مقالات
حوزه های تخصصی:
فضای سایبر -که از آن مسامحتاً با عنوان فضای مجازی یاد می شود- عرصه و زیست جهانِ نوینی است که در پی بروز انقلاب های علمی چند دهه اخیر و پیشرفت بشر در علوم رایانه و فناوری اطلاعات، به دست انسان مدرن گشوده شده است. به موازات انفتاح و بسطِ فزاینده این ساحت جدید، فراهم شدن امکان تعامل فرامکانی و فرازمانی افراد با یکدیگر و با اشیاء و نیز بروز تغییر هستی شناسانه (تغییر در نحوه وجودِ) اطلاعات، یعنی گسست اطلاعات از ماده (کاغذ) و شبیه سازی آن در ماده "بیت" (دیجیتالی شدن اطلاعات)، در عرصه معرفت شناسی بشر و درک او از چیزها نیز دگرگونی شگرفی پدید آمد؛ به گونه ای که می توان، نشستن اطلاعات به جای معرفت؛ تغییر در روش طبقه بندی اطلاعات؛ مرور صفحه نمایش به جای خواندن مطلب؛ تحول در معیار صدق باورها؛ تحول در الگوی توجیه باورها؛ فقدان ملاک تمییز میان حقیقت و مجاز؛ گسترش معرفتِ اجتماع محور؛ و تحول در مسئولیت معرفتی را در زمره مهم ترین مختصات معرفت شناختی فضای سایبر -چونان یکی از اصلی ترین منابع معرفت بشر کنونی- دانست. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-عقلی، درصدد تبیین مختصات معرفت شناختی فضای سایبر بوده و اهم تطورات معرفت شناختی این عرصه را به تصویر کشیده است
بررسی انتقادی نسبت فلسفه ذهن کانت و فلسفه ذهن معاصر با تأکید بر کارکردگرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله قصد دارد تا با بیان اجمالیِ فلسفه ذهن کانت، در بخش اول، تأثیر آن در فلسفه ذهن معاصر، و در بخش دوم، تأثیر و نسبت آن با کارکردگرایی را مورد بررسی و نقد قرار دهد. از مهمترین مواردی که در آن فلسفه ذهن معاصر متأثر از اندیشه های کانت بوده عبارت اند از: (1) لزوم وضع نوعی ساختار ضروری برای اندیشه و تجربه. (2) ارتباط میان صورت های آگاهی و خودآگاهی. (3) کنار نهادن خودِ دکارتی که ناظر به بحث کانت در نقد روان شناسی عقلانی است. (4) تفکیک حس از فاهمه در کانت پیشگام مسئله تجربه در نظریات جدید درباره آگاهی است. همچنین در بخش دوم، نشان می دهیم که اگرچه میان کارکردگرایی و فلسفه ذهن کانت شباهت هایی وجود دارد، اما روایت کارکردگرایانه بسیاری از مفاهیم اساسیِ فلسفه وی ازجمله برخی کیفیات ذهنی و معماری استعلایی آن، و توجه به هستی شناسی طبیعت ذهن را کنار می گذارد. از نظر ما، هر خوانشی از جمله خوانش کارکردگرایانه از کانت، برای اینکه اصیل تلقی شود، بایستی دارای دو شرط اساسی باشند: (1) با مهمترین آموزه های کانت که عبارت است از روش استعلایی و التزامات آن، در تعارض نباشد. و (2) زمینه تاریخی مباحث کانت و تطور زمانی مفهوم مد نظر را مورد توجه قرار دهد.
ذات گرایی جدید و حدود تأثیر دین بر علوم(با تأکید بر رویکرد مصباح یزدی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ذات گرایی جدید در تقابل با کلّ ضدّذات گرایی مابعدنیوتنی تا حال حاضر و روایت جدیدی از ذات گرایی قدیم است. جناب استاد مصباح یزدی، که در سنّت ذات گرایی قدیم قرار دارند، دارای دیدگاهی است که در توافق با ذات گرایی جدید است. طبق ذات گرایی جدید، حقایق دارای ذوات و خواص ذاتی حقیقی و اعتبارات دارای ذوات و خواص ذاتی اعتباری اند. ذوات و خواص ذاتی موضوعات تجربی از طریق تجربه، موضوعات عقلی از طریق عقل، و موضوعات اعتباری(اعم از اعتبارات تجربی و نقلی، و اعم از اعتبارات توصیفی و توصیه ای) از طریق اعتبارات غیردینی و دینی قابل اکتساب و شناسایی می باشند. طبق رویکردی که مصباح یزدی در باب روش و در باب علم دینی دارند، علوم تجربی و نیمه ی تجربی علوم اجتماعی و رفتاری به تبع تجربه، علوم عقلی محض به تبع عقل، علوم عقلی غیرمحض به تبع عقل و منابع عقلی دین، و علوم نقلی و نیمه ی نقلی علوم اجتماعی و رفتاری به تبع نقل و منابع نقلی دین قابل اکتساب می باشند. بر این اساس، رسالت دین بر تأیید برخی علوم، تهذیب برخی علوم، و تأسیس برخی دیگر است.
رهیافت باور بدون قرینه کافی بر اساس ارزیابی مبانی کلیفورد و جیمز(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
کلیفورد با ثابت دانستن حقیقت عالم و صادق دانستن گزاره در مطابقت با آن، تنها راه توجیه باور را ارائه دلایل عقلی کافی می داند. او با اتخاذ رویکرد «لاأدری گری» در شرایط قفدان قرینه کافی، معیاری غیرقابل اجرا مطرح می کند و با غفلت از ساحات مختلف وجودی انسان، بسیاری از نیازها و باورهای مهم را به حالت تعلیق درمی آورد که در مواردی مستلزم قبول ناآگاهانه یک طرف قضیه می گردد. جیمز حقیقت عالم را سیال می داند و با توصیه به آسان باوری، حقیقت و صدق را به سودمندی فرومی کاهد و از اراده معطوف به باور سخن می گوید. او برآن است که هرگاه ساحت معرفتی نتواند دلایل کافی برای توجیه ارائه کند، بقیه ساحات، با استناد به ادله عملی، یاری گر انسان در کسب معرفتند. به نظر می رسد برای رهایی از نقاط ضعف مطرح در نظریه کلیفورد و جیمز، می توان رهیافت میانه ای را در پیش گرفت و گزاره های بدون قرینه را به نوعی تلقی به قبول کرد که در موضع صدق قرار نگیرد و با پذیرش آن گزاره، بدون فروکاستن معنای صدق و بدون ادعای صدق برای گزاره مفروض، از آثار آن بهره مند گشت.
بررسی علم بسیط و علم مرکب در آرای صدرالمتالهین و بازخوانی آن با رویکردی درون دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در کتب آسمانی و به ویژه قرآن کریم به دسته ای از علم و ادراک اشاره شده که به موجب آن جهان سرتاسر صاحب شعوری همگانی تلقی می گردد. این شعور که علمی بسیط به شمار می رود به همراه علم مرکب، تقسیماتی از علمند که مطالعه آن ها به تعمیق مطالعات هستی شناختی و انسان شناختی مددی فراوان می رساند. صدرالمتالهین در تحلیل این دو علم، افقی را به سوی ذهن ها می گشاید که در فهم نصوص دینی بسیار راه گشاست. پرسش اصلی نوشتار حاضر آن است که تحلیل دقیق اقسام علم بسیط و مرکب از نگاه صدرالمتالهین چیست و کاستی های آن کدام است؟ نگارنده در روی آوردی توصیفی، تحلیلی به آرای ملاصدرا و در ضمن بیان کاستی های نگاه او به علم بسیط و مرکب، به تبیین ویژگی ها، تفاوت ها و مختصات دقیق هرکدام همت گماشته است. فرضیه تحقیق با نظر به تعالیم وحیانی، چنان است که با نگاهی نسبی می توان همه موجودات را از یک منظر، صاحب علم مرکب دانست و از نگاهی دیگر با علم بسیط و مرکب میان شان تمایز نهاد.
طرح واره های تصویری داستان حضرت ابراهیم(علیه السلام) در قرآن کریم بر مبنای نظریه زبان شناسی شناختی جانسون(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از مفاعیم انتزاعی در داستان های قرآن کریم از راه مفاهیم عینی بیان می گردند. جانسون معتقد است انسان بر اساس تجربیاتی که از جهان پیرامون خود کسب می کند، برای فهم امور انتزاعی آمادگی بیشتر و بهتری دارا خواهد بود. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به طرح واره های تصویری داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم پرداخته تا به این پرسش ها، پاسخ دهد؛ طرح واره های تصویری داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم دارای چه قابلیت های مفهومی است؟ کدام یک از انواع طرح واره های تصویری بیشترین سهم را در انتقال مفاهیم و درک درست از آیات داستان حضرت ابراهیم (ع) دارد؟ نتایج حکایت از آن دارند؛ قرآن کریم به عنوان اثری همه جانبه با توجه به مفاهیم انتزاعی گسترده ای که در خود جای داده، دارای طرح واره های تصویری حرکتی، حجمی و قدرتی بسیاری است. از مجموع آیات دربردارنده ی داستان حضرت ابراهیم (ع)، بیشترین آیات شامل طرح واره حرکتی است. کمترین آیات طرح واره ی قدرتی و حجمی هستند.