فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۵۳۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این مطالعه، فراهم آوردن توصیفی همه جانبه از وضعیت مزاحمت جنسی (از نوع مزاحمت خیابانی) زنان و هم چنین بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر آن در شهر اصفهان است. جامعه آماری تحقیق را شهروندان 15 سال به بالای شهر اصفهان تشکیل می دهند. حجم نمونه، 400 نفر اتخاذ شد. پژوهش حاضر از جهت دستیابی به اطلاعات، پیمایشی است و برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از روش پرس و جو در قالب پرسشنامه ای با سؤالات باز/ بسته و طیف های گوناگون استفاده شده است. آزمون فرضیه ها حاکی از آنست که بین وضعیت ظاهری زنان و مزاحمت جنسی رابطه معناداری وجود دارد، بین گرایش مذهبی و مزاحمت جنسی در مردان رابطه معناداری وجود ندارد، اما این رابطه در زنان معنادار و معکوس است. در مردان با افزایش شرکت در جلسات اجتماعی، مزاحمت جنسی کاهش می یابد و در زنان با افزایش حضور پلیس در سطح شهر، مزاحمت جنسی کاهش می یابد.
مطالعه جامعه شناختی سبک های زندگی بهنجار و نابهنجار دختران: مطالعه موردی دختران ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله شناسایی وضعیت سبک زندگی دختران ورزشکار با توجه به ویژگی بهنجار یا نابهنجار بودن است. روش این پژوهش بر اساس نوع داده های جمع آوری و تحلیل شده، پژوهشی کمی است و از روش پیمایش در این مطالعه بهره گرفته شده است. جامعه آماری شامل تمامی دختران ورزشکار حاضر در دهمین المپیاد ورزشی دانشجویان دانشگاههای علوم پزشکی کشور در شهرکرد می باشد که از میان آن ها، 355 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss 18 و با بهره گیری از آزمون کای اسکوئر انجام گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن است که 6/51 درصد از دختران ورزشکار در مولفه گرایش به پوشش خاص، 5/7 درصد در مدیریت بدن، 3/54 درصد در مصرف رسانه ای، 6/42 درصد در چگونگی گذراندن اوقات فراغت و 6/46 درصد در مولفه مصرف موسیقی، وضعیت نابهنجاری دارند. در مجموع 8/40 درصد از دختران ورزشکار سبک زندگی نابهنجاری دارند. هم چنین، نتایج نشان دادند که بین متغیرهای رشته ورزشی و نوع مشارکت ورزشی با سبک زندگی دختران ورزشکار رابطه ای معنادار وجود نداشت، اما رابطه معناداری بین میزان سابقه ورزشی و سبک زندگی مشاهده گردید؛ بدین معنا که هرچه سابقه ورزشی دختران ورزشکار بیشتر شود، بر میزان سبک زندگی نابهنجار آن ها نیز افزوده می شود.
تحلیل جنسیتی بزهکاری و بزهدیدگی زنان از دیدگاه جامعه شناسی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی ابعاد جنسیتی بزهکاری و بزهدیدگی زنان از منظر جامعه شناسی اسلامی می پردازد. جامعه شناسی اسلامی در الگوی مفروض این مقاله، بی آنکه داعیه برخورداری از ویژگی منحصر به فردی از نظر روش های تجربی و فنون آماری داشته باشد، عمدتاً از حیث مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی و نیز از نظر جنبه های نظری، شامل جنبه های تبیینی، تفسیری و هنجاری، از رویکردهای موجود جامعه شناسی تمایز می یابد. در خلال هریک از چهار محور اصلی مقاله، یعنی بزهکاری زنان، خشونت بر ضد زنان، تجاوز جنسی و جنسیت در نظام کیفری، با اشاره ای گذرا به دیدگاه های جامعه شناختی به ویژه رویکردهای فمینیستی و سپس بیان دیدگاه اسلام، زمینه مقایسه رویکرد اسلامی با رویکردهای رقیب فراهم شده است. این تحقیق نشان می دهد رویکرد اسلامی با مفروض گرفتن پاره ای تفاوت های طبیعی میان زن و مرد در کنار اشتراک های فراوان آنها، به نتایجی نسبتاً متفاوت در زمینه تبیین عِلّی تمایزهای جنسیتی در چهار مسئله یادشده می رسد.
شوکران
اجتماعی: خشونت علیه زنان
منبع:
گزارش دی ۱۳۸۴ شماره ۱۷۰
حوزه های تخصصی:
ملاحظاتی پیرامون مطالبات
منبع:
حوراء شماره ۳۰
حوزه های تخصصی:
مطالبات اقشار مختلف جامعه، از جمله زنان، چگونه انعکاس مییابند؟ زبان و قلم به عنوان مهمترین راههای انتقال پیام، مطالبات زنان را از طریق رسانهها، و یا نظر سنجیها اعلام میکنند. اما زبان مستقیم تنها بخشی از مطالبات را منتقل میکند و نخبگاه و مدیران نظام باید همواره درصدد دریافت پیامهای غیرزبانی باشند. البته این موضوع در جامعة زنان که به دلایلی چون حیا و یا بسته بودن برخی فضاها، نمیتوانند آزادانه از بخشی از مطالبات خود سخن بگویند با اهمیت مینماید. در این مجال برآنیم تا به بیان شیوه های بیان مطالبات از جانب زنان و کاستی های آن بپردازیم.
اسیدپاشی براساس تجربه قربانیان: بستر، زمینه ها و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکرار حوادث اسیدپاشی در جامعه، به منزله مسئله اجتماعی، موضوعی درخور تأمل است. بدون تردید یکی از جرائمی که در هر بار ارتکاب آرامش اجتماعی جامعه را به شدت برهم می زند اسیدپاشی است. بررسی عمیق جوانب مختلف این پدیده می تواند زمینه های مناسب برای کنترل مؤثر آن را فراهم کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه قربانیان اسیدپاشی انجام شده است.
این تحقیق کیفی است و به روش نظریه مبنایی صورت گرفته است و برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار با قربانیان اسیدپاشی استفاده شده است. نمونه گیری برطبق اصول نمونه گیری تحقیقات کیفی با دوازده نفر از قربانیان اسیدپاشی صورت گرفت و تجزیه و تحلیل داده ها به روش اشتراوس و کوربین انجام شد.
براساس تحلیل صورت گرفته مقوله های ارزشمندی زیبایی و بافتار سنتی، بستری بود که قربانیان پدیده اسیدپاشی را در آن تجربه می کردند. درصد سوختگی، ازدست رفتن زیبایی و تحصیلات به منزله شرایط میانجی بر تجربه آنها از اسیدپاشی نقش داشت و مقوله های محرومیت اجتماعی، سرسخت شدن، درماندگی، و بازماندن، پیامدهایی بود که قربانیان تجربه کرده بودند.
پیامدهای روانی و اجتماعی اسیدپاشی به شدت آسیب زاست و قربانی تا مدت های طولانی و حتی تا پایان عمر درگیر آن خواهد بود. شناخت فرآیند ایجاد این پدیده و پیامدهای آن می تواند زمینه توان بخشی روانی و اجتماعی سریع تر و بهتر قربانیان را فراهم آورد و به تسهیل ورود مجدد آنها به جامعه منجر شود.
سنجش و سنخ شناسی طلاق عاطفی در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقالة حاضر سنخ شناسی طلاق عاطفی در شهر مشهد است. تحقیق از نوع پیمایشی بوده و با تکنیک تحلیل خوشه ای انجام شده است. این پژوهش در سطح توصیفی و طبقه بندی با استفاده از ابزار ترکیبی متشکل از سه پرسش نامة نیمه استاندارد انجام شده است. جامعة آماری پژوهش را 30 زوج متأهل تشکیل می دهند که با روش نمونه گیری هدف مند انتخاب شده اند. بر اساس تکنیک مذکور، نمرات نمونه در ابعاد پنج گانة (توازن من ما، فعالیت های مشترک، نزدیکی، استقلال وابستگی و وفاداری) طلاق عاطفی در چهار دسته طبقه بندی شد. نتایج نشان داد که 35% نمونه از حالت توازن خارج شده و در دو سر طیف قرار دارند و سایر اعضای نمونه در دو دستة «بیش تر متصل» و «بیش تر منسجم» قرار دارند. نمرات طلاق عاطفی برای زنان در همة ابعاد پنج گانه از مردان بالاتر است.
بررسی نقش ویژگی های شخصیت مادر، تعارض زناشویی مادر، سبک حل تعارض مادر و سبک حل تعارض دختر در پیش بینی تعارض مادر- دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف پیشنهاد یک مدل برای تبیین تعارض مادر- دختر (تعارض مادر با دختر و تعارض دختر با مادر) بر اساس ویژگی های شخصیت مادر، تعارض زناشویی مادر، سبک حل تعارض مادر و سبک حل تعارض دختر انجام شد.
روش: این مطالعه از نوع مطالعات همبستگی با اتکا به آزمون های آماری رگرسیون چندمتغیره و مدل یابی معادلات ساختاری بود. با نمونه ای از 160 زوج دختر نوجوان و مادر، که بصورت تصادفی طبقه ای از بین دانش آموزان مدارس راهنمایی شهرستان نایین و مادران آنها انتخاب شده بودند؛ انجام شد. ابزار این پژوهش شامل شاخص نگرش های والدینی، مقیاس نگرش نسبت به مادر، پرسشنامه تعارضات زناشویی، پنج عاملی نئو و سبک های مدیریت تعارض بود.
نتایج: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که متغیرهای پژوهش در مجموع توانستند 71 درصد حجم واریانس تعارض دختر با مادر و 59 درصد حجم واریانس تعارض مادر با دختر را تبیین کنند (05/0>P). تعارض دختر، بیش ترین تاثیرپذیری (55 درصد) را از سبک حل تعارض دختر داشته است (74/0-=r؛ 55/0=R2) در حالی که، در تعارض مادر با دختر، بیش ترین حجم تاثیر پذیری (29 درصد) از تعارض زناشویی مادر بوده است (54/0=r؛ 29/0=R2). شاخص های برازش از سودمندی این مدل حمایت کرد.
نقش پیش بینی کنندگی سبک های فرزندپروری و اعتماد اجتماعی در فرار دختران از خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از موارد فرار دختران، یک راهبرد رفتاری انطباق یافته برای اجتناب از یک وضعیت خانوادگی ناسالم است. از سوی دیگر عوامل اجتماعی چون تجارب منفی در مدرسه و تأثیرات همسالان در بروز این پدیده قابل توجه است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پیش بینی کنندگی سبک های فرزندپروری و اعتماد اجتماعی در فرار دختران اجرا شد. این بررسی توصیفی بر روی 42 دختر فراری و 42 دختر عادی شهر کرج در سال 1391به صورت مقطعی انجام شد. شرکت کنندگان در پژوهش بر اساس نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه های سبک های فرزندپروری بامریند (1972) و پرسشنامه اعتماد اجتماعی صفاری نیا و شریف (1389) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری (اس پی اس اس – ویرایش هیجدهم) پردازش و تحلیل شدند. نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که سبک فرزندپروری سهل گیرانه و استبدادی پیش بینی کننده های مثبت و معنادار و سبک مقتدرانه و اعتماد اجتماعی پیش بینی کننده منفی و معنادار فرار دختران از خانه بودند. با توجه به اینکه بسیاری از آسیب های اجتماعی از کانون خانواده نشأت می گیرد و در پیوند با یافته های پیشین، فرزندپروری، در میان قوی ترین پیش بینی کننده های رفتارهای مجرمانه قرار دارد، سبک های فرزندپروری ناکارآمد می تواند زمینه ساز ایجاد مشکلات اجتماعی، هیجانی و رفتاری در نوجوانان باشد.
پکن و پکن + 5
مشکلات شغلی زنان عضو هیئت علمی دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یک زن بدبخت
حوزه های تخصصی:
آسیبشناسی مشارکت زنان در جامعه معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه سبک های دلبستگی با کارکردهای سبک های تفکر دختران مقطع متوسطه شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های دلبستگی با کارکردهای سبک های تفکّر دختران مقطع متوسطه شهر همدان بود. نمونه انتخابی شامل 340 دانش آموز دختر بود، که به روش تصادفی (خوشه ای ) انتخاب شده بودند. برای سنجش فرضیه ها از پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان کولین و رید (تجدید نظر شده) و پرسشنامه کارکردهای سبک های تفکّر استرنبرگ و واگنر استفاده شد. در این پژوهش از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره و آزمون t برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که سبک دلبستگی ایمن بر خلاف سبک دلبستگی ناایمن بیش ترین سهم را در پیش بینی سبک تفکّر قضایی، اجرایی و قانونگذارانه داشت و همبستگی مثبت بین آن ها معنادار بود، در ضمن بین کارکردهای سبک های تفکّر و سبک دلبستگی ناایمن(اجتنابی و دوسوگرا) همبستگی منفی دیده شد.
همسر آزاری و عوامل موثر بر آن
منبع:
پژوهش زنان ۱۳۸۱ شماره ۴
حوزه های تخصصی:
بررسی تاثیر تضاد کار- خانواده مادران شاغل بر فرسودگی عاطفی و بهزیستی روانی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر تعارض کار – خانواده بر برخی نگرش های شغلی؛ شامل بهزیستی روانی و فرسودگی عاطفی با محوریت مادران شاغل می باشد و در این میان نقش متغیرهای تعدیل گر همچون حمایت سازمانی ادراک شده و انگیزه درونی را نیز مد نظر قرار داده است. جامعه آماری این پژوهش را مادران شاغل در بخش اداری دانشگاه تهران تشکیل می دهند. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر روش نمونه گیری طبقه بندی است و سپس نمونه گیری احتمالی در هر طبقه انجام شده است. بر این اساس، 182 نفر از آنان برای پاسخ به پرسشنامه ها انتخاب شده اند. برای بررسی تاثیر تعارض کار – خانواده بر فرسودگی عاطفی و بهزیستی روانی کارکنان با تعدیل گری حمایت سازمانی ادراک شده و انگیزه درونی از روش معادلات ساختاری و رگرسیون چند متغیره و نرم افزار های LISEREL و SPSS استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داده است که میان تعارض کار - خانواده و بهزیستی روانی و فرسودگی عاطفی به ترتیب رابطه منفی و مثبت وجود دارد و انگیزه کاری درونی و حمایت سازمانی ادراک شده نیز رابطه میان این متغیر ها را تعدیل می کند.
آسیب شناسی وضعیت خانوادگی دختران فراری در شهر تهران (با رویکردی به نظریة تعارض فرهنگی و خرده فرهنگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه فرار دختران از خانه و مسائل و مشکلات همراه آن از جملة مهم ترین مسائل اجتماعی است که بسیاری از کشورها با آن دست به گریبان هستند. آمارها عموماً از بحرانی شدن این مسئله، به ویژه در ایران، حکایت دارد. این مقاله، که برگرفته از طرحی پژوهشی است، به بررسی وضعیت خانوادگی دختران فراری، به مثابه گروهی آسیب پذیر در جامعه، می پردازد. روش تحقیق در این بررسی توصیفی تبیینی است و در گردآوری اطلاعات از شیوه هایی چون مراجعه به اسناد و مدارک، پرسش نامه، و همچنین مصاحبه در زندان اوین و مراکز بهزیستی استفاده شده است. هدف از این بررسی آن است که، با تکیه بر نظریه های موجود جامعه شناسی، به بررسی شرایط خانوادگی و عوامل تأثیرگذار در وقوع فرار و به تَبَعِ آن ایجاد بزه کاری در میان دختران نوجوان و جوان شهر تهران بپردازد.
بررسی عوامل درون خانوادگی مؤثر بر خانه گریزی دختران (مطالعه موردی: دختران خانه گریز و غیر خانه گریز شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی عوامل خانوادگی مؤثر بر فرار دختران از خانه پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش، دختران فراری و عادی شهر همدان در سال 1390، و تعداد نمونه 60 نفر متشکل از 30 دختر فراری و 30 دختر غیرفراری بوده که با روش نمونه گیری در دسترس از مرکز بهزیستی شهر همدان بررسی و تحلیل شده است. گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه و مصاحبه انجام گرفته است بدین صورت که داده ها از طریق دو پرسشنامه جداگانه در دو مرحله از دختران فراری و غیر فراری تکمیل گردیده است. یافته ها نشان می دهد که عوامل خانوادگی در ایجاد زمینه های فرار دختران از خانه نقش بسزایی ایفا می کند. در این زمینه می توان گفت که دختران فراری از نظر خانوادگی به علت نفاق، ناسازگری، اعتیاد والدین، تشنج در محیط خانوادگی، طرد و تحقیر، کمبود محبت، سبک تربیتی نادرست، از هم گسیختگی خانواده، عدم مراقبت و بی توجهی والدین و سرپرستان نسبت به دختران، ترس از تنبیه و پایگاه اجتماعی نامناسب به فرار از خانه اقدام کرده اند.