فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱٬۷۰۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
امروزه ام. اس یکی از شایع ترین بیماری ها بشمار می رود که نسبت به سایر بیماری ها پژوهش های روانشناسی اندکی را به خود اختصاص داده است. بنابراین، هدف از این پژوهش، رابطة الگوهای ارتباطی خانواده و ویژگی های شخصیتی با بهزیستی روان شناختی با واسطه گری تاب آوری در بیماران ام. اس در نظر گرفته شد. جامعة آماری پژوهش، تمامی بیماران مبتلا به ام. اس استان فارس هستند که 200 نفر (زن و مرد) از آنها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های ویژگی های شخصیتی NEO (کاستا و مک کری)، ابزار تجدید نظر شدة الگوهای ارتباطی خانواده (کوئرنر و فیتزپاتریک)، تاب آوری بزرگسالان ARS (فریبورگ) و بهزیستی روان شناختی (ریف) پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها علاوه بر روش های توصیفی (میانگین، انحراف معیار و ماتریس همبستگی)، از روش آماری رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. نتایج نشان داد که دو بعد الگوهای ارتباطی خانواده یعنی جهت گیری گفت و شنود و همنوایی از قدرت پیش بینی کنندگی مثبت برای تاب آوری و بهزیستی روان شناختی برخوردار می باشند و از بین پنج عامل ویژگی های شخصیتی، برون گرایی می تواند تاب آوری و بهزیستی روان شناختی را به صورت منفی پیش بینی کند. هم چنین تاب آوری نیز بهزیستی روان شناختی را پیش بینی می کند. به گونه کلی تاب آوری، نقش یک متغیر واسطه گر را برای الگوهای ارتباطی خانواده و ویژگی های شخصیتی با بهزیستی روان شناختی دارد.
اثزبخشی تعاملی هوش معنوی و آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روانی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه میان برونگرایی/ نورزگرایی بهزیستی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ابعاد شخصیت برون گرایی/ نورزگرایی و بهزیستی ذهنی با توجه به نقش واسطه ای ذهن آگاهی بود. در یک مطالعه همبستگی، تعداد 152نفر (61پسر، 91دختر) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه خوارزمی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به فرم کوتاه پرسشنامه تجدید نظر شده شخصیت آیزنک و مقیاس ذهن آگاهی رگه پاسخ دادند. برای ارزیابی بهزیستی ذهنی با توجه به تعریف آن، از دو مقیاس رضایت از زندگی و مقیاس عاطفه مثبت و عاطفه منفی استفاده شد.یافته ها نشان داد برون گرایی با بهزیستی ذهنی و ذهن آگاهی، رابطه مثبت و نورزگرایی با بهزیستی ذهنی و ذهن آگاهی، رابطه منفی دارد. تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد ذهن آگاهی دارای نقش میانجی در رابطه بین برون گرایی و عاطفه مثبت است. همچنین ذهن آگاهی در رابطه بین نورزگرایی و عاطفه منفی و در رابطه بین نورزگرایی و رضایت از زندگی به عنوان واسطه عمل کرده است. سازه ذهن آگاهی می تواند تبیین کننده رابطه تفاوت های فردی در حوزه شخصیت با سلامت روانی باشد.
رابطه ادراک سر و صدا با سرزندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی رابطه ادراک کیفیت صدا با سرزندگی در کارکنان مشاغل اداری و صنعتی مجتمع فولاد مبارکه بود.
روش: بدین منظور 55 نفر از کارکنان بخش اداری و 70 نفر از کارکنان بخش صنعتی به طور تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه ادراک کیفیت صدا با پنج زیرمقیاس مزایای کاهش صدا، موانع کاهش صدا، خوداثربخشی، نگرش نسبت به صدا و القاپذیری و پرسشنامه سرزندگی را به طور همزمان تکمیل کردند.
یافته ها: در کارکنان مشاغل اداری سرزندگی تنها با مقوله خوداثربخشی رابطه معنی دار داشت (05/0p<) و در کارکنان مشاغل صنعتی سرزندگی با مقوله های کاهش صدا و خوداثربخشی دارای رابطه معنِی دار بود (05/0p<).
نتیجه گیری: مقایسه نتایج این پژوهش با یافته های پژوهش های مرتبط، بیانگر اهمیت میزان سروصدا در محیط کار و تاثیر آن بر سرزندگی است. سروصدا با تحت پوشش قرار دادن سایر اصوات، تمرکز کارکنان را از بین می برد و سرزندگی و هشیاری آنها و نهایتاً بهره وری را کاهش می دهد. با استفاده از ابزارهای محافظ شنوایی می توان میزان آزردگی ناشی از سروصدا را کاهش داد و احساس سرزندگی را که نوعی تجربه خاص روانشناختی است در کارکنان ایجاد کرد.
بررسی رابطه بین دلزدگی زناشویی، باورهای بدکارکردی جنسی و احقاق جنسی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف تعیین رابطه بین دلزدگی زناشویی، احقاق جنسی و باورهای بدکارکردی جنسی در زنان صورت گرفته است. روش: در این مطالعه همبستگی از بین زنان متاهل شهر تهران 200 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل، مقیاس دلزدگی زناشویی، شاخص احقاق جنسی هالبرت و پرسشنامه باورهای بدکارکردی جنسی بودند. داده ها با استفاده از آمارتوصیفی ازجمله، فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی از قبیل: ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از وجود رابطه بین دلزدگی زناشویی، احقاق جنسی و باورهای بدکارکردی جنسی در زنان متاهل می باشد. همچنین دلزدگی زناشویی در زنان از روی مؤلفه ها ی مرتبط به باورهای بدکارکردی جنسی قابل تبیین است و از میان مؤلفه ها ی باورهای بدکارکردی جنسی زنان، محافظه کاری و باورهای خود پنداره جسمی بیشترین نقش را در افزایش دلزدگی زناشویی دارا هستند. از دیگر نتایج پژوهش حاضر این است که از میان مؤلفه های باورهای بدکارکردی جنسی زنان، محافظه کاری بیشترین نقش را در کاهش احقاق جنسی زنان متاهل داراست. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد نوع شناخت و باورهایی که زنان متاهل درباره مسائل جنسی دارند تاثیر زیادی بر میزان دلزدگی زناشویی آنها دارد یعنی هرچه باورهای جنسی منفی بیشتر باشد دلزدگی زناشویی بیشتر می شود و تاثیر منفی بر میزان احقاق جنسی زنان خواهد داشت. با توجه به نقش کلیدی باورهای جنسی در زندگی زناشویی پیشنهاد می شود در کلاس های آموزشی پیش از ازدواج، نقش و جایگاه این باورها در میزان رضایت زناشویی و جنسی زوجین آموزش داده شود.
نگرش دانشجویان به مواد مخدر: نقش بازدارنده منع قانونی، ممانعت خانواده، عدم دسترسی به مواد و اعتماد به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش ها نشان داده اند اصلاح نگرش افراد درباره مواد مخدر از نگرش مثبت به منفی می تواند از گرایش و ابتلای آنها به اعتیاد جلوگیری کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی نگرش دانشجویان به مواد مخدر و تعیین نقش منع قانونی، ممانعت خانواده، عدم دسترسی به مواد و اعتماد به خود بود. روش: در این پژوهش از روش زمینه یابی مقطعی استفاده شد. به منظور نیل به هدف پژوهش، مقیاس علاقه به مصرف موادمخدر در بین 400 نفر از دانشجویان شهر دزفول که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده بودند، اجراء شد. یافته ها: تحلیل عاملی نشان داد که مقیاس تک عاملی است و اعتبار آن با روش آلفای کرونباخ برای کل دانشجویان، پسران و دختران به ترتیب، 77/0، 81/0 و 70/0 است. نتایج میزان شیوع نگرش مثبت به مواد مخدر نشان داد که 3/18 درصد دانشجویان گهگاهی فکر مصرف مواد مخدر به مغز شان می زند، 5/12درصد برای یک بار هم که شده دوست دارند مواد مصرف کنند، 8/11 درصد مصرف مواد را رویایی می دانند که مدت ها است در سر دارند، 5/4 درصد اعتقاد داشته اند که یک بار مصرف مواد به امتحانش می ارزد و 5/1 درصد مصرف مواد را برای تفریح و سرگرمی مناسب دانسته اند. 5/10 درصد نیز بیان داشته اند که دوست دارند سیگار بکشند. همچنین، نتایج نشان داد که اگر منع قانونی نباشد 3/9 درصد و اگر ممانعت خانواده نباشد، 5/6 درصد دانشجویان احتمالا مواد مخدر مصرف خواهند کرد. نتایج اعتماد به خود نیز نشان داد که 7/87 درصد پاسخگویان کاملاً مطمئن هستند که هیچ وقت مواد مخدر مصرف نخواهند کرد. نتیجه گیری: می توان برای پیشگیری از مصرف، نقش عوامل قانونی، خانوادگی و ممانعت از دسترسی را تقویت کرده و با روش های بهبود و ارتقاء اعتماد به نفس از مصرف مواد مخدر جلوگیری کرد.
تأثیر مقابله درمانگری بر کاهش تنیدگی زنان مبتلا به اختلال عروق کرونر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: پژوهش حاضر، با هدف مطالعه تأثیر مقابلهدرمانگری بر کاهش تنیدگی زنان مبتلا به اختلال عروق کرونر انجام شد.
روش: جامعه آماری، شامل همه بیماران زن مبتلا به این اختلال بود که در سال 1387 به کلینیک تخصصی قلب فرمانیه تهران مراجعه کردند. پرسشنامه رویدادها و تغییرات زندگی مککابین توسط 100 نفر از زنان بیمار در فاصله سنی 35 تا 55 سال تکمیل شد. سپس، 40 نفر که بالاترین نمره تنیدگی را داشتند بهعنوان نمونه انتخاب شدند. نمونهها بهطور تصادفی به دو گروه 20 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. افراد گروه آزمایش، 10 جلسه با استفاده از روش مقابلهدرمانگری تحت درمان فردی قرار گرفتند. دادهها بهروش تحلیل واریانس با اندازههای مکرر تحلیل شدند.
یافتهها: نمرات کل تنیدگی و تنیدگی با سرچشمه تعارضات و مشکلات درونخانوادگی در گروه آزمایش بهطور معنیداری کاهش یافتند. اجرای پردازشهای آماری با روش تحلیل کوواریانس نیز نتیجه یکسانی داشت.
نتیجهگیری: مقابله درمانگری می تواند تنیدگی زنان دارای اختلالات عروق کرونر را کاهش داده و مطابق مدل نظری مربوطه پیش بینی می شود در دراز مدت سهم تنیدگی در تشدید این اختلالات را کاهش دهد."
کیفیت زندگی در زنان سالمند عضو کانون روزانه جهاندیدگان شهر شیراز 1386(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اثربخشی برنامه آموزشی دلبستگی به جنین بر ارتباط مادر - جنین و سلامت روان زنان باردار
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ارتباط عاطفی بین مادر و نوزاد متولدنشده، به عنوان دلبستگی مادر به جنین بیان می شود. این دلبستگی اولین ارتباطی است که با رابطه مادر و نوزاد بعد از تولد همبستگی معناداری دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش برنامه دلبستگی پیش از زایمان بر دلبستگی مادر به جنین و افزایش سلامت روان زنان باردار بود.
روش : این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه مهار بود. جامعه، شامل زنان بارداری بود که از ابتدای ماه فروردین تا اردیبهشت 93 به بیمارستان صارم مراجعه کردند که از بین آنها نمونه ای به حجم 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شده و 15 نفر در گروه مداخله و 15 نفر در گروه مهار جای دهی شدند. گروه مداخله طی دعوت نامه ای به این کارگاه دعوت شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون دلبستگی مادر به جنین (کرانلی، 1981) و آزمون سلامت روان (لویباند و لویباند، 1995) استفاده شد. کارگاه، هفته ای یک بار در 10 جلسه 90 دقیقه ای برگزار شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری حاصل از داده های مقیاس دلبستگی مادر به جنین و مقیاس سلامت روان نشان داد که آموزش برنامه دلبستگی پیش از زایمان منجر به افزایش دلبستگی مادر به جنین و سلامت روان زنان باردار شده است (001/0 < p).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، پژوهش حاضر کاربردهای بالینی مهمی جهت ارتقاء سلامت روان زنان باردار دارد. یادگیری تکنیک های دلبستگی، باعث افزایش دلبستگی پیش از زایمان و سلامت روان مادران در این دوران شده و با آموزش این تکنیک ها، می توان بستر لازم جهت افزایش سلامت روان مادر و نوزاد را فراهم کرد.
مقایسه کمال گرایی و اختلالات مرتبط در فرزندان اول، وسط و آخر:(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: Sulloway پیشنهاد کرده است که ترتیب تولد بر صفات شخصیت تأثیر می گذارد و فرزندان اول کمال گراتر و روان رنجورتر از فرزندان بعدی می شوند. کمال گرایی در حالت های مرضی ارتباط نزدیکی با اختلالات خوردن، وسواسی جبری و شخصیت وسواسی جبری دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر ترتیب تولد در کمال گرایی، نگرش های خوردن مرضی، اختلال وسواسی جبری و اختلال شخصیت وسواسی جبری بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع تحقیقات پس رویدادی بود. جامعه آماری عبارت بود از کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه های شهید مدنی آذربایجان، آزاد اسلامی و پیام نور تبریز و سراب که در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل بودند. نمونه ای به حجم 790 نفر (259 فرزند اول، 380 فرزند دوم و 181 فرزند آخر) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و با پرسش نامه های کمال گرایی هیل، نگرش های اختلال خوردن، پرسش نامه بازنگری شده وسواسی جبری و مقیاس شخصیت وسواسی جبری پرسش نامه شخصیت چندمحوری بالینی میلون-2 مورد آزمون قرار گرفتند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی و روش تحلیل کوواریانس یک راهه تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که فرزندان اول، وسط و آخر در کمال گرایی، نگرش های خوردن مرضی، اختلال وسواسی جبری و اختلال شخصیت وسواسی جبری تفاوت معنی داری با هم ندارند (10/0 < P).
نتیجه گیری: یافته های تحقیق حاضر نظریهSulloway مبنی بر اثر ترتیب تولد بر صفات شخصیت را تأیید نمی کند.
بررسی تطبیقی باورهای غیرمنطقی، حمایت اجتماعی و سنخ شخصیتی الف بیماران کرونری قلب و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوع بیماری های قلب و عروق در بین مردم کشورهای صنعتی و در حال توسعه در حال افزایش است. با وجود این، م طالعات اندکی تأثیر عوامل روانی و بخصوص عوامل شخصیتی را به عنوان عامل خطر در بیماری های قلبی مورد بررسی قرار داده اند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه بیماران کرونر قلبی با گروه سالم از لحاظ باورهای غیرمنطقی، حمایت اجتماعی و سنخ شخصیتی الف انجام شد. بدین منظور 100 نفر از مراجعه کنندگان به بیمارستان قلب حشمت شهر رشت در محدوده زمانی اردیبهشت تا شهریور 1389 با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. هم چنین، 100 نفر از همراهان بیماران که فاقد بیماری قلبی بودند و از لحاظ برخی متغیر های جمعیت شناسی با گروه حائز بیماری قلبی همسان شده بودند، انتخاب گردیدند که به پرسشنامه های باورهای غیرمنطقی، حمایت اجتماعی و سنخ شخصیتی الف پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین باورهای غیرمنطقی (مؤلفه های نیاز به تأیید ، انتظار بالا از خود، تمایل به سرزنش خود، واکنش به ناکامی، اضطراب، ناامیدی نسبت به تغییر)، حمایت اجتماعی (مؤلفه حمایت خانواده) و سنخ شخصیتی الف بیماران کرونری قلب و افراد عادی تفاوت معنی داری وجود دارد. از این رو، باورهای غیرمنطقی، حمایت اجتماعی و سنخ شخصیتی الف ارتباط تنگاتنگی با بروز و تداوم بیماری عروق کرونری قلب دارند، بنابراین استفاده از مداخلات روانشناختی برای کنترل متغیرهای فوق ضروری به نظر می رسد.