فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۵۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: گرچه والپروات سدیم به عنوان یک داروی ضد تشنج به بازار عرضه شد، ولی امروزه به میزان وسیعی در اختلالات روانپزشکی به کار می رود. این دارو به عنوان تثبیت کننده خلقی و همچنین به عنوان تقویت درمان افسردگی و سایکوز به کار رفته است. در مورد تاثیر والپروات سدیم در سایکوز مطالعات متناقضی گزارش شده است. برخی آن را در درمان علایم مثبت و پرخاشگری در سایکوز حاد موثر می دانند و برخی آن را بی اثر دانسته اند. هدف از این مطالعه تعیین اثربخشی والپروات سدیم در ترکیب با ریسپریدون در درمان اسکیزوفرنی بود.
مواد و روش ها: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی دو سو کور تصادفی شده در بهار و تابستان 1385، 32 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی (65 ـ 18سال) که با تشخیص تشدید بیماری اسکیزوفرنی در بخش روانپزشکی بیمارستان های نور و فارابی شهر اصفهان بستری شدند به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه مورد با ترکیب والپروات سدیم و ریسپریدون و گروه شاهد با ترکیب دارونما و ریسپریدون درمان شدند. همه بیماران در روزهای صفر، چهاردهم و بیست و هشتم با مقیاس مجموعه علایم مثبت و منفی ارزیابی شدند. اطلاعات به دست آمده به وسیله نرم افزار SPPS و آزمون های تی دانشجویی و تی زوج شده وآنالیز واریانس با تکرار مشاهدات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: مقایسه میانگین تغییر نمره مجموعه علایم مثبت و منفی قبل و بعد از درمـــان بین دو گروه تفاوت معنی داری را نشان می دهد، به طوری که در گروه والپروات سدیم کاهش نمره به طور معنی داری بیشتر از گروه دارونما بوده است (P=0.006). تغییر نمره علایم مثبت در دو گروه والپروات سدیم و دارونما پس از دو هفته تفاوت معنی داری داشته است (P=0.048)، ولی این تفاوت پس از هفته چهارم معنی دار نبوده است.
نتیجه گیری: والپروات سدیم می تواند به عنوان داروی کمکی همراه با آنتی سایکوتیک ها در درمان علایم اختلال اسکیزوفرنی موثر باشد، علاوه بر این سرعت بهبود علایــم مثبت را نیز افزایش می دهد.
مقایسه تأثیر ریسپریدون با هالوپریدول بر نشانه های عمومی اسکیزوفرنیا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" هدف: بررسی های انجام شده نشان داده است که ریسپریدون نسبت به هالوپریدول علائم عمومی را در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا بیشتر کاهش می دهد. از آنجا که تأثیر این دارو در جمعیت ایرانی کمتر مورد تحقیق قرار گرفته است، بر آن شدیم تا به مقایسه تأثیر ریسپریدون (ساخت ایران) با هالوپریدول بر روی علائم عمومی اسکیزوفرنیا بپردازیم. روش بررسی: در یک مطالعه تجربی (Experimental) با طرح پیش آزمون –پس آزمون، 66 نفر از بیماران مرد اسکیزوفرنیک مطابق معیارهای(DSM-IV-TR)، بستری در مرکز روانپزشکی رازی، با انتخاب هدفمند، مورد مطالعه قرار گرفتند. پس از یک دوره دو هفته ای قطع دارو، بیماران به صورت تصادفی در دو گروه هالوپریدول (حداکثر 15 میلی گرم در روز) و ریسپریدون (حداکثر 6 میلی گرم در روز) قرارگرفتند. برای هر بیمار نمره کل زیر مقیاس (Subscale) عمومی پرسشنامه های مقیاس روانپزشکی مختصر (BPRS) و مقیاس بررسی عوارض خارج هرمی(SAS) در اندازه گیری پایه و 8 هفته پس از شروع درمان، به صورت هفتگی مورد بررسی قرارگرفت. نتایج درمانی توسط آزمونهای تی برای نمونه های جفتی و نمونه های غیر وابسته و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
یافته ها: بین میانگین علائم عمومی در اندازه گیری پایه و در خلال درمان تا هفته پنجم بین دو گروه هالوپریدول و ریسپریدون اختلاف معنی داری وجود نداشت ، اما از هفته ششم تا انتهای طول درمان، میانگین علائم عمومی در گروه ریسپریدون به میزان معنی داری از گروه هالوپریدول کمتر بود. هردو دارو در طی تجویز باعث کاهش میانگین علائم عمومی بودند ولی این کاهش بین دو گروه اختلاف معنی داری داشت. همچنین شدت عوارض جانبی در تمام طول درمان در گروه ریسپریدون به میزان معنی داری نسبت به گروه هالوپریدول کمتر بود.
نتیجه گیری: تجویز هالوپریدول و ریسپریدون ساخت ایران موجب کاهش معنی دار علائم عمومی در بیماران اسکیزوفرنیک ایرانی می شود که این کاهش در مورد ریسپریدون به میزان قابل توجهی بیشتر است. بعلاوه عوارض جانبی کمتری نیز دارد.
"
شناسایی علائم شاخص در اختلال های روان پریشی: اختلال های اسکیزوفرنی، افسردگی اساسی و خلقی دو قطبی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش شناسایی علائم شاخص در اختلال-های روان پریشی یعنی اسکیزوفرنی، افسردگی اساسی و دو قطبی بود. روش پژوهش از نوع پس رویدادی بود که به شیوه در دسترس 204 بیمار دچار اختلال های روان پریشی بستری در بیمارستان های فاطمی و ایثار شهرستان اردبیل انتخاب و با مصاحبه نیمه ساختار یافته- مقیاس درجه بندی روان پریشی چواینارد و میلر (b و a1999) بررسی شدند. از این تعداد 84 نفر دچار اسکیزوفرنی، 52 نفر دچار اختلال افسردگی اساسی و 68 نفر نیز دچار اختلال خُلقی دو قطبی بودند. تحلیل اطلاعات با دو آزمون تحلیل عامل و تحلیل تشخیصی انجام شد. یافته ها نشان دادند در کل در سه گروه بیمار بستری، چهار عامل توهم جسمی، هذیان قدرت مافوق حسی، اختلال عمل در نتیجه افکار و توهم شنوایی به ترتیب با 8/11%، 7/8%، 5/5%، 3/5% وجود دارد. در گروه اختلال اسکیزوفرنی پنج عامل اختلال در ادراک محیط، توهم جسمی، هذیان مذهبی فراحسی، اختلال عمل در نتیجه افکار، توهم شنوایی به ترتیب 47/10%، 72/7%، 29/6%، 28/6% و 26/6% است. در گروه اختلال خُلقی دو قطبی پنج عامل هذیان همه کار توانی، توهم شنوایی، خطای ادراکی، توهم دهلیزی ـ حرکتی و حواسپرتی به ترتیب 25%، 38/11%، 2/8%، 5/6% و 4/5% است و در گروه افسردگی اساسی هفت عامل هذیان نامتجانس با خلق شامل هذیان حسادت و فراحسی، انواع توهم شنودی غیرکلامی، تحریف ادراکی، توهم جسمی، حواس-پرتی، تفکر جادویی، هذیان جنسی به ترتیب 27%، 9/11%، 9/8%، 5/6%، 8/5%، 6/5% و 2/5% وجود دارد. نتیجه گیری: در 2/63% از موارد اختلال های مورد مطالعه با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته- مقیاس درجه بندی روان پریشی درست طبقه بندی شده است.
سندرم نورولپتیک بدخیم ناشی از قطع مصرف کلوزاپین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سندرم نورولپتیک بدخیم Neuroleptic Malignant Syndrome یک عارضه کشنده ناشی از داروهای آنتی سایکوتیک به ویژه نوع قدیمی (تی پیک) می باشد. این عارضه با مصرف کلوزاپین خیلی به ندرت گزارش شده است و برای درمان NMS بهتر است داروی آنتی سایکوتیک به کلوزاپین تبدیل گردد.
مواد و روش ها: بیمار مرد 42 ساله از حدود 20 سال قبل با تشخیص اسکیزوفرنیای مزمن تحت درمان بوده است. وی به علت مقاومت به درمان از 2 سال قبل تحت درمان با کلوزاپین بوده است. به دنبال قطع مصرف کلوزاپین دچار علایم NMS می گردد و پس از درمان مناسب علایم آن رفع شده و علایم حاد اسکیزوفرنیا آشکار می گردد و با شروع مجدد کلوزاپین علایم حاد بیماری کنترل می گردد.
نتیجه گیری: اگرچه NMS از عوارض جانبی مصرف داروهای آنتی سایکوتیک می باشد ولی کلوزاپین در درمان NMS مفید گزارش گردیده است. هم چنین کلوزاپین تنها داروی آنتی سایکوتیک است که در درمان NMS مفید است .
صفات شخصیتی و سیستم های بازداری/ فعال سازی رفتاری در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، دوقطبی و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی صفات شخصیتی و سیستم های بازداری/ فعال سازی رفتاری در سه گروه بیماران اسکیزوفرن، دوقطبی و افراد بهنجار بود.
روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- مقایسه ای است. 90 نفر شامل 30 بیمار اسکیزوفرن (14 زن و 16 مرد)، 30 بیمار دوقطبی (14 زن و 16 مرد) و 30 نفر افراد بهنجار (14 زن، 16 مرد) با روش نمونه گیری در دسترس در آن شرکت داشتند. برای جمع آوری داده های پژوهش از دو ابزار مقیاس سیستم های بازداری/ فعال سازی رفتاری (کارور و وایت) و نسخه اصلاح شده پرسشنامه شخصیتی آیزنک (EPQ-R) استفاده شد.
یافته ها: پژوهش حاضر بیانگر تفاوت معنادار در روان رنجوری (N)، برون گرایی (E) و روان پریشی (P) بین نمونه های پژوهش بود (001/0=P). همچنین تفاوت معناداری در سیستم بازداری رفتاری (BIS)، سیستم فعال سازی رفتاری (BAS) و زیر مقیاس های سیستم فعال سازی رفتاری (BAS) یعنی سائق (D) جستجوی سرگرمی (F) و پاسخدهی به پاداش (R) وجود داشت.
نتیجه گیری: سطوح افراطی (چه بالا و چه پایین) صفات شخصیتی روان رنجوری (N)، برون گرایی (E) و روان پریشی (P) و حساسیت BAS، BIS تمایل به رابطه با نشانه های آسیب شناختی دارند. به ویژه ترکیب حساسیت BAS، BIS با گونه ی خاصی از آسیب شناسی رابطه دارد.
بررسی مقایسه ای انگ بیماری روانی در خانواده بیماران مبتلا به اختلال افسردگی، اختلال دو قطبی و اسکیزوفرنیادو قطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه مقطعی با هدف بررسی انگ و عوامل مرتبط با آن در خانواده های بیماران روانی مبتلا به اسکیزوفرنی، اختلال افسردگی اساسی (MDD) و اختلال دو قطبی (BD) طراحی و اجرا شد.
روش: در این مطالعه، با استفاده از روش نمونه گیری آسان، از هر گروه 100 نفر انتخاب شدند. ابزار اصلی جمع آوری داده ها، پرسشنامه 34 سوالی خود-اجرا بود. پس از اجرای مرحله آزمایشی طرح و بررسی روایی و پایایی پرسشنامه، مرحله نهایی اجرا شد.
یافته ها: نتایج طرح نشان داد که 49 درصد از گروه اسکیزوفرنی، 30 درصد از گروه MDD و 5/50 درصد از گروه BD به وسیله دیگران مورد تبعیض و تمسخر قرار گرفته اند و فقط در گروه MDD بین جنس بیمار و مورد تبعیض و تمسخر قرار گرفتن رابطه معناداری وجود داشت. در گروه BD بین مدت زمان بیماری، دفعات بستری شدن بیمار و مورد تبعیض یا تمسخر قرار گرفتن رابطه آماری معناداری مشاهده شد. ارتباط دفعات بستری شدن بیمار و مورد تبعیض و تمسخر قرار گرفتن در گروه اسکیزوفرنی و MDD از نظر آماری معنادار بود. نحوه صحبت کردن سه گروه با دیگران در مورد وجود بیماری های روانی در خانواده متفاوت بود.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشانگر این است که درصد زیادی از خانواده های بیماران روانی مورد تبعیض و تمسخر قرار می گیرند و به دلیل انگ یا برچسب، درصد قابل توجهی از آنها از وجود بیمار روانی در خانواده احساس شرم می کنند. نوع بیماری و نیز بعضی از مشخصات جمعیت شناختی در این زمینه موثر می باشند. استفاده از روش های آموزشی مناسب مثل وسایل ارتباط جمعی می تواند در بالا بردن سطح آگاهی های افراد جامعه موثر باشد.
بررسی وضعیت مهار فیزیکی و دارویی در بخش های حاد روان پزشکی بیمارستان فارابی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: خشونت و آژیتاسیون بیمار در بخش های روان پزشکی و شرایط مهار فیزیکی و دارویی بیمار باید مد نظر قرار گیرد. با وجود این که برخی افراد مهار کردن بیماران را برای کنترل خشونت لازم می دانند، اما بسیاری معتقد هستند که مهار بیماران روانی نوعی تجاوز به حقوق انسان می باشد و در واقع، از عوارض جسمی و روانی آن بیم دارند. بنابراین، با توجه به این که میزان موارد مهار کردن بیماران در واحدهای روا ن پزشکی به عنوان یک شاخص بهداشتی محسوب می شود و همچنین، با در نظر گرفتن آثار منفی این مداخلات، مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت مهار فیزیکی و دارویی در بخش های حاد روان پزشکی بیمارستان فارابی اصفهان انجام شد.
مواد و روش ها: در این پژوهش از یک فرم جمع آوری اطلاعات محقق ساخته شامل خصوصیات دموگرافیک و تشخیص روان پزشکی بیمار و نیز اطلاعاتی در مورد فرایند مهار بیمار استفاده گردید. برای هر یک از موارد مهار در طی انجام مطالعه یک فرم تکمیل شد و سپس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها: درطول دوره پژوهش (1 ماه)، 144 بیمار تحت انواع مهار قرار گرفتند و 399 بار مهار فیزیکی یا دارویی بیمار به صورت مجزا یا هم زمان انجام شد. بیشتر موارد مهار فیزیکی در اتاق عمومی بیماران، به روش دو اندام، توسط دو نفر از کارکنان و به مدت 1 تا 8 ساعت صورت گرفت. متداول ترین علت مهار فیزیکی و مهار دارویی به ترتیب خشونت کلامی و بی خوابی بود. طی انجام مطالعه، هیچ عارضه دارویی مشاهده نشد و درد به عنوان بیشترین عارضه در مهار فیزیکی گزارش گردید. متداول ترین داروی مورد استفاده به منظور مهار دارویی، هالوپریدول بود.
نتيجه گيري: دانستن نحوه مهارهای فعلی باعث می شود تا با تغییر فرهنگ و دور شدن از روش های مهار طاقت فرسا و تحمل ناپذیر، راه برای اجرای مهارهای فیزیکی و دارویی مدرن که منجر به عدم محرومیت بیماران و افزایش انگیزه آنان در باقی ماندن در درمان می شود، هموار گردد.
اثربخشی فنون شناختی- رفتاری کاهش اضطراب در درمان عقاید پارانوئید و هذیان های گزند و آسیب دو بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیای پارانوئید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پارانوئیا و اضطراب جنبه های شناختی مشترکی دارند که این شباهت ها به ظهور درمان های کوتاه مدتی منجر شده است که بر اساس درمان های اضطراب طرح ریزی شده اند. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی فنون شناختی- رفتاری کاهش اضطراب در درمان عقاید پارانوئید و هذیان های گزند و آسیب بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیای پارانوئید انجام شد.
روش: 2 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیای پارانوئید با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از طریق مصاحبه ی ساختار یافته ی SCID، تشخیص روان پزشک و اجرای مقیاس بینش (IS) انتخاب شدند. از مقیاس بینش، مقیاس کوتاه ارزیابی روان پزشکی (BPRS)، نمره گذاری روزانه ی عقاید پارانوئید و هذیان گزند و آسیب، پرسشنامه ی اضطراب بِک (BAI)و پرسشنامه افسردگی بک (BDI) در خط پایه، بعد از درمان و 45 روز پیگیری استفاده شد. از طرح خط پایه چندگانه تک آزمودنی استفاده گردید و داده ها بر اساس نمودار مورد بررسی قرارگرفت.
یافته ها: نتایج حاکی از کاهش عقاید پارانوئید، هذیان گزند و آسیب، اضطراب و افسردگی در آزمودنی «الف» و کاهش عقاید پارانوئید و اضطراب در آزمودنی «ب» بود. همچنین در آزمودنی «الف» کاهش عقاید پارانوئید، هذیان گزند و آسیب و اضطراب در مرحله ی پیگیری نیز حفظ شده بود.
نتیجه گیری: فنون شناختی- رفتاری کاهش اضطراب در کاهش عقاید پارانوئید و هذیان گزند و آسیب و کاهش اضطراب مرتبط با آن مؤثر است.
تاثیر بروموکریپتین ، فلئوکستین و نورتریپتیلین در کاهش علائم منفی در اسکیزوفرنیا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: علایم منفی در اسکیزوفرنیا یکی از عوامل مهم بازدارنده در فرایندهای مرتبط با توانبخشی این دسته از بیماران محسوب می گردد. داروهای کمکی و آموزش مهارتهای اجتماعی می توانند جهت تقلیل شدت این دسته از علایم بکار رود. در این پژوهش نقش بروموکریپتین، فلئوکستین و نورتریپتیلین را در کاهش علایم منفی مورد بررسی قرار می دهیم. در این بین نقش نورتریپتیلین برای اولین بار است که مورد مطالعه قرار می گیرد.
مواد و روش تحقیق: یکصد بیمار اسکیزوفرنیک بستری در مرکز روانپزشکی رازی بطور تصادفی انتخاب و پس از تقسیم به چهار گروه مساوی در یک آزمون دوسو کور و کنترل شده به ترتیب تحت درمان با بروموکریپتین 2.5 میلی گرم، فلئوکستین 20 میلی گرم، نورتریپتیلین 25 میلی گرم و بالاخره پلاسبو، به اضافه رژیم درمانی جاری شان (شامل آنتی سایکوتیک های تیپیکال) قرار گرفتند.
پس از سه هفته دوز داروها به دو برابر افزایش یافت و این روند به مدت سه هفته دیگر ادامه یافت و سپس داروها قطع گردید. وجود و شدت علایم منفی در ابتدا و قبل از آغاز درمان و سپس در انتهای هفته سوم و بالاخره در انتهای هفته ششم با استفاده از مقیاس سانس کنترل و ثبت گردید. در طی این مدت (6 هفته) یک بیمار از گروه فلئوکستین بدلیل عدم تمایل و بیمار دیگری از گروه پلاسبو بدلیل فوت در اثر بیماری جسمانی از مطالعه حذف شدند. صرف نظر از این دو مورد هیچگونه عارضه جانبی خاصی که موجب ناراحتی بیماران با قطع دارو گردد، مشاهده نشد. پس از استخراج اطلاعات بدست آمده و با استفاده از روش محاسبات آماری Z و chi-square (X2-test) ارتباط بین متغیرها سنجیده شد.
یافته ها: علایم منفی در چهار گروه فوق الذکر تحت تاثیر پلاسبو، بروموکریپتین، فلئوکستین، و نوروتریپتیلین بترتیب در 37.5%، 44%، 62.5% و80 % از بیماران دچار تقلیل شد. این کاهش در اکثریت قریب به اتفاق موارد محدود به 20% از سطح پایه باقی ماند. فقط نورتریپتیلین در سه مورد و بروموکریپتین در یک مورد به میزان 40 % علایم منفی را کاهش دادند. از حیث شدت علایم پاسخ دهنده به درمان تفاوتی میان انواع شدید و غیرشدید مشاهده نگردید. همچنین تقلیل مورد بحث علایم منفی بطور غیر وابسته به یکدیگر و بصورت متفرق صورت گرفته بود.
بحث ونتیجه گیری: هر سه داروی بروموکریپتین، فلاکستین و نوروتریپتیلین موجب تقلیل علایم منفی بیماران اسکیزوفرنیک گردیدند. از این بین در مقایسه با پلاسبو، نورتریپتیلین موثرترین (P<0.005) و بروموکریپتین ضعیف ترین (P<0.75) بوده و فلاکستین نیز در حد واسط بین این دو قرارداشت (P<0.01). اگرچه بین نورتریپتیلین و فلاکستین تفاوت معنی داری ملاحظه نشد (P<0.25) اما نورتریپتیلین بطور مشخص موثرتر از بروموکریپتین (P<0.01) بود. این امر در مورد مقایسه فلاکستین با بروموکریپتین صادق نبود (P<0.25)."
سندرم نورولپتیک بدخیم ناشی از قطع مصرف کلوزاپین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سندرم نورولپتیک بدخیم Neuroleptic Malignant Syndrome یک عارضه کشنده ناشی از داروهای آنتی سایکوتیک به ویژه نوع قدیمی (تی پیک) می باشد. این عارضه با مصرف کلوزاپین خیلی به ندرت گزارش شده است و برای درمان NMS بهتر است داروی آنتی سایکوتیک به کلوزاپین تبدیل گردد.
مواد و روش ها: بیمار مرد 42 ساله از حدود 20 سال قبل با تشخیص اسکیزوفرنیای مزمن تحت درمان بوده است. وی به علت مقاومت به درمان از 2 سال قبل تحت درمان با کلوزاپین بوده است. به دنبال قطع مصرف کلوزاپین دچار علایم NMS می گردد و پس از درمان مناسب علایم آن رفع شده و علایم حاد اسکیزوفرنیا آشکار می گردد و با شروع مجدد کلوزاپین علایم حاد بیماری کنترل می گردد.
نتیجه گیری: اگرچه NMS از عوارض جانبی مصرف داروهای آنتی سایکوتیک می باشد ولی کلوزاپین در درمان NMS مفید گزارش گردیده است. هم چنین کلوزاپین تنها داروی آنتی سایکوتیک است که در درمان NMS مفید است .
مقایسه کارکرد خانواده و هیجان ابراز شده در خانواده های بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید و اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه کارکرد خانواده و هیجان ابراز شده در خانواده های دارای بیمار آرتریت روماتوئید با خانواده های دارای بیمار اسکیزوفرنی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه خانواده های دارای بیمار آرتـریت روماتوئید و اسکیزوفرنی مراجعه کننده به بیمارستان های لقمان و طالقانی شهر تهران در فاصله زمانی خرداد تا آبان ماه سال 1389می باشد.نمونه پژوهش شامل 82 خانواده دارای بیمار آرتریت روماتوئید و 80 خانواده دارای بیمار اسکیزوفرنی بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل ابزار سنجش خانواده و پرسشنامه خانواده است که مراقبین بیمار آن ها را تکمیل کردند.
داده ها با استفاده از روش آزمونt یک گروهی، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند کارکرد خانواده و هیجان ابراز شده در خانواده های بیماران آرتریت روماتوئید و اسکیزوفرنی تفاوت معناداری دارد. کارکرد کلی خانواده، حل مسئله، پاسخگویی عاطفی و آمیختگی عاطفی در خانواده های بیماران اسکیزوفرنی ناکارآمدتر از خانواده های بیماران آرتریت روماتوئید می باشد. ولی بین ابعاد کارکردی ارتباطات، نقش ها و کنترل رفتار تفاوت معناداری مشاهده نشد. هم چنین هیجان ابراز شده در دو بعد انتقادگری و درگیری بیش از حد عاطفی در خانواده های بیماران اسکیزوفرنی بیشتر از خانواده های بیماران آرتریت روماتوئید می باشد. بنابراین کارکرد خانواده در خانواده های هر دو گروه ناکارآمد می باشد. خانواده های بیماران اسکیزوفرنی در حوزه حل مسئله، پاسخگویی عاطفی و آمیختگی عاطفی نسبت به خانواده های بیماران آرتریت روماتوئید مشکلات بیشتری دارند. علاوه بر این انتقادگری و آمیختگی عاطفی بیش از حد بیشتری در ارتباط با بیمار به کار می برند.
ویژگی های اوتیستیک در جمعیت بزرگسال: شواهدی برای فرضیه پیوستار اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تاکنون در مورد فراوانی اختلالات پیوستار اوتیسم درجمعیت بزرگسال بررسیهای اندکی در جهان شده است. در ایران نیز، این اولین مطالعه پژوهشی مقدماتی در این زمینه است. هدف این مطالعه، بررسی فراوانی علایم اختلالات پیوستار اوتیسم در دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترای دانشگاههای تهران و نیز ارزیابی برخی خصوصیات روانسنجی ابزار این پژوهش است.
روش: هزار نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترای دانشگاههای تهران با استفاده از برگردان فارسی پرسشنامه پیوستار اوتیسم (AQ) مورد بررسی قرار گرفتند. صحت ترجمه فارسی پرسشنامه و برگردان انگلیسی ترجمه فارسی آن را دو روانپزشک و سه روانشناس دارای مدرک دکترا تایید کردند. پرسشنامه ها به صورت حضوری در اختیار شرکت کنندگان قرار گرفتند و یک هفته بعد جمع آوری شدند. اطلاعات مربوط به سن و جنس شرکت کنندگان نیز در بخش ابتدایی پرسشنامه ثبت گردید. فراوانی اختلالات پیوستار اوتیسم (بر اساس نقطه برش بالاتر از 32) بررسی شد. ابزار پژوهش از نظر همخوانی درونی و پایایی آزمون – بازآزمون مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: این پرسشنامه ها را 943 نفر تکمیل نمودند. توزیع نمره کل پرسشنامه در همه آزمودنیها به توزیع بهنجار بسیار نزدیک بود. نمره 120 نفر (12.7 درصد) از دانشجویان بالاتر از 32 بود. میانگین نمرات کسب شده از پرسشنامه پیوستار اوتیسم در مردان به طور معنی داری بیش از زن ها بود. برگردان فارسی AQ از نظر همخوانی درونی و پایایی آزمون - بازآزمون از ویژگیهای روانسنجی قابل قبولی برخوردار بود.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که نقایص جنبه های مختلف شناخت اجتماعی در اختلالات پیوستار اوتیسم پدیده هایی شایع هستند. این یافته ها ممکن است تایید کننده نظریه پیوسته بودن علایم اختلالات پیوستار اوتیسم با وضعیت بهنجار باشند.
ارتباط باورهای فراشناختی با نشانه های مثبت و منفی در بیماران اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه باورهای فراشناختی با نشانه های مثبت و منفی اسکیزوفرنی بیماران دارای توهم و هذیان بود. نمونه این پژوهش شامل 127 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی تحت درمان بود که در چهار ماهه اول سال 1384 برای درمان به صورت سرپایی و یا بستری به مجموعه روانپزشکی بیمارستان امام حسین (ع) مراجعه کرده و تا حد امکان با توجه به محدوده سنی 18 تا 30 و تحصیلات (حداقل دبیرستان) انتخاب شدند از این تعداد 28 نفر دارای هذیان ، 33 نفر دارای توهم، 36 نفر دارای هذیان– توهم و 30 نفر بدون هذیان– توهم بودند. مصاحبه بالینی سازمان یافته بر اساس ملاک های تشخیصی DSM- IV- R ، فرم کوتاه پرسشنامه فراشناخت ولز و مقیاس نشانه های مثبت و منفی اسکیزوفرنی کی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که باورهای فراشناختی با نشانه های مثبت و منفی بیماران اسکیزوفرنی رابطه مثبت معناداری دارد (01/0>p). ضریب رگرسیون گام به گام نشان داد که در بیماران دارای هذیان مؤلفه باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری افکار، در بیماران دارای توهم مؤلفه باورهای مثبت در مورد نگرانی، در بیماران دارای هذیان-توهم به ترتیب مؤلفه های خودآگاهی شناختی، باورهایی در مورد نیاز به افکار کنترل و باورهای مثبت در مورد نگرانی و در بیماران بدون هذیان - توهم مؤلفه باورهای مثبت در مورد نگرانی، قوی ترین پیش بینی کننده برای نشانه های مثبت اسکیزوفرنی بودند . در صورتی که در بیماران دارای هذیان و دارای توهم مؤلفه باورهایی در مورد نیاز به افکار کنترل و در بیماران دارای هذیان- توهم مؤلفه های باورهای مثبت در مورد نگرانی و اعتماد شناختی، قوی ترین پیش بینی کننده برای نشانه های منفی اسکیزوفرنی بودند. این نتایج با یافته های تحقیقی دیگر هم خوانی دارد. توجه به نقش باورهای فراشناختی بر هذیان ها و توهمات در اسکیزوفرنی و تاکید بر اصلاح باورهای فراشناختی در درمان های روانشناختی این بیماران ازکاربردهای مهم این پژوهش می باشد.
بررسی نقص نظریه ذهن در اسکیزوفرنیک های دارای علایم مثبت و منفی و مقایسه آن با افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی نقص نظریه ذهن در اسکیزوفرنیک های دارای علایم مثبت و منفی و مقایسه آن با افراد سالم می پردازد. 80 آزمودنی (40 فرد اسکیزوفرن و 40 فرد عادی) از هر دو جنس به صورت نمونه گیری در دسترس از میان بیماران بستری در بیمارستان رازی و کارکنان آموزش و پرورش انتخاب شدند و آزمون چشم های بارون کوهن را پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه، آزمون تعقیبی توکی و آزمون t گروه های مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که نظریه ذهن در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در قیاس با افراد سالم آسیب دیده است و این آسیب در افراد اسکیزوفرن دارای علایم منفی بیشتر از افراد اسکیزوفرن دارای علایم مثبت است. اما بین میزان نقص در نظریه ذهن آزمودنی های زن و مرد تفاوت معناداری مشاهده نشد.
عملکرد گروه بیماران اسکیزوفرنیک دارای علایم مثبت و منفی در آزمون نوروسایکولوژیک بندر گشتالت و همبستگی آن با عملکرد در آزمون دسته بندی کارت ویسکانسین (WCST)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی عملکرد گروه بیماران اسکیزوفرنیک دارای علایم مثبت و منفی در آزمون بندر گشتالت و همبستگی بین نمرات آن با عملکرد در ویسکانسین انجام شد. برای این منظور 32 نفر از بیماران بستری در بیمارستان رازی تبریز که توسط روانشناس و روان پزشک بیمارستان بر اساس ملاک های تشخیصی DSM-VI-TR تشخیص اسکیزوفرن یافته بودند انتخاب شدند. مقیاس های اندازه گیری علایم منفی (SANS) و علایم مثبت (SAPS) اجرا شدند و از کل این نمونه پژوهشی 14 نفر دارای علایم منفی و 18 نفر دارای علایم مثبت بودند. آزمون های بندر و ویسکانسین بر روی آزمودنی ها اجرا و به ترتیب نتایج آزمون بندر بر اساس 15 ملاک هین و آزمون ویسکانسین بر اساس 5 ملاک نمره گذاری شدند. بر اساس نمرات به دست آمده، میانگین هر یک از ملاک ها برای هر یک از گروه ها محاسبه شد. این نتایج نشان دادند که چهار خطای رایج برای بیماران اسکیزوفرنیک دارای علایم مثبت به ترتیب درجاماندگی، تحریف، چرخش و همپوشی و برای بیماران اسکیزوفرنیک دارای علایم منفی درجاماندگی، چرخش، تحریف و جداسازی بودند. نتایج حاصل از آزمون t مقایسه میانگین ها برای گروه های مستقل نشان دادند که تنها در دو ملاک چرخش (p<0.005) و کوتاه سازی (p<0.05) بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر، گروه بیماران اسکیزوفرنیک دارای علایم منفی خطاهای بیشتری در این دو ملاک داشتند. هم چنین نتایج آزمون معنی داری همبستگی بین نمرات بندر و ویسکانسین نشان دادند که فقط همبستگی مقیاس های درجاماندگی در بندر و مجموع درجاماندگی در ویسکانسین (p<0.05) و همبستگی مقیاس های عینی کردن در بندر و مدت زمان لازم برای رسیدن به اولین قاعده در ویسکانسین (p<0.01) معنی دار بودند.
عوامل موثر بر فرسودگی و سلامت روانی مراقبین بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مؤسسه زدایی از درمان بیماران روانی آن را به موضوعی خانوادگی تبدیل کرده است. نقش مراقبت از بیماران در خانواده، فرسودگی و اختلالات روان پزشکی را برای مراقبان به دنبال دارد. در تحقیق حاضر فرسودگی و سلامت روانی مراقبان در رابطه با شدت سایکوپاتـولوژی ـ نشانه های مثبت و منفی بیماری ـ مهارت های زندگی بیماران، دانش خانواده ها و خصوصیات جمعیت شناختی بیماران بررسی می شود.
117 بیمار اسکیزوفرنی و اعضاء خانواده آنان پرسشنامه های سلامت روانی GHQ-28، پرسشنامه آگاهی سنجی خانواده های مبتلایان به اسکیزوفرنیا، فرم کوتاه آزمون برنامه مصاحبه تجارب خانواده های بیماران روانی، آزمون سطح شناختی آلن و مقیاس علائم مثبت و منفی (PANSS) را تکمیل کردند. یافته ها نشان داد که نشانه های کلی سایکوپاتولوژی و مهارت های زندگی بیماران با فرسودگی مراقبان همبسته است، اما بین طول بیماری و آگاهی مراقبان با فرسودگی یا سلامت روانی آنان همبستگی معناداری بدست نیامد. ارائه آموزش، مهارت ها و یا منابع به خانواده این بیماران، می تواند علاوه بر ارتقاء سلامت روانی و جسمی آن ها به بهبود عضو بیمار خانواده نیز کمک کند.
تاثیر آموزش شناختی به خانواده ها در پیشرفت درمان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مشخص نمودن میزان پیشرفت درمان افراد مبتلا به اسکیزوفرنی از طریق آموزش به خانوادهها در راستای اصلاح افکار، باورها و نگرش های نادرست نسبت به این دسته از بیماران و افزایش اطلاعات آنان در برخورد صحیح و توقع درست از آنان است. روش تحقیق نیمه تجربی و متغیر مستقل 6 جلسه آموزش شناختی به خانواده افراد اسکیزوفرنیک و متغیر وابسته میزان پیشرفت درمان این بیماران بوده است.جامعه آماری این پژوهش افراد مبتلا به اسکیزوفرنی و خانواده آنان در شهرستان نجفآباد در سال 1384 بودند.
نمونه تحقیق 30 فرد اسکیزوفرنیک (به تشخیص پزشک متخصص) و خانواده های آنان بودند که به شیوه تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار تحقیق، مقیاس سنجش علائم مثبت و منفی اسکیزوفرنیا (تست پنس) بود. آلفای کرونباخ این تست 8/0 برآورد شد. نتایج این تحقیق نشان داد که آموزش شناختی به خانوادهها در پیشرفت درمان مبتلایان به اسکیزوفرنی مؤثر بوده است (01/0>P). هم چنین ابعاد شناختی یعنی افزایش اطلاعات و ارتقاء سطح آگاهی خانوادهها، اصلاح افکار، باورها و نگرش نادرست نسبت به این دسته از افراد در پیشرفت درمان آنان مؤثر بوده است (01/0>P).
عملکرد حافظه کوتاه مدت بیماران اسکیزوفرن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: در دهه های گذشته شواهد بهدستآمده در مورد مجموعه اختلالات اسکیزوفرنی، نشان میدهند که اسکیزوفرنی با نقایص قابل توجهی در عملکردهای ادراکی و شناختی (بهخصوص نقصهایی در دقت و حافظه عملکردی) همراه است. پژوهش حاضر با هدف بررسی عملکرد حافظه کوتاهمدت و ابعاد مختلف آن در بیماران اسکیزوفرن و مقایسه با افراد عادی انجام گرفت.
روش: افراد مورد مطالعه 30 بیمار مرد با تشخیص اسکیزوفرنی بستری در بخش روانپزشکی شهرستان شاهرود بودند که به شیوه در دسترس انتخاب شدند. عملکرد حافظه کوتاهمدت آنها با استفاده از مقیاس تجدیدنظرشده حافظه وکسلر ( III - WMS ) مورد ارزیابی قرار گرفت و با 30 مرد عادی که بهشیوه تصادفی انتخاب شده بودند، مقایسه شد.
یافتهها: تحلیل واریانس چندمتغیره با کنترل سن و تحصیلات نشان داد که بین عملکرد حافظه کوتاه مدت بیماران اسکیزوفرن و افراد عادی در 4 خردهمقیاس حافظه وکسلر از جمله جهتیابی، کنترل ذهنی، تکرار ارقام و حافظه بینایی تفاوتهای معنیداری وجود دارد.
نتیجهگیری: بیماران اسکیزوفرن در حافظه و مفهومسازی ضعیفتر از افراد عادی عمل میکنند که این الگو با فرضیه آسیب در قشر پیشانی- گیجگاهی هماهنگی دارد. توانبخشی شناختی یکی از ضروریات مداخلات درمانهای روانشناختی در بیماران اسکیزوفرن است."
" اطلاعات مفید درباره ی بیماری روانی بدبینی "
حوزه های تخصصی: