مقایسه اثربخشی الگوی درمان چندبعدی کل نگر و رویکرد تحلیل رفتار کاربردی در درمان کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در حال حاضر چندین راهبرد برای درمان کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی از سوی پژوهشگران مختلف ارائه شده است. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی الگوی درمان چند بعدی کل نگر (مدل حجتی) (HMTM) با رویکرد تحلیل رفتار کاربردی (ABA) در بهبود نشانه های بالینی کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی بود.
روش: طرح پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بود. نمونه پژوهش در برگیرنده 20 آزمودنی مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی بود که با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه درمانی ABA (8 پسر و 2 دختر) و الگوی درمان چند بعدی کل نگر (7 پسر و 3 دختر) قرار داده شدند. این کودکان در ابتدا توسط فوق تخصص روان پزشک کودک و نوجوان مورد ارزیابی قرار گرفتند و بر اساس مصاحبه تشخیصی تجدید نظر شده درخودماندگی (ADIR) و برنامه مشاهده تشخیصی درخودماندگی (ADOS) تشخیص اختلال را دریافت کردند و به مرکز نور هدایت ارجاع داده شدند. در این پژوهش از مقیاس درجه بندی درخودماندگی کودکی، آزمون ماتریس های پیشرونده ریون رنگی کودکان، آزمون نقاشی گودیناف، آزمون بندر گشتالت، مقیاس رشد اجتماعی واینلند و نمودارهای ثبت عملکرد آزمودنی ها با استفاده از فیلمبرداری از رفتارهای کودکان استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس (ANCOVA) انجام شد.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که در آزمونهای استاندارد (بجز آزمون بندر گشتالت) و نیز نمودارهای رفتاری علیرغم تاثیر بیشتر الگوی درمان HMTM نسبت به ABA در درمان کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی، تفاوت ها از لحاظ آماری معنادار نمی باشد (05/0P>).
نتیجه گیری: در مجموع می توان بیان نمود که HMTM حداقل به اندازه روش ABA در درمان کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی مؤثر می باشد و پژوهش های بیشتری برای مقایسه این دو الگو با رفع محدودیت های این پژوهش مورد نیاز است.