«بررسی نقش خانواده های خاستگاه و خودساخته بر کارآفرینی زنان، با رویکرد نظریه زمینه ای» (مورد مطالعه: زنان دانش آموخته آموزش عالی ساکن تهران) (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
اهداف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش خانواده های خاستگاه و خودساخته بر کارآفرینی زنان دانش آموخته آموزش عالی است. این هدف به دلیل تأثیر کارآفرینی زنان بر بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه اهمیت دارد و به دلیل نیاز پژوهشی، تحقیق آن ضرورت می یابد. روش مطالعه: پژوهشی کیفی با روش نظریه زمینه ای، رویکرد طبیعت گرایی توصیفی- تحلیلی و ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته انجام شد. مشارکت کنندگان شامل زنان کارآفرین دانش آموخته آموزش عالی ساکن تهران و مطلعین است که از طریق نمونه گیری هدفمند و متوالی با تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند و مصاحبه پژوهش با 52 تن به اشباع رسید. برای تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک سه مرحله ای کدگذاری (باز، محوری و گزینشی)، مفاهیم ، مقولات و مضامینی به دست آمد که محتوای مدل پارادایمی و روایت داستان را تشکیل داد. برای تعیین روایی و پایایی از تکنیک های بازاندیشی، تکرارپذیری و تأیید استفاده شده است. یافته ها: یافته ها حاکی از تأثیر خانواده خاستگاه در ایجاد سرمایه های فرهنگی-توسعه ای، ارتباطی- انطباقی و عاطفی در فرد کارآفرین است؛ همچنین با ایفای نقش های تربیتی، الگویی، انگیزشی، فرصتی و حمایتی خواسته یا ناخواسته آنان را به سوی کارآفرینی هدایت می کنند. خانواده های خودساخته نیز با ایفای نقش-های الگویی، انگیزشی، فرصتی و حمایتی بر کارآفرینی آنان مؤثر هستند. نتیجه گیری: با توجه به چگونگی تأثیر دو نوع خانواده، خانواده های خاستگاه می توانند با اصلاح سبک« ارتباطی- انطباقی» و گسترش فرهنگ «توسعه مدارانه»، بستر جامعه پذیری مناسبی را برای زنان فراهم آورند. خانواده های خودساخته نیز با حمایت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، فرصت های برانگیختگی را برای آنان مهیا می کنند.Investigating the Role of Original and Self-made Families on Women's Entrepreneurship Via GT Approach) Study case: Female Graduates of Higher Education Living in Tehran) Mehrnoush Foroutan , Khadijeh Safiri* , Tahereh Mirsardoo
Objectives: The aim of this research is to investigate the role of families of origin and self-made families on the entrepreneurship of women with higher education. This goal is important because of the effect of women's entrepreneurship on improving the economic and social status of society; therefore, due to the need for research, conducting this research becomes necessary. Methods: Qualitative research was conducted with grounded theory method, descriptive-analytical naturalistic approach, and semi-structured in-depth interview tool. The participants include women entrepreneurs who have graduated from higher education and living in Tehran and informants who were selected through targeted and consecutive sampling with the snowball technique and the interviewees of the study reached saturation with 52 people. For data analysis, using the three-step coding technique (open, central, and selective), concepts, categories, and themes were obtained that formed the content of the paradigmatic model and the narrative of the story. Rethinking, repeatability, and verification techniques have been used to determine validity and reliability. Results: The findings indicate the influence of the family of origin in creating cultural-developmental, communicative-adaptive, and emotional capital in the entrepreneur; Also, by playing the role of education, model, motivation, opportunity, and support they lead them to entrepreneurship, willingly or unwillingly. Self-made families are also effective in their entrepreneurship by playing exemplary, motivational, opportunity, and support roles. Conclusion: Considering the effect of two types of families, the families of origin can provide a suitable socialization platform for women by modifying the "adaptive-communicative" style and expanding the "development-oriented" culture. Self-made families also provide them with opportunities for stimulation with economic, social, and cultural support.