هنرهای زیبا - هنرهای نمایشی و موسیقی
هنرهای زیبا - هنرهای نمایشی و موسیقی سال 16 پاییز و زمستان 1390 شماره 43 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
شالوده های فلسفی پایداری که افلاطون و ارسطو بنا کردند، علاوه بر دنیای فلسفه، در رویکردهای نظری به هنر نیز تأثیراتی بر جا گذاشت. این مقاله درصدد است این تأثیرات را در حوزه ی فلسفه ی فیلم بررسی کند و با تقسیم سینما به دو جزء تصویر و حرکت، و دنبال کردن این دو جزء در هنرهای یونان باستان و توجه به شکل گیری فلسفه ی هنر افلاطون و ارسطو در مواجهه با این هنرها، دیدگاه صاحب نظران معاصر، یعنی یان ژاروی و کریستین متز را در زمینه ی ارتباط اندیشه-های این دو فیلسوف بزرگ با فلسفه ی فیلم ارزیابی کرده تا به رهیافتی نو در نگرش به صورت های افلاطونی و ارسطویی فلسفه فیلم دست یابد. گذر از ساحت فلسفه با تأکید بر هستی شناسی و شناخت شناسی، به نظریه ی هنر و از آنجا به فلسفه-ی فیلم توسط روش توصیفی-تحلیلی امکان پذیر شده است. نتیجه این پژوهش روشن می سازد که صورت افلاطونی فلسفه ی فیلم، تنها با تأکید بر وجه تصویری، واقعیت شکل گرفته بر پرده ی سینما را وانموده ی واقعیت اصیل قلمداد می-کند و بر این اساس سینما یکی از نظام های وهم آفرین خواهد بود. اما صورت ارسطویی، با توجه بیشتر به وجه حرکتی و کنش دراماتیک سینمایی، امکان بازنمایی واقعیت اصیل را، به شرط تبعیت از قواعد ژانر، فراهم می داند.
مقایسه ی جلوه های چند آوایی باختین در نمایشنامه " داستان دور و دراز و... سلطان ابن سلطان و ... به دیار فرنگ به روایت مرد مشکوک "(محمد چرمشیر) و رمان "اسفار کاتبان"(ابوتراب خسروی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله قصد دارد تا با بهره گیری از برخی آموزه های نقد ادبی مدرن و به ویژه تمهید "چندآوایی" میخاییل باختین به مقایسه ی گزیده متونی از ادبیات و درام معاصر ایران بپردازد. چندآوایی به عنوان ظرفیت بالقّوه متن برای تولید و تکثیر معنا این امکان را به خواننده می دهد تا با نگرشی نو رمان ها و نمایشنامه های ایرانی را تحلیل نماید. هدف اصلی این تحقیق کشف جلوه های چندآوایی در دو نمونه مطالعاتی نمایشنامه داستان دور و دراز... و رمان اسفار کاتبانمی باشد. این مقاله با اتخاذ رویکردی توصیفی-تحلیلی سعی دارد تا با مطالعه ی موردی دو اثر مذکور نشان دهد که چگونه آموزه هایی از رویکرد بینامتنی باختین قادر است علاوه بر تحلیل رمان در کالبدشکافی درام ایران نیز مفید باشد. با شرح مختصری از پیشینه مطالعاتی رویکرد بینامتنی در نقد ادبی، تحقیق حاضر سعی می کند به معرفی و دسته بندی برخی از مهم ترین جلوه های چندآوایی موجود در آثار مذکور بپردازد. عملکرد شاخص های تحلیلی معتبری در حیطه ی قرائت های بینامتنی نظیر پارودی، چندزبانی، فرازبان های داستانی و نمایشی و نیز چندروایت گری، از این حیث امکان مقایسه تطبیقی نمونه ها را فراهم آورده است. مقاله حاضر، در نهایت نشان خواهد داد که پاره ای از آثار ادبی و نمایشی دو دهه ی اخیر ایران واجد پیوندهای نظری قابل انطباق با گفتارهای نقّادی مدرن می باشد.
بررسی تحلیلی شخصیت پردازی و تعلیق در قصه های قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه های قرآن مجید، به سه گون? متفاوت بیان شده اند که هر کدام آنها از ویژگی های دراماتیک برخوردارند؛ نخست قصه هایی که پردازش پیوسته و ساختاری محتوایی نزدیک به تراژدی، بر اساس تعریف ارسطویی دارند و در یک روند کامل روایت می شوند. مانند قص? "یوسف"، دوم قصه هایی که بصورت پراکنده در سوره های متفاوت قرآن ارائه شده اند و دارای خصوصیات تراژدی هستند، مانند "داستان آدم و حوا". سوم قصه هایی که دارای بن مای? نزدیک به درام هستند، مثل داستان "نوح و کشتی اش". شخصیت پردازی و تعلیق، مهم ترین عناصر نمایشی در قصه های قرآنی به روشنی آشکارند. هم? قصه ها طوری بیان شده اند که خواننده را تا پایان ماجرا به انتظار نگه می دارند و هم? ابعاد روانی، اجتماعی و اعتقادی فردسان ها به خوبی نشان داده شده است. بیان این ابعاد کاملاً باورپذیرند. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی شخصیت پردازی و تعلیق، در پنج نمونه از قصه های قرآن با عناوین "آدم"، "ابراهیم"، "نوح"، "صالح"، و "یوسف"، پرداخته شده و در این راستا به این نتیجه رسیده ایم که ویژگی های قصه های قرآنی و محتوای نمایشی آنها با داشتن عناصر درام و برخورداری از دو عنصر شخصیت پردازی و تعلیق، می تواند زمینه های بسیار گسترده ای برای نگارش نمایشنامه و دیگر آثار نمایشی بوجود آورد.
دلالت معنایی میزانسن در سینمای هنری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دلالت معنایی میزانسن در سینمای هنری ایران و بررسی این دلالت معنایی در جنبه هایی همچون صحنه، نورپردازی، حرکت دوربین وچیدمان بازیگر می پردازد تا به شناخت هر چه بیش تر جنبه های معنایی تکنیک در این نوع سینما و تجزیه و تحلیل بهتر سینمای هنری ایران یاری برساند. در آغاز، مسئله پژوهش بیان می شود و بر این نکته تأکید می گردد که میزانسن، که از عناصر اصلی ایجاد معنا در فیلم است، چندان مورد توجه منتقدان ایرانی نبوده است. پس از طرح کلیاتی درباره میزانسن و اهمیت مساله، بر لزوم پژوهش هایی تاکید می شود که پیش درآمدی بر نظریه سازی در سینمای ایران خواهند بود. در همین بخش آغازین، اصطلاحات کلیدی این پژوهش نیز تعریف می شوند. بخش بعد به پیشینه میزانسن می پردازد و علاوه بر ارائه چند تعریف از اصطلاح «میزانسن» از دیدگاه نظریه پردازان پرآوازه، چهارچوب ادبیات تحقیق با توصیف و توضیح جنبه های مختلف میزانسن مشخص می شود. در پایان بخش آغازین، رابطه دلالت معنایی و تصویر تبیین خواهد شد. در بدنه اصلی مقاله، دلالت معنایی میزانسن از چهار جنبه صحنه پردازی، نورپردازی، حرکت دوربین و چیدمان بازیگر در فیلم هایی از عباس کیارستمی، سهراب شهیدثالث و ابراهیم گلستان بررسی می شود. در نتیجه گیری پایانی، یافته های مقاله جمع بندی شده، محدودیت های تحقیق بیان گردیده، و برای پژوهش های بعدی پیشنهادهایی ارائه می شود.
نگاهی به مفهوم تئوریک "جموع ناقصه" در رسالات موسیقایی مکتب منتظمیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گستره های نغمگی(به عنوان یکی از ارکان اساسی ساختار مُد) در موسیقی قدیم ایران انواع و تعاریف متعددی دارند. گونه هایی چون جمع، جنس، بحر، ذوالاربع، ذوالخمس و ... از انواع سلول های نغمگی مندرج در رسالات موسیقی حوزه ی اسلامی اند. تعیین نقش درون ساختاری ِ نغمات، سیرملودیک خاص و برخی عوامل دیگر، تبدیل هر سلول نغمگی- از جمله سلول های مذکور- به یک فضای صوتی- موسیقایی متعین (مد)، با تأثیر زیباشناختی خاص را ممکن می سازد. نوشتار حاضر تعدادی از این مفاهیم و مصادیق آنها را در موسیقی قدیم و امروز ایران بررسی می کند. یکی از مهم ترین سلول های نغمگی مطروح در رسالات قدیم موسیقی"جمع" است. این مقاله می کوشد تعاریف مهم-ترین رسالات مکتب منتظمیه بغداد و شاخه فارسی زبان آن و همچنین وجوه تمایز تعاریف این مکتب و مکتب اسکولاستیک بغداد (مهم ترین مکتب تئوریک پیش از منتظمیه) در مورد مفهوم "جمع" و "جموع ناقصه" را بررسی کند و نشان دهد در میان تعاریفی که موسیقی دانان مکتب منتطمیه از سلول های نغمگی ارائه داده اند، بیش از هر مفهوم دیگری، تعریف مفهوم "جمع" است که معنای تئوریک"مد"یا "سلول مدال" را در ذهن متبادر می کند.
مردپوشی زنان در دو داستان از هزار و یک شب و دوکمدی از شکسپیر: یک بررسی تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مردپوشی به معنی پوشیدن لباس مردانه توسط زنان، یکی از شاخه های مخالف پوشی است که برای پنهان کردن موقتی هویت زنانه، استفاده از امتیازات هویت مردانه، یا از بین بردن تقابل میان مرد و زن توسط زنان به خدمت گرفته می شود که در طول تاریخ و در فرهنگ های مختلف دستمایه بسیاری از آثار ادبی و هنری قرار گرفته است. در مقال? حاضر کارکرد مردپوشی زنان در دوحکایت «قمر الزمان» و «علی شار و زمرد» از هزار و یک شب و چهار کمدی «دو نجیب زاده ورونایی»، «هر طور شما بخواهیدش»، «شب دوازدهم» و «تاجر ونیزی» از شکسپیر بر اساس نظرات پساساختگرای سیکسو و و نظرات پسافمینیستی باتلر بررسی می شود. این نظریه که ریشه در آراء پساساختگرایان دارد، جنسیت را به عنوان برساخته ای فرهنگی، امری اعتباری می داند که توسط گفتمان حاکم تولید و حمایت می شود. بر اساس یافته های بررسی پیش رو، زنان مرد پوش مذکور اگر چه به اهداف خود می رسند و حتی به صورت تصادفی به بالاترین مقام ممکن متن می رسند، با این حال پس از فاش شدن راز خود برای رسیدن به جایگاه مطلوب خویش در گفتمان حاکم بلافاصله دوباره زن پوش می شوند و سعادت خود را در گرو پذیرش نقش خود در تقابل مرد/ زن قلمداد می کنند.
سینمای جدید کره جنوبی: تاثیرات جهانی بر آن و تاثیرات آن بر سینمای جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با مطالعه علل ساختاری رشد سینمای جدید کره جنوبی از جنبه های گوناگون زیبایی شناسی آن و با بیان و تحلیل تاثیراتی که این سینما از سینمای جهان و به خصوص هالیوود گرفته، در جستجوی آن است که عواملی را که سینمای جدید کره جنوبی مستقیماً بر روی سینمای جهان و مجدداً به خصوص سینمای هالیوود تاثیر گذاشته است، بیابد. هدف اصلی این پژوهش آن است که بررسی کند چگونه سینمای جدید کره جنوبی و عموم فیلم سازان آن، با مهارت هر چه تمام تر اصول فیلم سازی تماشاگرپسند هالیوود را گرفته و با تغییر شکل آنها و کره ای کردنشان که همانا با افزودن عناصر بومی فرهنگ کره ای که مخصوصاً از تئاتر سنتی کره ای می آید، محصولاتی بوجود آوردند و توانستند همین اصول تغییریافته را این بار با نام خود به سینمای جهان عرضه کنند و مورد توجه قرار گیرند که آمار بالای فروش فیلم های کره ای گواه این مدعاست. به منظور دستیابی دقیق تر به اهداف این جستار، بازه بررسی ها به چهار عنصر فیلم سازی که به نسبت مهم تر از دیگر عناصر هستند و سینمای جدید کره جنوبی هم در آنها بسیار موفق عمل کرده محدود می شود. روایت و داستان گویی، تدوین، موسیقی و بازیگری چهار بخشی هستند که بر پایه آنها مهم ترین تاثیرات سینمای جدید کره جنوبی بر سینمای جهان مورد بررسی قرار می گیرد.