برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار 1397 شماره 34 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
انرژی، همواره نقش اساسی در زندگی بشر ایفا نموده است. در شرایط کنونی با توجه به مسائلی هم چون افزایش تعداد مصرف کنندگان و تغییر سبک های زندگی افراد و لزوم دسترسی سریع تر به نیازهای مصرفی به جهت محدودیت های زمانی، همواره خطر اتلاف و کاهش منابع و دغدغه اصلاح و بهینه سازی الگوهای مصرفی افراد جامعه وجود داشته است. در میان حامل های انرژی، برق به دلیل داشتن مزایای زیاد و تقاضای روزافزون نسبت به سایر منابع انرژی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش حاضر با استفاده از روش کیفی و بر اساس رهیافت نظریه بنیانی به مطالعه عادات مصرف انرژی برق خانوار شهری می پردازد. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند و با ملاک اشباع نظری با ۵۶ نفر از ساکنان منطقه ۵ تهران مصاحبه صورت گرفت. طی فرآیند کدگذاری داده ها از میان ۶۳۱ داده، ۱۷۳ مفهوم، ۲۴ مقوله جزء ۶ مقوله عمده ساخته شد و در نهایت مقوله محوری «عادت واره مصرف انرژی خانوار شهری» استخراج شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که در سطح فردی عواملی نظیر راحت طلبی، ضعف مسئولیت پذیری فردی، بی اعتمادی، آگاهی پایین و در سطح میانه نیروی عادات و روزمرگی و در سطح کلان، تحولات تکنولوژی و سیاست های انرژی بر شیوه های عمل مصرف ناپایدار انرژی و تداوم آن در قالب عادات واره مصرفی در خانواده ها اثر گذار است.
تحلیل رابطه اشتغال نیروی انسانی و راهبرد توسعه پایدار منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با معرفی شاخص های توسعه پایدار توسط سازمان ملل، علاوه بر اهمیت دادن به متغیرهای کمی اقتصادی، به جنبه های کیفی زندگی انسان همچون آموزش و اشتغال، تأکید شد و این گونه بیان شد که تقویت و تکامل توانایی ها، مهارت ها و قابلیت های انسانی، خطر بیکاری را کاهش و درنتیجه وضعیت اقتصادی - اجتماعی به سمت توسعه پایدار حرکت می نماید . هدف از این پژوهش، تحلیل وضعیت اشتغال در بخش های عمده اقتصادی استان لرستان طی سال های 1390-1380 است. برای این منظور از داده های مربوط به نتایج طرح آمارگیری نیروی کار سال های 1380 و 1390 استفاده شد تا با به کارگیری دو مدل اقتصاد پایه و تغییر سهم، به بررسی علل رشد متناسب یا نامتناسب شاغلان استان لرستان نسبت به کل و همچنین تشخیص بخش های دارای مزیت نسبی و قدرت رقابتی استان بپردازیم. نتایج حاصل از پژوهش، نشان دهنده نامتناسب بودن وضعیت رشد شاغلان استان لرستان نسبت به شاغلان کشور در دوره مورد بررسی است، به طوریکه مدل تحلیل تغییر- سهم، علت این عدم تناسب را تغییرات رقابتی و ساختاری منفی بیان می کند؛ بنابراین لازم است با فعال سازی قابلیت های منطقه ای و پیاده سازی برنامه های توسعه ای متناسب با شرایط کسب وکار، حجم قابل توجهی از تقاضا برای اشتغال در استان فعال شود. در عین حال سیستم آموزش مهارتی و تخصصی طرف عرضه نیروی کار نیز مبتنی بر واقعیت های طرف تقاضا تنظیم گردد. نتایج حاصل از بکارگیری ضریب نسبت مکانی، بیانگر پایه ای بودن بخش کشاورزی و غیرپایه ای بودن بخش های صنعت و خدمات و بنابراین توصیه به حرکت بخش کشاورزی استان در جهت مزیت نسبی کشور است.
بازگشت به خانه: مطالعه کیفی خوداشتغالی و کنش کارآفرینانه زنان فارغ التحصیل دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در پی مطالعه کیفی ابعاد و ویژگی های جامعه شناختی کنش کارآفرینانه زنان خالق برندهای صنایع دستی است. در این مقاله در پی پاسخ به این سؤال کلی هستیم که زنان در حوزه برندهای صنایع دستی چگونه کنش کارآفرینانه انجام می دهند و این کنش چه ابعاد و ویژگی هایی دارد؟ بنا بر فهم متعارف، کارآفرینی و خوداشتغالی زنان، پاسخی به محدودیت های بازار کار رسمی و یا خروج از انزوای حوزه خصوصی تلقی می شود و بهترین انتخاب برای ایجاد توازن میان نقش های سنتی و نقش های مدرن است. بر اساس این فهم متعارف، زنان به دلیل این که نتوانسته اند در بازارهای کار رسمی و بخش اشتغال رسمی ورود پیدا کنند به بخش های غیررسمی و بازارهای اشتغال خانگی روی آورده اند. همچنین در این دیدگاه زنان به عنوان افرادی در نظر گرفته می شوند که از حیث اقتصادی وابسته اند و تنها برای تأمین مخارج زندگی یا کسب درآمد بیشتر کار می کنند. اگرچه نویسندگان این مقاله منکر فهم متعارف نیستند اما نتایج مطالعه کیفی حاضر که حاصل مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با 40 زن کارآفرین برندساز در حوزه صنایع دستی است، نشان می دهند که روایت زنان حاوی مفاهیم مهم دیگری است. مصاحبه شوندگان بازار کار رسمی را دستوری، انعطاف ناپذیر، یکنواخت و مطیع ساز می دانند. مصاحبه های عمیق نشان می دهد که زنان کارآفرین برندساز کسانی نیستند که نتوانسته اند در بازار کار رسمی جذب شوند، بلکه آنها به دلیل محدودیت های بخش رسمی در پی فراتر رفتن از ساختارهای موجود و قدم گذاشتن در مسیری خلاقانه و نو هستند. روایت ها نشان می دهد که این زنان خوداشتغالی را از روی استیصال و یا فرار انتخاب نکرده اند بلکه آگاهانه و خودخواسته استقلال مالی، خلاقیت، رجحان وظیفه محوری بر دستور محوری و انعطاف پذیری را انتخاب کرده اند.
شهروندی شهری: حقوق و تکالیف شهروندان در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی تردید شهروندی شاخصی کلیدی برای جوامع مدرن محسوب می شود و مهمتر آنکه شهروندی دارای مجموعه گسترده ای از حقوق و تکالیف مدنی، سیاسی و اجتماعی است که می تواند در عرصه شهر تبلور یابد. شکل گیری شهروندی در ایران را می توان در دو سطح «شهروند ملی» و «شهروند شهری» بررسی کرد. در واقع شهروند شهری سوگیری های افراد نسبت به استحقاق در برخورداری از خدمات شهری مختلف، برابری در فرصت های عمومی و بهره مندی از امکانات و رفاه شهری است که با مجموعه ای از مسئولیت ها، تمایلات کنشی افراد پیرامون تعهدات و مشارکت در امور شهر همراه می شود. «شهروند شهری» بر دو بعد اساسی "حقوق شهروندی" و "تکالیف شهروندی" استوار است که در این پژوهش در میان شهروندان تهرانی مورد بررسی قرار می گیرد. روش انجام این پژوهش پیمایش با استفاده از تکنیک پرسشنامه بوده و بدین منظور 2400 نفر از افراد 15سال به بالای مناطق مختلف شهر تهران با استفاده از شیوه نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شده اند. نتایج نشان می دهد که 35 درصد مردم شهر تهران میزان برخورداری از حقوق شهروندی را در حد کم، و در مقابل 19 درصد آن را حد زیاد بیان داشته اند همچنین زنان تهرانی بیش از مردان به رعایت تکالیف شهروندی، مجردان، کمتر از متأهلان، افراد بدون همسر و همچنین افراد 15 تا 24 ساله جامعه در مقایسه با سایر گروه های سنی کمتر به رعایت تکالیف شهروندی می پردازند. افراد هر چه سال های بیشتری در شهر تهران زندگی کرده باشند، احساس تکلیف بیشتری نموده و نیز بیشتر به رعایت وظایف شهروندی می پردازند. بنابراین می توان دریافت در عرصه شهری برخورداری از حقوق و رعایت تکالیف بطور یکسان در میان گروه های اجتماعی توزیع نشده و این امر بایستی در سیاستگذاری ها و برنامه ریزی های شهری مورد توجه قرار گیرد.
مطالعات توسعه انسانی زنان و جنسیت: فراسنتز مطالعات توسعه انسانی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم توسعه به مثابه پروژه ای نظری و عملی بخشی از زندگی شخصی و اجتماعی است. تحلیل و بازخوانی مطالعات توسعه برای تداوم پروژه توسعه اجتناب ناپذیر است. این مقاله در شکل فراسنتز کیفی به بازخوانی مطالعات توسعه انسانی حوزه زنان می پردازد. هدف ما واسازی صورت بندی موضوعی و معرفت شناختی حاکم بر مطالعات توسعه انسانی زنان است. در این راستا ضمن بررسی نظریه های راجع به زنان، جنسیت و توسعه، سعی خواهیم کرد، جایگاه مطالعات توسعه انسانی زنان را در تاریخ مطالعات نظری توسعه، زنان و جنسیت بررسی کنیم. فراسنتز روش ارزیابی مظالعات کیفی با هدف شناخت و تعیین صورت بندی موضوعی و نظری حاکم بر یک میدان مطالعاتی خاص است. فراسنتز نقد زمینه های معرفتی، نظری و کرداری مطالعات یک حوزه خاص برای فراهم کردن فهمی چند بعدی از تجربه ها، کردارها و نهادها و مسائل است. هدف فراسنتز تفسیری و نه استقرایی است. این فراسنتز در میدان مطالعات توسعه زنان در پی این پرسش بود که رابطه نظری توسعه، زنان و جنسیت چگونه صورت بندی شده است . برای اینکار مقالات با روش کیفی در فصلنامه زن در توسعه و سیاست را در فاصله سال های 1380 – 1392 به مثابه هدف خود در نظر گرفتیم. نتیجه گیری مقاله این است که سیاست های مطالعات توسعه انسانی زنان در چارچوب تعریف زیستی از زنان بوده و بحث از زمینه های تاریخی و ساختاری و ایدئولوژیک برساختن عاملیت زنانه و توانمندی ها و محدودیت ها غایب مطالعات توسعه انسانی زنان است.
تحلیلی بر رابطه بین سرمایه اجتماعی و هوش هیجانی در محله های شهر فردوسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در شهرها مدیریت و رهبری به عنوان ابزار برنامه ریزان شهری در اتخاذ تصمیمات شهری که منجر به اقدامات درست شهری شود به طور چشم گیری رو به افول نهاده است که می توان نبود اعتماد و مشارکت در میان شهروندان و مدیران را از علل این امر دانست. هوش هیجانی می تواند با ابعاد خود، خودآگاهی مدیران و انگیزش آن ها را در کنترل شهرها و در سطح خردتر آن یعنی محله ها به انجام رساند و ارتباطی مناسب برای ایجاد و ارتقای سرمایه اجتماعی به وجود آورد تا بتواند هوش هیجانی را در سطح خردتر آن یعنی محلات پدیدار نماید. هدف از این پژوهش بررسی ارتباط میان هوش هیجانی و سرمایه اجتماعی در محله های شهر فردوسیه است. نوع تحقیق در این پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی و تحلیلی از نوع رابطه ای و مقایسه ای است و برای این منظور از داده های حاصل از پرسشنامه و مصاحبه و برداشت های میدانی از دو روش آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تی، آزمون همبستگی، جدول ماتریس همبستگی و آزمون واریانس)در نرم افزار spss استفاده شد. جامعه آماری، شامل ساکنان شهر فردوسیه با جمعیت 30577 نفر است که تعداد 384 نفر از آن ها با استفاده از آزمون کوکران در پنج محله به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. بر اساس یافته های پژوهش در میان هوش هیجانی و سرمایه اجتماعی رابطه ای به میزان 670/0وجود دارد و به عبارتی می توان گفت که در تمام محله ها با هوش هیجانی بالا، میزان سرمایه اجتماعی بالا است. همچنین در تبیین ابعاد تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی، مشارکت شهروندان با میزان 551/0 بیشترین همبستگی و انسجام اجتماعی با میزان 319/0 کمترین همبستگی را بر هوش هیجانی در محله ها دارد.
وضعیت شهروندی در شهر سنندج و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقوله شهروندی پیوند ذاتی با سیاست دموکراتیک دارد و از شاخص های بنیادین ادغام اجتماعی در جوامع چند فرهنگی به شمار می رود. بررسی حاضر با هدف واکاوی وضعیت شهروندی و گونه های شهروندی آن با تأکید بر حقوق و تکالیف شهروندی در بین شهروندان سنندجی به انجام رسیده است. این پژوهش به روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه در مورد 400 نفر از شهروندان سنندجی دربازه سنی 18 تا 54 سال به انجام رسیده است. یافته ها نشان می دهد که میانگین وضعیت شهروندی (برخورداری از حقوق شهروندی و عمل به تکالیف شهروندی) در نزد پاسخ گویان معادل 6/62 درصد بود که بر مبنای یک مقیاس صفر تا 100 متوسط ارزیابی می شود. در میان گونه های شهروندی نوع غالب فعال (37 درصد) بوده و جهت گیری شهروندی حقوق محور (15 درصد) در پایین ترین سطح قرار داشته است. تحلیل رگرسیونی چندمتغیره نشان می دهد که وضعیت شهروندی به ترتیب شدت رابطه با منابع در دسترس شهروندان، هویت اجتماعی در ابعاد ملی و قومی، سرمایه اجتماعی و بهره گیری از وسایل ارتباط جمعی مربوط است. متغیرهای مذکور در مجموع 4/65 درصد تغییرات شهروندی را تبیین می کنند.