فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۱۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف:آسیب جدی در شناخت اجتماعی و مشکلات هیجانی به عنوان ویژگیهای آشکار افراد اتیستیک بویژه اتیستیک با عملکرد بالا، محسوب می شوند. نقایص شناختی-اجتماعی؛ مجموع مشکلاتی در درک حالات و عواطف خود و دیگری است و نقص در کارکرد اجتماعی؛مشکل در شروع، ایجاد، حفظ و توسعه روابط اجتماعی مثبت و سازنده است و به عبارتی، نقص در تعامل با دیگران است.چنین نقایصی در طی دوران کودکی ظهور و تا بزرگسالی می مانند. تحقیق حاضر با هدف طراحی آموزش برنامه شناخت اجتماعی، به منظور بهبود و افزایش مهارت های تشخیص، تفسیر و ابراز حالات های هیجانی کودکان اتیستیک با عملکرد بالا انجام شده است.
روش: تحقیق حاضر از نوع مطالعات آزمایشی، با سری های زمانی همراه با گروه کنترل است.جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانشآموزان با اختلالات طیف اتیسم، در مدارس ویژه اتیسم شهر تهران است. مشارکت کنندگان به عنوان، آزمودنیهای این تحقیق، بعد از غربالگری اولیه با استفاده از مقیاس گیلیام، در آزمون تفکیک اتیسم عملکرد بالا از سایر طیفها، شرکت کردند بعد از کسب نمره قابل قبول، به عنوان جامعه هدف، تعیین شدند. تعداد 14 دانش آموز(پسر) اتیستیک با عملکرد بالا، که دارای ملاک های ورود به آزمایش بودند، به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند و سپس از بین آنها، تعداد هفت نفر در گروه آزمایش و هفت نفر دیگر در گروه کنترل، به طور تصادفی جایگزین شدند. برنامه آموزش شناخت اجتماعی با محتوای مهارتهای هیجان خوانی، به عنوان برنامه مداخله ای، در 14 جلسه آموزشی، به مدت دو و نیم ساعت، در کلینیک روانشناسی دانشگاه تهران، برای گروه آزمایش، اجرا شد. از آزمون بازشناسی هیجانات بارون و کوهن، به منظور بررسی توانایی تشخیص، تفسیر و ابراز حالات هیجانی مشارکت کنندگان استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از اجرای برنامه آموزشی، با استفاده از آزمونهای پیشرفته آماری، تحلیل واریانس و اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. هر سه فرضیه این پژوهش، در سطح الفای 001/0 یا (1%p<) معنی دار شدند.
نتیجهگیری: یافته های حاصل نشان دادند که برنامه آموزش شناخت اجتماعی (SCT-A)، موجب بهبود و افزایش معنادار توانایی تشخیص، تفسیر و ابراز حالات هیجانی مشارکت -کنندگان در گروه آزمایش شد. اما این بهبودی در مشارکت- کنندگان گروه کنترل که مداخله را دریافت نکرده بودند، دیده نشد. در مجموع یافته های حاصل نشان داد که برنامه آموزش شناخت اجتماعی، میتواند به عنوان یک راهبرد درمانی- مداخله ای اثربخش برای بهبود مهارت های هیجانی افراد اتیستیک با عملکرد بالا، که نقش بسیار مهمی در ارتباطات و تعاملات اجتماعی دارند، به کار برده شود.
اثربخشی تمرینهای ادراکیحرکتی بر افزایش مهارتهای حرکتی و ریاضی کودکان مبتلا به اوتیسم: بررسی تکآزمودنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر بهمنظور بررسی اثربخشی تمرینهای ادراکیحرکتی بر افزایش مهارتهای حرکتی و ریاضی کودکان مبتلا به اوتیسم انجام گردید.
روشکار: این پژوهش از نوع تکآزمودنی است و دادهها از طریق آزمون لینکلن اوزرتسکی و آزمون ریاضیات ایران کیمت گردآوری شدند. فرآیند مداخله در طی 20 جلسه در سال 1388 در شهر تهران صورت پذیرفت. برنامهی مداخلهای مطرح شده در جلسات توسط کورتز در هفت محور اصلی شامل آگاهی بدنی، برنامهریزی حرکتی، یکپارچگی حرکتی دوجانبه، مهارتهای تعادلی، هماهنگی حرکتی ظریف، مهارتهای عملکردی بینایی و مهارتهای حرکتیگفتاری طراحی و اجرا شده است.
یافتهها: اندازهی اثر تمرینهای ادراکیحرکتی بر مهارت حرکتی 95/0 و بر مهارت ریاضی 1/0 است.
نتیجهگیری: تمرینهای ادراکیحرکتی بر افزایش مهارتهای حرکتی تاثیر بهسزایی دارند.
اثربخشی برنامه پرنده کوچولو بر بهبود سلامت عمومی مادران کودکان اتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از تحقیقات نشان داده اند که خانواده های کودکان اتستیک، به خصوص والدین آن ها با استرس شدیدی مـواجـه می شونـد و دچـار مشکلات روان شناختی می گردند. بنابراین به-کارگیری مداخلات درمانی که علاوه بر کودک والدین را نیز مد نظر دارند، شایان توجه است.یکی از این برنامه ها پرنده کوچولو است که در این تحقیق اثر آن بر سلامت عمومی مادران کودکان اتیستیک سنجیده شده است. تحقیق از نوع شبه آزمایشی است که در آن یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل مورد مطالعه قرار می گیرند. بدین-منظور 24 مادر کودک اتیستیک انتخاب شدند که در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند، شیوه نمونه گیری به صورت همتاسازی بود. مداخله روی گروه آزمایش اجرا و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. در هفته قبل از اجرای برنامه، در هفته شانزدهم (هفته اتمام برنامه) و یک ماه پس از اجرا پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) به دو گروه آزمایش و کنترل داده شد و در انتها نتایج دو گروه مقایسه گردید. داده های بدست آمده با روش آماری تحلیل واریانس با استفاده از اندازه های مکرر صورت گرفت. نتایج نشان دادند برنامه بر بهبود سلامت عمومی اثرگذار بوده است.
برنامه با تصحیح بازخوردها و ادراک هایی که والدین نسبت به رفتارهای دشوار فرزندشان داشته اند ، به افزایش توانایی مقابله در رویارویی با وظایف والدگری منجر شده و کاهش استرس والدینی و در نتیجه بهبود سلامت روان را به دنبال داشته است.
بررسی شیوع و عوامل مؤثر در ایجاد تاخیر تکامل حرکتی در شیرخواران پرخطر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" هدف: شیرخواران در معرض خطر ایجاد تاخیر تکامل، که دارای سابقه وجود یک یا چند عامل خطرساز در دوران قبل، حین یا پس از تولد می باشند، شیرخواران پرخطر نامیده می شوند. میزان شیوع تاخیر تکامل در این شیرخواران بالاتر از جمعیت عادی می باشد. این مطالعه با هدف تعیین شیوع تاخیر تکامل حرکتی و عوامل خطرساز موثر در ایجاد آن در شیرخواران پرخطر مراجعه کننده به مرکز اختلالات تکاملی صبا انجام شده است.
روش بررسی: مطالعه به صورت توصیفی (تعیین شیوع)، تحلیلی از نوع مورد – شاهدی (تعیین عوامل خطرساز موثر) انجام شده است. جامعه تحقیق شامل 403 شیرخوار ارجاع شده از مراکز بهداشت و درمانگاه های تخصصی اطفال تهران (دارای یک یا چند عامل خطرساز برای ایجاد تاخیر تکامل) بوده اند. موارد دچار تاخیر تکامل به عنوان مورد و شیرخواران مراجعه کننده به مرکز به علل دیگر به عنوان شاهد تلقی گردیدند.
یافته ها: بر اساس این مطالعه مشخص گردید، شیوع تاخیر تکامل حرکتی در شیرخواران پرخطر 30% و بطور قابل توجهی بالاتر از جمعیت عادی می باشد. همچنین موثرترین عوامل خطرساز به ترتیب، نارس بودن هنگام تولد (25.6%)، وزن کم حین تولد (19%)، تشنج های نوزادی (7.4%)، بیماری غشای هیالن (6.6%)، عفونت های سیستمیک مادر در دوران بارداری (5.7%) و زردی شدید نوزادی (4.9%) می باشند.
نتیجه گیری: با توجه به موثر بودن عوامل فوق در ایجاد شیوع بالاتری از تاخیر تکامل حرکتی در شیرخواران پرخطر، در جهت پیشگیری از این عوامل و در نتیجه کاهش شیوع تاخیر تکامل و همچنین در جهت شناسایی هر چه سریعتر شیرخواران مبتلا به تاخیر تکامل به منظور انجام مداخلات درمانی و توانبخشی به موقع اقدامات سریع لازم است. بدین ترتیب به نتایج درمانی بهتری در آنان دست خواهیم یافت.
"
مقایسه اثربخشی الگوی درمان چندبعدی کل نگر و رویکرد تحلیل رفتار کاربردی در درمان کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در حال حاضر چندین راهبرد برای درمان کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی از سوی پژوهشگران مختلف ارائه شده است. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی الگوی درمان چند بعدی کل نگر (مدل حجتی) (HMTM) با رویکرد تحلیل رفتار کاربردی (ABA) در بهبود نشانه های بالینی کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی بود.
روش: طرح پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بود. نمونه پژوهش در برگیرنده 20 آزمودنی مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی بود که با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه درمانی ABA (8 پسر و 2 دختر) و الگوی درمان چند بعدی کل نگر (7 پسر و 3 دختر) قرار داده شدند. این کودکان در ابتدا توسط فوق تخصص روان پزشک کودک و نوجوان مورد ارزیابی قرار گرفتند و بر اساس مصاحبه تشخیصی تجدید نظر شده درخودماندگی (ADIR) و برنامه مشاهده تشخیصی درخودماندگی (ADOS) تشخیص اختلال را دریافت کردند و به مرکز نور هدایت ارجاع داده شدند. در این پژوهش از مقیاس درجه بندی درخودماندگی کودکی، آزمون ماتریس های پیشرونده ریون رنگی کودکان، آزمون نقاشی گودیناف، آزمون بندر گشتالت، مقیاس رشد اجتماعی واینلند و نمودارهای ثبت عملکرد آزمودنی ها با استفاده از فیلمبرداری از رفتارهای کودکان استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس (ANCOVA) انجام شد.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که در آزمونهای استاندارد (بجز آزمون بندر گشتالت) و نیز نمودارهای رفتاری علیرغم تاثیر بیشتر الگوی درمان HMTM نسبت به ABA در درمان کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی، تفاوت ها از لحاظ آماری معنادار نمی باشد (05/0P>).
نتیجه گیری: در مجموع می توان بیان نمود که HMTM حداقل به اندازه روش ABA در درمان کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی مؤثر می باشد و پژوهش های بیشتری برای مقایسه این دو الگو با رفع محدودیت های این پژوهش مورد نیاز است.
تعاملهای اجتماعی و رفتار تکراری کودکان درخودمانده و عقب مانده ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تشخیص افتراقی الگوهای رفتار تکراری قالبی و اجتماعی در کودکان با نیازهای ویژه بود. با استفاده از مصاحبه تجدیدنظرشده تشخیصی درخودماندگی (لرد و دیگران، 1994) در دو گروه درخودمانده (5 دختر و 11 پسر) و عقب مانده ذهنی آموزش پذیر (5 دختر و 11 پسر) در دامنه سنی 8 ـ6 سـال از مدارس استـثنایی انتخاب شدند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان دادند که میانگین نمره تخریب کیفی تعامل اجتماعی، ارتباطی و الگوهای رفتار تکراری قالبی در کودکان درخودمانده به گونه معناداری بیشتر از کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر است. استلزامها براساس تشخیصهای افتراقی کودکان استثنایی بحث شد.
مقایسه درک ترکیبات استعاری بین دانش آموزان آسیب دیده شنوایی با دانش آموزان شنوا در مقطع راهنمایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: آسیب شنوایی شایع ترین نقص هنگام تولد است. بسیاری معتقدند افراد آسیب دیده شنوایی از مشکلات زبانی از جمله درک استعاره ها رنج می برند. هدف مطالعه حاضر مقایسه درک ترکیبات استعاری دانش آموزان شنوا با دانش آموزان آسیب دیده شنوایی شدید مقطع راهنمایی می باشد. روش بررسی: در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و مقایسهای 50 دانش آموز شنوا و 25 دانش آموز آسیب دیده شنوایی به روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان مدارس عادی و مدارس استثنایی ویژه ناشنوایان مقطع راهنمایی انتخاب شدند. برای انجام آزمون، از دو تکلیف محقق ساخته استفاده و در ابتدا روایی محتوایی و سپس با استفاده از روش آزمون- باز آزمون، پایایی تکلیف درک واژگان غیر استعاری و تکلیف درک ترکیبات استعاری ارزیابی شد. سپس تکلیف درک واژگان غیر استعاری اجرا و چنانچه آزمودنی به بیش از 75 درصد کلمات پاسخ صحیح داده و بقیه معیارهای انتخاب نمونه را دارا بود، تکلیف درک ترکیبات استعاری اجرا می شد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: بین نمره درک ترکیبات استعاری دانش آموزان شنوا و آسیب دیده شنوایی تفاوت معناداری وجود داشت (001/0>P). بیشترین تعداد پاسخهای غلط دانش آموزان آسیب دیده شنوایی از نوع لفظی بود. در هیچ یک از دو گروه، میانگین پاسخهای صحیح در سه پایه تحصیلی اختلاف معناداری نداشت. نتیجهگیری: دانش آموزان آسیب دیده شنوایی در درک ترکیبات استعاری در طول 3 پایه تحصیلی رشدی نداشته و پاسخ های غلط ایشان به آزمون، حاکی از فهم لفظی ایشان از ترکیبات استعاری است. تفاوت قابل ملاحظه دانش آموزان شنوا و آسیب دیده شنوایی در درک ترکیبات استعاری نشان دهنده نیاز ویژه آنها به آموزش در این زمینه می باشد.
بررسی عوامل خطر موثر بر اختلالات تکامل شیرخواران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" هدف: تکامل انسان یک موضوع پیچیده و بسیار عظیم است. اگر رشد را افزایش در اندازه بدن و یا افزایش در بخشهای مختلف آن بدانیم، تکامل را باید معادل تغییرات در عمل دانسته که می تواند تحت تاثیر محیط کودک قرار گیرد. بدلیل سرعت زیاد تغییرات در دو سال او عمر بررسی ابعاد تکامل در سنین شیرخواری دارای اهمیت فراوان می باشد. از طرف دیگر بدلیل افزایش شیوع اختلالات تکامل در شیرخواران پر خطر بر آن شدیم که فاکتورهای خطر موثر در اختلال تکامل شیرخواران را بررسی نماییم.
روش بررسی: مطالعه به صورت کارآزمایی توصیفی – تحلیلی و جامعه تحقیق شامل 6150 شیرخوار 18-0 ماهه مراجعه کننده به درمانگاههای شبکه بهداشتی شهرستان کرج در طی 12 ماه در سالهای 1381-1380 بوده که از طریق تکمیل پرسشنامه و سپس معاینه با تست (INFANIB) Infant Neurological International Battery Test جهت غربالگری تاخیر تکامل توسط کارشناس کار درمانگر در دو گروه شاهد (دارای تکامل طبیعی) و مورد (دارای تکامل غیر طبیعی) بررسی شده اند.
یافته ها: نتایج نشان داد که اختلالات دستگاه اعصاب مرکزی پس از دو ماهگی از قبیل صرع، ضربه به سر و عفونتها با ضریب 5.54، تشنج دوره نوزادی با ضریب 4.37، نارس بودن با ضریب 2.52 و عفونتهای خون دوره نوزادی با ضریب 2.39 به ترتیب مهمترین عوامل در پر خطر کردن شیرخوار جهت اختلالات تکامل بعدی می باشند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه حاضر، در صورت مشکلات اقتصادی و اجرایی برای انجام غربالگری تکاملی و پیگیری تکاملی – عصبی در تمام شیرخواران، در حال حاضر انجام آن در گروه شیرخواران پر خطر کشور توصیه می گردد."