فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱٬۳۹۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
هر واقعه تاریخی باید در بسترِ فرهنگی خاص خود و با توجه به زمان و مکان خاص خود سنجیده شود. تاریخ ایران باستان را تاکنون بیشترْ تاریخ پژوهان غربی نگاشته اند و طبعاً نگرش خاص خود را به تاریخ ایران داشته و چه بسا بستر فرهنگی ایران را درک نکرده اند. امروز می توانیم با بهره گیری از گفتمان فرهنگی، تاریخِ خود را بازنگری کنیم و به یاری نقد فرهنگی بکوشیم درک درستی از حقایق تاریخی پیدا کنیم. یکی از موضوعات بحث برانگیز در تاریخ ایران باستان شورش گئوماته مغ و سرکوب این شورش به دست داریوش و یارانش و به قدرت رسیدن داریوش است. بسیاری از ایران شناسان غربی در صحّت گفته های داریوش تردید کرده اند. به یاری نقد فرهنگی می توانیم با ارزیابی گزارش داریوش یکی از زوایای تاریک شاهنشاهی هخامنشی را آشکار کنیم.
اجلاس رملّه (524 م) و تأثیر آن بر اقتصاد سیاسی دولت های بیزانس و ساسانی در دریای سرخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال 524 م.، نمایندگان دولت های ساسانی، بیزانس، اعراب لخمی و اعراب حمیری در منطقه رملّه در نزدیکی شهر حیره و در حضور پادشاه لخمی، منذر سوم گرد آمدند. موضوع اصلی این اجلاس، مذاکره برای آزادسازی اسیران بلندمرتبه بیزانسی و عقد پیمان صلح میان بیزانس و منذر سوم لخمی بود که با حملاتی ویرانگر توانسته بود ضرباتی مهلک بر این دولت وارد سازد. با این حال در میانه این اجلاس، نماینده دولت یهودی حمیر نیز با به همراه داشتن نامه ای از سوی ذونواس، پادشاه یمن به جمع مذاکره کنندگان اضافه شد. ذونواس که پس از به قدرت رسیدن در یمن، سیاست خصمانه ای علیه حبشیان مسیحی و دولت بیزانس در پیش گرفته بود، خواستار برقراری پیمان اتحادی میان یمن و دولت های ساسانی و لخمیان به عنوان بزرگ ترین رقیبان دولت بیزانس بود. با این همه، نتیجه مذاکرات دیپلماتیک در اجلاس رملّه به عدم همکاری ساسانیان و اعراب لخمی با دولت حمیری انجامید. این موضوع خیلی زود باعث سقوط سلسله حمیریان در یمن به دست اتحادیه بیزانس و آکسوم شد. با سقوط دولت یهودی حمیر، دولت بیزانس موفق شد، حوزه نفوذ خود را بر کرانه های دریای سرخ گسترش دهد و سیاست فعالی را علیه منافع دولت ساسانی در تجارت میان شرق و غرب در پیش گیرد، لذا از مهم ترین ریشه های حمله نظامی ساسانیان به یمن، در سال 570 م. (سال تولد پیامبر اکرم اسلام) و تصرف این سرزمین به منظور بر قراری توازن قوا و در اختیار گرفتن دروازه جنوبی در برابر بیزانس بود.
جایگاه اشکانیان ارمنستان در روابط شاهنشاهی ساسانی با امپراتوری روم در سده سوم میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشکانیان ارمنستان در دوران شاهنشاهی اشکانی به دلیل قرابت سببی و نسبی که با فرمانروایان ایران داشتند و همواره متحد ایران دربرابرِ روم بودند؛ اما با سقوط اشکانیان و روی کار آمدن ساسانیان در ایران فصل جدیدی در روابط ارمنستان با ایران و روم آغاز شد. برخلافِ دوران پیش از آن، که اشکانیان ارمنستان همواره در نزاع بین ایران و روم در صف مقدم مقابله با نفوذ امپراتوری روم بودند، این بار با سقوط اشکانیانِ ایران و روی کار آمدن خاندان ساسانی، از درِ اتحاد با دشمنان ساسانیان درآمدند. در این میان، ساسانیان نیز سیاست پرتنشی را نسبت به ارمنستان در مقابله با امپراتوری روم در پیش گرفتند که در ابتدا منجر به جنگ های پی درپی اردشیر بابکان و جانشینش، شاپور یکم با امپراتوری روم بر سر ارمنستان شد که درنهایت، به موفقیت شاپور در به زیر سلطه درآوردن ارمنستان انجامید. به گونه ای که از اواسط نیمه سده سوم میلادی، ارمنستان تبدل به مرکز فرماندهی نیروهای ساسانی در جنگ با روم شد. در این دوران، شاهان اشکانی ارمنستان برای درامان ماندن از گزند احتمالیِ ساسانیان، به امپراتوری روم پناهنده شدند و از جانب روم بر بخش هایی از ارمنستان غربی که زیر سلطه روم باقی مانده بود، به عنوان شاهان دست نشانده روم حکومت می کردند. نفوذ اشکانیان در ارمنستان تا بدان جا بود که پس از شکست شاهنشاه نرسه از امپراتوری روم در پایان سده سوم، خواستار پذیرش و رجعت دوباره تیرداد، شاهزاده اشکانی شدند که پیش از این ازدستِ نیروهای ساسانی به امپراتوری روم پناهنده شده بود.
خسرو انوشیروان و شکوفایی فرهنگ و تمدن ایران در دورة ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکوفایی فرهنگ و تمدن یک سرزمین پیوند تنگاتنگی با خردمندی و فرهیختگی فرمانروایان آن دارد و اگر این ویژگی ها با بردباری و آزاداندیشی یک فرمانروا همراه شود، نخبگان و اندیشمندان به سوی او روی خواهند آورد. خسرو انوشیروان (531-579 م.) پادشاه فرهیخته و خردمند ساسانیان، چنان که منابع تاریخی ایرانی و ناایرانی گواه اند، هم دانش دوست بود و هم آکنده از بردباری دینی و آزاداندیشی. ازاین رو، در دوره فرمانروایی او دانشمندانی از دیگر سرزمین ها به ایران آمدند که یک نمونه آن، ورود فیلسوفان و پزشکان بیگانه به شهر جندی شاپور در خوزستان بود. خسرو انوشیروان که شیفته دانش و فلسفه بود و همیشه با فیلسوفان و اندیشمندان گفت وگوها و هم اندیشی داشت، تلاش زیادی هم برای گردآوری کتاب های علمی هندی و یونانی و ترجمه ی آنها به زبان پهلوی (= فارسی میانه) انجام داد. همچنین خسرو انوشیروان برای گستراندن امنیّت در ایران، نهادینه کردن فرهنگ کار و کوشش و ایجاد همدلی و یکپارچگی در کشور، که همگی از زمینه های پیدایش و شکوفایی فرهنگ و تمدن ها بوده اند، فعالیت های زیادی کرد. در این پژوهش، کوشش خواهد شد با سودجستن از منابع تاریخی و به روش توصیفی تحلیلی، به اقدامات خسرو انوشیروان برای شکوفایی فرهنگ و تمدن ایرانی پرداخته شود
پیامدهای صلح راندیا؛ تهاجم ترایان و جانشینان او به ارمنستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با هم مرزشدن ایران و روم در زمان مهرداد دوم اشکانی (124تا87پ.م)، رویارویی های پیوﺳﺘﮥ دو قدرت بزرگ برای دستیابی به مناطق مهم مرزی، به ویژه ارمنستان، آغاز شد. در سال 63میلادی، این رویارویی ها به انعقاد پیمان صلح راندیا منجر شد. طبق این پیمان شاخه ای از خاندان شاهنشاهی اشکانی، یعنی ﺳﻠﺴﻠﮥ آرشاکونی، به این شرط قدرت را در ارمنستان به دست گرفتند که به تخت نشستن آنها با ﺗﺄیید و تنفیذ امپراتوری روم صورت گیرد. موفقیت اشکانیان در به تخت نشاندن شاهزاده ای از خاندان خود بر تخت ارمنستان و به وجودآوردن ﺳﻠﺴﻠﮥ آرشاکونی ارمنستان، بعدها زمینه های ناخرسندی روم را فراهم آورد؛ زیرا این پیمان ﻣﺴﺌﻠﮥ ارمنستان را در ظاهر به نفع روم، اما درواقع به نفع ایران خاتمه داده بود؛ چنان که رومی ها به دنبال فرصتی بودند که منافع ازدست رفته در پیمان راندیا را باز پس گیرند. این فرصت در زمان ترایان، امپراتور قدرتمند روم، مهیا شد. ﻧﺘیﺠﮥ این پژوهش ناظر بر این است که تهاجم ترایان در اوایل قرن دوم میلادی، به دنبال بهره مندنبودن روم از پیمان راندیا صورت گرفت؛ لشکرکشی او نخست، موفقیت آمیز بود و او ارمنستان و بین النهرین را به تصرف خود درآورد؛ اما به دنبال آن، اشکانیان باتوجه به شیوﮤ جنگ وگریز خود، موفق شدند رومی ها را با شکست بدرقه کنند. بنابراین اشکانیان بار دیگر بر این ﻣﻨﻂﻘﮥ مهم تسلط یافتند؛ ولی تنش میان دو قدرت بزرگ تا اواخر عمر ﺳﻠﺴﻠﮥ اشکانی بر سر دستیابی بر ارمنستان ادامه پیدا کرد.
ارمنستان و عملیات های نظامی هراکلیوس علیه ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارمنستان از جمله سرزمین های حائل میان ایران و روم در عصر باستان است که از اواسط دوره اشکانیان تا پایان دوره ساسانی، همواره به عنوان یکی از کانون های درگیری میان دو قدرت بزرگ عصر باستان نقش آفرینی کرده است؛ چراکه این سرزمین نه تنها ازلحاظ اقتصادی بلکه ازلحاظ جغرافیایی، سیاسی و استراتژیکی نیز از موقعیّت مناسبی بهره مند بوده است. این پژوهش بر آن است که با استفاده از شیوه پژوهش های تاریخی و با استناد به منابع دست اوّل دوره مورد بررسی، به بررسی نقش و جایگاه ارمنستان در لشکرکشی های هراکلیوس در اواخر دوره ساسانی بپردازد. یافته های این پژوهش بیانگر این است که سپاه ساسانی پس از قتل موریس، نزدیک به دو دهه بر بسیاری از سرزمین های شرقی بیزانس تسلّط پیداکرده بود تا اینکه هراکلیوس با کمک مالی کلیسا، پس از احیا و سازمان دهی نیروها به جای اینکه با نیروهای ایرانی حاضر در قلمرو بیزانس وارد کارزار شود؛ به عقب جبهه در ارمنستان لشکر کشید تا بتواند از این منطقه مهم مناطق غربی ایران ازجمله پایتخت ساسانی را موردحمله خود قرار دهد. سیاست هراکلیوس نتیجه بخش بود و توانست اوّلین پیروزی خود را در ارمنستان به دست آورده، سپس ساسانیان را در نبرد نینوا با شکست قطعی روبرو سازد.
بررسی کاسه ها و پیاله های فلزی هخامنشی از نظر شکل، جایگاه، تزئینات و حوزه پراکنش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر هخامنشی، هنری ترکیبی است که در نهایت ظرافت و زیبایی جلوه گری می کند. یکی از ظریف ترین مصنوعات هنرمندان قلمرو هخامنشی، ظروف فلزی به ویژه کاسه ها هستند. کاسه های هخامنشی یکی از مدارک مهمی است که از مناطق مختلف شاهنشاهی به دست آمده است. برخی از این کاسه ها دارای کتیبه سلطنتی می باشند که حاکی از اهمیّت این گونه از ظروفدر دربار هخامنشی است. این کاسه ها اطلاعات ارزشمندی در زمینه فلزکاری، شیوه تزئینات، تکنیک ساخت، ارتباطات تجاری، اجتماعی، اقتصادی و هنری در اختیار افراد صاحب فن قرار می دهد. پژوهش پیش رو سعی بر آن دارد با نگاهی توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل نقوش، تزئینات و شکل کاسه ها، اهمیّت و جایگاه کاسه های فلزی را در جامعه هخامنشی مورد مطالعه قرار دهد؛ همچنین تلاش می شود بر اساس مطالعات تطبیقی میان کاسه ها و پیاله ها و بررسی حوزه پراکندگی آنها، منشأ اقتباس شکلی و تزئینی در ساخت کاسه های فلزی هخامنشی مشخص و تحلیل گردد. نتایج حاصل از این بررسی حاکی از گستردگی کاسه ها و پیاله های فلزی هخامنشی به ویژه نوع زورقی آن، در سرتاسر شاهنشاهی است. وجود آرایه های گیاهی هم چون گل نیلوفر، روزت و تزئینات بادامی شکلی که در سایر هنرهای هخامنشی مانند نقوش برجسته مشاهده می شود، بر کاسه ها نیز شناسایی شد. به علاوه تا مدت ها پس از سقوط هخامنشیان، سنت ساخت کاسه ها و پیاله های فلزی به سبک آن ها در مناطق مختلف رواج داشت.
نقش سرزمین های شرقی ایلام: اَرجان و ایذه، در انتقال فرهنگ ایلام نو به پارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرزمین ایلام در جنوب غربی ایران که علاوه بر خوزستان شامل زاگرس جنوبی، بوشهر، قسمتی از فارس و همچنین کرمان میشده استکانون یکی از کهنترین تمدنهای ایران باستان محسوب میشد.همجواری قلمروی دولت ایلام نو با پادشاهی آشوریان ، موجب نزاع و درگیری مداوم ایلام با آشور در این دوره شد. سرانجام به دلیل تداوم سیاست خصمانه میان این دو دولت و نیز ادامه حملات آشوریان علیه سرزمین ایلام، دولت مرکزی آن در قرن هفتم پ.م سقوط کرد. هر چند در طی این تهاجمات بخش های مهمی از سرزمین های غربی کشور و از جمله شوش ویران شد، اما به نظر می رسد سرزمینهای شرقی ایلام مانند ناحیه اَرجان و ایذه کماکان توانستند تا حدودی به حیات فرهنگی و اقتصادی خود ادامه دهند و نقش مهمی در انتقال فرهنگ ایلام نو به دربار هخامنشی بازی کنند. در این پژوهش سعی شده است با تکیه به شیوه پژوهشهای تاریخی و استفاده از منابع میانرودانی، ایلامی و هخامنشی به این پرسش پاسخ دهد که چه مکانهایی کانون انتقال فرهنگ ایلام نو به پارس در پیش از تشکیل شاهنشاهی هخامنشی بوده است وتوانستند نقش مهمی در انتقال فرهنگ و سنن ایلامی نو به دوره هخامنشیان ایفا کنند.
جغرافیای تاریخی شهر دوین و جایگاه آن در مناسبات ایران و بیزانس در روزگار ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی جغرافیای تاریخی شهرهایی که در دوره هایی از تاریخ، اهمیت سیاسی، نظامی، اقتصادی و مذهبی ویژه ای داشته اند، باعث می شود که تحلیل و تعلیل دقیق تری از رویدادهای آن دوران صورت گیرد. از جمله این شهرها بایستی به شهر مرزی دوین اشاره کرد که به لحاظ موقعیت جغرافیایی از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ گرچه قدمت این شهر به هزاره سوم پیش از میلاد می رسد، اما رشد و گسترش آن به اواسط قرن چهارم میلادی باز می گردد. به صورتی که در همین زمان جایگزین پایتخت قبلی ارمنستان یعنی آرتاشات شد و پس از انقراض سلسه اشکانیان ارمنستان، به عنوان مرزبان نشین انتخاب گردید. در واقع این پژوهش در پی آن است تا به موقعیت جغرافیایی این شهر پرداخته و به چرایی اهمیت آن در دایره رقابت های ایران و بیزانس بپردازد. برای نیل به این هدف تلاش شده است از شیوه پژوهش های تاریخی (توصیفی تحلیلی) و بر اساس شواهد موجود و نظریات پژوهشگران، استفاده شود. یافته های این پژوهش حاکی از این است که اهمیت سیاسی- نظامی، اقتصادی- تجاری و مذهبی این شهر، برخاسته از موقعیت ژئوپلیتکی آن بود؛ چنان که تصرف این شهر توسط ایران و بیزانس به منزله تسلط بر مناطق بین النهرین و مناطق ساحلی دریای سیاه به شمار می رفت و از این مناطق می توانستند به راحتی مرکز حکومت یکدیگر را مورد تهدید قرار دهند. از لحاظ اقتصادی و مذهبی نیز به عنوان یکی از مراکزی بود که تبادلات تجاری دو کشور در آنجا صورت می گرفت و در مواقع خاص شوراهای دینی در آنجا تشکیل می شد.
ساخت و کارکرد شهر مرزیِ آرتاشاد در مناسبات ایران و روم در دوره ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمانی که در قرن اول پیش از میلاد (ح 92 ق.م) ایران و روم دو قدرت عصر باستان، با یکدیگر هم مرز شدند، درگیری و تنش هایی را با هم آغاز کردند که تا انقراض ساسانیان و ورود اعراب مسلمان همچنان ادامه داشت. شهرهای مرزی، از جمله شهر آرتاشاد، نقش مهمی را در این درگیری ها ایفا کرده اند. بنابراین این پژوهش با توجه به اهمیت موضوع بر آن است تا ساخت و کارکرد شهر مرزی آرتاشاد را مورد واکاوی قرار دهد. یافته های این تحقیق که با رویکردی توصیفی تحلیلی براساس گردآوری منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، نشان می دهد که شهر آرتاشاد توسط آرتاشس پادشاه ارمنستان در قرن دوم پیش از میلاد (ح سال 176 ق.م) ساخته شده است. این شهر که از ساخت مستحکمی برخوردار بوده، از جنبه های ژئوپلیتیکی، سیاسی و نظامی و همچنین اقتصادی و تجاری برای ایران و روم حائز اهمیت بوده است؛ چنان که هرکدام از این قدرت ها درصدد تسلط بر این شهر مهم بودند. دستیابی به این شهر کلید فتح ارمنستان بود و دو قدرت باستانی با تصرف این شهر می توانستند از آن جا به مانند استراحتگاهایی برای لشکرکشی ها، زرادخانه ها استفاده کنند و سرزمین های یکدیگر را مورد تعرّض قرار دهند. از حیث اقتصادی و تجاری نیز تصرف آرتاشاد، که یکی از مراکز گمرکی میان دو امپراتوری مطرح بود، به منزله دستیابی به سود سرشار مالی در این شهر مرزی به شمار می رفت.
پایگاه فرهنگی قلعه جص و کنشت مجوسان در سده های نخستین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ورود اسلام به ایران، فرهنگ و تاریخ پیش از اسلام را گروه هایی از ایرانیان دانش دوست حفظ کردند که در باختر کهگیلویه و خاور ارجان، پیرامون قلعه جص می زیستند. بررسی قلعه جص و جایگاه علمی و فرهنگی آن از اهداف مهم این پژوهش است. قلعه ای که براساس منابع تاریخی، در حفظ تاریخ پادشاهان پیش از اسلام و آداب ورسوم ایرانی و علوم زرتشتی نقش مهمی داشت و از مهم ترین قلعه های اشغال شده توسط اسماعیلیان نزاری در سده پنجم قمری بود. این پژوهش در پی پاسخ به دو پرسش اساسی است: 1. موقعیت دقیق قلعه جص و کنشت مجوسان ارجان کجاست؟ جایگاه قلعه جص در تاریخ علمی و فرهنگی ایران چگونه بوده است؟ روش پژوهش تاریخی تحلیلی است و نتایج پژوهش نیز از راه بررسی میدانی و مطالعات کتابخانه ای، با بهره بردن از داده های باستان شناختی و زبان شناختی و منابع نوشتاری کهن به دست آمده است. قلعه یا دژ جص که امروزه ساکنان منطقه آن را قلعه دِز می نامند، در آغاز دوران اسلامی محل نگهداشت و تدریس کتاب های علمی و تاریخی ایران، به ویژه پادشاهان پیش از اسلام، بوده است. موقعیت استراتژیک این قلعه که در مسیر ارتباطی اَرجان به اصفهان بود و وجود گروه های زرتشتی در پیرامون آن از مهم ترین علت های اشغال آن توسط اسماعیلیان بود. در نزدیکی این قلعه، کنشت مجوسان وجود داشت که باید محل این مکان را در بناهای موسوم به سه گنبدان دانست. از این دو مکان، یعنی قلعه جص و کنشت مجوسان، باید در حکم «پایگاهی علمی و فرهنگی» یاد کرد.
جایگاه سیاسی شهر شوش و دلایل افت سیاسی اقتصادی آن در دورة ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر شوش یکی از شهرهایی است که به دلیل قرار گرفتن در یک موقعیت جغرافیایی خاص، دارای اهمیت ویژه ای در تاریخ ایران بوده است. این شهر، به دلیل داشتن پیشینة تاریخی، به خصوص در دورة ایلامیان و هخامنشیان، از جایگاه و اهمیت ویژه ای برخوردار بود و یکی از مناطق کلیدی و سرنوشت ساز در تاریخ این دوران به شمار می رفت. در عهد ساسانیان، با اینکه شوش در مسیر جادة ابریشم قرار داشت و از اهمیت تجاری- اقتصادی ویژ ه ای برخوردار بود، اما بیشتر مدارک و شواهد نشان دهندة سقوط سیاسی اقتصادی این شهر در این دوره است. این پژوهش، تلاش دارد تا به روش تاریخی و با استفاده از مدارک و شواهد تاریخی و یافته های باستان شناسی، همچنین با تکیه بر منابع این دوران، به جایگاه و اهمیت شهر شوش و دلایل افت و سقوط آن در دورة ساسانیان بپردازد.
نقش بزرگان و نژادگان در محاکمه و مرگ خسرو پرویز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فوریة 628 م. گروهی از بزرگان و هموندان خاندان های نژادة ایرانی و فرماندهان سپاه که از شیوة فرمانروایی و سیاست های خسرو پرویز (590-628 م.) به خشم آمده بودند، در یک شورش بزرگ، خسرو را به زندان انداختند و شیرویه، بزرگ ترین پسر او را به تخت نشاندند. آنها گستاخانه از پادشاهِ دست نشاندة خود، خواهان کشتن خسرو شدند، امّا شیرویه که از سویی نمی خواست دست به خون پدرش بیالاید و از سوی دیگر، در چنگ شورشیان گرفتار شده بود، به اشارة بزرگانِ بیزار از خسرو، در پیغامی به پدرش یکایکِ گناهان او را یادآور شد، تا اگر می تواند پاسخی به آنها دهد، تا شاید بزرگان از ریختن خون او درگذرند. خسرو به زبانی آمیخته با نکوهشِ شیرویه، برای همة کارها و سیاست های خود استدلال هایی آورد و به یکایک گناهان چنان پاسخ داد که حتی شیرویه با شنیدن آنها، بهانه ای برای کشتن پدرش نمی دید، امّا بزرگانْ خشمگینانه کشتن او را خواستار بودند و کامیاب هم شدند. پیغام نامة شیرویه به پدرش را می توان گزارش محاکمة خسرو پرویز نامید که در آن، بزرگان ایرانی از زبان شیرویه ستمگری ها و شیوة زیان آورِ پادشاهی خسرو را یادآور شده اند تا گناهکاری او و حقّانیت بزرگان ایرانی برای همگان آشکار گردد. پاسخ های خسرو به نامه شیرویه هم، دفاعیة خسرو در این محاکمه است که در آن می کوشد حقّانیت و درستی سیاست ها و شیوة فرمانروایی خود را بازگوید. در این جستار، به مطالعة پیغام نامة شیرویه به پدرش و پاسخ های او، و چگونگی محاکمه و کشته شدن خسرو پرویز خواهیم پرداخت و می کوشیم اهمیّت تاریخی این پیغام نامه ها را برای شناخت پاره ای از سیاست های خسرو پرویز و رخدادهای دورة او نشان دهیم.
ستیزة خاندان های نژاده با انگارةحقّایزدیِ شهریاری ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایرانیان در درازای تاریخ ساسانیان، باور داشتند که پادشاه ایران تنها باید هموَندی از تخمه ساسانیان باشد.هموَندان خاندان های نژاده ای همچون اسپاهبد، مهران، کارن، سورن و دیگر خاندان های ایرانی، دست کم تا چند دهة پایانی تاریخ ساسانیان، این انگاره را نادیده نگرفتند و خواستار ستاندن پادشاهی از چنگ ساسانیان نشدند. تنها در شامگاه تاریخ ساسانیان بود که باور به حقِّ ایزدی و خاندانیفرمانروایی ساسانیان، اندکی رنگ باخت و هموَندان پاره ای خاندان های بزرگ خواستار گرفتن تخت پادشاهی ایران شدند. اگرچه آنها چندان کامیاب نبودند و از دیدگاه بیشتر ایرانیان، ربایندة حقِّ ایزدی فرمانروایی ساسانیان انگاشته می شدند، امّا ستیزه های پاره ای خاندان ها با پادشاه بزرگ تیسفون، گذشته از جنگ های خانگی و شورش ها، چنان شالوده های پادشاهی ساسانیان را لرزانید که در یورش عرب ها به ایران، دیگر توانی برای پایداری و جنگ با دشمن وجود نداشت.در این پژوهش، سؤال اصلی این است که خاندان های نژاده و بزرگان ایرانی، از آغاز پادشاهی هرمزد چهارم تا مرگ یزدگرد سوم دربارة حقِّایزدیِ شهریاری ساسانیان چه دیدگاهی داشته اند؟ این جستار نشان خواهد داد که در این برهة زمانی، باور به حقِّ ایزدی خاندان ساسانیان برای فرمانروایی در ایران، سست شده بود و هموَندان پاره ای خاندان های نژاده حتی برای ستاندن تاج و تخت پادشاهی ایران با ساسانیان به ستیزه برمی خاستند.
تأملی بر تاریخ و آثار فرهنگی هپتالیان در ایرانِ عصر ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گستردگی قلمرو ساسانیان گذشته از ثروت و قدرتی که برای شاهنشاهان ساسانی به ارمغان می آورد، در زﻣیﻨﮥ حفظ یکپارچگی ایران مشکلاتی را باعث می شد. نواحی شرقی ایران که با پایتخت و مرکز حکومت فاصله داشت، بیشتر از نواحی دیگر در معرض ناآرامی بود. هجوم اقوام هپتالی و دست اندازی آنها به ایالات شرقی ایران بخش عمده ای از این ناآرامی ها را به وجود می آورد. هپتالیان علاوه برآنکه در مقاطعی از تاریخ بر خط مشی سیاسی و روابط بین المللی ساسانیان تأثیر گذاشتند، در تعیین الگوهای فرهنگی و هنری نیز نقش عمده ای ایفا کردند. بنابراین شناخت این تأثیرات در گرو مطالعه ماهیت قومی و شیوه معیشت هپتالی هاست و به تعیین حدود جغرافیایی قلمرو آنها در ادوار مختلف نیازمند است. با این هدف، مقاله پیش رو با تکیه بر متون تاریخی، وقایع مرتبط با اقوام هپتالی را در شرق ایران تشریح می کند و آثار مادی فرهنگ آنها را به مثاﺑﮥ شواهد تاریخی برمی شمارد. مطالعه توأمان تاریخ، جغرافیای تاریخی و آثار فرهنگی هپتالیان راهگشای رویکرد جدیدی در مطالعه تاریخ و باستان شناسی مناطق شرقی ایران در دوره ساسانی است.
زنان خاندان سلطنتی در دوره اشکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با آنکه اشکانیان نزدیک به پانصد سال حکومت کردند اما شواهد ناچیزی در خصوص زنان این دوره در دست است. زنان خاندان سلطنتی نیز، که معمولاً در بالاترین رده های اجتماعی کشور قرار دارند، از این قاعده مستثنی نیستند. با مطالعة منابع اندک یونانی و رومی و بررسی آثاری از قبیل سکه ها، نقش برجسته ها، الواح بابلی و چرم نوشته های اورامان می توان اطلاعات مفیدی دربارة ملکه ها و زنان خاندان سلطنتی به دست آورد. هدف از این پژوهش بررسی جایگاه زنان خاندان سلطنتی، شناسایی زنان سرشناس و میزان قدرت و فعالیت آنان در دربار است . با بررسی منابع مکتوب و داده های باستان شناختی همچون سکه ها، کتیبه های میخیِ بابلی و چرم نوشته های اورامان نام تعدادی ملکه، ملکة مادر و برخی از زنان در دربار شاهان محلی این دوره شناسایی شد. این اسناد بر اهمیت سیاسی برخی زنان و قدرت کسانی همچون رینو، آنزاز و موزا، تا رسیدن به مقام نایب السلطنگی صحّه می گذارد. در این دوره زنان خاندان شاهی از طریق ازدواج با دولتمردان ارمنی، سلوکی و همچنین مقامات اشکانی، به مثابه ابزاری سیاسی برای تأمین منافع شاهان اشکانی بودند.
پیگیری سنّت های ایرانی در سکّه های اشکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنشاهی اشکانی به عنوان سوّمین سلسله ایرانی حدود پنج سده، نقشی مهم در دنیای باستان ایفا کرد، امّا به سبب کمبود منابع نوشتاری از این دوران، سکّه ها عمده ترین منبع با ارزش برای بازشناسی اندیشه ها و دیدگاه های سیاسی، تاریخی، فرهنگی، هنری و مذهبی شاهان اشکانی هستند. اغلب و بر اساس شباهت هایی که میان نمادهای به کار رفته در سکّه ها با فرهنگ یونانی دیده می شود، اشکانیان را نورسیدگان فاقد فرهنگ می دانند که به تقلید محض یونانی مآبی همت گماشتند، امّا واکاوی ژرف ترسکّه ها در زمینه تصویرنگاری، کتابت و پوشاک می تواند نشانگر احیاء سنّت های ایرانی باشد که این نوشتار با بهره گیری از مطالعات سکّه شناختی و به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی آن می پردازد. بررسی سکّه ها، نمونه هایی را از بازگشت به سنّت های گذشته و ایجاد تعادل میان سنّت های ایرانی شرقی با تمایلات یونانی مآبی در دوره پساهخامنشی و به دست اشکانیان نمایان می سازد.
مظاهر فرهنگ و تمدن سکاها در شاهنامه ی فردوسی
حوزه های تخصصی:
شاهنامه از دو نوع «مظاهر مادی» و «مظاهر غیر مادی» سکاها تأثیر فراوان یافته است که در این پژوهش به بررسی این موضوع در دو بخش اسطوره ای و حماسی شاهنامه پرداخته شده است. در قسمت مظاهر مادی به بررسی «سوگواری»، «میگساری»، «اسب» و «مال دوستی» سکاها در ابیات شاهنامه پرداخته شده است و در قسمت مظاهر غیر مادی از «کینه و نفرت»، «جادو و افسونگری»، «سگزی» و «اعتقاد به مظاهر طبیعت» آن ها در ابیات این کتاب سخن رفته است. در این پژوهش بدین پرسش پاسخ خواهیم داد که مظاهر مادی و غیرمادی سکاها در شاهنامه چه مسایلی هستند؟ آیین ها، مراسم، اعتقادات و دیگر مظاهر قوم سکایی چگونه باعث اعتلا و غنای ادبی، تاریخی و قوم شناسی شاهنامه شده است؟ حماسه ی ملی (شاهنامه) نه تنها بازتاب دهنده فرهنگ دینی زرتشتی، بلکه فرهنگ همه ی قومیّت های ایرانی از جمله سکاها است. در این پژوهش به روش کتابخانه ای و به شیوه ی توصیفی-تحلیلی است که با استفاده از منابع دست اول که اطلاعاتی از مظاهر فرهنگ و تمدن سکاها را بیان نماییم.
القاب و عناوین پادشاهان اشکانی بر روی سکه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین و در دسترس ترین منابع برای شناخت و مطالعه ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی و هنری دوران اشکانی، سکه های باقی مانده از آن دوره است. کتیبه ها و عنوان های درج شده بر سکه های اشکانی، که غالباً به زبان یونانی نوشته شده اند، دارای اهداف و کاربردهای گوناگونی بودند که از آن جمله می توان به کاربرد سیاسی، خانوادگی و قومی، و همچنین ابعاد مذهبی آن ها اشاره کرد. دلیل چنین استفاده ای را می توان از ماهیت سکه ها دریافت که در دنیای آن روز، غیر از کاربرد اقتصادی و تجاری، ابزاری کارآمدی جهت رساندن پیام شاهان اشکانی به جوامعِ مختلفِ تحتِ نفوذشان محسوب می شد. در نیمه دوم پادشاهی اشکانی، رفته رفته عنوان هایی به زبان پهلوی بر سکه ها ظاهر می شوند و در دهه های پایانی این پادشاهی، عنوان های یونانی کاربردِ تبلیغاتی خود را از دست داده و به صورت عنصری کم اهمیت و در بسیاری موارد ناخوانا، در سکه های این دوران باقی می مانند. این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای در کنار بررسی های موزه ای و تحلیل داده های به دست آمده، به روند شکل گیری، ماهیت و دلایل افول جایگاه کتیبه ها در سکه های اشکانی می پردازد.
بررسی علل شکل گیری ایده آلیسم انقلابی مزدک و تأثیر آن در عدم موفقیت این جنبش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشتر پژوهش هایی که در دهه های اخیر به جنبش مزدکی پرداخته اند، ساختار طبقاتی جامعة ایران عهد ساسانی را عامل شکل گیری تندروانة آن دانسته و این موضوع را حاصل ناکارآمدی این بافت اجتماعی می دانند؛ از این رو در صددند به این قیام صورتی منطقی و واقعی ببخشند. در این پژوهش برآنیم نشان دهیم ساختار طبقاتی جامعه ایران باستان که ریشه های عمیقی در واقعیت های جامعة ایرانی داشت، نه تنها عامل بی ثباتی و نارضایتی عمومی نبوده، بلکه مهم ترین عامل ثبات، نیرومندی ساخت و بافت اجتماعی و عنصری مهم در تثبیت و تداوم بنیان قدرت و تولید ثروت بوده است. ایده های مزدک بیشتر حاصل اندیشه هایی است که متأثر از فلاسفه ایده آلیست یونان باستان، در گفتمان گنوسیستی آسیای غربی مقارن با دوران ساسانی و کمی پیش از آن، شکل گرفته بود و ریشه هایی غیر ایرانی و نامأنوس با واقعیت های جغرافیایی اجتماعی ایران داشت. از این رو، این قیام موفق به جذب قشر نخبه و شکل دهی ساختار نوینی از جامعه و حکومت نشد و تأثیرات انقلابی و آرمان خواهانة آن عامل بسیاری از ناکامی های شورش ها و قیام ها گردید.