۱.
مسئله این پژوهش نبود شناخت درباره ارزش های اخلاقی حاکم بر کنش های کاربران در پیام رسان اجتماعی تلگرام و کمبود تعامل محترمانه، درک متقابل و گفت وگوی سازنده گروه های اجتماعی مختلف با یکدیگر است. شناسایی ارزش ها در این مطالعه از آن جهت مهم است که، ارزش ها ملاک های شکل گیری شیوه های خاصی از کنش هستند. رویکرد روش شناسانه پژوهش، کیفی و با استفاده از تحلیل محتوای جهت دار انجام شده است. برای این منظور با تلفیق مفهوم اخلاق گفت وگویی هابرماس و ارزش های بنیادین شوارتز، مدل نظری پژوهش تدوین شده و مبنایی برای انجام تحلیل محتوای جهت دار بوده است. در نتیجه این تلفیق، سه ارزش همنوایی، جهان شمولی و امنیت به عنوان مقوله های اصلی تحلیل محتوای جهت دار شناسایی شدند. نمونه های مورد مطالعه، محتوای مندرج در دو کانال با رویکرد متفاوت به صلح هستند؛ یعنی کانال «ارتش سایبری مدافعان حرم» و کانال «پاتوق دوستان». یافته ها حاکی از آنند که در گروه نخست ارزش های «امنیت» و «جهان شمولی» بیشتر نقض شده و در گروه دوم ارزش های «همنوایی» و «جهان شمولی» بیشتر رعایت شده اند اما در مواجهه با افکار مخالف، شیوه های غیرتعاملی همچون به سخره گرفتن استفاده شده است. نقض ارزش های اخلاقی منجر به مفاهمه در نمونه های مورد مطالعه هم امکان دستیابی به گفت وگو و درک متقابل و هم فرصت شناخت و آگاهی ناشی از تبادل نظر و رابطه محترمانه را در این کانال ها کاهش داده است.
۲.
توئیتر از جمله میکروبلاگینگ های اثرگذار در سیاست خارجی و دیپلماسی دیجیتال بشمار می رود. اغلب سیاستمداران جهان برای انتشار اطلاعات، برقراری تعامل با مخاطب و تصویرسازی از خود و دیگری بمنظور دیپلماسی عمومی در این میکروبلاگینگ حضور فعالی دارند. مایک پمپئو و محمد جواد ظریف از جمله سیاستمدارانی هستند که با تصویرسازی از خود و دیگری از طریق توئیپلماسی بدنبال جلب مثبت افکار عمومی جهانی نسبت به سیاست های دولت متبوع شان هستند. از اینرو نگارندگان با استفاده از نرم افزار مکس .کیو.دی.ای و از طریق کدگذاری سه مرحله ای، به این پرسش پاسخ خواهند داد: این دو سیاستمدار چه تصویری از خود و دیگری را و با چه هدفی در مقابل یکدیگر در توئیتر بازنمایی می کنند؟ نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل محتوای توئیت های ظریف حاکی از تصویرسازی کشور قانونگرا و صلح جو برای ایران و تصویر زورگو و تروریسم اقتصادی برای آمریکا بوده است. این در حالی بوده که پمپئو در تصویرسازی از خود، تصاویر آمریکای صلح طلب و بدنبال مهار ایران و در تصویر از ایران (دیگری)، تصاویر حامی ترویسم، اقتدارگرا، میلیتاریست و هرج و مرج طلب را نمایش داده است. این پژوهش از نوع کمی-کیفی و به روش تحلیل محتوا انجام شده و نگارندگان با بکارگیری تئوری تصویر، سعی در ارزیابی بازنمایی این دو سیاستمدار از سیاست های کشور خود در توئیتر دارند.
۳.
در حین ترجمه تبلیغاتی محصولات برای شرکت های چندملیتی، اقتباس پذیری فیلم نامه های متن اصلی از دو منظر قابل توجه است: از یک طرف، زبان مختصر و جذاب تبلیغاتی که باید در ترجمه آن منعکس شود و از طرف دیگر، انتخاب نوع فیلم نامه و نوع زبان، باید معطوف به فرهنگ و عادات مصرف کننده و سیاست ها و هنجارهای حاکم بر جامعه هدف باشد. با توجه به این نکته، این سؤال مطرح می گردد که شرکت های چندملیتی چگونه یک فیلم نامه واحد برای محصول خود را در قالب استراتژی های متفاوت زبانی ساماندهی کرده و چگونه به جذب مخاطب می پردازند؟ به نظر می رسد که متولیان زبانی و فرهنگی با بهره گیری از شیوه اقتباس و استفاده هوشمندانه از مؤلفه های بینازبانی و بینا نشانه ای به تنظیم فیلم نامه های چندوجهی و چندزبانه می پردازند. به عبارتی، این اقتباس نه تنها در کلام تبلیغاتی، بلکه در اقتباس «فیلم نامه ها» قابلیت تبلور دارد؛ هرچند منجر به تغییر جزئی آن شود. در این پژوهش با توجه به چارچوب نظری تلفیقی زبان شناسی وینیه - داربلنه و نظریه چندنظامی توری و در قالب پژوهشی تحلیل - توصیفی، ابتدا به چیستی ترجمه فیلم نامه های چندوجهی در حالت کلی و ترجمه آگهی های تبلیغاتی به صورت خاص می پردازیم. سپس اقتباس پذیری یا قابلیت انتقال بینازبانی - بینانشانه ای را در پیکره چهار زبانه انگلیسی، فرانسه، عربی و فارسی از برند نسکافه گلد تحلیل و درنهایت نقش وجوه چندرسانه ای را در چهار نسخه مزبور مطالعه و ارزیابی خواهیم نمود
۴.
یکی از محورهای مهم جرم شناسی فرهنگی به عنوان یکی از رشته های مطالعاتی جرم شناسی انتقادی، تبیین های سینمایی از جرم و عدالت کیفری است. بر اساس اندیشه های پساساختارگرایانه، بازنمایی جرم در آثار سینمایی نتیجه برساخت های فرهنگی و بافت قدرت اجتماعی است. با توجه به تأثیر فزاینده سینما در قلمروی ایجاد درک عمومی نسبت به جرم و افزایش مخاطبان این هنر، پژوهش حاضر درصدد است تا با روش تحلیل محتوای کیفی، فیلم سینمایی «جوکر» را در پرتو یافته های جرم شناسی فرهنگی تحلیل و نقد کند. بر اساس یافته های حاصل از تحلیل محتوا، فیلم «جوکر» با رویکرد انتقادی و ضد نظام سرمایه داری بر چهار محور اساسی کارناوال جرم، لذت از جرم، جرم به مثابه فرهنگ و داستان جرم متمرکز است. با این حال، ارزیابی کلی فیلم با تأکید بر معانی نهان نشان می دهد که مؤلف با افراط در توسل به رویکردهای انتقادی، از یک سو، پروژه قهرمان سازی مجرم را در دستور کار خود قرار داده و از سوی دیگر، میان خاستگاه فرهنگی جرم و توزیع نابرابر ثروتْ ارتباط غیرمنسجم برقرار کرده است.
۵.
این مقاله بر اساس داده های مختلف قابل دسترس و مطالعات و تحلیل های موجود، اثرات کووید 19 را بر نابرابری ها مورد مطالعه قرار می دهد. بر اساس یک قاعده کلی و نظری و همچنین زمینه های تجربی، فرض می کند که نابرابری و کووید 19بر یکدیگر اثرات تشدیدی دارند. چون پیشامدها، چه از نوع سلبی - اتفاقی مانند بیماری های فراگیر و چه از نوع ایجابی - عمدی مانند اجرای سیاست ها و برنامه ها، در ساختارهای نابرابر به لحاظ شدت و گستره متضررین و منتفعین اثرات ناهمسانی برجای می گذارند و عموما نابرابری های موجود را عمق می بخشند. از این رو، این مطالعه تأثیرات کووید 19 را در تعامل با ابعاد مهمی مانند شغل و درآمد و زمینه های پیشین مانند پایگاه اقتصادی و اجتماعی افراد به صورت درون کشوری و بین کشوری مورد تفحص قرار داده است. در کل، نتیجه می گیرد که شیوع کرونا در و اقدامات و سیاست های پرچالش برای مقابله کرونا در کنار نابرابری های حاکم نقش مهمی در اثرات تبعیضی کرونا به ویژه در برجسته شدن شکاف دیجیتالی در کنار سایر اشکال نابرابری ها مانند شکاف نیروی کار و تشدید و پایداری فقر و نابرابر ی ها ایفا کرده است. درعین حال نیز در عصر فضای مجازی، تشدید سایر اشکال نابرابری عمدتا از طریق شکاف دیجیتالی صورت گرفته است. در پایان نیز، با توجه فراگیری کووید 19 و تأثیرات درازمدت آن، توصیه های سیاستی را برای بهبود وضعیت پیشنهاد می کند.
۶.
موضوع تحقیق حاضر بررسی ساختار کلی روایت در فیلم های دادگاهی است که دادرسی کیفری را در خود گنجانده اند. روش تحقیق، تحلیل روایت در فیلم های فوق الذکر است. بدین منظور از نظریات بازتاب و ساختارگرایی بعنوان بنیان هایی استفاده شده است که می توانند نحوه و معنای چینش روایت را توضیح دهد. مدل اتخاذ شده برای تحلیل ساختاری روایت، مدل ویکتور ترنر است که روایت را به چهار مقطع نقض قاعده، بحران، چاره اندیشی و بازادغام (یا نتیجه چاره اندیشی) تقسیم می کند. در سینمای هالیوود شش فیلم و در سینمای ایران نیز شش فیلم با این مدل تطبیق داده شده اند. نتایج تحقیق حاکی از آنست که سینمای هالیوود ساختار یکدستی از روایت های دادگاهی ارائه می دهد که مبتنی بر قانون محوری است؛ بدین معنا که این روایت ها با تاکید بر مقطع چاره اندیشی، دادگاه را نهاد صالح حل بحران به تصویر کشیده اند. در مقابل، سینمای ایران از ارائه روایت دادگاهی منسجم و قانون مدار ناتوان بوده است. سینمای ایران با تکیه بر قدرت مقطع بحران، یا همچون سینمای قبل انقلاب، به دادگاه و فرآیند دادرسی کیفری قدرتی ناچیز داده است و یا همچون سینمای بعد انقلاب، دادگاه را نهاد ناشایست تحقق عدالت به تصویر کشیده است.
۷.
امروزه با توجه به رونق یافتن صنایع خدماتی، صنعت گردشگری بسیار حائز اهمیت شده و از آن به عنوان صادرات نامرئی یاد می شود. با رشد گردشگران بین المللی، پاسخگویی به گردشگران بیشتر، چالشی برای صنعت توریسم می باشد. یکی از رویکردهای بازارگرا که می تواند به این چالش پاسخ بدهد، هم آفرینی است. هدف این پژوهش مطالعه نقش هم آفرینی و اشتراک گذاری دانش بر ظرفیت نوآوری در صنعت گردشگری است. جامعه آماری پژوهش حاضر، افرادی هستند که حداقل یک بار خرید اینترنتی مربوط به گردشگری از وبگاه های گردشگری داشته اند. گردآوری اطلاعات به صورت پیمایشی است که از ابزار پرسشنامه مبتنی بر طیف لیکرت استفاده شده است. برای توصیف جمعیت شناختی نمونه مورد مطالعه از نرم افزار برنامه تحلیل آماری برای علوم اجتماعی و برای تأیید مدل و آزمون فرضیه ها از مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار حداقل مربعات جزئی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که هم آفرینی موجب افزایش ظرفیت نوآوری شده و اشتراک گذاری دانش نیز این افزایش را تشدید می کند. همچنین در این پژوهش تأثیر مثبت سه بعد کیفیت وبگاه (کیفیت نظام، کیفیت خدمات و کیفیت اطلاعات) و دو بعد سرمایه اجتماعی (سرمایه اجتماعی پیوندمدار و سرمایه اجتماعی پیوندبخش) بر هم آفرینی مورد تائید قرار گرفت.