختران باحجاب نگاه می کنیم تصور می کنیم که آنان کم و بیش شبیه همدیگر هستند و چادر، مهم ترین ویژگی آنان است. گویی چادرپوشی، بیشتر شباهت، و نه تفاوت، را به ذهن متبادر می کند. ولی در سال های اخیر به تدریج شاهد ظهور نسل جدیدی از باحجاب ها در ایران هستیم که ویژگی های متفاوتی دارند. آنان سعی می کنند بین حجاب و مد های روز اتصال برقرار کنند، اکسسوری های دخترانه شیک و لاکچری استفاده می کنند، آرایش مد روز دارند، کیف، کفش و عینک های مارک دار دارند، و معتقد به ست کردن این اقلام اند. این «شیک حجاب ها» نشانه ظهور نسل جدیدی هستند که در این مقاله «نسل تری این وان» نامیده شده اند. برای شناخت بیشتر ویژگی های این نسل، در این پژوهش با 14 نفر از این دختران مصاحبه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در بین باحجاب ها، چادریِ اجباری وجود دارد و همه آنان چادر را به اختیار، انتخاب نکرده اند. دخترانی که به اجبار چادرپوش شده اند به شکل های مختلف به مقاومت در برابر تحمیل می پردازند که برای مثال پوشیدن چادر های جلوباز از آن جمله است. همچنین بخشی از شیک حجاب ها با تلاش جهت اتصال مد و حجاب، و همچنین برند پوشی، تلاش می کنند تا نگاه جامعه به «چادری ها» را اصلاح کنند. در نسل تری این وان، تقابل بین «ما» و «دیگری»، نه نسبت به زنان بدحجاب (به تعبیر گفتمان رسمی) بلکه نسبت به زنان باحجابی وجود دارد که این گروه آنان را شلخته پوش و متحجر می داند. این مطالعه، همچنین الگوپذیری زیاد دختران باحجاب از صفحات مد و آرایش در اینستاگرام را تأثید می کند.
نسبت زبان ملی و زبان محلی در سیاست های فرهنگی (مطالعه رویکرد سه نهاد آموزش و پرورش، فرهنگ وارشاد اسلامی وصدا وسیما در شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نسبت زبان ملی و زبان محلی در سیاست های فرهنگی با مطالعه رویکرد سه نهاد آموزش وپرورش، فرهنگ وارشاد اسلامی و صداوسیما در شهر ایلام است. رویکرد پژوهش، کیفی و تکنیک جمع آوری اطلاعات آن مصاحبه عمیق است. جامعه هدف را مسئولان سه نهاد آموزش وپرورش، صداوسیما و فرهنگ وارشاد اسلامی و کارشناسان مربوط به این سه حوزه در شهر ایلام تشکیل می دهند که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. جمع آوری داده ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا کرد که نهایتاً به 16 مصاحبه ختم شد. داده ها به روش تحلیل مضمون تماتیک بر اساس الگوی ولکات مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های این مطالعه کیفی، 9 تم یا مضمون اصلی به دست داد که در سه دسته مضامین مرتبط با سیاست ها، مضامین مرتبط با نتایج و مضامین مرتبط با راهکارها دسته بندی شدند. مضامین مرتبط با سیاست ها شامل چهار مضمون غلبه رویکرد امنیتی در نسبت بین زبان ملی و زبان محلی، سیاست زدگی، سلیقه ای و فردمحور شدن اجرای سیاست ها و مرکزگرایی نهاد و سیاست ها است. مضامین مرتبط با نتایج نیز شامل سه مضمون به حاشیه رفتن زبان محلی، تمرکز قدرت در زبان معیار و چالش تسلط آموزش تک زبانه است و درنهایت مضامین مرتبط با راهکارها شامل دو مضمون ضرورت انسجام زبان قومی و زبان ملی و تنوع گویشی و عدم تسلط گویش معیار در زبان کردی است که در متن پژوهش، به تبیین هر کدام از مضامین اصلی پرداخته شده است.
موسیقی محلی؛ چالش ها و راهکارهای خلق ثروت (مورد مطالعه: موسیقی محلی کهگیلویه و بویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله مطالعه چالش ها و را ه کارهای خلق ثروت در موسیقی محلی استان کهگیلویه و بویراحمد است. برای رسیدن به این هدف، با استفاده از تحقیق کیفی و مصاحبه با 12 نفر از کنشگران موسیقی محلی استان، چالش های موسیقی محلی شناسایی و راه کارهایی برای رشد و سودآوری در این حوزه ارائه گردید. سابقه نگرش منفی به موسیقی، نبود سابقه مصرف عمومی هنر، ذائقه موسیقیایی، پایین بودن درآمد اقتصادی مردم، نبود حامیان مالی، گران بودن ادوات موسیقی و محدودیت واردات تجهیزات استودیویی، ابهام در احکام موسیقی، حساسیت های مذهبی، مدیران غیرمتخصص، کمبود امکانات زیرساختی و بودجه، استفاده ابزاری از هنرمندان در جهت مقاصد ایدئولوژیک و نقض حقوق مؤلف از جمله چالش ها و محدودیت هایی است که موسیقی محلی با آن روبروست. حمایت از گردشگری موسیقی، تأسیس تلویزیون اینترنتی، تشکیل نهاد مدیریت جمعی، استفاده از بازی های دیجیتال، استفاده از ظرفیت مهاجران قومی در شهرهای بزرگ کشور، استفاده از ظرفیت مهاجران خارج از کشور، حضور در فستیوال های جهانی، بازاریابی محلی، ملی و جهانی، سرمایه گذاری در آموزش، حمایت رسانه ای از کارآفرینی فرهنگی، توزیع نوآورانه و دیجیتال موسیقی و حق پخش رسانه ای راه کارهایی است که می تواند به صورت مستقیم و غیرمستقیم به رشد، ترویج و در نتیجه تولید ثروت در صنعت موسیقی محلی بینجامد. نکته مهم و قابل تأمل آن است که اغلب راه کارها با توجه به فضای نوین رسانه ای ارائه شده است. لذا از آنجا که در ایران گفتمان دولتی بر حوزه سیاستگذاری فرهنگ و رسانه غلبه دارد، تغییر در سیاست های فرهنگی و سرمایه گذاری در زیرساخت هاست که می تواند بستری برای تحقق این راه کارها، فراهم کند.
مطالعات فرهنگیِ ایرانی، نادیده گرفتن فرودستان و سیاست زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل جایگاه مطالعات فرهنگی در ایران از خلال مقالات منتشرشده در فصلنامه مطالعات فرهنگی و ارتباطات در فاصله زمانی 1392- 1396 می پردازد. مبنای نظری مقاله مبتنی بر دسته بندی کریس روجک است که این حوزه از دانش را به چهار برهه ملی- مردمی، متنی- نمایشی، جهانی-پساذات باوری و حکومت مندی و سیاست تقسیم می کند. روش مورد استفاده «فراتحلیل کیفی»، و فن گردآوری داد ه ها مبتنی بر بررسی اسناد است. یافته ها نشان می دهد که از 156 مقاله بررسی شده، 97 مقاله در حوزه متون فرهنگی، 25 مقاله در حوزه فرودستان، 8 مقاله در باب زندگی روزمره، 7 مقاله در تحلیل فرهنگ عامه، 4 مقاله مربوط به سیاست گذاری فرهنگی و 14 مقاله نیز سایر مباحث را در بر می گیرند. مضمون مقالات بیانگر آن است که مطالعات فرهنگی در ایران تمایلی به بازنمایی و نمایندگی صداهای خاموش ندارد؛ به بافت و زمینه وقعی نمی نهد؛ انتزاعی است و جامعه هدفِ آن طبقه متوسط تهران. این در حالی است که کشور ایران دارای طیفی از گروه های اجتماعی مختلف با تجربه شکل های چندگانه نابرابری هم در حوزه سیاستِ بازتوزیع و هم در قلمرو سیاستِ بازشناسی است. از این حیث، به نظر می رسد اغلب این مطالعات به سیاست زدایی از جامعه و مردم محدود می شوند و چندان به مداخله راه نمی برند. ولی این تمام داستان نیست. برای مثال، با این که در دو دهه اخیر تغییرات اجتماعی چشمگیری رخ داده است و بخش مهمی از زندگی ما متأثر از فرآیندهای پیچیده اقتصادی و سیاسی است، اما این حوزه از دانش کماکان در پی مطالعات متنی است و التفاتی به چگونگی تغییر در سطح واقعیت مادی زندگی روزمره ندارد. مهم تر از همه این که مطالعات فرهنگی در ایران تاکنون نتوانسته سنت پژوهشی خاصی را دنبال کند و از این رهگذر هنوز به خلق مطالعات فرهنگی ایرانی که ذاتی این شیوه از اندیشه است دست نیافته است.
کارکردهای رسانه ای موسیقی رپ در چارچوب خرده فرهنگ هیپ هاپ (مورد مطالعه: رپ زیرزمینی فارسی در دهه های هشتاد و نود شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جهان کنونی «موسیقی» رسانه ای تاثیرگذار و یک کالای پرمصرف فرهنگی محسوب می شود. موسیقی به واسطه جذابیت های سمعی و تهییج روانی افراد، اثرات روحی و روانی موثر و ماندگاری ایجاد می کند. در سال های اخیر، موسیقی «رپ» به عنوان ابزار رسانه ایِ خرده فرهنگِ «هیپ هاپ»، طرفداران زیادی را جذب خود کرده که عمدتاً در تنش و یا تضاد با فرهنگ غالب جوامع حرکت می کند و از این حیث به آن موسیقی زیرزمینی نیز گفته می شود. این نوع موسیقی سعی می کند با خیابانی ترین کلمات، عامی ترین افراد جامعه را تهییج و جذب نمایند. این نوع از رسانه در متن ها و فرامتن های خود انواعی یافته و کارکردهای متفاوتی را برای شنوندگان مهیا می کند که مقاله حاضر به دنبال پاسخ به این سئوال است که کارکردهای رسانه ای موسیقی رپ زیرزمینی فارسی در دهه های 80 و 90 شمسی چگونه است و با چه مضامینی خودش را ترویج می کند؟ برای رسیدن به پاسخ، از روش کیفی تحلیل مضمون استفاده شد و متن آهنگ های رپ 4 خواننده زیرزمینی و معروف این حوزه در 20 سال اخیر که قریب به ۹۲ آهنگ و ۶۵۷۴ کلمه بود، کدگذاری و تحلیل گردید که در نهایت به این نتیجه رسیدیم که مضامین کارکردی این متن ها، بیشتر حول آگاه سازی، اطلاع رسانی، انتقال ناآگاهانه و آگاهانه فرهنگ، تعلق اجتماعی و همبستگی اجتماعی بوده است.
معماری به مثابه فرهنگ؛ تحلیلی بر کاراکتر زاویه بصری در تطبیق پذیری فرهنگ و معماری فضاهای بینابین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ در معماری هر جامعه ای، نمایش ایدئولوژی هایی است که با احجام عینی نمود پیدا می کند، فرایندی که طی آن دگرگون شدن معماری شکل می گیرد. فرهنگ معماری مشتمل بر هر بنایی است که اندیشه ذهنی طراح خود را از طریق شکل ظاهری عینیت می بخشد. امروزه خوشایندی فضای بصری در حوزه معماری مسئله ای مهم و قابل توجه است. درحالی که همواره برای طراحی نماهای ابنیه از معیارهای تجربی و هنجاری استفاده شده است؛ اما مبحث ویدئواکولوژی در پی به دست آوردن معیارهای بصری برای انطباق بیشتر محیط مصنوع با مکانیسم های بینایی انسان با دنیای بصری است. این مقاله تلاش کرده تا با توجه به ویژگی های ساختار چشم انسان در ارتباط با نماهای ابنیه و تحلیل زوایای بصری عمودی به الگوریتم مشخصی مبتنی بر بوم شناسی بصری از منظر فرهنگ حاکم بر جامعه برسد؛ تا در کنار سایر معیارهای زیبایی شناختی و هنجاری موجود، بتوان در هماهنگی و خوشایندی بیشتری این فضا را شکل داد. این پژوهش از روش توصیفی- پدیدارشناسانه در رویکردی استنتاجی و خوانشی تأویلی استفاده برده است و اطلاعات و داده های مربوط به موضوع، از روش تحلیلی-قیاسی در رابطه با زوایای بصری بکار گرفته شده است. سپس از همسوسازی داده ها برای دستیابی به الگوریتم مذکور استفاده شده و در نهایت یافته های پژوهش به صورت نتیجه و مدلی مفهومی ارائه گردیده است. نتایج این پژوهش در 4بنای شاخص نشان داد همانطور که در فرهنگ معماری ایرانی رعایت مقیاس انسانی و مردم واری فضاها مورد توجه بوده است، ارتفاعی که از الگوریتم بدست می آید، از مرسوم ترین و خوشایندترین ارتفاعات مورد استفاده طراحان در فرهنگ معماری زمان خود بوده است.
مطالعه جامعه شناختی نسبت ابعاد چهارگانه هویت (مطالعه موردی دانش آموزان شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقوله هویت در جوامع مختلف مقوله واحدی نیست و متأثر از منابع هویتی گوناگون است. این امر بعضاً به تضاد و کشاکش این منابع با یکدیگر منجر شده و معضلاتی را دامن زده است. بنابراین، به تناسب پدیده هایی که انسان از طریق آن ها خود را می شناسد و به دیگران می شناساند می توان هویت داشت. هدف این مطالعه سنجش روابط بین ابعاد هویتی و چگونگی تاثیر آنها با یکدیگر در بین نوجوانان شهر سنندج است. همچنین این مقاله تلاش می کند سهم هر یک از ابعاد چهارگانه هویت را در این بین معین کند. به همین منظور نظریه هایی که به مسئله هویت از منظر رویکرد ترکیب-گرایی و همچنین منظر کنش متقابل نمادین تاکید دارند، در بخش نظریه ها تشریح شده اند. همچنین رویکرد ترکیب گرایانه به عنوان چارچوب نظری این مطالعه انتخاب شده است. روش تحقیق در این پژوهش رویکرد کمی و با استفاده از تکنیک پیمایش انجام گرفته است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندار بوده و جامعه آماری هم نوجوانان شهر سنندج است. در این مطالعه نمونه آماری 400 نفر را شامل می شود. در مدل تجربی بدست آمده از ارتباط بین ابعاد هویت نوجوانان، نکته مهم محوریت هویت رسمی در بین دیگر ابعاد هویت است و تمام ابعاد هویت با بعد هویت ملی رابطه مستقیم و مثبتی دارند. بعد هویت محلی با دیگر ابعاد هویت ارتباط مستقیمی ندارد و کمتر از سایر ابعاد هویتی تاثیر پذیرفته است.
پیامدهای ساخت مال ها و مراکز خرید در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مال سازی در دوره بعد از انقلاب، به صورت یک روند مشخص از دوره شهرداری کرباسچی آغاز شده، در دوره شهرداری قالیباف شتابی چشمگیر گرفته و در دهه 90 به نقطه اوج خود رسیده است. شتاب گیری ساخت مال ها در تهران بعد از انقلاب، حاکی از تغییر در سیاست های اجرایی مجموعه مدیریت شهری و در رأس آن شهرداری تهران بوده است. اکنون معضلات حاصل از مال سازی بی رویه، در حال رخ نمودن و آشکارگی در شهر تهران است. مطالعه پیش رو، عملکردهای واقعی مدیریت شهری تهران در مال سازی و پیامدهای حاصل از آن را با مفاد و محتوای اسناد سیاستی شهری و اسناد بالادستی جمهوری اسلامی ایران مقایسه کرده و کوشیده است خطوط ناهماهنگی میان این دو را برجسته سازد. این مطالعه به روش کیفی ازجمله روش اسنادی و با ترکیبی از تکنیک های مصاحبه باز و عمیق با متخصصان، پژوهش کتابخانه ای به خصوص استفاده از کتب و منابع تاریخی و تحلیل اسناد سیاستیِ موجود انجام شده است. برای تحلیل و تلخیص داده ها نیز از تحلیل محتوا استفاده شده است. یافته ها ذیل پنج عنوان «ارتباط مال سازی و سوداگری شهری در تهران»، «ارتباط مال سازی و گسترش مصرف گرایی در تهران»، «پیامد های زیست محیطی مال سازی در تهران»، «پیامدهای اجتماعی مال سازی در تهران» و «پیامد مال سازی برای الگوهای معماری و منظر شهر تهران» ارائه شده است. نتایج مطالعه نشان می دهد که سیاست مال سازی غیراصولی و بیش ازظرفیت در تهران ازحیث پیامدهایش، تعارض ها و مغایرت های جدی با اهداف و چشم انداز مشخص شده برای تهران در اسناد سیاستی داشته است.
مسئولیت پذیری اجتماعی در تلقی معلمان و مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مسئولیت پذیری اجتماعی ازجمله مهم ترین عناصر فلسفه وجودی سازمان ها است مسئولیت پذیری اجتماعی را قبول مسئولیت یک سازمان به رفتار اجتماعی مسئولانه معنی می کنند که این رفتار پاسخ مطلوبی به تقاضای جامعه و گروه های نفوذگذار آن است.هدف از انجام دادن این پژوهش، دستیابی به ادراک معلمان و مدیران از مفهوم مسئولیت پذیری اجتماعی است. مطالعه حاضر به شیوه کیفی و از نوع پدیدارشناسی با نمونه گیری هدفمند و از طریق مصاحبه ژرف نگر با 18نفر از معلمان و مدیران سطح شهر سنندج انجام گرفت که حداقل سه سال از اشتغال آن ها (تدریس و مدیریت در مدارس) در سازمان آموزش وپرورش گذشته بود. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. تجزیه و تحلیل متن مصاحبه ها با روش دیکلمن و همکاران (1989)صورت پذیرفته است.یافته های حاصل از ادراک مسئولیت پذیری توسط معلمان و مدیران مورد نظر بوده است که شامل 47 مضمون فرعی و 7مضمون اصلی که شامل: مسئولیت پذیری نسبت به سازمان، مسئولیت پذیری نسبت به مسائل اجتماعی، مسئولیت پذیری در قبال نقش های مختلف اجتماعی دانش آموزان، مسئولیت پذیری نسبت به والدین، مسئولیت پذیری در قبال گروه، مسئولیت پذیری اخلاقی و مسئولیت پذیری فردی می باشد. نتایج حاصل از پژوهش حاضر می-تواند برای مسئولان آموزش و پرورش و سایر پژوهشگران علاقه مند در این حوزه مورد استفاده قرار گیرد و تصویری روشن از ادراکات معلمان و مدیران را از مفهوم ارائه نماید.