جامعه شناسی نهادهای اجتماعی
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره هشتم پاییز و زمستان 1400 شماره 18 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی علل فروپاشی ساختار خانواده و دلایل ورود زنان در مدل مفهومی رابطه فرا زناشویی بود. روش مطالعه: پژوهش با رویکرد کیفی و روش گراندد تئوری انجام شد. تکنیک گردآوری داده ها، مصاحبه ساخت نیافته و داده های موردنیاز از مصاحبه با 17 نفر از زنان ساکن شهر قزوین که تجربه رابطه فرا زناشویی داشتند، جمع آوری شده است. انتخاب مصاحبه شوندگان با روش نمونه گیری هدفمند که نیازمند استفاده از نمونه گیری متوالی به نام گلوله برفی است، انجام شد. در این پژوهش از اعتبار زاویه بندی استفاده شده است. یافته ها: بر اساس یافته ها، شرایط علی این پژوهش تنوع طلبی جنسی، عدم مهارت و دانش جنسی و توجیه رابطه فرا زناشویی و عدم حضور همسر شناسایی شدند. پدیده محوری دگردیسی صمیمیت یا عشق متلاقی که درزمینه ی جایگزینی برای رشد روابط اجتماعی و تغییر ارزش های اجتماعی، افزایش اوقات فراغت و تسهیل گری فن آوری های نوین پدید آمده است. نتیجه گیری: فردگرایی، دوسویگی جنسیتی، بی تفاوتی همسر، فرودستی زن در کسب درآمد به عنوان شرایط مداخله گر و در نهایت این که زنان، در این کنش و واکنش ها، با اقدام به رابطه فرا زناشویی و به میل به مصرف گرایی، مدیریت بدن و تردید داشتن در ادامه زندگی و توجیه این رابطه، پیامدهایی چون افزایش لذت گرایی و عادی شدن رابطه فرا زناشویی را خلق کردند.
پدیدارشناسی تجربه زیسته مادری (مورد مطالعه مادران 20 تا 45 ساله شهر اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف اصلی این پژوهش توصیف عمیق درک مادران از تجربه ی مادریشان است. روش مطالعه : روش انجام پژوهش از نوع کیفی و به شیوه پدیدارشناسی است. جامعه ی موردمطالعه ی این تحقیق، مادران 20 تا 45 ساله شهر اراک است و جمع آوری داده ها با استفاده از مصاحبه های عمیق فردی صورت گرفته است. نمونه ها به صورت هدفمند انتخاب شدند و پس از انجام 24 مصاحبه، اشباع نظری حاصل شد. پس از ضبط مصاحبه ها، داده ها مکتوب شدند و مورد تحلیل قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از روش کولایزی (1978) که موستاکاس (1994) نیز آن را تشریح کرده، کمک گرفته شده است. یافته ها: تحلیل داده ها نشان می دهد که مادران شرکت کننده باوجود تفاوت هایشان در تحصیلات و شغل، به اشکال مختلف سه مقوله ی اصلی بازاندیشی، هویت یابی و فشار اجتماعی را در تجربه ی مادریشان داشته اند. نتیجه گیری: بازاندیشی با خرده مقولاتِ: مادری همدلانه، جبرانی، آگاهانه، رقابتی و مادری به معنای برنامه ریزی، نشان می دهد که مادران امروز در مورد چگونگی مادریشان بازبینی می کنند. هویت یابی نیز با خرده مقولاتِ: خلق فراغت و تلاش برای ایجاد یا گسترش شبکه های ارتباطی، نشان می دهد که مادران در جریان کنش مادری درصدد کسب بسته های جدید هویتی نیز هستند. همچنین فشار اجتماعی با خرده مقولاتِ: فقدان نهادهای حمایتی و مادر مسئول اصلی در قبالِ فرزند، اشاره به فشاری می کند که مادر از جانب جامعه در ارتباط با چگونگی ایفای نقش خود حس می کند.
دیالکتیک سوژه و فضا: زنانِ معلم در فضاهای رسمی و غیر رسمی (مورد مطالعه: معلمان شهر کامیاران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر ضمن اتکا بر مضمونِ نظریِ فضامندیِ روابطِ اجتماعی، درصدد ارائه ی تحلیلی کیفی از شیوه های برساخت سوبژکتیویته ی زنان در فضاهای رسمی و غیررسمی است. رویکرد نظری برگرفته از سنتی انتقادی (از آرای فمنیست ها تا نظریات فوکو و هانری لوفور) است که ضمن داشتن التفاتی دایمی به محوریت امر اجتماعی، برساخت سوبژکتیویته را در متن فضا تحلیل می کند. روش مطالعه: میدان مطالعه زنان شهر کامیاران و به طور مشخص زنانِ معلم است که به طور روزمره هر دو نوع فضا را تجربه می کنند. سوای مشاهده مستقیم میدان مطالعه توسط پژوهشگر و اشتراک در تجارب زیسته با سوژه های مورد مطالعه ، داده ها از طریق مصاحبه-های عمیق فردی گردآوری شده اند و با استفاده از شیوه تحلیل مضمونی تفسیر گشته اند. یافته ها: یافته ها در قالب 20 مقوله فرعی و 4 مقوله اصلی صورتبندی شده اند و نتایج نشان می دهد که زنانِ معلم در فضای رسمیِ مدرسه به میانجی نوعی «نمایشِ عمومی» با سازوکارهای انضباطی مدرسه کنار می آیند، اما در زیر پوست این نمایشِ عمومی نوعی «روایت نهانی» برای مقاومت در برابر این نظام انضباطی برمی سازند. درست اما همین زنان در فضاهای غیررسمی از «نمایش عمومی» نه به عنوان دستمایه ای برای کنار آمدن با نظام انضباطی بلکه به مثابه محملی برای ابراز وجود و نمایش خویشتنِ زنانه استفاده می کنند و با ورود به معاشرت های دوستانه و برقراری تعامل با دیگری و گذران اوقات فراغت درصدد تحقق نَفس زنانه برمی آیند. نتیجه گیری: به بیان دیگر، در این فضاها تلاش زنان برای برساخت روایتی نهانی جهت محافظت از خویش کم رنگ تر و ناضروری تر می شود و جای خود را به تلاش جهت تقویت عاملیت زنانه می دهد که معمولاً به واسطه کنش هایی مثل نقاب زدایی از چهره، بدن نمایی و تصرف فضا انجام می گیرد. کنش زنانه در فضاهای رسمی معطوف به نوعی مقاومت ظریف و نامرئی برای پنهان کردن خویش و گریختن از چنگال نظام انضباطی است، اما در فضاهای غیررسمی در جهت نوعی کنش گری فعالانه برای بازنمایی زنانگی و تصرف فضاها پیش می رود.
شناسایی و اولویت بندی عناصر هویت فرهنگی در تکوین و پایداری هویت قوم ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مقاله حاضر شناسایی و اولویت بندی عناصر هویت فرهنگی زمینه ای در تکوین و پایداری هویت قوم ترک است.روش مطالعه: روش تحقیق به صورت کیفی-کمّی بود. بخش کیفی از طریق مصاحبه با 22 نفر از خبرگان آذری ساکن در شهر تهران و مراکز استان های ترک زبان به روش گلوله برفی در سال 1399 تا رسیدن به اشباع نظری صورت پذیرفت. بخش کمّی با 384 نفر از ساکنین مراکز استان های آذری نشین با استفاده از فرمول کوکران به روش تصادفی طبقه ای انجام شد. ابزار سنجش در بخش کیفی، چک لیست و پرسشنامه نیمه ساختاریافته بود. ابزار سنجش در بخش کمّی، پرسشنامه محقق ساخته مستخرج از شاخص های شناسایی شده توسط خبرگان بود. جهت روایی سنجی مضامین مصاحبه ها؛ دو مرحله متوالی از نظرسنجی با خبرگان استفاده شد. جهت سنجش روایی پرسشنامه محقق ساخته از اعتبار محتوایی و اعتبار سازه ای و جهت سنجش پایایی نیز از آلفای کرون باخ بهره گرفته شد.یافته ها: یافته ها در بخش کیفی نشان داد؛ بر اساس روش «تحلیل مضمون» حاصل از مصاحبه با خبرگان؛ از بین 144 مضمون، 74 کد طبقه بندی شده، 12 مضمون فرعی و در نهایت چهار مضمون اصلی شامل 1. جغرافیا 2. زبان 3. نگرش فردی 4. ویژگی های شخصیتی هستند که شاخص های آنها به عنوان عناصر هویت فرهنگی زمینه ای در تکوین و پایداری هویت قوم ترک شناسایی شدند. یافته ها در بخش کمّی نیز نشان داد؛ بر اساس تحلیل عاملی اکتشافی انجام شده پنج عامل: 1. ویژگی های شخصیتی 2. زبان 3. تفاوت جنسیتی 4. نگرش فردی 5. جغرافیا عناصر هویت فرهنگی زمینه ای در تکوین و پایداری هویت قوم ترک شناسایی شدند. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد: هویت فرهنگی زمینه ای در سطح زیاد در تکوین و پایداری هویت قوم ترک نقش دارد که عامل جغرافیا و زبان پراهمیت ترین و تفاوت جنسیتی کم اهمیت ترین نقش را دارا هستند.نتیجه گیری: جغرافیا و زبان، مهم ترین عناصرِ هویت فرهنگی زمینه ای در تکوین و پایداری هویت قوم ترک می باشند.
سنخ شناسی و دلایل تعاملات اقتصادی مهاجران ایرانی در آلمان با ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: امروزه متخصصان دیدگاه منفی نسبت به مهاجرت را به چالش کشیده و نگاه مثبت تری به این مسأله دارند. از منظر آنان مهاجرت می تواند برای هر دو کشور مبدأ و مقصد مزایایی به همراه داشته باشد. یکی از مزایای مطرح شده تعاملات اقتصادی آنان با کشور مبدأ است که می تواند منجر به توسعه اقتصادی، فرهنگی در کشور مبدأ شود. با توجه به فقدان تحقیق جامع در این زمینه، هدف این پژوهش شناخت انواع تعاملات اقتصادی مهاجران مقیم آلمان با ایران و دلایل آنان نسبت به آن است. روش مطالعه : جامعه آماری تحقیق حاضر عبارت است از کلیه مهاجران قانونی بالای 18 سال مقیم کشور آلمان که بیش از 2 سال سابقه اقامت در این کشور دارند. ازآنجایی که چارچوب پیشینی برای بررسی این مسأله وجود نداشته است از روش کیفی و مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شد. بر اساس نمونه گیری نظری، با 30 نفر از مهاجران مصاحبه انجام شد. یافته ها: یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد در انتقال کالا و وجه از آلمان به پنج دسته اصلی ارسال هدیه، سرمایه گذاری، کنش های خیرخواهانه، ارسال کالای کمیاب و خرید خدمات گنجانیده وجود دارد.نتیجه گیری: این پنج دسته اصلی تابع ادغام فرهنگی، ادغام اقتصادی، نگرش به ایران و آلمان و همچنین تعداد سال های اقامت مهاجران در آلمان است.
فرایند تصمیم گیری زوجین در تأخیر فرزندآوری و شرایط اجتماعی دخیل در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: مطالعه ی حاضر به منظور کشف فرایند تصمیم گیری زوجین در خصوص تأخیر فرزندآوری و همچنین درک و شناخت زمینه-های اجتماعی دخیل در تصمیم گیری آن ها انجام گرفته است. روش مطالعه: در این پژوهش که در سال 1399 در شهر مشهد انجام گرفت، نمونه ها (8 زوج مشهدی که از زندگی مشترکشان چند سالی گذشته بود و تمایل به فرزندآوری نداشتند) به صورت گلوله برفی انتخاب گردیدند و داده ها از طریق تکنیک مصاحبه ی روایی (فردی و زوجی) و با استفاده از روش کیفی تحلیل روایت گردآوری شدند. یافته ها: از تجزیه و تحلیل مضمونی داده ها پنج مضمون اصلی پدیدار شد که دامنه ی آن ها بدین قرار بود: کودک گران قیمت، شبکه اجتماعی منصرف کننده، شبکه اجتماعی خنثی، با همان تنها و ترجیحات رفاه طلبی. یافته های حاصل از تحلیل ساختاری روایت نشان داد که زوجین در فرایند زندگی خود با بحران ها، مسائل، نگرانی ها و تمایلاتی روبرو شده اند و در مواجهه با آن ها به بررسی و ارزیابی فرزندآوری پرداخته و تصمیم گرفته اند آن را به تعویق بیاندازند. برای زوجین، داشتن فرزند در آن موقعیت (دوره از زندگی) منجر به عدم رسیدن به اهدافشان می گردد و بر مشکلاتشان می افزاید. نتیجه گیری: وضعیت اقتصادی زوجین، شبکه اجتماعی، چگونگی رابطه با یکدیگر و اهداف و انگیزه های شخصی آن ها، در فرایند تصمیم گیری در خصوص تأخیر فرزندآوری، نقش قابل ملاحظه ای در هر دوره از زندگی داشته است.
مطالعه فرایند برساخت الگوی تعاملی فرد- خانواده- جامعه و گرایش به مواد مخدر صنعتی در شهر سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: این تحقیق، از منظر افراد بومی درگیر با پدیده، در پی فهم این مطلب است که چه بسترهایی در محیط زیستی فرد، او را به سمت اعتیاد سوق می دهد، چه عوامل، شرایط و تعاملاتی در این بستر وجود دارد و پیامدهایی که ناگزیر پس از اعتیاد گریبان گیر آنها خواهد شد چیست. روش مطالعه : مطالعه با رویکرد تحقیق کیفی انجام شد، مشارکت کنندگان 17 مرد بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند؛ اطلاعات، با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته گردآوری شده و با روش تحلیل محتوی کیفی نظریه داده بنیاد رویکرد اشتراوس و کوربین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: «بهنجارسازی و تابو شکنی از مصرف مواد»، «مشکلات و اختلافات خانوادگی و زیست محیطی»، «انفعال خانواده و ضعف در نظارت»، «عدم ایفای نقش حمایتی و کنترلی جامعه، «ابهام اهداف و چشم اندازهای آینده»، «جاذبه های مصرف»»، «چالش های فردی و شخصیتی»، 7 کد محوری مذکور هستند. نتیجه گیری: مقوله هسته این تحقیق «انکسار الگوی تعاملی سازنده فرد- خانواده- جامعه» است که بقیه مقوله ها را در بر می گیرد. نظریه زمینه ای تحقیق، در قالب مدل پارادایمی شامل شش بعد شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، پدیده، تعامل و پیامدها بیان شده است.
بررسی جامعه شناختی ارتباط انواع سرمایه با میزان گرایش زنان متأهل به طلاق در شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف این تحقیق بررسی جامعه شناختی ارتباط انواع سرمایه با میزان گرایش زنان متأهل به طلاق است. روش مطالعه: جامعه آماری تحقیق را زنان متأهل 54-15 سال شهر همدان در سال 1398 تشکیل می دهند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 300 نفر محاسبه گردید. روش نمونه گیری طبقه ای است. روش پژوهش پیمایشی است و به منظور گردآوری داده ها و اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده است. جهت سنجش اعتبار پرسشنامه از اعتبار صوری و برای تعیین پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS در دو بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی صورت گرفته است. متغیرهای مستقل پژوهش شامل شش متغیر سرمایه اجتماعی، سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی تجسم یافته، سرمایه فرهنگی عینیت یافته، سرمایه فرهنگی نهادی و سرمایه جنسی زنان و متغیر وابسته پژوهش میزان گرایش زنان متأهل به طلاق است. یافته ها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان می دهد بین هر شش متغیر مستقل پژوهش با میزان گرایش زنان به طلاق رابطه ی معنادار و منفی وجود دارد. متغیرهای سرمایه جنسی، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی تجسم یافته، سرمایه فرهنگی عینیت یافته، سرمایه فرهنگی نهادی و سرمایه اقتصادی به ترتیب رابطه قوی تری را با متغیر وابسته پژوهش دارا می باشند. نتیجه گیری: همچنین نتایج آزمون رگرسیون چند متغیره گام به گام نشان می دهد که سه متغیر سرمایه جنسی، سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی تجسم یافته توانسته اند درمجموع 0/51 درصد از واریانس متغیر وابسته (میزان گرایش زنان متأهل به طلاق) را برآورد کنند.
مطالعه پدیدارشناختی تجربه ی زیسته ی کاربران اینترنتی از سایت های قمار: مطالعه موردی کاربران سایت وان ایکس بت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: در طول تاریخ مقوله ی کسب درآمد و ترکیب آن با سرگرمی، بشر را به گونه های مختلف به سوی خود جذب کرده است. اکنون که در قرن 21 سایت های قمار و شرط بندی آنلاین در این زمینه پیشتازند و کاربران این سایت ها به طور روزافزون در حال گسترش هستند. کشور ایران نیز از جمله کشورهای است که برخی از جوانان آن زمان و انرژی زیادی را در این سایت ها صرف می کنند. هدف این پژوهش مطالعه پدیدارشناختی تجربه زیسته کاربران سایت های قمار و شرط بندی است تا به این سئوالات پاسخ دهد که کاربران ایرانی چگونه جذب چنین سایت هایی می شوند و چگونه درآمد حاصل از آن را برای خود توجیه می کنند؟روش مطالعه: روش شناسی این مطالعه پدیدارشناسی است و برای گردآوری اطلاعات در این پژوهش پس از بررسی ادبیات موضوعی با 20 نفر کاربر سایت های قمار و پیش بینی مصاحبه ی عمیق و نیمه ساختار یافته صورت گرفت.یافته ها: بر اساس بررسی و تحلیل مصاحبه ها، با قطبی سازی، انتزاع و بسترمندسازی، منسجم سازی یک تم مرکزی (استحاله درآمد حلال) و دو تم بنیانی (کسب استقلال مالی و فرار از روزمرگی) و دو تم پسینی (وابستگی شدید و روش یابی) است که از 19 تم اصلی انتزاع شده است.نتیجه گیری: کاربران با ارائه یک تحلیل ذهنی از کار که مبتنی بر تولید خدمات است و اینکه امروز در ایران بسیاری از مردم بدون تولید خدمات خاصی کسب درآمد می کنند و درآمد آنها حرام محسوب نمی شود، درآمد حاصل از قمار را نتیجه تلاش و کوشش و تحقیقات شان می دانند و اینکه حق کسی را نخورده اند. همچنین با همه گیری فضای مجازی آنها باور دارند در آینده تعریف جدیدی از شغل ارائه خواهد شد و قمار در آینده یک شغل خواهد بود.
تحلیل جامعه شناختی مواجهه شهروندان تهرانی با فقدان فضای پارک خودرو و اخلاقیات مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: از منظر جیکوبز، فضا و اجتماع رابطه ای واضح و وثیق دارند بدان معنا که درک فضا بدون محتوای اجتماعی آن دشوار است. این پژوهش در تلاش است که از دیدگاه جیکوبزی به پدیده و مشکل فضای پارک خودرو در شهر تهران به عنوان موضوعی اجتماعی- فضایی توجه نموده تا این رویکرد و توجه به حوزه مطالعات شهری تسری یابد. روش مطالعه: روش پژوهش، ترکیبی- اکتشافی متوالی است. در مرحله اول (کیفی) از تحلیل محتوا استفاده شده و مرحله دوم (کمی) به روش پیمایشی انجام گرفته است. در بخش کیفی، تمرکز تحقیق معطوف به خبرگزاری و یا سایت های خبری معتبری بوده که رخداد موردنظر توسط مردم و یا خبرنگاران در آنها گزارش شده است. روش نمونه گیری به شیوه تمام شماری نمونه های در دسترس بوده و در بخش کمی با استفاده از نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم و تصادفی ساده تعداد 302 نفر به عنوان جمعیت نمونه انتخاب شدند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس۲۳ و مدل تاپسیس انجام گرفته است. یافته ها: اکثر شهروندان تهرانی در طی هفته با فقدان فضای پارک خودرو مواجه می باشند. ازجمله تبعات مواجهه شهروندان با نبود جای پارک خودرو، مشاجره و درگیری لفظی با عابرین پیاده رو، بوق زدن بی مورد و ممتد، جروبحث و فریاد کشیدن، ضرب و شتم، فحاشی و توهین، خارج شدن از خودرو و گلاویز شدن، عدم رعایت حق تقدم و حل مسالمت آمیز منازعات می باشد. ارزیابی ها دلالت بر پایین بودن رعایت اخلاقیات مرتبط با نبود جای پارک خودرو و در کلان شهر تهران دارد؛ با این وضعیت، مناطق شرق و شمال تهران به ترتیب ازلحاظ توزیع شاخص های موردمطالعه (رعایت اخلاقیات) در رتبه های اول و دوم قرار دارند و مناطق جنوب در رتبه آخر قرار می گیرد. نتیجه گیری: کلان شهر تهران با مشکلات فراوانی در این عرصه روبه رو است که اگر برای حل وفصل آن تدبیر مناسبی اندیشیده نشود موجب تحمیل هزینه های اجتماعی فراوانی هم به گردانندگان سیستم (مسئولین) و هم به استفاده کنندگان سیستم (شهروندان) خواهد شد.
روابط فرازناشویی و بسترهای آن: مطالعه ای کیفی در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: تغییرات اجتماعی فرایندهای گوناگونی را در روابط بین زوجین رقم زده و زمینه ساز ظهور و گسترش انواع مختلفی از روابط جنسی پیشا و پسا ازدواج شده اند. اما این روابط نه در هوا بلکه در زمین و بسترهای خاصی نمود می یابند. اهداف: مقاله حاضر با هدف درک و توصیف بسترها و زمینه های شکل گیری روابط فرازناشویی در شهر رشت انجام شده است. روش مطالعه: رویکرد روش شناختی مطالعه حاضر از نوع کیفی بوده و برای جمع آوری داده ها با تعداد 14 نفر از زنان و مردان درگیر در روابط فرازناشویی مصاحبه عمیق به عمل آمد. در نهایت داده ها به کمک تکنیک تحلیل محتوای کیفی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان دادند که روابط فرازناشویی به عنوان امری تعاملی بین فرد و جامعه در دو بستر فردی و اجتماعی بروز می یابند. بسترهای اجتماعی برخی ریشه در ارزش های سنتی مانند پدرسالاری دارند و برخی در ریشه در افول ارزش های سنتی. ارزش های فردی، ویژگی های شخصیتی و احساس ناامنی در روابط در شرایط مداخله گری رسانه ای به گسترش روابط چندگانه عاطفی و تجربیات فرازناشویی منجر شده است. نتیجه گیری: در چنین شرایطی جاذبه های محیطی و افول ارزش ها از یک سو در ترکیب با مفهوم سازی نو از عشق از سوی دیگر مکانیسم روابط فرازناشویی را قابل تبیین و تفسیر می نماید.
کار روشنفکری و جامعه مخاطره: مقایسه ای میان جامعه شناسی انتقادی میشل فوکو و یورگن هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: از آغاز دوران جدید، جنبش روشنفکری، خود را به مثابه مهم ترین طبقه تولیدکنندگان فکر و محرک تأسیس نهادهای فرهنگی و سیاسی در جوامع معرفی و تثبیت نموده اند. آن ها با توجه به زمینه و زمانه خود، نوشتن را به محمل و امکانی برای واکنش جدی و مستدام به بحران ها و دیگر شقوق ازهم گسیختگی های جامعه بشری تبدیل می کنند. در نوشتار حاضر با توجه به بحران های بدخیم دامن گیر زیست جهان امروزی، ماهیت و کار روشنفکری با تمرکز بر جامعه شناسی انتقادی دو متفکر برجسته به بحث و بررسی گذاشته شده است. از این قرار پرسش اصلی آن است که جامعه دستخوش مخاطره ها در رویکرد انتقادی میشل فوکو و یورگن هابرماس چه جایگاهی دارد؟ در پاسخ به این پرسش واره نشان داده می شود که هرچند دو نظریه پرداز سویه های معرفتی متمایز و متخالف دارند اما دستگاه نظری شان پیوند وثیق با شرایط جامعه در مخاطره معاصر دارد. هدف این پژوهش بررسى انتقادى مواجهه جامعه شناسی انتقادی معاصر در دوران جوامع پساها «پساکرونا» است. روش مطالعه: مقاله با توجه به الگوی نظری «سیاست زندگی» به نگارش درآمده و روش آن تطبیقی است.یافته ها: این رویکرد با تمرکز بر مواجهه میان فوکو و هابرماس است و به منظور تبیین این فرضیه مواضع آن ها درزمینه ی هستی شناسی انتقادی زمان حال بررسی و آثار آن در نوع و شکل مواجه با بحران های فراگیر جامعه دوران «پساها» موردبررسی نقادانه قرار گرفته است. نتیجه گیری: با بررسی یافته های حاصل از اندیشه فوکو و هابرماس و سنجش منش انتقادی آن ها در جهان درگیر بحران ها و مخاطرات می توان نتیجه گرفت که کار و عمل روشنفکرى یک نوع پراتیک جمعى و مشارکتى، آن هم در بستر سپهر عمومى در جهان سرشار از مخاطرات است.
ارائه الگوی پارادایمی خودسانسوری در نهادهای حاکمیّتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: نگاهی واقع بینانه نسبت به پدیده خودسانسوری در نهادهای حاکمیتی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن هدف اصلی این تحقیق است. روش مطالعه : این تحقیق، در چارچوب پارادایم تفسیری با رویکرد کیفی و برمبنای روش گراندد تئوری عینی گرا و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته به مطالعه روابط عمومی های نهادهای حاکمیتی در شهر یزد پرداخته است. بر این اساس، ۲۳ نفر از افراد دارای حداقل 5 سال سابقه تصدّی مسؤولیّت اطلاع رسانی در نهادهای حاکمیّتی با استراتژی نمونه گیری هدفمند به صورت تدریجی و همگن با حداکثر تنوّع و همچنین با بهره مندی از استراتژی گلوله برفی و نمونه گیری نظری انتخاب شدند. یافته ها: یافته های این تحقیق حاکی است از مجموع 208 مفهوم باشد از گزاره های ناشی از متون مصاحبه ها، 24 مقوله فرعی و ۸ مقوله اصلی به دست آمده است. پدیده هسته ای برآمده از مقولات این تحقیق نشان دهنده یک «تبادل مشروعیّت بخش» در فرایند خودسانسوری در نهادهای حاکمیّتی شهر یزد است. نتیجه گیری: نتایج نهایی این پژوهش بیانگر تلفیق ابعاد فردی و ساختاری در پدیده خودسانسوری در نهادهای حاکمیّتی است. به نظر می رسد افراد در راستای منفعت طلبی های فردی و گروهی و در زیر فشار الزامات ساختاری، تدبیراندیشی کرده و با حرکت در مسیر تبعیت و تأیید در سطوح فردی، سازمانی یا فراسازمانی، در نهایت به تبادلی مشروعیّت بخش تن می دهند.
شهرهای دانش، شهرهای دانشگاهی و مطالعات آمایش سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: پیدایش شهرهای دانش جدید پیامد شکل گیری جامعه دانش محور و اقتصاد دانش بنیان است. ظهور این مراکز از سویی نتیجه تقارب تئوری های توسعه دانش محورو مدیریت دانش و مطالعات شهری است. از سویی شهر دانش نتیجه آشتی رفاه اقتصادی و ارزش های اجتماعی نیزهست؛ جایی که سرمایه های فکری ، سرمایه اجتماعی، سرمایه انسانی و سرمایه مالی و فیزیکی با هم گره می خورند؛ مکانی که در جذب، حفظ و رشد مغزها کارآمد است. شکل گیری شهرهای دانش عمدتاً از مولفه هایی آغاز شده است که ریشه جغرافیایی داشته و مستقیماً به مبحث آمایش سرزمین ارتباط دارد.شهرهای دانش بیش از سایر اجتماعات انسانی نیازمند افق راهبردی و طرح توسعه و آینده پژو هی هستند بنابراین در طرح های آمایش نیازمند توجه مضاعف اند . امری که درکشورایران مورد کم توجهی قرارگرفته است. هدف اصلی مطالعه حاضر این است که با توجه به ارکان و ویژگی های شهرهای دانش و شهرهای دانشگاهی روشن کند چه ملاحظات عمده ای برای تکوین درست این مراکز می بایست مدنظر سیاستگذاران قرار گیرد؟روش مطالعه: این پژوهش ازنظر هدف درزمره تحقیقات کاربردی، ازنظر ماهیت یک پژوهش کیفی، وازنظرروش یک مطالعه تطبیقی-مقایسه ای است.یافته ها: یافته های مطالعه مقایسه ای نشان می دهد شهرهای دانشگاهی ایران از میان سه گروه ویژگی (توسعه دانشگاهی – توسعه اجتماعی و فرهنگی – ویژگی های ارتباطی) تنها ویژگی نخست را در عمل تحقق داده اند.نتیجه گیری: توسعه شهرهای دانش و شهرهای دانشگاهی در ایران تکثیر واحدهای علمی و مراکز دانشگاهی بوده است نه ارتقا و توسعه هنجارهای علم. حتی تأسیس و توسعه این مراکز در امتداد سنت علمی قدیم ایران نبوده بلکه سرریز ناموزون یک تقاضای اجتماعی مهار نشده بوده است که بدون توجه به اصول آمایش سرزمین به خودی خود شکل گرفته است. نویسنده هشت پیشنهاد برای بهبود این وضعیت درانتهای مقاله ارائه کرده است.
برساخت ازدواج بین مذهبی موفق و زمینه های شکل گیری آن: مطالعه کیفی بین زوجین استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: در این پژوهش بر زمینه های شکل گیری ازدواج بین مذهبی موفق در بین زوجین ناهمسان همسر تاکید شده است. روش مطالعه: بر اساس روش شناسی کیفی و نظریه زمینه ای با 23 نفر از زوجین ناهمسان مذهب در سال 1399 طی یک بازه زمانی 7 ماهه در استان سیستان وبلوچستان با روش نمونه گیری نظری مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته صورت گرفت. داده ها بر اساس روش گلیزر و اشتراوس طی سه مرحله کدگذاری و تحلیل گردید. یافته ها: در کدگذاری باز 70 مفهوم، در کدگذاری محوری 13 مقوله ی فرعی و 5 مقوله ی اصلی استخراج گردید. پدیده محوری «مدارای فرهنگی و ازدواج بین مذهبی موفق» در شرایط علی «ازدواج عاشقانه غیرمتعصبانه مذهبی» شکل می گیرد و همراه با شرایط زمینه ای «تنوع دینی و به رسمیت شناختن تفاوت های مذهبی در خانواده» و شرایط مداخله گر «فرهنگ خانواده گرایی» موجب راهبردهایی نظیر «خانواده دموکراتیک» در زوجین شده که نهایتا به پیامد «رضایت از زندگی در ازدواج بین مذهبی تفاهم-آمیز» ختم می شود؛ نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت شیوه انتخاب همسر و تعاملات بین زوجین، کنار گذاشتن پیش داوری و سوگیری مذهبی در زندگی مشترک، الگوی تعامل فرهنگی رایج در جامعه و فرهنگ خانواده گرایی دموکراتیک در شکل گیری ازدواج بین مذهبی موفق در بین زوجین نقش مهمی ایفا می کند.