فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۲٬۶۵۹ مورد.
منبع:
مهرسال دوم ۱۳۱۳ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
پرونده ایران و آمریکا
منبع:
شهروند ۱۳۸۶ تیر شماره ۴
حوزه های تخصصی:
فسیل جدید تومای در چاد گشایش دریچه ی نو در انشعاب اجداد انسان امروزی
حوزه های تخصصی:
دوران امپراتوریها به پایان رسیده است
حوزه های تخصصی:
بازخوانی و بررسی اسنادی تاریخی درباره نقش طایفه بابان در روابط ایران و عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
تأثیرات جنگ جهانی دوم در بروز بحران مواد غذایی در آذربایجان (1320تا 1324شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنگ جهانی دوم تبعات فراوانی داشت که گریبان گیر کشور ایران نیز شد. مهم ترین مسئله در آن زمان کمبود غله بود که اشغال کشور به وسیله متفقین و احتکار گندم به وسیله محتکرین را می توان از عوامل اصلی آن برشمرد. این عوامل سبب شد تا مردم اَزلحاظِ وضعیت اجتماعی دچار بحران شوند. در این بین آذربایجان با توجه به دلیل اینکه به وسیله قوای شوروی اشغال شده بود وضعیت سخت تری داشت.هدف مقاله حاضر بررسی تأثیر اجتماعی بحران نان بر زندگی روزمره مردم آذربایجان است و در این راستا به سؤال های زیر پاسخ می دهد؟ 1.پیامدهای اشغال آذربایجان چه تأثیری بر بحران نان در محدوده زمانی مدنظر گذاشته بود؟ 2.کمبودنان و غله چه نقشی در زندگی اجتماعی مردم داشت؟ هدف:هدف پژوهش بررسی تأثیرات جنگ جهانی دوم بر بحران مواد غذایی در آذربایجان است.همچنین واکاوی نقش فرقه دموکرات آذربایجان و تأثیر آن بر بحران غله و نان هدف دیگر این پژوهش است. روش و رویکرد:در این مقاله با تکیه بر اسناد و منابع تاریخی و با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی موضوع پرداخته می شود. یافته ها و نتیجه گیری:نویسندگان مقاله بعد از بررسی اسناد و منابع تاریخی به این نتیجه رسیدند که حضور نیروهای متفقین و ارسال گندم منطقه آذربایجان به نقاط دیگر موجب کمبود و قحطی مواد غذایی در آذربایجان شده بود. همچنین بااستقرارمسلحانه فرقه دموکرات درآذربایجان بسیاری از ارباب ها کشته یا از روستاها متواری شدند و نظم و نسق کشت و زرع در روستاها به هم ریخت و بسیاری از مالکان روستاها دیگر به آذربایجان بازنگشتند و بعد از قحطی بسیاری از کشاورزان به عضویت قوای فرقه دموکرات درآمدند و عملاً کارکشاورزی درآذربایجان معطل ماند.
افول در اوج شکوه: بررسی تحلیلی مناسبات سلطان محمد فاتح و طبقه علمیه عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادوار پیش از سلطنت محمد دوم(855-886/1451-1481)، سیر تاریخی مناسبات دولت عثمانی و طبقه علمیه، به گونه ای پیش رفته بود که فارغ التحصیلان مدارس به واسطه دانش مدرسی و جایگاه دینی اجتماعی خود، در دولت عثمانی جایگاه مهمی پیدا کرده بودند و در تصمیم گیری های مهم تأثیر تعیین کننده ای داشتند. مرسوم شدن انتخاب و انتصاب وزیراعظم، به عنوان مقتدرترین فرد در ساختار دولت پس از شخص سلطان، از میان مدرسیان خود دلیل آشکاری برای این مهم بود. با وجود این، به رغم اینکه دوره زمامداری محمد فاتح، به واسطه تأسیس مدارس صحن ثمان و گسترش آموزش مدرسی، نقطه عطفی در تاریخ عثمانی محسوب می شود، اما مناسبات طبقه علمیه با دولت عثمانی در این دوره، از حیث تأثیرگذاری بر سیاست های سلطان عثمانی تفاوت های بارز و آشکاری با ادوار پیشین داشت. بر این اساس، در مطالعه حاضر با رویکردی تحلیلی، این مناسبات و عوامل دخیل در آن مورد بررسی قرار خواهد گرفت. یافته های این پژوهش نشان می دهد که فتح شهر استانبول در 857/1453، قدرت و اقتدار محمد دوم را به گونه ای افزایش داد که او دیگر نیازی برای مشارکت مدرسیان در قدرت و کسب مشروعیت از طریق جلب نظر آنها احساس نمی کرد. از این رو، محمد فاتح برخلاف رسم مألوف، انتخاب وزیراعظم از میان مدرسیان را کنار گذشت و فردی از طبقه غلامان(قول ها) را جایگزین ساخت تا برخلاف وزراء مدرسی پیشین، کاملاً تابع اوامر او باشد. بر این اساس جایگاه و نفوذ مدرسیان طبقه علمیه در دولت عثمانی را به شکل چشمگیری کاهش داد. این سلطان عثمانی بر آن بود جهت برقراری اقتدار مطلق سلطنت، تلاش های مدرسیان برای تحت تأثیر قرار دادن او و سیاست های دولت را به حداقل برساند. با توجه به اینکه این مهم، نمودار تلاش های اقتدارگرایانه این سلطان عثمانی بود، اظهار نارضایتی متعدد علمای برجسته و مخالفت های آشکار آنها نیز تغییر خاصی را در رویه او در قبال مدرسیان و طبقه علمیه ایجاد نکرد.
خط بارلو
حوزه های تخصصی:
این بچه دهاتی، کارتر، چه بلایی سر دنیا درمیآورد
منبع:
شهروند ۱۳۸۷ تیر شماره ۵۴
حوزه های تخصصی:
بنیادگرایان اسلامی در آسیای مرکزی و قفقاز
حوزه های تخصصی:
عملکرد و پیامد حاکمیت گرجیان در قندهار (از واگرایی قندهار تا سقوط صفویه)
حوزه های تخصصی:
صفویان برای تثبیت و اقتدار ساختار تشکیلاتی خویش و تضعیف ساختار کانون قدرت (قزلباشان)، اقوام غیر ایرانی نظیر گرجیانرا در مناصب سیاسی ـ نظامی به کار گماردند. اگرچه گرجیان با اثبات نبوغ نظامی سیاسی خویش در سرکوب شورش های داخلی، والیگری مناطق استراتژیکی نظیر قندهار را به دست آوردند، ولی با ظلم و اجحاف بر طایفه ی غلزایی، عدم همزیستی مسالمت آمیز با مردم و با ایجاد تبعیضات نژادی و مذهبی، زمینه ساز شورش افغان ها به رهبری میرویس شدند.در این پژوهش سعی شده با استفاده از داده های تاریخی و با بهره گیری از روش توصیفی ـ تحلیلی، ضمن بازخوانی شورش مردم قندهار، اهمیت ناحیه قندهار برای ایرانعصرصفوی، اقدامات گرجیان در آن جا و نقش آنان در برپایی شورش میرویس مورد بررسی قرار گیرد. عملکرد گرجیان در قندهار، اگرچه نه به عنوان علت تامه سقوط صفویان، اما به عنوان یکی از عوامل مؤثر، زمینه و شرایط واگرایی قندهار را فراهم ساخت.
روابط پارسیان هند با زرتشتیان یزد در عهد ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هجوم تیمور و تشدید مصائب زرتشتیان در خراسان و حوزه شمالی ایران، نخبگان روحانی این اقلّیت را بر آن داشت تا به مناطق امن تری چون یزد و کرمان پناه آورند. از این رو با اسکان موبدان در روستاهای تُرکآباد و شریف آباد یزد، این خطه نه تنها به مهم ترین کانون زرتشتی گری ایران ارتقا یافت که مرجعی برای پارسیان هند جهت کسب اطلاعات دینی گردید. تداوم این روابط فرهنگی باعث شد تا در سده نوزدهم میلادی که پارسیان در سایه مناسبات مطلوب با دولتمردان انگلیسی حاکم بر هند و بهره گیری از رهاوردهای فکری غرب برجستگی یافته بودند، با ایجاد «انجمن اکابر پارسیان هند» در صدد یاری به هم کیشان خود در ایران برآیند. موضوعی که با عزیمت مانکجی به ایران در عهد ناصری و اقدامات گسترده وی در لغو جزیه، انجام اصلاحات درون ساختاری، ایجاد مدارس نوین و تلاش در کاهش فشارهای اجتماعی برهم کیشان، فصل نوینی را در حیات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی زرتشتیان یزد رقم زد. بر این مبنا، پژوهش حاضر می کوشد تا به شیوه تحلیل تاریخی گستره این روابط را در چارچوب کارکرد نمایندگان انجمن پارسیان هند در عهد ناصری به بحث و بررسی گذارد.
افغانستان و هند - روابط تاریخی این دو کشور کهن
حوزه های تخصصی:
تحلیل روابط حکام و خانهای ماکو با آن سوی ارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تبیین روابط خان ها و حکام منطقه ماکو با متنفذین آن سوی ارس و سپس حکومت روسیه در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی میباشد.
روش/ رویکرد پژوهش: این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، بر پایه اسناد موجود و منابع کتابخانه ای انجام شده و پس از نقد و تحلیل دادههای تاریخی به نتیجهگیری پرداخته است.
یافته ها و نتایج: بیات های ماکو بعد از آنکه از منطقه ایروان به ماکو کوچانده شدند پیوندهای خود را با متنفذین آن سوی ارس حفظ نمودند. روابط حکام و خوانین ماکو با آن سوی ارس بعد از معاهده ترکمانچای و هم مرز شدن منطقه ماکو با روسیه، به سمت روابط با حکومت روسیه پیش رفت. این مناسبات تابعی از قدرت دولت مرکزی ایران بود، به طوری که هر زمان دولت مرکزی ایران در ضعف بود و نمی توانست بر حکام و خوانین محلی نظارت نماید، گسترش می یافت. مناسبات با آن سوی ارس پس از به قدرت رسیدن مرتضی قلیخان اقبال السلطنه (1316ق) بر خلاف سیاست و خواست دولت مرکزی ایران بسیار گسترش یافت و از حالت خانودگی و اقتصادی به حوزه های سیاسی، نظامی و فرهنگی هم کشیده شد. اهداف خوانین از این روابط از یک سو دائر بر تأمین منافع اقتصادی و سیاسی خود و از طرفی به دست آوردن حمایت روسها که در شمال ایران قدرت فزاینده داشتند برای ادامه حکومت در ماکو بود.
روشنفکر یا سیاستمدار؟ (سمبل لیبرالیسم)
حوزه های تخصصی:
اولوس جغتای (624 - 763 ق)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی: