فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۳۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
در عصر ساسانی با رسمیت یافتن دین زردشتی شاهد قدرت گرفتن روحانیان زردشتی و تشکیل سلسله مراتب آنان و ظهور دو گروه قدرتمند موبدان و هیربدان هستیم. تقریباً همة محققان بر سرِ اینکه پیشینه موبدان عصر ساسانی طایفه مغان مادی بوده است، توافق نظر دارند اما خاستگاه هیربدانِ عصر ساسانی شناخته نیست. بیشتر منابع، جایگاه هیربدان را در استخر پارس گفته و آنان را وابسته به مناسک ایزدبانو اناهیتا دانسته اند. اما پیش از عصر ساسانی از هیربدان در این منطقه خبری نیست و تنها از دسته ای از روحانیان که نگهبان آتش مقدس بودند، نام می رود. آیا هیربدان عصر ساسانی از میان همین روحانیان آتش برخاسته بودند؟ در این مقاله، کوشش شده ارتباط هیربدان با این دسته روحانیان اثبات شود و سپس با استناد به منابع و شواهد، خاستگاه اولیه هیربدان شناسایی شود. بررسی انجام شده نشان می دهد گرچه خاستگاه روحانیان آتش پیش از عصر ساسانی و هیربدان عصر ساسانیْ شهر استخر در جنوب غربی ایران بوده، اما خاستگاه آغازین آنان شمال شرقی ایران بزرگ بوده و از آن منطقه به جایگاه تاریخی خود کوچ کرده اند.
خسرو انوشیروان و شکوفایی فرهنگ و تمدن ایران در دورة ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکوفایی فرهنگ و تمدن یک سرزمین پیوند تنگاتنگی با خردمندی و فرهیختگی فرمانروایان آن دارد و اگر این ویژگی ها با بردباری و آزاداندیشی یک فرمانروا همراه شود، نخبگان و اندیشمندان به سوی او روی خواهند آورد. خسرو انوشیروان (531-579 م.) پادشاه فرهیخته و خردمند ساسانیان، چنان که منابع تاریخی ایرانی و ناایرانی گواه اند، هم دانش دوست بود و هم آکنده از بردباری دینی و آزاداندیشی. ازاین رو، در دوره فرمانروایی او دانشمندانی از دیگر سرزمین ها به ایران آمدند که یک نمونه آن، ورود فیلسوفان و پزشکان بیگانه به شهر جندی شاپور در خوزستان بود. خسرو انوشیروان که شیفته دانش و فلسفه بود و همیشه با فیلسوفان و اندیشمندان گفت وگوها و هم اندیشی داشت، تلاش زیادی هم برای گردآوری کتاب های علمی هندی و یونانی و ترجمه ی آنها به زبان پهلوی (= فارسی میانه) انجام داد. همچنین خسرو انوشیروان برای گستراندن امنیّت در ایران، نهادینه کردن فرهنگ کار و کوشش و ایجاد همدلی و یکپارچگی در کشور، که همگی از زمینه های پیدایش و شکوفایی فرهنگ و تمدن ها بوده اند، فعالیت های زیادی کرد. در این پژوهش، کوشش خواهد شد با سودجستن از منابع تاریخی و به روش توصیفی تحلیلی، به اقدامات خسرو انوشیروان برای شکوفایی فرهنگ و تمدن ایرانی پرداخته شود
پایگاه فرهنگی قلعه جص و کنشت مجوسان در سده های نخستین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ورود اسلام به ایران، فرهنگ و تاریخ پیش از اسلام را گروه هایی از ایرانیان دانش دوست حفظ کردند که در باختر کهگیلویه و خاور ارجان، پیرامون قلعه جص می زیستند. بررسی قلعه جص و جایگاه علمی و فرهنگی آن از اهداف مهم این پژوهش است. قلعه ای که براساس منابع تاریخی، در حفظ تاریخ پادشاهان پیش از اسلام و آداب ورسوم ایرانی و علوم زرتشتی نقش مهمی داشت و از مهم ترین قلعه های اشغال شده توسط اسماعیلیان نزاری در سده پنجم قمری بود. این پژوهش در پی پاسخ به دو پرسش اساسی است: 1. موقعیت دقیق قلعه جص و کنشت مجوسان ارجان کجاست؟ جایگاه قلعه جص در تاریخ علمی و فرهنگی ایران چگونه بوده است؟ روش پژوهش تاریخی تحلیلی است و نتایج پژوهش نیز از راه بررسی میدانی و مطالعات کتابخانه ای، با بهره بردن از داده های باستان شناختی و زبان شناختی و منابع نوشتاری کهن به دست آمده است. قلعه یا دژ جص که امروزه ساکنان منطقه آن را قلعه دِز می نامند، در آغاز دوران اسلامی محل نگهداشت و تدریس کتاب های علمی و تاریخی ایران، به ویژه پادشاهان پیش از اسلام، بوده است. موقعیت استراتژیک این قلعه که در مسیر ارتباطی اَرجان به اصفهان بود و وجود گروه های زرتشتی در پیرامون آن از مهم ترین علت های اشغال آن توسط اسماعیلیان بود. در نزدیکی این قلعه، کنشت مجوسان وجود داشت که باید محل این مکان را در بناهای موسوم به سه گنبدان دانست. از این دو مکان، یعنی قلعه جص و کنشت مجوسان، باید در حکم «پایگاهی علمی و فرهنگی» یاد کرد.
تأملی بر تاریخ و آثار فرهنگی هپتالیان در ایرانِ عصر ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گستردگی قلمرو ساسانیان گذشته از ثروت و قدرتی که برای شاهنشاهان ساسانی به ارمغان می آورد، در زﻣیﻨﮥ حفظ یکپارچگی ایران مشکلاتی را باعث می شد. نواحی شرقی ایران که با پایتخت و مرکز حکومت فاصله داشت، بیشتر از نواحی دیگر در معرض ناآرامی بود. هجوم اقوام هپتالی و دست اندازی آنها به ایالات شرقی ایران بخش عمده ای از این ناآرامی ها را به وجود می آورد. هپتالیان علاوه برآنکه در مقاطعی از تاریخ بر خط مشی سیاسی و روابط بین المللی ساسانیان تأثیر گذاشتند، در تعیین الگوهای فرهنگی و هنری نیز نقش عمده ای ایفا کردند. بنابراین شناخت این تأثیرات در گرو مطالعه ماهیت قومی و شیوه معیشت هپتالی هاست و به تعیین حدود جغرافیایی قلمرو آنها در ادوار مختلف نیازمند است. با این هدف، مقاله پیش رو با تکیه بر متون تاریخی، وقایع مرتبط با اقوام هپتالی را در شرق ایران تشریح می کند و آثار مادی فرهنگ آنها را به مثاﺑﮥ شواهد تاریخی برمی شمارد. مطالعه توأمان تاریخ، جغرافیای تاریخی و آثار فرهنگی هپتالیان راهگشای رویکرد جدیدی در مطالعه تاریخ و باستان شناسی مناطق شرقی ایران در دوره ساسانی است.
ستیزة خاندان های نژاده با انگارةحقّایزدیِ شهریاری ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایرانیان در درازای تاریخ ساسانیان، باور داشتند که پادشاه ایران تنها باید هموَندی از تخمه ساسانیان باشد.هموَندان خاندان های نژاده ای همچون اسپاهبد، مهران، کارن، سورن و دیگر خاندان های ایرانی، دست کم تا چند دهة پایانی تاریخ ساسانیان، این انگاره را نادیده نگرفتند و خواستار ستاندن پادشاهی از چنگ ساسانیان نشدند. تنها در شامگاه تاریخ ساسانیان بود که باور به حقِّ ایزدی و خاندانیفرمانروایی ساسانیان، اندکی رنگ باخت و هموَندان پاره ای خاندان های بزرگ خواستار گرفتن تخت پادشاهی ایران شدند. اگرچه آنها چندان کامیاب نبودند و از دیدگاه بیشتر ایرانیان، ربایندة حقِّ ایزدی فرمانروایی ساسانیان انگاشته می شدند، امّا ستیزه های پاره ای خاندان ها با پادشاه بزرگ تیسفون، گذشته از جنگ های خانگی و شورش ها، چنان شالوده های پادشاهی ساسانیان را لرزانید که در یورش عرب ها به ایران، دیگر توانی برای پایداری و جنگ با دشمن وجود نداشت.در این پژوهش، سؤال اصلی این است که خاندان های نژاده و بزرگان ایرانی، از آغاز پادشاهی هرمزد چهارم تا مرگ یزدگرد سوم دربارة حقِّایزدیِ شهریاری ساسانیان چه دیدگاهی داشته اند؟ این جستار نشان خواهد داد که در این برهة زمانی، باور به حقِّ ایزدی خاندان ساسانیان برای فرمانروایی در ایران، سست شده بود و هموَندان پاره ای خاندان های نژاده حتی برای ستاندن تاج و تخت پادشاهی ایران با ساسانیان به ستیزه برمی خاستند.
بررسی علل شکل گیری ایده آلیسم انقلابی مزدک و تأثیر آن در عدم موفقیت این جنبش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشتر پژوهش هایی که در دهه های اخیر به جنبش مزدکی پرداخته اند، ساختار طبقاتی جامعة ایران عهد ساسانی را عامل شکل گیری تندروانة آن دانسته و این موضوع را حاصل ناکارآمدی این بافت اجتماعی می دانند؛ از این رو در صددند به این قیام صورتی منطقی و واقعی ببخشند. در این پژوهش برآنیم نشان دهیم ساختار طبقاتی جامعه ایران باستان که ریشه های عمیقی در واقعیت های جامعة ایرانی داشت، نه تنها عامل بی ثباتی و نارضایتی عمومی نبوده، بلکه مهم ترین عامل ثبات، نیرومندی ساخت و بافت اجتماعی و عنصری مهم در تثبیت و تداوم بنیان قدرت و تولید ثروت بوده است. ایده های مزدک بیشتر حاصل اندیشه هایی است که متأثر از فلاسفه ایده آلیست یونان باستان، در گفتمان گنوسیستی آسیای غربی مقارن با دوران ساسانی و کمی پیش از آن، شکل گرفته بود و ریشه هایی غیر ایرانی و نامأنوس با واقعیت های جغرافیایی اجتماعی ایران داشت. از این رو، این قیام موفق به جذب قشر نخبه و شکل دهی ساختار نوینی از جامعه و حکومت نشد و تأثیرات انقلابی و آرمان خواهانة آن عامل بسیاری از ناکامی های شورش ها و قیام ها گردید.
ارزیابی نتایج احتمالی مهاجرت فیلسوفان نوافلاتونی به قلمرو شاهنشاهی ساسانی
حوزه های تخصصی:
بعد از بسته شدن مدرسه آتن در سال 529 میلادی داماسکیوس و شش تن از فیلسوفان نوافلاتونی دیگر در سال 531 آتن را به قصد دربار خسرو انوشیروان ترک گفتند. اما پس از امضای عهدنامه بین خسرو و یوستی نیانوس در سال 532 میلادی از تیسفون نیز بیرون رفتند. چرا که از مفاد این قرارداد، تضمین آزادی و امنیت کامل برای این فیلسوفان بود. شاید مهم ترین نتیجه ی مهاجرت نوافلاتونیان به قلمرو شاهنشاهی ساسانی، سرنوشت این مکتب فلسفی پس از بازگشت شان باشد. در این باره که این فیلسوفان بعد از ترک تیسفون به کدام منطقه رفتند، و آیا حوزه ای فلسفی تشکیل دادند، یا پراکنده شدند، پرسش ها بسیار است. فرضیه برخی پژوهشگران این است که فیلسوفان مورد نظر، پس از پیمان صلح ساسانیان با امپراتوری روم، به منطقه ی حران در سوریه رفتند و کار فلسفی خود را در این منطقه پی گرفتند، به طوری که هسته ی اولیه ی حوزه ی فلسفی حران را تشکیل دادند. در دوره های بعد، اندیشه فلسفی حوزه ی حران به بغداد نیز رسید که می توان این حوزه را حلقه ی اتصال فلسفه ی یونانی با فلسفه ی عربی دانست. پژوهش حاضر، این فرضیه را از آن جهت قابل توجه تر یافته است که می تواند توضیح دهنده ی برخی پرسش های مهم دیگر در تاریخ اندیشه نیز باشد.
سرنوشت فرش بهارستان بعد از نبرد قادسیه (16ق/ 637م)
حوزه های تخصصی:
فرش بافی از مهم ترین صنایع کهن ایرانی است که قدمت آن به دوران اساطیری و عصر هوشنگ، طهمورث و جمشید می رسد. در دوره هخامنشی و اشکانی نیز صنعت فرش بافی مرسوم بوده و فرش های ایرانی به سراسر دنیای آن روز صادر می شده است. با این حال، در دوره ساسانی این صنعت به اوج شهرت خود دست یافت، چنانکه فرش های گران بهایی که در بافت آن حتی از سیم و زر نیز استفاده شد، به حد اعلای تولید گردید. یکی از این نمونه ها، فرش بهارستان است که به نظر می رسد از بزرگترین فرش هایی بود که در زمان ساسانیان بافته شده و دارای رنگ و تاروپودهای مختلف و به انواع گوهرهای ارزشمند تزیین شده بود. بعد از سقوط دولت ساسانی توسط اعراب، سرنوشت این فرش نیز در هاله ای از ابهام قرار گرفت. بر اساس شواهد تاریخی بعد از فتح مداین، فرش بهارستان به دست اعراب مسلمان افتاد. اگرچه درباره فرش بهارستان در منابع اشاراتی پراکنده شده است، اما تاکنون تحقیق مستقلی درباره ویژگی های این فرش و سرنوشت آن پس از فتح تیسفون انجام نشده است. لذا این پژوهش بر آن است تا به روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس منابع و شواهد تاریخی به معرفی ویژگی و سرانجام فرش بهارستان بر اساس منابع این دوران بپردازد.
تأثیر نقوش ساسانی بر منسوجات آندلس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پارچه های ساسانی، گروه مهمی از پارچه های ایرانی هستند که تعدادی از آن ها در موزه ها و مجموعه های شخصی جهان نگهداری می شود. هنر ساسانی بر هنر و تمدن های هم عصر و پس از خود تأثیر گذاشت و این تأثیرگذاری در منسوجات آندلس به خوبی آشکار است. عناصر هنری ساسانی به وضوح در پارچه های آندلس قابل شناسایی است و نقش مایه های مشترکی در منسوجات دو سرزمین دیده می شود. پرسش اصلی این تحقیق این است که، کدام نقوش تزئینی هنر ساسانی در پارچه های بافت آندلس قابل شناسایی است؟ لذا این فرض مطرح می گردد که عناصر ساسانی مورد اقبال پارچه بافان آندلس بوده است.
در این پژوهش، با استفاده از روش تحقیق توصیفی و تطبیقی با استناد به منابع کتابخانه ای و تصویری، تأثیرپذیری نقوش منسوجات آندلسی از نقوش هنری ساسانی بررسی می شود. نقوش مشترکی همچون شیر، گریفین، عقاب و درخت زندگی در پارچه های ساسانی و آندلسی به کار رفته و نقش ترنج ساسانی به عنوان عنصر تزئینی در پارچه های بافت آندلس نیز قابل شناسایی است.
گونه شناسی سکه های طراز ساسانی تبرستان در قرون اول و دوم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهریاران تبرستان پیش از تصرف منطقه از سوی اعراب مسلمان به طور مستقل سکه ضرب می کردند. نقوش کلی سکه ها شباهت بسیاری به مسکوکات ساسانیان دارد، ولی وزن، اندازه، مضامین کتیبه ها و تصاویر در آن با درهم های ساسانی متفاوت است. تاریخ گذاری آنها برخلاف دوره ساسانی (براساس تاریخ آغاز سلطنت هر پادشاه) مبتنی بر سالروز درگذشت یزدگرد سوم است. این تغییرات در سکه های ولات عباسی بیشتر مشهود و گونه های مختلفی از آنها شناسایی شده است. در این پژوهش سعی شده مسکوکات عصر انتقال، گونه های متفاوت سکه های اسپهبدان و ولات عرب شناسایی و از هم تفکیک شوند. نتیجه پژوهش نشان می دهد شاهان مستقل و ولات عباسی به لحاظ نوشتاری و نقوش و علائم بیش از یک گونه سکه داشته اند. این پژوهش با رویکرد تاریخ فرهنگی و با ابزار گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و سنجش سکه ها در موزه ها و مجموعه ها انجام شده است.
تحولات سیاسی و دینی در دوره ی مهرنرسی
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی باغ سازی ایران در دوران ساسانی و اسلامی براساس توصیف های بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باغ به مثابه تمثالی از بهشت، همواره در میان باورهای ایرانیان، جایگاه مقدسی داشته است. برخلاف اندیشه های رایج مبنی بر هویت و ساختار یکسان باغ ایرانی در طول تاریخ، شاخصه های اصلی باغ سازی در ادوار گوناگون بسیار متغیّر بوده است. به نظر می رسد این تفاوت ها با تغییر آیین های دینی که تعاریف متفاوتی از بهشت آرمانی ارائه می دهند، نمود بارزتری یافته و مستلزم تأملی دقیق تر است. این پژوهش سعی بر این دارد تا ضمن بررسی مصادیقی از دوران ساسانی و دستیابی به الگوی کلی باغ سازی در این دوران، تغییرات صورت گرفته در آن با ورود به دوران اسلامی را مورد ارزیابی قرار دهد؛ همچنین با بررسی شاخصه های بهشت آرمانی و مبانی نظری مرتبط با این مقوله در ادیان زرتشت و اسلام، حکمت دستیابی به این الگوها و دلایل تفاوت های کالبدی باغ های این دو دوره مشخص می شود. در این تحقیق، با استناد به آموزه های اوستا و قرآن و سایر منابع دینی، با روش تحقیق تفسیری تاریخی شاخصه های مورد اشاره در توصیف باغ های بهشتی تبیین می شود؛ سپس با روش تطبیقی به بازبینی مبانی نظری باغ سازی ایرانی در دوران ساسانی و اسلامی می پردازیم تا امکان انطباق مؤلفه ها و عناصر باغ ایرانی با مبانی نظری فرهنگ دینی (زرتشتی و اسلامی) فراهم شود. بررسی ها نشان می دهد صفات و مفاهیم نمادین مرتبط با باغ سازی، مبنایی فرهنگی و صبغه ای دینی دارد و ویژگی های خود را از صفات بهشت آرمانی مذهب و آیین حاکم بر جوامع می گیرد و همین تفاوت هاست که به ساختارها و الگوهای کالبدی متفاوت در هر برهه از زمان می انجامد. تمدن ایران در دوره رواج و گسترش آیین های میترایی، مزدیسنا و زرتشتی با تفسیر ویژه از طبیعت به تقدیس آن می پرداخت؛ اما با ورود دین اسلام، احترام به طبیعت جای تقدیس آن را گرفت و به تبع آن، تغییرات کالبدی چشمگیری از منظر برون گرایی درون گرایی، محوربندی، موقعیت قرارگیری، تعداد طبقات کوشک و... در باغ های ایرانی به وجود آمد. بررسی ها حاکی از آن است که کوشک های ساسانی نسبت به اسلامی، بعد درون گرای قوی تری نسبت به طبیعت پیرامونی داشته اند؛ با این حال، مرزبندی و تعریف حریمی مشخص برای باغ، با آغاز دوره اسلامی معنی و مفهوم می یابد. با گذر از دوران ساسانی به اسلامی، محوربندی و تقسیمات کلی پلان باغ ها از تقسیمات دوتایی به الگوی چهارباغ متحول و بر تعداد طبقات کوشک ها نیز افزوده شد.
کرتیر و ظهور سیاست دینی در اوایل دوره ساسانیان
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های عمده ایران در آغاز فرمانروایی ساسانیان، اتحاد و همکاری نزدیکی بود که میان دین و دولت جهت حفظ یگانگی در کشور و تحکیم پایه های حاکمیت ساسانیان پدید آمده بود. در این روزگار رهبری مذهبی کشور به یک روحانی برجسته ای رسید که در طول سده ی سوم در بسیاری از جریانات سیاسی و دینی کشور دخالت عمده ای داشت. کرتیر در این زمان نه تنها فرمانروایی مذهبی کشور را در اختیار گرفت، بلکه حتی به عنوان عامل اصلی سیاست گذاری های دولت نظر خود را در سیاست دینی به شاهنشاه تحمیل کرد. در این پژوهش بر اساس رویکرد تحلیلی و توصیفی؛ بنا به اهمیتی که کرتیر در تثبیت آیین زرتشت به عنوان دین رسمی شاهنشاهی، تحکیم قدرت سیاسی و مذهبی روحانیان زرتشتی و نیز در تثبیت پایه های حکومت ساسانی در سده ی سوم میلادی داشت؛ سعی شده تا اندیشه های دینی ـ سیاسی کرتیر مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد و به این نتیجه می رسد که بر اساس نظریه هژمونی سیاسی «آنتونیو گرامشی» اصولاً کرتیر در برآمدن ساختار دین رسمی ساسانیان و تعیقب گروه های مخالف با دستگاه زرتشتی رسمی، از عملکرد سیاسی تنش هژمونی یا کسب اقتدار از دو رویکرد کسب قدرت سیاسی و ایجاد دستگاه مشروعیت، نقش اساسی ایفا نموده است.
آداب معاشرت و هم نشینی در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایرانیان باستان به آداب معاشرت و هم نشینی اهمیت ویژه ای می داده اند. احترام به پادشاه، بزرگان، پدر و مادر و همچنین ادب سخن گفتن، غذا خوردن، هدیه دادن، رازداری، راست گویی و... از جمله اموری است که ایرانیان به هنگام تعامل با یکدیگر رعایت می کردند. ما این بحث را از دو طریقِ ارتباط با پادشاه و تعامل مردم با همدیگر، از زمان مادها تا پایان حکومت ساسانیان، در این تحقیق بررسی کرده ایم. بنابراین، جستار حاضر در پی آن است که با روش تحلیلی توصیفی به بررسی چگونگی آداب معاشرت و هم نشینی در ایران باستان بپردازد. به نظر می رسد رعایت آداب معاشرت و هم نشینی نسبت به پادشاه در این دوره زمانی، به مرور دارای سازوبرگ و تجملات بیشتر شده و از شاه شخصیتی جداگانه نسبت به دیگران ساخته است. اما، رعایت همین امر در بین مردم، بیشتر مبنا و اساسی اخلاقی داشته و تقریباً در همین مسیر تا پایان به حیات خود ادامه داده است.
بازتاب احیای فرهنگ و سنن عهد ساسانی در دو کتیبه عضدالدوله دیلمی در کاخ تچر تخت جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مکان های مهم در مجموعه تاریخی تخت جمشید، کاخ تچر است. از دیدنی های این کاخ، تعدادی کتیبه است که به پادشاهان، امیران و حاکمان معروف، از پیش از اسلام تا دوره قاجاریه تعلّق دارد. از جمله این کتیبه ها، دو کتیبه عضدالدوله دیلمی است. عضدالدوله در یکی از کتیبه های خود به بیان واقعه حمله ابن ماکان به اصفهان و لشکرکشی به اصفهان برای دفع او می پردازد و کتیبه دوم از خوانده شدن کتیبه ساسانی توسط دو دانشمند ایرانی به فرمان او خبر می دهد. در این مقاله، ضمن بررسی واقعه تاریخی، به نکاتی که می توان از این دو کتیبه استنباط کرد، می پردازیم. پاسخ به این پرسش که چرا عضدالدوله در تخت جمشید از خود کتیبه ای به یادگار گذاشته است، ما را به یکی از سیاست های مهم عضدالدوله یعنی احیای برخی از آداب و سنن ایران باستان، رهنمون می سازد. همچنین، از این کتیبه ها می توان به استفاده از خط و زبان پهلوی در آن دوره و همچنین تسامح مذهبی آل بویه به ویژه عضدالدوله پی برد.
اندیشه بازیابی امپراطوری هخامنشی در میان ساسانیان و نقش اشکانیان در این انتقال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نخستین شاهان حکومت ساسانی اندیشه احیای امپراطوری هخامنشی را همچون ابزاری برای کسب مشروعیت، توجیه حاکمیت و تثبیت قدرت سیاسی خویش به کار گرفتند. با استفاده از این اندیشه و تفکر شاهان ساسانی با معرفی خود به عنوان وارثان و جانشینان قانونی و مشروع هخامنشیان، مدعی مالکیت بر مرزهای آبا و اجدادی خویش شدند. از سویی شواهد نشان می دهد که اشکانیان در انتقال این ایده به ساسانیان نقش زیادی داشتند. دراین مقاله تلاش بر این است تا با استناد به منابع و شواهد موجود در با استفاده از شیوه پژوهش تاریخی نشان داده شود که اولاً، ساسانیان مدعی وراثت هخامنشیان هستند و بر همین اساس مدعی احیاء امپراطوری و مالکیت بر سرزمین های آنان هستند. ثانیاً، ضمن بررسی چگونگی شکل گیری این اندیشه نزد اشکانیان و انتقال آن به ساسانیان نشان داده شود که اندیشه احیای امپراطوری هخامنشی در نتیجه روابط سیاسی ـ فرهنگی اشکانیان و حکومت های ایرانی نژاد آسیای صغیر و متأثر از اندیشه سیاسی حکومت های نامبرده در زمان اشکانیان شکل گرفته و با سنت شفاهی و گذار خاندان های مهم اشکانی به ساسانیان انتقال یافته است.
رونمایی از کتاب""مادیان هزار دادستان""؛تنها مدرک و سند موجود از نظام حقوقى ساسانیان در کتابخانه مجلس
نقش دانشمندان طبرستانی و محیط علمی آن در انتقال دانش عصر ساسانی به تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غالباً در مباحث تاریخ فرهنگ و تمدن ملل مسلمان از نقش تمدن های پیش از اسلام در شکل گیری تمدن مسلمین و یا مراکز علمی موثر در انتقال مواریث علمی گذشته به عالم اسلام سخن به میان می آید. تمدن ایرانی، یونانی، هندی و مصری مهم ترین آنهاست. در یادکرد از مراکز علمی ایران در اواخر دوران ساسانیان نیز به شهر جندی شاپور و یا خراسان، به ویژه نیشاپور و مرو، شاهجان و برخی دانشمندان برآمده از این نواحی و یا مهاجر به آن، اشاره می شود. مسئله ایی که در این مقاله بدان توجه شده آن است که دانشمندان طبرستان و فضای علمی ـ فرهنگی آن چه نقشی در انتقال دانش عصر ساسانی به تمدن اسلامی داشتند؟ به نظر می رسد و فرض بر این است که طبرستان در سده های نخستین هجری، مرکزی فعال در امور علمی در حوزه های مختلف از جمله طب، نجوم و ریاضیات وحتی ادبیات پارسی بوده است. در این پژوهش با استفاده از منابع متنوع و گزارش ها و مستندات تاریخی، به نمونه هایی از دانشمندان این ناحیه اشاره و سپس تبیین و تحلیلی از چگونگی رشد علمی آنان ارائه خواهد شد. آنگاه با اشاره به شواهد تاثیر گذاری علمی آنان بر محیط جدید علمی جهان اسلام، این مقاله در صدد برخواهد آمد تا نقش طبرستان در انتقال دانش عصر ساسانی به دوره اسلامی را پی گیری نموده و نشان دهد.