فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۴۱ تا ۳٬۱۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
رابطه نگرانی از تصویر بدنی، ترس از ارزیابی منفی و عزت نفس با اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه نگرانی از تصویر بدنی، ترس از ارزیابی منفی و عزت نفس با اضطراب اجتماعی بوده است. برای این منظور، 209 نفر از دانش آموزان دختر پایه دوم دبیرستان شیراز به پرسشنامه های نگرانی از تصویر بدنی (لیتلتون و همکاران، 2005) ترس از ارزیابی منفی (دلفی موسوی، 1380)، اضطراب اجتماعی (دلفی موسوی، 1380) وحرمت خود روزنبرگ (محمدی، 1384) پاسخ دادند. در این تحقیق، از روش آماری تحلیل رگرسیون چندگانه، به منظور تحلیل داده ها استفاده شد که نتایج زیرا در پی داشت: 1- متغیرهای عزت نفس و ترس از ارزیابی منفی، به ترتیب بهترین پیش بینی کننده اضطراب اجتماعی بودند، متغیر نگرانی از تصویر بدنی، در پیش بینی متغیر وابسته سهم معناداری نداشت و بنابراین از معادله حذف گردید. 2- از بین دو خرده عامل نگرانی از تصویر بدنی، عامل نارضایتی از بدن، توانست به طور معناداری، اضطراب اجتماعی را پیش بینی کند. در مجموع، نتایج این تحقیق، نشان داد که متغیر عزت نفس بهتری پیش بینی کننده اضطراب اجتماعی در دختران نوجوان است.
مقایسه راهبردهای مقابله ای در والدین کودکان دارای اختلال فراگیر تحولی و والدین کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی راهبردهای مقابله ای در والدین کودکان مبتلا به اختلالات فراگیر تحولی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه والدین کودکان مبتلا به اختلالات فراگیر تحولی تحت پوشش مرکز ساماندهی درمان و توان بخشی اختلالات اتیستیک و مرکز اتیسم به آرا در تهران می باشند.از این جامعه آماری 43 زوج از والدین به شیوه تصادفی انتخاب شدند.
برای گروه گواه، 43 زوج والدین با روش نمونه گیری غیرتصادفی از مناطق (2 و 6) تهران انتخاب و از نظر سن و تحصیلات خود و سن و جنس فرزندشان با گروه والدین کودکان اتیستیک همتا شدند. پرسشنامه پاسخ های مقابله ای بیلینگز و موس روی اعضای دو گروه اجرا شد. تحلیل یافته ها نشان داد که مادران کودکان دارای اختلالات فراگیر تحولی در مقایسه با مادران کودکان عادی بیشتر از راهبردهای مقابله ای مبتنی بر مهار جسمانی استفاده می کنند. اما بین سایر راهبردهای مقابله ای تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. به طور کلی مادران مورد مطالعه در هر دو گروه، بیشتر از راهبردهای مبتنی بر مهار جسمانی و مهار هیجانی استفاده می کنند، در حالی که پدران بیشتر راهبردهای مقابله ای مبتنی بر حل مسئله و ارزیابی شناختی را به کار می بردند.
َمقایسه نگهداشت توجه در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی طیف وسیعی از اختلالات شناختی را تجربه می کنند. از جمله این نقایص می توان به نقص در فرآیندهای توجه در این بیماران اشاره کرد. هدف تحقیق حاضر، مقایسه نگهداشت توجه در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، بیماران مبتلا به افسردگی اساسی و افراد بهنجار است. بدین منظور، 32 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی (15 بیمار حاد و 17 بیمار مزمن)، 32 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی (14 بیمار با علایم روان پریشی و 18 بیمار بدون علایم روان پریشی) و 32 نفر از افراد بهنجار با دامنه سنی 19 تا 51 سال انتخاب گردیدند. هر سه گروه آزمودنی بر اساس متغیرهای جنس، سن وسطح تحصیلات همتاسازی شده و توسط آزمون عملکرد پیوسته مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود که بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در مقایسه با بیماران مبتلا به افسردگی اساسی و افراد بهنجار در تمام متغیرهای آزمون عملکرد پیوسته (پاسخ صحیح، حذف پاسخ و ارائه پاسخ غلط) به طور معناداری ضعیف تر عمل کرده بودند. همچنین، بیماران مبتلا به افسردگی اساسی در مقایسه با افراد بهنجار در متغیرهای پاسخ صحیح و حذف پاسخ آزمون عملکرد پیوسته به طور معناداری دارای عملکرد ضعیف تری بودند. در کل، نتایج تحقیق حاضر با نتایج سایر تحقیقات در فرهنگ های مختلف همسو می باشد.
شناخت مشکلات هیجانی کودکان دارای اختلال های یادگیری با استفاده از تست نقاشی -خانه -درخت- آدم(KHTP)
بررسی کارآیی و اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر هشیاری فراگیر (MBCT) در درمان و جلوگیری از عود و بازگشت افسرده خویی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی کارآیی و اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر هشیاری فراگیر (MBCT) در درمان و جلوگیری از عود و بازگشت اختلال افسرده خویی است. بدین منظور دو آزمودنی (هردو زن) به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و تحت درمان قرار گرفتند. در مطالعه حاضر از طرح تجربی تک موردی و از نوع خط پایه چندگانه استفاده شد. آزمودنیها در مرحله پیش از درمان (خط پایه) و جلسه آخر درمان (جلسه هشتم)، مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (DASS)، پرسشنامه افکار خودآیند (ATQ)، پرسشنامه کنترل افکار (TCQ)، مقیاس نگرشهای ناکارآمد (DAS) و آزمون عزت نفس (SEI) را تکمیل کردند. علاوه بر این، پرسشنامه افسردگی بک (BDI) در جلسات اول، چهارم و هشتم درمان نیز به آزمودنی ها داده شد. در مرحله پیگیری نیز هر ماه (به مدت 10 ماه)، پرسشنامه افسردگی بک (BDI) توسط آزمودنی ها تکمیل شد. نتایج این پژوهش نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر هشیاری فراگیر (MBCT) در درمان و جلوگیری از عود و بازگشت افسرده خویی موثر بوده است.
" اضطراب جدایی "
حوزه های تخصصی:
ارتباط باورهای فراشناختی با نشانه های مثبت و منفی در بیماران اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه باورهای فراشناختی با نشانه های مثبت و منفی اسکیزوفرنی بیماران دارای توهم و هذیان بود. نمونه این پژوهش شامل 127 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی تحت درمان بود که در چهار ماهه اول سال 1384 برای درمان به صورت سرپایی و یا بستری به مجموعه روانپزشکی بیمارستان امام حسین (ع) مراجعه کرده و تا حد امکان با توجه به محدوده سنی 18 تا 30 و تحصیلات (حداقل دبیرستان) انتخاب شدند از این تعداد 28 نفر دارای هذیان ، 33 نفر دارای توهم، 36 نفر دارای هذیان– توهم و 30 نفر بدون هذیان– توهم بودند. مصاحبه بالینی سازمان یافته بر اساس ملاک های تشخیصی DSM- IV- R ، فرم کوتاه پرسشنامه فراشناخت ولز و مقیاس نشانه های مثبت و منفی اسکیزوفرنی کی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که باورهای فراشناختی با نشانه های مثبت و منفی بیماران اسکیزوفرنی رابطه مثبت معناداری دارد (01/0>p). ضریب رگرسیون گام به گام نشان داد که در بیماران دارای هذیان مؤلفه باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری افکار، در بیماران دارای توهم مؤلفه باورهای مثبت در مورد نگرانی، در بیماران دارای هذیان-توهم به ترتیب مؤلفه های خودآگاهی شناختی، باورهایی در مورد نیاز به افکار کنترل و باورهای مثبت در مورد نگرانی و در بیماران بدون هذیان - توهم مؤلفه باورهای مثبت در مورد نگرانی، قوی ترین پیش بینی کننده برای نشانه های مثبت اسکیزوفرنی بودند . در صورتی که در بیماران دارای هذیان و دارای توهم مؤلفه باورهایی در مورد نیاز به افکار کنترل و در بیماران دارای هذیان- توهم مؤلفه های باورهای مثبت در مورد نگرانی و اعتماد شناختی، قوی ترین پیش بینی کننده برای نشانه های منفی اسکیزوفرنی بودند. این نتایج با یافته های تحقیقی دیگر هم خوانی دارد. توجه به نقش باورهای فراشناختی بر هذیان ها و توهمات در اسکیزوفرنی و تاکید بر اصلاح باورهای فراشناختی در درمان های روانشناختی این بیماران ازکاربردهای مهم این پژوهش می باشد.
مقایسه تاثیر روش های «شناخت درمانگری» و «حساسیت زدایی منظم» در کاهش اضطراب امتحان: چه راهی برای کاهش اضطراب وجود دارد
حوزه های تخصصی:
" نقش تازه جویی و هیجان طلبی در سوء مصرف و وابستگی به مواد شبه افیونی "(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" هدف: از عوامل مؤثر در گرایش به سوء مصرف مواد، عوامل شخصیتی است. در این میان مؤلفه تازه جویی و هیجان طلبی (یکی از مؤلفه های مزاجی شخصیت) بطور بارزی با استعداد ابتلا به سوء مصرف مواد همراه است. هدف از پژوهش حاضر بررسی دقیق تر ارتباط بین سوء مصرف و وابستگی به مواد شبه افیونی با مؤلفه مزاجی تازه جویی می باشد.
روش بررسی: این پژوهش به روش تحلیلی مورد – شاهدی برروی یکصد نفر از مراجعین به دو مرکز ترک اعتیاد در شهر تهران که بطور تصادفی انتخاب شده بودند انجام شد. گروه مورد برمبنای ملاکهای تشخیصیDSM–IV–TR به سوء مصرف یا وابستگی به مواد شبه افیونی مبتلا بودند. گروه شاهد نیز از بین آن دسته از همراهان مراجعین که مطابق همتاسازی با گروه مورد مشابهت داشتند و براساس ملاکهای فوق، سابقه هیچگونه سوء مصرف و یا وابستگی به مواد را نداشتند، بطور تصادفی انتخاب شدند. در مورد همه آزمودنیها به ترتیب پرسشنامه ویژگیهای دموگرافیک و مصاحبه نیمه ساختار یافته سوء مصرف یا وابستگی مواد برمبنای DSM–IV–TR و سپس پرسشنامه مقیاس محرک خواهی «هیجان طلبی» زاکرمن اجرا گردید.
یافته ها: افراد مبتلا به سوء مصرف و وابستگی به مواد اپیوئیدی نسبت به گروه شاهد، میانگین نمرات تازه جویی یا هیجان طلبی بالاتری را نشان می دادند که این تفاوت معنی دار بود. بین سن شروع اولین سوء مصرف مواد و مؤلفه تازه جویی، همبستگی منفی و معنی دار وجود داشت. همچنین ارتباطی معنی دار بین سابقه سوء مصرف مواد به شکل تزریقی با میزان بالاتر مؤلفه تازه جویی مشاهده شد.
نتیجه گیری: با توجه به رابطه بین سوء مصرف مواد و مؤلفه مزاجی تازه جویی و نیز قابلیت سنجش این مؤلفه با یک آزمون روانشناختی معتبر و قابل اجرا، به راحتی می توان افراد پرخطر را در سنین نوجوانی مشخص کرده و اقدامات پیشگیری اولیه را بطور مؤثرتری به اجرا گذاشت.
"
مقایسه اثربخشی درمان های مواجه سازی – جلوگیری از پاسخ و فلوکسیتن در بهبود مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه میزان اثر بخشی مواجه سازی و جلوگیری از پاسخ و فلوکسیتن در بیماران وسواسی – اجباری است. آزمودنی های پژوهش را 45 بیمار وسواسی – اجباری که به صورت جایگزینی تصادفی در سه گروه مواجه سازی و جلوگیری از پاسخ، فلوکسیتن و لیست انتظار جای داده شده بودند، تشکیل می دادند. آزمودنیهای سه گروه در متغیرهای سن، جنس سطح تحصیلات و وضعیت تاهل همتاسازی شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های وسواسی-اجباری مادزلی، افسردگی و اضطراب بک استفاده شد نمرات به دست آمده از ارزیابیها در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و دو ماه بعد از پس آزمون) به کمک آزمونهای آماری تحلیل واریانس چند متغیره یک راهه و آزمون تعقیبی T توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در کاهش علایم وسواسی، مواجه سازی و جلوگیری از پاسخ فقط در بلند مدت اثر درمانی بیشتری نسبت به فلوکسیتن دارد (P<0.05). همچنین مواجه سازی و جلوگیری از پاسخ در هر دو دوره کوتاه مدت و بلند مدت تفاوت معنی داری با گروه لیست انتظار دارد (P<0.01)، اما فلوکسیتن فقط در کوتاه مدت تفاوت معنی داری با گروه لیست انتظار دارد (p<0.05). در کاهش علایم افسردگی بیماران وسواسی- اجباری هم فلوکسیتن اثر درمانی بیشتری نسبت به مواجه سازی و جلوگیری از پاسخ در کوتاه مدت (P<0.01) و بلند مدت 0.05 دارد. همچنین این تفاوت بین فلوکسیتن و گروه لیست انتظار در کوتاه مدت و بلند مدت معنی دار است (P<0.01). در کاهش علایم اضطراب بیماران وسواسی- اجباری هم بین هیچ کدام از گروهها تفاوت معنی داری وجود ندارد.
تأثیر درد بر ابعاد مختلف زندگی بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
علوم رفتاری ۱۳۸۶ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
"
چکیده مقاله:
مقدمه: هدف از انجام این مطالعه بررسی تأثیر درد بر ابعاد مختلف زندگی بیماران درد مزمن اعتباریابی پرسشنامه چند بعدی درد، وستهاون- ییل در بین بیماران درد مزمن در ایران بود. روش: 585 نفر از افراد مبتلا به درد مزمن در ناحیه پاها، کمر، دستها، گردن و شانه در این پژوهش شرکت داشتند. ابزاری که به منظوربررسی ابعاد چند گانه درد مزمن تهیه شده پرسشنامه چند بعدی درد وستهاون –ییل WHYMPI است. نتایج: درد در بسیاری از ابعاد زندگی و رفتار افراد مؤثر است. بسیاری از این رفتارها با شدت درد همبستگی داشته اند. به نظر آزمودنیها درد در بسیاری از جنبه های زندگی آنان اثر گذاشته و رفتارهای آنها را تحت تأثیر قرار داده است و مشکلاتی را برای آنها فراهم نموده است. نتیجهگیری: درد بسیاری از ابعاد زندگی بیماران مبتلا به درد مزمن را تحت تأثیر قرار می دهد که این موضوع در درمان و مراقبت از این بیماران باید در نظر گرفته شود.
"
درمان وسواسی فکری عملی
تاثیر فعالیت های ورزشی بر کاهش افسردگی دانش آموزان دختر نابینا
حوزه های تخصصی:
مقایسه سازگاری اجتماعی مادران دختران عقب مانده ذهنی آموزش پذیر با مادران دختران عادی شهر کاشان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"هدف: در این تحقیق سازگاری اجتماعی مادران دختران عقب مانده ذهنی آموزش پذیر با سازگاری اجتماعی مادران دختران عادی مقایسه شده است. هدف از این مطالعه پاسخ به این پرسش بود که آیا حضور کودک عقب مانده ذهنی بر سازگاری اجتماعی مادران تأثیر منفی دارد یا نه؟
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مورد- شاهدی از نوع تحلیلی است. نمونه های این تحقیق شامل 80 نفر، 40 مادر دارای فرزند دختر عقب مانده ذهنی با انتخاب تصادفی از مدارس استثنایی و 40 مادر دارای فرزند دختر عادی با انتخاب تصادفی از بین مادرانی که با گروه مورد همتاسازی شده بودند، می باشد. در این مطالعه از مقیاس سازگاری اجتماعی ویزمن وپی کل (1974) استفاده شد. این مقیاس یک مصاحبه نیمه سازمان یافته است که سازگاری اجتماعی رادرهفت نقش یا حوزه اصلی بررسی می کند. این نقشها شامل: سازگاری در شغل، فعالیتهای اجتماعی و فوق برنامه، روابط خویشاوندی، روابط زناشویی، نقش والدینی، روابط خانوادگی و وضعیت اقتصادی می باشد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین سازگاری اجتماعی مادران دختران عقب مانده ذهنی با سازگاری اجتماعی مادران دختران عادی تفاوت معنی داری وجود دارد. آنالیز واریانس و همبستگی نشان داد که بین سازگاری اجتماعی مادران دختران عقب مانده ذهنی با متغیرهای دموگرافیک سن کودک، سن مادر، میزان تحصیلات، طول مدت ازدواج، تعداد فرزندان وترتیب تولد فرزند عقب مانده ذهنی ارتباط معنی داری وجود ندارد .
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصله به نظر می رسد در مجموع مادران دارای دختر عقب مانده ذهنی نسبت به مادران دختران عادی سازگاری اجتماعی کمتری دارند. "
" بررسی عوامل خطر اقدام به خودکشی در شهرستان اردبیل در نیمه اول سال 1382 "(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"هدف: خودکشی از نظر مفهومی عمل خاتمه دادن عمدی به زندگی خود است به شرط اینکه به میل خود شخص و به دست خود او انجام پذیرد. خودکشی یک معضل عمده در بهداشت و سلامت اجتماعی می باشد و میزان آن در بین افراد 24-15 ساله در حال افزایش است. این مطالعه با هدف شناسایی عوامل خطر و زمینه ساز عمده و اساسی در خودکشی انجام شده است.
روش بررسی: پژوهش انجام شده یک مطالعه توصیفی - مقطعی است. واحد آماری در مطالعه حاضر افرادی بوده اند که در نیمسال اول 1382 اقدام به خودکشی کرده و در بیمارستانهای فاطمی و بوعلی شهرستان اردبیل بستری شده اند. حجم نمونه 218 مورد بوده و در هر رده سنی و از هر دو جنس بوده است که با روش تمام شماری همگی در مطالعه شرکت داده شدند. مصاحبه بالینی بوسیله پرسشنامه محقق ساخته با بیماران و بستگان درجه اول آنان و آزمون اجرا شده MMPI ابزار تحقیق بوده است. سپس داده های مطالعه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته است.
یافته ها: در پژوهش انجام شده بالاترین موارد اقدام به خودکشی (65.6 درصد) در رده سنی 24-15 ساله، در جنس مونث (61 درصد)، در افراد متاهل (53.22 درصد)، با تحصیلات در حد دبیرستان تا دیپلم (35.78 درصد) و در طبقه اقتصادی – اجتماعی متوسط (57.34 درصد) بوده است. 61.47 درصد این افراد دچار اختلالات روانپزشکی و 58.72 درصد دچار اختلالات شخصیتی بوده اند. 47.77 درصد این افراد از حمایت اجتماعی موثر برخوردار نبوده اند. بیشترین روش به کار رفته جهت اقدام به خودکشی استفاده از داروها و سموم بوده است (90.83 درصد) و بیشترین علت خودکشی اختلاف با همسر (33.94 درصد) گزارش شده است.
نتیجه گیری: این بررسی نشان دهنده فراوانی و ارتباط عوامل خطر مختلفی است که به نحوی در اقدام به خودکشی نقش دارند و شامل شرایط اجتماعی – اقتصادی متوسط، تحصیلات پایین، اواخر نوجوانی و ابتدای جوانی، زن بودن، متاهل بودن، اختلافات خانوادگی بویژه بین زوجین تازه ازدواج کرده و اختلالات روانپزشکی و شخصیتی و دستیابی آسان به داروها و سموم می باشد و با توجه به نیمرخ روانشناختی، این افراد از نظر تفکر دارای سوء ظن و بدبینی، سوء تعبیر محرکها، اشتغال فکری زیاد و میل به گوشه گیری هستند.
"