برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان 1399 شماره 43 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تأثیر سرمایههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شهروندان تهرانی در انتخاب الگوی غذایی مورد بررسی قرار گرفت. با روش پیمایشی و نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای پرسشنامهی محققساختهای میان 384 نفر از ساکنان بالای 15 سال شهر تهران توزیع شد. 6/66 درصد شهروندان تهرانی سرمایه فرهنگی کم، 6/27 درصد سرمایه فرهنگی متوسط و همچنین 7/5 درصد آنان سرمایه فرهنگی زیاد دارند. 7/55 درصد از پاسخگویان سرمایه اجتماعی متوسط، 9/28 درصد سرمایه اجتماعی زیاد و 4/15 درصد سرمایه اجتماعی کم دارند. 2/60 درصد پاسخگویان سرمایه اقتصادی کم، 7/30 درصد دارای سرمایه اقتصادی متوسط و 1/9 درصد سرمایه اقتصادی زیاد دارند. 4/54 درصد در طبقه اجتماعی متوسط، 3/32 درصد طبقه اجتماعی پایین و 3/13 درصد در طبقه اجتماعی بالا قرار دارند. سن، تأهل و تحصیلات با انتخاب الگوی غذایی در ارتباط است و جنسیت و شغل ارتباطی با انتخاب الگوی غذایی ندارد. نتایج و مدل معادلات ساختاری نیز در این پژوهش نشان داد، سرمایههای اجتماعی و اقتصادی و طبقه اجتماعی بر انتخاب الگوی غذایی مؤثر است. سرمایههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و طبقهی اجتماعی در انتخاب الگوهای غذایی مؤثر است. دو الگوی غذایی به ترتیب شامل ۹ و ۵ ماده ی غذایی با عنوان الگوی غذایی کارمندی – جوان پسند و سنتی یافت شد.
نظام راهبردهای حمایت از مراقبان خانوادگی سالمندان تهران در افق 1430(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات جمعیتی، خانوادگی، اقتصادی، شغلی و فرهنگی به موضوع حمایت از سالمندان در آینده ابعاد پیچیده ای بخشیده است. یکی از ارکان این حمایت، مراقبان خانوادگی هستند که ما در این تحقیق در صدد ارائه راهبردهای برای حمایت از آنها هستیم. روش شامل چهار بخش می باشد: بخش اول؛ دو پیشران اصلی (که از16 عامل کلیدی تشکیل شده اند) موثر بر حمایت از سالمندان با توجه به نتایج مطالعات پیشین و مصاحبه با نخبگان استخراج گردید بخش دوم: برای هر پیشران دو وضعیت مطلوب و نامطلوب متصور است که از تقاطع آنها چهار سناریو استخراج گردید. بخش سوم: راهبردهای حمایت از مراقبان غیررسمی سالمندان از طریق مصاحبه با متخصصان استخراج گردید. نمونه شامل 20 متخصص حوزه سالمندی می باشد. مرحله چهارم: راهبردها و سیاست های استخراج شده برای هر سناریو با تکنیک پرسشنامه توسط پانل نخبگان مشخص شد و با روش HAP و با نرم افزار AHP-SOLVER اولویت بندی شدند. پیشران های موثر بر حمایت از مراقبان غیر رسمی سالمندان شامل ؛ "وضعیت فرهنگی- اجتماعی" و "منابع در اختیار" می باشد. راهبردهای مطرح شده جهت حمایت از مراقبان شامل؛ خدمات مالی به مراقب، خدمات بیمه های درمانی و حوادث، ارائه بسته های حمایتی ، ارائه خدمات آموزشی مورد نیاز مراقب، ارائه فرجه مراقبتی و کمک مراقب به مراقب می باشد.
جریانی از سرمایه اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر با گسترش مدل های رشد درون زا، سرمایه انسانی و اجتماعی به عنوان عوامل اصلی رشد اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا، سرمایه اجتماعی که مؤلفه اصلی آن اعتماد است جایگاه خاصی در مطالعات رشد پیدا کرده است. هدف مطالعه پیش رو بررسی رابطه بین رشد اقتصادی و سرمایه اجتماعی در ایران است. برای این منظور ارتباط بین نیروی کار، سرمایه فیزیکی، سرمایه اجتماعی و سرمایه انسانی بر روی رشد اقتصادی با استفاده از داده های مقطعی و برای استان های ایران بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که سرمایه اجتماعی در کنار سایر عوامل تولید تأثیر معناداری بر رشد اقتصادی داشته است. همچنین به منظور پیش بینی و برنامه ریزی آتی در جهت بهبود و افزایش سطح سرمایه اجتماعی، به سنجش مدل سرمایه اجتماعی پرداخته شده است. از بین عوامل مؤثر بر سرمایه اجتماعی، سن و اشتغال در بخش کشاورزی، حومه نشینی، نابرابری توزیع درآمد و مهاجرت تأثیر معنادار و منفی بر سرمایه اجتماعی دارند در حالیکه، آموزش، مشارکت زنان در نیروی کار، اشتغال در بخش صنعت و خدمات، مالکیت خانه و تشکیل خانواده تأثیر مثبت و معنادار بر سرمایه اجتماعی دارند. با توجه به نتایج، پیشنهاد می شود که دولت ضمن پیش بینی سرمایه اجتماعی استان ها باتوجه به عوامل مؤثر بر سرمایه اجتماعی، برای بهبود آن در استان هایی با سطح پایین سرمایه اجتماعی چاره جویی کند.
تحلیل پیوند همیاری و توانمندی در بین زنان روستایی (موردمطالعه: صندوق های قرض الحسنه خویشاوندی-همسایگی دهستان تنگ سیاب، کوهدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی مالی زنان روستایی و مشارکت آنان در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از مهم ترین عوامل دستیابی به توسعه پایدار روستایی است. یکی از رایج ترین طرح های توانمندسازی که در قالب نظام اعتبارات خُرد در ایران مطرح می باشد، صندوق های قرض-الحسنه است. در سال های اخیر گونه ی جدیدی از آن ها در نقاط روستایی شکل گرفته اند که مبتنی بر پیوندها و شبکه های غیررسمی بوده و با مدل های رایج تفاوت دارند. لذا هدف نوشتار حاضر، پی بردن به کارآیی صندوق های مبتنی بر روابط خویشاوندی- همسایگی در رشد توانمندی زنان دهستان تنگ سیاب شهرستان کوهدشت است؛ پس ضمن الهام از تعاریف و رویکردهای توانمندسازی، با بهره گیری از روش کیفی و از طریق فنون مصاحبه نیمه ساخت یافته و عمیق، مشاهده مشارکتی و بحث گروهی متمرکز با 23 نفر که با نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند، به گردآوری داده ها پرداخته است. مصاحبه ها ضبط و نوشته شده و با روش تماتیک، تحلیل شدند و درمجموع، 48 مفهوم و 9 مقوله بدست آمد. بر اساس یافته ها، تشکیل و عضویت در این صندوق ها می تواند به درآمدزایی و سهیم شدن زنان در دارایی های خانواده، افزایش قدرت تصمیم گیری در خانواده و روستا، بهبود باورهای عمومی نسبت به زنان، حفظ و تداوم کار گروهی و گسترش آن به امور دیگر منجر شود. ازاین رو صندوق های مذکور، با بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی زنان زمینه ی دستیابی به سطوحی از توانمندی را تسهیل می سازند.
اصل چهار ترومن و امکان توسعه در ایران (بررسی انتقادی برنامه های کمک اصل چهار ترومن در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله از منظر جامعه شناسی تاریخی به اصل چهار ترومن که به عنوان یکی از معروف ترین برنامه های آمریکا برای مهار کمونیسم در اروپا معرفی شده بود پرداخته شده است. بر اساس اصل چهار کمک های آمریکا به دو منظور صورت می گرفت: «نخست ایجاد ثبات اقتصادی برای جلوگیری از رشد کمونیسم و دوم کمک به اقتصاد آمریکا از طریق قادر ساختن اروپاییان به خرید کالاهای آمریکایی؛ که پس از گذشت زمان کوتاهی به دیگر کشورها که در معرض رفتن به پشت پرده آهنین بودند نیز سرایت کرد. هدف از تدوین این مقاله بررسی شرایط تاریخی اصل چهار و اثرات آن در ایران بر اساس نظریه های توسعه است. نظریه های توسعه در سه گروه وابستگی، جهانی و نوسازی قابل دسته بندی است. در این میان نظریه پردازان نوسازی معتقد بودند که برای ایجاد رشد اقتصادی پایدار و خودجوش در جهان سوم، کشورهای جهان سوم باید مرحله گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن که کشورهای پیشرفته قبلاً تجربه کرده اند، را تجربه کنند. ایشان موانع اساسی نوسازی را در نهادها و ارزش های فرهنگی سنتی کشورهای جهان سوم می دیدند که با رشد و توسعه اقتصاد و صنعتی شدن در تضاد است. هدف کوتاه مدت اصل چهار جلوگیری از نفوذ کمونیسم در اروپا و کشورهای حساس برای آمریکا بود که توانست به آن دست یابد اما با ریل گذاری ویژه در بلندمدت هم توانست به اهدافی که موردنظر دولت آمریکا بود دست یابد
بررسی سناریوهای محتمل تاب آوری اجتماعی شهرهای کوچک در مقابله با بیماری های واگیردار شبیه کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی و مدیریت تأثیر بیماری های همه گیر در مقیاس بزرگ با در نظر گرفتن تنها خطر فردی و شدت بیماری بسیار دشوار است و می تواند بسیار گران باشد. همه گیری های بزرگ و محلی به طور یکسان بر سرنوشت ملل و پیشرفت تمدن تأثیر گذاشته و امپراتوری ها را تعیین کرده و و باعث می شود عفونت ها بازیگران تاریخ درام بشریت باشند. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از حیث روش-پیمایشی در سطح اکتشافی و مبتنی بر رویکرد آینده پژوهی صورت گرفته است.مطالعه حاضر با عملیاتی کردن چارچوب تاب آوری، یک رویکرد ظریف تر و جامع تر را برای بهینه سازی برنامه های مهار و سیاست های کاهش با استفاده از شاخص های موثر در تاب-آوری اجتماعی شهرهای کوچک با نمونه موردی شهر نورآباد با رویکرد آینده پژوهی در مورد شیوع بیماری های همه گیر ارائه می-دهد. نیروهای پیشران با روش دلفی مشخص، و سپس این عوامل براساس میزان اهمیت و عدم قطعیت، اولویت بندی و حیاتی ترین عوامل مشخص، و برای نوشتن سناریوهای محتمل از نرم افزار (Micmac) استفاده شده است. در مرحله سناریوپردازی، تعداد 31 متتغیر کلی شناسایی و در این نرم افزار تعریف شدند. با توجه به یافته های پژوهش از بین این عوامل شاخص تورم و فقر تاثیرگذارترین عوامل کلیدی در تاب آوری اجتماعی این شهر در مواجهه با بیماری های واگیردار می باشد همچنین پایین بودن درآمد و فصلی بودن اشتغال در رتبه های بعدی و دارای بیشترین اثرگذاری مستقیم و همچنین آمادگی اجتماعی و توانایی انطباق با تنش ها دارای بیشترین میزان اثرگذاری غیرمستقیم بر دیگر متغیرها بوده اند.
توسعه مرز محور و اضمحلال ظرفیت ها و فرصت های اجتماعات مرزی؛ با تاکید بر نقد بازارچه های مرزی (مورد مطالعه؛ بازارچه های مرزی ننور شهرستان بانه و خاو و میر آباد شهرستان مریوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفروضه بنیادین پژوهش حاضر این گزاره است که بازارچه ها ی مرزی و توسعه وابسته آن، سیاست مناسبی برای توسعه مناطق مرزی نبوده است. روش پژوهش حاضر، روش نظریه ی زمینه ای است که در آن به شرایط زمینه ای، علی و مداخله ای، پیامدها و همچنین راهبردها می-پردازد. ابزار گردآوری داده های مصاحبه نیمه ساخت یافته است که در این راستا با 45 نفر از ذی ربطان و ذی نفعان بعنوان نمونه های هدفمند شامل دهیاران، اعضای شوراهای بخش و روستاها، کارشناسان بازارچه ها تا مرحله اشباع داده ها، گفتگوهای عمیق صورت گرفت. بر اساس منطق روش نظریه زمینه ها داده ها در سه سطح کدگذاری باز، محوری و گزینشی استخراج شدند که تعداد مفاهیم ساخته شده در این مرحله 134 مفهوم اولیه، 15 مقوله محوری، ۴ مقوله اصلی و یک مقوله هسته ای استخراج شد. مقولات اصلی عبارتند از؛ کمبود زیرساخت های توسعه ای، اضمحلال بخش کشاورزی و دامداری و انزوای فرهنگی_اجتماعی، ناکارآمدی در سیاست های ترمیمی. تحلیل این مقولات، ما را به مقوله ی هسته ای یعنی طرد نهادی و ساختاری اجتماعات مرزی سوق داد. بر مبنای آن می توان نتیجه گرفت که منطق حاکم بر توسعه ی مرز محور با ارائه بازارچه ها به عنوان مهمترین محور توسعه در این مناطق، اجتماعات مرزی را طرد نموده است و ظرفیت ها و پتانسیل های آنها را به اضمحلال کشانده است. واژگان کلیدی: توسعه مرز محور، بازارچه های مرزی، توسعه ی محلی، اضمحلال ظرفیت ها و فرصت ها، اجتماعات مرزی