شاید نظام پیر سرمایه داری غرب که حیاتش را در توسعه خود می یابد، در طول تاریخ، رقیبی جدی و سرسخت تر از انقلاب اسلامی ندیده باشد. گرچه غرب طی ربع قرن اخیر بحرانهای فراوانی دربرابر جمهوری اسلامی به عنوان مولود مبارک انقلاب آفریده است، ولی این بحرانها در مقایسه با چالش بزرگی که انقلاب اسلامی برای تفکر مادی گرای غرب ایجاد نمود، به مراتب کوچک و کم اهمیت بوده است. انقلابی متکی به عقلانیت تشیع و اراده ملتی متمدن و باهوش، غرب را به چالشی فراخواند که تاکنون غرب فقط با پاک کردن صورت مساله توانسته است خود را به ظاهر از اثرات این چالش رها سازد.این چالش دربردارنده پرسشهای مهمی است که مدرنیسم از پاسخگویی به آن، همواره طفره می رود. پرسش از ماهیت انسان و تعالی وی، سوال از معنا، هدف و غایت زندگی، پرسش از نسبت آزادی، عدالت و سرمایه داری و دهها سوال مهم دیگر.انقلاب اسلامی در فضایی این سوال ها را مطرح نمود که پاسخهای بی بدیلی از متن اسلام برای آنها داشت و انسان خسته از دور باطل مدرنیته، در پی رها شدن از سراب غرب زدگی برای دریافت این پاسخها سر از پا نمی شناخت.اگر بر حجم تحرکات فرهنگی غرب پس از پیروزی انقلاب که به مدد تکنولوژی با شانس هایی هرچند مقطعی مواجه بود نگاه کنیم، به سادگی بر احساس خطر غرب از اندیشه جهانی تولید شده توسط انقلاب اسلامی واقف خواهیم شد.2. شاید این بیان عجیب به نظر برسد که امروزه موانع گسترش انقلاب اسلامی بیش از اینکه بیرونی باشد، درونی است. در طول بیست وپنج سال اخیر، خودباختگی برخی غربگرایان با چهره ای حق به جانب، همواره درصدد هضم انقلاب اسلامی در اندیشه غربی و نگهداری انقلاب در موزه تاریخ بوده است. با وجود برخی انتقادات از عملکرد دولت، برای کمتر کسی از ملت ایران، دست یابی به اهداف و آرمان های انقلاب، کهنه و کم ارزش تلقی می شود. اما چرا خودباختگی؟ شاید یکی از پاسخ هایی نزدیک به حقیقت، سردرگمی برخی از ایرانیان میان اندیشه انقلاب اسلامی و مدرنیسم باشد. به نظر می رسد همین سردرگمی موجب جذب آشکار و پنهان بسیاری به جاذبه های مدرنیته شده است. پیچیدن نسخه توسعه اقتصادی با مدلهای غربی و بی اعتنایی مفرط به فرهنگ و اندیشه، به ویژه طی هشت سالی که به عنوان فصل سازندگی سپری شد، سرآغاز انحراف از مسیری بود که امام راحل(ره) ترسیم کرده بود. ردپای این سردرگمی را در ابعاد و بخشهای دیگر نیز می توان جستجو کرد. اما آنچه غیرقابل انکار است، فقدان آمادگی دستگاه فکری کشور در مواجهه فعال با فرصت هایی بود که انقلاب اسلامی طی ربع قرن گذشته در اختیار ایرانیان قرار داد.
روی آوردن رسمی مغول ها به اسلام در پایان قرن سیزدهم میلادی، منجر به احیاء منافع میان حاکمان جدید ایران و عراق در حجاز، وارثان سرزمین های شرقی خلافت عباسی شد، که با علاقه مغول ها به تسلط بر شرق میانه عجین شده بود، زیرا آن ها درصدد گسترش نفوذشان بر شهرهای مقدس اسلام بودند. از طرف دیگر، سلاطین مملوک، حامیان خلیفه ناشناس عباسی در مصر بودند و بر حجاز، یک جزء سازنده در مشروعیت حکومتشان، سرپرستی یافتند. همچنین پایان جنگ در سوریه، دوره رویارویی نظامی مستقیم را به یک رقابت نزدیک سلطنتی تغییر داد که به طور غیرمستقیم تری در مانورهای دیپلماتیک و اقدامات زاهدمنشی متظاهرانه نمود یافته بود. منافع مغول ها در حجاز برای مثال، محرک خاصی به امیر چوپان داد، که در نخستین دهه ی حکومت ابوسعید تفوق داشت. امیر چوپان، یک مسلمان متدین، کارهای خوب مختلفی در شهرهای مقدس انجام داد و در مدینه بعد از زیارت آنجا (728ق/ 1328م) دفن شد. زیارت سالانه، به خصوص، فرصتی برای مداخله نظامی در اختیار مصری ها قرار می داد تا بر کنترلشان تأکید کنند و به مغول ها یک شانس برای رقابت بر سر نفوذشان می داد. در زمان ابوسعید، اعزام دائمی یک کاروان زیارتی از عراق دوباره شروع شد. این رقابت در«سال فیل» (730ق/ 1330م) به اوج خود رسید، هنگامی که ابوسعید، فیلی را برای حمل محمل عراقی فرستاد و سلطان مملوک، نصیرمحمد، کوشید تا رهبری کاروان عراقی ترور شده را داشته باشد. از آن پس، ابوسعید به طور غیرمستقیم، برتری مملوک در حجاز و خواسته مغول ها را در منطقه پذیرفت که با مرگ او در سال 736ق/ 1335م از میان رفت.
One of the consequences of Mongol invasion was the prevalence of phrases and comments in conquered lands, that one of them is Darugha. This office is seen in the whole of Mongol government successors, continued its existence in Timurids age. In the study, we are going to study position and function of this office in the bureaucratic empire structure of Timurids especially by emphasizing on the period of governance of Timur, Shahrukh, Abu Said, Sultan Hussein Bāyqarā, by the use of existing data in resources. Therefore, the main question in this study is that, what has been position and function of Darugha in bureaucratic hierarchy in the period of Timurids and What was the abonnement of Darugha with governor? This research applies the method of historical analysis and is based upon the original and first-hand scripts and documents .The result of the study show that Darugha is used often synonymous with governor. It has been one of state offices in the bureaucratic hierarchy in the period of Timurid and placed in behind of court mall princes in this organization. They were responsible for various administrative and military functions including: maintain order in areas under their control, providing welfare and security, departure to campaigns, participation in construction and agricultural activities, regarding floating responsibilities in the period that were resulted from The origins of tribal government.
نهضت آزادی ایران از جمله گروه های سیاسی سازمان یافته و فعال در دوره قبل و پس از پیروزی انقلاب اسلامی است که در ایام اقامت امام خمینی(ره) در پاریس به او ملحق و همراه و مدافع آن گردید. دانش و تجربه کار تشکیلاتی این جریان سیاسی موجب گردید تا هنگامه تشکیل اولین دولت جدید، اکثریت اعضای آن را به خود اختصاص دهد. در طول جنگ تحمیلی، به ویژه پس از فتح خرمشهر، این جریان سیاسی با استناد به برخی مبانی دینی و اعتقادی اسلام، مواضع و عملکرد متفاوتی با نیروهای انقلابی در خصوص تداوم جنگ و ضرورت پایان دادن به آن اتخاذ نمود. مواضع نهضت آزادی در طول سال های جنگ تحمیلی، از حمایت کامل تا انتقاد شدید از مسئولان و سران نظام جمهوری اسلامی در تغییر بود. آنان در سیاست خارجی، تابع نظریه حسن همجواری و تنش زدایی از طریق دیپلماتیک بودند. تغییر اساسی در مواضع و گفتمان سیاسی نهضت آزادی پس از فتح خرمشهر، به موازات کنار گذاشته شدن از صحنه سیاست، در نهایت آن ها را مبدل به اقلیتی معترض در درون نظام ساخت. این مقاله با نگاهی به نگرش جریان سیاسی مذکور به انقلاب اسلامی و جایگاه جنگ ایران و عراق در گفتمان سیاسی آنان و با تأکید بر نظریه گفتمانی لاکلا و موفه، و نیز پیوستگی انقلاب و جنگ مارتین وایت، مواضع و عملکرد نهضت آزادی را در مراحل مختلف جنگ تحمیلی مورد بررسی قرار می دهد.
تعامل و تقابل نهاد روحانیت با سیاست و رویارویی علمای شیعه با حکومت یکی از مهم ترین مقولات اجتماعی و تاریخی در یک صد سال اخیر می باشد. واقعه «رژی» یا همان جنبش تنباکو که با فتوای مذهبی میرزای شیرازی به اوج رسید، توانست بر سلطه انگلیسی ها آسیب و خلل جدی وارد کرده و نظام استبدادی قاجار را به چالش جدی فراخواند.
در چند و چون و ماهیت و خاستگاه این جنبش تاکنون تحلیلها و نظرات مختلفی از سوی متفکران و صاحبنظران حوزه تاریخ مطرح شده است. امام خمینی در مقاطع و موارد مختلف به حادثه «تنباکو» توجه ویژه مبذول داشته و آن را به عنوان سرفصل مهمی در تاریخ مبارزات مردم این سرزمین معرفی نموده است. این مقاله ضمن یادآوری نظرات مختلف پیرامون آن حادثه بر آن است تا بر تکیه بر مدارک گفتاری و نوشتاری امام خمینی به تبیین نظرات ایشان حول آن واقعه تاریخی بپردازد
در سلسله های حکومتی ایران بعد از اسلام بویژه سامانیان، غزنویان، آل بویه و سلجوقیان عناصر غلام – سپاهی همواره نقش ویژه ای هم در نظامی گری و هم در تحولات سیاسی – ایفا کرده اند. ایجاد تنوع و رقابت در لشکریان، عدم اعتماد به بومیان و خویشاوندان قومی و قبیله ای، استفاده از قابلیت های نظامی غلام – سپاهیان و این نگرش که آنان به علت فقدان تعلقات اجتماعی مطیع تر می باشند اساسی ترین عواملی بودند که نظام های سیاسی را به استفاده از غلام – سپاهیان وا می داشت. در ساختار نظامی ایلخانان است که حضور پر رنگ غلام – سپاهیان یکسره رخت بر می بندد. عوامل متعددی در شکل گیری این تحول نقش داشتند. با توجه به اینکه بردگی بیش از هر چیز ماحصل اسارت در جنگ ها بود، منشا این تحول در نزد ایلخانان به بینش و عملکرد نظامی چنگیز (جد ایلخانان ایران) در رفتار با اسرای جنگی قبایل مغلوب بر می گردد. کشتار فراگیر اسرا و بازماندگان قبایل مغلوب، سیاست ابداعی چنگیز در برخورد با اکثر دشمنان خویش بوده است. رشیدالدین برجسته ترین مورخ مغول به صراحت از این ابداع چنگیز سخن می گوید