فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۸۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقوله جنسیت و محیط زیست در نقدهای ادبی دهه های اخیر افزون بر مسئله نژاد، قومیت، طبقه، زبان و... از چالش های جدید در حوزه های متفاوت علوم انسانی است. رویکرد اکوفمنیستی که پای در جنبش سیاسی، اجتماعی فمنیسم دارد بر ارتباط خاص زن با طبیعت بنا شده است. اکوفمنیست ها از این ارتباط برای مراقبت بیشتر زنان و طبیعت بهره می گیرند. بررسی آسیب زنان و محیط زیست در بحران های اجتماعی سیاسی همچون جنگ ها که تراژدی عمیق انسانی و طبیعی را رقم زده است نشانه هایی از ظلم همزمان و همسان بر هر دو را نشان می دهد. «اندوه جنگ» روایتی از زبان کیئن- سرباز ویتنامی- از جنگ ویرانگر آمریکا با ویتنام است . خوانش مجدد رمان که شخصیتهای متعدد زن در آن حضور دارند با رویکردی اکوفمینیستی و روش تحلیلی توصیفی هدف اصلی مقاله است و ضمن بررسی رابطه همزمان ظلم بر زنان و طبیعت در زمان جنگ به تحلیل داستان بر اساس اکوفمنیسم فرهنگی یا نمادین پرداخته می شود. این شاخه به نقش هنجارهای فرهنگی و رفتار اجتماعی در نوع رفتار مردان با زنان و طبیعت می پردازد
تصویر: «حبسیه ای برای زن» (تصویر زنان حرم به مثابه بازتولید گفتمان مردسالار در عهد ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوژه زنانه (زنان حرم در عهد ناصری)، در تصویر، نه تنها در برابر گفتمان مردسالار از خود مقاومتی نشان نمی دهد؛ بلکه آنرا تثبیت می نماید. این مهم از طریق سنجه های تحلیلی »همانند سازی» و «حاشیه و مرکز» و همینطور سوژه های زن، زن شی ء، دیگری و بالاخره شاه، نحوه درونه گیری قدرت در تصاویر را آشکار می سازد. این همه در سطح تصویر رخ می دهند و با تحلیل تصویر در بافت فرهنگ بصری، سوای اسناد زبانی آن دوران میسر می شوند. در نتیجه تصویر چنان حبسگاهی است که حبس هویت زن و بسط اقتدار مردسالار یا الگوی دوگانی زن (منفعل) / مرد (فعال) از طریق آن بازنمایانده می شود.
بررسی جایگاه اجتماعی بانوان با تأکید بر پوشش بانوان در نگاره های عصر تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با استقرار حکومت تیموری در ایران و رویکرد آنان به نقش بانوان در عرصه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جایگاه بانوان ایرانی نیز دستخوش نوعی تحول و دگرگونی شد که این تأثیرات و حضور آنان را می توان در نگاره های مصور شده در این دوره مشاهده نمود. نگارگر با ترسیم بانوان در پوشش و لایه های متنوع سعی در نشان دادن موقعیت و جایگاه اجتماعی آنان در این عصر دارد. هدف مقاله حاضر شناخت جایگاه اجتماعی بانوان در دوره تیموری بر اساس پوشش بانوان در نگاره های مصور شده است. این پژوهش با گردآوری مطالب کتابخانه ای به روش توصیفی و تحلیلی و استخراج اطلاعات از نگاره های این دوره ارتباط میان ویژگی ها و شاخصه های پوششی بانوان مصور شده و جایگاه و طبقه اجتماعی آنان در این دوره را ترسیم کرده است. نتایج پژوهش حاکی است که بانوان در این دوره بر اساس جایگاه و طبقه اجتماعی خود با تن پوش و سرپوش های مختلفی به تصویر درآمدند. خاتون ها و بانوان درباری با پوشش های بسیار شکیل و فاخر و ندیمه ها و زنان عامه با تن پوش های ساده و بدون نقش و نگار در قاب نگاره ها نقش بسته اند.
ورود زنان فیلسوف از حاشیه به مرکز؛ تاملی بر راهبردهای زنانه نگرِ بازخوانیِ تاریخ فلسفه غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تا پیش از دوران مدرن، همه فلاسفه بزرگ مرد بوده اند و نشانی از زنان مگر در گفتارهای زن ستیزانه فلاسفه نبوده است. در دوره معاصر با ورود نقادانه زنان به قلمروهای گوناگون معرفت، فلسفه و تاریخ فلسفه هم بررسی و بازاندیشی شد. زنان فیلسوف برای اثبات نادرستی ادعاهای زن ستیزانه فلاسفه دست به نگارش تاریخ های فلسفه زنان زدند و در آن ها به اندیشه ها و آرای زنان فیلسوفی اشاره کردند که تاریخ فلسفه آنان را نادیده گرفته بود. همچنین با به چالش کشیدن دوانگاری های مبنایی فلسفه غربی تلاش کردند نظریه هایی جایگزین ارائه کنند. بنابراین، همزمان با رواج مطالعات نظری درباره تاریخ فلسفه در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن جدید، راهبردهای جدیدی برای مطالعه تاریخ فلسفه غرب به کار بستند. مقاله حاضر این راهبردها را در سه گروه بررسی کرده است. اول فیلسوفانی مانند لوید و لودوف که بابررسی استعاره ها و تصویرپردازی های فلاسفه تاریخ و مفاهیم فلسفه را ارزیابی کرده اند. دوم فیلسوفانی مانند ایریگاری، بوردو و کافمن که به مطالعه ساختارزدایانه و روانکاوانه تاریخ فلسفه پرداخته اند و سوم فیلسوفانی مانند نوسبام و بایر که از تاریخ فلسفه چونان منبعی برای دغدغه های زنانه نگر خود استفاده کرده اند. در نهایت به مطالعات تاریخی زنان و تاریخِ زنان در ایران، کارهای انجام شده و امکان های پیش رو اشاره کرده ایم.
جنس دوم در فلسفه شوپنهاور و نگاه نقادانه اسلام بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با بررسی و تحلیل نقد اجتماعی شوپنهاور درباره زن و تأکید بر مقاله او ""در باب زنان"" که نقطه عزیمت بحث ماست، این پرسش مطرح می شود که آیا شوپنهاور وجود زن را مورد نقد قرار داده یا شرایط زندگی اش را؟ و این که در قیاس نظرات این فیلسوف با آموزه های اسلامی چه نتایجی بدست می آید؟ از این رو، روش این پژوهش از نوع روش کیفی با استفاده از مطالعه هرمنوتیکی شخصیت و متون شوپنهاور می باشد که برای فهم بهتر، نوشته های ایشان به گونه مستقیم مورد بررسی قرار گرفت اند وآرای مفسران وی در این زمینه دخالت داده نشده است. در راستای نظر اندیشمندان و پژوهشگران معاصر درباره ""جنس دوم""، و تفاوت روشن و معنی دار میان فمینیسم فلسفیو فمنیسم حقوقی می توان گفت که اگرچه نگاهی که ""فیلسوف بدبین"" به زن داشته به نوعی در بدبینی زیست حیاتی و متافیزیکی وی ریشه دارد، اما به گونه مشخص به ابتدای تفکر فلسفی اش- شرایط زندگی- برمی گردد و در واقع، نگاه ایشان به زن، نگاهی حقوقی است تا نگاهی فلسفی. بنابراین، با عطف توجه به نظرگاه غرب و اسلام به شخصیت زن، دو نوع نگاه متفاوت لحاظ شده است، یکی؛ نگاه دینی و دیگری نگاه مادی در ابعاد فلسفی و حقوقی زن بدین معنی که اسلام بیش تر با دیدی متافیزیکی و گه گاه عاطفی به زن می نگرد و غرب با دیدی غریزی و گه گاه حقوقی و به گونه طبیعی شوپنهاور نیز تا حد زیادی متأثر از نگاه غربی است.
تأملی بر نسبت فمینیسم با انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ ایران معاصر، زنان برای تغییر وضعیت خود بارها به اقدامات جمعی دست زده اند، اما فقط در جریان انقلاب سال 1357 بود که مشارکت آنها سیمایی متفاوت یافت، تاآنجاکه به منزلة شاخصه انقلاب مطرح شد. ازآنجاکه خواسته های زنان، به مثابة یکی از متغیرهای اصلی، توجه پژوهشگران و نظریه پردازان نسل چهارم انقلاب را به خود معطوف کرده است، شناسایی نسبت این مشارکت گسترده با گفتمان فمینیستی در آستانة انقلاب اسلامی ضروری می نماید. ازاین رو، نوشتار حاضر بر آن است تا نشان دهد در جریان منازعات گفتمانی، کدام گفتمان توانست در جایگاه گفتمان مسلط، مشارکت گستردة زنان در مبارزه های انقلابی را رقم زند. به بیان دیگر، واکاوی نقش گفتمان فمینیستی در حضور متفاوت زنان، که نه با سیمای زن سنتی نسبتی داشت و نه با آرمان های گفتمان مدرنیزاسیون پهلوی، هدفی است که مقالة حاضر، در امتداد آن، به مطالعة گفتمان های سنتی، مدرنیزاسیون و مقاومت (مارکسیست، ملی گرا و انقلاب اسلامی) می پردازد. مبتنی بر امکانات مفهومی روش تحلیل گفتمان، یافته های این پژوهش حاکی از آن است که ازیک سو، خواسته های زنانه در نسبت با معنای مرکزی گفتمان های مقاومت، یعنی ضرورت واژگونگی روابط قدرت سیاسی، اساساً مسئله ای انحرافی تعریف شده و ازسوی دیگر، ناسازگی های مندرج در گفتمان مدرنیزاسیون، مخاطبان گفتمان فمینسیتی را دچار نوعی بی اعتمادی و سردرگمی درباب ارادة حکومت در رفع تبعیض واقعی علیه زنان و پاسخ به خواسته های فمینیستی آنها کرد و درنهایت، آنها را با معنای کانونی گفتمان مقاومت پیوند داد و از این رهگذر، وضعیتی را رقم زد که طیف وسیعی از زنان، بی هیچ دغدغة زنانه ای، به جریان مبارزات انقلابی بپیوندند.
دلالت های جمعیت شناختی نظریه فمینیستی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فرایند نوسازی با دگرگونی های ژرفی در عرصه های گوناگون زندگی فردی و اجتماعی انسان ها همراه بوده و خانواده را به عنوان ساحتی مهم حوزه زندگی بشر، دچار دگرگونی نموده است. یکی از پیامدهای این تغییرات، تحولاتی جمعیتی بود که جوامع بشری را با چالشی جدی مواجه ساخت. نوسازی در نیم قرن اخیر، از طریق عوامل گوناگون بر کاهش باروری جوامع انسانی تأثیر گذاشته است. یکی از این عوامل، اشاعه اندیشه های فمینیستی است. این نوشتار، با روش اسنادی و کتابخانه ای، به واکاوی دلالت های جمعیت شناختی نظریه فمینیستی می پردازد. یافته ها حاکی از این است که نظریه فمینیستی، با اشاعه اندیشه هایی چون فردگرایی، نگرش منفی به ازدواج، تولید مثل و نقش مادری و تجویز سقط جنین و آزادی های کامل جنسی، و تحقیر کارخانگی و تشویق زنان به کسب تحصیلات عالیه و اشتغال خارج از خانه و نیز تشویق زنان به بازتعریف هویت زنانه، بر تحولات جمعیتی و کاهش باروری تأثیر گذاشته است. به نظر می رسد، دلالت های فمینیستی، موجب مسائل نوینی برای جوامع شده و به دلیل ناسازگاری با آموزه های دینی و الگوی اسلامی – ایرانی خانواده، نمی تواند مورد پذیرش قرار گیرند.
تأملی نظری در باب موانع توسعه فمینیسم اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف مطالعه عوامل تحریف کننده فمینیسم اسلامی در کشورهای مسلمان واقع در قاره آسیا انجام شده و به منظور وارسی فرضیات تحقیق از روشِ تحلیل ثانویه داده های مراکز اطلاعات جهانی و گزارش سازمان ملل (2015) استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان دادند دو مانع مهم و تبیین کننده در عینیت بخشیدن به اصول فمینیسم اسلامی عبارت است از: 1) درونی شدن ارزش های مردسالارانه در حکومت و تقویت فقه ایستا که زنان را به یک سوژه منفعل سیاسی مبدل کرده است؛ 2) استعمار غرب و سلطه فمینیسم سکولار که مانع استقلال هویت فمینیسم در کشورهای اسلامی شده است. در چنین شرایطی تقویت و ترویج فمینیسمِ هرمنوتیک ضرورت دارد که مبتنی بر بر تفسیر زنانه بومی است. نتایج این مطالعه نشان داد؛ در شرایطی که شکاف جنسیتی (توسعه و توانمندسازی جنسیتی) در جامعه افزایش یابد، آزادی های سیاسی و حقوق مدنی زنان کاهش یابد شود و همزمان یا اصول فقهی در ارتباط با مسائل زنان ایستا باشد یا جامعه تحت استعمار گفتمان فمینیسم سکولار باشد، زمینه تعامل با مبانی فمینیسم اسلامی در جامعه کاهش می یابد. با توجه به این شاخص ها، در گروهی از کشورهای اسلامی-آسیایی فقه ایستا و در موارد دیگر، قدرت عملگری استعمار مهمترین عوامل تحریف فمینیسم اسلامی به شمار می روند. اگرچه فمینیسم برای مولد بودن نیازمند حفظ پیوندهای بین المللی است، اما تا زمانی که از استعمار گفتمان غرب رها نشود و با توجه به معیارهای فقه پویا مورد بازاندیشی قرار نگیرد، نمی تواند اصالت خود را به عنوان یک اندیشه رهایی بخش بومی در راستای به رسمیت شناسی حقوق زنان مسلمان نقش مؤثری ایفا کند.
حدود آزادی فعالیت زن از دیدگاه وهابیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظام حقوقی اسلام زن و مرد از آن جهت که هر دو انسان اند حقوق و تکالیف برابر دارند، اما در برخی موارد به دلایل خاصی از جمله ویژگی های فیزیکی، اخلاقی و رفتاری متفاوت که خداوند در وجود زن به ودیعت نهاده، حقوق و تکالیف متمایزی برای وی تعریف شده است. تفاوت های موجود سبب شده تا برخی از گروه های افراطی بر اساس مبانی فکری و روش شناسی خاص خود از جمله تقدیم نقل بر عقل، حجیت قول صحابه و... ماهیت زن را در حد یک شی ء واره تنزل داده و نگرش های حداقلی همراه با افراط و تفریط را فراتر از چارچوب شرع نسبت به حقوق و آزادی های وی اعمال کنند. وهابیت یکی از فرقه های ساختگی در تاریخ معاصر جهان اسلام است که حقوق فردی، اجتماعی و سیاسی زن در چارچوب وحی را در موارد بسیاری نادیده انگاشته و او را از حقوق طبیعی و الهی خود محروم و آزادی فعالیت را از وی در عرصه های گوناگون سلب کرده است. نوشتار حاضر با روش اسنادی و تحلیلی قلمرو آزادی فعالیت سیاسی اجتماعی زن از دیدگاه وهابیت را واکاوی کرده است.
بررسی انتقادی فمینیسمِ لیبرال – رادیکال و مارکسی – سوسیالیستی با الگوی فطرت گرایانه در مطالعات زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه های فمینیسم لیبرال و فمینیسم مارکسیتی- سوسیالیستی، علیرغم تفاوت های بنیادی که با یکدیگر دارند اما از این لحاظ که رهایی «زن» را در گرو شبیه گردانیدن او به مرد می دانند با یکدیگر متشابهند. این دسته از نظریات فمینیستی با نادیده گرفتن استعدادهای متفاوت زنان و مردان، خواهان تشابه وضعیتی این دو جنس، در همه عرصه ها هستند. این تشابه وضعیتی، نه تنها رهایی زنان از بند محدودیت های اجتماعی را در پی ندارد بلکه موجب تحقیر جنس زن خواهد شد. فمینیست های رادیکال نیز نه تنها تفاوت های «جنسیتی» میان زن و مرد را به رسمیت نمی شناسند بلکه نافی تفاوت های «جنسی» نیز هستند. کرامت و شأن «زن» به عنوان مخلوقی الهی که بهره مند از امکانات فطری است در نظریات فمینیستی جایگاهی ندارد. الگوی فطرت محور با بهره گیری از نصّ صریح قرآن، در صدد به دست دادن تعریفی از «زن» بر می آید که از «مرد» منتزع نیست. در این الگو رابطه مکمل و اعتلای زن و مرد از استلزامات وجودی هر یک از دو جنس به شمار می آید. همچنین در الگوی فطرت محور، پویایی رابطه میان زن و مرد، بر بستر نهاد خانواده است، نهادی که مبانی وجودی اش به واسطه اشاعه ی نظریات فمینیستی به مخاطره افتاده است
ظهور اربابان زن در غرب ایران؛ از مشروطه تا پایان پهلوی اول(1320ش-1285ش) مطالعه موردی: کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله ی حاضر تبیین جایگاه زنان در نظام مالکیت زمین است. سوال اصلی تحقیق این است: چه عواملی تبیین کننده ی ظهور اربابان زن در غرب ایران است؟ روش تحقیق حاضر کیفی است، شیوه ی گردآوری داده ها بر پایه اسناد و منابع کتابخانه ای بوده و روش تجزیه و تحلیل گراندد تئوری است. در روند تجزیه و تحلیل بر اساس نمونه گیری هدفمند مشخص شد تعداد قابل توجهی از مالکان زمین در کرمانشاه، در دوره مورد بحث، زن بوده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد افول جامعه ی ایلی، جایگاه زنان در جامعه ی ایلی، قانون ارث در اسلام، قانون ثبت اسناد، مهم ترین شرایط علّی تبیین کننده ی ظهور اربابان زن هستند. حضور زنان در نظام مالکیت زمین پیامدهای متعددی داشته است. نقدی شدن بهره مالکانه، زن سالاری، ادعای جایگاه ارباب بزرگ از جمله مهم ترین پیامدهای ظهور اربابان زن بود.
بررسی و تحلیل نقش و شخصیت زنان در «محبوب القلوب» میرزا برخوردار بن محمود فراهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان آثار منثور کلاسیک بازمانده از دوره صفوی، «محبوب القلوب» برجستگی بیش تری یافته و با عنوان های «شمسه و قهقهه» یا «رعنا و زیبا» نیز شهره شد. در این اثر زنان نقشی برجسته دارند و این امر از نظر جامعه شناختی بر ارزش آن افزوده. روش پژوهش در این مقاله به شیوه توصیفی- تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای می باشد. پس از مطالعه نسخه 1336 کتاب محبوب القلوب و استخراج موردهایی که زن در آن نقشی پذیرفته، بر اساس تعاریف شخصیت، مطالب طبقه بندی شد. در نزدیک به نیمی از مجموع 83 حکایتی که در این کتاب وجود دارد، زنان با نقش اصلی یا فرعی، هم راز، مخالف، مثبت یا منفی حضور دارند. در مجموع، در 19 حکایت نقش زن، مثبت و در20 حکایت منفی است. بنابراین، در این اثر هم به بعد منفی و هم بعد مثبت شخصیتی زن پرداخته شده است.
تأثیر سیاستهای فرهنگی پهلوی بر بروز بحران هویت زن ایرانی (با تکیه بر نظریه تکوین و تکون هویت ملی ایرانیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با استفاده از روش تحلیلی تاریخی به تبیین سیاستهای فرهنگی پهلوی اول در عرصه زنان می پردازد و با تکیه بر نظریه تکوین و تکون هویت ملی ایرانیان به دنبال پاسخ به این سؤال است که این سیاستها بر بروز بحران هویت زن ایرانی چه تأثیری داشته است. یافته های تحقیق حاکی است به دلیل اینکه لایه اصلی و هسته مرکزی هویت ایرانی بر سه عنصر اسلامی، ایرانی و شیعی مبتنی است و سیاستهایی نظیر تقویت روحیه خودناباوری در زن مسلمان، ترویج سبک زندگی غربی (سبک زندگی غیر ایرانی)، ترویج علنی بی حجابی، ترویج ولنگاری با تغییر در قانون ازدواج و طلاق در تعارض جدی با هویت زن ایرانی است. به دلیل غلبه نسبی ساختارهای مبتنی بر الگوی توسعه غربی بر جامعه ایرانی عصر پهلوی اول، در دراز مدت، زن ایرانی را با به هم ریختگی و در نهایت بحران هویت روبه رو کرده است.
بررسی مسائل زنان ایرانی از پیش از اسلام تا انقلاب اسلامی از نگاه سفرنامه نویسان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به مطالعة مسائل زنان ایرانی از پیش از اسلام تا انقلاب اسلامی از نگاه سفرنامه نویسان پرداخته و مشکلاتشان را در کنار رفتارهای منفی شان بررسی و موقعیت سفرنامه نویسان را در انعکاس وضعیت زن ایرانی مطالعه می کند.
این پژوهش بر مبنای تحلیل تماتیک تنظیم شده و با دسته بندی وضعیت زنان در سه مقوله، گزاره هایی مبنی بر «خلقیات منفی زنان» و «ظلم به زنان» را استخراج کرده است.
طبق نتایج، با وجود برخی گزاره های انکارناپذیر، در مواردی فقدان درک درست سفرنامه نویس از جامعة ایران در گزارشش مؤثر بوده است؛ بنابراین فهم سفرنامه نویسان از مسائل زنان از سه منظر درخور بررسی است: نخست آن هایی که بدون دسترسی به زنان و از روی خیال پردازی یا اقتباس از سفرنامه های دیگران دربارة زنان ایرانی اظهار نظر کرده اند. دوم، مردانی که به زنان دسترسی داشته اند و سوم سفرنامه نویسان زن که با زنان ایرانی در ارتباط بوده اند. تنوع مشاهده و تفاوت میان سه دستة مذکور نشان می دهد که شناخت زنان ایرانی از نگاه سفرنامه نویسان، نیازمند احتیاط و توجه به میزان دسترسی آن ها به جامعة زنانه است.
بازتاب زندگی اجتماعی زنان عصر صفوی در سفینه فطرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از حکایات و داستان ها غالباً به عنوان منبعی تاریخی یاد نمی شود و کمتر جایگاهی در مطالعات تاریخی دارند. یکی از معدود حکایت نامه های باقیمانده از عصر صفوی، کتاب «سفینه فطرت» است. این اثر منحصر بفرد که بخشی داستان، بخشی مطایبه و لطیفه و بخشی هزل است، نه تنها به بازگویی برخی داستان ها و حکایات پیشین پرداخته است، بلکه حکایت هایی را از عصر خود و منسوب به شخصیت های آن دوره روایت کرده است. در این اثر زن نقش فعالی در جامعه دارد. در کوچه و بازار گردش می کند و مایحتاج خود را به ذوق و سلیقه خویش انتخاب می کند، همراه همسر و حتی تنها به سفر می رود و نهایتاً زنی خانه نشین و به دور از مسائل جامعه خویش نیست. عبارات بکار رفته و واژه هایی که برای نامیدن زنان بیان شده و نیز فضاسازی داستان همه حکایت از نوعی تسامح و حتی شاید کنار گذاشتن چارچوب های اجتماعی متداول عصر نویسنده است. در این جا این سوال مطرح است که نگاه فطرت به نقش زن و جایگاه او در جامعه چگونه بوده است؟ فرضیه ارائه شده آن است که: فضای فکری نویسنده که نیمی از عمر خویش را در هندوستان گذرانده است بر بینش او تاثیر قابل توجهی داشته و نوعی تسامح در گفتارش به وجود آورده است. تسامحی که در نوشتار دیگر نویسندگان دیگر به چشم نمی خورد.
کاوشی بر رمان ""بدایة و نهایة""نجیب محفوظ بر اساس نقد فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زن در طول تاریخ مورد ستم ها قرار گرفته، دین مبین اسلام به زن و حقوق آن توجه ویژه ای نمود و در اوایل قرن بیستم روشنفکران در تلاش بودند تا ندای مظلومیت زن را به گوش همگان برسانند از بین این روشنفکران نجیب محفوظ می باشد، وی در آثارش و به ویژه در رمان های واقع گرایانه اش از مظلومیت زن و اجحاف حقوق وی سخن گفت. پژوهشگر در این مقاله درتلاش است تا با استفاده از نقد فمینیستی و در چهارچوب عناصر فمینیستی، نگاه نجیب محفوظ بر زن در رمان بدایه و نهایه که یکی از رمان های مرحله ی واقعگرایانه ی خود می باشد را مورد بررسی قرار دهد همچنین بر اساس نقد فمینیستی ارتباط بین شخصیت های اصلی رمان و عنوان رمان""بدایة ونهایة"" مورد بررسی قرار گرفته شد.
تفاسیر فمینیستی از فصل شانزدهم سِفر پیدایش از کتاب مقدس و نقد آن (داستان ازدواج حضرت ابراهیم (ع) با هاجر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الهیات فمینیستی یکی از مباحث مهم فمینیسم است. الهیات فمینیستی به دنبال طرح سؤالات مربوط به حقوق زنان از دین و کلیساست. کتاب مقدس به عنوان سنت مکتوب یهودی مسیحی توجه الهی دانان فمینیست را جلب کرده است. آنان سعی می کنند تا متن کتاب مقدس را با سؤالات جدی مربوط به حقوق زنان مواجه کنند. بخشی از الهی دانان فمینیست، با پیش فرض نگارش کتاب مقدس در فرهنگی مردسالارانه، به دنبال بازخوانی و تفسیر مجددِ متن بوده اند. رویکرد آنان، به جای اعتماد، انتقادی و هم راه با سوء ظن است.
این مقاله می کوشد فصل شانزدهم از سِفر پیدایش از کتاب مقدس را بازخوانی کند که در آن داستان ازدواج هاجر، همسر دوم حضرت ابراهیم (ع)، نقل شده است. در تفسیر این فراز از کتاب مقدس الهی دانان فمینیست می کوشند، با رویکرد انتقادی خود، تفسیری جدید به جای تفسیر کهن ارائه دهند. آنان متن مقدس را در برابر سؤالات برگرفته از رویکرد جنسیتی قرار می دهند، اما به نقش اجتماعی ابراهیم (ع) در مقام پیامبر و مربی جامعه و نقش مکمل ساره و هاجر در یاری به او توجه نکرده اند. ساره و هاجر هم چون همه زنان فداکار تاریخ نقشی اساسی در انجام مأموریت الهی ابراهیم (ع) ایفا کردند.
نقض حقوق زنان در غرب؛ تحلیلی از جایگاه ز در کشورهای اروپایی و آمریکا
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقض حقوق زنان از گذشته تا به امروز این پژوهش قصد دارد تاریخچه و موارد نقض حقوق زنان مانند نگاه جنسی به زن، ممنوعیت حجاب و خشونت علیه زنان و... را در کشورهای غربی بررسی کند و در این راستا تحلیلی از جایگاه زن در کشورهای اروپایی و آمریکا ارائه دهد.
رؤیارویی ایرانیان با فمینیسم از فمینیسم ایرانی تا فمینیسم اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارمغان مهم رؤیارویی ایرانیان با تجدد، چالش بین سنت های دینی و تجدد بود. حوزه مسائل زنان و خانواده نیز در چنبره این چالش گرفتار آمد. این نوشتار می کوشد با رویکردی جامعه شناختی تاریخی و با روش اسنادی و کتابخانه ای به این پرسش ها پاسخ دهد که تفکر فمینیستی از چه زمانی وارد فضای فکری جامعه ایرانی شد و با تکیه بر چه بسترهایی به اشاعه خود پرداخت و در این مسیر چه مراحلی را پشت سرگذاشت؟ یافته ها حکایت از این دارد که حوادث پیش و پس از انقلاب مشروطه، زمینه آشنایی برخی زنان ایرانی را با جنبش زنان در غرب، فراهم آورد. در این میان، ساختاری شبه جنبش در ایران شکل گرفت که بر زیست بهتر زنان و احقاق حقوق زنان تأکید می کرد. اما با ظهور دوره پهلوی ها، جنبش شکل دولتی به خود گرفته و به موجی آسوده بدل شد. با پیروزی انقلاب اسلامی، موج سومی از جنبش شکل گرفت که همگرایی بیشتری با مبانی فمینیسم غربی داشت. این موج را طیف های متفاوت و گاه متناقضی تشکیل می دهند که علی رغم تفاوت های بسیار، در این نکته مشترکند که مسائل عصر مدرن را نباید با دین توضیح داد. این رویکردها از یک سو، از فقدان نگرش علمی رنج می برند و از سوی دیگر، نوعی الگوبرداری صرف از مسائل زنان در غرب و بی توجه به ظرفیت های فرهنگی و ملی در حل مسائل زنان هستند. افزون بر این، رویکردهای آنان نوعا سیاسی است که می توانند از سوی دشمنان مورد بهره برداری قرار گرفته و خطری بزرگ برای امنیت ملی باشند.
مردسالاری اسطوره های یونان باستان و تأثیر آن در عصر روشنگری اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش فمینیستی غرب در اعتراض به فرهنگ مردسالارانة دوره روشنگری شکل گرفت. نگارنده مقاله حاضر با توجه به مستندات علمی معتقد است باورهای مردسالارانه مدرنیته تحت تأثیر اسطوره پردازی های یونان باستان بوده است؛ زیرا نظریه پردازی های دوره روشنگری مسبوق به رنسانس اروپاست و شعار رنسانس بازگشت به عصر طلایی یونان باستان بوده است. بر این اساس، رویکرد مردسالارانه اسطوره پردازان یونانی؛ یعنی هومر و هزیود در نظریه های فلسفی اجتماعی دوره روشنگری تأثیر گذاشت و درنتیجه، زنان را موجوداتی فرعی و تبعی معرفی کرد که حضورشان منحصر به حوزة خصوصی است و از حضور در عرصه های عمومی و اجتماعی محروم اند.