"امام على، امام حسن، امام حسین و امام سجّاد علیهمالسلام در قرن نخستین هجرى مىزیستند و از نظر شیعه امامیه، نخستین پیشوایان هدایت پس از رسول خدا صلىاللهعلیهوآله هستند. آنها در قرن اول، در تدوین روایات، ثبت و ضبط آنها و گسترش معارف شیعى، نقش مهمى داشتند و هریک در دوران امامت خود، براى گسترش روایات، با وجود همه مخالفتها، هم خود مبادرت به نوشتن روایات از پیشوایان پیش از خود و نشر آنها کردند و هم بر فراهم سازى زمینههاى نوشتن و نشر آنها توسط اصحاب خود، تلاش فراوان نمودند تا در آینده معارف شیعى در اختیار دوستداران آنها قرار بگیرند.
"
جریان وروند «نگارش مکتوب» در میان شیعیان، موضوعى است که در کتاب میراث مکتوب شیعه نوشته دکتر سیدحسین مدرسى مورد بررسى و کند و کاو قرار گرفته است و نوشتار حاضر در صدد معرفى و مرورى برمطالب کتابیادشده و بیان نکتههاى نو و تازهیاب آن مىباشد که در سهبخش سامان یافتهاست.
در بخش اول ، ضمن معرفى نویسنده کتاب و بیان توانایى و شایستگى وى در این عرصه، محتوا و شیوه تنظیم کتاب و ویژگىهاى آن بیان شده است. در بخش دوم، به آرا و دیدگاههاى نویسنده که بهگونهاى انتقادى روایات را همراه با زمینه تاریخى آنها بررسى کرده، توجه شده، سپس رشد و توسعه طبیعى روایات به مرور زمان ـ که مورد تأکید نویسنده است ـ و به صورت موردى نشان داده شده است. مباحث و اختلافات مذهبى و اثرات آن در ساخت روایات از جمله مسائلى است که در جاى جاى کتاب از نگاه تیزبین مؤلف دور نمانده و اهمیت فوقالعادهاى در تحلیلهاى نویسنده داشته است. در این بخش، ذیل سه عنوانِ گونههاى نگارش، اخبار ساختگى و ریشهیابى لغزشها مطالب پراکنده کتاب تنظیم شده و قابل دست یابى است. در پایان و بخش سوم، برخى نقدهاى وارد برکتاب مطرح شده است
.
دولت ادریسیان اولین دولت علوی بود که در سال 172ق/ 788 م در مغرب الاقصی استقلال خود را توسط ادریس بن عبداله حسنی از خلافت عباسی به دست آورد. در باب مذهب ادریسیان و این که آیا این خاندان شیعه بوده اند یا نه در میان مورخان اختلاف وجود دارد. گروهی این ها را معتزلی شمرده اند و گروهی دیگر آن ها را شیعه دانسته اند بی آنکه به نوع آن اشاره کنند، برخی دیگر آن ها را شیعه معتزلی خوانده اند و بعضی ها فقط با لفظ علوی از آن ها یاد کرده اند.در این مقاله ضمن بررسی دیدگاه های متفاوت این مورخان به این نتیجه رسیده ایم که می توان حدس زد که ادریسیان بنابر دلایل و مستندات تاریخی، به احتمال قوی از شیعیان زیدیه بودند که به لحاظ اصول عقاید، معتزلی و در فروع عقاید از فقه ابوحنیفه پیروی می کردند، ولی به دلایل سیاسی هرگز به طور رسمی از مذهب خود ذکری به میان نیاورده اند.