مقالات
حوزه های تخصصی:
تجربه مصادیق معماری از جمله راهبردهای آموزشی است که در آموزش معماری، به شکلی گسترده به کار می رود. یکی از عرصه های کاربست این راهبرد آموزشی، بهره گیری از آن در حوزه کسب دانش عملی طراحی است؛ زیرا مشاهده آثار معماری سهم عمده ای در تأمین مهارت های ذهنی معمار برای خلق اثر معماری دارد. این شکل از تجربه مصادیق معماری، که رویکردی طراحانه به آثار است، زمانی در ارتقای دانش عملی معمار مؤثر واقع می شود که تأثیرات ادراکی و دریافت های تصویری آن در زمان طراحی، به عنوان ماده عمل ذهن در فرایند تصویرسازی به کار آید. مقاله حاضر تلاشی است در راستای طرح راهکاری به منظور دستیابی به چنین کیفیتی از تجربه آثار. راهکار یادشده الگویی عملی است که در اینجا از آن با عنوان «الگوی تجربه فعال» یاد می شود. یافته های این پژوهش، با اتکا به روش تحلیل منطقی بر پایه منابع کتابخانه ای، نشان می دهد که تجربه کارآمد آثار در حوزه دانش عملی معماری، از طریق عبور از دو مرحله «توجه» و «پردازش»، به شیوه های کلامی و تصویری میسر می شود. این دو مرحله ارکان تشکیل دهنده الگوی تجربه فعال است که کارایی آن از طریق طرح یک آزمون میدانی روی تعدادی از دانشجویان دانشکده هنر و معماری یزد، مورد سنجش قرار گرفت. نتایج این آزمون گواه آن بود که بهره گیری از الگوی تجربه فعال، تأثیری معنادار در کیفیت و کمیت بازیابی اطلاعات تصویری حاصل از تجربه آثار معماری در مقایسه با مشاهده ساده دارد.
بازیابی طرح و بازخوانی باغ های ناشناخته ایران نمونه موردی: باغ نشاط نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق در انواع آثار تاریخی حوزه معماری، به مثابه «پدیده کالبدی اجتماعیِ پیچیده»، نیازمند رویکرد و روشی خاص است که محصولی تبیینی روایی از آن اثر را به دست می دهد. باغ ایرانی نیز پدیده ای تاریخی فرهنگی و کالبدی است که شاهد مصادیق گوناگون آن در طول تاریخ ایران هستیم. مطالعه در مصداق های باغ ایرانی، به نحوی که زوایا و لایه های متفاوتِ باغ سازی ایرانی را بر ما روشن کند، می تواند موضوع های متعدد پژوهشی را پیش رو گذارد که از اولویت های امروزِ مطالعات معماری ایران است. پژوهش های همه جانبه و جامع در مصادیق باغ های ناشناخته و در شرف نابودیِ متأخر، از مواردی است که به تعمیق دانش ما از باغ ایرانی یاری می رساند. باغ نشاط نیشابور یکی از مصادیق دوران تحول از سنت به تجدد در باغ سازی ایرانی است که هم اکنون درچارچوب پژوهشی با هدف شناخت زوایای مختلف و حصول روایتی جامع از آن، با رویکردی کل نگر مبتنی بر روش میدانی و تاریخ شفاهی، درکنار سایر منابع، در حال انجام است، بخشی از این تحقیق که به مستندسازی، بازیابی و بازخوانی طرح باغ مربوط می شود، موضوع مقاله حاضر است که بر مبنای دو پرسش اساسی، یکی پرسش از طرح کالبدی و چگونگی فضای باغ و دیگری پرسش از روش تحقیق مناسب برای چنین مصادیقی، با توجه به امکانات و محدودیت هایی که دارند، ساختار یافته است. بنابراین، مقاله با محور بازیابی طرح، بازخوانی و تفسیر طرح و شناخت فضای باغ، هم زمان روش تحقیق مناسب را نیز تبیین می کند و در نهایت، روایتی از باغ سازی را به مثابه صحنه نمایشی شامل سه اپیزود ارائه می دهد.
مطالعه و تبیین چارچوب و راهبردهای حفاظت از بازار تاریخی نراق و محدوده شهری پیرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نراق که برای دوران طولانی بر سر یک راه تاریخی مهم قرار داشته، زیستگاهی برخوردار از محیط طبیعی مناسب و آب کافی بوده است. لذا شهر برای دوره ای طولانی از درآمدهای قابل توجه تجارت منطقه ای و کشاورزی بهره مند بوده است. اقتصاد شهر در اثر پیامدهای ناشی از تغییر در راه های منطقه ای به شدت آسیب دیده که دامنه آن تا بازار گسترش یافته است. دور شدن شهر از راه های اصلی منطقه ای باعث شده تا بازار جایگاه منطقه ای و شهری خود را از دست بدهد. این مسئله و گسترش شهر در اثر احداث خیابان موسوم به امام خمینی در مجاورت بازار (دهه 50) و شهرک جدید به انزوایی منجر شده است که بازار را همچون سایر بخش های شهر تاریخی درگیر کرده است. احداث خیابان افزون بر تغییرات ناشی از تخریب مستقیم بخش هایی از بازار و بستر شهری آن، منجر به انتقال فعالیت ها و پیشه ها از درون بازار و محله ها شده و خیابان را به رقیب پرقدرت بازار تبدیل کرده است. لذا شهری که اقتصاد نسبتاً غنی خود را از دست داده است، علاوه بر تخریب برخی بخش ها با عنصر جدید خیابان نیز مواجه شده که از دو نقطه نظر تجاری و دسترسی، رقیب اصلی بازار بوده و ملزومات خود را به شهر تاریخی تحمیل کرده است؛ از جمله اینکه گذر بازار به حاشیه رانده شده و محور تجاری جدیدی در امتداد خیابان شکل گرفته است. با وجود این، بازار هنوز از ارزش های قابل توجهی برخوردار است و شهر تاریخی نیازمند حفاظت است. این مقاله که روش پژوهشی آن تفسیری تاریخی است و انجام آن بر تکنیک سوات استوار است، در پی پاسخ دادن به این پرسش هاست که چالش های بازار تاریخی نراق از نگاه معیارهای حفاظت از شهرهای تاریخی چیست؟ و راهبردهای حفاظت از بازار در بستر بافت تاریخی و به تفکیک زیرناحیه های آن، چه می تواند باشد؟ هدف مقاله تعریف و تبیین چارچوب و راهبردهای حفاظت از بازار تاریخی نراق است. یافته های مقاله نشان می دهد که هر گونه راهبرد در جهت حفاظت از بازار باید با توجه به بستر شهری آن و در نسبت با عناصر مهم شهر امروز یعنی خیابان و میدان طرح شود. علاوه بر این، ارتقای بازار نیازمند راهبردهایی همچون احیای مجموعه های بازار، تعریف و تقویت مرکزیت تجاری، بازتعریف ارتباط میان بازار و خیابان و تقویت رابطه میان گذر بازار و میدان است.
واکاوی نسبت سازماندهی فضایی شهر ری و راه های آن از آغاز اسلام تا پیش از حمله مغول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر ری در سده های متقدم تا میانی دوره اسلامی، از شهرهای مهم و پررونق جهانِ اسلام بوده است. عوامل متعددی بر این رونق و اهمیت اثرگذار بوده اند. بررسی مؤلفه های اثرگذار بر رونق راه های ری و واکاوی برهم کنش راه های ری و اقتصاد و سازمان دهی فضایی شهر ری، هدف اصلی این پژوهش است. به همین منظور، نخست علل اهمیت راه های ری طی سده های متقدم اسلامی تا زمان حمله مغولان با استفاده از متون تاریخی شناسایی شده اند. سپس سیر تحول شهر ری از منظر معماری و شهرسازی آن، با استفاده از مطالعه تطبیقی متون متعدد تاریخی و نیز مطالعات تاریخی و باستان شناختی پژوهشگران معاصر، بازشناسی شد تا بر این مبنا، چگونگی ارتباط و اثرگذاری متقابل راه ها و سازمان دهی فضایی شهر در بازه زمانی مزبور، استخراج و عوامل اثرگذار بر آن تفسیر شوند. بر مبنای یافته های این پژوهش، امنیت و پرآبی نسبی و خوش مسیری راه های ری و همچنین مرکزیت و اهمیت شهر ری از منظر تجاری و مذهبی، موجب حضور مستمر بازرگانان و مسافران و کاروان ها در ری بوده است. زیبایی و نظم و پاکیزگی ری، وجود کاروانسراها و گرمابه ها و بازارهای متعدد و باکیفیت بر افزایش رفاه مسافران و تاجران می افزود و رونق مضاعف برای راه های آن به ارمغان می آورد. همچنین شماری از کالاهای تولیدشده در ری به سهولت در بازارهای سرزمین های دیگر به فروش می رفتند و شهرتی بسیار داشتند. این عوامل موجب افزایش ثروت شهر و ثبات بازار آن به علت تعدد مبادله ها، امنیت و رفاه مسافران و تاجران شده بود. تمرکز تأسیسات امنیتی و تأسیسات رفاهی و اقتصادی شهر ری نیز در گوشه شمال غربی شهر بوده که کارکرد تجاری پراهمیت تری داشته است و شاخه های متعددی از راه های مختلف در عبور از شهر از آن نقطه عبور می کردند. در نهایت، چگونگی ارتباط ساختار طبیعی شهر، سازمان دهی فضاها و راه هایش در چرخه ای که تضعیف و تقویت یکی موجبات تضعیف و تقویت دیگر را فراهم می آورد، دیده می شود.
نقش تدابیر اقلیمی مبتنی بر جابه جایی فصلی در طب سنتی بر سلامت انسان و تأثیر آن بر شکل گیری سازمان فضایی معماری مسکونی سنتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، واکاوی خاستگاه دانش اقلیمی معماران سنتی و یافتن نقش مبانی طبی تدابیر اقلیمی مبتنی بر جابه جایی فصلی، به مثابه رفتار تنظیم کننده شرایط محیطی بر سلامت انسان و شکل گیری سازمان فضایی معماری مسکونی چهار اقلیم ایران با تکیه بر مبانی طبی است. روش تحقیق در بخش گردآوری اطلاعات، تفسیری تاریخی و در حوزه شواهد مصداقی، موردپژوهی و تطبیقی تحلیلی و در بخش تحلیل اطلاعات، کیفی است. یافته های تحقیق نشان می دهند مبانی طبی طراحی اقلیمی مبتنی بر جابه جایی فصلی، بر ویژگی هایی همچون مکان یابی، تنظیم زمانی، تنظیم طبقات ارتفاعی و جهت گیری فضا اشاره دارد. مجموع تحلیل ها حکایت از آن دارد که سازمان فضایی 18 خانه بررسی شده در چهار اقلیم ایران در سلسله مراتبی از طراحی اقلیمی متناسب با مطالعات اقلیمی پزشکان، به عنوان بخشی از آگاهی اجتماعی زمانه، که یکی از معیارهای شکل دهنده سازمان فضایی خانه های سنتی در گذشته بوده، شکل گرفته است و با مبانی طبی طراحی اقلیمی مبتنی بر جابه جایی فصلی در طب هماهنگی دارد. نحوه انجام جابه جایی فصلی درون خانه ای به دو عامل زمان و مکان جابه جایی فصلی که در مبانی طبی به آن ها اشاره شده وابسته بوده و در سازمان فضایی خانه ها اثرگذار بوده است و به صورت دووجهی و تک وجهی درون گرا، تک وجهی برون گرا، فصلی، روزانه و شبانه، عمودی و افقی در محور آسمان (بام، بالاخانه، پایین خانه، زیرزمین) و محور زمین (جلوسرا، عقب سرا) انجام می گرفته است. در این میان، جابه جایی فصلی، به عنوان شیوه زندگی اقلیمی و درمان اقلیمی، و جابه جایی فصلی درون خانه ای، به عنوان یک راهکار مناسب اقلیمی، می تواند در جهت حفظ سلامت، بهره مندی از عناصر اقلیمی پایدار و دستیابی به آسایش حرارتی در خانه های معاصر امروزی استفاده شود.
روایتِ خانه: روشی برای فهم و بازنمایی مطلوبیتِ تجربه زیسته در خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق درباره مطلوبیتِ تجربه زندگی در خانه، موضوعی است که به روشی منطبق با ویژگی های خاصِ فهم و بازنمایی این تجربه نیاز دارد. کیفیتِ تجربه زیسته در حضور هم زمان ساکنِ خانه و کالبد آن آشکار می شود و روشی که برای تحقیق درباره آن انتخاب می شود هم باید به این یکپارچگی فاعلِ شناسایی و موضوعِ شناسایی ملتزم باشد تا بتواند کیفیتِ منحصر و زنده تجربه را عمیقاً دریابد و آن را به دیگری منتقل کند. این یکپارچگی در وجوه مختلفی از تجربه زیسته در خانه قابل شناسایی است؛ این نوشتار با رجوع به آرای پدیدارشناسان معماری آن وجوه را معرفی می کند تا روشی مناسب برای فهم و بازنماییِ کیفیتِ تجربه زیسته در خانه بیابد. ویژگی هایی چون پیوستگی زمانِ درونی و بیرونی در تجربه زیسته، ملموس و مخیل بودنِ آن باعث می شوند که فهمِ روایی به عنوان بستری مناسب برای تحقیق درباره تجربه زیسته مطلوب در خانه معرفی گردد و حفظ کیفیتِ زنده آن به این ترتیب ممکن باشد. سپس با توجه به وجوه اساسی تجربه زیسته و کیفیتِ خاصِ هر تجربه مکانی، روند تحقیق درباره مطلوبیتِ تجربه زیسته در خانه و نکات قابل توجه در آن، از ابتدای جمع آوری اطلاعات تا ارائه نهایی روشن می گردد و دو شکل از روایت که متمرکز بر اثر مکان در تجربه زیسته مطلوب در خانه هستند، برای بازنمایی مطلوبیتِ تجربه زیسته در خانه با عنوان «روایتِ خانه» معرفی می شوند. یکی روایتِ خانه به بیانِ ساکنان و دیگری روایتِ خانه به بیانِ محقق که هریک قابلیت ها و محدودیت هایی خاص خود دارند. در انتها و به عنوان مورد پژوهی، استفاده از این روش در تحقیقی نمونه بر خانه های برهه گذار معماری تهران می آید.
واکاوی سبک های یادگیری دانشجویان برای ارتقای آموزش معماری (مطالعه موردی: دانشجویان معماری دانشگاه ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت دانشجویان یکی از عوامل مهم و مؤثر بر آموزش در کارگاه های معماری است. نمی توان شاگرد معماری را بدون شناخت دقیق و بدون توجه به واکنش هایش به داده ها و خواسته ها، تحت یک برنامه منتظم و از پیش تعیین شده بار آورد. یکی از راه های این شناخت، توجه به سبک های یادگیری است که ترجیحات یادگیری و تفاوت های موجود میان افراد در روش های یادگیری را بیان می کند. هماهنگی سبک های تدریس مدرسان با سبک های یادگیری دانشجویان، منجر به تقویت انگیزه یادگیری و پیشرفت تحصیلی خواهد شد؛ ازاین رو با توجه به شمار روزافزون متقاضیان یادگیری در عرصه های متنوع علمی و مهارتی و ویژگی های متفاوت آنان در درک و پردازش محتویات یادگیری، نیاز عاجلی به بررسی شناخت خصوصیات یادگیرندگان در رشته های مختلف تحصیلی از جمله معماری احساس می شود. این مقاله با آسیب شناسی آموزش معماری در حوزه فرایند یادگیری، یکی از راه های رفع کاستی ها و نقایص مربوط را با توجه به سبک های یادگیری دانشجویان عنوان کرده است. روش تحقیق این پژوهش، از نوع توصیفی تحلیلی است که طبق آن، چگونگی توزیع دانشجویان معماری دانشگاه ارومیه در سبک های یادگیری بر اساس سیاهه سبک های یادگیری کُلب، بررسی و داده ها با استفاده از آزمون های متناسب آماری، تجزیه و تحلیل شده اند. یافته های این تحقیق نشان می دهد که سبک های یادگیری غالب کاربردی در دانشجویان معماری، به ترتیب جذب کننده و همگرا هستند. همچنین دانشجویان در نیمه ابتدایی تحصیل در رشته معماری بیشتر از سبک جذب کننده و در نیمه انتهایی از سبک همگرا استفاده می کنند و ارتباط معنی داری بین سبک یادگیری و جنسیت وجود ندارد. با تحلیل و ارزیابی یافته ها، پیشنهادهایی در راستای سبک های مورد تقاضای رشته ارائه شده است؛ از جمله: انجام آزمون اختصاصی با پیش نیازهای هنری لازم قبل از ورود به این رشته، انجام آزمون سبک های یادگیری در مراحل اولیه تحصیلات دانشگاهی، انطباق برنامه های آموزشی با سبک های یادگیری دانشجویان در سال های اولیه تحصیلی برای ایجاد انگیزه ادامه تحصیل و آموزش متنوع به فراگیران در حین تحصیل. همچنین راهکارها و مصادیقی برای انطباق برنامه های تدریس با نیازهای دانشجویان معماری با هدف اثربخش تر کردن و ارتقای آموزش معماری ذکر شده است.
زمینه گرایی در آثار معماران غیرایرانی در دوره پهلوی اول (مدرسه البرز و ایرانشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت معماران در دوره پهلوی به سه دسته معماران سنتی، معماران تحصیل کرده در غرب و معماران خارجی تقسیم می شود. این پژوهش سعی دارد با تمرکز روی دسته سوم، یعنی معماران خارجی، به نحوه نگرش و تأثیرات آن بر بناهای آموزشی از منظر زمینه گرایی بپردازد. لذا مدرسه البرز تهران و ایرانشهر یزد به عنوان دو نمونه از آثار این معماران بررسی شده است. در این پژوهش، روش تحقیق از نوع کیفی و مطالعه موردی است که با تحلیل نمونه ها همراه است. نتایج تحقیق نشان می دهد هر دو نمونه از منظر شباهت های سبکی و ظاهری به مواردی همچون استفاده از مصالح، تزیینات و اشارات تاریخی توجه داشته اند؛ اما بخش عمده ای از نظام ارزش ها که زیرساخت زمینه های فرهنگی اجتماعی و عملکردی بناهای آموزشی را تشکیل می دهند و نقش مهمی در شیوه ها و اهداف آموزشی دارند، نادیده گرفته شده است. این بی توجهی در خصوص مدرسه البرز بیشتر مشهود است؛ زیرا با توجه به قرارگیری آن در پایتخت، تحت تأثیر نظام های حکومتی و همچنین ناسیونالیسم تجددگرا قرار گرفته است که به نوعی تحت نفوذ اندیشه های غرب است. اما مدرسه ایرانشهر علاوه بر شباهت های ظاهری به معماری ایرانی، تلاش کرده است تا شیوه های آموزش ایرانی و به کارگیری فضای باز را نیز در نظر بگیرد.