هنرهای زیبا - هنرهای نمایشی و موسیقی
هنرهای زیبا - هنرهای نمایشی و موسیقی سال 25 پاییز 1399 شماره 3 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در سینمای ایران فیلم های مختلفی را می توان یافت که ساختار خود را بر ترسیمِ ملال و دلزدگی قهرمان های خویش بنا نهاده اند. در این آثار، شخصیت هایی منفعل، برآمده از وضعیت مدرن حضور دارند که با شخصیت-های کنش گرِ سینمای کلاسیک قرابتی ندارند. نکته ی مهم در اینجا است که علی رغم وجودِ فیلم هایی که بر ملال متمرکز بوده اند تا کنون کمتر پژوهشی در سینمای ایران انجام شده که بر چگونگی نمایشِ ملال و دلزدگی تمرکز کرده باشد. این مقاله تلاش دارد با تمرکز بر فیلم گاوخونی (بهروز افخمی،1381) چگونگی ظهورِ ملال و دلزدگی را در این فیلم، براساس اندیشه های متفکرانی چون والتر بنیامین و گئورگ زیمل مورد واکاوی قرار دهد. برای نیل به این هدف در ابتدا مفاهیم مذکور از منظر متفکرانی چون بنیامین و زیمل مورد واکاوی قرار می گیرد تا وجوه مختلفِ آن ها نمایان شود. در ادامه با تمرکز بر فیلم گاوخونی چگونگی نمایشِ ملال و دلزدگی در این اثر بررسی می شود تا مشخص گردد که فیلمساز به چه طریقی توانسته معادل های سینمایی مورد نظرش را برای ملالِ مدرن گزینش کند. یافته های این پژوهش آشکار می سازد که فیلم گاوخونی به شیوه های مختلف به ترسیمِ کرختی شخصیت اصلی اش پرداخته و موفق شده این حس را توسط عناصر مختلفِ سینمایی بازنمایی کند.
رابطه زیبایی شناسی تصویر با آگاهی زیست محیطی از منظر نظریه پردازان اکوسینما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از ابتدای هزاره سوم که «اکوسینما» به عنوان یک گرایش مطالعاتی سینمایی مطرح شد تا به امروز دامنه ی گسترده ای از مباحث مربوط به رابطه ی بین سینما و محیط زیست از تاثیرات سینما به عنوان صنعت بر محیط زیست تا تاثیرات اجتماعی و ادراکی سینما بر آگاهی زیست-محیطی مخاطبان را درون خویش جای داده است. در همین راستا، هدف مقاله حاضر، بررسی رابطه زیبایی شناسی تصویر سینمایی با آگاهی زیست محیطی است. مقاله با رویکردی توصیفی- تحلیلی و انتقادی به بررسی دیدگاه های مکتوب صاحب نظران این حوزه می پردازد. نتایج مقاله نشان می دهد در حالیکه گروهی از منتقدین با تاکید بر قابلیت عامه فهمی سینمای تجاری، بارگذاری صریح پیام زیست محیطی مطابق با الگوهای رایج فیلم سازی را در افزایش آگاهی زیست محیطی توصیه می کنند، عده ای دیگر سینمای آوانگارد، تجربی و مستقل را محمل مناسبی برای پرداخت جدی به دغدغه های زیست محیطی می دانند. همچنین بررسی انتقادی آرای دو گروه نشان می دهد نبود مبانی نظری متقن در بررسی رابطه ی زیبایی شناسی و ادراک زیست محیطی یکی از مشکلاتی است که غالب نظریه ها با آن مواجه اند. به لحاظ روش شناسی نیز در بسیاری از تحلیل ها به آثار سینمایی به عنوان متون اصلی تحلیل توجه جدی نمی شود. به همین گونه جای خالی پژوهش های میدانی در تحلیل-هایی که بر رفتار و ادراک مخاطبان استوارند به چشم می خورد.
تأثیر اسباب تنافر بر تغییر فواصل و شکل گیری گوشه های دستگاه ماهور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در رسالات موسیقی قدیم قواعدی جهت ساخت ادوار ملایم ذکر شده است. در رابطه با این قواعد که مهمترینِ آنها وجود بُعد ذی الاربع میان نغمات یک دور است این سوال مطرح می شود که آیا چنین قواعدی در رابطه با موسیقی دستگاهی نیز قابل تعمیم هست، و آیا به طور نمونه می توان مواردی مانند تغییر فواصل را از این طریق تحلیل کرد یا خیر؟. هدف از این پژوهش تلاش برای یافتن ارتباط میان فواصل گوشه های دستگاه ماهور از ردیف میرزاعبدالله بر اساس قواعدی است که تحت نام اسباب تنافر در موسیقی قدیم ایران مطرح شده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است. برای تحلیل گوشه ها، ابتدا به نغمات مُد اصلیِ دستگاه ماهور رجوع شده و نغماتی که بالقوه فاقد فاصله «چهارم درست» با دیگر نت های دستگاه هستند، به عنوان نت های مستعدّ تغییر، دانسته شده اند. صحّت این امر در بررسی گوشه ها نیز دیده شده است. در ادامه با فرض برقراری قواعد موسوم به اسباب تنافر، به بررسی گوشه ها از جمله چیدمان و توالی خاص و تغییر فواصل آنها پرداخته شده است. نتایج حاصله بیانگر آن است که در تغییر فواصل مُد اصلی علاوه بر تأثیر بُعد ذی الاربع، عواملی مانند گستره صوتی هر گوشه، نحوه چیدمان جملات گوشه ها شامل؛ متن اصلی و فرودها و همچنین کوک ساز نیز تأثیر دارند.
چالش ها و موانع گسترش موسیقی کُرال در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از سال 1325 شمسی که روبن گریگوریان رهبری کُر هنرستان موسیقی را به عهده گرفت و آوازهای محلی ایرانی را برای گروه کُر تنظیم کرد، روند شکل گیری و گسترش گروه های کُر فارسی زبان آغاز شد و تلاش خلاقانه آهنگ سازان کُرال نویس ایرانی طی دهه های گذشته موفقیت هایی به همراه آورد. با این وصف، موسیقی کُرال، به عنوان پدیده ای خارج از فرهنگ موسیقی ملی، از آغاز شکل گیری همواره با چالش ها و موانعی روبرو بوده که به طور مستقیم بر روند رشد و گسترش آن تاثیر گذارده اند. برخی از این چالش ها با پیچیدگی های فنی، آوازی، کلامی و همچنین محدودیت رپرتوار متناسب با فرهنگ و ادبیات ایران پیوند داشته و بعضی از این موانع، ناشی از عادت های شنیداری ایرانیان، ظرفیت محدود جوامع سنتی برای فعالیت های گروهی هنری و کم توجهی به جنبه های اجتماعی موسیقی کُرال و نقش آن در سلامت انسان بوده است. این پژوهش با تکیه بر اندک منابع مکتوب و شنیداری و با بهره گیری از روش های مصاحبه و پرسشنامه، به تبیین و تحلیل چالش ها و موانع موسیقی کُرال ایران پرداخته و نشان داده که پیچیدگی های نگارش و اجرای آثار کُرال ایرانی، غرابت شیوه آوازخوانی غربی معمول در گروه کُر و عدم برقراری ارتباط کُرال های مذهبی غربی با مخاطبان ایرانی از مهم ترین عوامل گسترش نیافتگی موسیقی کُرال در ایران بوده است.
قرائت فیگوراتیو از نمایشنامه مالی سویینی نوشته براین فری یل بر مبنای کتاب مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در متون ادبی و نمایشی گاه با نقاط تاریک و مبهمی مواجه می شویم که متن در مورد آن ها سکوت کرده است. به بیان دقیق تر گاه خواننده در مورد شخصیت ها یا داستان با سوالی مواجه می شود که متن پاسخی برای آن ندارد یا خواننده معنای سخنی در متن را به درستی در نمی یابد. به این ترتیب آنچه در متن برایمان مسأله انگیز خواهد بود «ابهام» است و آنچه ما را به پاسخ هایی درست از آن مسأله هدایت می کند ضرورت توجه به «بافت» در متن می باشد. در نمایشنامه مالی سویینی نوشته براین فری یل نیز ابهام در رابطه کاراکتر «مادر» با «پدر» موضوعی ست که در نخستین سطح معنایی و زبان لیترال متن قابل دریافت نخواهد بود. از آنجایی که فری یل نیز همواره به عنوان نویسنده ای با دغدغه های زبان محور شناخته شده است. به همین منظور با توجه به نشانه های کتاب مقدس در بافت متن، و به میانجی نظریات اریش اوئرباخ در کتاب میمسیس، قرائتی فیگوراتیو از این نمایشنامه و کشف استعارات نهفته در ابهامات متن ضرورت طرح این پژوهش را تشکیل می دهد. ضرورتی که در قرائتی تنگاتنگ از متن نمایشنامه مالی سویینی و کتاب مقدس به شیوه ای توصیفی و تحلیلی منجر به صورت بندی الگوی استعاری این متن و پاسخ به ابهامات درونی آن می گردد.
خصوصیات روایی رمان های پسامدرن در فیلم های سینمایی (مطالعه موردی: فیلم سینمایی تلقین، کریستوفر نولان، 2010)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان و هنرهای نمایشی را می توان دو نظام قیاس پذیر در نظر گرفت که غالباً در ویژگی های روایت شناسانه دارای وجوه مشترکی هستند. هدف از این مطالعه بازشناسی چگونگی بهره گیری فیلم های سینمایی از شیوه ها و تکنیک های روایی در انتقال معنا به مخاطب، با استناد به مفاهیم و نظریه های ادبی پست مدرن است؛ و در پی پاسخ به این سؤال است که فیلم های سینمایی از چه تکنیک های بیانی ادبی پست مدرنیستی در انتقال معنا استفاده می کنند؟ این پژوهش از نوع توسعه ای است و به شیوه توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تطبیقی به مقایسه دو نظام متفاوت ادبیات و سینما انجام شده است. شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و مشاهده فیلم سینمایی مورد مطالعه (فیلم تلقین، کریستوفر نولان، 2010) است. داده های مورد نیاز برای تجزیه و تحلیل به طور هدفمند از بین کردار و گفتار شخصیت های فیلم انتخاب شده است و این اطلاعات با تکنیک های مورد استفاده در رمان های پسامدرن مطابقت داده و به شیوه کیفی تجزیه و تحلیل و تفسیر شده است. این مطالعه نشان می دهد که فیلم تلقین حداقل دارای یازده تکنیک یا ویژگی روایی از رمان های پسامدرن است که در انتقال معنا به مخاطب از آن ها بهره گرفته است: بینامتنیت، بی نظمی زمانی در روایت ها، جهان وانموده، دور باطل، تناقض، بریکولاژ، خرده فرهنگ ها و التقاط فرهنگی، اختلال زبانی، فروپاشی فرا روایت ها، آشکارسازی تصنّع و فروپاشی ارزش ها.