مقالات
حوزه های تخصصی:
با مرور برخی آثار به نظر می رسد، طرد اثبات گرایی در علوم انسانی و یا هرگونه سخنی از تکثرگرایی و بومی گرایی، فروافتادن در دام نسبی گرایی دانسته شده است. خاستگاه این دیدگاه را می توان عدم توجه به معانی مختلف نسبی گرایی دانست؛ نسبی گرایی عموماً به عنوان مفهومی عام در نظر گرفته می شود که ریشه در شکاکیت سوفسطائیان داشته و مابعد اثبات گرایان آن را در ساحت های گوناگون بازتولید کرده اند؛ به طوری که انسان، معیار همه چیز بوده و در غیاب حقیقت مطلق، ملزومات معرفت از فردی به فرد دیگر کاملاً تغییر می یابد؛ تا جایی که قیاس ناپذیری پارادایم ها و عدم امکان گفت وگو ثمره طبیعی آن خواهد شد. دقت در ابعاد مسئله، روشنگر این مطلب است که نسبی گرایی یک کلّ واحد نبوده و دارای اقسام گوناگونی است. با تتبّع بیشتر این نتیجه حاصل می شود که آنچه مشهور به نسبی گرایی است، در برخی موارد اساساً دچار اشتراک لفظی با نسبی گرایی به معنای افراطی آن گشته و در برخی موارد اعتقاد به چنین آموزه ای نه تنها فرو افتادن در شکاکیت نیست، بلکه معقول و از نظر معرفت شناختی بلااشکال نیز به نظر می رسد. نگارندگان با تفکیک و تبیین انواع نسبیت، سعی نموده اند همه انواع نسبی گرایی قابل تصور در علوم انسانی را در مدل مطلوب پیشنهادی عرضه نموده و هر کدام را از حیث معرفت شناختی ارزیابی نمایند.
هویت «منطق علوم انسانی اسلامی» و مسائل پیرامونی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«منطق علوم انسانی اسلامی» به مثابه دستگاه روشی، دارای مباحث و مسائل درونی و بیرونی فراوانی است. مسائل درونی آن، ناظر به مباحث روش و قواعد روشی است و مسائل بیرونی و پیرامونی آن، از سنخ فلسفه مضاف می باشد. این مسائل عبارت اند از: هستی شناسی و چیستی شناسی آن دانش (منطق علوم انسانی)، غرض و غایت، موضوع، قلمرو و... . این نوع مباحث از مسائل و اجزاء دانش به شمار نمی رود؛ بلکه از سنخ مسائل پیشینی و فلسفی اند که به نوعی شناسنامه آن نیز به شمار می رود؛ لذا از لحاظ اهمیت و اولویت زمانی، بر سایر مسائل درونی این حوزه، برتری و تقدم دارد. این مقاله، به عناصر رکنی و غیررکنی «منطق علوم انسانی اسلامی»، نظیر چیستی منطق علوم انسانی (هویت معرفتی)، امکان، موضوع، ساختار معرفتی، اهمیت و ضرورت، غایت، نسبت و مناسبات آن با علوم و حوزه های معرفتی مرتبط (پیش نیازها، هم نیازها و پس نیازها) می پردازد که هم نما و شمایی کلی از آن ارائه می دهد و هم به مثابه دستگاه روش گانی و چارچوب نظری است که با تکمیل آن، این قابلیت را دارد که مبنای تحقیقات بعدی در این زمینه قرار گیرد
قرآن کریم و حدود تأسیس، تأیید و تهذیب علوم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در نصوص قرآنی، آیاتی وجود دارد که قرآن کریم را بیانگر هر چیزی معرفی می کنند؛ آیات دیگری وجود دارند که قرآن کریم را کتاب هدایت معرفی می کنند. به نظر می رسد آیات نوع دوم، آیات نوع نخست را تخصیص می زنند؛ یعنی قرآن کریم بیانگر هر چیزی است که در جهت هدایت آدمی قرار دارند. طبق این تفسیر، که به نظر می رسد تفسیری واقع بینانه و عقل گرایانه باشد، فهم ما از علم، دین، علم دینی، علوم و نحوه تأثیرگذاری دین بر علوم آن گونه که در مقاله آمده است، سیمای خاصی به خود خواهد گرفت. بر این اساس دین، تأسیس کننده علوم نقلیِ دینی، تأییدکننده علوم تجربی و علوم عقلی محض و همچنین تأیید و تهذیب کننده سایر علوم عقلی خواهد بود.
تحلیل شناختی استعاره های مفهومی در کتاب کافی بر مبنای الگوی لیکاف و جانسون(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران معاصر پس از انتشار کتاب استعاره هایی که با آنها زندگی می کنیم، اثر لیکاف و جانسون، نظریه ایشان را مبنای کار خود قرار دادند. استعاره با این رویکرد، فرایندی ذهنی و انتزاعی محسوب می شود. با توجه به اینکه در متون دینی بیشترین فراوانی در مفاهیم انتزاعی وجود دارد، بی شک مهم ترین منبع جهت دست یابی به روایت های معصومان، کتاب شریف کافی است. شیخ کلینی این کتاب را بر سبک جوامع حدیثی گردآوری کرده است؛ بدین صورت که در بردارنده مفاهیم و موضوعات مختلفی است. نگارندگان مقاله با روش کتابخانه ای- اسنادی برمبنای نظریه ارائه شده توسط لیکاف و جانسون، ابتدا استعاره ها را از سراسر کتاب کافی استخراج کرده و سپس با روش تحلیل محتوا، میزان بهره گیری معصومان از این ابزار بیانی و ذهنی را در موضوعات مختلف به دست آوردند. در نهایت نیز به تحلیل پیکره ای و معرفی پربسامدترین حوزه های مبدأ و مقصد پرداخته شد.
نقش معرفت شناختی حافظه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار بر آن است به تحلیل نقش معرفت شناختی حافظه از نگاه معرفت شناسان معاصر بپردازد. از میان منابع پایه معرفت و توجیه می توان به ادراک حسی، درون نگری، گواهی، استدلال و استنتاج اشاره کرد. درباره اینکه حافظه یک منبع اساسی معرفت است یا نه، بحث های زیادی صورت گرفته و از گذشته تاکنون موافقان و مخالفانی داشته است. در این رابطه، مقاله حاضر می کوشد تا به این پرسش ها پاسخ دهد: آیا حافظه جزء منابع معرفتی است؟ اگر حافظه جزء منابع معرفتی باشد، آیا به صورت مستقل می تواند مولد معرفت باشد؟ یا آنکه صرفاً یک منبع حفاظتی و نگهدارنده است؟ این جستار، ابتدا به طور مختصر به متافیزیک حافظه پرداخته، سپس به نقش معرفتی و جایگاه آن در معرفت شناسی می پردازد. این مقاله نشان می دهد، حافظه نه تنها مولدگرا نیست، بلکه به نظر می رسد نقش حفاظت گرایی را نیز به خوبی ایفا نمی کند؛ با وجود این نظریه حفاظت گرایی از دیگر نظریه های رقیب، مقبول تر است.
علیت ذهنی و برون گرایی محتوای حالت های ذهنی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
علیت ذهنی به معنای تأثیر علّی ذهن یا حالت ها ذهنی بر رفتار بدنی و یا تأثیر رفتار بدنی بر ذهن یا حالت ها ذهنی است. برون گرایی در محتوا به معنای آن است که حداقل بخشی از محتواهای ذهنی برای متعین شدن، یا به عبارتی تشخص یافتن، به خارج از ذهن وابسته اند. با پذیرش برون گرایی در محتوای حالت ها ذهنی، این پرسش پیش می آید که اگر حداقل بخشی از محتوای حالت ها ذهنی به خارج وابسته است، آیا علیت ذهنی منحل نمی شود؟ این مقاله در صدد اثبات این نکته است که برون گرایی، علاوه بر معضل های سنتی و شناخته شده، معضل دیگری برای علیت ذهنی ایجاد نمی کند. در پاسخی به پرسش بالا باید گفت که هرچند برون گرایی محتوا در مقام تحقق محتوا، وابستگی محتوا را به خارج از ذهن می پذیرد، اما وابستگی پس از تحقق به خارج، در معنای برون گرایی فرض نشده است. با این توصیف، می توان برون گرایی را پذیرفت؛ اما پس از استقرار حالت ذهنی- با تعین محتوای آن- در مقام تاثیر علّی آن بر رفتار بدنی، آن حالت ذهنی، هیچ وابستگی ای به خارج از ذهن ندارد و به طور کامل امری ذهنی به شمار می آید؛ ازاین رو می توان خوانشی از برون گرایی ارائه کرد که در عین پذیرش برون گرایی با علیت ذهنی نیز سازگار باشد.
کیفیت پیدایش خُلق بر اساس دیدگاه ابن سینا، ملاصدرا و فیزیکالیسم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
خُلق از اقسام کیفیات نفسانی به شمار می آید. از آنجا که رفتار و اعمال انسان ناشی از خلقیات اوست و خلقیاتی که برای انسان حاصل می شود تاثیر بسزایی در سعادت و کمال او دارد، بحث از کیفیت پیدایش خلق دارای اهمیت است. در این نوشتار ابتدا به بیان چیستی و اقسام خلق پرداخته شده و سپس کیفیت پیدایش خُلق بر اساس دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا مورد تبیین و بررسی قرار گرفته شده است. بر اساس دیدگاه ابن سینا، برخی از اقسام خلقیات مجرد و برخی مادی هستند. اما از نظر ملاصدرا همه اقسام خلق، مجرد از بدن و ماده هستند. طبق دیدگاه هر دو حکیم، امور بدنی- مانند مزاج، طبیعت بدن و تکرار افعال- در پیدایش خلقیات تاثیرگذارند؛ اما مبانی متفاوتی که این دو حکیم در مورد مادی و مجرد بودن قوای نفس و به تبع آن اقسام خُلق دارند، سبب اختلاف نظر آنها در کیفیت پیدایش خُلق شده است. بر اساس دیدگاه فیزیکالیسم، خلقیات به فعل و انفعالات عصبی و مغزی تنزل داده شده است و هیچ گونه تبیین غیرمادی برای خلقیات وجود ندارد.
معناشناسی توصیفی قول سدید در قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ترکیب واژگانی «قول سدید» از نظر معنا و مفهوم یکی از واژه های مهم قرآنی است که تاکنون با رویکرد معناشناختی بررسی نشده است. از طرفی هر گاه واژه سدید با واژه قول در کنار یکدیگر به کار رفته است، به واژه قول سرایت کرده و «قول سدید» را به معنای قولی محکم و بدون خدشه و شک، تبدیل می کند. ترکیب «قول سدید» در قرآن کریم از دایره تنوع گسترده معنایی از قبیل قول معروف، حسن، میسور و بلیغ برخوردار است و در معانی مختلفی از جمله محکم و غیر قابل نفوذ و بدون هیچ شکافی به کار رفته است. مقاله حاضر کوشیده است تا به روش توصیفی–تحلیلی، این واژه را در قرآن مجید، مورد واکاوی قرار دهد و بدین نتیجه رسیده است که در نظام فرهنگ وحیانی، با بررسی واژگان هم نشین قول سدید- یعنی دو واژه «تقوا» و «خشیت»- باید در قول سدید، تقوای الهی و خشیت از خداوند متعال در فرد تجلی بیابد تا بتواند به این دستور الهی عمل کند؛ به سخن دیگر افراد باید از خدا بترسند، به مؤمنان ضررى وارد نکنند و نسبت به یتیمان ظلمى روا ندارند. با بررسی واژگان جانشین «قول سدید»، چنین برداشت می شود که قول سدید عبارت است از: کلامی که هم مطابق با واقع باشد و لغو نباشد و هم اینکه دارای ثمره و فایده مشروع باشد.