فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۱۰۱ تا ۷٬۱۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
55 - 75
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های مؤثر برارتقاء ظرفیت کارتیمی در مدارس ابتدایی براساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بوده است. روش پژوهش توصیفی بود که به شکل میدانی و به صورت کیفی انجام شد. جامعه مورد مطالعه این پژوهش شامل کلیه افراد مطلع در خصوص تعلیم و تربیت، سند تحول آموزش و پرورش، مدیران و معلمان مقطع ابتدایی بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. بدین منظور10 مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد. برای شناسایی مؤلفه های مؤثر بر ارتقاء کار تیمی در مدارس ابتدایی، از تحلیل تماتیک استفاده شد. نتایج حاصل از کدگذاری باز، محوری و انتخابی پژوهش به شناسایی و انتخاب شش مؤلفه اصلی ساختاری، محتوایی، زمینه ای، فرهنگی، مجازی و اقتصادی منجر گردید. همچنین چهارده زیرمقوله برای مقولات اصلی مؤثر بر ارتقاءظرفیت کار تیمی در مدارس ابتدایی شهر تهران استخراج شدند که عبارت اند ازساختار سازمانی، رهبری سازمانی، ظرفیت دانشی سازمان، فرهنگ سازمانی، ارزیابی عملکرد، نظام تشویق و تنبیه، سیستم آموزشی دبستان، سیستم گزینش همکاران آموزشی و تربیتی، رهبری، فرهنگ، تکنولوژی، قابلیت های منابع انسانی، اثربخشی کار تیمی و امکانات اقتصادی .یافته ها حاکی از این بود که فعالان عرصه فرهنگ و تعلیم و تربیت باید به کار تیمی در مدارس ابتدایی اهمیت بیشتری داده و دانش آموزان را به دانش مهارت های کار تیمی تجهیز کنند و تلاش کنند که با یک تربیت اجتماعی صحیح و در عین حال فعال و در قالب شش بعد مذکورظرفیت کار تیمی را ارتقاء داده و از این طریق به اجتماعی شدن متربیان کمک کنند.
رابطه ثبات قدم، سرسختی روان شناختی و تاب آوری با درگیری تحصیلی دانشجویان: ارائه مدل تحلیل مسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
169 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تعیین نقش ثبات قدم، سرسختی روان شناختی و تاب آوری بر درگیری تحصیلی دانشجویان بود. از جامعه آماری، 242 نفر دانشجو به عنوان نمونه با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات که یا استفاده از رسانه های اجتماعی و به صورت آنلاین انجام شد، از پرسش نامه 5 عاملی ثبات قدم (داکورث،2007)، مقیاس اصلاح شده سرسختی نسخه نروژی (هیستد، اید، جانسون، لابرگ و توماس جانسون،2010)، پرسش نامه تاب آوری (جانسون و همکاران، 2013) و درگیری تحصیلی (ریو، 2013) استفاده شد. داده های به دست آمده از نمونه با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و Amos و به روش تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که درگیری تحصیلی دانشجویان به صورت مستقیم توسط ثبات قدم، سرسختی روانشناختی و تاب آوری پیش بینی می شود. مطابق با یافته ها درگیری تحصیلی به صورت غیرمستقیم و از مسیر تاب آوری، توسط ثبات قدم پیش بینی می-شود. همچنین سرسختی روانشناختی از طریق نقش واسطه ایی ثبات قدم بر درگیری تحصیلی دارای اثر غیرمستقیم و معنادار بود. نتایج پژوهش در مسیر سرسختی به درگیری تحصیلی توسط تاب آوری به صورت غیرمستقیم تأیید نشد. نتایج بیانگر آن است که 16% از درگیری تحصیلی دانشجویان از طریق ثبات قدم، سرسختی روان شناختی و تاب آوری تبیین می شود. همچنین 28% از درگیری تحصیلی را متغیرهای ثبات قدم و سرسختی توسط تاب آوری تبیین می کنند.
اثربخشی درمان خاطره پردازی انسجامی بر فرانگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی رزمندگان جنگ تحمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
111 - 124
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان خاطره پردازی انسجامی بر فرانگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی رزمندگان با حداقل 30 ماه سابقه جبهه در استان مازندران انجام شده است. روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری در این پژوهش کلیه رزمندگان استان مازندران با حداقل 30 ماه سابقه ی حضور در 8 سال دفاع مقدس هستند. انتخاب نمونه ها ابتدا از طریق روش نمونه گیری از نوع غیرتصادفی در دسترس انجام شده است. سپس در ادامه ی کار برای تقسیم نمونه ها در گروه های مختلف از نمونه گیری تصادفی ساده استفاده کردیم. بدین صورت که ابتدا 24 رزمنده به صورت غیرتصادفی در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده در دو گروه 12 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. مداخله به صورت هفتگی در 9 جلسه ی 90 دقیقه ای با موضوعات خاص هر جلسه برگزار شد. برای تجزیه و تحلیل نتایج از روش آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (کوواریانس و آزمون تی با نمونه های مستقل) استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که در هر دو متغیر، تفاوت بین دو گروه معنادار بوده و درمان خاطره پردازی انسجامی به طور معناداری منجر به کاهش فرانگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی رزمندگان مورد نظر شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد مداخله های خاص خاطره پردازی می تواند مؤثر باشد و به عنوان درمان کمکی در کنار درمان های دیگر استفاده شود.
بررسی شیوه تربیت سیادت مندانه کودک در هفت سال اول از منظر منابع اسلامی و مکاتب روان شناسی
حوزههای تخصصی:
در نوشتار پیش رو ابتدا مبانی علمی تربیت کودک در هفت سال اول، با توجه به روایت «الولد سید سبع سنین...» مفهوم شناسی شده و سپس برخی از معروف ترین نظریات روان شناسی در زمینه رشد کودک به روایت مذکور عرضه شده است تا ضمن نقد و بررسی این نظریات، اصالت برنامه های تربیتی اسلام از منظر دانش تجربی آشکار شود. روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای است. بر اساس نتایج، مهم ترین برنامه تربیتی اسلام در هفت سال آغازین زندگی کودک، برخورد محترمانه و بزرگوارانه با کودک است. گزینش مرحله سیادت بر مبنای مسائل دقیقی صورت گرفته است؛ مسائلی همچون نیازهای خاص دوران کودکی، ویژگی های منحصر به فرد کودک در این دوران و آثار مثبتی که روش های خاص تربیتی این دوران بر شخصیت کودک بر جای می گذارد. با توجه به نگرش محدود روان شناسی تجربی نسبت به ماهیت انسان، شاید تعداد انگشت شماری از نظریات موجود در حیطه روان شناسی کودک کاملاً صحیح و بی نقص باشند. با این وجود مرحله سیادت وارد شده در روایت مورد بحث با در نظر گرفتن تمام جوانب و چهارچوب های رشد کودک در عین سادگی و کوتاهی، مدلی جامع و شامل را ارائه می دهد که باید توسط والدین و نظام های آموزشی مورد توجه ویژه ای قرار گیرد.
شیوع نشانه های ملال پیش قاعدگی در زنان ایرانی و رابطه آن با دشواری در تنظیم هیجانی و تغییر شدت علائم طی همه گیری کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
12 - 23
حوزههای تخصصی:
پهدف پژوهش حاضر، تعیین شیوع نشانه های ملال پیش قاعدگی زنان ایرانی، رابطه آن با دشواری تنظیم هیجانی و نگرش زنان نسبت به قاعدگی و تغییر شدت علائم ملال پیش قاعدگی و دشواری تنظیم هیجان طی همه گیری کووید 19 بود. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آماری، زنان ایرانی در سنین قاعدگی در سال 1399 بودند که از میان آن ها 287 نفر به روش در دسترس انتخاب گردید. ابزار پژوهش، فرم اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان و غربالگری علائم قبل از قاعدگی بود. بر اساس یافته ها تعداد اختلال ملال پیش قاعدگی بیشتر از نشانگان پیش قاعدگی بود و اکثر زنان، قاعدگی را برای سلامتی طبیعی می دانستند. همچنین نشانه ها طی همه گیری کووید 19 در اکثر زنان بدون تغییر بود. بیشترین فراوانی علائم شدید پیش از قاعدگی، مربوط به خستگی/ کمبود انرژی و کمترین فراوانی مربوط به بی خوابی بود. بر اساس تحلیل رگرسیون، دشواری تنظیم هیجان 16 درصد از تغییرات نشانه های پیش قاعدگی و ابعاد دشواری در انجام رفتارهای هدفمند و فقدان وضوح هیجانی باهم 18 درصد از تغییرات آن را تبیین نمودند. بنابراین با توجه به نقش پیش بین تنظیم هیجانی، طراحی مداخلاتی در جهت تنظیم هیجانی زنان شاید بتواند در جهت کاهش نشانه های پیش از قاعدگی نقش داشته باشد.
تأثیر القای خلق و بار هیجانی موقعیتی بر حافظه کاذب مبتنی بر پارادایم اطلاعات غلط: با تأکید بر کنترل سوگیری عاطفی توجه، حافظه کاری و فاکتورهای عاطفی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: براساس تحقیقات قبلی، خلق فرد بر توجه انتخابی و حافظه کاذب تأثیر دارد؛ اما پاسخ به این پرسش که کدام نوع خلق (منفی یا مثبت) و در کدام موقعیت هیجانی (منفی یا مثبت) بیشترین حافظه کاذب را ایجاد می کند، پژوهش های بیشتری می طلبد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مشخص کردن میزان و نحوه ی تأثیر القای خلق و بار هیجانی موقعیتی بر حافظه کاذب مبتنی بر پارادایم اطلاعات غلط؛ با تأکید بر کنترل فاکتورهای شناختی و عاطفی انجام شد. روش: پژوهش با طرح نیمه آزمایشی بلوکی انجام گرفت. از میان دانشجویان سال تحصیلی ۱۳۹۸-۱۳۹۷ دانشگاه کردستان، با روش فراخوان و داوطلبانه، ۹۰ آزمودنی (۴۵ نفر دختر) با دامنه سنی ۱۸ تا ۳۳ سال انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از تکالیف شناختی استروپ، کاوش نقطه، ان بک و پارادایم اطلاعات غلط و پرسشنامه های افسردگی- اضطراب- استرس (DASS-۲۱) و حالات عاطفی مثبت و منفی (PANAS) استفاده شد. از طریق نسخه ۲۴ نرم افزار SPSS و با روش های کروسکال-والیس یک راهه و دوراهه و یو من-ویتنی، داده ها تحلیل شدند. یافته ها: بار هیجانی منفی تکلیف باعث ایجاد بیشترین میزان حافظه کاذب (۰/۰۰۱=p) و بار هیجانی مثبت و بدون بار هیجانی باعث کمترین میزان حافظه کاذب (۰/۰۰۱=p) شدند. نوع القای خلق تأثیری در میزان حافظه کاذب نداشت (۰/۵۷۸=p). بیشترین حافظه کاذب در همراه شدن القای خلق منفی و بار هیجانی منفی تکلیف ایجاد شد و کمترین حافظه کاذب با همراه شدن القای خلق مثبت و تکلیف بدون بار هیجانی به وجود آمد (۰/۰۱۹=p). نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که تأثیر بار هیجانی تکلیف در ایجاد حافظه کاذب بیشتر از القای خلق است. پیشنهاد می شود در پژوهش های آتی، تأثیر بار هیجانی تکلیف و القای خلق بر حافظه کاذب (در دو مرحله رمزگردانی و بازیابی) در سطوح مختلف انگیختگی نیز بررسی شود. بعلاوه نتایج این پژوهش جهت تعیین کاربردپذیری در محیط های قضایی و بالینی نیز بررسی شوند.
اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر فشار مراقبتی و خودانتقادی مادران دارای کودک کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
۱۴۰-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: درصد قابل توجهی از خانواده های ایرانی دارای کودک کم توان ذهنی با مشکلات متعددی مانند اختلالات خواب، بی قراری، اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی، پرخاشگری، خودجرحی، و اختلالات شخصیت مواجه هستند. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر فشار مراقبتی و خودانتقادی مادران دارای کودک کم توان ذهنی خفیف انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه این پژوهش شامل تمامی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهرستان قائم شهر در سال تحصیلی 1398-1397 بودند که از بین آنها 30 مادر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب، و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر یک 15 نفر) جای دهی شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش تحت روان درمانی مثبت گرا در 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. ابزار گردآوری داده ها شامل سیاهه فشار مراقبتی چندبعدی (نواک و گاست، 1989) و مقیاس سطوح خودانتقادی (تامسون و زاروف، 2004) بود. داده ها توسط نسخه 22 نرم افزار SPSS و با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر آمیخته تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد روان درمانی مثبت گرا بر کاهش ابعاد فشار مراقبتی (0/001>P، (25/791=F2,24) و کاهش ابعاد خودانتقادی (0/001>P، (29/465=F2,27) در مادران دارای کودک کم توان ذهنی مؤثر است. در مرحله پیگیری در همه متغیرها غیر از خودانتقادی مقایسه ای، ثبات درمان وجود داشت. نتیجه گیری: مداخله مثبت گرا با گسترش دیدگاه فردی مادران دارای کودک کم توان ذهنی نسبت به موضوعات مختلف مانند عواطف منفی، هیجانات ناخوشایند و خود مختاری، به تغییر نگرش آنها و در نتیجه تقویت هیجانات مثبت در آنها کمک کرد که در نتیجه موجب کاهش فشار مراقبتی و خودانتقادی در آنها شد.
اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و خود کنترلی (مطالعه موردی: دانش آموزان مقطع متوسطه اول منطقه لنجان)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب در دانش آموزان مقطع متوسطه منطقه لنجان سال تحصیلی 1401-1400بود. روش پژوهش حاضر، مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون باگروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه اول منطقه لنجان بود و با روش نمونه گیری در دسترس 40 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه اول در دوگروه آزمایش وکنترل (هرگروه 20 نفر) انتخاب شدند. در این طرح گروه آزمایش تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه ی گروهی طی8جلسه 45 دقیقه ای قرارگرفتند. ابزارگرآوری این پژوهش، شامل پرسشنامه خودکنترلی تانجی، بائومیستر و بونه(2004) و پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون(2009)، بود داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه ی گروهی برخودکنترلی و اضطراب امتحان دانش آموزان مقطع متوسطه اول گروه آزمایش موثر بوده است و باعث کاهش اضطراب و بهبود خودکنترلی در بین دانش آموزان متوسطه شد و باعث بهبود عملکرد متغیرهای مذکور برای سایرین می باشد.
رابطه الگوهای ارتباطی خانواده و ویژگی های سایکوپاتیک با آمادگی به اعتیاد: با آزمون نقش واسطه ای بی اشتیاقی اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۱۲۰-۹۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط الگوهای ارتباطی خانواده و ویژگی های سایکوپاتیک با آمادگی به اعتیاد با بررسی نقش واسطه ای بی اشتیاقی اخلاقی بود. روش: روش پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه آزاد بجنورد (2640 نفر) در سال تحصیلی 1401-1400 بود که با روش نمونه گیری در دسترس با استفاده از پرسشنامه آنلاین 200 نفر انتخاب شدند. ابزارها شامل پرسشنامه الگوهای ارتباطات خانواده، مقیاس ویژگی های سایکوپاتیک، مقیاس آمادگی به اعتیاد، و مقیاس بی اشتیاقی اخلاقی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: طبق یافته های مدل اثر مستقیم متغیر جهت گیری گفت و شنود بر آمادگی به اعتیاد منفی بود و اثر متغیرهای جهت گیری همنوایی، سایکوپاتیک، و بی اشتیاقی اخلاقی بر آمادگی به اعتیاد مثبت بود. همچنین، نقش میانجی بی اشتیاقی اخلاقی در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و ویژگی های سایکوپاتیک با آمادگی به اعتیاد تایید شد. نتیجه گیری: می توان بیان داشت وجود مشکلات الگوهای ارتباطی خانواده (گفت و شنود پایین و همنوایی بالا) و ویژگی های سایکوپاتیک می تواندآمادگی به اعتیاد را برای افراد به ارمغان آورد. همچنین، اگر بی اشتیاقی اخلاقی بالا باشد و با این دو متغیر همراه شود، می توان شاهد میزان بالایی از آمادگی به اعتیاد در نوجوانان و جوانان بود. این نتایج گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر در آمادگی به اعتیاد است و با شناسایی این علل می توان برنامه های درمانی و پیشگیرانه مناسب را به کار بست.
ساختار و روایی پرسش نامه فراشناخت دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
147-160
حوزههای تخصصی:
«فراشناخت دینی» از مباحث مهم در حوزه نظری و پژوهش محسوب می شود. به همین سبب، ساخت یک پرسشنامه دارای روایی و اعتبار، برای اندازه گیری این سازه یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. پژوهش حاضر با هدف ساخت پرسشنامه روا و معتبر برای اندازه گیری فراشناخت دینی انجام شد. نمونه پژوهش شامل ۵۱۲ دانشجو (۲۱۶ مرد و ۲۹۶ زن) کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه بیرجند است که با استفاده از روش «نمونه گیری تصادفی خوشه ای» انتخاب شدند. براساس مبانی نظری مرتبط با بحث، پرسشنامه اولیه با ۳۰ سؤال تهیه و سپس آزموده شد. داده ها توسط پرسشنامه های «فراشناخت دینی»، «باورهای فراشناختی» و «تعهد مذهبی» جمع آوری گردید. برای تحلیل داده ها از تحلیل «عاملی اکتشافی» و «ضریب همستگی پیرسون» استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی وجود چهار عامل اصلی در پرسشنامه را تأیید کرد که شامل دانش فراشناختی دینی درباره شخص، تکلیف، راهبرد، و تجربه فراشناختی دینی است. علاوه بر این نتایج نشان داد این پرسشنامه از روایی واگرا و روایی همگرا برخوردار است. اعتبار پرسشنامه با استفاده از روش «آلفای کرونباخ» و روش «دونیمه کردن» تأیید شد. در نتیجه می توان گفت: پرسشنامه «فراشناخت دینی» از روایی و اعتبار لازم برخوردار است و می توان از آن برای اندازه گیری فراشناخت دینی دانشجویان استفاده کرد.
نقش نگرش به ازدواج و بلوغ عاطفی در پیش بینی بی ثباتی ازدواج زنان و مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آبان) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۶
۱۵۹۸-۱۵۸۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: بی ثباتی ازدواج تأثیر عمیقی بر روابط زوجین و بافت خانواده می گذارد. اگرچه پژوهش های متعددی بر روی بی ثباتی ازدواج انجام شده است، نقش نگرش به ازدواج و بلوغ عاطفی در پیش بینی بی ثباتی ازدواج، کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: این پژوهش به هدف شناسایی سهم عوامل بلوغ عاطفی، نگرش به ازدواج، سن هنگام ازدواج و میزان درآمد بر بی ثباتی ازدواج زنان و مردان متأهل با حداقل 5 و حداکثر 10 سال زندگی مشترک، انجام شد. همچنین شناسایی نقش مؤلفه های عامل نگرش به ازدواج و مؤلفه های عامل بلوغ عاطفی در پیش بینی بی ثباتی ازدواج دو گروه مورد مطالعه، از اهداف این مطالعه است. روش: در این پژوهش، از روش توصیفی، همبستگی و رگرسیون استفاده شده است. تعداد 197 مرد و زن با حداقل 5 و حداکثر 10 سال زندگی مشترک و دارای حداقل یک فرزند، با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند تا به پرسشنامه های بی ثباتی ازدواج (بوث و همکاران، 1987)، نگرش به ازدواج (روزون و براتون، 1998) و بلوغ عاطفی (بهارگاوا و سینگ، 1974) پاسخ دهند. همچنین، سن زمان ازدواج و میزان در آمد از طریق مصاحبه گرد آوری شده است. داده ها با استفاده از آزمون های تی، همبستگی و رگرسیون تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد در زنان، دو متغیر نگرش به ازدواج و بلوغ عاطفی در مجموع 17/5 درصد و در مردان تنها متغیر نگرش به ازدواج، 21 درصد از واریانس بی ثباتی ازدواج را تبیین می کنند (0/01 >p). مؤلفه بدبینی در زنان، بی ثباتی ازدواج را به میزان 7/6 درصد پیش بینی کرده و مؤلفه بدبینی در در مردان، بی ثباتی ازدواج را به میزان 26/1 درصد پیش بینی کرد. دیگر مؤلفه ها در هر 2 گروه با بی ثباتی ازدواج رابطه نداشتند. مؤلفه عدم ثبات هیجانی (بلوغ عاطفی)، در زنان با 17/1 درصد از واریانس بی ثباتی ازدواج را پیش بینی کرده و مؤلفه سازگاری اجتماعی (بلوغ عاطفی) در مردان، 7/9 درصد از واریانس بی ثباتی ازدواج را پیش بینی کرد (0/05 >p). همچنین متغیر های سن و درآمد ارتباط معنی داری با بی ثباتی ازدواج نداشتند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد بدبینی در زنان و مردان، عدم ثبات هیجانی در زنان و سازگاری اجتماعی در مردان بر میزان بی ثباتی ازدواج تأثیرگذار هستند. از نتایج این پژوهش می توان در راستای تدوین و اجرای برنامه های آموزشی و درمانی به منظور کاهش بدبینی زوجین و افزایش ثبات هیجانی زنان و سازگاری اجتماعی مردان به منظور کاهش بی ثباتی ازدواج زوج ها استفاده نمود.
نقش واسطه ای تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری با تا ب آوری امدادگران هلال احمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۷ (پیاپی ۷۶)
۱۴۴-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری با تاب آوری در امدادگران هلال احمر انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادین و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، تمامی امدادگران هلال احمر از 17 شعبه هلال احمر استان آذربایجان غربی در سال 1401 بودند که از بین آن ها به صورت آنلاین و در دسترس 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه تاب آوری (CD-RISC، کانر و دیویدسون، 2003)، مقیاس سیستم های بازداری/فعال سازی رفتاری (BIS/BAS، کارور و وایت، 1994)، پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ، گراس و جان، 2003) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (CFI، دنیس و واندروال، 2010) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که سیستم بازداری رفتاری و سیستم فعال سازی رفتاری به صورت مستقیم و غیر مستقیم و از طریق تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی توانستند تاب آوری را پیش بینی کند (۰01/۰p‹). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری، تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی نقش کلیدی در تاب آوری امدادگران دارند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های ارتقای تاب آوری ضروری است.
تأثیر آموزش راهبردهای فراشناختی بر منبع کنترل و تجربه غرقگی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۷ (پیاپی ۷۶)
۱۹۸-۱۸۹
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش گروهی راهبردهای فراشناختی بر تجربه غرقگی و منبع کنترل دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر پایه سوم دوره دوم متوسطه شهر تهران در نیم سال تحصیلی اول 1401-1400 تشکیل دادند. 30 نفر آنها به روش نمونه گیری هدفمند و با توجه به ملاک های ورود و خروج، به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر)، گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، برنامه آموزشی مهارت های فراشناختی را در 9 جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته دو جلسه) به صورت گروهی دریافت کردند؛ گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های غرقگی (FQ) (مارتین و جکسون، 2008) و منبع کنترل (LCQ) راتر (1996)، استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری، استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون افراد گروه آزمایش و گواه در متغیرهای تجربه غرقگی و منبع کنترل، تفاوت معناداری وجود داشت (001/0>P). با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت که آموزش گروهی راهبردهای فراشناختی بر افرایش تجربه غرقگی و منبع کنترل درونی و کاهش منبع کنترل بیرونی دانش آموزان، مؤثر بود.
اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر باورهای غیرمنطقی و رابطه والد -فرزندی در والدین متقاضی طلاق سازش نایافته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر باورهای غیرمنطقی و رابطه والد-فرزندی در والدین متقاضی طلاق سازش نایافته انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره سطح شهر مشهد در نیمه دوم سال 1400 بودند. نمونه پژوهشی شامل 40 نفر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 20 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل مقیاس رابطه والد-کودک (CPRS، پیانتا، 1992) و پرسشنامه چهار عاملی باورهای غیرمنطقی اهواز (4IBT-A، عبادی و معتمدین، 1384) بود. برای گروه آزمایش هشت جلسه ی 90 دقیقه ای به صورت هفته ای یک جلسه آموزش شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی ارائه شد. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره با بهره گیری از نرم افزار آماری SPSS نسخه 22 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد، آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش باورهای غیرمنطقی و بهبود رابطه والد -فرزندی در والدین متقاضی طلاق سازش نایافته تاثیر داشت (01/0> P). براساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش باورهای غیرمنطقی و بهبود رابطه والد-فرزندی در والدین متقاضی طلاق سازش نایافته مؤثر است.
ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس اظهارات مربوط به خودآسیبی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
۳۳۶-۳۲۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: مرور نظام مند پژوهش ها حاکی از این است که عوامل مختلفی در تبیین خودآسیبی افراد تأثیر می گذارد، سنجش و اندازه گیری خودآسیبی و اظهارات مربوط به آن یکی از مسائلی است که از اهمیت زیادی برخوردار بوده و در پژوهش های فارسی مغفول مانده است. هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس اظهارات مربوط به خودآسیبی در بین افراد دانشجو بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه های تهران بود که از میان آنها 393 نفر از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل نسخه فارسی مقیاس اظهارات مربوط به خودآسیبی کلونسکی و گلن (2009)، مقیاس رفتارهای پرخطر رجاعی و شفیعی (1390)، مقیاس افسردگی، اضطراب، و تنیدگی لاویبوند و لاویبوند (1995) مقیاس شخصیت مرزی لیشنرنیگ (1999) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تأییدی به کمک نرم افزارهای 22VSPSS و 8.80VLISREL استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مقیاس اظهارات خودآسیبی از شاخص های برازش مطلوبی برخوردار است (0/94 = CFI، 0/92 =IFI ، 0/08 = RMSEA ). . همچنین برای بررسی اعتبار پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که این میزان 93/0 بدست آمد و حاکی از رضایت بخش بودن اعتبار ابزار است. افزون بر آن نتایج همبستگی پیرسون نشان داد اظهارات خودآسیبی با رفتارهای پرخطر، افسردگی، اضطراب و تنیدگی رابطه مثبت و معنی داری در سطح 01/0 >P دارد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد مقیاس اظهارات خودآسیبی در جامعه ایرانی از خصوصیات روانسنجی قابل قبولی برخوردار بوده و لذا استفاده از این مقیاس در پژوهش های مختلف می تواند کمک کننده باشد.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی- وجودی و گروه درمانی شناختی-وجودی مبتنی بر ذهن آگاهی برنشانگان افت روحیه و تجربه لذت در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی- وجودی و درمان شناختی- وجودی مبتنی بر ذهن آگاهی برنشانگان افت روحیه و تجربه لذت در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شده است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مرکز درمان سرطان شهرستان دزفول بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که با توجه به معیارهای ورود، 45 نفر به عنوان نمونه، انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه درمان شناختی- وجودی، درمان شناختی-وجودی مبتنی بر ذهن آگاهی و گواه گمارده شدند. برای گرداوری داده ها از مقیاس نشانگان افت روحیه (DS) (کیسان و همکاران، 2004) و مقیاس تجربه زمانی لذت (TEPS) (گارد و همکاران، 2006) استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان دادکه بین نشانگان افت روحیه و تجربه لذت در گروه های آزمایشی و گروه گواه تفاوت معنی داری به لحاظ آماری وجود دارد (001/0>P). هم چنین، نتایج آزمون بونفرونی نشان داد که درمان شناختی- وجودی مبتنی بر ذهن آگاهی، به میزان بیشتری باعث کاهش افت روحیه بازماندگان سرطان پستان و افزایش تجربه لذت در این افراد می شود (001/0>P). در نتیجه می توان با اضافه کردن تمرینات ذهن آگاهی به درمان شناختی- وجودی،به میزان بیشتری نشانگان افت روحیه را کاهش و تجربه لذت را افزایش داد.
مهارت های اجتماعی فرزندان بر اساس سرمایه اجتماعی خانواده با توجه به نقش واسطه ای منش های اخلاقی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی مهارت های اجتماعی فرزندان بر اساس سرمایه اجتماعی خانواده با توجه به نقش واسطه ای منش های اخلاقی والدین بود. جامعه پژوهش شامل کلیه والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر یزد بود که در سال تحصیلی 1398-1399 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه تعداد 400 نفر از والدین بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای (چندمرحله ای) انتخاب شدند و از این تعداد 382 نفر پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه های مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) (SSRS) ، سرمایه اجتماعی خانواده اکبری (1393) (FSCQ) و پرسشنامه منش های اخلاقی خرمائی و قائمی (1397) ( MCQ ) استفاده شد. جهت انجام معادلات ساختاری از PLS-SEM استفاده شد. یافته ها نشان داد که مسیر مستقیم سرمایه اجتماعی به منش های اخلاقی معنی دار است (001/0> p ، 23/0= β ). مسیر مستقیم سرمایه اجتماعی به مهارت های اجتماعی معنی دار است (002/0= p، 26/0= β ). مسیر مستقیم منش های اخلاقی به مهارت های اجتماعی معنی دار است (001/0> p ، 25/0= β ). مسیر غیرمستقیم سرمایه اجتماعی به مهارت های اجتماعی با توجه به نقش واسطه ای منش های اخلاقی نیز معنی دار است (045/0= p ، 057/0= β ). شاخص های برازش مدل نیز نشان داد که مدل مذکور برازش مناسبی دارد. می توان نتیجه گرفت که سرمایه اجتماعی خانواده هم به صورت مستقیم و هم به واسطه منش های اخلاقی والدین می تواند مهارت اجتماعی فرزندان را پیش بینی کند.
تدوین پروتکل درمانی با طراحی «معنوی -مذهبی» برای زوجین متقاضی طلاق و اثربخشی آن بر بهبود راهبردهای مقابله ای و صمیمیت زناشویی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
طلاق معتبرترین شاخص آشفتگی زناشویی است. آموزش الگوهای ارتباطی صمیمانه و راهبردهای مقابله ای کارآمد، به ویژه با رویکرد معنوی مذهبی، می تواند سطح تعارضات زناشویی را کاهش داده و از طلاق پیشگیری کند. هدف این پژوهش، تدوین پروتکل درمانی «معنوی- مذهبی» و بررسی کارآمدی آن، در بهبود راهبردهای مقابله ای و صمیمیت زناشویی جهت کاهش احتمال وقوع طلاق بود. نمونه 16 زوج متقاضی طلاق بودند که برای حل تعارضات زناشویی خود به مراکز مشاوره شهر تهران مراجعه کرده بودند. ابزارهای پژوهش مقیاس راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن و مقیاس صمیمیت زناشویی اولیا و همکاران و پروتکل درمانی معنوی مذهبی بود. گروه آزمایش 16 جلسه 120 دقیقه ای دو بار در هفته، تحت درمان «معنوی مذهبی» قرار گرفتند. یافته ها تفاوت معناداری بین نمرات دو گروه در سطح P<0.05 را نشان داد. اندازه اثر برای تفاوت های گروهی بزرگ و قابل توجه بود. نتایج نشان داد که رویکرد درمانی «معنوی مذهبی» راهبردی کارآمد، در بهبود شیوه های مقابله و صمیمیت زناشویی در زوجین متعارض می باشد و می توان از آن به عنوان روش درمانی کارآمد در کاهش احتمال طلاق بهره برد.
نقش خوش بینی اسلامی، عزت نفس و رضایت از زندگی در پیش بینی شادکامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
97-112
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف تعیین رابطه خوش بینی، عزت نفس و رضایت از زندگی با شادکامی انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. بدین منظور، 356 نفر از طلاب و دانشجویان شهر قم در سال تحصیلی 1397 1396، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسش نامه های خوش بینی نوری، عزت نفس روزنبرگ (RSES)، رضایت از زندگی داینر (SWLS) و شادکامی آکسفورد (OHI) پاسخ دادند. در تحلیل داده ها از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام استفاده شد. یافته ها نشان داد بین همه متغیرهای پیش بین و مؤلفه های آن، با شادکامی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که خرده مؤلفه های توجه به جنبه های مثبت زندگی و انتظار مثبت از خوش بینی اسلامی و متغیرهای رضایت از زندگی و عزت نفس، در مجموع 55 درصد از واریانس شادکامی را تبیین می کنند. این یافته ها به خوبی نقش مهم خوش بینی، عزت نفس و رضایت از زندگی در پیش بینی شادکامی را نشان می دهد.
پیش بینی گرایش به مصرف مواد بر اساس ابعاد شخصیت و طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۸۴-۶۵
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش ابعاد شخصیت و طرحواره های ناسازگار اولیه در پیش بینی گرایش به مصرف مواد در مردان مبتلا به اختلال مصرف مواد انجام شده است. روش: نمونه پژوهش را کلیه مصرف کنندگان اپیوئید استان تهران و البرز که به منظور ترک اعتیاد به درمانگاه اختلالات مصرف مواد بیمارستان روانپزشکی ایران در تابستان سال 1397 مراجعه می کردند، تشکیل دادند. از میان آن ها، نمونه ای به حجم 190 نفر به صورت هدفمند انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شخصیت هگزاکو و پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ بود. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون لجستیک استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که بین ابعاد شخصیت و طرحواره های ناسازگار اولیه در مردان مبتلا به مصرف اپیوئید همبستگی معناداری وجود دارد. همچنین، ابعاد شخصیتی و طرحواره های ناسازگار اولیه توانستند 54/76 درصد ازگرایش به مصرف مواد را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: ابعاد شخصیتی و طرحواره های ناسازگار اولیه نقش مهمی در گرایش افراد به مصرف مواد دارد. بنابراین، سیاست گذران حوزه سلامت و درمانگران لازم است به این موضوع توجه ویژه ای داشته باشند.