آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

تحقیق حاضر درصدد است تا با رویکردی پساساختارگرایانه و نیز، روش دیرینه شناسی فوکویی، نقطه پیدایی مسئله هویت زن در ایران و نیز، اصلی ترین گفتمان هایی را که در برساخت زنانگی در ایران ایفای نقش کرده اند، بازشناسد. براساس یافته های پژوهش حاضر، می توان بازه تاریخی جنبش مشروطه تا پایان پهلوی اول را که از آن با عنوان فرآیند مدرنیته در ایران یاد می شود، نقطه پیدایی مسئله زنانگی و هویت زن در ایران به شمار آورد. ضمن آن که سه گفتمان اصلی قدرت (حاکمیت سیاسی) با بهره گیری از ابزار قانون و قوه قهریه، گفتمان دینی (عمدتا روحانیت تشیع) از طریق تفسیر آیات و احادیث و باب اجتهاد و نیز، گفتمان روشن فکری با استفاده از ادبیات و رمان، نگارش کتب و چاپ نشریات، مهم ترین گفتمان های تأثیرگذار در برساخت زنانگی در این دوره به شمار می روند. باوجوداین، هرسه گفتمان مزبور با غیریت سازی از گفتمان رقیب و تعریف مفاهیم خود در مرزبندی با دیگری و برجسته سازی تنها یکی از مؤلفه های هویت ساز، تعریفی ایستا از زنانگی و هویت زن در ایران ارائه کرده و تلاش داشته اند تا فردیت و رؤیت ناپذیری سوژه های منفرد زنان را در ایران سرکوب کنند. این در حالی است که نمایندگان گفتمان مقاومت زنانه بدون توجه به الزامات گفتمانی، با روایت های زنانه و نیز، ترکیب و گزینش مؤلفه های هویتی هریک از این گفتمان ها؛ یعنی ناسیونالیسم ایرانی، مذهب تشیع و مفاهیم مدرن همچون آزادی، برابری و پیشرفت، از یک سو بر آن بوده اند تا صدای حذف شده ی آن ها شنیده شود و از سوی دیگر، با به چالش طلبیدن سلطه این گفتمان ها موجبات تضعیف آن ها را فراهم آورده و سوژگی خود را به نمایش گذارده اند.

تبلیغات