مطالعات کاربردی علوم زیستی در ورزش

مطالعات کاربردی علوم زیستی در ورزش

مطالعات کاربردی علوم زیستی در ورزش دوره 1 پاییز و زمستان 1392 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تاثیر تمرین استقامتی شنا بر تغییرات شاخص آپوپتوزی و غلظت متالوتیونین کبدی موش های باردار در معرض مسمومیت کادمیوم(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۹۹
زمینه و هدف : متالوتیونین نقش مهمی در کنترل آپوپتوزیس، دفع فلزات سنگین از بدن و انتقال عناصر ضروری از مادر به جنین ایفا م یکند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین شنای استقامتی بر غلظت متالوتیونین و شاخص آپوپتوزی کبد مو شهای صحرایی باردار در معرض مسمومیت با کادمیوم بود. روش تحقیق: 32 موش صحرایی باردار(20±200 گرم) به چهار گروه (کنترل، تمرین، کادمیوم، تمرین + کادمیوم) تقسیم شدند. کادمیوم کلراید به صورت محلول در آب خوراکی به میزان 400 میلی گرم بر هر کیلوگرم وزن بدن از روز اول بارداری تا روز زایمان داده شد. پروتکل تمرین شامل شنا به مدت 60 دقیقه در روز، 5 روز در هفته در طی بارداری بود. نمونه گیری بافتی از کبد مو ش های صحرایی دو روز پس از زایمان انجام شد. غلظت متالوتیونین و شاخص آپوپتوزی کبدی به ترتیب با استفاده از روش الایزا و تکنیک ایمونوهیستوشیمی تانل به روش غیر رادیواکتیو نشاندار کردن انتهایی در جای خود تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD در سطح معناداری ( p ≤0/05)استفاده گردید. یافته ها : تمرین استقامتی شنا آپوپتوزیس کبد ناشی از کادمیوم را به طور معن یداری کاهش داد (005/ p =0)، اما بر تغییرات غلظت متالوتیونین کبدی تاثیر معنی داری نداشت. نتیجه گیری : اگر چه تمرین استقامتی شنا تاثیر معنی داری بر افزایش متالوتیونین کبد ندارد، احتمالا از مسیرهای دیگری شاخص آپوپتوزی را کاهش می دهد و با مرگ سلولی ناشی از کادمیوم مقابله می کند.
۲.

ردیابی تغییرات التهاب سیستمیک متعاقب تمرینات مقاومتی با روش آکسفورد و مکمل زنجبیل در مردان والیبالیست(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۹۹
زمینه و هدف : مطالعات متعددی افزایش التهاب سیستمیک متعاقب تمرینات مقاومتی سنگین را نشان داده اند، اما اثر مصرف مکمل ضدالتهابی زنجبیل بر سایتوکین های پیش التهابی و شاخص های پروتئین های مرحله حاد در بلافاصله و 24 ساعت پس از اجرای ورزش های توانی در ورزشکاران مشخص نیست. هدف این مطالعه بررسی تاثیر مکمل دهی کوتاه مدت زنجبیل بر تغییرات مقادیر برخی شاخص های مرتبط التهاب سیستمیک (اینترفرون گاما و آمیلوئید A سرم [ SAA ] به عنوان شاخص های التهابی و اینترلوکین- 2 به عنوان یک شاخص ضدالتهابی) در بلافاصله بعد، و 24 ساعت پس از اجرای تمرین به روش آکسفورد در مردان ورزشکار می باشد. روش تحقیق: 20 مرد ورزشکار در یک طرح طولی به طور تصادفی به گروه تمرین قدرتی به روش آکسفورد (تجربی)  با و بدون مکمل زنجبیل، و گروه تمرین قدرتی به روش آکسفورد (دارونما) با و بدون دارونما (نشاسته)، تقسیم شدند. پروتکل تمرین آکسفورد توسط دوگروه در دو مرحله قبل و بعد از دوره دریافت مکمل و یا دارونما و با شرایط مشابه، اجرا شد. آزمودنی های گروه تجربی، 3 گرم پودر زنجبیل را در سه وعده (هر وعده یک گرم)، قبل از سه وعده اصلی غذایی برای مدت یک هفته مصرف کردند. خون گیری از ورید پیش بازویی در سه مرحله قبل، بلافاصله، و 24 ساعت پس از اجرای تمرین قدرتی آکسفورد، اجرا شد. یافته ها : تمرین مقاومتی به روش آکسفورد در هر دو گروه تجربی و دارونما، باعث افزایش معنی دار اینترفرون گاما ، آمیلوئید A سرم و اینترلوکین- 2، بخصوص بلافاصله (مقدار p به ترتیب  0/000 ، 0/0001 و 0/01) و 24 ساعت  (مقدار p به ترتیب 0/002، 0/04، 0/006) پس از آن در مقایسه با سطوح پایه شد. با این وجود، مکمل گیری زنجبیل باعث کاهش معنی دار های اینترفرون گاما( p <0/001) و آمیلوئید A سرم ( p <0/001) در بلافاصله، و 24 ساعت پس از اجرای تمرین آکسفورد گردید. نتیجه گیری : تمرین مقاومتی فزآینده باعث گسترش التهاب در طی 24 ساعت پس از اتمام آن می شود و مصرف مکمل زنجبیل قبل از اجرای فعالیت های ورزشی، یک روش مداخل های جایگزین برای عدم افزایش و یا تخفیف اثرات التهابی و استرسی ناشی از پروتکل تمرینی سنگین می باشد.
۳.

آثار حاد دوی تناوبی هوازی و تمرین استقامتی با وزنه بر میزان اشتها در مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۶۹
زمینه و هدف : در مطالعات پیشین مشخص شده است که عوامل زیادی بر اشتها و میزان انرژی دریافتی افراد تأثیرگذار می باشند. تمرین ورزشی یکی از این عوامل می باشد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه آثار حاد دوی تناوبی هوازی و تمرین استقامتی با وزنه بر میزان اشتها در مردان دارای اضافه وزن می باشد. روش تحقیق : در طرح یک گروهی با آزمون های مکرر، 12 مرد دارای اضافه وزن (30>BMI>25) به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. افراد در طی 3 هفته با فواصل یک هفته ای جهت پاک سازی پلاسما به ترتیب تصادفی در موقعیت های دوی تناوبی هوازی، شرایط کنترل و تمرین استقامتی با وزنه در گروه های چهار نفره قرار گرفتند. دوی تناوبی شامل سه وهله 10 دقیقه ای با فواصل استراحتی 5 دقیقه ای با شدت درک فشار بورگ معادل 13 ، و تمرین استقامتی با وزنه انجام 8 حرکت اصلی با 40 درصد یک تکرار بیشینه ( 1RM )  با 20 تکرار بود. میزان اشتها با استفاده از مقیاس اندازه گیری آنالوگ بصری ارزیابی شد. از آزمون t مستقل جهت مقایسه تفاوت میانگین ها در سطح p <0/05 استفاده گردید. یافته ها : میزان تمایل به غذا 9 ساعت پس از تمرین نسبت به پیش آزمون در هر دو جلسه تمرینی دوی تناوبی هوازی و تمرین استقامتی با وزنه، به طور معناداری کاهش یافت (p =0/01). نتایج آزمون t مستقل تفاوت معناداری بین این میزان کاهش تمایل به غذا در دو جلسه تمرینی نشان نداد  ( p =0/80).  میزان احساس سیری 9 ساعت پس از تمرین نسبت به پیش آزمون در هر دو جلسه تمرینی، افزایش یافت؛ اما این تغییر تنها در جلسه تمرین استقامتی با وزنه معنادار( p =0/001) بود. این مقادیر در جلسه کنترل تغییر معناداری نیافت. نتیجه گیری : با توجه به نتایج پژوهش حاضر، تمرین استقامتی با وزنه هم باعث کاهش معنادار تمایل به غذا، و هم افزایش معنادار میزان احساس سیری 9 ساعت پس از تمرین می شود؛ این در حالی است که دوی تناوبی هوازی تنها باعث کاهش معنادار تمایل به غذا می گردد، از این رو می توان گفت تمرین استقامتی برای کاهش اشتها و کمک به تعدیل انرژی دریافتی در مردان دارای اضافه وزن، موثرتر است.
۴.

اثر یک برنامه اصلاحی 6 هفته ای بر بهبود کف پای صاف و تعادل ایستای پسران(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۹۳
زمینه و هدف : عارضه کف پای صاف می تواند با تعادل و کنترل پاسچر مبتلایان ارتباط داشته باشد. همچنین بهبود عارضه مذکور از طریق برنامه های تمرینی اصلاحی همواره مورد بحث بوده است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر یک برنامه اصلاحی 6 هفته ای بر بهبود کف پای صاف و تعادل ایستای پسران بود. روش تحقیق : مطالعه از نوع نیمه تجربی و نمونه آماری شامل 50 دانش آموز پسر 10 تا 12 سال دارای کف پای صاف بود که به دو گروه تجربی (35) نفر و گروه شاهد (15) نفر تقسیم شدند. نمونه ها با استفاده از روش افت ناوی انتخاب شدند. ارزیابی تعادل ایستا بوسیله دستگاه تعادل سنج بیودکس صورت گرفت. اطلاعات ثبات پاسچر در سه جهت قدامی- خلفی، داخلی  خارجی و شاخص کلی تعادل بدست آمد. از آزمون کولموگروف  اسمیرنوف برای سنجش توزیع طبیعی داده ها، آزمون فرض ها از آزمون ویلکاکسون، یومان ویتنی و t وابسته با سطح معناداری 05/ p یافته ها : نتایج نشان داد که میان پیش آزمون و پس آزمون گروه تجربی تفاوت معنی داری در جهت بهبود عارضه وجود دارد (001/ p =0)، و تفاوت میان پس آزمون دو گروه تجربی و شاهد هم معنی دار است (003/ p =0). به علاوه، بین پیش آزمون و پس آزمون شاخص تعادل قدامی خلفی (03/ p =0) و شاخص کلی گروه تجربی تفاوت معنی دار در جهت بهبود تعادل مشاهده شد ) 005 / p =0 (، اما در شاخص جانبی تفاوت معنی داری وجود نداشت (08/ p =0). از طرف دیگر، اختلاف معنی دار بین پس آزمون گروه شاهد و تجربی در هر سه شاخص ثباتی مشاهده شد (شاخص جانبی تعادل 04/ p =0 ، شاخص قدامی 005/ p =0 و شاخص کلی p =0/009و نتایج بهبود تعادل را در گروه تجربی نشان داد. نتیجه گیری : براساس یافته های تحقیق، اصلاح کف پای صاف کودکان پسر 10 تا 12 ساله و بهبود تعادل ایستای آنان با اجرای برنامه تمرینی منتخب از سوی معلمان، مربیان و درمانگران اکیدا توصیه می شود.
۵.

تعیین روایی و پایایی دستگاه قوس سنج اولتراسوند در اندازه گیری زاویه قوس کمری(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۷۵
زمینه و هدف : نظر به اینکه بسیاری از متخصصین حوزه تربیت بدنی عقیده به اهمیت دقت وسایل اندازه گیری در نتایج مقالات ورزشی بخصوص در اندازه گیری قوس های ستون فقرات دارند، هدف از این پژوهش ساخت دستگاه قوس سنج اولتراسوند و تعیین روایی و پایایی آن در اندازه گیری زاویه قوس کمری می باشد. روش تحقیق : پس از ساخت دستگاه، زاویه قوس کمری 31 آزمودنی توسط سه آزمونگر در سه نوبت با فاصله حداقل 2 ساعت با دستگاه ساخته شده برای تعیین پایایی آن، اندازه گیری شد. زاویه قوس کمری 15 آزمودنی با روش های رادیوگرافی و پیشنهادی برای روایی سنجی دستگاه مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمودنی ها از افراد در دسترس و داوطلب شهر بیرجند انتخاب شدند. برای تعیین میزان پایایی روش پیشنهادی از آزمون آلفای کرونباخ و برای تعیین میزان روایی دستگاه از ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. یافته ها : یافته های تحقیق نشان داد که دقت سنجی فیزیکی دستگاه ساخته شده در جابجایی عمق 0/99±1/43 میلی متر، جابجایی ارتفاع 0/84±1/09  میلی متر، و اندازه گیری زاویه کمان 0/93±1/16 درجه، در حد بالایی می باشد. پایایی آزمونگر اول، دوم و سوم به ترتیب 0/97، 0/98 و 0/98 ؛ و پایایی بین نوبت های آزمونگران )عینیت( به ترتیب 0/96، 0/97 و 0/95 به دست آمد ( p <0/05). میزان همبستگی روش پیشنهادی با روش مرجع r=0/95 و معنادار به دست آمد ( p ≤0/05).   نتیجه گیری : روایی و پایایی بالای روش پیشنهادی می تواند به دلیل دخالت حداقلی آزمونگر در مراحل اندازه گیری و استفاده از روش های مهندسی و کامپیوتری با دقت بالا باشد؛ در نتیجه می توان از آن برای اندازه گیری زاویه قوس کمری در کنار سایر روش های غیر تهاجمی به عنوان یک روش پایا و قابل اعتماد استفاده کرد.
۶.

تخمین شدت تمرین هوازی دختران سالم جوان از طریق آزمون شمارش(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۹۱
زمینه و هدف : آزمون شمارش یک آزمون ساده مبتنی برعملکرد تهویه ای است که برای برآورد آستانه بی هوازی از آن استفاده می شود. دراین تحقیق، نسخه فارسی آزمون شمارش طراحی و مشخصات روان سنجی آن برای برآورد آستانه بی هوازی دختران جوان سالم بررسی شد. روش تحقیق :   سه گروه19  نفری دانشجوی دختر سالم به صورت لایه ای هدفدار  (با توان هوازی کم، متوسط، و زیاد) انتخاب شدند. آن ها پس از امضای رضایت نامه آگاهانه، به فاصله تقریبی یک هفته در دو نوبت آزمون وامانده ساز فزآینده هوازی روی تردمیل شرکت کردند. در نوبت اول آزمون شمارش و در نوبت دوم آزمون تحلیل گازی اجرا شدند. برآوردهای تهویه ای آزمون شمارش بر اساس نتایج تحلیل گازی ارزشیابی شد. توسط نرم افزار SPSS ، تحلیل های آماری از طریق تحلیل واریانس یک طرفه به اجرا در آمد. یافته ها : سه گروه از حیث VO 2max تفاوت معنادار داشتند (P≤0/01 و 32/42≤<sub>(54و2)</sub>f). با این وجود، در آستانه بی هوازی میانگین ±انحراف معیار، ضربان، مقیاس بورگ، و شمارش در سه گروه معادل و به ترتیب برابر 10±177 ضربان، 2±15 درجه، و1±5  شماره بود. در مرحله بی هوازی نیز مقادیر فوق همچنان در سه گروه معادل و به ترتیب به 7±193 ضربان، 1±18 درجه، و1±3 شماره رسید. نتیجه گیری : نتایج نشان داد که عملکرد آزمون شمارش در تعیین آستانه بی هوازی و منطقه بی هوازی مشابه با آزمون ضربان و بهتر از مقیاس بورگ است. رابطه ی آزمون شمارش با فشار کار یک رابطه ی خطی معکوس بود. برای دختران سالم جوان، 5 شمارش نشان از فعالیت در آستانه بی هوازی و 3 شمارش نشان از فعالیت در منطقه بی هوازی داشت. یافته های این مطالعه استفاده از آزمون شمارش برای تعیین آستانه بی هوازی را تایید نمود.
۷.

مقایسه تأثیر آب درمانی و فیزیوتراپی بر درد زانو، خشکی صبحگاهی، فعالیت های روزانه، عملکرد ورزشی و فعالیت های تفریحی ورزشکاران مرد مبتلا به استئوآرتریت زانو(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۱۰۷
 زمینه و هدف : استئوآرتریت زانو شایع ترین بیماری مفصلی است و درمان های غیردارویی این بیماری اخیراً مورد توجه محققان مختلف قرار گرفته است. هدف تحقیق حاضر، مقایسه اثر دو روش غیر دارویی آب درمانی و فیزیوتراپی بر میزان درد زانو، خشکی صبحگاهی، فعالیت های روزانه، عملکرد ورزشی و فعالیت های تفریحی ورزشکاران مرد مبتلا به استئوآرتریت زانو بود. روش تحقیق: آزمودنی های تحقیق 36 ورزشکار مبتلا به استئوآرتریت بودند که با آگاهی کامل از مراحل اجرای کار انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه آب درمانی، فیزیوتراپی و کنترل طبقه بندی شدند. با پرسشنامه پیامد استئوآرتریت و صدمات زانو (KOOS) وضعیت افراد مورد ارزیابی قرار گرفت. آب درمانی و فیزیوتراپی به مدت 6 هفته، هر هفته 4 جلسه به اجرا درآمد و در پایان پرسشنامه KOOS مجدداً تکمیل شد. داده ها بوسیله آزمون های آماری  تحلیل واریانس یک سویه و t همبسته و t مستقل در سطح 0/05>P با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو روش  فیزیوتراپی و آب درمانی موجب بهبود میزان درد (به ترتیب 0/001>P و 0/0001>P) ، علائم و خشکی صبحگاهی(به ترتیب 0/004>P و 0/0001>P)، فعالیت های روزانه(به ترتیب 0/02>P و 0/01>P)، بهبود عملکرد ورزشی و فعالیت های تفریحی (به ترتیب 0/03>P و 0/0001>P) ورزشکاران مبتلا به استئوآرتریت می شوند؛ اما در مقایسه اثربخشی دو روش، روش آب درمانی فقط بر بهبود عملکرد ورزشی و فعالیت تفریحی  (0/0001>P) برتری داشت. نتیجه گیری : نتایج تحقیق دال بر آن است که استفاده از هر دو  روش آب درمانی و فیزیوتراپی، برای ورزشکاران مبتلا به استئوآرتریت مفیدند، و بجز در مورد تاثیر بر عملکرد ورزشی و فعالیت های تفریحی،  تفاوت محسوسی بین آنها وجود ندارد.
۸.

بررسی ارتباط بین سطح فعالیت بدنی با عوامل خطرزای قلبی - عروقی در دانشجویان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۰ تعداد دانلود : ۵۶
زمینه و هدف: تحقیقات علمی نشان می دهد که زندگی کم تحرک، خطر ابتلا به بیماری های قلبی و عروقی (CVD) را افزایش می دهد، به طوری که افراد کم تحرک دو برابر بیشتر از افراد فعال در معرض خطر ابتلا به بیماری قلبی – عروقی قرار دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین سطح فعالیت بدنی با عوامل خطرزای قلبی - عروقی در دانشجویان پسر انجام شد. روش تحقیق: 30 آزمودنی پسر با میانگین سنی 1/27±23/7 سال، و شاخص توده بدن 2/69±23/7 کیلو گرم بر متر مربع به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. سطح فعالیت بدنی آزمودنی ها توسط پرسشنامه استاندارد  بک (Baecke)، و برخی عوامل خطرزای قلبی عروقی شامل: کلسترول (TC)، تری گلیسیرید (TG)، لیپوپروتئین کم چگال (LDL-C)، لیپوپروتئین پر چگال (HDL-C)، فشار خون سیستولیک (SBP) و فشار خون دیاستولیک (DBP) با روش های معتبر اندازه گیری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی مناسب شامل آزمون کلموگروف – اسمیرنف  و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 0/05>p استفاده شد. یافته ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که سطح فعالیت بدنی رابطه منفی و معنی داری با سطح کلسترول خون و LDL دارد (0/02>p). در حالی که بین سطح فعالیت بدنی با HDL و TG خون ارتباط معنی داری (0/05<p) مشاهده نشد. از سوی دیگر نتایج این مطالعه نشان داد که بین سطح فعالیت بدنی با توده چربی بدن ( p <0/001)، درصد چربی بدن ( p <0/005) و شاخص توده بدن ( p <0/003) ارتباط منفی و معنی داری وجود دارد. همچنین بین فشار خون سیستول و دیاستول با سطح فعالیت بدنی ارتباط معنی داری بدست نیامد. نتیجه گیری: انتخاب سبک زندگی فعال علاوه بر حفظ شاخص توده بدن در دامنه مناسب و کاهش چربی اضافی، موجب کنترل و پیشگیری از عوامل خطرزای قلبی – عروقی می شود و بدین ترتیب سطح سلامت جسمانی را ارتقاء می بخشد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹