فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
درک روایت ها به واسطه علمی نظری به نام روایت شناسی بررسی و تحلیل می شود و آنچه از ریشه ساختارگرای روایت شناسی در دامنه نظرات صاحبنظران این حوزه شکل گرفته است، به تعبیری روایت شناسی ترکیبی نامیده می شود. این جستار بر آن است تا با توجه به بوطیقای ساختارگرا و مباحث روایت شناسی عمده نظریات روایت شناسان که در این زمینه شکل گرفته است، داستان پرنده من فریبا وفی را تحلیل و بررسی نماید. وفی از نویسندگان زنی است که در بستر روایت زنانه در داستان «پرنده من» براساس مؤلفه هایی که در این پژوهش با نام شخصیت پردازی، کانونی شدگی و زمان روایی به آن پرداخته می شود، توانسته است مخاطب را با این داستان همبوم کند و داستانی روایت پذیر خلق کند تا از طریق بررسی این مؤلفه ها تکامل اشخاص داستان در سیر تکوینی آن مشاهده شود و بحث سفر و مهاجرت در وجوه بیرونی و درونی اذهان شخصیت زن و مرد داستان به ساماندهی روانی آنان در بحث زنجیره روایی روایت بینجامد و در بحث کانونی شدگی، پرنده روح زن و مرد داستان که در اسارت ترس و وابستگی محصور شده بود به رهایی این اشخاص در بحث مؤلفه های روانشناختی در کانونی شدگی برسد. این مقاله در این گفتار به روش توصیفی تحلیلی – تطبیقی انجام گرفته است.
مفهوم سازیِ استعاری «مرگ» در ادبیات دفاع مقدس (مطالعه موردی: کتاب «من زنده ام»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۱
121 - 144
حوزه های تخصصی:
هدف این جستار بررسی چگونگی مفهوم سازی استعاری «مرگ» در داستان «من زنده ام» اثر معصومه آباد (1393) است تا بتوان دریافت که یک دختر نوجوان که چهار سال در اسارت رژیم بعثی عراق بوده است، چه دریافتی از پدیده مرگ داشته و آن را چگونه بازنمایی کرده است. این تحلیل در چارچوب نظریه استعاره مفهومی (لیکاف و جانسون، 1980، 1999؛ لیکاف، 1993) انجام شدهه است. نتایج آن نشان می دهد که نویسنده از حوزه های مفهومی متعدد و گوناگونی شامل مدرسه، مبارزه، سرگرمی، سفر، بیماری، پدیده های طبیعی، نوشیدنی، پاداش، کلید و هم چنین از سازوکارهای شناختی انسان پنداری، حیوان پنداری و شی ءانگاری که همگی بر استعاره مبتنی است برای بیان مفهوم مرگ استفاده کرده است.
بررسی تطبیقی عنصر داستان گریزی در ژرف ساخت روایت داستان های مثنوی معنوی و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
43 - 61
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشیده شده است با نگاهی تطبیقی و متفاوت از آنچه همواره درباره چگونگی داستان پردازی در مثنوی مورد بحث بوده، وجه اشتراک آن را درزمینه داستان پردازی با قرآن کریم نشان داده شود. در پژوهش پیش رو بر آنیم اگرچه قرآن کریم و مثنوی معنوی متونی هستند که از داستان پردازی بهره می برند، در عین حال، داستان گریزند و برپایه همین عنصرِ داستان گریزی، روایت داستان را شکل می دهند و مخاطب را به غرض راستین سخن، رهنمون می شوند. پاسخ به این پرسش که چگونه ممکن است داستان پردازی در عین داستان گریزی تحقّق یابد، به عواملی، از قبیل ساختار وحی، ایدئالیسم اخلاقی، بهره گیری متفاوت از تخیّل در پرداخت داستان، حقیقت و مجاز زبان و هدف داستان گویی در این دو متن، بستگی دارد. با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، این نتیجه به دست آمده است که اسنادهای مجازی در قرآن و مثنوی، با فراتر رفتن از زمینه های تخیّلیِ تشبیهی یا استعاری یا حتّی جاندارانگاری مرسوم، عادت ستیزی ها و ساختارشکنی در روایت داستان را تقویت می کنند و درنهایت، به داستان گریز بودن این دو متن یاری می رسانند. همچنین تفاوت هدف داستان گویی در قرآن و مثنوی، باعث می شود این دو متن، با گرایش به عدم بیان جزئیات دقیق و عدم زمینه سازی هایی که با طبیعت روایت گری و نیز کنش ها و واکنش های شخصیّت های داستانی، سازگاری دارند، به داستان پردازی اقدام کنند و در پیوند با دیگر عوامل یادشده، ژرف ساخت داستان گریزی را رقم زنند و خلاف عادت خوانش مخاطب را در پی داشته باشند.
بررسی انتقادی برخی از پژوهش ها و اظهارنظرها درباره شاهنشاهنامه صبا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
117 - 142
حوزه های تخصصی:
شاهنشاهنامه، منظومه ای حماسی از فتحعلی خان صبا است که تاریخ ایران در دوره سلطنت فتحعلی شاه قاجار را دستمایه آفرینش اثری ادبی قرار داده است. البته دامنه تاریخی اثر از سقوط اصفهان تا اواخر دوره اول جنگ های ایران و روس را در بر می گیرد. این منظومه طولانی، به رغم اهمیت، تا کنون چنان که باید مورد توجه و بررسی قرار نگرفته است. نقدهای نوشته شده بر شاهنشاهنامه، کمتر به کل اثر نظر داشتند و به نظر می رسد، بیشتر نویسندگان آن به طور کامل متن این منظومه را نخوانده اند. این نقدها بیشتر براساس متن گزیده منظومه نوشته شده و به این علت دچار خطاهای فاحش محتوایی و تاریخی شده اند. این مقاله، به مطالعه حدود بیست پژوهش انجام شده در صد سال اخیر، درباره شاهنشاهنامه پرداخته و کوشیده است تا با بررسی اشکالات و خطاهای آن متون، نقدهای شاهنشاهنامه را نقد کند. دستاورد پژوهش، بیانگر آن است که عمده نقدها، بدون توجه به کل اثر و نکات تاریخی مرتبط با آن، اشتباهاتی مرتکب شده و این اشتباهات از طریق نقدهای هر عصر، به نقدهای دوران سپسین راه یافته اند.
کاربست اسطوره در شعر نو عربی و کُردی؛ بررسی موردی شعر ادونیس و شیرکو بیکه س(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره به عنوان اولین نظام فکری بشر، بخشی از تجارب ذهنی ملل است و شعر تداوم بخش آن بوده است؛ زیرا تخیل در اسطوره ماهیتی متناسب با صور خیال در شعر دارد. آشنایی شاعران با اسطوره ها، کارکرد مطلوب اسطوره ها در بیان موضوعات و غنای زبان از عوامل گرایش شاعران کُرد و عرب به آن است. ادونیس و بیکه س با ذهنیتی انضمامی انتزاعی و در هم شکستن فرم های کلاسیک نوآوری کرده و با تصرف و باز آفرینی در اسطوره ها و نمادهای اسطوره ای، آن را در خدمت بیان مضامین قرار داده اند. پژوهش حاضر به شیوه تحلیل محتوا و بر مبنای رویکرد تطبیقی در مکتب آمریکا، کاربست اسطوره در شعر نو عربی و کُردی را با تأکید بر اشعار ادونیس و شیرکو بررسی کرده تا وجوه بنیادین نمادهای اسطوره ای شعر آنها را تبیین نماید. اسطوره در همه موضوعات اصلی شعر ادونیس و شیرکو به کار رفته و دلالت های ضمنی مفاهیم اساطیری بیش از دلالت های آشکار است. ققنوس، عیسی، مریم، شهرزاد، قابیل و هابیل، مهیار و حلاج، سیزیف، نوح وسندباد از جمله اسطوره های مشترک در شعر آنهاست. شیرکو بیشتر به اسطوره های شرقی و ایرانی و ادونیس اغلب به اسطوره های یونانی و رومی گرایش دارد. بسط راهبردهای معنایی، استفاده از ظرفیت مفهوم سازی و سیلان مضامین اسطوره ای و تلفیق آن با مفاهیم ذهنی و شناخت تاریخ از عوامل توفیق هر دو شاعر در کاربست اسطوره است. آنها با تلفیق مفاهیم، نقاب سازی از شخصیت های اسطوره ای، تقویت کارکردهای ساختاری و مفهومی زبان، تبیین ابعاد ذهنی و عینی زمان و مکان و تلمیح به روایت ها و شخصیت ها بر غنای معنایی شعر افزوده اند.
کارکردهای نیل در شعر قرن ششم با تأکید بر سنایی، انوری، خاقانی و نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۷
131 - 149
حوزه های تخصصی:
گیاهان از دیرباز به عنوان یکی از منابع مهمّ غذا و دارو، مورد توجّه انسان بوده است. نیاکان ما طیّ هزاران سال علاوه بر تأمین دارو، غذا و پوشاک، به شناخت بیشتری از گیاه دست یافته و از رنگ و بوی تعدادی از گیاهان، در نقّاشی، رنگرزی، عطر و آرایش استفاده کرده اند. نیل یکی از گیاهان رنگزاست که به دلیل ثبات رنگ و قدرت بالای ترکیب پذیری با طیف وسیعی از رنگ های طبیعی دیگر، مورد توجّه انسان بوده است. بازتاب گسترده این گیاه در شعر، حکایت از رونق و استفاده سالم پیشینیان از رنگ طبیعی نیل در کنار خواصّ درمانی آن دارد. در قرن ششم بنابه دلایلی؛ از قبیل رقابت، توسعه علم و یا فاضلانه گویی از سوی شاعران، کارکرد های درمانی گیاه نیز مانند اطّلاعات سایرعلوم، با کنایه و استعاره های دیریاب آمیخته شده و درک مفهوم شعر را دشوار ساخته است. این پژوهش برآن است که با استفاده از روش توصیفی_ تحلیلی، بازتاب نیل را از دیوان های سنایی، انوری، خاقانی و نظامی استخراج کند به بررسی و تحلیل کارکردهای طبّی، ادبی و هنری و باورهای عامّه آن بپردازد.
بررسی و تحلیل رمان «دوردست های مبهم» از سید محسن نکومنش فرد بر اساس نظریه فرهنگ پذیری«جان بری»
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲
17 - 32
حوزه های تخصصی:
این پژوهش یکی از رمان های معاصر فارسی با موضوع مهاجرت را بر اساس نظریه فرهنگ پذیری «جان بری» بررسی می کند. مناسبات فرهنگی میان اجتماعات مختلف و چندفرهنگی چارچوب اصلی ادبیات مهاجرت است که چالش های هویتی و فرهنگی در جامعه میزبان را نیز در برمی گیرد.«بری» فرهنگ پذیری را فرایندی می داند که افراد به کمک آن در یک محیط فرهنگی جدید با زندگی سازگار می شوندو این موضوع به چگونگی ارتباط فرد مهاجر با فرهنگ اصلی خود و فرهنگ جامعه مقصد بستگی دارد. وی چهار استراتژی برای مهاجر در نظر می گیرد: یکپارچگی، همانندگردی، جدایی و حاشیه نشینی. البته در انتخاب راهبرد فرهنگ پذیری نگرش مهاجر و نگرش جامعه پذیرنده بسیار مهم و مؤثر است. هدف این تحقیق بررسی رفتارهای فرهنگ پذیری مهاجران و چگونگی برخورد جامعه میزبان در رمان «دوردست های مبهم» از محسن نکومنش فرد است و به این پرسش پاسخ می دهد که شخصیت های این رمان در برخورد با جامعه میزبان کدام یک از روش های یادشده را در پیش می گیرند؟ نتیجه به دست آمده نشان می دهد که سرعت و شدت فرهنگ پذیری در افراد مختلف متفاوت است و پذیرش مهاجران با افزایش فاصله فرهنگی کاهش می یابد. همچنین در مسئله فرهنگ پذیری دیدگاه جامعه میزبان به مهاجران نیز بسیار مهم و اساسی تلقی می شود. رفتارهای جامعه میزبان، چگونگی سازگاری یک مهاجر و نوع فرهنگ پذیری او را تعیین می کند. پذیرش نامطلوب میزبان برای مهاجران ایجاد محدودیت کرده و باعث بحران هویت و سلب آرامش و امنیت آنان می شود، بنابراین استراتژی مهاجران در این کشورها اغلب شیوه جدایی و یا حاشیه نشینی است؛ اما استراتژی همانندگردی اولویت فرهنگ پذیری در مهاجران نسل دوم است.
«ظهور حقیقت مثالی» راه شهودِ «حقیقت انسان» با تأکید بر دیدگاه شرف الدین مَنْیَری در «معدن المعانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۲
133 - 150
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به روش توصیفی – تحلیلی، به شناخت حقیقت انسان بر اساس آراء شیخ شرف الدین احمد بن یحیی مَنْیَری - یکی از عرفای قرن هشتم (ه . ق) - در کتاب «معدن المعانی» پرداخته است. پرسش اصلی پژوهش این است که از دیدگاه شرف الدین مَنیَری، بهترین راه شناختِ حقیقت انسان از چه طریقی میسّر است؟ در این پژوهش سعی شده ضمن تبیین مبانی متکلمین، حکما و عرفا و ردّ حلول مُلکی و قبول تناسخ ملکوتی، تصویر روشنی از دیدگاه وی - که مبتنی بر ظهور حقیقت مثالی به عنوان بهترین طریق برای وصول بر این حقیقت و در نهایت فانی شدن در ذات احدیت است - ارائه شود. اهمیت و ضرورت بحث در این نکته شایان توجه است که حلّ بسیاری از مسائل دشوار عالم آخرت ازجمله معاد جسمانی و روحانی، خلود و ابدیتِ سرای دیگر، تناسخ ارواح و ابدان، شهود حضرت حق و فانی شدن در آن، همگی متوقف بر تشریح دقیق حقیقتِ وجودی انسان است. بر اساس یافته های پژوهش، انسان تا زمان حضور در دنیا، از حقیقتِ وجودی خود غافل است. وقتی انسان بیدار شد و پروانه وار گرداگردِ شمع حقیقت وجودی خود و نفس ناطقه به پرواز درآمد و عارف شد، با حقیقت مثالی نفسش که ملکات مثالی اند، متحد شده و سفر اول سالک الی الله تحقق می یابد. در ادامه سالک با فنای در اسماء، صفات و ذات باری تعالی در حقیقت حقه الهی فانی می شود.
بررسی نیاز عشق در شخصیّت رودابه و منیژه براساس نظریه روان شناختی مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
97 - 114
حوزه های تخصصی:
شاهنامه اثری است که شخصیّت ها با توجّه به کارکردشان در آن حضور می یابند. بخش هایی از این کتاب به مفاهیم غنایی از جمله عشق اختصاص دارد که پرجاذبه ترین مفهوم است. این مقوله موضوع مشترک داستان های غنایی با نیازهای مطرح شده در نظریه روان شناختی مزلو است. از نظر مزلو عشق می تواند رشد شخصیّت شود. در عاشقانه هایی که در شاهنامه روایت می شود، زنان نقش مؤثّری در پیشبرد روایت عاشقی دارند. در این پژوهش کوشیده شده است، مفهوم عشق در کنش رودابه و منیژه از دلدادگان شاهنامه بر اساس این نظریه، مورد بررسی قرار گیرد. اینکه رودابه و منیژه در بررسی با الگوی مزلو در عشق چه جلوه وشخصیّتی پیدا می کنند، پرسش اصلی این پژوهش است. عشق رودابه عشقی متعالی و کمال گراست و زیبایی جسمانی و معنوی را توأمان در نظر دارد و به واسطه آن، به مؤلّفه هایی از جمله خودانگیختگی، فرهنگ ناپذیری و درک روشن از واقعیات متّصف می شود. عشق منیژه، ابتدا بر پایه زیبایی های ظاهری شکل می گیرد و در ادامه با تحوّل بنیادین در شخصیّت او به مراتبی فراتر در عشق می رسد. روش این پژوهش مقایسه ای تحلیلی است و نیاز عشق در هرم مزلو و خویش کاری های رودابه و منیژه و شاخص های رفتاری این دو در این زمینه مورد تحلیل و مقایسه قرار گرفته اند.
تحلیل روند دگرگونگی معنایی سمندر در متون باستانی فارسی، چینی و غربی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
9 - 28
حوزه های تخصصی:
«سمندر» جانور اسطوره ای اُراسیایی است که در متون تاریخی و ادبی چینی، فارسی و غربی دوران باستان به صورت های گوناگون توصیف شده است. در متون غربی معمولاً این جانور به صورت «دوزیست دُم داری که در آتش زندگی می کند» توصیف شده که هویت اصلی «سمندر» در زیست شناسی امروزه تلقی می شود. در متون اسلامی و چینی سمندر بیشتر به صورت «حیوانی آتشین که می توان با موهایش پارچه ای بافت که در آتش نمی سوزد» توصیف شده است. منظور نویسندگان آن منابع از پارچه همان «پنبه نسوز» است. در متون چینی اسم سمندر به پارچه «هو هوان» دگرگون شده است. در این مقاله کوشیده ایم تا با ذکر نمونه هایی از توصیفات «سمندر» در متون مختلف، شباهت ها و تفاوت های شناختی مردم از آن را در غرب و شرق دوران باستان بررسی کنیم. با تمرکز بر شباهت ویژگی های سمندر در متون فارسی و چینی، می توان گفت که معنا و مفهوم سمندر از مناطق غربی (ایران و عرب) به چین انتقال یافته و در این روند تحولات معنایی پذیرفته است. به عبارت دیگر، تحولات معنایی «سمندر» از غرب به شرق از نمونه های مهم تبادلات فرهنگی تمدن چین و ایران اسلامی به شمار می رود.
بررسی ویژگی های غنایی در افسانه نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
135 - 152
حوزه های تخصصی:
افسانه نیما یوشیج، با عنوان تغزّل نو و سرآغاز شعر غنائی مدرن شناخته می شود. شعر غنائی، ویژگی هایی دارد که از دل تعاریف آن به دست می آیند. هدف از پژوهش حاضر آن است که دریابیم کدام یک از این ویژگی ها در «افسانه» وجود دارند و نوآوری ها و هنجارشکنی های نیما، در کدام ویژگی ها صورت گرفته است؟ در این مطالعه با روش تحلیلی-توصیفی، با بررسی مؤلّفه های غنایی درمی یابیم که نوآوری اصلی نیما، در بیان عشق زمینی و توجه به معشوق واقعی و زوال پذیر است و از شعر سنّتی به دلیل فرورفتن در وادی عشق های انتزاعی و عرفانی انتقاد می کند و جانب انسان گرایی (اومانیسم) را می گیرد. بهره گیری از عشق تراژیک، قالب مکالمه آزاد و نمایشی، بیان مسائل اجتماعی به شکل گسترده، ساختار داستانی، راوی اول شخص، وزن بدیع و عامیانه، ایجاز روایی، روایت در زمان حال حاضر، توصیفات عینی و واقعی از اشیاء در کنار انطباق حالات درونی انسان و عوامل بیرونی طبیعت، صور خیال غنایی و تخیل نیرومند و برخورداری از عناصر روساخت و ژرف ساخت زیبایی شناسی، از مهم ترین ویژگی های این منظومه است که آن را به سرچشمه شعر ناب غنایی وارد ساخته و با ایجاد تحوّل در همه ابعاد، راه را برای گسترش شعر غنایی معاصر هموار می نماید
زبان، ابزار بازنمود مؤلفه های پست مدرنیسم در اسفار کاتبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسفار کاتبان رمانی متفاوت است. خلاصه کردن آن، اگر ممکن باشد، به تأمل بسیار و دقتی درخور، نیازمند است. ویژگی های متفاوت این رمان، با عناصر سازنده داستان های پست مدرن، همخوانی چشمگیری دارد. زیرا از روایت های متعددی که به نوعی با هم ارتباط دارند، تشکیل می شود. ولی آغاز و انجام آن ها در ابهام است. این رمان با روایتی آغاز می گردد که در پایان بندی از آن خبری نیست. تناقض و ناسازگاری اجزا هم در آن کم نیست. بنابراین مخاطب آن باید قصه خوان، قصه دان و دارای جهان بینی پست مدرن باشد تا بتواند اجزای پراکنده آن را با هم جفت و جور کند. امّا تمام این ویژگی ها تنها از طریق زبان به مخاطب انتقال می یابد. زبانی که خود با دشواری هایی همراه است. شفاف نیست و مرزهای در زمانی و هم زمانی در آن مخدوش است. زبانی که می خواهد هم بیانگر واقعیت و هم ابزار بیان رویدادهای رؤیاگونه، خواب، کابوس، اسطوره، نماد، توهم و تخیل باشد. به هر روی اطلاعات مربوط به این مقاله به شیوه کتابخانه ای فراهم آمده و سپس با بهره گیری از روش تحلیلی، توصیف شده است. حاصل کار این است که در مجموع، نویسنده می خواهد با اشارت های بینامتنی بسیارش به مسایل اساطیری، تاریخی، فردی و اجتماعی و روان شناختی، خواننده را به خود آورد تا دریابد که در نهایت، در صحنه زندگی تنهاست و از تاریخ سرزمین او تنها صدای استبداد و ستم به گوش می رسد و همواره کاتبان این اسفار، تاریخ را مطابق خواست «قدرت» و در غیاب مردم ستمدیده نوشته اند.
بررسی و نقد ترجمه ی علی عباس زلیخه از کنایات شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر حافظ فراتر از ارزش های ادبی و هنری آن به مثابه آینه دار فرهنگ و جهان بینی ایرانی شناخته شده است. ازاین رو آشنایی با آن از سوی اهالی زبان و فرهنگ های دیگر، دریچه ای به ادراک هنر، فرهنگ و ذائقه ایرانی خواهد گشود. از این منظر، کیفیت ترجمه سروده های حافظ به زبان های دیگر اهمیت ویژه ای پیدا می کند. تاکنون دست کم، نه ترجمه گزیده یا کامل از دیوان حافظ به زبان عربی منتشرشده که بیان گر اقبال عرب زبانان به شعر و اندیشه حافظ است. یکی از جدیدترین این برگردان ها، ترجمه علی عباس زلیخه است. با در نظر گرفتن این موضوع که هر عبارت کنایی، افزون بر معانی واژگانی، پیوست هایی فرهنگی، تاریخی و قومی را نیز در خود نهفته دارد، برگرداندن کنایات به زبان دیگر که در بستری متفاوت جاری است؛ یکی از دشواری های امر ترجمه به شمار می رود. در این جستار که با روش تحلیل محتوا و به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام پذیرفت، تعداد ده غزل از دیوان حافظ مشتمل بر 29 کنایه به صورت تصادفی و با بهره گیری از جدول اعداد کندال و اسمیت برگزیده و تحلیل شد. برآیند پژوهش نشان داد که در 8 مورد، مفهوم عبارت به طرز قابل قبولی ترجمه شده و در 21 مورد دیگر، ترجمه عربی با اشکال جدی مواجه است. شایان توجه است که تعداد 5 مورد از 21 مورد ترجمه اشتباه، ناشی از بدخوانی متن فارسی بود به این ترتیب که مثلاً مترجم واژه «دُرد» را «دَرد» و واژه «بکِش» را «بکُش» خوانده و تبعاً به غلط ترجمه کرده بود.
بحران هویّت زنان در دو رمان جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
59 - 76
حوزه های تخصصی:
در دوران مدرن مؤلفه های هویّت ساز، دستخوش تغییر و دگرگونی شد. به نظر می رسد در آشفته بازار فرهنگی و اجتماعی، زنان بیش از مردان تحت تأثیر ارزش های جدید فرهنگی و اجتماعی قرار گرفتند و در نتیجه دچار سردرگمی و بحران هویّت شدند. در رمان جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان، اوضاع پیچیده و مبهم سیاسی و اجتماعی کشور در سال های ملتهب قبل از انقلاب اسلامی و سال های آغازین انقلاب تا آغاز جنگ، تصویر شده است که با زمینه سرگشتگی و سرگردانی و بحران هویّت زنان همراه است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای تدوین شده است، و در عین آشکار ساختن روند خویشتن شناسی و بحران هویت زنان با رویکرد مدرن و تحلیل شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در دو اثر سیمین دانشور،به این پرسش پاسخ داده است که اوضاع سیاسی اجتماعی ایران همزمان با ورود مولفه های مدرن، چه تأثیری بر بحران هویّت و سرگشتگی زنان نهاده است؟ بررسی ها نشان می دهد که بحران هویّت زنان در این رمان ها، در دوره مورد نظر، منجر به تقابل اشرافیّت و محرومیّت، تقابل سنّت و مدرنیته، غربزدگی و غربگرایی، نفوذ مکتب های فکری مدرن، تقابل اعتقادات مذهبی و دیدگاه های فمینیستی شده است.
تحلیل نشانه شناسی قصیده «المتنبّیِ» جواد الحطّاب با تکیه بر نظریه نشانه شناسیِ شعرِ مایکل ریفاتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دستاوردهای مایکل ریفاتر در زمینه درک دلالت های زبانی و ژرف ساخت متن، نظریه نشانه شناسی شعر اوست. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر رویکرد نشانه شناختی در صدد است فرآیند های نشانه پردازی قصیده «المتنبّی» جواد الحطاب؛ شاعر معاصر عراقی را بر اساس نظریه ریفاتر در دو سطح خوانش اکتشافی و پس کنشانه بررسی و تحلیل نموده تا به لایه های پنهان متن، ایده محوری و رابطه بینامتنی آن با دیگر متون دست یابد. شاعر در این قصیده با بازخوانی گذشته تاریخی و اسطوری و با محکوم کردن اوضاع کنونی، فریاد انتقاد و تغییر سر می دهد و با به کار گیری شخصیت های تاریخی، دینی و اسطوری به ترسیم اوضاع کنونی عراق و ایدئولوژی های خویش می پردازد. در سطح نخست (اکتشافی)، مخاطب با تصویرهای رمزآلود از دوران حکومت خلفای عباسی و متنبّی شاعر رو به رو می شود که صرفاً مجموعه ای از اخبار متناقض و متضاد است که خواننده خلاق را اقناع نمی کند؛ اما در خوانش سطح دو (پس کنشانه) با بهره جستن از توانش ادبی و گذر از سطح محاکاتی به سطحی بالاتر و بررسی عناصر «غیر دستوری» و نشانه پردازیِ هر یک از آنها، به «انباشت ها» و «منظومه های توصیفی» دست می یابد که بیان گر فضای فکری مسلط و حاکم بر قصیده است. سپس با کشف هیپوگرام به دلالت های معنایی و ضمنی متن دست یافته و در نهایت به تحصیل ماتریس یا خاستگاه اصلی متن نائل می گردد. تحلیل این قصیده نشان می دهد ایده محوری متن، نقد فضای آفت بار جامعه عراق، اعتراض و انتقاد از سیاست های ناکارآمد حاکمان و مشروعیت زدایی از سلطه حاکم با تکیه بر استراتژی بینامتنیت و ریشخند و ناسازواری است
بررسی و تحلیل مشرب عرفانی ابن خفیف شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۲
9 - 49
حوزه های تخصصی:
ابوعبدالله محمد بن خفیف شیرازی، بنیان گذار سلسله عرفانی خفیفیّه، از شخصیت های جریان ساز و اثرگذار در تاریخ تصوف اسلامی است. باوجود نقش مؤثر این عارف در سیر تطوّر و گسترش عرفان اسلامی، تاکنون پژوهشی روشمند در باب مشرب عرفانی او صورت نگرفته است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، شناخت مشرب عرفانی ابن خفیف است که از طریق پاسخ به این سؤالات محقق می شود: مبدأ و مقصد سلوک در طریقه ابن خفیف کجاست و منازل دیگر در این بین به چه ترتیبی قرار گرفته اند؟ کدام یک از منازل در سیر استکمالی سالک اهمیت بیشتری دارند؟ توانایی های لازم برای جذب دستاوردهای هر منزل چیست و چه آدابی برای کسب آن ها لازم است؟ در آثار و اقوال شیخ عقیده روشنی در پاسخ به این سؤالات یافت نشد؛ اما اهمّ برون داد بر اساس قرائن و شواهد بدین قرار است: مبدأ سلوک، ارادت و مقصد، معرفتِ حق است. میان مبدأ و مقصد منازلی وجود دارد که برخی در شمار احوال عرفانی بوده و از دیدگاه ابن خفیف مقدّم بر مقامات قرار دارند. ترجیح منزل صحو بر سکر موجب توجه کمتر به مبحث بسط، طرب، شطح و سماع و اهمیت بیشتر منازل فقر، زهد، خوف و حزن و همچنین مقدّم داشتن حضور بر غیبت شده است. در طریقه ابن خفیف، منزل فقر اهمیت ویژه ای دارد و ترجیح فقر بر غنا از دیگر شاخصه های مشرب عرفانی اوست. ساختار مشربِ عرفانی شیخ، بر پایه تعالیم جنید بغدادی بنا شده؛ اما از آموزه های عرفانی بایزید نیز اثر پذیرفته و در فارس رواج یافته است.
بررسی مقایسه ای افسانه کُهزاد و بَسی با زال و رودابه در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
23 - 40
حوزه های تخصصی:
داستان های عاشقانه ای مانند لیلی و مجنون، خسرو و شیرین، زال و رودابه و... بخشی غنی از ادبیات عاشقانه و غنایی این مرز و بوم را تشکیل می دهد. افزون بر این روایات مکتوب، گاه روایت عشق هایی جانسوز در میان عامه مردم رواج دارد که کمتر مجال طرح و بررسی یافته اند. یکی از این روایت ها، روایتی است که علی حسین عالی نژاد، نقّال 73 ساله و اهل روستای رمقانِ استان فارس نقل می کند. نگارنده کوشیده است نخست به روش میدانی این افسانه را ثبت کند و سپس به روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا، به بررسی مقایسه ای آن با روایت فردوسی بپردازد. پرسش اساسی این پژوهش این است که تفاوت ها و شباهت های روایت مکتوب و شفاهی در چه بخش هایی است و این دگرگونی ها حاصل چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد افسانه عامیانه از دو بخش کاملاً مجزا تشکیل شده است: بخش نخست جز در برخی از جزییات بسیار شبیه به داستان زال و رودابه است؛ اما بخش دوم داستان، یک باره دگرگون می شود و خواننده با نمایشی کاملاً متفاوت روبه رو می شود. درباره این روایت عامیانه، به طور کلی دو فرضیه را می توان طرح کرد: 1- افسانه عامیانه، تقلید و آمیزشی از روایت زال و رودابه و داستان های عاشقانه باشد که ذهن راوی و نقّال ساخته و پرداخته است.2- نقّالان و راویان با آمیزش داستان عاشقانه رایجی در میان مردم با داستان شاهنامه و دیگر روایت ها، داستانی نو بنیاد نهاده اند. به هر روی این روایت از جنبه های گوناگون مانند مکان داستان، شخصیت ها، فضا، برخی از رخدادهای داستانی، فرجام داستان و... با روایت شاهنامه فردوسی تفاوت هایی دارد؛ اما در مجموع یکسانی های زیادی با روایت شاهنامه دارد.
ضرب المثل؛ ابزاری فرهنگی برای تنظیم و شکل دهی به رفتار جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوزه فرهنگ، میدان همگرایی و تعامل جهان بینی ها و ایدئولوژی هاست. ضرب المثل ها یکی از ابزار های فرهنگی تأثیرگذار در ترویج، تنظیم و هدایت ایدئولوژی ، جهان نگری و رفتار اجتماعی سازمان یافته هستند. آن ها هماهنگی جمعی را در کنشگران اجتماعی تقویت می کنند و موجب همگرایی فکری و فرهنگی، حول یک موضوع مشترک می شوند. در این مقاله تلاش می شود تا با روش تحلیل کیفی و توصیف، به این مسئله پرداخته شود که ضرب المثل ها به عنوان یکی از ابزارهای مورد استفاده در فرهنگ عامه، چگونه به رفتار جمعی شکل می دهند. پیش فرض این است که ضرب المثل ها با «عقلانی سازی»، «نهادینه سازی» و «ساخت گرایی»، رفتارهای فردی را با رفتارهای جمعی همسو می کنند. مبانی و کارکرد ضرب المثل ها، نشان دهنده ظرفیت و توانایی آن ها برای نظارت و کنترل رفتارهای اجتماعی است؛ انتظار ایفای نقش هایی چون «هم بستگی و تطور همکاری»، «حصول منفعت مشترک»، «تعریف طرح واره های رفتاری»، «قاب بندی»، «اطمینان آفرینی» و «انسجام اجتماعی» از ضرب المثل ها، موجب می شود تا آن ها بتوانند رفتار پراکنده مخاطبان را تنظیم و هم جهت کنند. ضرب المثل ها با طرح الگوهای آشنا و نهادینه، «ناهماهنگی شناختی و پراکندگی رفتاری»1 افراد را در جامعه محدود می کنند.
فضا، عنصری پویا و چند وجهی: خوانش لوفوری رمان نفرین زمین اثر جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان نفرین زمین اثر جلال آل احمد روایتی از حضور یک معلم در روستایی بدون نام ا ست. رمان در بستر اصلاحات ارضی شکل می گیرد. مقاله حاضر با استفاده از آراء هانری لوفور خوانشی جدید از رمان ارائه می دهد. لوفور ایستایی فضا را به پرسش می کشد و فضا را مفهومی سیّال معرفی می کند. ازاین منظر، روستا فضایی پویاست که در روند داستان بازتعریف می شود. ورود معلم به روستا، به منزله یک غریبه ، واسطه ای برای به تصویرکشیدن چندوجهی بودن روستا می شود. دیالکتیک سه وجهی لوفور، که شامل تجربه درک شده، تصورشده، و زیسته معلم از فضاست و در عملِ فضایی، بازنمود های فضایی، و فضاهای بازنمودی او از روستا نمود می یابد، در این مقاله بررسی شده است. درک فیزیکی معلم از روستا در زیرشاخه های حواس پنج گانه مطالعه می شود و درک حس های بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی، و لامسه معلم از فضای روستا به تفصیل هدف کاوش قرار می گیرد. تطابق یا تناقض تصور ذهنی معلم با زیست اجتماعی اش در روستا بخش بعدی این نوشتار را به خود اختصاص داده است. تجزیه فضای همگن روستا و سلسله مراتبی شدن آن برای اعمال قدرت طبقه حاکم روستا مقوله دیگری ا ست که در این مقاله به آن توجه شده است. بخش بعدی مقاله معطوف به بررسی حق شهر ساکنان روستا، اهالی و غریبه ها در دو زیرمجموعه آن حق مشارکت و حق تصرف است. معلم، مباشر، و نقاش شورابی غریبه هایی هستند که حق شهرشان در روستا حائز اهمیت است. با نگاهی لوفوری به رمان آل احمد، روستا بستری منفعل با تعریفی ثابت و مانا نیست، بلکه فضایی است چند وجهی که شخصیت دارد و دستخوش تغییر و بازخوانی می شود.
عناصر عامیانه و غیررسمی گفتاری و نوشتاری در سطح واژگانی برخی از ترجمه های کهن عهد عتیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از گونه های ناشناخته زبان و ادبیات فارسی، ترجمه های کهن عهد عتیق هستند. معمولاً زبان این متون فارسی و خط آن ها عبرانی است. یکی از ویژگی های این نوع از متون، تأثیرپذیری شدید از ادبیات و زبان عامیانه فارسی است. در این مقاله براساس معیارهای زبان شناسی اجتماعی، عناصر عامیانه گفتاری و نوشتاری برخی از این متون (ترجمه های عهد عتیق) بررسی شده است. براساس این بررسی، زبان متون پیش گفته در سطح واژگانی از دو جنبه تحت تأثیر زبان عامیانه قرار گرفته است: نخست تحولات آوایی که شامل موارد زیر است: تحول âm / ân > um / un، همگونی آوایی، کاهش واجی، افزایش واجی، انواع مختلف ابدال و قلب. دوم واژه های گویشی. عناصر گویشی هر زبان پیوستگی تنگاتنگی با زبان و ادبیات عامه آن دارند. عناصر نوشتاری غیررسمی نیز از دو جنبه بر این متون تأثیر گذاشته اند: الف) استفاده از خط عبرانی؛ ب) اغلاط املایی. براساس تحقیق حاضر می توان نتیجه گرفت که این نوع از ترجمه های عهد عتیق از نظر زبانی به گونه عامیانه یا دست کم غیررسمی زبان نزدیک تر هستند.