فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۱٬۲۷۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر بازی های زبانشناختی بر رشد آگاهی واج شناختی کودکان مقیم شیرخوارگاه یا مرکز شبه خانواده بررسی شد.نمونه ای شامل 24کودک پسر بی سرپرست وبدسرپرست سنین 4-5 سال بودکه در مراکز شبه خانواده نگهداری بود که به تصادف در دو گروه آزمایش(12نفر) و گروه گواه(12نفر) قرارگرفتند و پرسشنامه آگاهی واج شناختی که شامل خرده مقیاس آگاهی هجایی،آگاهی درون هجایی وآگاهی واجی بود به عنوان پیش آزمون و پس آزمون اجرشد و کودکان گروه آزمایش ده جلسه بازی درمانی مبتنی بر بازی های زبانشناختی را دریافت کردند.نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد کودکانی که بازی های زبان شناختی را دریافت کرده بودند، در پس آزمون افزایش معناداری در آگاهی واج شناختی در مقایسه با گروه گواه داشتند. یافته های این پژوهش حکایت از آن دارد که ارائه برنامه های آموزشی- توانبخشی در قالب بازی های زبان شناختی می تواند موجب افزایش آگاهی واج شناختی و ظرفیت های زبان شناختی کودکان مقیم شبه خانواده شود و می تواند در کار بالینی در قلمرو پیشگیری و ترمیم زمینه سازهای مشکلات خواندن در پرورشگاه ها و مهدهای کودک بکارگرفته شود.
هرمنوتیک فلسفی گادامر و دلالت های آن برای خودفهمی، دگرفهمی و باهم فهمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش ، بررسی وتحلیل هرمنوتیک فلسفی گادامر و دلالت های آن برای دستیابی به فرایند خودفهمی، دگرفهمی و باهم فهمی می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش تحلیلی- استنتاجی بهره گرفته شد. لذا، با بررسی مبانی نظری و تشریح نظریه هرمنوتیک فلسفی به ویژه غیر روشمندی فهم، اهمیت سنت، تاریخ، هنر، زبان، امتزاج افق ها و تعامل در فرایند فهم، الگویی پیشنهاد شد که در آن چگونگی رخداد خودفهمی، دگرفهمی و باهم فهمی نشان داده می شود. با این توضیح که خودفهمی با درک سنت خودی، دگرفهمی با شنیدن صدای غیر و در نهایت هم فهمی در قالب تعامل من و تو های پرسشگر (و خیرخواه) محقق می شود. من و توها همزمان در نقش فهمنده و فهماننده عمل نموده و نهایت به فهمی متفاوت تر از افق اولیه خود می رسند. در پایان، تصور این مهم در عرصه تعلیم و تربیت تشریح می شود.
تعلیم زبان مادری
حوزه های تخصصی:
تعیین ساختار شناختی دانشِ دانش آموزان سال سوم دبیرستان با استفاده از نظریه فضای دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه تأثیر آموزش به دو شیوه نقشه های مفهومی و سنتی بر یادگیری دانش آموزان درباره مفاهیم درس شیمی سال سوم دبیرستان است که با استفاده از تئوری فضای دانش به تجزیه و تحلیل آن پرداخته شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان سال سوم دبیرستان پسرانه شهرستان ایلام (250 نفر) در سال تحصیلی 1392-1391 می باشد در این پژوهش از نمونه در دسترس استفاده شده و دو کلاس سوم دبیرستان از مدارس امام علی(ع) و صاحب الزمان (عج) بطور تصادفی برای روش تدریس کاوشگری و سنتی انتخاب شدند. تعداد دانش آموزان هر یک از این دو گروه 64 نفر بوده و این پژوهش به روش شبه تجربی اجرا گردید. برای گردآوری داده ها از آزمون های یادگیری و نگرش سنج محقق ساخته استفاده و بصورت پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. روایی آنها توسط پنج نفر از اساتید علوم تربیتی و ده نفراز اساتید و معلمان شیمی مورد تایید گرفت. برای پایایی آزمون از آلفای کرانباخ استفاده شد که مقدار آن برای دانش و نگرش به ترتیب برابر 79/0 و 74/0 بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تئوری فضای دانش و نرم افزار آماری پاتر استفاده شده و برای مقایسه میانگین گروه ها آزمون t انجام شد. پس آزمون نشان داد تفاوت نگرش در دو گروه معنی دار است و ساختارهای دانش گروه کاوشگری منسجم تر بوده و مسیر بحرانی آموزش آن متفاوت از مسیر گروه سنتی است.
توانایی شاخص های آزمون نام بردن احتمالی در پیش بینی عملکرد ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی و مقایسه توانایی شاخص های آزمون نام بردن احتمالی در پیش بینی عملکرد ریاضی انجام شد. نمونه پژوهش 80 نفر از دانش آموزان پایه چهارم دبستان با مشکلات ریاضی و 80 نفر دانش آموزان عادی (بدون مشکلات ریاضی) پایه چهارم دبستان شهر تهران بودند. کلیه شرکت کنندگان آزمون ایران کی مت(IKMT) ، آزمون نام بردن احتمالی(CNT) ، مقیاس های فراخنای عددی (DS) در آزمون هوش وکسلر (WIT) و آزمون استروپ (ST)را تکمیل کردند. بر مبنای آزمون نام بردن احتمالی اندازه های مربوط به زمان پاسخ گویی، تعداد خود تصحیح گری، تعداد خطاها و کارایی به دست آمد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که نمره های خطا و زمان پاسخ گویی در تکلیف دارای دو ویژگی و نمره های کارایی در تکالیف دارای یک و دو ویژگی در آزمون نام بردن احتمالی توانایی بیشتری نسبت به متغیرهای دیگر این آزمون در پیش بینی عملکرد ریاضی داشتند. همچنین نمره های خطا در آزمون نام بردن احتمالی با نمره تداخل آزمون استروپ (که نشان دهنده بازداری پاسخ غالب است) همبستگی معناداری نشان داد. بر حسب نتایج این پژوهش به نظر می رسد که در مقایسه با آزمون هایی مانند استروپ و فراخنای حافظه عددی، شاخص های آزمون نام بردن احتمالی توانایی بیشتری در پیش بینی پیشرفت ریاضی دارند. نتایج پژوهش می تواند در ارزیابی و طراحی مداخلات عصب- روان شناختی برای دانش آموزانی که مشکلات ریاضی دارند مفید باشد.
گوش کن چون حلقه اندر گوش کن (جلوه هایی از هدف های گوش دادن در برنامه ی زبان آموزی پیش دبستان)
حوزه های تخصصی:
چه کسی می تواند درس حاضر کردن را به من بیاموزد؟
منبع:
پیوند ۱۳۷۷ شماره ۲۳۱
حوزه های تخصصی:
بهره گیری از کارکرد برنامه درسی پنهان به منظور رشد تفکر انتقادی دانشجویان در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابتدایی ترین اقدام برای بهبود کیفیت تفکر انتقادی دانشجویان، بالا بردن انگیزه استفاده از فکر کردن به عنوان کلیدی ترین عامل کسب موفقیت در تحصیل و زندگی است؛ چرا که کسب مهارت های درگیر در تفکر انتقادی در جریان برنامه درسی رسمی، به تنهایی نمی تواند ضامن معتبری برای پرورش این مهارت ها و در نهایت، کاربست آن در موقعیت های مختلف باشد. بنابراین، یکی از مؤثرترین اقدامات در این راستا، بهبود جنبه های نگرشی تفکر انتقادی، توجه به کارکرد برنامه درسی پنهان در آموزش عالی است که می تواند با اهداف برنامه درسی رسمی همسو نباشد. از این رو، مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیل اسنادی، ضمن تبیین جایگاه برنامه درسی پنهان در آموزش عالی و بررسی نسبت آن با تفکر انتقادی، به تشریح سازوکار تأثیرگذاری و کاربست های برنامه درسی پنهان آموزش عالی در جهت رشد تفکر انتقادی می پردازد. با توجه به کارکرد بیشتر برنامه درسی پنهان در آموزش عالی که به دلیل آزادی عمل برنامه درسی رسمی است، نسبت برنامه درسی پنهان با بعد نگرشی تفکر انتقادی و نیز توجه به برنامه درسی پنهان در تعلیم و تربیت آزاد در جهت ایجاد گرایش به تفکر انتقادی بحث شده است. در ادامه، برنامه درسی پنهان حاصل از روش تدریس دیالکتیکی به منظور رشد تفکر انتقادی فراگیران تشریح شده است.
بررسی کاربرد ابزار روابط واژگانی در گفت وگوهای سالمندان آلزایمری و عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پیوستگی کلامی از عوامل درک مطلب است که می تواند تحت تاثیر بیماری آلزایمر قرار گیرد. روابط واژگانی نیز از انواع ابزارهای پیوستگی است. با وجود پژوهش های قابل ملاحظه در زمینه ی بیماری های اعصاب و ابزار پیوستگی تا کنون مقایسه و تحلیلی از انواع روابط واژگانی به عنوان زیرمجموعه ای از ابزار پیوستگی در گفتار سالمندان آلزایمری و عادی صورت نگرفته است. به علاوه، بررسی اختلالات احتمالی در گفتار سالمندان آلزایمری، گامی به سوی ترسیم دقیق تر رابطه ی مغز و زبان و کمک به توان بخشی کلامی این بیماران خواهد بود. این پژوهش با هدف مقایسه ی کاربرد ابزار روابط واژگانی در گفتمان تعدادی از سالمندان آلزایمری و عادی بر اساس دیدگاه دولی و لوینسون (2001) صورت گرفت.
روش کار: جامعه ی آماری، 6 سالمند آلزایمری شدید و 6 سالمند عادی (سن 74 تا 90 سال و زن) ساکن در خانه ی سالمندان بیرجند و قاین بودند. داده های زبانی از مهر تا بهمن ماه 1391 جمع آوری شدند. یک نمونه ی گفتار 40 دقیقه ای از هرکدام از 12 سالمند، ضبط و ثبت گردید. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی20 و آزمون تی مستقل انجام شد.
یافته ها: بین کاربرد ابزار روابط واژگانی در سالمندان آلزایمری و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد (009/0=P). نتایج انفرادی انواع روابط واژگانی نشان داد که به استثنای رابطه ی باهم آیی (107/0=P) در رابطه ی جزء-کل (019/0=P) و شمول معنایی (044/0=P) نیز تفاوت معنی داری در دو گروه سالمند آلزایمری و عادی وجود دارد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد بین کاربرد ابزار روابط واژگانی در سالمندان آلزایمری و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد.
باغ تجربه ها
حوزه های تخصصی:
انواع مختلف حافظه و هدفهای تحصیل
حوزه های تخصصی:
نقش والدین و مربیان در پرورش و رشد زبان کودکان
حوزه های تخصصی:
پردازش زبان در کودکان
حوزه های تخصصی:
فرایندهای حل مسأله در آموزش ریاضیات
حوزه های تخصصی:
creating false memories with phonologically- related words under focused and divided attention condi
حوزه های تخصصی:
اولیاء و مربیان و فرایند یادگیری
منبع:
پیوند ۱۳۷۲ شماره ۱۷۴
حوزه های تخصصی:
تورش توجه در افراد دارای رژیم غذایی و افراد عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: چاقی یکی از بیماری های زندگی مدرن و صنعتی است که با افزایش رفاه جامعه رو به فزونی است. عوامل شناختی (سوگیری توجه) نقش اساسی در شکست افراد رژیم گیرنده ایفا می کند. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثر تورش توجه نسبت به محرک های مرتبط با خوراکی های پرکالری در مقایسه با خوراکی های کم کالری حتی به صورت زیر آستانه ای بر عملکرد افراد رژیمی در تکالیف شناختی و اثر تداخل است.
روش کار: این پژوهش علی-مقایسه ای در سال 1390 در کلینیک بیمارستان های قائم و امام رضا (ع) و کلینیک دانشکده ی روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد و شرکت کننده ها (50-20 سال) شامل افراد رژیم گیرنده (30 نفر) و افراد عادی (30 نفر) بودند که با نمونه گیری در دسترس، انتخاب و در دو گروه رژیمی و غیر رژیمی جای داده شدند. نسبت هر دو جنس در هر دو گروه یکسان بود. برای سنجش سوگیری توجه از آزمون استروپ ترکیبی (زیر آستانه ای) استفاده شد و برای هر شرکت کننده، دو نسخه ی تصویری و واژگانی استروپ اجرا شد. نتایج با استفاده از نسخه ی 19 نرم افزار SPSS انجام گرفت. به منظور بررسی تفاوت میانگین های دو گروه از آزمون تی مستقل و برای اثر تداخل محرک ها از MANOVA استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که هیچ تفاوت معنی داری بین میانگین های نمرات تداخل تصاویر کم کالری (28/0=P) و تصاویر پرکالری (57/0=P)، نام خوراکی های کم کالری (307/0=P) و نام خوراکی های پرکالری (202/0=P) به صورت زیرآستانه ای بین دو گروه وجود ندارد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد زیرآستانه ای بودن محرک های خورد و خوراک (تصاویر و نام خوراکی ها) باعث تورش توجه افراد رژیمی در مقایسه با افراد غیر رژیمی نمی شود.