نویسنده در صدد نقد و بررسی رابطه روشنفکران و تودههای مردم است وی در پاسخ به این پرسش که چرا روشنفکران جهان سومی نتوانستهاند مانند الگوهای غربیشان راهبر تودهها باشند و فاقد عملکرد غنابخش اجتماعی و پالودهسازی ارزشی هستند؛ معتقد است خودمحوری روشنفکران و جدایی بین گفته و عمل آنان موجب این جدایی اجتماعی شده است آنان بر خلاف مباحث انتزاعیشان در فعالیتهای اجتماعی خود کوچکترین توجهی به ارزشهای متعالی که شعارش را میدهند ندارند و آنها را معیاری برای رفتارهای خود قرار نمیدهند بلکه وسیله بهرهبرداری مادی خویش قرار میدهند.
جنایت به عنوان دغدغه ای اساسی در دو دهه ی اخیر در زندگی آدمی نمودی چشمگیر داشته است. بارزترین نگرانی شهروندان انگلستان که در واقع دغدغه ی مشترک غرب است نظم و قانون شرارت و پاکی است. این نگرانی برای بسیاری از نیروهای پلیس در حین انجام وظیفه، دستگیری جانیان و حفظ نظم عمومی چشمگیرتر برجسته می شود. همیشه نشانه های تغییر رویه ی عمومی در قوانین از درمان به پیشگیری از جانی به قربانی از اجبار قانونی به کنترل اجتماعی وجود داشته است. در این تحقیق سعی می شود با رویکردی جغرافیایی، نقش فزاینده ی این رویکرد در تحلیل مشکلات و ارائه ی راه حل برای موضوع مورد بررسی و توجه قرار گیرد