فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۰۲۱ تا ۷٬۰۴۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (خرداد) ۱۴۰۰ شماره ۹۹
413-426
حوزه های تخصصی:
زمینه: نوجوانان بیشتر وقت روزانه خود را در مدرسه می گذرانند. ازاین رو، مدارس احتمالا می توانند بر ارضای نیازهای اساسی روانشناختی آنها و نیز بر رفتارهای مرتبط با ارضای نیازها تأثیر داشته باشند. پژوهش ها اثربخشی ارضای نیازهای اساسی روانشناختی بر ارتقاء بهزیستی را مورد تأیید قرار داده اند اما مسئله این پژوهش این است که آیا راهبردهای تنظیم شناختی هیجان می تواند در رابطه بین ارضای نیازهای اساسی روانشناختی در مدرسه و بهزیستی هیجانی نقش واسطه ای ایفا کند؟ هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ارضای نیازهای اساسی روانشناختی در مدرسه و بهزیستی هیجانی دانش آموزان با نقش واسطه گری راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود . جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر شیراز در سال تحصیلی 98-1397 بود. شرکت کنندگان 487 نفر (252 دختر و 235 پسر) دانش آموز بودند که از طریق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به تکمیل مقیاس ارضای نیازهای اساسی روانشناختی دانش آموزان نوجوان (تیان، هان و هیوبنر، 2014)، پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) و مقیاس بهزیستی هیجانی (کی یز و مگیار- موئه، 2003) پرداختند. یافته ها: نتایج نشان داد که ارضای نیاز به شایستگی و نیاز به ارتباط در مدرسه به طور مثبت و معنی دار و نیاز به خودپیروی به طور منفی و معنی دار تنظیم شناختی هیجان را پیش بینی می کنند و راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان نیز متغیر پیش بین معنی دار بهزیستی هیجانی بود. همچنین نقش واسطه گری راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین ارضای نیازهای اساسی روانشناختی در مدرسه و بهزیستی هیجانی دانش آموزان مورد تأیید قرار گرفت (0/05 > p ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت ارضای نیازهای اساسی روانشناختی دانش آموزان در مدرسه و مهارت آنها در استفاده از راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان، موجبات ارتقاء بهزیستی هیجانی آنها را فراهم می سازد.
مدل یابی ساختارى قدرت ایگو با موفقیت شغلی و میانجیگری رضایت زناشویی و عزت نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
213 - 238
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل ساختارى پیشبینی موفقیت شغلی براساس قدرت ایگو با میانجیگری رضایت زناشویی و عزت نفس انجام شد. روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، شامل شاغلین مرد و زن متاهل در فرمانداریهای فیروزکوه، دماوند و پردیس در سال 1397 بود. با توجه به این که برای مطالعات مدل سازی معادله ساختاری200 تا 400 نفر نمونه توصیه شده (شوماخر و لومکس، 1388)، حجم نمونه مورد نظر 300 نفر در نظر گرفته شد و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. افراد نمونه، پرسش نامههای موفقیت شغلی نبی، رضایت زناشویی اینریچ، قدرت ایگو مارک استروم و همکاران و عزت نفس آیزنک را تکمیل کردند. برای آزمون فرضیه ها، از معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها حاکی از این بود: قدرت ایگو به صورت مثبت و معنادار موفقیت شغلی را پیش بینی می کند. عزت نفس رابطه بین قدرت ایگو و موفقیت شغلی را به صورت مثبت و معنادار میانجیگری می کند. رضایت زناشویی رابطه بین قدرت ایگو و موفقیت شغلی را به صورت مثبت و معنادار میانجیگری میکند. براساس نتایج حاصل می توان نتیجه گرفت توانمندی ایگو هم به طور مستقیم و هم با میانجیگری رضایت زناشویی و عزت نفس میتواند بر میزان موفقیت شغلی نقش داشته باشد.
اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکت چشم و پردازش مجدد بر اضطراب سخنرانی و خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان دارای اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
269 - 294
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین میزان اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکت چشم و پردازش مجدد بر خودکارآمدی تحصیلی و اضطراب سخنرانی دانشجویان دارای اضطراب اجتماعی است. روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه تحقیق 30 دانشجوی دارای اضطراب اجتماعی بودند که از بین دانشجویان دانشگاه خلیج فارس به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه جای گرفتند. قبل و بعد از اجرای درمان، پرسشنامه های اضطراب سخنرانی، خودکارآمدی تحصیلی و اضطراب اجتماعی بر روی دو گروه اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون تعدیل شده گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (001/0>P)، به نحوی که آموزش حساسیت زدایی با حرکت چشم و پردازش مجدد باعث کاهش اضطراب سخنرانی، اضطراب اجتماعی و بهبود خودکارآمدی تحصیلی شده است؛ بنابراین نتیجه می گیریم درمان حساسیت زدایی با حرکت چشم و پردازش مجدد در بهبود خودکارآمدی تحصیلی و اضطراب سخنرانی و علائم اضطراب اجتماعی دانشجویان دارای اختلال اضطراب اجتماعی اثربخش است.
مطالعه دغدغه ها، نگرش ها و تغییرات رفتاری افراد متاهل دردوره بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
109 - 134
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه دغدغه ها، نگرش و تغییرات رفتاری افراد متاهل در دوره بحران کرونا بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی و بر اساس تجارب زیسته 19 زن و مرد متاهل انجام شد. برای نمونه گیری از روش هدفمند استفاده شد. روش گرد آوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و به صورت مجازی در فروردین1399صورت گرفت. از کدگذاری اطلاعات به دست آمده در حوزه دغدغه ها 20 مضمون فرعی استخراج و در 4 مضمون اصلی «فشارهای های مربوط به بیماری»، «فشارهای مربوط به دوران قرنطینه»، «فشارهای مربوط به پیامدهای میان مدت بیماری» و «فشارهای مربوط به پیامدهای دراز مدت بیماری» طبقه بندی شد. در محور نگرش ها، 16 مضمون فرعی استخراج و در 5 مضمون اصلی «نگرش کوتاه بودن زندگی و ضرورت غنیمت شمردن فرصت ها»، «بحران، فرصت آموختن از تجارب»، «نگرش ضرورت قدرشناسی از داشته ها»، «درک ضرورت از خودفراروی و به هم پیوستگی جامعه انسانی» و «بحران، فرصتی برای فرارفتن از زندگی روزمره» طبقه بندی شد. در محور تغییرات رفتاری ، 14 مضمون فرعی استخراج و در 3 مضمون اصلی «تغییرات در زندگی روزمره»، «تغییرات در روابط و نقش افراد» و «جستجوی اطلاعات و کسب مهارت» طبقه بندی شد. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که سازگاری با شرایط درازمدت قرنطینه، نیازمند تغییرات رفتاری و در نهایت تغییر سبک زندگی خانواده ها هستند. لذا مشاوران می توانند در مشاوره های بحران، به ویژه در چالش با افکار ناکارآمد زوجین و والدین در خانواده ها از اطلاعات حاصل از داده ها به ویژه در زمینه نگرش ها، استفاده کنند و تغییرات رفتاری بیشتری برای سازگاری با شرایط درازمدت ایجاد کنند.
مقایسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و توان بخشی شناختی حافظه فعال بر اضطراب و افسردگی دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و توان بخشی شناختی حافظه فعال بر اضطراب و افسردگی در دختران مجرد 25 تا 35 سال بود. روش کار: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری و با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام دختران مراجعه کننده به مراکز روان شناختی و مشاوره شهرستان سبزوار در سال 1398 بودند که از این مراجعان 45 نفر به صورت در دسترس انتخاب و با تصادفی سازی در 2 گروه آزمایش و 1 گروه گواه قرار گرفتند. شرکت کنندگان در پژوهش حاضر برای پیش آزمون_پس آزمون، پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند و به پرسشنامه چهار سامانه ای اضطراب و پرسشنامه افسردگی بک پاسخ دادند. شرکت کنندگان دو گروه مداخله تحت 8 جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و 10 جلسه توان بخشی شناختی حافظه فعال قرار گرفتند. یافته ها: نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر نشان داد هر دو مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و توان بخشی شناختی حافظه فعال نسبت به گروه کنترل بر متغیر اضطراب (001/0=P) و متغیر افسردگی (001/0=P) اثر کاهنده داشته است. در مقایسه میان درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و توان بخشی شناختی حافظه فعال در تأثیر بر متغیر اضطراب مشاهده شد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد اثربخشی بیشتری نسبت به توان بخشی شناختی حافظه فعال بر کاهش اضطراب دختران داشته است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد هر دو مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و توان بخشی شناختی حافظه فعال بر کاهش اضطراب و افسردگی دختران مؤثر هستند و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد اثربخشی بیشتری نسبت به توان بخشی شناختی حافظه فعال بر کاهش اضطراب دختران داشته است.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب و افسردگی زنان مطلقه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: از نظر قانونی، طلاق آخرین مرحله از ازدواج است ولی از نظر روان شناختی، آغاز یک مرحله ی تازه از ازدواج است. طلاق پدیده ای است که می تواند عواقب و پیامدهای منفی قابل ملاحظه ای داشته باشد. یکی از پیامدهای طلاق بروز افسردگی و اضطراب ناشی از طلاق است که بیشتر در بین زنان رخ می دهد. هدف از تحقیق حاضر برررسی شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی بر اضطراب و افسردگی زنان مطلقه است.. مواد و روش ها: تحقیق حاضر از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش و گواه است. جامعه تحقیق حاضر زنان مطلقه شهر نیشابور بودند. نمونه شامل ۲۴ نفر از زنان مطلقه شهر نیشابور بود که به صورت دردسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (۱۲ نفر) و کنترل (۱۲ نفر) به شیوه تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را در طی ۸ جلسه دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار داشتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک و اضطراب بک مورد مطالعه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس سری زمانی انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان می دهد آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی اضطراب و افسردگی زنان مطلقه را کاهش می دهد . همچنین نتایج یافته های مرحله پیگیری نشان می دهد اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در طی زمان پایدار بوده است. نتیجه گیری : بنابراین آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، پردازش شناختی زنان مطلقه را بهبود می بخشند، هیجان های منفی را کاهش و هیجان های مثبت را افزایش دهند؛ در نتیجه اضطراب و افسردگی را کاهش دهد .
روابط ساختاری هسته ارزشیابی خود، هیجان مثبت و خوش بینی با معنا در زندگی در دانشجویان؛ نقش میانجی امید به آینده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف روابط ساختاری هسته ارزشیابی خود، هیجان مثبت و خوش بینی با معنا در زندگی در دانشجویان با بررسی نقش واسطه ای امید به آینده انجام شد. روش ها: بدین منظور تعداد 166 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (99 نفر پسر و 67 نفر دختر) به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به مقیاس های هسته ارزشیابی خود (جاج و همکاران، 2003)، معنادرزندگی ( MLQ ) استگر و همکاران (2006)، عاطفه مثبت و منفی (داینر و همکاران، 2010)، جهت گیری زندگی شی یر و کارور (1985) و امیدواری اسنایدر (2000) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که امید به آینده نقش واسطه ای در رابطه بین بین مؤلفه های هسته ارزشیابی خود، هیجان مثبت و خوش بینی با معنا در زندگی ایفا می کند. یافته ها از برازندگی مناسب ساختار فرضی متغیرهای پژوهش حمایت کرد و نتایج حاکی از وجود همبستگی معنادار بین مؤلفه های هسته ارزشیابی خود، معنا در زندگی، هیجان مثبت و خوش بینی بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که متغیرهای امید، هسته ارزشیابی خود، هیجان مثبت و خوش بینی در فرایند معنایابی دانشجویان نقش مهمی ایفا می کنند. این نتایج در کنار تایید یافته های پیشین دارای تلویحات کاربردی در زمینه ارتقای امید به آینده در دانشجویان می باشد.
مقایسه اثربخشی درمان تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم و برنامه فعال سازی رفتار بر ولع مصرف مواد و نشانگان دردهای جسمانی در افراد وابسته به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
277-298
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم و برنامه فعال سازی رفتار بر ولع مصرف مواد و نشانگان دردهای جسمانی در افراد وابسته به مواد افیونی بود. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهرستان اهواز در سال 1398 بود (60 نفر) که از میان آن ها 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (هر کدام 15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جای گرفتند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه وسوسه مصرف مواد پس از ترک و چک لیست ویرایش شده نشانگان جسمانی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو درمان تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم و درمان فعال سازی رفتار به طور معناداری باعث کاهش ولع مصرف مواد شدند، اما بر روی نشانگان دردهای جسمانی تاثیر معناداری نداشتند. به علاوه، بین میزان اثر دو درمان تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم و برنامه فعال سازی رفتار بر ولع مصرف مواد و نشانگان دردهای جسمانی تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: این دو درمان بر روی کاهش ولع موثرند. اگرچه این درمان ها به شیوه های متفاوتی اعمال می گردند، ولی مکانیسم گواه و اثرگذاری آنان مبتنی بر جایگزینی و جبران است. بنابراین، پیشنهاد می شود در پژوهش های آینده از یک گروه آزمایش و در دو مقطع زمانی مختلف استفاده و هر دو تکنیک مذکور روی یک گروه آزمایش ثابت انجام و نتایج آن با هم مقایسه شود.
مدل ساختاری رابطه بین نگرانی از تصویر بدن و باورهای وسواسی با مدیریت بدن در افراد متقاضی جراحی زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
121 - 140
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش با هدف تعیین رابطه بین نگرانی از تصویر بدن و باورهای وسواسی با مدیریت بدن انجام شد. روش: روش تحقیق حاضر همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه متقاضیان عمل جراحی زیبایی مراجعه کننده به کلینیک ها و بیمارستان های زیبایی شهر مشهد در سال 1398 می باشند و 212 نفر نمونه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در ادامه، داده ها با استفاده از سه پرسشنامه نگرانی از تصویر بدن، مقیاس اصلاح شده وسواس فکری عملی یل- براون برای اختلال بدشکلی بدن و مدیریت بدن گردآوری و از طریق مدل یابی معادله های ساختاری و با استفاده از نرم افزار لیزرل و Spss مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها : نتایج تحلیل رگرسیون لوجستیک نشان داد، متغیرهای نگرانی از تصویر بدن و مدیریت بدن به ترتیب پیش بینی کننده های قوی احتمال اقدام به جراحی زیبایی افراد بود. همچنین تحلیل داده ها نشان دهنده مناسب بودن شاخص ها بوده و در سطح معناداری حاکی از برازش بسیار مطلوب مدل داشت؛ یافته های مدل ساختاری نشان داد که مسیر متغیر وسواس فکری با نگرانی از تصویر بدن به طور مستقیم و با مدیریت بدن با میانجی گری نگرانی از تصویر بدن معنادار می باشد. نتیجه گیری: طبق یافته های بدست آمده، به منظور بهبود مدیریت بدن متقاضیان جراحی زیبایی می بایست به مؤلفه های نگرانی از تصویر بدن و باورهای وسواسی آن ها توجه بیشتری مبذول گردد.
نقش واسطه گری تنظیم شناختی هیجان برای طرحواره های ناسازگار و عواطف منفی در جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : عواطف یکی از جنبه های رفتار انسان است . عاطفه مثبت و منفی در بسیاری از نظریه های روانشناسی رشد و شخصیت و همچنین آسیب شناسی روانی، موضوعات محوری هستند . این پژوهش با هدف تبیین نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه طرح واره های ناسازگار و عواطف منفی انجام شد. مواد و روش ها : پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه آزاد مرودشت بود که در سال تحصیلی 1398-1397 مشغول به تحصیل بودند. شرکت کنندگان در پژوهش 299 نفر از دانشجویان دانشکده های مختلف دانشگاه آزاد مرودشت بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران، عواطف منفی واتسون و همکاران و طرحواره های ناسازگار یانگ انجام شد که روایی و پایایی ابزار مورد تأیید قرار گرفت. جهت بررسی فرضیه های مورد مطالعه از روش بارون و کنی و از آزمون های رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان و رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. یافته ها : یافته های تحقیق نشان داد که تنظیم شناختی هیجان مثبت و منفی قادر به ایفای نقش میانجی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار و عواطف منفی می باشد. بحث و نتیجه گیری: می توان با آموزش راهبردهای انطباقی تنظیم هیجان در این قشر از تأثیر منفی طرحواره های ناسازگار بر عواطف منفی آنها کاست و سطح عواطف منفی را در این افراد کاهش داد.
نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه ذهن آگاهی و رفتار خرید آنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
111 - 128
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رفتار خرید آنی می تواند، تبعات منفی بسیاری برای فرد به دنبال داشته باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین ذهن آگاهی و رفتار خرید آنی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر طرح همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام مصرف کنندگان و خریداران 65-18 سال شهر تهران بود که با توجه به ملاک های ورود تعداد 242 نفر (157 زن، 85 مرد) به روش نمونه گیری هدفمند برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد خرید آنی، پرسشنامه ذهن آگاهی و پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (CERQ) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر در مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که راهبردهای سازش یافته تنظیم هیجان و ذهن آگاهی با رفتار خرید ناگهانی دارای همبستگی منفی معنادار هستند و راهبردهای سازش نایافته تنظیم هیجان با رفتار خرید ناگهانی دارای همبستگی مثبت معنادار بود (01/0P<). همچنین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین ذهن آگاهی و رفتار خرید آنی دارای نقش واسطه ای بود. نتیجه گیری: بنابراین از طریق طراحی برنامه های مبتنی بر بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و ذهن آگاهی می توان به اصلاح رفتار خرید آنی پرداخت.
مقایسه اثربخشی برنامه غنی سازی رابطه، مداخله CREW و روش ترکیبی بر انرژی رابطه ای کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
447 - 423
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف مقایسه اثربخشی برنامه غنی سازی رابطه، مداخله CREW و روش ترکیبی بر ارتقاء سطح انرژی رابطه ای کارکنان، انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را کارکنان ستاد مرکزی شرکت گاز استان اصفهان در سال 1398، تشکیل دادند. نمونه پژوهش، 75 نفر از کارکنان داوطلب برای شرکت در این برنامه آموزشی بودند که با روش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه (15 نفر در هر گروه) گمارده شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه انرژی رابطه ای (اوونز باکر، سامپتر و کامرون، 2016) بود که آزمودنی ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به آن پاسخ دادند. گروه های آزمایش، مداخله CREW، برنامه غنی سازی رابطه و روش ترکیبی (متشکل از مداخله CREW و برنامه غنی سازی رابطه) را در 8 جلسه 90 دقیقه ای به شکل جداگانه دریافت کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS-23 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اجرای مداخله CREW، برنامه غنی سازی رابطه و روش ترکیبی، انرژی رابطه ای کارکنان را در پس آزمون افزایش داده است. نتایج آزمون تعقیبی نیز بیانگر آن بود که روش ترکیبی نسبت به برنامه غنی سازی رابطه و مداخله CREW، تأثیر بیش تری بر انرژی رابطه ای کارکنان داشته است. نتیجه گیری: بنابراین مدیران می توانند به منظور افزایش انرژی رابطه ای کارکنان، از برنامه غنی سازی رابطه، مداخله CREW و روش ترکیبی استفاده کنند و اجرای روش ترکیبی را در اولویت قرار دهند.
The Relationship Between God Attachment Styles with Tendency to Drugs among Students
حوزه های تخصصی:
The present research was designed to investigate the relationship between God Attachment Styles with Tendency to Drugs among Students. This study is descriptive and correlational. The population of this research includes all the high school boy students in Karaj city in the academic year of 2016-2017, which included 15000 students. Based on the Krejcie and Morgan table, the number of the sample was determined as 375 individuals, which were selected through a multistage cluster sampling. The data collection was performed through the addiction potential scale of Weed et al., (APS) (1992) and the god attachment questionnaire. For analyzing the data, Pearson correlation and multiple regression methods were used, and the data were analyzed by using SPSS v. 17. Findings showed that in families of 14.4% of the individuals, there is an addiction background, and in 85/6% there is no addiction background in the family. The correlation results showed that the components of God attachment have a negative and significant relationship with the tendency to addiction, and affection multiple regression explain components of God attachment have predicted the tendency to addiction in students. Regarding the importance of the role of God attachment in drug tendency among students, the results of the present study can be useful in planning and making appropriate policies for the purpose of promoting educational programs to families and their wards.
Investigating the Role of Social Anxiety in Predicting Students' Academic Self-Efficacy
حوزه های تخصصی:
The aim of this study was to investigate the role of social anxiety in predicting academic self-efficacy of female high school students in Zanjan. The research method was descriptive-correlational and its statistical population included all female high school students who were studying in 2021 and the sample size was 70 people, which were selected by convenience sampling. Scherer’s academic self-efficacy questionnaire and adolescents' social anxiety questionnaire were used to collect data. Pearson correlation analysis and multivariate regression were used to analyze the data. The results showed that there was a significant negative relationship between social anxiety (R = -0.563) and academic self-efficacy (P <0.001). Also, the results of regression analysis showed that the predictor (independent) variable of social anxiety has the ability to predict (criterion variable) students' academic self-efficacy. In summary, it can be inferred from the result of this research that social anxiety has a significant relationship with academic self-efficacy.
The Effectiveness of Parenting Skills Training based on Solution-Oriented Approach on Internalization Disorders in Preschool Children
حوزه های تخصصی:
The present study was conducted to determine the effectiveness of parenting skills training based on a solution-oriented approach to internalization disorders in preschool children in District 4 of Isfahan. The research method is quasi-experimental and based on a pre-test-post-test design with a control group. To conduct the research, first one area was randomly selected from the six education districts of Isfahan and then two schools were selected as available. After completing the Children Behavior Checklist Questionnaire - Parent Form (CBCL) by parents, 30 couples of parents who reported the most internalization disorders from their children and met the inclusion criteria were selected and asked to participate voluntarily. Cooperation was requested in the training sessions. These numbers were randomly divided into two groups of 15 pairs of experiments and controls. The parents of the experimental group received parenting skills training based on the solution-oriented approach in 6 sessions of 90 minutes. At the end of the sessions, all samples, both experimental and control, who had not received any training, underwent post-test (again, the children-behavioral checklist completed the parent form). Mann-Whitney and Wilcoxon tests were used to analyze the data. Based on the results, in the experimental group compared to the control group in the post-test phase, a significant decrease in the severity of internalization disorders was observed. The results show that all components of pediatric internalization disorders are significantly reduced. Based on the results of the present study, teaching parenting skills to parents with a solution-oriented approach can be an effective method in reducing internalization disorders in preschool children.
مقایسه سبک های فرزندپروری، احساس تنهایی و مهارت های ارتباطی زنان بی سرپرست و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
306 - 323
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف از انجام این پژوهش مقایسه سبک های فرزندپروری، احساس تنهایی و مهارت های ارتباطی زنان بی سرپرست و عادی بود روش پژوهش: جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان سرپرست خانوار مراجعه کننده به سرای محله شهر تهران بود که تعداد آن ها برابر با 360 نفر بوده و تعداد تقریبی حجم نمونه، با توجه به حجم جامعه و مراجعه به جدول کرجسی و مورگان، برابر با 186 نفر برآورد شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (1991)، پرسشنامه مهارت های ارتباطی جرابک (2004) و پرسشنامه احساس تنهایی راسل، پیلوا وکورتونا (1980): بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آمار توصیفی فراوانی، درصد فراوانی، جدول توزیع فراوانی، ترسیم نمودارها و توصیف ویژگی های پاسخ دهندگان به پرسشنامه استفاده شد و از طریق آمار استنباطی آزمون کلموگروف - اسمیرنوف برای تعیین نرمال بودن متغیرهای پژوهش و همچنین برای تحلیل داده ها در این تحقیق با توجه به نوع اطلاعات و اهداف مورد نظر به منظور تائید یا رد سؤال ها از آزمون تی مستقل استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز توسط نرم افزار SPSS 24 صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که احساس تنهایی و مهارت های ارتباطی در زنان بی سرپرست و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر زنان عادی در متغیر مهارت های ارتباطی نمرات بیشتر و زنان بی سرپرست در متغیر احساس تنهایی نمرات بیشتری کسب کردند و این تفاوت معنادار است. با توجه به اندازه اثر این تفاوت در مهارت های ارتباطی کمترین تفاوت وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین سبک های فرزندپروری زنان بی سرپرست و عادی در سطح 05/0 = α تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر زنان عادی در متغیر سبک های فرزندپروری نمرات بیشتری کسب کردند و این تفاوت معنادار است . نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق توسعه و گسترش مداخلات روان شناختی می تواند به ارتقای سبک های فرزندپروری، مهارت های ارتباطی و کاهش احساس تنهایی در زنان سرپرست خانوار کمک نماید.
رابطه ی آمادگی بی حوصلگی با میزان عملکرد تحصیلی دانش آموزان متوسطه شهرستان سمنان: نقش واسطه ای درگیری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای درگیری تحصیلی در رابطه با آمادگی بی حوصلگی و میزان عملکرد تحصیلی دانش آموزان متوسطه شهر سمنان بود. مطالعه حاضر از نوع توصیفی- همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. جامعه ی آماری پژوهش شامل 3952 دانش آموز متوسطه در سال تحصیلی 98-97 در شهرستان سمنان و نمونه پژهش شامل400 دانش آموز بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های درگیری تحصیلی فردریکز؛ بلومنفلد و پریس (2004) (SES)، عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) (EPT) و آمادگی بی حوصلگی فارمر و ساندبرگ (1986) (BSBS) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های هم بستگی پیرسون و مدل یابی روابط ساختاری استفاده گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که درگیری تحصیلی به طور معناداری ارتباط بین آمادگی بی حوصلگی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان متوسطه را میانجی گری می کند. بر این اساس، می توان بیان کرد که عملکرد تحصیلی دانش آموزان متوسطه شهرستان سمنان به میزان (597/0) (01/0p<) توسط درگیری تحصیلی و (118/0- به طور مستقیم (05/0p<) و 102/0- به طور غیر مستقیم (05/0p<)) به وسیله ی آمادگی بی حوصلگی قابل پیش بینی خواهد بود. از این رو، لازم است روان شناسان و متخصصان فعال در حوزه ی آموزش و پرورش تدابیری را جهت افزایش درگیری تحصیلی و کاهش آمادگی بی حوصلگی در دانش آموزان اتخاذ نمایند.
Women's experiences of couple interactions during the COVID-19-related restrictions(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The outbreak of COVID-19 has profoundly affected people's daily lives, and caused various challenges. Interactions of spouses has been one of the most important dimensions of life affected by these changes. The aim of this study was to identify the dimensions of women's experience of couple interactions during the restrictions imposed during COVID-19 pandemic. This research was conducted with a qualitative approach and a phenomenological method. The participants included 11 married women in Tehran who, during the restrictions caused by COVID-19, spent most of their time at home with their husbands. Data were collected using semi-structured and in-depth interviews. The data obtained from the interviews were coded and analyzed using the Colaizzi's method. The data were categorized into 18 sub-themes and three main themes. The findings showed that the potential of a couple relationship in crises can be such that individuals spontaneously do things to reduce the tensions in a way that this not only reduces the amount of stress, but also enriches their relationship. Women who had such an experience saw the forced situation of being together as a good opportunity to fix their relationship. But the spouses who did not have a normal couple relationship and did not have the necessary skills to repair the gaps and there has been tension, disconnection or overlapping roles and transgression of boundaries in their relationship, would make the gap in the relationship deeper with inappropriate reactions; therefore, this period has led to more conflicts for them.
اثر هوش هیجانی بر بهره وری منابع انسانی با توجه به نقش میانجی ترومای سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثر هوش هیجانی بر بهره وری منابع انسانی با نقش متغیر میانجی ترومای سازمانی بود که به روش پیمایشی و مبتنی بر الگویابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SMART PLS انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های استاندارد هوش هیجانی وانگ و لو (2000)، ترومای سازمانی دیهیم پور و دولتی (1398) و بهره وری نیروی انسانی هرسی و گلد اسمیت (1980) استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان سازمان بنادر و کشتیرانی چابهار تشکیل دادند . از این جامعه، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 103 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت تعیین پایایی پرسش نامه ها از روش های آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی و جهت تأیید روایی آن ها نیز از روایی واگرا و همگرا استفاده شد. نتایج نشان داد هوش هیجانی بر ترومای سازمانی اثر منفی (57/0-) و بر بهره وری منابع انسانی اثر مثبت (30/0) دارد. اثر منفی ترومای سازمانی نیز بر بهره وری منابع انسانی مورد تأیید قرار گرفت (28/0-). اثر غیرمستقیم هوش هیجانی بر بهره وری منابع انسانی از طریق نقش میانجی گر ترومای سازمانی نیز تأیید شد (01/0p<). با توجه به نتایج پژوهش، متغیر هوش هیجانی در کارکنان جهت بالا رفتن بهره وری منابع انسانی از اهمیت بالایی برخوردار است. ضمن این که، توجه به هوش هیجانی کارکنان برای جلوگیری از اثرات مخرب ترومای سازمانی مهم و حائز اهمیت می باشد.
رابطه عاطفه مثبت و منفی با عملکرد روانی-اجتماعی در اپیدمی کرونا: نقش میانجی گری تاب آوری روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۲۶۰-۲۵۱
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای تاب آوری روانی در رابطه عواطف مثبت و منفی با عملکرد روانی- اجتماعی افراد در دوران کرونا انجام شد. طرح پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل بزرگسالان ایرانی 18 تا 60 سال بود که از این میان آن ها 461 نفر با روش نمونه گیری در دسترس در این پژوهش شرکت کردند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های عملکرد روانی- اجتماعی در طول کووید-19( (PFC19آرنولد و همکاران (2021)، تاب آوری روانی (CD-RISC) کانر-دیویدسون (2003) و عاطفه مثبت و منفی (PANAS) واتسون، کلارک و تلگن (1998) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر از طریق نرم افزارهایSPSS-25 وAMOS-v22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که مدل پیشنهادی به خوبی برازش شده است. در این مدل عاطفه مثبت و منفی و تاب آوری روانی اثر مستقیم و معناداری بر عملکرد روانی- اجتماعی داشتند و همچنین تاب آوری روانی به طور معنی داری بین عاطفه مثبت و منفی و عملکرد روانی- اجتماعی میانجی گری کردند (0.01p<). با توجه به این نتایج می توان بر روی بهبود عاطفه مثبت و افزایش تاب آوری روانی و کاهش عاطفه منفی افراد برای داشتن عملکرد بهتر در این شرایط کمک کرد.