فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱٬۲۵۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی جایگاه قومیت در برنامه های درسی رسمی و پنهان دوره متوسطه نظام جدید آموزشی در سال تحصیلی 98-97 بود. روش پژوهش در بخش اول پژوهش شامل تحلیل اسنادی و تحلیل محتوای کیفی بود. نمونه گیری در این بخش هدفمند بود و شامل 6 جلد کتاب در قالب بیش از 960 صفحه از کتاب های تاریخ، جامعه شناسی دوره متوسطه دوم می شد. واحد تحلیل محتوا در این بخش؛ متن، تصاویر و فعالیت های کتاب های درسی بود. در بخش دوم پژوهش نیز روش تحقیق کیفی و از نوع قوم نگاری بود و ابزارهایی چون ژورنال های دانش آموزی و مصاحبه های غیررسمی در جمع آوری اطلاعات به کار گرفته شد. در نهایت بر اساس یافته های این پژوهش می توان اذعان داشت که جایگاه قومیت در برنامه های درسی رسمی و پنهان مقطع دوم متوسطه نامطلوب بود.
شناسایی عوامل، ملاک ها و نشانگرهای ارزشیابی کیفیت برنامه درسی پیش دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش ، شناسایی عوامل، ملاک و نشانگرهای ارزشیابی کیفیت برنامه درسی پیش دبستان بود. پژوهش جز پژوهش های نظری-کاربردی که با استفاده از دو روش اسنادی و پدیدارشناسی به بررسی ارزشیابی کیفیت برنامه درسی پرداخت. در این پژوهش از مصاحبه با صاحب نظران در حوزه پیش از دبستان و ارزشیابی استفاده شد. با توجه به هدف،روش نمونه گیری هدفمند بود. بخش اسنادی تعداد 15 مقاله و پدیدارشناسی از10 نفراز اساتید مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. درنتایج تحلیل اسنادی عامل اهداف با 10 ملاک و 59 نشانگر؛ عامل محتوا با 8 ملاک و 35 نشانگر؛ عامل فضا و تجهیزات با 4 ملاک و 12 نشانگر؛ عامل فعالیت های یادگیری با 10 ملاک و 48 نشانگر؛ عامل راهبرد یاددهی-یادگیری با 5 ملاک و 21 نشانگر؛ عامل مربی با 2 ملاک و 12 نشانگر؛ عامل زمان با 4 ملاک و 6 نشانگر؛ و عامل ارزشیابی با 4 ملاک و 14 نشانگر مشخص شدند.
مؤلفه های اخلاق حرفه ای معلمان: مرور سیستماتیک براساس مدل رایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۸
145 - 174
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی مؤلفه های اخلاق حرفه ای معلمان است. رویکرد مقاله کیفی و روش آن مرور سیستماتیک براساس مدل رایت و همکاران (2007) است. جامعه پژوهش، متشکل از 623 مقاله درباره مؤلفه های اخلاق حرفه ای معلمان است که بین سال های 2000 تا 2020 میلادی در مجلات علمی معتبر ارائه شده اند. نمونه پژوهش شامل 29 مقاله است که به صورت هدفمند جمع آوری و بر اساس پایش موضوعی داده ها انتخاب شده اند. داده های مقاله از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها، مؤلفه های اخلاق حرفه ای معلمان در 4 بُعد و 14عامل طبقه بندی شدند. این ابعاد شامل بُعدفردی (مشتمل بر؛ شخصیتی، مهارت های ادراکی، تعهد دینی و آراستگی ظاهری)، بُعد سازمانی (مشتمل بر؛ تعهد، توسعه حرفه ای و ارتباطات)، بُعد اجتماعی (مشتمل بر؛ ارزش های اجتماعی و مناسبات اجتماعی) و بعد فرآیند یاددهی و یادگیری (مشتمل بر؛ رعایت قوانین آموزشی، محتوا، تدریس، ارزشیابی و پژوهش) می باشد.
طراحی الگوی مفهومی برنامه درسی تلفیقی استم (علوم، فناوری، مهندسی، ریاضی) در دوره ابتدایی کشور ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی الگوی مفهومی آموزش استم تلفیقی در دوره ابتدایی کشور ایران انجام شده است. روش پژوهش مورد استفاده در این مقاله تحلیل محتوای کیفی است. جامعه پژوهش شامل کلیه پژوهش</span> </span>های موجود در پایگاه</span> </span>های اطلاعاتی از جمله پروکوئست، اسپرینگر، ساینس</span> </span>دایرکت، گوگل اسکالر، سیج و اریک از سال 2000 تاکنون و اسناد بالادستی نظام تعلیم و تربیت ایران بود. نمونه</span> </span>برداری از هر دو منبع به روش هدفمند انجام شده در بخش پژوهش ها، 46 مقاله و رساله و در بخش اسناد، سند چشم انداز جمهوری اسلامی در افق 1404، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، اهداف و راهنمای برنامه</span> </span>های درسی علوم و ریاضی به عنوان نمونه هدفمند انتخاب شدند. منطق طراحی برنامه</span> </span>های درسی استم تلفیقی در دوره ابتدایی با در نظر گرفتن کانون های تمرکز رویکرد آموزشی تلفیقی استم بر اساس مبانی نظری و تحلیل پژوهش های انجام شده در مورد طراحی و اجرای برنامه</span> </span>های درسی تلفیقی استم استنتاج گردید. سپس الگوی مفهومی بر اساس مدل اکر و منطق برنامه</span> </span>های درسی تلفیقی استم ارائه گردید</span> .</span>
شناسایی و اولویت بندی نیازهای آموزشی معلمان ابتدایی مجری برنامه شهاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۶
167 - 192
حوزه های تخصصی:
: برنامه ملی شهاب با هدف شناسایی، هدایت و حمایت از استعدادهای برتر با همکاری بنیاد ملی نخبگان و وزارت آموزش و پرورش در کلیه مدارس ابتدایی سطح کشور از پایه چهارم تا ششم، انجام می گیرد. در این برنامه معلمان دانش آموزان را در هشت نوع استعداد از جمله کلامی ، ریاضی ، هنری ، فضایی ، حرکات ورزشی ، اجتماعی ، فرهنگ دینی و علوم تجربی با درجه بندی لیست های رفتار دانش آموزان شناسایی می کنند. بنابراین با توجه به نقش اصلی معلمان در شناسایی استعدادهای دانش آموزان ، بررسی نیازهای آموزشی آنها مهم است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی نیازهای آموزشی معلمان دوره ابتدایی مجری برنامه شهاب در شهر نجف آباد انجام گرفت. روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی مجری برنامه شهاب در پایه چهارم، پنجم و ششم شاغل در مدارس شهر نجف آباد در سال تحصیلی97-1396 به تعداد 550 نفر بود. برای نمونه گیری از روش تصادفی طبقه ای متناسب با حجم نمونه استفاده شد. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 225 نفر تعیین شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ی 45 سوالی محقق ساخته بود که نیازهای آموزشی معلمان مجری برنامه شهاب را در هشت استعداد کلامی، ریاضی، هنری، فضایی، حرکتی – ورزشی، اجتماعی، فرهنگ دینی و علوم تجربی در طیف پنج درجه ای لیکرت مورد بررسی قرار می داد. روایی پرسشنامه توسط 5 نفر از متخصصان تأیید تأیید شد. پایایی پرسشنامه از طریق تعیین ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و 93/0 برآورد شد. یافته های این پژوهش با استفاده از آزمون آماری فریدمن نشان داد که نیازهای آموزشی معلمان مجری به ترتیب بیشترین اولویت عبارتند از: استعداد حرکتی- ورزشی، فضایی، اجتماعی، هنری، علوم تجربی، ریاضی، فرهنگ دینی و کلامی. با توجه به میانگین بالای نیازهای آموزشی در حوزه شناسایی هر یک از استعدادها، به جز علوم تجربی بین نظرات معلمان تفاوتی وجود نداشت.
نحوه معرفی جبر در کتاب های درسی ریاضی در دوره های مختلف تاریخی در ایران و ارتباط آن با چگونگی سازماندهی مبحث جبر در کتاب ریاضی پایه هفتم توسط معلمان ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«هدف از این مقاله، بررسی ارتباط بین مبحث جبر در کتاب های درسی گذشته با چگونگی سازماندهی این موضوع توسط معلمان ریاضی در زمان حال است. با این هدف، دو محور مورد مطالعه قرار گرفته است که یکی نحوه آغاز و ارائه مبحث جبر در تاریخ ریاضی ایران و در کتاب های درسی ریاضی در دوره های گذشته در ایران و دیگری، نقش محتوای کتاب های گذشته در شکل گیریِ سازماندهی و تدریس جبر توسط معلمان ریاضی است. روش تحقیق، تحلیل محتوا و تحلیل تاریخی و اسنادی بوده است. این مطالعه نشان داد دانش و روش های آموزشی معلمان منطبق بر محتوای جبر کتاب فعلی ریاضی هفتم نیست و حدود 3/1 دانش آنان، مبتنی بر تجربه های حاصل از محتوای کتاب های درسی گذشته است.»
مقایسه «معلمی کردن» نومعلمان مدارس ابتدایی: آیا نوع دانشگاه محل تحصیل مهم است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۶
41 - 64
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی مقایسه ای معلمی کردن سه گروه از نومعلمان مدارس ابتدائی ایران اختصاص دارد که در شهرستان مراغه در سال تحصیلی 97-1396 فعالیت می کردند. این معلمان از سه طریق «تحصیل در دوره چهار ساله تربیت معلم در دانشگاه فرهنگیان»، «تحصیل در سایر دانشگاههای کشور و شرکت در استخدام پیمانی و گذراندن دوره یکساله تربیت معلم» و «داشتن سه سال فعالیت تدریس در مدرسه به صورت موقت» وارد خدمت معلمی شده بودند. پرسش پژوهش این بود که آیا روش ورود به حرفه معلمی و نوع دانشگاه محل تحصیل بر معلمی کردن تاثیر دارد یا خیر؟ رویکرد حاکم بر پژوهش، رویکرد کمی بود. برای گردآوری داده های لازم از «پرسشنامه» استفاده شد. جامعه پژوهش را معلمان آموزش ابتدایی تشکیل می دادند که از میان آنها، ابتدا معلمان شهرستان مراغه انتخاب شدند و سپس نمونه ای به تعداد 97 نفر برای کسب داده ها انتخاب شد. از طریق نمونه گیری متناسب با حجم، نمونه مربوط به هر گروه انتخاب و پرسشنامه در محل کار آنان توزیع و با مراجعه حضوری، دریافت شد. تحلیل داده های حاصل با بهره گیری از فراوانی و درصد و میانگین نمرات انجام و برای مقایسه گروه ها، آزمون تحلیل واریانس، انجام گرفت. نتایج حاصل نشان داد «معلمی کردن» نومعلمان واردشده با شیوه های متفاوت به مدارس ابتدایی، فاقد تفاوت معنی دار است. یعنی نومعلمانی که دوره چهارساله یا دوره یکساله تربیت معلم را سپری کرده اند همانند معلمانی معلمی می کنند که دوره های رسمی تربیت معلم را سپری نکرده اند. این بدان معناست که تاسیس دانشگاه خاص تربیت معلم، نتوانسته است دستاوردی بیشتر از دانشگاههای دیگر داشته باشد که آموزش رشته مربوط را برعهده دارند. پژوهش به شیوه کمی ممکن است با برخی محدودیت های مربوط به جامعیت و اعتبار مواجه باشد. علیرغم برخی محدودیت های این پژوهش، آنچه حاصل شده نوعی تردید در کارایی دانشگاههای خاص تربیت معلم را آشکار می کن. این دانشگاهها در ایران، دانشجویان خود را بعد ار اتمام تحصیلات دوره متوسطه، انتخاب و پس از استخدام در آموزش و پرورش آنهات را آموزش می دهد. بنابراین، این نوع آموزش با نوعی انتخاب زودهنگام شغل همراه است و پرداخت کمک هزینه تحصیل همراه است. این هر دو سبب افزایش هزینه های تحصیل می شود. بنابراین، این پرسش مطرح است که آیا همچنان می توان از دوره چهارساله تربیت معلم در دانشگاه فرهنگیان با استخدام از ابتدای تحصیل، دفاع کرد؟ آیا دانشگاه فرهنگیان دارای عملکردی اثربخش بوده است؟ داده های میدانی نشان می دهد که موفقیت دوره چهار ساله تربیت معلم برای کسب شایستگی شغلی فعالیت در آموزش ابتدایی، برای دفاع از آن کافی نیست.
دیدگاه معلمان نسبت به تأثیر ریاضی دانشگاهی بر تدریس ریاضی مدرسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۷
155 - 190
حوزه های تخصصی:
در دهه اخیر، یکی از انواع دانش هایی که برای آماده سازی معلمان دبیرستان مورد توجه قرار گرفته، «دانش محتواییِ تخصصی شده ریاضی مدرسه ای» است که تمرکز آن، بر چگونگی ایجاد ارتباط بین ریاضیِ دانشگاهی و ریاضی مدرسه ای است. برای شناسایی این دانش، پژوهشی طراحی شد که هدف اصلی آن، توصیف چگونگیِ استفاده معلمان از ریاضی دانشگاهی در تدریس ریاضی مدرسه ای بود و در آن، 19 معلم ریاضی دبیرستان که همگی تجربه تدریس حسابان را داشتند، به طور داوطلب شرکت کردند. رویکرد این پژوهش کیفی بود و داده های آن، با استفاده از اطلاعات جمعیت شناختی، مصاحبه های نیمه ساختاری، مصاحبه های مکتوب و مشاهده های کلاس درس و یادداشت های میدانی نویسنده اول، جمع آوری شد. در فرایند کاهش نظام وار داده ها و تجزیه و تحلیل نهایی، دو مقوله اصلی شکل گرفت که هرکدام، شامل چندزیرمقوله شدند. مقوله اول «چگونگی استفاده از ریاضی پیشرفته دانشگاهی توسط معلمان در تدریس مدرسه ای» و مقوله دوم «شکاف بین ریاضی مدرسه ای و ریاضی دانشگاهی» بود. توصیه این پژوهش این است که دانشجو- معلمان ریاضی، به درس های محتوایی ویژه ای نیاز دارند که بین ریاضی مدرسه ای ریاضی دانشگاهی، ارتباط برقرار کند؛ همان ریاضیاتی که هدف این پژوهش، شناسایی ماهیت و توصیف آن بود.
اقدامات جاری در تربیت اخلاقی دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان(ارائه یک الگو با رویکرد نظریه داده بنیاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی وضع موجود برنامه درسی تربیت اخلاقی دانشجو معلمان است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه ی آماری شامل کلیه کارگزاران دخیل در برنامه درسی تربیت اخلاقی دانشجو معلمان هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با ده نفر از دانشجو معلمان، سه نفر از دانش آموختگان این دانشگاه، هشت نفر از اساتید دروس تربیت اخلاقی دانشگاه، چهار نفر از معلمان راهنما و سه نفر از معاونین و مسئولان امور فرهنگی دانشگاه فرهنگیان شهر بیرجند جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد.
بررسی متون کتاب های فارسی (بخوانیم) اول تا سوم دبستان بر اساس نظریه شبکه های معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۹
153 - 182
حوزه های تخصصی:
شبکه ی معنایی تعداد زیادی واژه را در شبکه ای مرتبط به هم نمایش می دهد. وجود شبکه های معنایی در یک متن نشانگر انسجام آن متن و در نتیجه، خوانش و یادگیری بهتر آن است. هدف این پژوهش، بررسی شبکه های معنایی، حوزه های عینی و انتزاعی و روابط مفهومی در متون کتاب های فارسی سه سال اول دوره ی ابتدایی بود. پژوهش حاضر، پژوهشی توصیفی – تحلیلی از نوع کیفی است. نتایج به دست آمده عبارتند از: واژه های متون اغلب دروس یا با توجه به عنوان و یا بدون توجه به عنوان، دست کم یک شبکه ی معنایی قابل ترسیم داشتند. روابط مفهومی موجود در بین واژه ها نیز عبارت بودند از: باهم آیی، هم معنایی، تقابل معنایی، شمول معنایی، جزء واژگی و عضوواژگی. در میان این روابط، باهم آیی بیشترین کاربرد و عضوواژگی کمترین کاربرد را داشتند. فراوانی حوزه های عینی نیز از کتاب اول تا سوم به نصف کاهش یافت و حوزه های انتزاعی نیز تقریبا بسامد یکسانی داشتند.
برنامه درسی زیرزمینی در حوزه قومیت در نظام آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش قصد دارد برنامه درسی زیرزمینی را در حوزه قومیت تبیین و شواهد عملی آنرا از محیط مدارس ایران،ارایه کند. رویکرد حاکم بر پژوهش حاضر ، باتوجه به ماهیت موضوع پژوهش ،کیفی است. ابزارها و روش های گرداوری داده ها در این پژوهش، مصاحبه و مشاهده است .براساس نتایج این تحقیق،وقتی در برنامه های درسی رسمی،قومیت ها از جایگاه مناسبی برخوردار نباشند ودر بسیاری از موارد،تحقیر فرهنگی خرده فرهنگ ها را به دنبال داشته باشد،به عبارتی وقتی اشغال فرهنگی در مدارس اتفاق می افتد،در چنین شرایطی، قومیت به عنوان یکی از زمینه های اصلی شکل گیری برنامه های درسی زیرزمینی به شمار می رود.همچنین براساس تحلیل داده ها،7 مضمون اصلی مربوط به این پژوهش عبارتنداز:ارجحیت زبان مادری بر زبان رسمی،تعصب قومییتی ،مخالفت با محتوای برنامه درسی رسمی،بکارگیری نمادهای قومیتی در مدارس،گسترش موسیقی قومیتی و نمادهای آنها ، تحقیر قومیت های دیگر و گسترش افکار تجزیه طلبانه
Assessing Faculty Members’ Curriculum Orientations: A Case Study of University of Kurdistan
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
42 - 52
حوزه های تخصصی:
The purpose of the present study is to measure the dominant curriculum orientation of faculty members at University of Kurdistan. In terms of purpose, this is applied study, and in terms of data collection methods, it is a descriptive survey. The target population consisted of all faculty members who were teaching during the 2014-2015 academic year at University of Kurdistan. To collect the data, the census method was employed due to the limited number of the participants. The data collection tools were the “curriculum orientations inventory (COI)” developed by Cheung and Wong (2002) and modified by Mahlios, Rice and Thomas (2004). The results of the study showed that cognitive process and academic rationalism were the most dominant orientations of the faculty members. The results also showed that there is a positive relationship between the faculty members' curriculum orientation and their expertise.
Modeling, Bedding and Planning in Flipped Learning Process in Educational System of Medical Sciences University of Babul
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
53 - 68
حوزه های تخصصی:
Purpose : The aim of this study was to Modeling, bedding and planning in Flipped learning process in educational system of Medical Sciences University of Babul Methods : The research design was exploratory mixed type. Statistical population in the qualitative section of academic experts and members of the Education and Empowerment Committee of Medical Universities Babol and in the quantitative section; The staff of the Vice Chancellor for Management and Resources Development was the Health and Education Unit of Mazandaran University of Medical Sciences; In the qualitative section, in-depth interviews were conducted with 12 experts using the snowball sampling method, and in the quantitative section, a questionnaire was used to measure the model using the multi-stage relative class method among 310 samples. The validity of the questionnaire was confirmed by face and content method and the reliability was confirmed by Cronbach's alpha method. Data were analyzed by exploratory and confirmatory factor analysis with SPSS and Smart PLS software. Findings : The results showed that the Flipped learning process has 12 dimensions in terms of learning motivation, individual factors, organizational culture factors, structural factors, the establishment of Flipped learning, facilitation measures, organizational barriers and challenges, non-organizational barriers and challenges, bedrock and planning, awareness, quality of education and quality of learning. The results of the quantitative section showed that all dimensions of the research paradigm model were confirmed. Conclusion : It is recommended to the officials of Mazandaran University of Medical Sciences; to provide the necessary conditions for the establishment of Flipped learning, make the necessary arrangements according to the results of the present study
بررسی استقلال هوش از عقلانیت در بین دانشجویان رشته های علوم پایه و علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
222 - 240
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی استقلال هوش از عقلانیت در میان دانشجویان ترم اول رشته های علوم انسانی و علوم پایه انجام گرفت. جامعه این پژوهش، تمام دانشجویان ورودی رشته های جامعه شناسی و روان شناسی از دانشکده علوم انسانی و نیز دانشجویان رشته های فیزیک و ریاضیات از دانشکده علوم پایه که در سال تحصیلی 98-1397 در دانشگاه یاسوج مشغول به تحصیل بودند. جهت انتخاب نمونه، با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی، تعداد 70 نفر دانشجو انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات، با استفاده از مقیاس ارزیابی جامع تفکر عقلانی (CART) که توسط (Stanovich, West & Toplak, 2016) طراحی شده بود و نسخه سوم آزمون هوش وکسلر(WISC-III) انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی برای گروه های مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه و اندازه تأثیر با شاخص (d) کوهن صورت پذیرفت. یافته ها نشان دادند که تفاوت معناداری بین بهره هوشی (کلامی و عملکردی) دانشجویان علوم پایه و علوم انسانی وجود نداشت. همچنین تفاوت معناداری بین بهره عقلانی دانشجویان علوم پایه و علوم انسانی به دست نیامد. اما تفاوت معناداری بین بهره هوشی با بهره عقلانی به دست آمد که نشان داد بهره هوشی دانشجویان بالاتر از بهره عقلانی آنان بود. از طرفی یافته ها نشان دادند که دانشجویان با بهره هوشی بالا و پایین، به طور یکسان مستعد خطاها و سوگیری های شناختی و عقلانی بودند و در نتیجه هوش مستقل از عقلانیت بود.
مرور نقادانه مطالعات انجام شده در حوزه مسائل کلامی ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۷
191 - 212
حوزه های تخصصی:
یکی از راهکارهای توانمندساز دانش آموزان در به کارگیری ریاضی در زندگی روزمره، استفاده از مسائل کلامی است و به دلیل اهمیت این موضوع، در دهه اخیر پژوهش های ایرانی متعددی در این حوزه انجام شده که هدف مطالعه حاضر، مرور نقادانه آنها بود. برای این کار، ابتدا از طریق جستجوی جامع در بانک های اطلاعاتی معتبر در ایران، 136 پژوهش شناسایی شد. با لحاظ کردن معیارهای ورود و خروج مطالعات، 19 پژوهش در حوزه مسائل کلامی ریاضی در بازه زمانی 1388 تا 1398 شناسایی شدند. در گام بعدی، این پژوهش ها ارزیابیِ نقادانه شد. یافته ها نشان دادند که رویکرد روشی اکثر این پژوهش ها، کمّی بود و زمینه های پژوهشی عبارت از چالش های دانش آموزان در حل مسئله، تأثیر روش های تدریس نوین، نقش عوامل شناختی-فراشناختی-عاطفی در حل مسئله کلامی ریاضی، عوامل عصب شناختی و دوزبانگی بودن دانش آموزان در حل مسائل کلامی بودند. در برررسی روش شناسی این پژوهش ها، عامل مهم تهدیدکننده، روایی پژوهش در هر دو رویکرد کمّی و کیفی بود.
Designing and Validating the Optimal Model of Extracurricular Curriculum for Junior High School Students with a Social Harms Prevention Approach
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
122 - 135
حوزه های تخصصی:
Purpose : The aim of this study was to design and validate an extracurricular curriculum model in junior high school with a social harm prevention approach. Methodology : In this study, the methods of qualitative content analysis, documentary method and descriptive-inferential method were used. The samples for data collection were 20 experts in the field of education and 10 sources related to extracurricular activities in education who were selected by non-probability sampling method of snowball or chain. Data collection techniques were semi-structured individual interviews with extracurricular curriculum specialists and qualitative analysis of texts. The data obtained from the interviews were analytically coded and analyzed using SPSS software. Findings : The findings of this study identified the characteristics of extracurricular curriculum elements with social harm prevention approach for purpose, content, teaching learning strategies and evaluation, respectively, and the initial model of extracurricular curriculum with harm prevention approach. The model was approved after validation by exprts and experts and the implementation of adjustments. The results of this research can be used in the design of extracurricular curriculum in junior high school. Conclusion : According to the research findings, students who participate in extracurricular activities have more social adjustment.
Designing an Effective Professional Ethics Model in Training from the Perspective of Heads and Deputies of Education of Tehran Province
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
100 - 109
حوزه های تخصصی:
Purpose : This aim of present research was designing an effective professional ethics model in training from the perspective of heads and deputies of education of Tehran province. Methods : This study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was mixed (qualitative and quantitative). The research population in both qualitative and quantitative sections was the heads and deputies of education in 2019-20 academic years. The research sample in the qualitative section according to the theoretical saturation principle was 40 people who were selected by purposive sampling method and in the quantitative section according to Cochran's formula were 230 people who were selected by multi-stage cluster sampling method. The research instruments were the semi-structured interview and a researcher-made questionnaire whose psychometric indicators were confirmed. Data were analyzed with using methods of open, axial and selective coding, exploratory factor analysis and structural equation modeling in SPSS and LISREL software. Finding : The results of both qualitative and quantitative sections showed that effective professional ethics in training had 40 indicators and 9 components including self-efficacy, scientific responsibility, individual ethics, managerial factors, organizational factors, job ethics, extra-organizational factors, social responsibility and belonging to scientific society. Also, the effective professional ethics model in training had a good fit and all 9 components had a significant effect on the mentioned model (P <0.05). Conclusion : According to the results, planning to improve the effective professions ethics in education is necessary by experts and planners. As a result, they can enhance the components of self-efficacy, scientific responsibility, individual ethics, managerial factors, organizational factors, job ethics, extra-organizational factors, social responsibility and belonging to scientific society
شناسایی ابعاد برنامه درسی مغفول بر اساس تفاوت برنامه درسی آکادمیک و برنامه درسی قصد شده آموزش مفاهیم شهروندی در کتب مطالعات اجتماعی متوسطه دوره اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
157 - 202
حوزه های تخصصی:
آماده سازی و تربیت شهروندان یکی از مهمترین وظایف نظام های تربیتی به خصوص نظام تعلیم و تربیت محسوب می شود. هدف این تحقیق شناسایی ابعاد برنامه درسی مغفول بر اساس تفاوت برنامه درسی آکادمیک، و برنامه درسی قصد شده آموزش مفاهیم شهروندی در کتب مطالعات اجتماعی متوسطه دوره اول بوده است. در این مطالعه از دو روش کیفی منطبق بر منطق استقرایی یعنی تحلیل محتوای کیفی متون، و مطالعه موردی کیفی استفاده شد. در مرحله تحلیل محتوای متون، منابع تحلیل شده عبارت از محتوای کتب مطالعات اجتماعی پایه های هفتم، هشتم و نهم بوده اند، و نمونه برابر با جامعه بوده است. واحد تحلیل، یک درس و واحد ثبت نیز عبارت از یک پاراگراف، یک تصویر و یا یک تکلیف بوده است. در قسمت مطالعه موردی کیفی ، مشارکت کننده ها شامل استادان حوزه مطالعات اجتماعی، و جامعه شناسی دانشگاه های تبریز و ارومیه بوده، و نمونه گیری نیز با رویکرد هدفمند، و مبتنی بر تکنیک نمونه گیری موارد مطلوب انجام شده و با 16 نفر مصاحبه ژرف نگر به عمل آمد. مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل مضمونی، تحلیل شدند. در نهایت مضمون های حاصل از مصاحبه های استادان با مضمون های کتب درسی مقایسه شد. بر اساس نتایج به دست آمده، مضامین آموزش اقتصادی (آشنا نمودن دانش آموزان با شغل های نوین در شبکه های اجتماعی، کمک به دانش آموزان در انتخاب شغل مناسب، تلاش کردن به صورت جدی در زمینه های مالی، آشنایی با مفهوم پس انداز و ساده زیستی)، آموزش خانواده (آشنایی با شیوه های همسر گزینی)، آموزش صلح، حل تعارضات و کشمکش ها- مقاومت در برابر ظالم، و دفاع ازحقوق خود، امنیت، تربیت سیاسی، آموزش مهارت های زندگی، آشنایی با نقش جنسیت، و آموزش تفکر منطقی به عنوان مضمون های مغفول از نظر استادان شناسایی شد.
تحلیل محتوای کتاب های درسی پایه پنجم ابتدایی بر اساس مؤلفه های برنامه درسی آموزش فلسفه برای کودکان مبتنی بر هوش معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۹
115 - 152
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر درصدد تحلیل محتوای کتاب های درسی پایه پنجم ابتدایی بر اساس مؤلفه های برنامه درسی آموزش فلسفه برای کودکان مبتنی بر هوش معنوی است. روش پژوهش توصیفی، شامل تحلیل اسنادی و تحلیل محتوا و رویکرد آن کاربردی بوده و منابع مورد تحلیل جهت شناسایی ابعاد و مؤلفه ها، متن اسناد کتابخانه ای و کلیه کتاب های پایه پنجم ابتدایی بوده است. ابزارهای اندازه گیری، فرم فیش برداری و همچنین سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته بوده و روایی تحقیق از نظر صاحب نظران و متخصصان فلسفه برای کودکان و برنامه ریزی درسی مورد تأیید واقع گردید و پایایی آن نیز از طریق محاسبه ی آلفای کرونباخ 93٪ بیان گشت. در تحلیل محتوا و با استفاده از آنتروپی شانون مؤلفه پیامدهای فردی تفکر فلسفی با ضریب اهمیت 564/0 بیشترین و مؤلفه چیستی فلسفه با ضریب اهمیت 027/0، کمترین توجه را به خود اختصاص داده است.
Comparison of Effectiveness of Reverse and Cooperative Learning Methods on Creativity and Academic Self-Efficacy of Female Senior High School Students
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۲, Autumn ۲۰۲۰
132 - 140
حوزه های تخصصی:
Purpose : The objective of this study was to compare effectiveness of reverse and cooperative learning methods on creativity and academic self-efficacy of female senior high school students. Methodology : This was a quasi-experimental study with pre-test and post-test design and the control group. The study population consisted of female senior high school students in Ahvaz during the academic year 2019-2020. The research sample was 90 people who were randomly selected from three classes of a school and two classes were selected as experimental groups (reverse and cooperative learning) and a class was selected as a control group. Each experimental group was trained in 10 sessions of 75 min by reverse and cooperative learning methods and the control group received no training. The research tools were Abedi (1993) Creativity Test Questionnaire and Morgan-Jinks (1999) Student Efficacy Scale. The data were analyzed by multivariate analysis of covariance and Bonferroni post hoc test using SPSS-22 software. Findings : The study results showed that experimental and control groups were significantly different in terms of creativity and academic self-efficacy (P <0.05). In other words, reverse and cooperative learning methods increased creativity and academic self-efficacy compared to the control group (P <0.05), but no significant difference was found between them in terms of creativity and academic self-efficacy (P> 0.05). Conclusion : Regarding the effectiveness of both learning methods and no significant difference between them, both reverse and cooperative learning methods can be used to increase creativity and academic self-efficacy.