تاریخ اسلام و ایران
تاریخ اسلام و ایران دوره جدید زمستان 1396 شماره 36 (پیاپی 126) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به مفهوم طبقة متوسط جدید و نحوة گسترش و کارکرد آن در فاصلة زمانی سال های 1342 تا 1357 می پردازد. فرضیة مقاله آن است که این طبقه به موازات رشدِ خود، جایگاه درخور توجهی در مشارکت سیاسی و اجتماعی نیافت و به همین دلیل برخلاف اهدافی که حکومت قبل داشت، به ضد آن حکومت مُبدّل شد. در این راستا دیدگاه های مختلف دربارة مفهوم طبقة متوسط و طبقة متوسط جدید ارائه شده و سپس فرایند تاریخیِ گسترش آن در دوره زمانی مورد بحث این مقاله تبیین شده است. روش تحقیق این مقاله توصیفی تحلیلی است و از نمودارهای مختلف برای بیان بهتر بحث استفاده شده است. در این مقاله تلاش شده تا از مفاهیم و مباحث رایج در جامعه شناسی دربارة طبقات اجتماعی، برای تبیین تحولات تاریخی دورة مورد بحث استفاده شود. منابع این تحقیق هم مطالعات تاریخی و پژوهش های جامعه شناسی و هم برخی منابع اقتصادی هستند. پس این مقاله مضمونی بین رشته ای داشته و می کوشد افقی تاریخی ترسیم نماید تا مبحث مورد نظر، بهتر شناخته شود.
معیارهای سنجشِ نسبت جامعه با جاهلیت در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت جاهلیت و متعلّقات جامعه شناختی آن از حیث ارتباط بسیار نزدیکش با جامعة صدر اسلام، اهمیت و ضرورت دارد. علاوه بر آن، ماهیت و ویژگی های جاهلیت نشان می دهد که باید آن را نه منحصر به قبل از اسلام، بلکه نقطه مقابل اسلام و هر تحول بنیادی صورت گرفته در جوامع انسانی دانست. از نخستین گام های مطالعة نسبت یک جامعه با جاهلیت، دریافت معانی، مفاهیم و مقوله های آن است. در میان منابع موجود در این زمینه، پس از قرآن و احادیث پیامبر(ص)، سخنان علی(ع) اهمیت ویژه ای دارد. این پژوهش، با رویکردی توصیفی و استفاده از روش نظریه بنیاد ، از طریق رفت و برگشت مداوم میان تفکر استقرایی(ایجاد مفاهیم، مقولات و روابط بین آن ها) و تفکر قیاسی(آزمون مفاهیم، مقولات و روابط بین آن ها)، به یافتن معیارهای غالب در سنجش نسبت جامعه با جاهلیت در نهج البلاغه پرداخته است و «ایمان غیرعقلانی» را به عنوان مقوله اصلی در این موضوع پیشنهاد می دهد.
زنان خاندان سلطنتی در دوره اشکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با آنکه اشکانیان نزدیک به پانصد سال حکومت کردند اما شواهد ناچیزی در خصوص زنان این دوره در دست است. زنان خاندان سلطنتی نیز، که معمولاً در بالاترین رده های اجتماعی کشور قرار دارند، از این قاعده مستثنی نیستند. با مطالعة منابع اندک یونانی و رومی و بررسی آثاری از قبیل سکه ها، نقش برجسته ها، الواح بابلی و چرم نوشته های اورامان می توان اطلاعات مفیدی دربارة ملکه ها و زنان خاندان سلطنتی به دست آورد. هدف از این پژوهش بررسی جایگاه زنان خاندان سلطنتی، شناسایی زنان سرشناس و میزان قدرت و فعالیت آنان در دربار است . با بررسی منابع مکتوب و داده های باستان شناختی همچون سکه ها، کتیبه های میخیِ بابلی و چرم نوشته های اورامان نام تعدادی ملکه، ملکة مادر و برخی از زنان در دربار شاهان محلی این دوره شناسایی شد. این اسناد بر اهمیت سیاسی برخی زنان و قدرت کسانی همچون رینو، آنزاز و موزا، تا رسیدن به مقام نایب السلطنگی صحّه می گذارد. در این دوره زنان خاندان شاهی از طریق ازدواج با دولتمردان ارمنی، سلوکی و همچنین مقامات اشکانی، به مثابه ابزاری سیاسی برای تأمین منافع شاهان اشکانی بودند.
بررسی تحول نقش هیربدان در عصر ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر ساسانی با رسمیت یافتن دین زردشتی شاهد قدرت گرفتن روحانیان زردشتی و تشکیل سلسله مراتب آنان و ظهور دو گروه قدرتمند موبدان و هیربدان هستیم. تقریباً همة محققان بر سرِ اینکه پیشینه موبدان عصر ساسانی طایفه مغان مادی بوده است، توافق نظر دارند اما خاستگاه هیربدانِ عصر ساسانی شناخته نیست. بیشتر منابع، جایگاه هیربدان را در استخر پارس گفته و آنان را وابسته به مناسک ایزدبانو اناهیتا دانسته اند. اما پیش از عصر ساسانی از هیربدان در این منطقه خبری نیست و تنها از دسته ای از روحانیان که نگهبان آتش مقدس بودند، نام می رود. آیا هیربدان عصر ساسانی از میان همین روحانیان آتش برخاسته بودند؟ در این مقاله، کوشش شده ارتباط هیربدان با این دسته روحانیان اثبات شود و سپس با استناد به منابع و شواهد، خاستگاه اولیه هیربدان شناسایی شود. بررسی انجام شده نشان می دهد گرچه خاستگاه روحانیان آتش پیش از عصر ساسانی و هیربدان عصر ساسانیْ شهر استخر در جنوب غربی ایران بوده، اما خاستگاه آغازین آنان شمال شرقی ایران بزرگ بوده و از آن منطقه به جایگاه تاریخی خود کوچ کرده اند.
بررسی جرایم اجتماعی در عصر ناصری (1264 – 1313 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جرم پدیدة اجتماعی است که از دیرباز به تناسب هر عصری و هر نسلی، وجود داشته و بنابراین عمری به قدمت عمر جامعة بشر دارد. در یک تعریف کلی جرم یا به عبارتی بزهرا عملی ناپسند و برخلاف مقررات تعیین شده در یک جامعه دانسته اند که در اشکال مختلف در تمامی مقاطع تاریخی وجود داشته و مختصِ جامعه یا فرهنگ خاصی نبوده است. با توجه به اهمیت عصر ناصری به عنوان مقطعی حساس در تاریخ ایران، بررسی جرم به عنوان یکی از پدیده های مهم این دوران می تواند پرده از ابهامات بسیاری در زمینه های ارتکاب جرم اجتماعی بردارد. از این رو در این پژوهش تلاش شده با تکیه بر مستندات تاریخی و همچنین منابع کتابخانه ای موجود و با بررسی آماری جرایم این دوره، ضمن توصیف اوضاع اجتماعیِ عصر ناصری، جرایم اجتماعی این عهد سنخ شناسی و با رویکردی تحلیلی نقش عوامل مختلف در این معضل اجتماعی، به ویژه نقش دوگانه ی حکومت در آن مشخص گردد. براساس یافته های موجود از میان گونه های مختلف جرائم اجتماعی، قتل با 7/58 درصد بالاترین میزان و استعمال تریاک با 2/0 درصد کمترین میزان را به خود اختصاص داده است. گرچه حکومت ناصری اصلی ترین عامل اجرایی در برخورد با مجرمان بود، بااین حال خود به نحوی بستر جرم را مهیا می کرد و در بسیاری از موارد بر میزان آن ها نیز می افزود.
اصول اندیشة سیاسی و نظریه «امامت قهریة» ابن جماعه، با تکیه بر کتاب تحریرالأحکام فی تدبیر أهل الإسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدرالدین ابن جماعه (639-733 ه.ق) قاضی القضات دمشق و قاهره، در روزگاری می زیست که مغولان به سرزمین های اسلامی حمله کردند و خلافت عباسیان را در بغداد منقرض نمودند. این رویداد، نگرانی شدیدی در میان فقیهان و اندیشمندان مسلمان ایجاد نمود. نخستین بار بود که غیرمسلمانان بر بخش وسیعی از سرزمین های اسلامی سلطه می یافتند. در این شرایط، طبیعی بود که طرفداران نهاد خلافت، دربارة نظریة نظام سیاسی در اسلام به تمهیدات جدیدی البته در چهارچوب اندیشة دینی بپردازند تا به این ترتیب بتوانند برای اوضاع سیاسی تازه، توجیه شرعی پیدا کنند. اندیشمندان سنّیِ طرفدار نهاد خلافت، درصدد برآمدند تا به توجیه نظری و شرعی از وضعیت موجود نظام سیاسی بپردازند. پژوهش حاضر سعی دارد اصول اندیشه ها و نظریّات سیاسی ابن جماعه را به شیوه توصیفی تحلیلی تا حدّ امکان وضوح ببخشد. این مقاله نشان می دهد که تحولات سیاسی و اجتماعی عصری که ابن جماعه در آن زندگی می کرد، محرّک و انگیزه ای بود تا وی را به سوی طرح دیدگاه های سیاسی اش سوق دهد و با وجود این که نهاد خلافت اسلامی عملاً از میان رفته بود، باز به مسئلة خلافت اسلامی توجه کند و در این باره به ارائة نظرات و اندیشه های خود بپردازد.
سنخ شناسی عملکرد سیاسی زنان در دستگاه خلافت عباسی (132 656 ه .ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان در صحنة سیاست جهان اسلام، با توجه به سنت ها، عقاید و آموزه های دینی، موقعیت متفاوتی داشته اند. با وجود بحث های فقهی و دینی گسترده در این زمینه، عصر عباسی نقطة عطفی در حیات سیاسی زنان به حساب می آید. در این دوره حرمسرا، یکی از کانون های قدرت و از عوامل تأثیرگذار، در فرایند تحولات سیاسی و رقابت های درباری است. زنان حرم، با استفاده از موقعیت شان در دستگاه خلافت و نفوذ بر خلیفه و خاندان او، امرا و عوامل دربار، به رقابت با دیگر عناصر قدرت پرداخته و در امور سیاسی همانند تصمیمات حکومتی، عزل و نصب ها، توطئه های درباری و... دخالت می کردند که معمولاً در دو قالب نمود پیدا می کرد: عملکردی که با توقع عمومی جامعه از نقش آنها در سیاست انطباق داشت. عملکردی که با این توقع هماهنگ نبود. این پژوهش، با استفاده از رویکردی کمی ، به مقایسة دو عملکرد متوقَع و غیرمتوقَع سیاسی زنان، در دستگاه خلافت عباسی پرداخته است. نتایج این پژوهش، نشان می دهد که سهم فعالیت سیاسی غیرمتوقع زنان، بیش تر از فعالیت سیاسی متوقع است.