۱.
زمینه و هدف: ترکیب بدنی ارتباط نزدیکی با سلامت و نحوه اجرای حرکات ورزشی دارد. بنابراین، هدف تحقیق حاضر مقایسه متابولیسم سوبستراها و کارآیی مکانیکی خالص حین دویدن بر روی نوار گردان در دختران چاق، لاغر و با وزن طبیعی بود. روش تحقیق: برای این منظور، 9 دختر لاغر (چربی بدن 56/3 ± 17/19 درصد)، 9 دختر چاق (چربی بدن 42/4 ± 29/42 درصد) و 9 دختر طبیعی (چربی بدن 58/3 ± 23/27 درصد) برای شرکت در طرح انتخاب شدند. پروتکل ورزشی شامل دویدن بر روی نوارگردان با شدت 75 درصد حداکثر ضربان قلب به مدت 30 دقیقه اجرا شد و گازهای تنفسی با استفاده از دستگاه تحلیل گازهای تنفسی به مدت 30 دقیقه در حالت پایه و 30 دقیقه حین فعالیت جمع آوری شد و میزان اکسیداسیون چربی، کربوهیدرات، هزینه انرژی و کارآیی مکانیکی خالص شرکت کنندگان محاسبه گردید. سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون LSD و در سطح 05/p
۲.
زمینه و هدف: نیاز به آمادگی جسمانی و حرکتی بالا به منظور موفقیت در فوتبال، مربیان و ورزشکاران را به سمت استفاده از تمرینات همزمان مقاومتی- هوازی سوق داده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر چهار هفته تمرین موازی مقاومتی-هوازی بر توان، قدرت عضلانی و حداکثر اکسیژن مصرفی مردان جوان فوتبالیست بود. روش تحقیق : تعداد 30 فوتبالیست 18 تا 20 ساله (با میانگین قد 8±177 سانتی متر و وزن 4/3±70 کیلوگرم) به دو گروه تمرین همزمان مقاومتی- هوازی تناوبی (شدت بالا) و تمرین مقاومتی- هوازی تداومی (شدت متوسط) تقسیم شدند. هر دو گروه 3 جلسه در هفته و به مدت 4 هفته به تمرین پرداختند. قبل و بعد از 4 هفته تمرین حداکثر اکسیژن مصرفی شرکت کننده ها با آزمون یویو ریکاوری مرحله 1، قدرت اندام های فوقانی و تحتانی با آزمون حداکثر قدرت عضلانی و هم چنین توان عضلانی با آزمون پرش عمودی سارجنت اندازه گیری شد. به منظور بررسی تغییرات درون گروهی و بین گروهی به ترتیب از آزمون های t وابسته و مستقل در سطح معنی داری 05/0>p استفاده گردید. یافته ها : تمرینات همزمان مقاومتی-هوازی منجر به بهبود توان و قدرت عضلانی در هر دو گروه شد (005/0=p)، اما فقط تمرین مقاومتی-هوازی تناوبی در بهبودی حداکثر اکسیژن مصرفی اثر داشت (03/0=p). نتیجه گیری : در مجموع نتایج نشان داد تمرینات مقاومتی- هوازی تناوبی در بهبود برخی از عوامل آمادگی جسمانی و حرکتی مردان فوتبالیست موثرتر است.
۳.
زمینه و هدف: آپوپتوزیس در بافت پس میتوزی همچون قلب که قابلیت تکثیر سلولی ندارد، مهلک است؛ چرا که از دست رفتن کاردیومیوسیت ها جایگزین شدنی نیست. این در حالی است که تمرین ورزشی می تواند در کاهش آپوپتوزیس مؤثر باشد. هدف مطالعه حاضر تاثیر 3 ماه تمرین هوازی منظم بر بعضی عوامل مسیر میتوکندریایی آپوپتوزیس در بافت قلبی موش های نر ویستار بود. روش تحقیق: این تحقیق از نوع مطالعات کاربردی است که در قالب یک طرح تجربی با گروه کنترل به اجرا درآمد. تعداد 31 سر موش نر ویستار با میانگین وزنی 21/9± 80/173 گرم در سه گروه همگن کنترل سه ماهه (10 سر)، کنترل شش ماهه (10 سر) و تمرین هوازی (11 سر) تقسیم شدند. گروه تمرین هوازی به مدت 3 ماه در تمرینات ورزشی با شدت 75 الی 80 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی شرکت کردند. پس از اجرای پروتکل تمرینی، مراحل جراحی و استخراج بافت قلبی انجام شد و بیان ژن های Bax و Bcl-2 با استفاده از روش RT-PCR ارزیابی گردید. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 05/0>p استخراج گردید. یافته ها: بیان ژن Bcl-2 در گروه تمرین هوازی افزایش معنی دای در مقایسه با گروه کنترل شش ماهه پیدا کرد (001/0=p)؛ در حالی که بیان ژن Bax در گروه تمرین هوازی تغییر معنی داری در مقایسه با گروه کنترل شش ماهه نداشت (21/0=p). نتیجه گیری:تمرینات هوازی منظم می توانند در کنترل آپوپتوزیس میتوکندریایی بافت قلبی نقش داشته باشند.
۴.
زمینه و هدف: انجام فعالیت ورزشی بدون بازیافت مناسب، احتمالا آسیب های ناشی از ورزش را باقی می گذارد یا باعث درد و رنج ورزشکار می شود. ازاین رو مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر شش هفته تمرین اختصاصی فوتبال و روش های مختلف بازیافت بر سرعت، پرش عمودی و آسیب عضلانی بازیکنان فوتبال به اجرا درآمد. روش تحقیق: تعداد 36 فوتبالیست جوان و نخبه شهر بیرجند به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به 4 گروه بازیافت غیرفعال، بازیافت فعال، شناوری در آب سرد و ماساژ تقسیم شدند. آزمودنی ها ابتدا یک جلسه دویدن رفت و برگشت در مسافت 20 متر تا سرحد واماندگی انجام دادند و سپس در یکی از روش های بازیافت 20 دقیقه ای شرکت کردند. پس از آن 6 هفته تمرینات اختصاصی فوتبال به اجرا درآمد و سپس یک جلسه فعالیت وامانده ساز و روش های بازیافت 20 دقیقه ای تکرار گردید. شاخص های لاکتات دهیدروژناز (LDH) و کراتین کیناز (CK) با روش الایزا، سرعت با آزمون دوی سرعت های تکراری بانگسبو، و توان بی هوازی با آزمون پرش عمودی اندازه گیری شدند. نتایج با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، t وابسته و توکی در سطح معنی داری 05/0< p استخراج گردید. یافته ها: روش بازیافت غیرفعال و ماساژ متعاقب 6 هفته تمرینات اختصاصی فوتبال موجب کاهش آنزیم LDH (به ترتیب با 01/0= p و 04/0=p) و روش بازیافت ماساژ موجب کاهش CK (001/0=p) شرکت کنندگان شد. از طرف دیگر، روش بازیافت آب سرد موجب بهبود سرعت شرکت کنندگان گردید (01/0=p)، اما بازیافت آب سرد و ماساژ بهبود پرش عمودی را در پی داشت (01/0=p). نتیجه گیری: غوطه وری در آب سرد و بازیافت فعال در بین جلسات تمرینی، موجب تسریع بازیابی عملکردهای جسمانی (سرعت و توان انفجاری) و کاهش شاخص های آسیب عضلانی (CK و LDH) بازیکنان فوتبال می گردد.
۵.
زمینه و هدف: فیتوئین-آ سایتوکاین مترشحه از کبد است که با بروز بیماری های مرتبط با چاقی نظیر مقاومت به انسولین و دیابت نوع دو ارتباط دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین تناوبی شدید بر سطح سرمی فیتوئین-آ، انسولین، گلوکز ناشتا و مقاومت به انسولین در زنان جوان چاق بود. روش تحقیق: تعداد 20 زن چاق به طور تصادفی به دو گروه تجربی (میانگین سنی 32/5±4/14 سال و شاخص توده بدنی 33/18±6/12 کیلوگرم/مترمربع) و کنترل (میانگین سنی 35/45±2/33 سال و شاخص توده بدنی 31/58±1/65 کیلوگرم/مترمربع) تقسیم شدند. آزمودنی ها در گروه تجربی در 8 هفته تمرین تناوبی شدید شامل یک دقیقه تناوب دویدن با شدت 90 درصد حداکثر ضربان قلب با 1 دقیقه تناوب استراحت دویدن با شدت 60-50 درصد حداکثر ضربان قلب، 20 دقیقه در هر جلسه، 3 جلسه در هفته شرکت کردند. اندازه گیری شاخص های خونی و ترکیب بدنی مورد بررسی، قبل و بعد از اجرای پروتکل تمرینی انجام گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها به کمک آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون t زوجی در سطح معنی داری <۰/۰5p انجام شد. یافته ها: بر اساس آزمون تحلیل کوواریانس، تغییرات سطوح سرمی فیتوئین- آ (0/04=p)، انسولین (0/03=p)، وزن (001/0=p)، شاخص توده بدنی (005/0=p)، درصد چربی (0/0001=p) و محیط کمر (0/002=p) در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشت. نتیجه گیری: به نظر می رسد کاهش سطوح فیتوئین-آ پس از تمرینات تناوبی شدید، در بهبود مقاومت به انسولین در زنان جوان چاق نقش ندارد.
۶.
زمینه و هدف: کنترل چاقی از اجزای مهم بهداشت عمومی به حساب می آید و فعالیت ورزشی با هدف پیشگیری و درمان چاقی، از راهکارهای مهم توصیه شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر 8 هفته دویدن تداومی بر غلظت سرمی پروتئین شبه متئورین و اینترلوکین-6 (IL-6) در رت های نر مبتلا به سندرم متابولیک بود. روش تحقیق: پژوهش حاضر از نوع تجربی بود. تعداد 24سر رت نر نژاد ویستار 6 هفته ای با وزن 180-150 گرم، به طور تصادفی به دو گروه رژیم غذایی استاندارد (SD, n=8) و رژیم غذایی با چربی بالا (HFD, n=16) تقسیم شدند و به مدت 12 هفته تحت رژیم غذایی قبل از ورزش قرار گرفتند. بعد از این دوره، 8 سر رت از گروه (SD) و 8 سر رت از گروه HFD انتخاب شدند تا وضعیت سندرم متابولیک از طریق سنجش سرمی نیمرخ لیپید و انسولین تایید شود. سپس 16 رت گروه (HFD) به طور تصادفی به دو گروه کنترل سندرم متابولیک (Ctr+MetS, n=8) و تمرین تداومی (CT, n=8) تقسیم گردیدند. پروتکل دویدن تداومی هوازی با شدتی معادل 75-65 درصد حداکثر سرعت از هفته اول تا هفته هشتم اجرا شد. در پایان هفته هشتم، مقادیر سرمی پروتئین شبه متئورین و IL-6 با استفاده از کیت های ویژه رت شرکت زلبایو کشور آلمان مورد سنجش قرار گرفتند. آزمون آماری تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی برای بررسی تغییرات بین گروهی بکار گرفته شد. داده ها با کمک نرم افزار SPSS نسخه 20 در سطح معنی داری 05/p≤0 تحلیل شدند. یافته ها: انجام 8 هفته دویدن تداومی نتوانست بر سطح سرمی متئورین تاثیر معنی داری (افزایش غیرمعنی دار) داشته باشد (09/0=p)؛ با این حال، سطح سرمی IL-6 در گروه سندرم متابولیک افزایش معنی داری داشت (001/0=p). نتیجه گیری: به نظر می رسد 8 هفته دویدن تداومی اثرات اندکی بر تنظیم التهاب ناشی از چاقی از طریق تنظیم شاخص سرمی پروتئین شبه متئورین و IL-6داشته باشد.
۷.
زمینه و هدف: رژیم های غذایی نامناسب و کاهش فعالیت بدنی، با بروز بیماری های قلبی- عروقی ارتباط دارند. با توجه به این که نقش تمرین تناوبی شدید (HIIT) و محدودیت کالریک، بر استرس اکسیداتیو بافت قلب به خوبی شناخته نشده است، هدف تحقیق حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرینات HIIT با و بدون محدودیت کالریک، بر فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز (GPx)، مالون دی آلدئید (MDA) و پروتئین کربونیل (PC) قلبی موش های صحرایی تحت رژیم غذای پرچرب بود. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، 24 سر موش صحرایی نر چاق به 4 گروه شامل رژیم غذای پرچرب، رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک، رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک+HIIT، و رژیم غذای پرچرب+HIIT تقسیم شدند. تعداد 6 سر موش هم در گروه کنترل سالم قرار گرفتند. برنامه HIIT به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته با شدت بالا به اجرا درآمد و موش های با رژیم غذایی در همین مدت، غذای پرچرب دریافت کردند. شاخص های GPx و MDA با روش الایزا و PC به روش اسپکتوفتومتری اندازه گیری شدند؛ سپس نتایج با روش تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون توکی در سطح 05/0>p استخراج گردید. یافته ها: سطوح PC در گروه های رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک (001/0=p)، رژیم غذای پرچرب+HIIT (001/0=p)، و رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک +HIIT (01/0=p) به طور معنی داری پایین تر از گروه رژیم غذای پرچرب بود. این متغیر همچنین در گروه رژیم غذای پرچرب +HIIT از گروه های رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک (005/0=p) و رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک +HIIT (001/0=p) به طور معنی داری پایین تر بود. از طرف دیگر، MDA در گروه رژیم غذای پرچرب+ HIIT از گروه های رژیم غذای پرچرب (03/0=p) و رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک +HIIT (009/0=p) به طور معنی داری کمتر بود. ارزش های GPx نیز در گروه رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک +HIIT به طور معنی داری بالاتر از گروه رژیم غذای پرچرب بدست آمد (001/0=p). نتیجه گیری: اجرای HIIT نسبت به محدودیت کالریک، بهبودی بیشتری در شاخص های استرس اکسیداتیو ایجاد می کند؛ در حالی که HIIT و محدودیت کالریک به طور توام، فقط در بهبودی GPx بافت قلب موش های صحرایی تحت رژیم غذای پرچرب موثر بودند.
۸.
زمینه و هدف: رزیستین یکی از آدیپوکاین های مترشحه از بافت چربی است که نقش مهمی در چاقی و مقاومت به انسولین ایفا می کند. هدف از اجرای مطالعه حاضر، بررسی تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی با دو شدت مختلف بر سطوح رزیستین و مقاومت به انسولین در زنان سالمند چاق بود. روش تحقیق: تعداد 30 زن سالمند چاق (میانگین سنی 64/3±5/64 سال و شاخص توده بدن 02/1±8/31 کیلوگرم/مترمربع) به صورت تصادفی در سه گروه 10 تایی شامل گروه کنترل، تمرین مقاومتی با شدت کم و تمرین مقاومتی شدید تقسیم بندی شدند. تمرین مقاومتی شدید (80 درصد یک تکرار بیشینه) و تمرین مقاومتی با شدت کم (30 درصد یک تکرار بیشینه) به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته اجرا شد و گروه کنترل در هیچ تمرین ورزشی شرکت نکرد. خونگیری در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون صورت گرفت و در ادامه سطوح رزیستین و میزان مقاومت به انسولین اندازه گیری شد. سپس داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون توکی در سطح معنی داری 05/0>p تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: تغییرات رزیستین بین گروه های مختلف معنی دار نبود (29/0=p)؛ با وجود این، کاهش معنی دار مقاومت به انسولین و درصد چربی بدن در گروه تمرین مقاومتی با شدت کم و شدید در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (001/0=p). نتیجه گیری: تمرین مقاومتی با شدت های کم و زیاد و مستقل از تغییرات در سطوح رزیستین، با تغییرات مطلوبی در وضعیت متابولیک زنان سالمند چاق همراه است.