۱.
هدف این پژوهش ارائه و تحلیل الگوی تاثیر فاکتورهای اقتضایی بر بکارگیری ابزارهای مراحل تکامل حسابداری مدیریت شرکت ها است. در این پژوهش 12 فاکتورِ اقتضایی شامل ساختار سازمانی، استراتژی تجاری، رقابت بازار، اندازه شرکت، حمایت مدیران ارشد، منابع مالی، سرمایه انسانی، تکنولوژی، محیط اقتصادی-سیاسی، عامل فرهنگی، بخش حرفه ای و عدم اطمینان محیطی مورد مطالعه قرار گرفته است. برای تحلیل داده های شرکت های عضو نمونه که متشکل از 117 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است، از مدل سازی معادلات ساختاری و برای آزمون مدل از نرم افزارSmart PLS3 استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که 3 فاکتور اقتضایی عامل فرهنگی، ساختار سازمانی و اندازه شرکت بر بکارگیری ابزارهای مرحله اول تکامل حسابداری مدیریت؛ 9 فاکتور اقتضایی محیط اقتصادی، محیط رقابتی، ساختار سازمانی، اندازه، سرمایه انسانی، استراتژی تجاری، تکنولوژی، عامل فرهنگی و بخش حرفه ای بر استفاده از ابزارهای مرحله دوم تکامل حسابداری مدیریت، 7 فاکتور اقتضایی محیط خارجی، محیط رقابتی، ساختار سازمانی، سرمایه انسانی، منابع مالی، عامل فرهنگی و بخش حرفه ای بر بکارگیری ابزارهای مرحله سوم تکامل حسابداری مدیریت و در نهایت 8 فاکتور اقتضایی عدم اطمینان محیطی، محیط رقابتی، محیط اقتصادی، منابع مالی، سرمایه انسانی، تکنولوژی، استراتژی تجاری و حمایت مدیران ارشد بر استفاده از ابزارهای مرحله چهارم تکامل حسابداری مدیریت تاثیر معناداری داشته اند.
۲.
هدف: هدف این پژوهش کشف برخی از مسائل مربوط به نقش رهبری، برنامه ریزی و نظارت بر سیستم آموزش عالی در توسعه حسابداری دانشگاهی در ایران می باشد. روش: روش تحقیق پژوهش حاضر کیفی با رویکرد تحلیل محتوا، پارادایم تحقیق تفسیری و روش پژوهش از منظر هدف اکتشافی می باشد. روش گردآوری داده ها، مصاحبه غیرساختارمند با 21 نفر از اساتید حسابداری که در پیدایش و توسعه رشته حسابداری دانشگاهی نقش مهمی را داشته اند می باشد. مصاحبه های پژوهش طی سه مرحله رمزگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج به شکل گیری یک شبکه ارتباط مقوله ها انجامید که در این شبکه، 10 مقوله اصلی در ارتباط با توسعه آموزش حسابداری در دانشگاههای ایران شناسایی و تبیین شد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که رهبری، برنامه ریزی و نظارت بر سیستم آموزش عالی در توسعه حسابداری دانشگاهی ایران از اهمیت به سزایی برخوردار است. همچنین تحقق توسعه حسابداری در دانشگاههای ایران مستلزم تدوین و اجرای برنامه استراتژیک و نقشه راه توسعه حسابداری می باشد. با توجه به یافته های پژوهش توسعه حسابداری دانشگاهی در ایران حمایت ویژه دولت و مشارکت جمعی سیستم آموزش عالی کشور، دانشگاهها و مراکز آموزش عالی مجری آموزش حسابداری را می طلبد.
۳.
هدف: اعتماد به عنوان برچسب اجتماعی تعریف شده که اعضای جامعه را به یکدیگر متصل می کند و با القای همکاری واحساسات مثبت برای پیشرفت وعملکرد موفقیت آمیز تیم ها حیاتی است. در این راستا، اعتماد بین فردی حسابرس و صاحبکار می تواند نقش مهمی در فرآیند حسابرسی داشته باشد. هدف این پژوهش شناسایی و رتبه بندی این عوامل (محرک ها و شاخص ها) است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که محرک های یافته های پژوهش نشان داد که در میان محرک ها، نظام راهبری، ویژگی های شخصیتی، دانش و تجربه، ویژگی های فردی، کمیته های حسابرسی دارای بالاترین اهمیت بوده و همچنین رتبه بندی شاخص ها نیز بیانگر این بود که هیئت مدیره، حسابرسی داخلی، مدت تصدی اعضای کمیته حسابرسی، اندازه کمیته حسابرسی و استقلال حسابرس از مهمترین شاخص های موثر در اعتماد بین فردی شرکت ها است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند شناخت حسابداران رسمی و مدیریت صاحبکار را در فرآیند، پذیرش و انجام حسابرسی تسهیل نموده و استفاده های عملی برای نهادهای تدوین کننده مقررات مرتبط با حرفه حسابرسی و جنبه تردید حرفه ای در حسابرسی داشته باشد.
۴.
هدف این پژوهش به منظور دستیابی به الگوی مناسب برای پیاده سازی استاندارد بین المللی گزارشگری مالی 17 در صنعت بیمه است و برای ارائه چارچوب گزارشگری مبتنی بر استاندارد بین المللی گزارشگری مالی از رویکرد تحلیل محتوا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که تم هایی به مانند گزارشگری راهبری شرکتی، گزارشگری اطلاعات محیط کسب و کار، گزارشگری سرمایه فکری، گزارشگری بازار سرمایه، گزارشگری اصول و رویه های حسابداری و... می بایست در تدوین چارچوب گزارشگری مالی مورد توجه قرار گیرند. همچنین نتایج بیانگر آن است که مقوله هایی به مانند گزارشگری عمومی، گزارشگری راهبردها، گزارشگری رویدادهای اساسی سال گذشته و آینده، گزارش اطلاعات هیأت مدیره و کمیته های مدیریت، گزارش اطلاعات سهامداران، اطلاعات بخش های عملیاتی، اطلاعات بازار و محیط رقابتی، سرمایه فکری به جز نیروی انسانی، بخش انسانی سرمایه فکری، اطلاعات بازار سرمایه، اهم رویه ها و استانداردهای حسابداری مورد استفاده، اطلاعات مربوط به دارایی ها، اطلاعات مربوط به بدهی ها و حقوق صاحبان سهام در چارچوب گزارشگری مالی در صنعت بیمه اهمیت فراوان دارد. بررسی ها نشان می دهد که موضوع گزارشگری مالی و ارایه چارچوب برای آن در صنعت بیمه از اهمیت بالایی برخوردار است. از طرفی با توجه به قوانین، ضوابط، دستورالعملها و سایر شرایط محیطی حاکم بر هر صنعت، چارچوب گزارشگری مالی اطلاعات در آن صنعت متفاوت است. در راستای رفع مشکلات شرکت های بیمه در حوزه گزارشگری مالی در سطوح مختلف می توان اقدامات اثرگذاری انجام داد. تاکید بر گزارشگری راهبری شرکتی، گزارشگری اطلاعات محیط کسب و کار و...، شاکله چارچوب گزارشگری مالی صنعت بیمه براساس استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی است که نشان دهنده اهمیت دوچندان افشا اطلاعات در صنعت بیمه است.
۵.
توسعه های دانش محور اخیر در اقتصاد کشور و بازارها تاثیر گسترده ای بر رویه های حسابداری و اطلاعات مالی و فرآیند گزارشگری مالی توسط شرکت ها برجای نهاده است. پیچیدگی شرکت ها یکی از عوامل مهمی است که استفاده کنندگان اطلاعات مالی با آن مواجه هستند. پیچیدگی می تواند استخراج و استفاده از اطلاعات مالی مورد نیاز را مختل کند و یا اتخاذ تصمیم را با موانع و ابهاماتی رو به رو سازد. هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی جامع پیچیدگی شرکت ها به روش کیفی داده بنیان است. جامعه آماری پژوهش خبرگان صاحب نظر در زمینه پیچیدگی شرکت ها شامل پژوهشگران، مدیران مالی یا تهیه کنندگان اطلاعات حسابداری، حسابرسان و استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری است. نتایج پژوهش نشان داد که پیچیدگی شرکت ها می تواند پیامدهایی از قبیل قیمت گذاری نادرست سهام، افزایش عدم تقارن اطلاعاتی، دستکاری و مدیریت سود، کاهش کارایی سرمایه گذاری، ایجاد تاخیر در تصمیم گیری ها و کاهش اعتماد عمومی داشته باشد. در این مدل عوامل علّی و راهبردهای پیچیدگی شرکت ها ارائه شدند که در بستر عوامل زمینه ای و شرایط مداخله گر بیان شده بوجود می آیند.
۶.
یکی از مهم ترین دغدغه های سرمایه گذاران در اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری اتکا به اعداد و ارقام مندرج در گزارشات مالی می باشد. بر همین اساس یکی از حوزه های داغ تحقیقات تمرکز بر کیفیت گزارشگری مالی و نقش آن در تصمیمات سرمایه گذاران بوده است. تحقیق حاضر سعی دارد از بعد متفاوتی به این موضوع بپردازد و با دخیل کردن نوسانات سود و جریان های نقدی در اندازه گیری پیامدهای اطلاعاتی کیفیت گزارشگری مالی در قضاوت سرمایه گذاران مسیر جدیدی را در این حوزه گشوده و نگاه تازه ای به نقش کیفیت گزارشگری مالی نماید. در این راستا برای انجام تحقیق شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال مالی 1387 تا 1396 با درنظرگرفتن مجموعه شرایطی، انتخاب و داده های موردنظر از بانک های اطلاعاتی بورس، ره آورد نوین و سامانه کدال جمع آوری و مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که کیفیت گزارشگری مالی تأثیر مثبت و معنی داری بر ضریب واکنش سود داشته است و توانسته تصمیم های سرمایه گذاران را تحت تأثیر قرار دهد. دیگر یافته ها نیز بیانگر آن است که بخش تعهدی نوسانات سود توانسته است که اثر کیفیت گزارشگری مالی بر تصمیم سرمایه گذاران را تحت تأثیر قرار داده و با کاهش نوسانات هم زمان سود نسبت به جریان های نقدی، اثر کیفیت گزارشگری مالی بر تصمیم سرمایه گذاران تقویت شده و محتوی اطلاعاتی سود افزایش یافته است.
۷.
هدف از پژوهش حاضر، ارائه مدلی برای کیفیت حسابرسی عملکرد، با توجه به ویژگی های محیطی و شرایط حاکم بر حرفه حسابرسی کشور می باشد. حسابرسی عملکرد به عنوان حسابرسی ارزش قائل شدن برای منابع شناخته شده است. عنایت به اینکه اقتصاد کشورمان یک اقتصاد دولتی است و ازطرفی حسابرسی عملکرد برای مدیریت بهینه منابع بخش عمومی ضروری دارد، بنابراین تدوین الگویی جامع و استاندارد برای انجام تمامی فرایندهای ممکن حسابرسی عملکرد، ضروری وحیاتی خواهد بود. با این حال الگویی از حسابرسی عملکرد با استفاده از رویکرد زمینه بنیان با هدف ارائه الگو کلی و عملی در این مقاله تشریح شده است. به این منظور در سال 1399 با اخذ نظرات 23 نفر از خبرگان با تخصص حسابرسی عملکرد که در این حوزه دارای تجربه اجرایی و پژوهشی؛ از طریق مصاحبه های عمیق، به بررسی عوامل موثر بر کیفیت حسابرسی عملکرد پرداخته شد و داده ها به کمک روش های کُدگذاری با استفاده از مکس کیودا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سرانجام یافته های پژوهش شامل مقوله های اصلی و خردمقوله ها(مفاهیم) استخراج و بصورت "الگوی یکپارچه کیفیت حسابرسی عملکرد در ایران"، شامل شرایط علّی، عوامل مداخله گر و بستر و همچنین راهبردها و پیامدهای دستیابی به آن به منظور رهنمود در سیاستگذاری در بخش عمومی ارائه گردید.
۸.
در مطالعات نسبت های بدهی با مدیریت سود، پژوهش های متعدد با نتایجی متناقض و ناسازگار منتشر شده است. این پژوهش با به کارگیری روش فراتحلیل در پاسخ به تناقض ها و با هدف کمی نتایج پژوهش های قبلی در حوزه متغیر نسبت بدهی بر مدیریت سود در ایران انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار CMA2 استفاده شد. جامعه پژوهش شامل کلیه پژوهش های موجود درباره نسبت بدهی با مدیریت سود وتنها متغیرهایی که، مدیریت سود در آن متغیر وابسته می باشد. بنابراین 14 مقاله از مجلات معتبر ایرانی برای انجام فراتحلیل طی سال های 1382 تا 1399گردآوری شد. نتایج اولیه نشان داد، نسبت بدهی با مدیریت سود واقعی رابطه منفی و معنادار و با مدیریت سود تعهدی رابطه معناداری ندارد.همچنین متغیر نسبت بدهی به دلیل ناهمگنی نتایج اولیه، به تفکیک مدل های مدیریت سود دوباره فراتحلیل شد. نتایج ثانویه تحقیق حاکی از آن بودکه نسبت بدهی با اقلام تعهدی اختیاری، قدر مطلق اقلام تعهدی اختیاری رابطه معناداری ندارد، اما با اقلام تعهدی سرمایه در گردش، انحراف در فعالیت های عملیاتی، هزینه اختیاری غیرعادی، هزینه تولید غیرعادی و جریان نقد عملیاتی غیرعادی رابطه معناداری دارد. دانش افزائی این یافته ها، ادبیات پژوهش در حوزه مدیریت سود و عوامل مرتبط با آن را غنی بخشیده و خلاء مطالعاتی موجود را رفع می کنند.
۹.
استفاده از ابزارها و روش های پیش بینی سنتی خطای بالایی داشته و در مقایسه با روش های جدیدتر و مدل های غیرخطی عملکرد ضعیف تری دارند. یکی از روش ها و الگوریتم های پرکاربرد در پیش بینی استفاده از یادگیری ماشین است. هدف اصلی این پژوهش بررسی کاربرد یادگیری ماشین در ارائه الگویی برای پیش بینی ورشکستگی 308 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1389 تا 1398(3080 سال – شرکت) می باشد که برای آزمون فرضیه ها از رگرسیون چند گانه داده های ترکیبی و به منظور پیاده سازی الگوریتم خوشه بندی Medians-K و محاسبات مربوطه از نرم افزار محاسبات اماری R استفاده گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد از میان نسبت های مالی مشخص شده در مدل اول فقط نسبت درآمد خالص به کل دارایی و نسبت ارزش بازار حقوق صاحبان سهام به کل ارزش بازار موجب می توانند توانایی مدل پیش بینی ورشکستگی را بهبود ببخشند. همچنین در مدل دوم نسبت های مالی مشخص شده توانایی بهبود مدل پیش بینی ورشکستگی را داشته و با اضافه کردن متغیر Devscore برای گروه هایی که بر اساس صنعت و اندازه ساخته شده اند، مدل اصلاح شده و پیش بینی ورشکستگی را بهبود می بخشد. نتایج حاکی از آن است که یک شرکت در صورت داشتن نسبت های مالی مرتبط با ورشکستگی که پایین تر از میانگین همسانان خوشه ای خود است، احتمالاً ورشکسته می شود.
۱۰.
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر پراکندگی رشد درآمد و بازده سهام در پیش بینی تولید ناخالص داخلی به انجام رسید. شاخص های مالی از بورس اوراق بهادار تهران و شاخص اقتصادی پژوهش بر اساس نرخ های اعلام شده در سایت بانک مرکزی به کار گرفته شد. نمونه آماری پژوهش شامل 119 شرکت بود که در طی دوره زمانی 1388 لغایت 1397 اطلاعات به صورت فصلی از بین شرکت های پذیرفته شده در بورس انتخاب شده و آزمون فرضیه ها نیز با استفاده از الگوی VAR و علیت گرنجر در نرم افزار Eviews10 انجام شده است. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل فرضیات می توان عنوان نمود که پراکندگی رشد درآمد با وقفه در دوره دوم تاثیر معناداری بر تولید ناخالص داخلی دارد و همچنین رابطه علیت دوطرفه بین پراکندگی رشد درآمد و تولید ناخالص داخلی وجود ندارد. لذا متغیر پراکندگی رشد درآمد قابلیت پیش بینی تولید ناخالص داخلی را ندارد. همچنین پراکندگی در نرخ بازده سهام با وقفه در دوره های مختلف تاثیر معناداری بر تولید ناخالص داخلی ندارد و همچنین رابطه علیت دوطرفه بین پراکندگی در نرخ بازده سهام و تولید ناخالص داخلی وجود ندارد. لذا متغیر پراکندگی در نرخ بازده سهام قابلیت پیش بینی تولید ناخالص داخلی را ندارد.
۱۱.
تحقق بخشی از اهداف حاکمیت شرکتی، مستلزم برخورداری از یک هیئت مدیره مؤثر و کارا است، لذا دستیابی به این هدف، مستلزم ارزیابی ویژگیهای هیئت مدیره است. بنابراین انتظار میرود، هیئت مدیره که مهمترین و قدرتمندترین عنصر حاکمیت شرکتی است، منجر به اعمال نظارت بهتر بر عملکرد مدیر و از جمله الزام وی به رعایت شیوه های محافظه کارانه در جهت حفظ منافع سهامداران و اعتبار دهندگان شود. پژوهش حاضر بدنبال بررسی تاثیر مکانیزم های حاکمیت شرکتی بر محافظه کاری حسابداری در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. فرضیه های پژوهش با استفاده از نمونه ای متشکل از 645 سال- شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1391 تا 1395 و با بهره گیری از الگوی رگرسیونی چندگانه مبتنی بر تکنیک داده های ترکیبی مورد آزمون قرار گرفت. یافته های به دست آمده حاکی از آن است که متغیرهای اندازه هیات مدیره، درصد مالکیت نهادی و میزان سهام شناور بر محافظه کاری حسابداری اثر معناداری دارند، در حالی که میزان درصد مالکیت هیات مدیره بر محافظه کاری حسابداری اثر معناداری ندارد.