فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۷٬۶۶۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
مرزبندی و مفهوم مرز در ملل گوناگون تاریخ و پیشینه دارد. ایرانیان منشأ سرحد و مرز را به دوران اساطیری رساندند و در دوران تاریخی نیز به حدود و ثغور قلمرو خویش واقف بودند و با سکونت دادن اقوام جنگاور در مناطق مرزی و بنیاد استحکامات مرزی بدین امر پا فشرده اند. بنابراین، در جواب این پرسش اساسی که «ایرانیان چه تصور و جهان بینی ای از مرز و سرحد داشته اند و چه اهمیتی برای آن قائل بودند؟» می توان گفت که ایرانیان از مرز و مرزداری، تعداد ساتراپ ها و حدود قلمرو خویش مفهوم روشنی داشتند. هم چنین با توسل به شیوة توصیفی تحلیلی در بررسی منابع تاریخی و بهره گیری از علم زبان شناسی می توان دریافت که برخی ساتراپ های مرزی در نامِ خود معنای مرز را دارند. بدین سان با استمداد از منابع تاریخی و هم چنین با رویکرد به پژوهش های نو در زمینة تاریخی و باستان شناسی می توان اذعان داشت که بزرگ ترین جنگ های دوران ماد و هخامنشی به سبب پاسداری و حراست از مرزهای ایران صورت گرفت و قلمرو ایرانیان را مرزهای طبیعی (رود هالیس) و مرزهای مصنوعی (دیوار مادی) تشکیل می داد که از قلمرو همسایگان مشخص و متمایز بود. شهریاران ایرانی همواره هر گونه تغییرات در مرزها، فزونی، و کاستی ها را در حدود و ثغور قلمرو خویش ثبت کرده اند.
نامواژة جُندیشاپور؛ معنا و مفهوم آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساسانیان، سازندگان بزرگ شهرها بودند و گُستردگی و اهمیت شهرسازی دورة ساسانیان به خوبی در گزارش های تاریخی و جغرافیایی بازتاب یافته است. گزارش های تاریخی همداستانند که شاپور یکُم (241-272م.)، در بازگشت از جنگ های پیروزمندانه اش با امپراتوری روم، اسیران و کوچ یافتگان انطاکیه را در شهری تازه بُنیاد به نام «وِه از اندیوِ شاپور»(شهرِ شاپورِ بهتر از انطاکیه)، در سرزمین خوزستان جای داد. شاپور در متن فارسی میانة سنگ نوشتة خود روی دیوار ساختمان کعبة زردشت، این شهر را «وهی انتیوک شهپوهری» خوانده، امّا در متن یونانی همان سنگ نوشته، نام شهر «گوی آنتیوخ سابور» نوشته شده؛ یعنی در این سنگ نوشته، همچون نام های دیگری که با «و» ایرانی آغاز می شوند، «گ» را به جای «و» آورده اند. در متن های تاریخی و جغرافیایی دورة اسلامی، این شهر «وِه از اندیوِ شاپور»، «گُندیشاپور»، «جُندیسابور»، و یا «جُندیشاپور» خوانده شده است. چون واژة فارسی میانة «گُند» به معنای «سپاه» بوده، و در زبان عربی هم «جُند»، کاملاً هم معنای خود واژة گُند می باشد، به اشتباه پنداشته شده که «گُندیشاپور/ جُندیشابور» به معنای «اردوگاه شاپور» بوده است، امّا در حقیقت، جُندیشاپور ریخت عربی شدة تلفظِ یونانی الاصل نام این شهر است، و هیچ رابطه ای با واژة گُند/ جُند به معنای سپاه یا اردوگاه جنگی ندارد. اگر چه گزارش های تاریخی همگی از ساخت جُندیشاپور در دورة شاپور یکُم و پیوند واژة جُندیشاپور با نام وی سُخن می گویند و کاوش های باستان شناختی در تپه های جنوب دهکدة شاه آباد در چهارده کیلومتری جنوب شرق ی دزف ول که احتمالاً جای شه ر جُندیش اپور می باشد، نشان می دهند که جُندیشاپور از شهرهای ت ازه
بُنیاد دورة ساسانی ان بوده و هی چ چی زی از دورة پیش از ساسانی ان به دست نیام ده است، پ اره ای از پژوهندگان خیالبافانه عقیده دارند که تاریخ شهر جُندیشاپور به دوره های پیش از تاریخ! بازمی گردد، و جُندیشاپور ریخت دگرگون شدة واژة هندی «جنتاشاپیرتا»، به معنای «باغ زیبا و دلگشا» یا «شهر زیبا و فریبنده» می باشد! در این جُستار کوشش خواهد شد با اشاره ای به چگونگی پیدایش شهر جُندیشاپور، و مطالعة دیدگاه های گوناگون دربارة معنا و مفهوم نامواژة جُندیشاپور، معنای واقعی این نام به دست داده شود.
حاجی هاشم خان لُنبانی لوطی یا لومپن؟ و بررسی چرایی شورش او (1239تا1240ق/1823تا1824م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اصفهان دورﺓ قاجار همواره گروه هایی نظیر اوباش، دزدان، الواط، یاغیان و غیره در راستای منافع شخصی یا منافع گروه های دیگر، به تحرکاتی دست می زدند که نابسامانی و هرج و مرج و بی نظمی در شهر را باعث می شد. یکی از این افراد حاجی هاشم خان لُنبانی بود. او عده ای از افراد را به دور خود جمع کرد و دست به شورش زد و برای مدتی اصفهان را در ترس و اضطراب فرو برد. در سال 1240ق/1824م، فتحعلی شاه قاجار با لشکرکشی به اصفهان این شورش را فرونشاند. چرایی شورش حاج هاشم خان و تعیین تعلق او به دسته جات شورشی یا لوطیان، موضوع اصلی این مقاله است که تلاش می شود به روش تاریخی و با شیوﺓ توصیفی- تحلیلی و انطباق داده ها و با استفاده از منابع و مآخذ موجود، دربارﺓ آن بحث، و این موضوع بررسی شود. به نظر می رسد حاجی هاشم خان لنبانی و افرادش جزو لایﮥ اشرار جامعه بودند که با استفاده از وضعیت نابسامان سیاسی و با انگیزه هایی نظیر طمع در مال دیگران، غرور، فخرفروشی و انتقام جویی دست به شورش زدند. همچنین اگر لوطیان را از اخلاف عیاران برشماریم، اطلاق لوطی به حاج هاشم خان لنبانی و افراد تابع او درست به نظر نمی رسد و باید او را در زمرﺓ افراد فرصت طلب شرور به حساب آورد.
گوشه هائی از تاریخ مهندسی در ایران
حوزه های تخصصی:
کسروی از نقد دین ها تا داعیه ی پیامبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سخن گفتن در باره ی رویکردهای دینی کسروی به علت نقدهای تندش به ادیان موجود، چندان آسان نیست. او نه یک نواندیش دینی بود، که از اصلاحات دینی دفاع کند و نه یک بنیادگرای دینی بود، که از بازگشت به اصل دین سخن بگوید؛ بلکه او منتقد دین ها بود که سپس ادعای پیامبری کرد. بنابراین، مساله این است که چرا و چگونه کسروی از نقد دین ها به داعیه داری یک دین جدید پرداخت؟
این مقاله، با سیری در گفتمان دینی کسروی، به این نتیجه می رسد که وی دین را به مثابه ی چراغ هدایت آدمی برای همه ی جوامع در همه ی دوران ها ضروری می شمرد؛ اما دین مورد نظر او به سلاح منطق، خرد و علم عصر نیاز داشت تا توانائی تفهیم و تبیین آموزه هایش را داشته باشد و همگام با دگرگونی های تاریخی متحول گردد. او ادعا می کرد ادیان موجود فاقد چنین خصیصه ای هستند؛ لذا کوشید تا دینی جدید منطبق با نیازهای عصر پدید آورد و آن را جانشین دین های موجود نماید. «پاکدینی» همان دین ساختگی کسروی است که او را در قامت یک پیامبر خودساخته آشکار نمود.
پروژه ملت سازی عصر پهلوی اول در متون آموزشی تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کوشش سیاستگران برای نوسازی و بازآفرینی «ملیت» ایرانی، بر پایه نگرش ناسیونالیستی باستان گرا، یکی از مهم ترین راهبرد های دولت پهلوی محسوب می شود. این راهبرد، موجب شکل گیری و اجرای پروژه اساسی «ملت سازی» طی اولین دوره شد. زبان فارسی، نژاد آریایی، سرزمین آریان ها و پیشینه یکسان تاریخی را می توان به عنوان عناصر اصلی این پروژه قلمداد کرد. پروژه «ملت سازی»، مستلزم طراحی و به کارگیری برنامه های متنوع و گوناگونی در وجوه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بود. سیاست های آموزشی و تهیه کتاب های درسی مورد نیاز جمعیت لازم التعلیم کشور یکی از امکانات فرهنگی مناسب برای پیشبرد پروژه ملت سازی به حساب می آمد.
در میان متون درسی مختلف، درس «تاریخ» برای ایجاد زیرساخت های اندیشه ای لازم در جهت پذیرش ایده جدید ملت ایرانی، در بین جامعه نوجوان و جوان کشور، از بیشترین قابلیت برخوردار است. از این رو، قابل انتظار بود که از سوی آنان توجه ویژه ای نسبت به برنامه و مطلب درسی دروس تاریخ مبذول گردد.
بر این اساس، در مقاله حاضر تلاش شده است: یکم، ابعاد و وجوه اساسی پروژه «ملت سازی» عصر پهلوی اول با تکیه بر اسناد و مدارک تاریخی تشریح شود ؛ دوم، با بررسی برنامه و متون آموزشی تاریخ در مقاطع مختلف تحصیلات ابتدایی و متوسطه و با لحاظ کردن توزیع و پراکندگی زمانی لازم ، تصویری حتی الامکان روشن از اهداف، مواد درسی و مطالب مندرج در کتاب های درسی تاریخ ارائه گردد؛ و سوم، تبیینی از نسبت و رابطه میان آموزش تاریخ در این متون و پیشبرد پروژه ملت سازی بیان شود.
توصیه نامه اصول بین المللی قابل اجرا در حفاری های باستانشناسی
حوزه های تخصصی:
توصیه نامه برای کاوش های باستانشناسی توسط یونسکو در سال 1956 تهیه شده است و توسط کنفرانس ونیز در سال 1964 صریحا مورد تایید قرار گرفته است. در نشست بین المللی که توسط سازمان ایکروم و با همکاری ملی یونسکو در نیکوزیا پایتخت قبرس در سال 1983 انجام شد. با توجه به این توصیه نامه بحث و بررسی در باره مسئولیت های مرمتی و اصول اساسی مرمت باستان شناسی پرداخته شده است. در این نشست مشخص گردیده که این توصیه نامه هنوز به عنوان سند با ارزش جهت تنظیم و تدوین قوانین و مقررات برای کاوش های باستان شناسی و حفاظت و مرمت بقایا و آثار به دست امده از کاوش ها می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
شناخت و ارزیابی توصیفی منابع و مآخذ تاریخ دوره خوارزمشاهیان
حوزه های تخصصی:
اقدامات فتحعلی شاه قاجار برای کسب مشروعیت سیاسی براساس روش های جاری در دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشروعیت، تبدیل قدرت عریان به اقتدار پذیرفته شده نزد افراد جامعه است. در هر جامعه ای، منابع مشروعیت با توجه به فرهنگ و سنن حاکم بر آن جامعه تعریف و توجیه می شود. در تاریخ ایران اغلب، نیروی نظامی طرف پیروز و دارای حق حکومت را مشخص می کرد؛ اما پس از تأسیس حکومت، هر خاندانی سعی می کرد با توسل به سنن تاریخی، به حکومت خود مشروعیت ببخشد. آقامحمدخان به عنوان مؤسس حکومت قاجار در ایران، فرصت چندانی برای مشروعیت بخشی به حکومت قاجارها به دست نیاورد؛ بنابراین فتحعلی شاه پس از رسیدن به سلطنت، تلاش کرد با بهره گیری از سنن رایج در دوره اسلامی، به حکومت خود مشروعیت ببخشد. این مقاله می کوشد تکاپوهای مشروعیت ساز فتحعلی شاه قاجار را براساس معیارهایی همچون امتیازات نسبی و حسبی، بهره گیری از سنن شاهی ایران و مشروعیت دینی به روش توصیفی تحلیلی و بر مبنای استفاده از اطلاعات کتابخانه ای بررسی و تحلیل کند.
بررسی و تبیین سیر تحول سیاست ها و برنامه های حفاظت از میراث فرهنگی، بازه زمانی سال 1357تا1391(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسترها و عوامل گوناگونی در فرایند شکل گیری سیاست ها و برنامه های حفاظت از میراث فرهنگی در ایران تأثیر گذار بوده اند. در این راستا مقاله حاضر، تغییرات ساختاری سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور متأثر از تحولات و رویدادهای فرهنگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور را که نقش مؤثری در فرایند شکل گیری سیاست ها و برنامه های حفاظت داشته اند، مورد بررسی قرار داده است؛ از این رو، هدف اصلی این مقاله بررسی و تبیین سیر تحول سیاست ها و برنامه های حفاظت از میراث فرهنگی، به ویژه از دیدگاه سازمان میراث فرهنگی است. برای این منظور، از روش تحقیق کیفی با راهبرد تفسیرگرایی، به منظور تبیین و تفسیر موضوع استفاده شده است؛ ابزارهای مورد استفاده شامل جمع آوری اطلاعات به روش مطالعه اسنادی و کتابخانه ای و بهره گیری از مصاحبه های عمیق و ساختاریافته با صاحب نظران و غالباً مدیران سازمان میراث فرهنگی است که توضیح و تفسیر آن مصاحبه ها محتوای مقاله را شکل می دهد. یافته های حاصل از این تحقیق نشان می دهد قوانین برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور و تحولات ساختاری صورت گرفته در سطح کشور ازجمله پیروزی انقلاب اسلامی و وقوع جنگ تحمیلی، به همراه تغییرات در سطح مدیریت سازمان میراث فرهنگی، تأثیرات متفاوتی را بر فرایند شکل گیری سیاست ها و برنامه های حفاظت از میراث فرهنگی در ایران داشته است. بررسی ها نشان می دهد در دوره ای که بیشترین همگرایی بین برنامه های کلان توسعه ای کشور و اهداف سازمان میراث فرهنگی به وجود آمده است، بیشترین دستاوردها در راستای حفاظت از میراث فرهنگی تاریخی حاصل شده است. به علاوه، بررسی و واکاوی قوانین برنامه های پنج ساله اول تا پنجم توسعه، به خصوص برنامه های سوم و چهارم توسعه، بیانگر ارائه راهبردها و به دنبال آن، شکل گیری سیاست ها و اقداماتی مؤثر به منظور حفاظت از میراث فرهنگی از سوی سازمان میراث فرهنگی و سایر سازمان های مرتبط می باشند.
تأملاتی در گفتمان معرفتی احسان طبری
حوزه های تخصصی:
احسان طبری یکی از پیروان جریان مارکسیست ـ لنینیست در ایران و از روشنفکران مطرح و قابل تأمل این جریان به شمار می آید. در نگاهی کلی می توان، حیات فکری و گفتمان معرفتی حاکم بر آثار طبری را، به دو دوره ی قبل و بعد از انقلاب بهمن 1357ش.، تقسیم نمود. عدم انطباق و سنخیت گفتمان مارکسیست ـ لنینیستی با واقعیت ها و مستندات تاریخی، فرهنگی و اجتماعی ایران، نگاه تک ساحتی و تقلیل گرایانه، شیفتگی به مفاهیم و مبانی مارکسیستی به مثابه ی وحی و باوری مقدس، از بخش های انحراف و از معایب عمده ی گفتمان حاکم بر آثار طبری تا قبل از انقلاب می باشد. طبری در مرحله ی دوم از حیات فکری خود، در تعلق به مبانی مارکسیستی ـ لنینیستی تجدید نظر کرد و حتی با نوشتن آثاری چون: ""کژراهه""، ""شناخت و سنجش مارکسیسم""، از منظری اسلام گرایانه ، گذشته ی فکری خود را مورد نقد و هجوم قرار داد. این جستار در نظر دارد، با تکیه و تمرکز بر داشته ها و داده ها، در حد بضاعت، گفتمان معرفتی حاکم بر آثار طبری را ، مورد مداقه و امعان نظر قرار دهد.