مقالات
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه سرمایه گذارى، کیفیت سود پایین مطلوب نیست زیرا منجر به تخصیص نادرست سرمایه ها خواهد شد. استفاده کنندگان جهت سنجش رشد اقتصادی به ستانده هاى سیستم حسابدارى از جمله سود گزارش شده توجه خواهند کرد. هنگامی که موضوع ارزش مطرح می گردد، باید معیار ارزیابی عملکرد و کیفیت ایجاد شده ارزیابی شوند. پژوهش حاضر در صدد مطالعه تفاوت بین محتوای اطلاعاتی ارزش افزوده اقتصادی بصورت تجمیعی و اجزای آن، بر اساس مدل بیدل و همکاران (1997) و وسیت و ورتینگتون (2000)، است. از طرف دیگر با کمک مدل جونز تعدیل شده کیفیت اقلام تعهدی اختیاری سنجش گردید. از داده های ترکیبی (172) شرکت-سال، (1388 الی 1396) استفاده شد. فرضیه ها از طریق محاسبه رگرسیون و آزمونt ، F بررسی شدند. براساس یافته ها محتوای اطلاعاتی اجزای ارزش افزوده اقتصادی از ارزش افزوده اقتصادی بصورت تجمیعی بیشتر است. نتایج آزمون والد در سطح معناداری نشان دهنده تفاوت بین محتوای اطلاعاتی اجزای ارزش افزوده اقتصادی است. افزودن کیفیت سود به مدل، منجر به تغییر محتوای اطلاعاتی مدل ها می شود. کیفیت سود به رابطه فی مابین ارزش افزوده اقتصادی و بازده سهام تاثیر تعاملی دارد و این تأثیر تعاملی در سطح اجزای ارزش افزوده اقتصادی نیز مشاهد شد.
عوامل مؤثر بر کیفیت گزارش های حسابرسی در مؤسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت گزارش های حسابرسی در مؤسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران می باشد. نمونه پژوهش، متشکل از 192 مؤسسه حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران برای دوره زمانی 1392-1396 است. در پژوهش حاضر، هفت فرضیه مورد آزمون قرار گرفته و به بررسی ارتباط بین تعداد شرکا، تعداد کارکنان حرفه ای، تعداد حسابداران رسمی، تعداد کارها، درآمد سالیانه، قدمت موسسه حسابرسی، سوابق انتظامی بر کیفیت گزارش های حسابرسی مؤثر است، پرداخته شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها، نشان دهنده رابطه مثبت و معنی دار بین متغیرهای کیفیت حسابرسی شامل تعداد شرکا، تعداد کارکنان حرفه ای، تعداد حسابداران رسمی، تعداد کارها، قدمت موسسه حسابرسی، سوابق انتظامی بر کیفیت گزارش های حسابرسی و رابطه منفی معنی دار میان متغیر درآمد سالیانه، بر کیفیت گزارش های حسابرسی است.
بررسی تأثیر کیفیت گزارشگری مالی بر رابطه بین توانایی مدیریت و ریسک سقوط آتی قیمت سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر کیفیت گزارشگری مالی بر رابطه بین توانایی مدیریت و ریسک سقوط آتی قیمت سهام است. جامعه آماری پژوهش را 109 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1387 تا 1393 تشکیل می دهد. سنجه توانایی مدیریت، بخشی از کارایی شرکت است که تحت تأثیر عوامل ذاتی شرکت قرار نمی گیرد. به منظور محاسبه و تحلیل اطلاعات توانایی مدیران از مدل ارائه شده توسط دیمرجان و همکاران [12][13] استفاده شده است. همچنین کیفیت اقلام تعهدی مورد نظر در این پژوهش (به عنوان شاخص کیفیت گزارشگری مالی) برای هر شرکت - سال با استفاده از داده های حسابداری برای یک دوره پنج ساله و با به کارگیری رگرسیون غلتان اندازه گیری شده است. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش دو فرضیه تدوین و برای آزمون آنها از روش های آماری رگرسیون لجستیک و چند متغیره و الگوی تحلیلی پوششی داده ها به کار رفته است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه اول پژوهش نشان داد که توانایی مدیریت تأثیر مثبت معناداری بر ریسک سقوط آتی قیمت سهام دارد. این نتیجه گیری با این فرض که مدیران در چارچوب انگیزه های نمایندگی با احتکار اخبار بد موجب ایجاد حصار اطلاعاتی، حباب قیمتی و در نهایت سقوط قیمت سهام می شوند در یک راستاست. علاوه بر این نتایج حاصل از آزمون فرضیه دوم پژوهش نشان داد که کیفیت گزارشگری مالی تأثیر منفی معناداری بر رابطه بین توانایی مدیریت و ریسک سقوط آتی قیمت سهام دارد. بنابراین، می توان نتیجه گرفت کیفیت گزارشگری مالی بالا می تواند آثار منفی توانایی مدیریت بر ریسک سقوط قیمت سهام را کاهش دهد.
بررسی رابطه گروه های مالکیت سهام و میزان سرمایه گذاری در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی رابطه گروه های مالکیت سهام و میزان سرمایه گذاری در شرکت پرداخته شد. به منظور بررسی گروه های مالکیت سهام از پنج طبقه: مالکیت دولتی، نهادی با افق دید کوتاه مدت، نهادی با افق دید بلند مدت، مدیریتی و اقلیت استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه شرکت های پذیرفته در بورس اوراق بهادار تهران است و نمونه آماری متشکل از120 شرکت در بازه زمانی1390- 1395، با استفاده از نرم افزار R می باشد. نتایج پژوهشی نشان داد تمرکز مالکیت دولتی، موجب کاهش میزان سرمایه گذاری در شرکت می شود. همچنین بررسی ها حاکی از آن بود که بین مالکیت نهادی با افق دید کوتاه مدت و میزان سرمایه گذاری رابطه مثبت و معنادار ولی ضعیف وجود دارد. از طرفی نتایج دیگر یافته های پژوهشی حاکی از آن بود بین مالکیت نهادی با افق دید بلند مدت و میزان سرمایه گذاری رابطه قوی تری نسبت به مالکیت نهادی با افق دید کوتاه مدت وجود دارد. در نهایت یافته های پژوهشی بیانگر آن بود مالکیت مدیریتی و اقلیت رابطه معناداری با میزان سرمایه گذاری ندارند. بر اساس این نتایج می توان گفت، سهامداران مدیریتی نقش نظارتی خود را در جایگاه راهبری شرکتی به درستی ایفا نمی کنند و ساختار مالکیت می توانند بر قدرت مدیران در پیگیری منافع شخصی و میزان سرمایه گذای و ارزش شرکت موثر باشند.
نقش نظام راهبری شرکتی در تأثیر سررسید بدهی بر ریسک ریزش آتی قیمت سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عواملی که منجر به ریزش قیمت سهام می شود اقدامات مدیران در راستای نگهداشت اخبار بد و عملکرد ضعیف شرکت است. هر اندازه کنترل بر اقدامات مدیران بیشتر باشد احتمال ریزش قیمت سهام نیز کاهش می یابد. در بدهی های کوتاه مدت اعمال کنترل بر مدیریت به واسطه عدم تمدید قراراداد بدهی افزایش می یابد. در واقع اعتباردهندگان به منظور تجدید قرارداد بدهی خواستار اطلاعات بیش تری پیرامون وضعیت شرکت هستند که این وضعیت مانع از انباشت اخبار بد توسط مدیران می گردد و از ریزش شدید قیمت سهام جلوگیری می گردد. هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر سررسید بدهی بر ریسک ریزش آتی قیمت سهام با در نظر گرفتن نظام راهبری شرکتی است. قلمرو زمانی این پژوهش سال های 1389 تا 1393 می باشد، به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از الگوی رگرسیون چند متغیره با داده های ترکیبی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سررسید بدهی بر ریسک ریزش آتی قیمت سهام تأثیر منفی دارد. براین اساس با کوتاه تر شدن سررسید بدهی احتمال ریسک ریزش قیمت سهام کاهش می یابد هر چند که نظام راهبری شرکتی قوی می تواند باعث تضعیف این اثرگذاری گردد.
بررسی تأثیر ویژگی های رئیس کمیته حسابرسی بر رابطه بین تأخیر در گزارش گری مالی و ارتباط ارزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر ویژگی های رئیس کمیته حسابرسی بر رابطه بین تأخیر در گزارش گری مالی و ارتباط ارزشی است. هنگامی که تأخیر در گزارش گری حادث می شود سرمایه گذاران به این موضوع واکنش منفی نشان می دهند. از طرفی، تخصص رئیس کمیته حسابرسی از طریق بهبود کیفیت گزارشگری مالی می تواند بر ارتباط ارزشی اثرگذار باشد و همچنین منجر به کاهش تأخیر در گزارشگری مالی شود. این پژوهش از نوع علّی، پس رویدادی و کاربردی است. جهت انجام این پژوهش، نمونه آماری شامل 156 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1391 تا 1395 انتخاب گردید. بر اساس روش داده های ترکیبی و تجزیه وتحلیل رگرسیون خطی چند متغیره، یافته های پژوهش نشان داد که تأخیر در گزارشگری منجر به کاهش ارتباط ارزشی می شود. تخصص رئیس کمیته حسابرسی به صورت مثبت بر ارتباط ارزشی اثرگذار است؛ اما تخصص رئیس کمیته حسابرسی بر رابطه میان تأخیر در گزارشگری مالی و ارتباط ارزشی اثرگذار نمی باشد.
بکارگیری هوش تجاری در کیفیت اطلاعات مالی با تاکید بر اصول و قیود و اندازه گیری درحسابداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه منبع قدرت جریان صحیح اطلاعات می باشد با بکارگیری فن آوری در تهیه اطلاعات موجب گردیده، قدرت در اختیار کسانی قرار گیرد که زودتر به اطلاعات دسترسی پیدا کنند. فن آوری اطلاعات در واقع وسیله ای برای تسهیل، کنترل و نظارت می باشد. هم اکنون نیاز به سیستم هایی که روی تجزیه و تحلیل داده ها کار می کنند و از داده ها گزارش های واقعی می گیرند، بیش از پیش احساس می شود، سیستم هایی که تحلیل پیچیده روی داده ها انجام می دهند هوش تجاری می نامند. سیستم های هوش تجاری، معانی مستتر داده های ذخیره شده در پایگاه داده ها را بیرون می کشند و از آنها برای اتخاذ تصمیمات درست استفاده می کنند، در واقع تفسیر داده ها و استفاده از آنها برای اتخاذ تصمیم های تجاری و تبدیل داده ها به شکل قابل تفسیر را هوش تجاری می گویند.در این مقاله مشکلات تهیه گزارشات مالی با کیفیت را در3 دسته طبقه بندی می نماید که شامل: الف) مشکلات ناشی از اجرای همزمان اصول حسابداری. ب) مشکلات ناشی از اجرای قیود حسابداری. ج) مشکلات ناشی از اندازه گیری در حسابداری می باشد، هدف از این مطالعه تاثیر بکارگیری هوش تجاری در تهیه اطلاعات مالی با کیفیت جهت تصمیم گیری به موقع و مناسب می باشد. برای سنجش تاثیر هوش تجاری بر کیفیت اطلاعات مالی با استفاده از مصاحبه و پرسشنامه اقدام به جمع آوری اطلاعات از بین جامعه حسابداران رسمی ایران گردید، سپس اطلاعات جمع آوری شده از طریق معادلات ساختاری مورد سنجش و بررسی قرار گرفت، نتایج حاصل از تحقیق بیانگر ارتباط معنی دار بین هوش تجاری و کیفیت اطلاعات می باشد.
تمرکز بر مشتری و مدیریت سود: مطالعه تجربی بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر از منظر حضور مشتریان عمده در شرکت، تأثیر تمرکز بر مشتری بر مدیریت سود را بررسی می کند. تأمین کنندگان با مشتریان عمده، احتیاج به نگهداری وجوه نقد بالاتری به دلیل ریسک تجاری بالای از دست دادن مشتریان عمده خواهند داشت. شرکت ها می توانند وجوه نقد خود را از طریق ابزارهای مختلف همچون انتشار بدهی و تأمین مالی بیرونی، عدم پرداخت سود سهام و دستکاری اقلام درآمدی (مدیریت سود) افزایش دهند. نتایج بدست آمده در این پژوهش این اظهارات را تأیید می کند. در راستای آزمون تجربی این موضوع، از 140 شرکت انتخاب شده به روش غربالگری در بورس اوراق بهادار تهران طی بازه زمانی 1390 الی 1395 استفاده شده است. برای آزمون فرضیه های تحقیق از الگوی رگرسیون خطی چندگانه با استفاده از داده های ترکیبی استفاده گردیده است. نتایج بدست آمده از تأثیر گذاری منفی تمرکز بر مشتری بر مدیریت سود تعهدی پشتیبانی می کند. همچنین، نتایج پژوهش نشان داد که یک تمرکز بر مشتری بر مدیریت سود واقعی اثر منفی دارد. پژوهش حاضر می تواند به فهم دقیق تری از نقش مشتریان عمده شرکت در مدیریت سود منجر شود و نشان دهد که چگونه تمرکز بر مشتریان عمده، مدیریت سود شرکت ها را تحت تاثیر قرار می دهد.
تدوین الگویی برای هم آفرینی ارزش در بازاریابی بنگاه به بنگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به موازات ظهور منطق تسلط خدمات، پارادایم بازاریابی تغییر نمود و رهیافت جدیدی در خصوص مشارکت مشتری در خلق مشترک ارزش، تحت عنوان "هم آفرینی ارزش" مطرح شد. با توجه به ماهیت خرید در بازارهای B2B با محوریت تمایل به تعاملات رابطه مند به جای رقابت قیمتی، مشتریان وفاداری بیشتری به برند و رضایت بالاتری دارند، که این امر منجر به بهبود عملکرد برند و بنگاه می شود. نظر به اهمیت و جایگاه هم آفرینی ارزش در بازار بنگاه به بنگاه، هدف از این مقاله، بررسی عوامل موثر بر عملکرد برند با تاکید بر هم آفرینی ارزش می باشد. در این راستا، تحقیق با رویکرد ترکیبی انجام شده است. در بخش کیفی، با نظرخواهی از 15 نفر از خبرگان حوزه بازاریابی و از طریق پرسشنامه باز، مدل مفهومی تحقیق طراحی شده است. در مرحله کمی نیز از طریق نمونه آماری متشکل از 343 نفر از کارکنان و مدیران رده بالای شرکت ها، مدل طراحی شده با رویکرد حداقل مربعات معمولی، مورد آزمون قرارگرفته است. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که فرآیند هم آفرینی ارزش در کنار گرایش به برند، مکانیسم مهمی است که می تواند بر عملکرد بهتر و موفقیت برند تاثیرگذار باشد. همچنین، ضمن بررسی هم آفرینی ارزش به عنوان متغیر میانجی، نتایج نشان می دهد، گرایش به برند صرفاً موجب بهبود عملکرد برند از طریق تأثیر آن بر هم افزایی ارزش نمی شود و این دو متغیر به عنوان دو متغیر مجزا بر عملکرد برند تأثیرگذار هستند.
طراحی الگوی اکوسیستم تامین مالی کارآفرینی فناورانه در کسبوکارهای دانش بنیان (مورد مطالعه: حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش کلیدی کارآفرینی و کسب و کارهای دانش بنیان در روند رشد اقتصادی و توسعه پایدار کشورها روشن است. هدف اصلی از این پژوهش طراحی الگوی اکوسیستم کارآفرینی فناورانه در کسب وکارهای دانش بنیان(مورد مطالعه: حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات) می باشد. پژوهش حاضر بر اساس هدف از نوع کاربردی و به لحاظ گردآوری داده ها از نوع کیفی است. جامعه آماری پژوهش را موسسان یا مالکان کسب وکارهای دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری قزوین و تهران تشکیل می دهند و نمونه گیری به صورت هدفمند انجام گرفت و تا زمانی ادامه پیدا کرد که به اشباع نظری پژوهشگر رسید. به همین جهت با 15 نفر از خبرگان نظری(دانشگاهی) و تجربی(عملی) این حوزه به صورت نیمه ساختاریافته به صورت عمیق مصاحبه انجام گرفت. یافته ها نشان می دهد که مولفه های سازمانی، تشخیص فرصت، کارآفرینی، توسعه و انتقال کارآفرینی، کارآفرینی فناورانه، مولفه های محیطی و مدیریتی از سوی خبرگان مهمترین نقش را با ضریب پایایی 61 درصد دارند. نتایج نشان می دهد که دانشگاه ها و دیگر نهادهای آموزشی پیشرفته یک منبع مهم برای دانش جدید هم در بعد فنی و هم در بعد کارآفرینی می باشند و نقش مهمی در ایجاد کسب وکارهای دانش بنیان دارند.
نگهداشت وجه نقد، سرعت تعدیل آن و درجه اهرم مالی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقدینگی واحد تجاری، توان دسترسی به وجوه نقد در مواقع نیاز است. شرکتهایی که با کسری یا مازاد وجه نقد مواجه هستند، با مشکلات بالقوه زیادی روبرو خواهند شد. از این رو در این مطالعه ابتدا وجه نقد بهینه شرکتها تعیین شده و سپس سرعت تعدیل وجه نقد برای رسیدن به وجه نقد بهینه آزمون شد. در ادامه سرعت تعدیل مورد نظر با در نظر گرفتن درجه اهرم مالی شرکت ها مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور اطلاعات 120 شرکت برای سال های 1390 تا 1395 مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که شرکت های پایین وجه نقد بهینه با سرعت بیشتری نسبت به شرکت های بالا، به سمت وجه نقد بهینه حرکت می کنند. همچنین نتایج نشان می دهد که با در نظر گرفتن اهرم مالی، سرعت رسیدن به وجه نقد بهینه برای شرکت های پایین وجه نقد بهینه، بسیار بیشتر از شرکت های بالای وجه نقد بهینه است.