نویسندگان: محمد حیدری
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

چند ماه پیش جلد ششم و آخرین مجلد خاطرات اسدالله علم وزیر سابق دربار محمدرضا شاه، توسط انتشارات آمریکایی ایبکس منتشر شد و اخیرا چند انتشارات در ایران آن‌را منتشر کرده‌اند. به این ترتیب مجموعه‌ خاطرات علم به پایان می‌رسد. در این نوشته به بررسی آخرین مجلد خاطرات علم می‌پردازیم و خصوصا آن وجهی از خاطرات را برجسته خواهیم کرد که مربوط به روابط ایران و آمریکا در آن سالهاست.

یرواند آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب» خود و در فصل انقلاب اسلامی آن، پس از بررسی تحولات و بحرانهای اقتصادی گسترش یافته در سالهای 1355 و 1356، به فشار نهادهای بین‌المللی بر شاه برای کاهش نظارت‌های پلیسی و سرکوب مخافلان اشاره می‌کند. از اواخر سال 1354 نهادهای بین‌المللی حقوق‌بشری از جمله «سازمان عفو بین‌الملل» و «کمیسیون بین‌المللی قضات در ژنو» با صدور بیانیه‌هایی حکومت شاه را به شکنجه زندانیان و نقض حقوق مدنی شهروندان متهم می‌کردند. کمیسیون بین‌المللی حقوق بشر وابسته به سازمان ملل نیز در نامه سرگشاده‌ای به شاه از وی خواست تا «وضعیت اسفناک حقوق بشر را در ایران اصلاح کند.»[ ایران بین دو انقلاب-ص615]

همزمان با این تغییرات؛ روزنامه‌های پرنفوذ غربی نیز که در سالهای قبل به تمجید از شاه و برنامه‌های او در ایران می‌پرداختند، به آرامی انتقاد از حکومت شاه و سرکوب‌های داخلی ایران را آغاز کردند. این تغییرات در رسانه‌های تبلیغی به آسانی بدست نیامده بود. تلاش‌های گسترده دانشجویان ناراضی ایران در اروپا و آمریکا که در کنفدراسیون دانشجویان ایران و همچنین انجمن‌های اسلامی متشکل شده بودند، بالاخره زمینه تحولات تبلیغاتی مهمی را بوجود آورده بود. این تحولات با یک اتفاق مهم دیگر تکمیل شد. جیمی کارتر ؛ نامزد دموکرات‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به پیروزی رسید و چون در تمام دوران رقابت‌های انتخاباتی از لزوم تغییر در سیاست خارجی آمریکا در جهت تقویت حقوق بشر و حمایت از آزادی‌های سیاسی و اجتماعی سخن گفته بود، پس از ورود به کاخ‌سفید هم این برنامه‌ها را پیگیری کرد.
 
به گفته آبراهامیان«اگرچه بخوبی روشن نیست که آیا دولت جدید واشنگتن واقعا رژیم ایران را برای دادن آزادی‌های بیشتر در فشار قرار داده یا نه، بی‌گمان پیروزی کارتر طرز فکر شاه و مخالفان را دگرگون ساخت. شاه احساس کرد که رئیس‌جمهور جدید آمریکا از او انتظار دارد که حداقل برخی آزادی‌های سیاسی را محترم بشمارد. مخالفان هم بر این تصور بودند که کاخ‌سفید – برای نخستین بار پس از کندی- می‌خواهد مخالفان میانه‌‌رو را در برابر حملات سرکوبگرانه ساواک، حفظ کند» [همان- ص617]

در اینکه انتخاب کارتر در تغییر فضای سیاسی ایران تاثیر گذاشت، در میان مورخین تاریخ انقلاب ایران اتفاق نظر وجود دارد. اسناد زیادی هم درباره فشار بر شاه برای رعایت حقوق‌بشر در ایران منتشر شده است. شاه خود در کتاب «پاسخ به تاریخ» می‌نویسد:«در تابستان 1356 احساس کردم مشکلات تازه‌ای در پیش داریم و برخی تغییرات سیاسی ضرورت دارد.» او سپس به برکناری هویدا و سپس انتخاب او بعنوان وزیر دربار اشاره کرده و آنگاه می‌نویسد:«در شهریور 1356 جمشید آموزگار را به نخست‌وزیری برگزیدم. در آن موقع مساله سیاست خارجی بیش از هرچیز مورد توجه بود و گمان می‌کردم آموزگار، انتخاب مناسبی برای اداره امور کشور است،او سال‌ها نماینده ایران در اوپک بود...

افزون بر این، تحصیلات مهندسی را در ایالات متحده انجام داده بود و دوستان خوبی در آن کشور داشت.» [تاریخ بیست‌وپنج ساله ایران-غلامرضا نجاتی- ص21] همزمان با این تحولات در آذرماه 1356؛ گروهی از ناراضیان سیاسی ایران – از نهضت آزادی و جبهه ملی- کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق‌بشر را تاسیس کردند که پس از آن در افزایش فشارهای خارجی بر ایران نقشی اساسی ایفا کرد. در روزهای اوج‌گیری بحران و کشتارهای اولیه خیابانی در ایران نیز آنچنان که مایکل لیدن گزارش می‌کند:«کارتر در یک گفت‌وگوی تلفی آخر شب که از کمپ‌دیوید با شاه برقرار نمود به او گفت امیدوار است که خون‌های بیشتری در خیابان‌های تهران ریخته نشود و رژیم بطور فزاینده‌ای در برخورد با مخالفان آزادمنش باشد» [کارتر و سقوط شاه- مایکل لیدن و ویلیان سوئیس- امیرکبیر-ص44]

در گزارش‌هایی که نزدیکان شاه از این دوران ارائه می‌کنند نارضایتی او از انتخاب کارتر به ریاست‌جمهوری بارها مورد تاکید قرار گرفته است. پرویز راجی در کتاب «خدمتگزاران تخت طاووس» از قول شاه می‌نویسد: «اگر کارتر به ریاست‌جمهوری برسد، چون احتمالا سیاستی شبیه کندی برخواهد گزید لذا ما ترجیح می‌دهیم که جرالد فورد بار دیگر به ریاست‌جمهوری آمریکا انتخاب شود»[نظام سلطنتی؛ بحران هژمونی و اقتدار- مرتضی کاظمیان-ص211]

خاطرات علم گرچه با استعفای او در تابستان 1356 و در آستانه تحولات تاریخی ایران به پایان می‌رسد اما می‌توان گزارش کاملی از درون دربار و خصوصا تصورات شاه در ماجرای انتخاب کارتر به ریاست‌جمهوری آمریکا و تاثیرات آن بر ایران بدست آورد.

سوم فروردین 1355 علم در خاطرات خود از دیدار راکفلر با شاه گزارش داده و می‌نویسد:«عصری نلسون راکفلر وارد شد. من از او بصورت نیمه‌رسمی استقبال کردم. شام در حضور شاهنشاه خورد. شاهنشاه به او خیر مقدم گفتند و فرمودند ما دوستانمان را نگاه می‌داریم. بعد راجع به روابط ایران و آمریکا صحبت فرمودند که در اوج خود است. او هم جواب بسیار گرمی داد و شاهنشاه را رهبری دوراندیش، خیرخواه، مثبت و قابل اعتماد خواند و ایشان را در رهبری به اسکندر تشبیه کرد.» دو روز بعد راکفلر هنگام ترک ایران به علم می‌گوید:«باید شاهنشاه ایران را یکی دو سال به آمریکا ببریم که مملکت داری به ما بیاموزد.» هنوز یک سالی از ریاست‌جمهوری جرالد فورد در آمریکا باقی‌ مانده بود و در آن سالها شاه به مهمترین متحد آمریکا در منطقه تبدیل شده بود. اولین گفت‌وگو درباره کارتر در خاطرات علم، در روز سیزدهم اردیبهشت ثبت شده است.
 
علم می‌نویسد:«به من فرمودند قدری درباره این کارتر که در انتخابات مقدماتی آمریکا دائما پیروز می‌شود، از سفیر آمریکا تحقیقاتی بکن.عرض کردم، شرح حال مختصر او را در مجله تایم خواندم. گویا مرد بی‌شخصیتی است و در هیچ وقت مطلب صریحی نمی‌گوید... بعد فرمودند نمی‌دانم چه قضیه‌ای است که که روزنامه تایمز لندن و نیویورک تایمز، همزمان به ایران حمله کرده‌اند و مسائلی عنوان کرده‌اند که من از حرف‌های جیمز کالاهان وزیر خارجه سابق انگلیس و نخست‌وزیر فعلی هم استشمام کردم و آن اینست که می‌گفت دموکراسی خود از عهده کمونیسم برمی‌آید.
 
و اینها الان به سخت‌گیریهای ما نسبت به کمونیستها حمله می‌کنند. مثل اینکه یک خورده بودار است.» از این زمان انتقادهای مطرح شده در مطبوعات غربی و همچنین گزارش‌های سازمان‌های حقوق‌‌بشری علیه ایران افزایش می‌یافت و شاه آن را توطئه‌ای علیه خود می‌دانست. گاه به کمونیستها حمله می‌کرد و گاه به انگلیسیها، آمریکاییها و حتی اسرائیلیها مشکوک می‌شد.
دهم خرداد 1355 علم از مذاکراتش با سفیر وقت آمریکا ریچارد هلمز چنین گزارش کرده است:«قدری راجع به تروریست‌ها صحبت کردیم. گفت باید دید ریشه آن کجاست. گفتم معلوم است که از خارج می‌باشد. گفت عدم رضایت و احساسات افراد را هم باید حساب کرد. گفتم بین ما ممکن است عدم رضایت باشد، ولی اکثریت کشاورز و کارگر و بورژوا، قاعدتا باید راضی باشند، چون اولی که زمین‌دار شده، دومی هم که امتیازات بی‌سابقه دارد و سومی هم که پولدار است.
گفت با این وصف یک عده جوشی هستند که با همه چیز مخالفند.» همان روز علم گزارش دیدارش را به شاه می‌دهد و او می‌گوید:«فرمودند، مساله تروریست‌ها البته مساله خارجی است والا چطور ممکن است عملیات و تبلیغات آنها در همه ساعات و همه روزه و همه ماه در یک ساعت معین به این صورت هماهنگ در تمام دنیا بر علیه ما باشد؟ عرض کردم همینطور است که می‌فرمائید و من اخیرا می‌بینم که بخصوص در مورد عدم آزادی در ایران و دادگاه‌های نظامی و عدم آزادی زندانیان سیاسی در تعیین وکیل خودشان، مرتبا بوسیله وسائل تبلیغاتی دسته‌جمعی آنها تحریک و گفت‌وگو می‌شود. فرمودند، ما هم که تکذیب می‌کنیم، ولی فایده ندارد.» چند روز بعد علم در گزارشی دیگر از دیدارش با شاه می‌نویسد:«فرمودند، الان خبری به دستم رسیده که مجلات و جراید، بطور محرمانه خبر می‌دهند که انجمن حقوق‌دانان بین‌المللی، موسسه‌ای وابسته به سیا و از اختراعات آنهاست.
 
و به وزارت خارجه دستور خواهم داد این خبر را ولو به‌صورت اعلان[آگهی] که شده در این جراید تایمز، گاردین، نیویورک‌تایمز و واشینگتن‌پست و غیره منتشر کنند.» [ص139] روز دیگر شاه به علم می‌گوید:«به اسرائیلی‌ها بگو تمام پدرسوختگی روزنامه‌های آمریکا زیر سر شماست.»[ص147] و در گزارشی دیگر شاه از سال‌های قبل به یاد می‌آورد که:«انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها دائما به ما فشار می‌آوردند که شاه باید حکومت را به دست دولت بسپارد و همان وقت بود که مقدمات روی کارآمدن امینی را فراهم کردند. فرمودند، چیز عجیبی است که چرا این را می‌خواستند؟ گرچه روشن است برای یک دولت استعماری که هر آن منافع خاص و علیحده دارد، انداختن دولتها آسان‌تر از انداختن شاه است.»
اواخر تیر، علم چند باری به انتخاب کارتر به‌عنوان کاندیدای دموکراتها اشاره کرده و آورده آست:« فکر می‌کنم رئیس جمهوری این دوره آمریکا هم خود او [کارتر]باشد و باز چه بلایی سر دنیا دربیاورد. بچه دهاتی بی‌تجربه» و «یک کره‌خر بی‌تجربه‌ای مثل کندی است، ببینیم چه بلایی به سر دنیا می‌آورد.»[ص189] نگرانی دربار و شاه از کارتر دقیقا با توجه به همان تجربه سابق از ریاست‌جمهوری کندی و فشارهای او بر ایران بوده است. مخالفت شاه با کندی چنان بود که به گزارش علم در خاطرات سالهای 47 و 48، مرگ کندی را نوعی کار الهی تلقی می‌کرده است: « با هواپیمای چارتر ایران ایر به همراه شاه به زوریخ رفتم. درباره اوضاع بین‌المللی و انواع مختلف سلاح‌ها صحبت کردیم.
 
شاه حسابی سرحال است. فرمودند من بر اثر تجربه دریافته‌ام که هر کسی با من در بیفتد پایان غم‌انگیزی پیدا می‌کند. ناصر که دیگر وجود ندارد. جان و رابرت کندی هر دو کشته شدند، برادرشان ادوارد هم که آبرویش رفته، خروشچف از کار برکنار شد. این لیست پایان ندارد. همین فرجام در انتظار دشمنان داخلی من نیز هست. مصدق را ببین، همینطور قوام...»
علم در شهریور 1355 در فرازی دیگر به قضاوت شاه درباره کارتر پرداخته و می‌نویسد:«صحبت آمریکا پیش آمد. عرض کردم، امروز صبح شنیدم که کارتر گفته است اگر من رئیس‌جمهور شدم، سربازانی را که از رفتن به جنگ ویتنام سرباز زدند و مورد تعقیب هستند، خواهم بخشید. خیلی تاسف خوردم که زمام کار دنیا به دست چه عوام‌فریب‌هایی می‌رسد و وای به حال ما که به آنها ناچار بستگی غیرقابل گسستن داریم، چون راه دیگری نداریم. عرض کردم این کره‌خرها را باید به طویله بست.
 
فرمودند برای گرفتن رای می‌گوید.»[ص215] و روز دیگر:«عرض کردم در مجله نیوزویک خبری خواندم که جیمی کارتر می‌گوید آیا آمریکا می‌تواند هم قهرمان اول صلح در جهان باشد و هم بزرگترین تهیه‌کننده سلاح جنگی؟ معلوم می‌شود این مردکه بادام زمینی فروش، دیوانه شده است و خوشبختانه فورد به او حمله شدیدی کرده است. فرمودند، اولا اینها حرف‌های تبلیغاتی است. ثانیا باید شکر کنیم که یک خرتر از این کاندید حزب دموکرات نیست.»

در همین زمان که نگرانی از انتخاب کارتر به ریاست‌جمهوری در شاه و حکومت او بوجود آمده بود، شاه تلاش می‌کرد تا محموله جدید خرید تسلیحات خود از آمریکا از جمله سیصد هواپیمای F16 را به سرانجام برساند. در یکی از یادداشت‌های علم درباره این معامله به نکته جالبی هم اشاره شده است. از جمله اینکه به گفته علم منابع انگلیسی خبر داده بودند که پنتاگون به کمپانی سازنده هواپیماها گفته است که باید قیمت‌ها را دوبرابر کند. و شاه تاملی می‌کند و می‌گوید:«از سفیر آمریکا بپرس قیمت جمعی که برای هواپیماها به کنگره گفته‌اند برای 160 عدد یا برای 300 عدد است؟ اما ما از اینها کاغذ داریم که هر هواپیما را 5/6 میلیون دلار گفته‌اند، چطور حالا زیرش می‌زنند و می‌گویند هر هواپیما 18 میلیون دلار؟ از سه برابر هم بیشتر.
عرض کردم، همین کاری است که در مورد ناوشکن‌ها کردند که قیمت یک دفعه از 280 میلیون دلار برای شش عدد، به 600 میلیون دلار رسید و ما هم خریدیم. قطعا در آنجا هم پنتاگون نظر داشته که زودتر ته حساب پول‌های نفت را بکشد بالا.»[ص237] مساله خرید اسلحه به ایران در کنگره آمریکا مخالفانی داشت و بحث در آن مورد به یکی از مسائل روز آمریکا تبدیل شده بود چنانچه کارتر نیز در یکی از مناظره‌های تلویزیونی نسبت به این مساله شدیدا انتقاد کرده بود.[ص289]

با قطعی شدن پیروزی کارتر در انتخابات، سفیر آمریکا در ایران نیز تغییر کرد. ریچارد هلمز رئیس سابق سازمان سیا (1966تا 1973)همان کسی بود که بعدها مشخص شد در توطئه علیه سالوادور آلنده در شیلی و قتل پاتریس لومومبا در افریقا دست داشته است. او حتی به دلیل ادای شهادت دروغ در مورد شیلی در کنگره آمریکا به دو سال زندان تعلیقی هم محکوم شد! دوم آبان 1355 علم می‌نویسد که هلمز با وی تماس گرفته و خبر داد که بزودی ایران را ترک می‌کند. علم می‌افزاید:«من قلبا متاسف شدم، چون این مردکه مسئولیت می‌شناخت. بالاخره هرچه بود هفت سال دنیا را اداره کرده بود و می‌فهمید مسئولیت چه معنی می‌دهد.»[ص308] از اوایل آذر، مساله فشارهای کارتر در مورد حقوق‌‌بشر در یادداشت‌های علم نیز مطرح می‌شود.

همان سفیر سابق-هلمز-چندی بعد نامه‌ای می‌نویسد درباره «زندانیان سیاسی» که مورد توجه سازمان عفو بین‌المللی است. شاه می‌گوید:«این سفیر دوست ماست و این مطالب را با دلسوزی می‌گوید. البته هیچ‌کس حق ندارد بپرسد ولی به هر حال جواب دادن بهتر از جواب ندادن است.»[ص343]

تبلیغات