معماران سنتی در معماری تاریخی ایران با وجود داشتن نقشی برجسته، به ندرت در کانون توجه مورخان بوده اند و از آن ها یاد شده است. این امر موجب شده که امروزه اطلاعات بسیار محدودی از سنت ها، اندیشه ها، فنون، مهارت ها و چگونگی زندگی حرفه ای آن ها در اختیار باشد. در دوران معاصر با شکل گیری مرمت مدرن، گروه جدیدی از استادکاران معمار ظاهر شدند که از یک سو با سنت های استادی شاگردی در صنف و خانواده خود پیوند داشتند و از سوی دیگر، زیر نظر مرمتگران دانشگاهی و مهندسان معمار کار می کردند. بدین ترتیب، این استادان با «رجعتی ناقص»، دوباره جایگاهی برای حضور در بناهای تاریخی و کار در کارگاه های معماری سنتی پیدا کردند. این مقاله با مراجعه به خانواده رضایت، از استادکاران معمار اصفهانی، ارتباط آن ها با بناهای تاریخی را بررسی می کند. برای یافتن پاسخ پرسش هایی نظیر اینکه این استادان چگونه با بناهای تاریخی مواجه می شوند، چه اطلاعاتی از بناهای تاریخی در ذهن دارند و چگونه از این اطلاعات در طراحی کارهای جدید استفاده می کنند، با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته و باز، روش تاریخ شفاهی و همچنین مشاهده و یادداشت برداری میدانی از آثار و فرایندهای طراحی و اجرای این استادان، اطلاعات لازم گردآوری و با روش رمزگذاری و نظریه زمینه ای تحلیل شده است. بر این اساس، رابطه استادکاران خانواده رضایت با بناهای تاریخی در اصفهان در پنج مرتبه ارتباط با بنا شاملِ همزیستی، روخوانی، به خاطر سپردن، الهام و مرجعیت (عام و خاص) تبیین می شود. تحلیل این مقوله ها نشان می دهد که بناهای تاریخی یکی از مراجع مهم در جهان طراحی این استادان هستند. استادکاران معمارِ خانواده رضایت، به قلمرو ذهنی عینی از محله های عصر سلجوقی شهر اصفهان، به مرکزیت محله جوباره تعلق دارند که زندگی فردی و حرفه ای آن ها را در بر می گیرد. آن ها این عناصر تاریخی را از کودکی نظاره کرده ، خوانده ، به خاطر سپرده و به مثابه درس هایی از یک «مدرسه طراحی معماری»، دست مایه تجارب تازه خویش قرار داده اند.