فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱٬۷۰۶ مورد.
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
23 - 36
حوزه های تخصصی:
مقدمه: حاملگی بزرگترین رویداد زندگی یک زن می باشد که برای تمامی زنان واقعه خوشایندی نیست و در مواردی که به درستی مدیریت نشود، استرس زیادی بر مادر و اطرافیان وی وارد می کند. هدف کلی این پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه ترس از زایمان قبل از بارداری و رابطه مدت زمان ازدواج با آن بوده است. روش: پژوهش حاضر از دو بخش آزمون سازی و توصیفی-همبستگی و نمونه آماری 150 زوج مراجعه کننده به مرکز بهداشت شماره یک شهرستان ایذه بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردیدند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS - 24 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها : نشان داد بار عاملی بالاتر از 3/0 مشخص نموده که پرسشنامه از 2 عامل اشباع شده است. این 2 عامل بروی هم در حدود 314/60 برای زنان و 937/69 برای همسرانشان درصد واریانس را تبیین کرده اند. همچنین یافته های همبستگی نشان داد ترس از زایمان با مدت زمان ازدواج برای زنان و برای همسرانشان رابطه ای معکوس دارد. وجود رابطه معکوس بین تحصیلات و سن با ترس از زایمان قبل از بارداری نیز ازجمله یافته های جانبی این پژوهش بوده است . نتیجه گیری: ابزار استانداردشده فارسی "ترس از زایمان قبل از بارداری" دارای ویژگی های روان سنجی قابل قبولی در نمونه ایرانی می باشد. همچنین بین مدت زمان ازدواج و ترس از زایمان رابطه ای معنادار برقرار می باشد
نقش ابرازگری هیجانی و ترس از صمیمیت بر کیفیت روابط بین فردی بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر نقش ابرازگری هیجانی و ترس از صمیمیت بر کیفیت روابط بین فردی بیماران مبتلا به سرطان بود. پژوش حاضر یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و علی – مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان مرکز شهید رمضان زاده یزد بود . از این جامعه با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس تعداد 115 نفر انتخاب شدند . در این تحقیق از پرسشنامه های ابرازگری هیجانی کینگ و امونز ، ترس از صمیمیت دسکاتنر و سلن و کیفیت روابط بین فردی پیرس، ساراسون و ساراسون استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین متغیر ترس از صمیمیت با کیفیت روابط بین فردی بیماران مبتلا به سرطان همبستگی منفی و معنادار (379/0-) و بین متغیر ابرازگری هیجانی با کیفیت روابط ین فردی بیماران مبتلا به سرطان همبستگی مثبت و معنادار (598/0) وجود دارد. همچنین براساس یافته ها 49 % از واریانس کیفیت روابط بین فردی بیماران مبتلا به سرطان به وسیله ی متغیرهای ابرازگری هیجانی و ترس از صمیمیت تبیین می شود.
سواد سلامت و سرطان پستان : مقاله مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
91 - 102
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سواد سلامت، مفهوم گسترده ای است که به شیوه های گوناگونی تعریف شده است. سواد سلامت ظرفیت کسب، پردازش، درک اطلاعات و خدمات پایه برای تصمیمات مناسب بهداشتی است. سواد سلامت به شدت برای بیماران مبتلا به سرطان پستان اهمیت دارد تا درمانگران بتوانند در زمینه ی مجموعه ای پیچیده از تصمیمات مبتنی بر تشخیص و درمان در زمان ناراحتی جسمی و روحی تصمیم گیری کنند.سرطان پستان شایعترین سرطان درمیان زنان در کل دنیا است. با توجه به تاثیر بسزای این بیماری و درمان آن بر روی ابعاد مختلف زندگی، بررسی سطح سواد سلامت بیماران جهت ارتقای سلامت آنها قبل از هر مطالعه ای مفید به نظر می رسد . روش: این مطالعه با هدف مرور بر متون پژوهشی جهان پیرامون سواد سلامت و سرطان پستان انجام شد. در این مقاله مروری بررسی نظام مند کلید واژه health literacy و Breath Cancer در عنوان و چکیده مقالات چاپ شده در پایگاه های علمی معتبر بین المللی مورد جستجو قرار گرفت و کلیه مقالات انگلیسی و مرتبط فهرست شد . یافته ها: سپس خلاصه مقالات بررسی شده و در چند مرحله موارد تکراری و غیر مرتبط از مطالعه حذف گردید و در نهایت مقالات نهایی برای بررسی جامع و استخراج داده ها انتخاب شدند. نتیجه گیری: نتیجه کلی حاصل از این مطالعه این بود که بر اساس مقالات بررسی شده سوادسلامت در پیشگیری از بروز سرطان پستان و مدیریت علائم حاصل از این بیماری میتواند تاثیرگذار باشد.
رابطه ی خصوصیات شخصیتی ، اضطراب ، افسردگی و استرس با وضعیت خودمراقبتی در بیماران همودیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
145 - 156
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اساس درمان بیماران تحت درمان همودیالیز خود مراقبتی مناسب است. این مطالعه با هدف تعیین رابطه متغیرهای روانشناختی (خصوصیات شخصیتی، اضطراب ، افسردگی و استرس ) با وضعیت خودمراقبتی در بیماران همودیالیزی انجام شده است. روش: دریک مطالعه مقطعی 125 نفر بیمار تحت درمان با همودیالیز مزمن مراجعه کننده به بیمارستانهای الزهرا و نور شهر اصفهان در سال 1390 با در نظر داشتن معیارهای ورود و خروج وارد مطالعه شدند و با استفاده از پرسشنامه های پنج عاملی شخصیت، اضطراب و افسردگی بیمارستان و خودمراقبتی مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس داده ها با استفاده از آزمون آماری رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: افسردگی و مسئولیت پذیری دو متغیر روانشناختی رابطه معنی دار با وضعیت خود مراقبتی در بیماران تحت درمان همودیالیز داشتند که اولی رابطه معکوس و دومی رابطه مستقیم دارد. نتیجه گیری: در مدیریت و آموزش بیماران تحت همودیالیز، توجه به ویژگیهای و علایم روانشناختی بیماران ضروری است
اثربخشی برنامه تعامل مادر با کودک بر تنیدگی فرزندپروری و رابطه والدین با کودک دارای آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آسیب شنوایی یکی از پیچیده ترین آسیب های حسی است که بر تنیدگی فرزندپروری و تعامل والد-کودک تأثیر دارد. برنامه تعامل والد-کودک برگرفته از نظریه درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک است که شیلا آیبرگ براساس نظریه ی رفتار کنشگر، روان درمانی سنتی کودک و رشد نخستین کودک تدوین کرده است. این برنامه هم از نظریه ی دلبستگی و هم از نظریه ی یادگیری اجتماعی به منظور دستیابی به شیوه ی فرزندپروری مقتدرانه بهره جسته است. از این رو به نظر می رسد تعامل والد-کودک برای آموزش نحوه تعامل صحیح با کودک و کاهش تنیدگی فرزندپروری؛ بالاخص برای گروه آسیب دیده شنوایی که دارای والدینی شنوا هستند، مؤثر است. والدینی که دارای فرزندی با آسیب شنوایی هستند، ارزیابی شناختی منفی از توانمندی های خود به عنوان والد دارند از این رو باعث کاهش سلامت روانی و بهزیستی والدین می شوند. مطالعه حاضر، با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش تعامل مادر-کودک برای مادران دارای کودک با آسیب شنوایی بر کاهش تنیدگی فرزندپروری و رابطه والدین با کودک انجام شده است. پژوهش حاضر، از نوع نیمه آزمایشی بود و در آن از طرح پیش آزمون-پس آزمون و مرحله پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. نمونه شامل 30 کودک دارای آسیب شنوایی پیش دبستانی و والدین شان بودند که به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برنامه تعامل والد-کودک توسط پژوهشگر تدوین و طراحی گردید. این برنامه شامل تهیه نیازسنجی و تدوین یک سری مؤلفه های برنامه آموزش والدین (مهارت های تعامل کودک مدار و مهارت های والدگری) بود. مهارت های تعامل کودک مدار شامل جایزه دادن، تقلید، بازتاب، توصیف، اشتیاق و جلب توجه و تمرکز مدنظر قرار گرفت، و سپس مهارت های والدگری شامل صدور فرامین خوب، تشویق فرمان برداری، محروم سازی با روی صندلی قرار گرفتن به خاطر نافرمانی و ایجاد قوانین معتبر در خانه تنظیم گردید. سپس آزمودنی های گروه آزمایش برنامه تعامل والد-کودک را در قالب 12 جلسه دو ساعته در طی یک ماه دریافت کردند. برای بررسی تعامل والد-کودک و تنیدگی فرزندپروری از مقیاس رابطه ی والد-کودک و مقیاس تنیدگی والدگری استفاده شد. یافته ها نشان داد که میانگین نمرات در تعامل والد-کودک و تنیدگی فرزندپروری در پدران اثرگذار بوده؛ ولی در مادران، در مقایسه با گروه کنترل در پس آزمون در مقایسه با پیش آزمون افزایش بیشتری یافته است. نتایج این پژوهش اهمیت مشارکت والدین در برنامه آموزشی تعامل والد-کودک به عنوان والد-درمانگر را نشان می دهد. یافته ها همچنین اثربخشی برنامه تعامل والد-کودک بر بهبود رابطه بین والدین با کودک دارای آسیب شنوایی را نیز نشان می دهد.
اثربخشی درمان مبتنی بر مدل ارتقاء کیفیت زندگی بر اضطراب درد زنان مبتلا به بیماری فیبرومیالژیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
143 - 162
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان مبتنی بر مدل ارتقاء کیفیت زندگی بر اضطراب درد زنان مبتلا به بیماری فیبرومیالژیا بود . روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به بیماری فیبرومیالژیا مراجعه کننده به مطب های خصوصی متخصصان روماتولوژی شهر شیراز بود که از میان آن ها 30 بیمار به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس اضطراب درد بود که شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل نمودند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده گردید . یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر مدل ارتقاء کیفیت زندگی در کاهش اضطراب درد بیماران مؤثر بود . نتیجه گیری: به کارگیری درمان های روان شناختی می تواند به کاهش اضطراب درد بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا کمک کند.
Affectively Motivated: Affective Profiles, Motivation, Stress and Energy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۴, December ۲۰۱۹
21 - 32
حوزه های تخصصی:
We used the affective profiles model to investigate individual differences in motivation, stress and energy. The aim was to replicate past findings, but we also focused on matched comparisons within individuals with affective profiles that are similar in one affective dimension and differ in the other in order to predict changes when individuals increase/decrease their experience of positive or negative affect. Methods: <span class="fontstyle2">A total of 567 participants answered the Positive Affect and Negative Affect Schedule, which was used for affective profiling; the Situational Motivation Scale, which measures intrinsic motivation, identified regulation, external regulation, and amotivation; and the Stress-Energy questionnaire. Results: <span class="fontstyle2">Comparisons between the four different profiles, replicating the past findings, showed that individuals with high affective and self-fulfilling profile scored highest in intrinsic motivation, identified regulation, and energy, while they scored lowest in external motivation, amotivation, and the self-fulfilling profile, also lowest in stress. Additionally, the matched comparisons showed, for example, that levels of intrinsic motivation increase when negative affect levels decrease, and positive affect is kept high when positive affect decreases and negative affect is kept low. Conclusions: One important feature of the affective profiles model is the possibility to compare individuals that are similar in one affect dimension but differ in the other (Garcia, 2011, 2017). This way of discussing individual differences helps to predict what changes could be expected when individuals increase or decrease their experience of positive or negative affect. Importantly, the direction of these changes cannot be addressed from cross-sectional data
Predicting corona disease anxiety among medical staffs in Tehran based on Five Factor theory of personality(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۴, December ۲۰۱۹
113 - 126
حوزه های تخصصی:
Objective: The present study aimed to predict corona disease anxiety among medical staff in Tehran based on five-factor theory of personality. Method: In the present descriptive and correlational study, the statistical population included all medical staff in Tehran in 2020, among which 210 physicians, nurse, and other medical staffs were selected based on snowball sampling method. The instruments included Neo-Five Factor Inventory (NEO-FFI), Corona Disease Anxiety Scale (CDAS). Data were analyzed using Pearson’s correlation and Multiple Regression Analysis. Findings: Regression analysis indicated significantly Beta coefficients for openness personality traits (-0.238) and conscientiousness personality traits (-0.249). a statistically significant correlation is observed between openness (39%), neuroticism (-39%), extraversion (37%), conscientiousness (34%), and agreeableness (25%) with coronavirus anxiety at the 99% confidence level. Further, the correlation between each of the dimensions and the mental component of coronavirus anxiety is more compared to that of physical one. Conclusion: Based on the results of multiple regression analysis, the micro-components of openness and conscientiousness could predict the level of total coronavirus anxiety. Considering standard coefficients, conscientiousness plays a more important role in predicting the level of total coronavirus anxiety in medical staffs, which decreases by increasing openness and conscientiousness. Medical staff who are higher in openness and conscientiousness personality traits are lower in corona disease anxiety.
مقایسه سطوح تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت در افراد مبتلا به اختلالات عملکرد تیروئید با گروه سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه سطوح تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده ی سلامت در بیماران مبتلا به اختلالات عملکرد تیروئید با گروه سالم است. پس از بررسی ملاک های ورود و خروج، 200 نفر شامل 1 00 بیمار مبتلا به اختلالات عملکرد تیروئید و 1 00 نفر افراد سالم وارد مطالعه شدند. تمام افراد، با استفاده از پرسش نامه تاب آوری (کونور و دیویدسون) و پرسش نامه سبک زندگی ارتقاء هنده سلامت (والکر و همکاران) سنجش شدند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته های این مطالعه نشان داد که ارتباط تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت در بیماران با اختلالات عملکرد تیروئید با گروه سالم متفاوت است. میانگین نمرات بیماران با اختلالات عملکرد تیروئید در متغیرهای تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده ی سلامت و مؤلفه های آنها (بجز مدیریت استرس) به طور معناداری کم تر از گروه سالم بود. با توجه به اینکه در پژوهش حاضر بیماران با اختلالات عملکرد تیروئید در شاخص های تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده ی سلامت رابطه معنادار شد، به نظر می رسد که سطوح تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده ی سلامت می تواند با بروز اختلالات عملکرد تیروئید مرتبط باشد. یافته های پژوهش حاضر را می توان به عنوان اطلاعاتی مقدماتی درباره ی اقداماتی در راستای ارتقای سازه شخصیتی تاب آوری و بهبود و اصلاح سبک زندگی ارتقاء دهنده ی سلامت، وضعیت بیماران با اختلالات عملکرد تیروئید در نظر گرفت.
مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی و درمان تلفیقی توانبخشی شناختی و تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اچ آی وی دارای مشکلات عصب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
25 - 51
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی و درمان ترکیبی توانبخشی شناختی و تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به HIV دارای مشکلات عصب شناختی پرداخت. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش بود. 46 بیمار مبتلا به اچ آی وی دارای مشکلات عصب شناختی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (23 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش اول درمان توان بخشی شناختی آرام و گروه آزمایش دوم علاوه بر درمان توانبخشی شناختی آرام، درمان تنظیم هیجان بر پایه رفتاردرمانی دیالکتیک را نیز دریافت نمود. شرکت کنندگان، فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران HIV را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری کامل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد یافته ها: در مرحله پس آزمون گروه آزمایشی دوم، بهبود قابل توجهی در کیفیت زندگی داشت. در مرحله پیگیری نیز گروه آزمایش دوم نسبت به گروه آزمایش اول بهبودی بیشتری را نشان داد. با این حال، در مرحله پیگیری، هر دو گروه کاهش اندکی در مقایسه با مرحله پس آزمون داشتند نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان ترکیبی توانبخشی شناختی و تنظیم هیجان در بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به HIV دارای مشکلات عصب شناختی از درمان توانبخشی شناختی به تنهایی، مؤثرتر است.
Investigation of the Relationship Between Health Literacy and Demographic Variables of Yazd City Citizens(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Abstract Objective: Health literacy is the capacity to get, process and realize basic information and services necessary to make proper decisions in the field of health. This study was conducted aimed at determining the relationship between health literacy and demographic variables of Yazd city citizens. Method: This study was a descriptive (cross-sectional) one the population included 385 people living in Yazd city. Data were collected using a researcher-made questionnaire whose validity and reliability were confirmed. After completing the questionnaires, the data analysis was performed using SPSS statistical software, Pearson correlation coefficient and Chi-square test. Results: the results indicate that there is a significant relationship between health literacy and age, gender and marital status. The highest correlation coefficient was observed in the relationship between health literacy and age. Conclusion: Due to the effective demographic variables, it seems that demographic characteristics-based interventions should be designed and implemented in order to improve the health literacy of citizens.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری با درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش فعالیت و کاهش وزن افراد چاق مبتلا به بیماری گرفتگی عروق کرونر قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
53 - 78
حوزه های تخصصی:
مقدمه: چاقی اختلال متابولیکی و سرمنشأ مشکلات سلامتی همچون بیماری های قلبی عروقی است. هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی درمان های شناختی رفتاری و مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش فعالیت و کاهش وزن افراد چاق مبتلا به بیماری گرفتگی عروق کرونر قلبی بود. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشیِ، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیّه افراد چاق مراجعه کننده به کلینیک چاقی بیمارستان سینای تهران بود که هم زمان به بیماری عروق کرونری مبتلا بودند. 45 نفر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی با درمان شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و یک گروه کنترل جای داده شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه فعالیت بدنی بک و شاخص توده بدنی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری گردآوری شد. داده ها با روش تحلیل واریانس آمیخته تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، اثرات درون گروهی درباره شاخص توده بدنی و فعالیت بدنی معنادار بود، اما در ارتباط با اثرات بین گروهی، گروه های آزمایش تنها در فعالیت در اوقات فراغت تفاوت معنادار داشتند. نتیجه گیری: براساس نتایج این مطالعه، می توان این طور بیان کرد که درمان شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی از طریق تغییر سبک زندگی و نیز شناخت های افراد می تواند منجر به کاهش وزن و افزایش فعالیت در افراد چاق مبتلا به بیماری های قلبی شود.
کارآمدی رفتار درمانی شناختی با یا بدون تکنیک های فراشناختی و زولپیدم 10 میلی گرم برای افراد با اختلال بی خوابی مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی کارآمدی رفتار درمانی شناختی با یا بدون تکنیک های فراشناختی و زولپیدم 10 میلی گرم برای افراد با اختلال بی خوابی مزمن بود. پس از بررسی ملاک های ورود و خروج، شش بیمار شامل 4 زن و 2 مرد وارد مطالعه شدند . بیماران به طور تصادفی در سه گروه رفتار درمانی شناختی ( CBT )، رفتار درمانی شناختی به همراه تکنیک های فراشناختی ( CBT+ ) و درمان با داروی زولپیدم 10 میلی گرمی قرار گرفتند. تمام بیماران، شش مرتبه با استفاده از ابزارهای پژوهش مورد سنجش قرار گرفتند. داده ها با استفاده از درصد بهبودی، شاخص معنی داری بالینی، اندازه ی اثر و بهبودی تشخیصی تجزیه و تحلیل شدند. یافته های این مطالعه نشان می دهد که طی مراحل پس از درمان و پیگیری، بیماران که CBT+ دریافت کرده بودند دارای بازدهی خواب و کیفیت خواب بالاتری نسبت به بقیه بیماران بودند. بین دو گروهی که درمان CBT+ و CBT دریافت کرده بودند، تفاوت معناداری مشاهده نشد اما هر دو گروه بر زولپیدم 10 میلی گرمی، برتری داشتند. همچنین، بیمارانی که درمان زولپیدم 10 میلی گرمی دریافت کرده بودند، نتوانستند دستاوردهای درمانی را طی مراحل پیگیری حفظ کند. افزودن تکنیک های فراشناختی به CBT توانست کارآمدی آن را افزایش دهد. یافته های پژوهش حاضر را می توان به عنوان اطلاعاتی مقدماتی درباره روش های افزایش کارآمدی رفتار درمانی شناختی برای اختلال بی خوابی مزمن در نظر گرفت.
Premature Termination of Psychotherapy in Outpatient Clinic Settings: Structural effects of Patients’ Expectations, Treatment Tolerance, Therapists’ Competencies and Therapeutic Alliance(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۴, December ۲۰۱۹
33 - 44
حوزه های تخصصی:
Objective: A great number of patients leave psychotherapy prior to the end of treatment. The present study predicts the premature termination of individual psychotherapy based on patients’ expectations and tolerance and therapists’ competencies with the mediating role of therapeutic alliance. Method: In this descriptive cross-sectional study, 317 patients referred to Mental Health Clinics, Pain Clinics and Substance Use Treatment Centers in Mashhad, Iran were selected by random sampling. The data were collected by Distress/Endorsement Validation Scale, Working Alliance Inventory-Short Revised, the Milwaukee Psychotherapy Expectations Questionnaire, and Outcome Questionnaire. The data were analyzed by SPSS-19 and structural equation modeling with LISREL-8.80 software. Results: The examined model indicated good fitness for the data observed (RMSEA=0.02, GFI=0.99, AGFI=0.99, NFI=1, CFI=1, IFI=1, RMR=0.00253, P value=0.90). Psychotherapy expectations (γ=-0.40) and therapists’ competencies (γ=-0.29) directly influenced the premature termination of individual psychotherapy. Treatment tolerance (γ=-0.17) directly affected the premature termination of individual psychotherapy. Therapeutic alliance (β=-0.13) had an impact on the premature termination of individual psychotherapy. Psychotherapy expectations (γ=0.42) and therapists’ competencies (γ=0.54) significantly influenced the therapeutic alliance, thereby affecting the premature termination of individual psychotherapy. Conclusions: Psychotherapy expectations, treatment tolerance, therapists’ competencies and therapeutic alliance interactively effect in the premature termination of psychotherapy and therefore on the health outcomes of patients. This finding did develop insights into designing the tailored interventions to resolve premature termination and improve the outcomes of psychotherapeutic interventions. Furthermore, clinicians must be concerned with these factors in the clinics and healthcare centers to enhance the successful termination of psychotherapy.
اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی و رضایت مندی از زندگی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
153 - 167
حوزه های تخصصی:
مقدمه :هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی و رضایت مندی از زندگی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس بود. روش : روش پژوهش حاضر به شیوه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود که بر روی 30 زن مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند، انجام شد. مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای دو جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد، در حالی که گروه گواه در این مدت هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. پس از اتمام جلسات، پس آزمون و سه ماه بعد از مداخله، پیگیری بر روی دو گروه آزمایش و گواه انجام شد. تحلیل داده های خام با استفاده از آزمون های توصیفی و استنباطی از جمله آنالیز کوواریانس صورت گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش انعطاف پذیری شناختی و رضایت مندی از زندگی(001/0>P) مبتلایان تأثیر معنی داری داشته است. این نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ گردید. نتیجه گیری: باتوجه به تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش انعطاف پذیری شناختی و رضایت مندی از زندگی مبتلایان و تداوم اثر آن، به کارگیری این روش در همه سطوح پیشگیری و درمان مبتلایان به بیماری های جسمی ضروری به نظر می رسد.
رابطه طرحواره های ناسازگاراولیه با اضطراب بیماری: نقش واسطه ای اجتناب تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای اجتناب تجربی در رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با اضطراب بیماری انجام شد. پژوهش به روش همبستگی بر روی 308 نفر از دانشجویان دانشگاه قزوین که به روش در دسترس انتخاب شدند انجام شد. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه های طرحواره یانگ، خودبیمارانگاری ایوانز و مقیاس پذیرش و عمل هیز جمع آوری شدند. تحلیل داده ها با روش رگرسیون گام به گام نقش معنادار طرحواره های حوزه های خودگردانی - عملکرد مختل و محدودیت های مختل را در اضطراب بیماری نشان داد. همچنین نقش طرحواره های آسیب پذیری نسبت به ضرر و بیماری و استحقاق/ بزرگ منشی در اضطراب بیماری معنادار بود. می توان نتیجه گیری نمود که طرحواره های ناسازگار اولیه و اجتناب تجربه ای مکانیسم های اثرگذار در تداوم اضطراب بیماری هستند
اثربخشی بسته امیددرمانی مبتنی بر رویکرد مثبت نگر بر خودکارآمدی و احساس تنهایی بیماران پارکینسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
73 - 92
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بروز بیماری های مزمن همچون پارکینسون، علاوه بر سلامت جسمی، سلامت روان شناختی مبتلایان را نیز با آسیب جدی مواجه می سازد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بسته امیددرمانی مبتنی بر رویکرد مثبت نگر بر خودکارآمدی و احساس تنهایی بیماران پارکینسون انجام گرفت . روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل افراد مبتلا به بیماری پارکینسون شهر اصفهان در سه ماهه زمستان سال 1397 بود. در این پژوهش تعداد 40 فرد مبتلا به بیماری پارکینسون با روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند (20 بیمار در گروه آزمایش و 20 بیمار در گروه کنترل). گروه آزمایش مداخله آموزشی امیددرمانی مبتنی بر رویکرد مثبت نگر را طی سه ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدی (شرر و آدامز، 1982) و پرسشنامه احساس تنهایی (راسل، 1996) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار آماری 23SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت . یافته ها: نتایج نشان داد که بسته آموزشی امیددرمانی مبتنی بر رویکرد مثبت نگر بر خودکارآمدی و احساس تنهایی بیماران پارکینسون تأثیر معنادار دارد (0001/0>p). این در حالی بود که این تأثیر در مرحله پیگیری نیز ثبت خود را حفظ کرده بود . نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که بسته آموزشی امیددرمانی مبتنی بر رویکرد مثبت نگر به دلیل برخورداری از روش های امیددرمانی و روان درمانی مثبت نگر، می تواند منجر به بهبود خودکارآمدی و احساس تنهایی بیماران پارکینسون شود.
رابطه باورهای فرانگرانی و نشانه های یائسگی با حس انسجام درونی در زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
68 - 81
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه باورهای فرانگرانی و نشانه های یائسگی با حس انسجام درونی در زنان یائسه 50 تا 55 ساله انجام گرفت. برای انجام این پژوهش 160 زن یائسه 50 تا 55 ساله، به روش نمونه گیری دردسترس از بین زنانی که به متخصصین زنان و زایمان سطح شهر تهران مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند. روش این پژوهش توصیفی- همبستگی بود و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های باورهای فرانگرانی ولز (ANTI)، نشانه های یائسگی (MRS) و مقیاس حس انسجام درونی آنتونوسکی استفاده شد. تحلیل داده ها نیز با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره انجام گرفت. همانطور که همبستگی منفی معناداری بین باورهای فرانگرانی با حس انسجام (05/0>P و 290/0-=r) و بین نشانگان یائسگی با حس انسجام (01/0>P و 349/0-=r) وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره حاکی از آن بود که باورهای فرانگرانی و نشانگان یائسگی، حس انسجام درونی را به طور معناداری در جهت منفی پیش بینی می کنند (05/0˂P). یا توجه به نتایج حاصله می توان گفت که زنانی که در سنین یائسگی قرار دارند، به دلیل شرایط سنی شان، با مشکلات جسمی و روانی عدیده ای دست و پنجه نرم می کنند بنابراین این افراد نیازمند توجه از طرف اعضای خانواده و نظام های سلامت می باشند