فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۴۱ تا ۳٬۳۶۰ مورد از کل ۳۰٬۰۹۵ مورد.
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۵, Issue ۳, summer ۲۰۲۱
507 - 544
حوزه های تخصصی:
This paper pays particular attention to three critical junctures in Iran’s contemporary history: The Russo-Persian wars of the 19th century, Iran’s occupation by the Allies in 1941, and the Iran-Iraq war of the 1980s. Combining a constructivist approach to geopolitics with the theory of Social Reality Construction, this article argues that these series of wars in the past two centuries have created an intersubjectivity, making Iranians feel “lonely” when the very survival of their state was at the stake. While Iran’s geographical situation has brought the country to the core of the great powers’ attention, repeated foreign invasions or interventions seem to have reproduced a sense of vulnerability for the Iranians. This paper is constructed around the following question: Is there something embedded in Iran’s geography that betrays this land’s sovereignty and imposes loneliness? The conclusion is that there is no natural or geographical reason to justify Iran's loneliness in the international arena, but rather, a perceptual construct reproduced by the historical context of events. The imposition of great political powers to contain Iran in its geography and to make it a buffer zone constitute a spatial reality; however, the feeling of loneliness derives from the social construction of reality.
Comparing Gandhi’s Concept of Satyagraha with that of Jihad in Islam(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۵, Issue ۳, summer ۲۰۲۱
545 - 576
حوزه های تخصصی:
This paper compares Islamic teachings regarding Jihad with Gandhi’s Satyagraha or non-violent resistance. Abdul Ghaffar Khan, one of Gandhi’s Muslim followers, has argued that not only was Islam compatible with non-violent methods, but that Prophet Muhammad had taught his followers non-violent resistance hundreds of years earlier than Gandhi had. Scholars such as Eknath Easwaran have also reiterated this argument (Easwaran, 1999, 34). This paper on the other hand argues that Islamic teachings regarding non-violence are more complicated than what Khan proclaimed. The verses of the Quran regarding Jihad or struggle can be divided between the revelations in Mecca, during the first thirteen years of the Prophet’s campaign, and the final ten years of his life, after he and his followers immigrated to the city of Medina. In the first thirteen years, Prophet Muhammad preached non-violent resistance even though Muslims were under severe pressure and prosecution. During this period Islamic teaching are quite compatible with Gandhi’s Satyagraha. However, after the new Muslim community immigrated to Medina and formed an Islamic government it came under the threat of annihilation by a foreign invading army, at which time Islam and its Prophet permitted defensive wars, unlike Gandhi’s teachings and Khan’s assertions. The paper concludes that Ahimsa may work only in the route towards power, whereas when the position of power achieved and an independent political community and its leadership formed, according to Islam, means of legitimate and justified violence could not be avoided altogether.
ژرف اندیشی در آینده نگاری باز: رویکردی جدید برای ساختن آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال ششم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۲
7 - 36
حوزه های تخصصی:
موج چهارم آینده نگاری شرکتی که به اصطلاح آینده نگاری باز نامیده می شود؛ رویکردی است که از طریق تعاملات گسترده اجتماعی و تسهیم دانش ذینفعان داخلی و خارجی، به دنبال درک، پیش بینی و شکل بخشیدن به تغییرات آینده است؛ با این حال، ادبیات آینده نگاری باز هنوز در مرحله توسعه نظریه قرار دارد؛ بنابراین هدف این مقاله تعمُق شناخت و درک ماهیت آینده نگاری باز در قالب سه محور چرایی، چیستی و چگونگی است. این پژوهش با مرور نظام مند ادبیات و خلاصه سازی مقاله های نمایه شده در پایگاه های علمی معتبر بین المللی در بازه ی زمانی (2020-2000) انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که چرایی آینده نگاری باز در قالب دو مقوله ی محرک های محیطی و دیدگاه های نظری حمایت کننده، تبیین می شود. تفکر خارج از چارچوب، هم افزایی منابع، جذب دانش خارجی، مدیریت دانش همکارانه، الهام بخشی از نوآوری باز و چشم انداز باز نمایانگر چیستی آینده نگاری باز هستند. فرایند اجرایی آینده نگاری باز شامل سه مرحله قبل، حین و پسا آینده نگاری و مستلزم پیش شرط های فردی، تیمی و سازمانی است؛ علاوه بر این، برای اعتمادسازی، تسهیل جریان اطلاعاتی، هماهنگی و ارزیابی برنامه ها، نقش راهبرد پرداز مهم است. این پژوهش با مرور نظام مند ادبیات، بینشی عمیق از چیستی، چرایی و چگونگی آینده نگاری باز ارائه می دهد که ضمن توسعه نظریه آینده نگاری باز، دریچه ای جدید برای پژوهشگران می گشاید.
بررسی معناشناختی« ارتجاع» در اندیشه امام خمینی و مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتجاع یک مفهوم نسبی است که پیوسته برای انقلاب اسلامی و همه مبارزات ضد استعماری به کار می رود؛ اما رهبران انقلاب اسلامی این مبارزات را تحولات مثبت و ضد ارتجاع می دانند. پژوهش حاضر این پرسش را مورد توجه قرار می دهد که اصطلاح ارتجاع در اندیشه رهبران انقلاب اسلامی و نگرش مقابل آن بر چه مفهومی دلالت می کند؟(مسئله). بدین منظور ضمن بررسی اتهامات دشمنان، با بهره گیری از روش هرمنوتیک مؤلف محور، مفهوم ارتجاع، مصادیق و زمینه های شکل گیری آن را در بیانات رهبران انقلاب اسلامی مورد مطالعه قرار داده (روش) و در نهایت نتیجه گرفت معنای غالب ارتجاع در اندیشه رهبران انقلاب، تغییر نگرش از اسلام انقلابی به اسلام سازش کاری است که ایشان پیوسته نسبت به وقوع آن هشدار می دهند، اما اتهام ارتجاع به انقلاب اسلامی از رویکرد استکباری دشمنان نشأت می گیرد که هر گرایشی را که منجر به مقاومت مردم شده و منافع استعماری آنها را تهدید کند ارتجاع می دانند. (نتیجه)
تجلّی بیداری اسلامی در شعر معاصر لبنان (مطالعه موردی: شعر مصطفی غلایینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بیداری اسلامی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۲۲)
115 - 139
حوزه های تخصصی:
مصطفی غلایینی از شخصیت های برجسته ی معاصر در قرن بیستم است که علاوه بر پژوهش در مسائل زبانشناسی و علم نحو، اشعار زیبایی را هم به رشته نظم کشیده که به روشنی، اندیشه ها و آراء سیاسی- اجتماعی وی را بازتاب می دهد. او توجه ویژه ای به جوانان داشته به طوری که بیشتر قصائد خود را با خطاب قرار دادن جوانان و فرزندان وطن آغاز کرده است. غلایینی آنان را به فراگیری دانش، بینش درست سیاسی، استعمارستیزی و تلاش برای آزادی وطن و رسیدن به عزت و کمال انسانی تشویق کرده است.(مساله) این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است(روش) به این نتیجه رسیده که شاعر برای گسترش و پویایی جنبش بیداری اسلامی و نهادینه کردن آن به عنوان یک عامل تاثیر گذار برای مقابله با استبداد و استعمارگران و رفتارهای هنجارشکنانه آنان, مولفه های مختلف بیداری اسلامی از جمله شهادت طلبی, وحدت اسلامی, مقاومت در برار مشکلات, تقویت روحیه پایداری, تقویت معرفت دینی و خودباوری و ظلم ستیزی, اعتماد به نفس در جوانان و عمق بخشیدن به آگاهی آنان وپرهیز از تفرقه نژادی را در دیوان خود به تصویر کشیده است(یافته ها و نتیجه).
خیزش مجدد گفتمان راست افراطی در اروپا و تقابل با مسلمانان در عصربیداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بیداری اسلامی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۲۲)
141 - 167
حوزه های تخصصی:
خیزش مجدد گفتمان راستافراطی، یکی از مهمترین چالش هایی است که امروزه کشورهای اروپایی با آن مواجه هستند. هدف از پژوهش حاضر مطالعه تأثیر خیزش مجدد گفتمان راست افراطی بر زندگی اجتماعی مسلمانان اروپا می باشد. پرسش اصلی مقاله این است که «خیزش مجدد گفتمان راستافراطی در اروپا، چه چالش هایی را می تواند فراروی مسلمانان اروپا قرار دهد؟»(مسئله) در پاسخ به پرسش مذکور، این فرضیه ارائه شده است:« خیزش مجدد گفتمان راست افراطی با مفصل بندی دال مرکزی ناسیونالیسم نژادی و غیریت سازی (بیگانه ستیزی)نسبت به مسلمانان، زمینه های امنیتی شدن اسلام و محدویت حقوق سیاسی و اجتماعی مسلمانان اروپا را فراهم می آورد.» در این مقاله از روش کیفی(توصیفی-تحلیلی) بویژه از روش تحلیلی گفتمان استفاده شده است. (روش) شیوه جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای و استفاده از مجلات تخصصی و سایتهای معتبر اینترنتی بوده است. یافته اصلی پژوهش این است که بازخیز احزاب راستافراطی بویژه در دهه اخیر، منجر به گسترش تعارضات و تشدید روند محدودسازی مسلمانان از حقوق اجتماعی خود در اروپا شده است. این شرایط می تواند با تعمیق همبستگی مذهبی، زمینه بیداری مسلمانان و تحریک حس هویت طلبی آنها را در برابر ساختار نابرابر اجتماعی فراهم آورد. (یافته ها)
واکاوی ولایت بر اموال زکوی با تأکید بر مبانی فقهی امام خمینی ره(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در باب ولایت بر امول زکوی، مشهور معتقدند که مردم می توانند این اموال را در مواضع تعیین شده مصرف کنند و در مقابل، قول نادری وجود دارد که معتقد است دفع آن به حاکم شرع واجب است. سخن مرحوم امام خمینی در تحریر الوسیله، موافق با قول مشهور، اما عبارات ایشان در کتاب البیع که متأخر است متناسب با قول نادر است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و ابزار گردآوری اطلاعات کتاب خانه ای و اسنادی در صدد است تا ضمن بررسی ادله هر دو قول، به وجه جمعی میان آن دو دست یابد. نتایج بررسی ها نشان می دهد که برای هر قول، شواهدی را می توان مطرح کرد، اما این ادله نوعاً به صراحت نمی توانند یک قول را تعیین کنند و با قول دیگر نیز سازگارند. پژوهش حاضر ضمن ارائه دو پیشنهاد برای رفع تنافی ظاهری میان ادله، به بررسی این دو راه حل پرداخته و وجه جمع میان اقوال را تبیین کرده است.
«فقه نظام» در سنجه رد و امکان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«فقه نظام» به معنای کشف نظریات کلان اسلام در موضوعات اجتماعی است که در امکان و رد آن اشکالاتی مطرح است؛ هرچند این اشکالات عمدتاً ریشه در نوع روی کرد به فقه و شریعت اسلامی دارد. این مقاله در صدد استحکام پایه های نظری فقه اسلامی، با بررسی و طبقه بندی اشکالات مطرح شده در این خصوص به روش مروری تحلیلی ارزیابی نموده و می کوشد به اشکالات وارد بر اصل وجود «فقه نظام» پاسخ دهد، تا حد امکان برداشت های نادرست را بر طرف سازد. عمده اشکالات بر رد فقه نظام مربوط به عدم وجود آن در اصل شریعت یا در عدم امکان دست یابی به آن است. این مقاله ضمن احصای ادله، به پاسخ گویی اشکالات و اثبات امکان فقه نظام مبادرت می ورزد، نتایج بررسی ها نشان می دهد که اختلاف دیدگاه ها در تعریف این عرصه فقهی منبعث از جدیدبودن و ورود ذهنیت های مختلف به این بحث است، لکن این مسأله با لحاظ ارتباط و انسجام میان احکام و اعتبار مسائل کلان توسط شارع و ... امکان پذیر می نماید.
نبایدهای فقهی رسانه با تأکید بر امنیت و قاعده لاضرر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۱
37 - 71
حوزه های تخصصی:
امروزه رسانه، نقشی بی بدیل و مهم در جوامع پیدا کرده و به دلیل کارکردهایی که دارد، می تواند تأثیر مستقیمی بر امنیت فرد و جامعه داشته باشد. چگونگی حفظ امنیت فرد و جامعه در خلال کارکردهای رسانه، دغدغه ای بسیار مهم و به جا است. با توجه به جایگاه فقه در تنظیم قوانین کشور، فقه توانایی لازم را برای حفظ امنیت فرد و جامعه در حوزه فعالیت رسانه ای داشته و گزاره های دستوری لازم را به دست می آورد. فقه امامیه با توجه به آموزه هایی که ارائه می کند، دستوراتی را تنظیم و ارائه نموده است که با رعایت آن ها، جامعه قادر به حفظ امنیت فردی و اجتماعی در حوزه رسانه بوده و شرایط مناسبی جهت اطلاع رسانی صحیح را در حوزه رسانه ایجاد می کند. از فقه امامیه می توان در مباحثی مانند ارتداد، نشر اکاذیب، تهمت، نشر محتوا علیه عفت عمومی و مقدسات اسلامی، حفظ کتب ضلال و .... برای تبیین مبانی فقهی امنیت فردی و اجتماعی در حوزه رسانه بهره گرفت. در این بررسی، از چارچوبی سه وجهی که متکی بر مکتب فرهنگ گرای پیتر کاتزنشتاین، نظریه مسئولیت اجتماعی رسانه و قاعده فقهی لاضرر است، در اثبات این ادعا بهره گرفته می شود.
Political Rationality in Farabi’s Thought(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Abū Naṣr Muḥammad ibn Muḥammad Al Farabi is the founder of Islamic philosophy and the greatest philosopher of the Islamic world. Though, among Islamic thinkers, Farabi should be considered as a group of thinkers seeking harmony between reason and religion, but with a description of the earthly divine wisdom of man, inspired by the souls of the grace of the Plotinus, the intellect transcends the intellect beyond the imagination, and compares it with the religious version of the divine intellect and puts it to a higher rank than the creed. The study of political rationality in the sense of understanding the type of role and the flow of reason in the pillars of the political system with this Aristotelian philosopher shows that the starting point of his theory of reason is Aristotle’s book “On the Soul”; but the idealist Farabi is in favor of a unified system in utopia. Using the use of Islam and Platonic and Neoplatonic philosophy, he describes the characteristics of a desirable society, a higher classification of society and the problems of the utopian system, Everywhere reason rules over other things, a rationale that compared with faith and religion(shariah) has some privilages. Farabi regards happiness as the ultimate goal of the political community and emphasizes the importance of intellect in individual and political ethics. The main question of the article is what is the role of reason in al-Farabi’s philosophical theorem, and how does Farabi make a relation between reason and religion in his political theory? The findings of the article show that reason and rationality play a pivotal role in theoretical philosophy of al-Farabi, being pivotal, descending, ultimate, and along with the revelation and even beyond it in Farabi’s political thought, and religion has a secondary role. Farabi’s approach in this way is philosophical.
The Political Thought of Sayyed Hassan Nasrallah(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
To acknowledge the majority of strategic experts, “Hassan Nasrallah”; Secretary General of Hezbollah in Lebanon, Is an expert in psychological warfare that under certain conditions, easily changes equations of regional conflicts in favor of the resistance axis. This view from here derived that campaign politics is an arena of deception and dishonesty, it is well known to be truthful to; Extent that even Shimon Peres, the former head of the Zionist regime, described He's the most honest enemy of Israel as terms of consciousness and high-capacity regional and international developments in powers of analysis. Such thoughtfulness and deep political insight of Hassan Nasrallah led to his political forecasts in the field of international developments and in particular the future of the Zionist regime. Hezbollah chooses specific events for describing the confrontation with the Israeli enemy that often expressed these positions by its Secretary-General. Accordingly, this study seeks to examine the views and political thoughts of Sayyad Hassan Nasrallah, Secretary General of Hezbollah in Lebanon.
Social Justice and Its Foundations from Viewpoint of Shahid Seyyed Mohammad Bagher Sadr(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Justice as one of the most important issues in educational and sociological sciences, has always attracted attention of thinkers. The meaning of justice is different from one viewpoint and is the same from anther viewpoint in two realms of sociological and educational sciences (philosophy, theosophy, and gnosticism). In both realms, justice is the quality of action and behavior, but in educational sciences it is the quality of the Almighty and the perfect Man, and also the quality of the universe, while in sociological science it implies the nature of behaviors, relationships and laws of man. Shahid Mohammad Bagher Sadr, with his command of educational sciences and practical Islamic sciences, seriously tried to explain the relationship between these two categories from viewpoints of what “is” and what “should be”. In this paper, using interpretive method, Shahid Sadr’s perspectives about justice were investigated. Justice as an expressed reality across the universe and as the final aim of religion in two individual and social dimensions, beside Shahid Sadr’s viewpoints and guidelines to accomplish justice were explained.
The centrality of practical rationality as the logic of politics in Islam(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Framing; Recognition and Application as a Guiding Concept in the Social and Political Sciences(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Framing is a familiar concept but with a scattered history in several fields of the humanities and social sciences, which seems can be widely used in socio-political studies in the case of a conceptual-operational revision. In this paper, after conceptual rethinking of the term in several theoretical contexts, and especially in the media domain, the author strived to present a consistent and uniform understanding of it to the reader and provide it at the level of a powerful guide concept for social and political research by reviewing the types, strategies, models, and consequences of the framing.
رویکرد جامعه شناسانه به امنیتی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۲
5 - 34
حوزه های تخصصی:
نظریه امنیتی سازی یکی از نظریات معاصر حوزه مطالعات امنیتی است که با استمداد از فلسفه زبان و جامعه شناسی، درصدد تبیین چگونگی ظهور مسائل امنیتی و رفع آن ها می باشد. این نظریه که در ابتدا توسط مکتب کپنهاگ (به ویژه ویور) ارائه شد، به تدریج با معضلاتی روبرو گردید. به منظور رفع این معضلات، نسل جدیدی مطالعات پسا کپنهاگی شکل گرفت که درصدد ارتقای این نظریه برآمدند. مقاله حاضر با تکیه بر مطالعات اسنادی، درصدد توضیح و تبیین دیدگاه های یکی از این صاحب نظران این عرصه بالزاک می باشد. بالزاک با بهره گیری از آموزه های فوکو و بوردیو، به دنبال فهم جدیدی از امنیتی سازی است. از دید وی، امنیتی سازی فرایندی است که منتج از بازی های قدرت بوده و در تعامل میدان اجتماعی و عادت واره شکل می گیرد. این فرایند، هم می تواند گفتاری باشد و هم غیرگفتاری، هم عامدانه باشد و هم غیرعامدانه، قدرت انجام گری و انشا دارد ولی نه به مثابه یک عملِ خودارجاع. هم چنین، تحلیل بالزاک از امنیتی سازی برروی نقش سه مؤلفه کلیدیِ توجه به مخاطب توانمند ساز، رابطه متقابل میان کارگزار امنیتی و بافت و درنهایت، نقش دیسپوزیتیف و نیروی ساختاربخش آن بر اعمال امنیتی تأکید دارد.
ساختارسازی امریکا در عراق و پیامدهای آن بر امنیت ملی این کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۲
105 - 131
حوزه های تخصصی:
آمریکا همزمان با اشغال نظامی عراق، اقدام به ایجاد ساختارهایی در ابعاد چهارگانه نظامی امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اجتماعی کرد. دیری نپایید که این اقدامات اثر خود را بر امنیت ملی عراق گذاشت. هدف از نگارش این مقاله بررسی ساختارسازی آمریکا در عراق در ابعاد چهارگانه مذکور و نقش آن بر امنیت ملی این کشور است. روش انجام این پژوهش از نوع تحلیل اسنادی بوده و گردآوری داده ها با ابزار فیش برداری کتابخانه ای و ازطریق مطالعه کتب، نشریات تخصصی، مقالات اینترنتی، پایان نامه های دانشجویی و پژوهش ها و گزارش های ارگان های رسمی جمهوری اسلامی ایران پیرامون این موضوع است.یافته های این پژوهش بیانگر آن است که آمریکا با ایجاد ساختارهای مؤثر در عراق، نفوذ خود را در این کشور نهادینه و تعمیق سازد و مسیری ایجاد نماید تا استقلال و امنیتی ملی عراق در رهان و گرو تأمین منافع آمریکا قرار گیرد. در این راستا در بعد نظامی امنیتی، آمریکا اقدام به تأسیس نهادهایی چون پلیس و ارتش عراق، وزارت دفاع، نیروهای مرزبانی و نیروی دفاع مدنی عراق کرد. در بُعد سیاسی، تشکیل شورای حکومت انتقالی، ایجاد شوراهای استانی و کمیساریای عالی مستقل انتخابات توسط آمریکا ایجاد شد. این در حالی است که در بعد اقتصادی، ساختارسازی در حوزه انرژی، ایجاد صندوق توسعه عراق، احیای بانک مرکزی و تأسیس بانک تجارت عراق ازجمله نهادهای اقتصادی ایجادشده توسط آمریکا هستند. مهم ترین نهادی که آمریکا در بعد فرهنگی اجتماعی در عراق ایجاد نمود، ساختارهای مبتنی بر جامعه مدنی به ویژه سمن هاست.
دموکراسی سازی و چالش های دولت ملت سازی در عراق بعد از سال 2003(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۲
133 - 158
حوزه های تخصصی:
غرب آسیا ازجمله مناطقی است که کشورهای آن نسبت به سایر مناطق جهان، روند دولت ملت سازی موفقی را طی نکرده اند. از مهم ترین دلایل این مسأله، می توان به ساختگی بودن اکثر کشورهای غرب آسیا و سربرآوردن آن ها از قراردادهای بعد از جنگ جهانی اول و به تبع آن، عدم انطباق دولت با ملت اشاره کرد؛ بنابراین هم نقشه جغرافیایی و وضعیت مرزها و هم حکومت این کشورها، توسط قدرت های خارجی شکل گرفت. عراق نیز به همین دلایل همواره با عدم تجانس قومی مذهبی، سلطه همراه با سرکوب گروه اقلیت بر سایر گروه ها و درنتیجه با تنش و بی ثباتی مواجه بوده است. این مسأله را با این سؤال می توان بررسی کرد که دولت ملت سازی در عراق بعد از سقوط صدام با چه چالش ها و آسیب هایی مواجه بوده است؟ فرضیه این است که چالش های داخلی و خارجی مختلفی؛ مانند وجود شکاف های قومی، مذهبی و نژادی، عدم شکل گیری و تثبیت هویت ملی و مداخلات خارجی، باعث عدم دست یابی به دولت ملت سازی موفق در عراق شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی آسیب شناسانه روند دولت ملت سازی در عراق بعد از سال 2003 به منظور ارائه راه کاری در این زمینه است. مقاله حاضر از نوع توصیفی تبیینی است و اطلاعات و داده ها با روش کتابخانه ای جمع آوری شده است. یافته ها نشان می دهد که بعد از سقوط صدام، اشباع سرزمینی، همبستگی و یکپارچگی ملی و ثبات سیاسی در عراق تأمین نشده است.
نقش بازیگران دفاعی- امنیتی مردم نهاد در تحولات غرب آسیا مطالعه موردی: حزب الله لبنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۳
31 - 57
حوزه های تخصصی:
لبنان در نیم قرن اخیر به دلایلی همچون وقوع جنگ داخلی (1989-1975)، تهاجم و اشغال خاک توسط رژیم صهیونیستی (2000-1982) و افزایش دخالت های قدرت های خارجی به یکی از کانون های بحران نیم قرن اخیر غرب آسیا تبدیل شده است. امری که پیامدهای بسیاری از جمله، ناپایداری نهاد دولت و افزایش کنشگری بازیگران دفاعی- امنیتی مردم نهاد را با خود به همراه داشته است. شکل گیری حزب الله لبنان در پرتو چنین تحولاتی قابل درک است و به مثابه پاسخی به بحران های امنیتی شکل گرفته در این کشور به شمار می رود. علاوه بر آن، مجاورت جغرافیایی لبنان با برخی از کانون های بحران غرب آسیا، موجب فراهم شدن فضای مانور وکنشگری منطقه ای برای حزب الله شد. این تحولات به تبدیل حزب الله لبنان به یک بازیگر تمام عیار سیاسی و منطقه ای در دو دهه گذشته منجر شده است. با این وصف، هدف از این پژوهش ارائه تحلیلی جامع از ماهیت حزب الله لبنان است. به این منظور، مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و بهره گیری از مفهوم بازیگران ترکیبی در پی پاسخ به این سوال است که نقش حزب الله لبنان به عنوان یک بازیگر دفاعی- امنیتی مردم نهاد در منطقه غرب آسیا چه بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که حزب ا لله به واسطه انجام کارویژه های ترکیبیِ شبه دولتی (تأمین امنیت داخلی، ارائه خدمات اجتماعی و مشارکت در ساختار سیاسی) و فرادولتی (مشارکت در جنگ سوریه و سازماندهی گروه های عرب زبان محور مقاومت) نقش مهمی در تحولات غرب آسیا ایفا کرده است.
قدرت هوشمند در راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۳
91 - 119
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین مؤلفه های قدرت هوشمند در راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می باشد. قدرت هوشمند مبتنی بر استفاده تلفیقی از مؤلفه های سخت (تقویت توان نظامی و اقتصادی) و نرم (تقویت دیپلماسی عمومی و قدرت سایبری) قدرت بوده که نشان دهنده اتخاذ راهبردی هوشمندانه در اجرای سیاست خارجی است. پژوهش پیشِ رو با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که مؤلفه های قدرت هوشمند در راهبرد سیاست خارجی جهوری اسلامی ایران در پی تهدیدات جدید منطقه ای کدام هستند؟ بررسی ها نشان می دهد جمهوری اسلامی ایران با توجه به شرایط و تهدیدات جدید منطقه ای از مدل تلفیقی قدرت هوشمند بهره برده است. ایران یک استراتژی «مقاومت حداکثری» را برای مقابله با تهدیدات منطقه ای اتخاذ کرده است. استراتژی که مبتنی بر محور مقاومت و بازدارندگی است و ارکان اصلی آن استفاده از نیروهای متحد محلی در عراق، سوریه، لبنان، یمن و افزایش قابلیت های بازدارندگی هوایی و دریایی است. اجرای راهبرد هوشمندانه در سیاست خارجی ایران با توجه به شرایط و مقتضیات جدید (محدودیت ها، امکانات و ظرفیت ها) و تهدید ها و فرصت های موجود توانسته است بین منافع ملی و ارزش ها توازن، سازواری و انطباق ایجاد کند.
تبیین الگوی ارتباطات انسانی اثربخش به منظور ارتقای امنیت ملی مبتنی بر آموزه های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۳
121 - 151
حوزه های تخصصی:
امنیت همواره یکی از اساسی ترین نیازها و دغدغه های افراد بشر، از دیرباز تاکنون می باشد که در قرآن نیز به مفاهیم ارتباطات و امنیت به طور گسترده ای تأکید گردیده است. این پژوهش با هدف تبیین الگوی ارتباطات انسانی اثربخش به منظور ارتقای امنیت ملی مبتنی بر آموزه های قرآنی صورت پذیرفته است. جهت پاسخ به سؤال اصلی پژوهش از روش تحلیل مضمون استفاده گردید. حوزه پژوهش کلیه آیات قرآن می باشد. در این پژوهش تلاش شد مضامین مرتبط با ارتباطات انسانی اثربخش به منظور ارتقای امنیت ملی از آیات استخراج گردد که پس از خوشه بندی، تلفیق و حذف کدهای مشترک؛ 216 مضمون کلیدی، 36 مضمون یک پارچه کننده و چهار مضمون کلان حاصل گردید. جهت تبیین روایی پژوهش از رویکرد لینکولن و گوبا استفاده گردید که نشان از روایی قابل قبول نتایج حاصل می باشد. از روش هولستی جهت ارزیابی پایایی استفاده شد که بر این مبنا میزان پایایی محاسبه شده 892/0 و از مقدار استاندارد 7/0 بالاتر بود. نتایج پژوهش نشان می دهد تحقق ارتباطات انسانی اثربخش بر امنیت ملی مستلزم شناسایی دقیق خصایص خصمانه معاندان و رعایت مؤلفه های مدارای ارتباطی می باشد. همچنین به کارگیری استراتژی های ارتباط گر در برابر معاندان و قاطعیت مبتنی بر احترام ارتباط گر می تواند نقش مهمی در اثربخشی ارتباطات انسانی بر امنیت ملی ایفا نماید.